توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان عشقتون رو ابراز کنین
معمار حانیه
7th August 2013, 11:07 PM
عشقتون رو ابراز کنین (http://www.hamdelan5.blogfa.com/post/85)
البته خانوما سعی کنن ابراز نکنن. چون تو جامعه ما سریع مهر هرزگی و بی ادبی رو پیشونیمون اقایان میزنن
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به صورت زیبای اون خیره شده بودم وآرزومی کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و از من خداحافظی کرد
میخواستم بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. نامزدش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو نیمکت پارک نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت حرف زدن و درد دل کردن ، خواست بره،به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و از من خداحافظی کرد
میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه ، چقد عاشقشم . اما........
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت:قرارم بهم خورده ، دوستم نمیخواد با من بیاد" .
منم با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی همراه نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " ، و از من خداحافظی کرد.
دوباره میخواستم بهش بگم که نمیخوام فقط داداشی باشم ولی نمیدونم چرا نشد.
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال ... قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. ، قبل از اینکه بره خونه به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو نگاه کرد آروم گفت: تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم و از من خداحافظی کرد
کاش خجالت رو کنار میزاشتم و بهش میگفتم که چقد دوسش دارم کاش میگفتم دوست دارم همسرم باشه اما بازم نشد.
نشستم روی صندلی توی تالار ، اون دختر حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که "بله" رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما ....
تو یه موقعییتی که تنها شد منو دید رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ "متشکرم" نو نگاهش برق عجیبی بود
دیگه برا گفتن حرف دلم خیلی دیر شده بود خیلی ......
سالهای خیلی زیادی گذشته . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه ، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشتهمتن زیر چیزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما....
من خجالتی ام ...
نیمدونم ... همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره اما نگفت."
ای کاش این کار رو کرده بودم کاش بهش گفته بودم عاشقشم .................
با خودم فکر می کردم و گریه امونم رو بریده بود همه این سالها در تب و تاب هم میسوختیم و نگفتیم
عزیزان من
اگه همدیگرو دوست دارید ، به هم بگید ، خجالت نکشید ، عشق رو از هم دریغ نکنید ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنید ، منتظر طرف مقابل نباشید، شاید اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.
نظرتون را جع به متن اخری که پایین عزیزان من نوشته شده چیه؟
معمار حانیه
7th August 2013, 11:08 PM
نشسته بودم و منتظر. نیم ساعت از وقت قرار گذشته بود اما نیامد.
نگران وکلافه وعصبی شده بودم.
شاخه گلی که دستم بود سر خم کرده وداشت می پژمرد.
طاقتم طاق شده بود از جام بلند شدم و ناراحتی مو سر کلاغ ها خالی کردم.
گل را زمین انداختم و گند زدم بهش تمام گلبرگ هایش کنده و پخش و لهیده شده بود.
یقه ی پالتورو بالا دادم، دست هایم را توی جیبش کردم وراهم را کشیدم رفتم.
نرسیده به در پارک صدایش از پشت سرم آمد.
صدای تند قدم برداشتناش صدای نفس نفس زدنش.
به روش برنگشتم حتی برای دعوا مرافعه وقهر.
از در خارج شدم خیابان را با دو گذشتم هنوز داشت پشت سرم میامد صدای پاشنه چکمه هاش را می شنیدم.
می دوید و صدام می کرد.
آن طرف خیابان جلوی ماشین ایستادم هنوز پشتم بهش بود.
کلید را انداختم و در را باز کردم که بنشینم برای همیشه بروم.
باز کرده یا نکرده صدای بوق و ترمز شدیدی وفریاد و ناله ای کوتاه تو گوش هام و جانم ریخت.
تند برگشتم دیدمش پخش خیابان شده بود با صورت افتاده بود جلوی ماشینی که بهش زده بود
راننده ش داشت تو سرو کله خودش می زد.
سرش خورده بود رو آسفالت و خون راه کشیده بود می رفت سمت جوی آب کنار خیابان.
ترس خورده وهول دویدم طرفش، بالا سرش ایستادم.
