SouRosh. FaD
4th August 2013, 05:40 PM
حسین یوسف زمانی در گفتوگو با سایت موسیقی ما:
جامعه موسیقی نیازی به موسیقی من و امثال من نداشت
موسیقی ما - لیلا رضایی: حسین یوسف زمانی که از آهنگسازان قدیم و بنام موسیقی ایرانی است در گفتوگو با موسیقی ما از دلایل کم کاریهای سالهای اخیر خود طی گفتوگوی کوتاهی که با موسیقی ما داشت، گفت:کم کاری من در سالهای اخیر داستانی بسیار طولانی دارد که در این مقوله نمیگنجداما آنچه میتوان در کوتاهترین جمله گفت این است که جامعه در وضعیتی نبود که نیاز به موسیقی من و امثال من داشته باشد.
وی ادامه داد: در پاسخ به سوال شما باید گفت آنچه شما و هم نسلان شما میبینید و لمس میکنید و تصور میکنید دقیقا همانهایی نیست که متصور هستید و در واقع حقیقت چیز دیگری است. شاید من زیاد نمایان نمیشوم و آثارم منتشر نمیشوند اما این دلیلی بر این نیست که در خانه کار نمیکنم. البته ناگفته نماند که مدتها بود کم انگیزه شده بودم و هیچ کاری نساختم اما بر حسب یک اتفاق انگیزههایم برگشت و حالم خوب شدو کارهایم را شروع کردم.
این نوازنده ویلون افزود: حدود ۴-۵ سالی بود بیدل و دماغ شده بودم و بیحوصله و بیانگیزه بودم. فقط روزهای دوشنبه به شاگردانم ویلون درس میدادم. روزهای بد بیانگیزه ایام بودو بیآنکه سازی بزنم و موسیقیای کار کنم راکد مانده بودم و کم مانده بود مرداب شوم. اما به یکباره و از آنجایی که خدا دوستم داشت، با شعری از سک شاعر افغانی به خودم آمدم و به زندگی بازگشتم. به یکباره منقلب شدم، مضمونش این بود حس شیرین درونم نهان باش و با من بمان! ز مرداب ماندن دگر خسته ام/ مرا مثل نهری به دریا ببر
وی در ادامه گفت: از اینجا بود که کارهای نیمه تمام خود را ادامه دادم و همه را به پایان رساندم. اما ناگفته نماند که من دیگر جوان نیستم و حال و حوصله روزهای جوانی را ندارم. البته عشق و الفت قدیمی من با موسیقی هنوز هم هست که هیچ وقت نمیتوانم آن را ترک کنم. تا زمانی که لطف خدا هست و به من عمر میدهد با موسیقی و در کنار آن خواهم بود تا دین خود را نسبت به آن و نسبت به مردم کشورم و فرزندانم ادا کنم. چرا که آنها تاکنون نسبت به من بسیار لطف داشتهاند. همین مردم با یک بیت از شعرخود من را دوباره به زندگانی برگرداندند، پس وظیفه من است که حص مطلب را با داشتههای خود اداکنم.
وی درباره فعالیتهایی که در دست اجرا دارد گفت: چند کار آماده اجرا دارم که به زودی آنها را اجرا خواهم کرد. معمولا موسیقیهایی که باید نوشت همراه با شعرند و کمتر موسیقی بیکلام مورد مصرف بودهاند و متاسفانه در ایران چنین چیزی بیشتر است. من برای این کارهایم از اشعاری شاعران بزرگی انتخاب کردهام که موسیقی را به خوبی میشناسند و اشعارسان ریتم دارد. چون تلفیق موسیقیایی آنها بر مبنای صدای خواننده بهتر جواب میدهد. من معمولا موسیقی را بر مبنای صدای خواننده مینویسم.
یوسف زمانی همچنین افزود: قطعهای را اخیرا به پایان رساندهام به نام «شکوه ساقی» که طی همین چند سال اخیر برای ۳-۴ میزان مانده بود و هر کاری میکردم نمیتوانستم آن را به پایان برسانم. خوشبختانه طی این مدت بالاخره توانستم آن را بسازم. قطعه دیگری نیزبا شعری از فریدون مشیری به نام «گلبانگ» در دست ساخت دارم که به زودی اجرا خواهد شد.
وی در ادامه با بیان اینکه یک هنرمند به تنها چیزی که احتیاج دارد، شنیده شدن آثارش است، گفت: ارائه هر اثر هنری دیگری به غیر از موسیقی بسیار راحت تراست چرا که راحتی در دسترس مردم قرار میگیرند و به قولی میتوان گفت چون تجسمی هستند بهتر دیده میشوند و بهتر میتوانند با مردم ارتباط زنده برقرار کنند و اگر سانسور نشوند راحترتر میتوانند چاپ شوند و در دسترس مردم قراربگیرند. ولی موسیقی عوامل زیادی میخواهد تا به سرانجام برسد و دست آخر هم معلوم نیست سر از کجا در خواهد آورد. امیدوارم سرانجام خوبی داشته باشد.