مبهوت، گیج منگ، هاج و واج نگاش کردم.
توی دست چپش کادوی کوچیکی بود. کادوپیچ، محکم چسبیده بودش.
نگام رفت وماند روی آستین مانتوش که بالا شده بود ساعتش پیدا بود چهار وپنج دقیقه.
نگام برگشت ساعت خودمو دیدم چهار رو چهل و پنج دقیقه!!
گیج و درب و داغون ساعت راننده ی بخت برگشته را نگا کردم دقیق چهار رو پنج دقیقه بود!!!
آری من زود قضاوت کردم اشتباه از من بود
ساعت من چهل دقیقه جلو بود واااااااااااای خدای من....
نظرتون را جع به این داستان هم بگیدو لطفا
Majid_GC
8th August 2013, 01:10 AM
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما....
من خجالتی ام ...
نیمدونم ... همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره اما نگفت."
ای کاش این کار رو کرده بودم کاش بهش گفته بودم عاشقشم .................
با خودم فکر می کردم و گریه امونم رو بریده بود همه این سالها در تب و تاب هم میسوختیم و نگفتیم
عزیزان من
اگه همدیگرو دوست دارید ، به هم بگید ، خجالت نکشید ، عشق رو از هم دریغ نکنید ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنید ، منتظر طرف مقابل نباشید، شاید اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.
نظرتون را جع به متن اخری که پایین عزیزان من نوشته شده چیه؟
شما آخر داستان را جوری تمام کردید خواسته اید طبق یک خواسته ی پنهانی ، دختر رو مقصر نشان ندهید و بیشتر انگشت اشاره تون سمت پسر باشه
اما من به شما ثابت میکنم که اینگونه نیست ! [nishkhand] و اتفاق افتادن همچین داستانی در زندگی واقعی غیرممکن است
اول من می خواهم یکم روی واژه داداش که دختره به پسره میگفت بحث کنم
هیچ دختری (توجه کنید هیچ دختری) وجود ندارد که واژه ی داداش رو بی دلیل به کار ببره !
تو کتاب شلوار های وصله دار اثر رسول پرویزی ! خیلی قشنگ میگه
دختر همسایه شون می اومد پیش رسول که ادبیات بهش یاد بده و اینها باهم می رفته اند سر قبر حافظ و دختره با ناز و کرشمه ابیات حافظ را می خوانده و به نوعی به رسول نخ می داده
میگذره رسول هم به عشق عرفانی و نهان اعتقاد داشته و ابراز نمی کرده تا اینکه می فهمه دختر همسایه شون با دوستش که به طور اتفاقی دیده بودند هم رو ، سر و سری دارند بگذریم اینجاش جالبه که رسول از دختر یکی از عکس هاش رو طلب میکنه تا به عنوان یادگاری داشته باشه ، دختر هم یکی از عکس هاش رو میاره وپشتش مینوسه تقدیم به برادر عزیزم رسول ، و اینجاست که مثل یه پتک 120 کیلویی میزنن تو سر رسول و خودش میگه اینجاست که کسانی که دست شون تو کاره می فهمن منظور از برادر چیست !
این رو گفتم تا بدونید هیچ دختری به کسی دوست داره نمیگه داداش ، و داداش علاوه بر معنای رایج یه حالت ابزاری هم بوده برای اینکه دختره از حضور پسره استفاده کنه اما در ضمن بهش باقیه داستان رو بفهمونه !
موارد قابل ذکر دیگه ای هم هست اما آوردنش رو صلاج نمی دونم[nishkhand]
Capitan Totti
8th August 2013, 01:59 AM
اگه همدیگرو دوست دارید ، به هم بگید ، خجالت نکشید ، عشق رو از هم دریغ نکنید ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنید ، منتظر طرف مقابل نباشید، شاید اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه.
[nadanestan]
آخه میخوای حتی دوست داشتنم ابراز کنی(برسه به عشق!!!! که خیلی مقدس تر ازین حرفاست)
انقد خیانت ها شده و...
یا متهم میشی به فساد اخلاقی!
یا فساد غیر اخلاقی!!
یا جنگ های ناهمطراز!!
یا آدم دروغگو و چرند و مزخرف که میخواد طرف مقابل رو سر کار بزاره[nadanestan] :((:)):((:))
در کل به قولی
مرز در عقل و جنون باریک است ... کفر و ایمان چه به هم نزدیک است!
:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
معمار حانیه
8th August 2013, 02:38 AM
شما آخر داستان را جوری تمام کردید خواسته اید طبق یک خواسته ی پنهانی ، دختر رو مقصر نشان ندهید و بیشتر انگشت اشاره تون سمت پسر باشه
اما من به شما ثابت میکنم که اینگونه نیست ! [nishkhand] و اتفاق افتادن همچین داستانی در زندگی واقعی غیرممکن است
اول من می خواهم یکم روی واژه داداش که دختره به پسره میگفت بحث کنم
هیچ دختری (توجه کنید هیچ دختری) وجود ندارد که واژه ی داداش رو بی دلیل به کار ببره !
تو کتاب شلوار های وصله دار اثر رسول پرویزی ! خیلی قشنگ میگه
دختر همسایه شون می اومد پیش رسول که ادبیات بهش یاد بده و اینها باهم می رفته اند سر قبر حافظ و دختره با ناز و کرشمه ابیات حافظ را می خوانده و به نوعی به رسول نخ می داده
میگذره رسول هم به عشق عرفانی و نهان اعتقاد داشته و ابراز نمی کرده تا اینکه می فهمه دختر همسایه شون با دوستش که به طور اتفاقی دیده بودند هم رو ، سر و سری دارند بگذریم اینجاش جالبه که رسول از دختر یکی از عکس هاش رو طلب میکنه تا به عنوان یادگاری داشته باشه ، دختر هم یکی از عکس هاش رو میاره وپشتش مینوسه تقدیم به برادر عزیزم رسول ، و اینجاست که مثل یه پتک 120 کیلویی میزنن تو سر رسول و خودش میگه اینجاست که کسانی که دست شون تو کاره می فهمن منظور از برادر چیست !
این رو گفتم تا بدونید هیچ دختری به کسی دوست داره نمیگه داداش ، و داداش علاوه بر معنای رایج یه حالت ابزاری هم بوده برای اینکه دختره از حضور پسره استفاده کنه اما در ضمن بهش باقیه داستان رو بفهمونه !
موارد قابل ذکر دیگه ای هم هست اما آوردنش رو صلاج نمی دونم[nishkhand]
اقا بنده شدید در امپاز قرار دادی[nishkhand][nishkhand] البته این داستان من ننوشتم. یک جا خوندم خوشم اومد گذاشتم.[nishkhand]
معمار حانیه
8th August 2013, 02:40 AM
[nadanestan]
آخه میخوای حتی دوست داشتنم ابراز کنی(برسه به عشق!!!! که خیلی مقدس تر ازین حرفاست)
انقد خیانت ها شده و...
یا متهم میشی به فساد اخلاقی!
یا فساد غیر اخلاقی!!
یا جنگ های ناهمطراز!!
یا آدم دروغگو و چرند و مزخرف که میخواد طرف مقابل رو سر کار بزاره[nadanestan] :((:)):((:))
در کل به قولی
مرز در عقل و جنون باریک است ... کفر و ایمان چه به هم نزدیک است!
:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((:((
بله دقیقا با حرفات موافقم. اما منظور من بیشتر به اقایون بود که اگر کسی واقعا از ته قلب دوست دارید به طرف بگید.
میدونی دخترا زیاد نمیشه گفت چون دقیقا همین حرفایی که شما میگی بهشون میگن. اما پسرا نه. راحت راحتن.
Capitan Totti
8th August 2013, 02:53 AM
بله دقیقا با حرفات موافقم. اما منظور من بیشتر به اقایون بود که اگر کسی واقعا از ته قلب دوست دارید به طرف بگید.
میدونی دخترا زیاد نمیشه گفت چون دقیقا همین حرفایی که شما میگی بهشون میگن. اما پسرا نه. راحت راحتن.
منم نگفتم که دخترا بگن!
ژنتیکآ باید پسرا بگن!!
البته شاید برای من اینطوری باشه
چون خودم به کرات؟ دیدم برخی از دوستان نزدیکم رو که سر 10 دیقه به 2-3نفر گفتن دوستت دارم[khande][nadanestan]
منم گفتم که انقد برخی از آقایون خودمون به این و اون میگن دوستت دارم[taajob][taajob]
روت نمیشه به یکی که واقعا دوس داری بگی دوستت دارم!! اگرم هزار تا صلوات و 100تا امامزاده رو پادرمیون کنی و بگی[sootzadan]
اون طرف مقابل انقد تعریف ما آقایون رو شنیده که یا میگه دروغگو یا میگه بوالهوس یا میگه خائن یا میگه عامل استکبار! و...!![nadanestan][narahatishadid]
معمار حانیه
8th August 2013, 02:55 AM
منم نگفتم که دخترا بگن!
ژنتیکآ باید پسرا بگن!!
البته شاید برای من اینطوری باشه
چون خودم به کرات؟ دیدم برخی از دوستان نزدیکم رو که سر 10 دیقه به 2-3نفر گفتن دوستت دارم[khande][nadanestan]
منم گفتم که انقد برخی از آقایون خودمون به این و اون میگن دوستت دارم[taajob][taajob]
روت نمیشه به یکی که واقعا دوس داری بگی دوستت دارم!! اگرم هزار تا صلوات و 100تا امامزاده رو پادرمیون کنی و بگی[sootzadan]
اون طرف مقابل انقد تعریف ما آقایون رو شنیده که یا میگه دروغگو یا میگه بوالهوس یا میگه خائن یا میگه عامل استکبار! و...!![nadanestan][narahatishadid]
[khande][khande][khande][khande]
گل گفتی. اما خوب خودتون اصلاح کنید تا اینجور بهتون نگن
Capitan Totti
8th August 2013, 03:07 AM
[khande][khande][khande][khande]
گل گفتی. اما خوب خودتون اصلاح کنید تا اینجور بهتون نگن
البته بگم دخترن محترمه هم فرشتگان اسمانی و چراغ های اسمان نیستن!!!
(خواستم فقط بگم!![narahatishadid][nadanestan] )
تو هر قشر و جنس و... خوب داریم و بد هم داریم
و تشخیص خوب و بد واقعا سخته!!
از کجا معلوم من خودم سر دسته ی مافیای پسران خائن نباشم >:)o:-)<):)
[nishkhand] ""بدین منظور از تک تک پسران خائن این منظور برای شرکت در همایش پسران خیانت کار و تحریم های آمریکا!!! دعوت بعمل میاید!! رئیس هیئت امنای پسران خائن حاج منصور عسل!!(خودم!) 29رمضان 1100! ""
گفتم که
مرز در عقل و جنون باریک است ... کفر و ایمان چه به هم نزدیک است...
zoh_reh
8th August 2013, 03:09 AM
منم نگفتم که دخترا بگن!
ژنتیکآ باید پسرا بگن!!
البته شاید برای من اینطوری باشه
چون خودم به کرات؟ دیدم برخی از دوستان نزدیکم رو که سر 10 دیقه به 2-3نفر گفتن دوستت دارم[khande][nadanestan]
منم گفتم که انقد برخی از آقایون خودمون به این و اون میگن دوستت دارم[taajob][taajob]
روت نمیشه به یکی که واقعا دوس داری بگی دوستت دارم!! اگرم هزار تا صلوات و 100تا امامزاده رو پادرمیون کنی و بگی[sootzadan]
اون طرف مقابل انقد تعریف ما آقایون رو شنیده که یا میگه دروغگو یا میگه بوالهوس یا میگه خائن یا میگه عامل استکبار! و...!![nadanestan][narahatishadid]
جناب تیمسار موافق نیستم.
وقتی دو نفر چند سال با هم به عناوین مخلتف ارتباط دارن خب فرض کنیم یکیشون خوشش اومده چه اشکالی داره؟
نکته اینجاست که انتظار داشته باشه جوابی رو که خودش دوست داره رو حتما بشنوه، باید با واقعیت خوب کنار بیاد.
چه بهتر که این اتفاق زودتر بیفته چون اگر جوابی منفی بود ، وضعیت خیلی فرق می کنه.
Helena.M
8th August 2013, 03:09 AM
منم با نظر همتون موافقم.اما الان در جامعه ای که ما داریم زندگی می کنیم تفکیک دوست داشتن و هوس و یه رابطه معمولی مشکله و به همین راحتی نمی شه قضاوت کرد وبه طرف مقابل ابراز علاقه کرد.خیلی از آدم ها به دلیل اینکه ادعای روشنفکر بودن میکنن یه سری از حریم هارو میشکنن و یه حرفایی میزنن که از نظر اونها عادیه اما غافل از اینکه طرف مقابلشون از حرفهای اونا رویاشو ساخته و این طوری باعث سو تفاهم در طرف مقابل میشن بعدشم بگی دوستت دارم میگن چه خبرته من فقط باتو دوست بودم تو توهم زدی.اینارو دیدم که میگم.پس قضاوت به همین سادگی ها نیست و در جامعه ای که الان داریم زندگی میکنیم خیلی سخته به کسی اعتماد کنی. و به همین راحتی محبت خرجش کنی تازه بعدش بفهمی که اصلا توی ذهنش هیچی نبوده و این حس یه طرفه بوده.........
Helena.M
8th August 2013, 03:11 AM
جناب تیمسار موافق نیستم.
وقتی دو نفر چند سال با هم به عناوین مخلتف ارتباط دارن خب فرض کنیم یکیشون خوشش اومده چه اشکالی داره؟
نکته اینجاست که انتظار داشته باشه جوابی رو که خودش دوست داره رو حتما بشنوه، باید با واقعیت خوب کنار بیاد.
چه بهتر که این اتفاق زودتر بیفته چون اگر جوابی منفی بود ، وضعیت خیلی فرق می کنه.
آره خیلی فرق میکنه ولی اینو هم باید در نظر گرفت که به همین راحتی نمی شه به کسی بگی دوستت دارم.مخصوصا اگر این احساس از جانب دختر باشه خیلی آسیب میبینه ........
معمار حانیه
8th August 2013, 03:17 AM
منم با نظر همتون موافقم.اما الان در جامعه ای که ما داریم زندگی می کنیم تفکیک دوست داشتن و هوس و یه رابطه معمولی مشکله و به همین راحتی نمی شه قضاوت کرد وبه طرف مقابل ابراز علاقه کرد.خیلی از آدم ها به دلیل اینکه ادعای روشنفکر بودن میکنن یه سری از حریم هارو میشکنن و یه حرفایی میزنن که از نظر اونها عادیه اما غافل از اینکه طرف مقابلشون از حرفهای اونا رویاشو ساخته و این طوری باعث سو تفاهم در طرف مقابل میشن بعدشم بگی دوستت دارم میگن چه خبرته من فقط باتو دوست بودم تو توهم زدی.اینارو دیدم که میگم.پس قضاوت به همین سادگی ها نیست و در جامعه ای که الان داریم زندگی میکنیم خیلی سخته به کسی اعتماد کنی. و به همین راحتی محبت خرجش کنی تازه بعدش بفهمی که اصلا توی ذهنش هیچی نبوده و این حس یه طرفه بوده.........
بله عزیز . واقعا حق با توو.... منم به چشم خودم دیدم
zoh_reh
8th August 2013, 03:21 AM
منم با نظر همتون موافقم.اما الان در جامعه ای که ما داریم زندگی می کنیم تفکیک دوست داشتن و هوس و یه رابطه معمولی مشکله و به همین راحتی نمی شه قضاوت کرد وبه طرف مقابل ابراز علاقه کرد.خیلی از آدم ها به دلیل اینکه ادعای روشنفکر بودن میکنن یه سری از حریم هارو میشکنن و یه حرفایی میزنن که از نظر اونها عادیه اما غافل از اینکه طرف مقابلشون از حرفهای اونا رویاشو ساخته و این طوری باعث سو تفاهم در طرف مقابل میشن بعدشم بگی دوستت دارم میگن چه خبرته من فقط باتو دوست بودم تو توهم زدی.اینارو دیدم که میگم.پس قضاوت به همین سادگی ها نیست و در جامعه ای که الان داریم زندگی میکنیم خیلی سخته به کسی اعتماد کنی. و به همین راحتی محبت خرجش کنی تازه بعدش بفهمی که اصلا توی ذهنش هیچی نبوده و این حس یه طرفه بوده.........
معمولا این بحثها مربوط به عشقه. به یک رابطه سالم یعنی از این نظر که طرفین یا حداقل یکیشون فقط به همون فکر میکنن.یعنی قصد گرفتن شریک برا ادامه راه دارن نه حریف.
وگرنه اون که پسری در روز به چند نفر میگه دوست دارم اسمش عشق نیست!
یا اگه دختری از پسری واقعا یعنی عاقلانه نه فقط احساسی خوشش اومده راهکارهایی هست که بتونه ابراز محبت کنه .
Capitan Totti
8th August 2013, 03:24 AM
جناب تیمسار موافق نیستم.
وقتی دو نفر چند سال با هم به عناوین مخلتف ارتباط دارن خب فرض کنیم یکیشون خوشش اومده چه اشکالی داره؟
نکته اینجاست که انتظار داشته باشه جوابی رو که خودش دوست داره رو حتما بشنوه، باید با واقعیت خوب کنار بیاد.
چه بهتر که این اتفاق زودتر بیفته چون اگر جوابی منفی بود ، وضعیت خیلی فرق می کنه.
[taajob][taajob][esteress][esteress]
من همچین منظوری نداشتم[nadanestan]
منم با نظر همتون موافقم.اما الان در جامعه ای که ما داریم زندگی می کنیم تفکیک دوست داشتن و هوس و یه رابطه معمولی مشکله و به همین راحتی نمی شه قضاوت کرد وبه طرف مقابل ابراز علاقه کرد.خیلی از آدم ها به دلیل اینکه ادعای روشنفکر بودن میکنن یه سری از حریم هارو میشکنن و یه حرفایی میزنن که از نظر اونها عادیه اما غافل از اینکه طرف مقابلشون از حرفهای اونا رویاشو ساخته و این طوری باعث سو تفاهم در طرف مقابل میشن بعدشم بگی دوستت دارم میگن چه خبرته من فقط باتو دوست بودم تو توهم زدی.اینارو دیدم که میگم.پس قضاوت به همین سادگی ها نیست و در جامعه ای که الان داریم زندگی میکنیم خیلی سخته به کسی اعتماد کنی. و به همین راحتی محبت خرجش کنی تازه بعدش بفهمی که اصلا توی ذهنش هیچی نبوده و این حس یه طرفه بوده.........
:|
تو برو نقش گل پری رو بازی کن از عشق و عاشقی حرف نزن[nishkhand]
قبلنا خوب و بد از هم مشخص بودن...
اما اکنون همه چی عوض شده
به نظرم همین آمریکا
مذهبیاش میرن کلیسا
غیر مذهبیا میرن اون کلوپ های شبانه[nadidan]
دیگه اون غیر مذهبیه نمیره مخ اون مذهبیه رو برای اهم... بزنه!
یه راست میره پیش کلوپیا!!
اگرم عاشق مذهبیه شد مثلا!! عشقش پاکه واقعا!!
ولی ما....!![nadanestan]
Helena.M
8th August 2013, 03:35 AM
[taajob][taajob][esteress][esteress]
من همچین منظوری نداشتم[nadanestan]
:|
تو برو نقش گل پری رو بازی کن از عشق و عاشقی حرف نزن[nishkhand]
قبلنا خوب و بد از هم مشخص بودن...
اما اکنون همه چی عوض شده
به نظرم همین آمریکا
مذهبیاش میرن کلیسا
غیر مذهبیا میرن اون کلوپ های شبانه[nadidan]
دیگه اون غیر مذهبیه نمیره مخ اون مذهبیه رو برای اهم... بزنه!
یه راست میره پیش کلوپیا!!
اگرم عاشق مذهبیه شد مثلا!! عشقش پاکه واقعا!!
ولی ما....!![nadanestan]
اولا با مادرت درست صحبت کن[nishkhand]
دوما صد دفه گفتم بحثای خونوادگی رو توی جمع مطرح نکن[khande]
سوما اصلا چه معنی داره بچه توی بحث بزرگترا وارد شه[nishkhand][nishkhand]
ولی در کل از شوخی بگذریم هر دو جنس توی این بدبینیه سهم دارن ولی چون دخترا عاطفی تر اند خیلی زود آسیب میبینن.یه چیز دیگه ای هم که هست اینه که خیلی کم اند تعداد دخترایی که خصوصیات اخلاقی پسرارو بشناسن وهمین طور خیلی کمترن پسرایی که خصوصیات اخلاقی دخترارو بشناسن. به همین خاطر هم هست که وقتی یه پسر الکی واز سر بیماری به یه دختر میگه دوستتدارم یا ابراز علاقه میکنه دختره دیگه توی رویاهاش از اون مرد زندگیشو میسازه مخصوصا اگه باهم در ارتباط شغلی وکاری هم باشن.من به دخترای بی اخلاق کاری ندارم اونا حسابشون جداست و پیه همه چیزو به تنشون مالیدن اما اون دختری که تابه حال باکسی نبوده واقعا انصاف نیست که با احساسش بازی بشه.[golrooz][golrooz]
معمار حانیه
9th August 2013, 01:11 PM
نظرتون را جع به این موضوع هم بگید
پيمان ازدواج
پيمان ازدواج نه عهديست سر سری
آگاه باش گر پسری يا که دختری
شرط است عاقل و بالغ شود پسر
وآگه شود به رموزات شوهری
معيار ازدواج به پول و مقام نيست
هر کس فراخور حالش زند دری
"شهزاده و گدا" سخنی بيش نيست
نشنيده ام حکايت باز و کبوتری
خوشبخت آن پسر که برای سعادتش
با چشم باز پسنديده دختری
نوباوگان به عفت و پاکيست نامشان
وانگه به اختيار گزينند همسری
ای دخت با نژاد وصالت خجسته باد
کامروز همسری و در آينده مادری
الگوی ازدواج چو عاليست خوش بود
ای شيعه امام تو از ديگران سری
معمار حانیه
9th August 2013, 01:34 PM
تاکید میکنم. قصد توهین. یا هرچیز دیگه ای ندارم. فقط یک داستان و یک بحث همین..
ســـ.یــــا.ســ.ت چیست؟؟؟!!!!!!!http://www.pic4ever.com/images/231.gifhttp://www.pic4ever.com/images/hexer.gif
ســـ.یــــا.ســ.ت چیست؟؟؟!!!!!!!http://www.pic4ever.com/images/231.gifhttp://www.pic4ever.com/images/hexer.gif یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان !لطفا برای من بگین س ی اس ت یعنی چی ؟http://www.pic4ever.com/images/297.gif پدرش فکر می کنهhttp://www.pic4ever.com/images/298.gif و می گه :بهترین راه اینه که من برای تویک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی . http://www.pic4ever.com/images/128fs318181.gifمن حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونهمن تعیین می کنم.http://www.pic4ever.com/images/healer.gif. مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه.http://www.pic4ever.com/images/164.gifکلفتمون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی ندارهhttp://www.pic4ever.com/images/4u2ap3b.gif.تو روشنفکری چون داری درس می خونیhttp://www.pic4ever.com/images/18.gif و پسر فهمیده ای هستی.داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است.http://www.pic4ever.com/images/47b20s0.gifامیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرشرو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنهhttp://www.pic4ever.com/images/s151.gif. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه.http://www.pic4ever.com/images/297.gif می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده .....؟؟؟؟http://www.pic4ever.com/images/jealous.gifمیره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.http://www.pic4ever.com/images/183.gifفردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی س یاس ت چیست؟ پسر می گه:بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست
چی هست.
سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه، در حالیکه نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه
دوستان. واقعا این چیزی هست بعضی خانواده ها نشان کودکانشون میدن...
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.