حسین یوسف زمانی آهنگساز ایرانی پس از طی مدرسه موزیک نظام از سال ۱۳۳۷ به تهران آمد و ضمن همکاری با ارکسترهای رادیو ایران، با درجه ممتاز از کنسرواتوآر عالی موسیقی فارغالتحصیل شد.
وی در طول پنجاه سال فعالیت مستمر و همکاری با ارکسترهای رادیو تلویزیون، فرهنگ و هنر، سمفونیک، اپرای تهران و تدریس در دانشگاه، آهنگهای فراوانی برای ارکستر و خوانندگان ساخته و رهبری نمودهاست. ساز تخصصی حسین یوسف زمانی ویولن است. از آثار بیکلام او میتوان به سوئیت سمفونی سوگ سهراب، رها، مارش نبرد، بانگ (بر مبنای الله اکبر و لا الله الالله)، موزیکهای میان پرده، رهرو، نیایش، موج، اوج، شادی کوچولو، مارش شاهین و جهش نام برد و در میان آثار با کلام او به قفس تن، ندا، پیام من، رقص بارون، گریه امونم نمیده، همسنگر، میخوام حرفی بزنم و... اشاره کرد.
جامعه موسیقی نیازی به موسیقی من و امثال من نداشت
موسیقی ما - لیلا رضایی: حسین یوسف زمانی که از آهنگسازان قدیم و بنام موسیقی ایرانی است در گفتوگو با موسیقی ما از دلایل کم کاریهای سالهای اخیر خود طی گفتوگوی کوتاهی که با موسیقی ما داشت، گفت:کم کاری من در سالهای اخیر داستانی بسیار طولانی دارد که در این مقوله نمیگنجداما آنچه میتوان در کوتاهترین جمله گفت این است که جامعه در وضعیتی نبود که نیاز به موسیقی من و امثال من داشته باشد.
وی ادامه داد: در پاسخ به سوال شما باید گفت آنچه شما و هم نسلان شما میبینید و لمس میکنید و تصور میکنید دقیقا همانهایی نیست که متصور هستید و در واقع حقیقت چیز دیگری است. شاید من زیاد نمایان نمیشوم و آثارم منتشر نمیشوند اما این دلیلی بر این نیست که در خانه کار نمیکنم. البته ناگفته نماند که مدتها بود کم انگیزه شده بودم و هیچ کاری نساختم اما بر حسب یک اتفاق انگیزههایم برگشت و حالم خوب شدو کارهایم را شروع کردم.
این نوازنده ویلون افزود: حدود ۴-۵ سالی بود بیدل و دماغ شده بودم و بیحوصله و بیانگیزه بودم. فقط روزهای دوشنبه به شاگردانم ویلون درس میدادم. روزهای بد بیانگیزه ایام بودو بیآنکه سازی بزنم و موسیقیای کار کنم راکد مانده بودم و کم مانده بود مرداب شوم. اما به یکباره و از آنجایی که خدا دوستم داشت، با شعری از سک شاعر افغانی به خودم آمدم و به زندگی بازگشتم. به یکباره منقلب شدم، مضمونش این بود حس شیرین درونم نهان باش و با من بمان! ز مرداب ماندن دگر خسته ام/ مرا مثل نهری به دریا ببر
وی در ادامه گفت: از اینجا بود که کارهای نیمه تمام خود را ادامه دادم و همه را به پایان رساندم. اما ناگفته نماند که من دیگر جوان نیستم و حال و حوصله روزهای جوانی را ندارم. البته عشق و الفت قدیمی من با موسیقی هنوز هم هست که هیچ وقت نمیتوانم آن را ترک کنم. تا زمانی که لطف خدا هست و به من عمر میدهد با موسیقی و در کنار آن خواهم بود تا دین خود را نسبت به آن و نسبت به مردم کشورم و فرزندانم ادا کنم. چرا که آنها تاکنون نسبت به من بسیار لطف داشتهاند. همین مردم با یک بیت از شعرخود من را دوباره به زندگانی برگرداندند، پس وظیفه من است که حص مطلب را با داشتههای خود اداکنم.
وی درباره فعالیتهایی که در دست اجرا دارد گفت: چند کار آماده اجرا دارم که به زودی آنها را اجرا خواهم کرد. معمولا موسیقیهایی که باید نوشت همراه با شعرند و کمتر موسیقی بیکلام مورد مصرف بودهاند و متاسفانه در ایران چنین چیزی بیشتر است. من برای این کارهایم از اشعاری شاعران بزرگی انتخاب کردهام که موسیقی را به خوبی میشناسند و اشعارسان ریتم دارد. چون تلفیق موسیقیایی آنها بر مبنای صدای خواننده بهتر جواب میدهد. من معمولا موسیقی را بر مبنای صدای خواننده مینویسم.
یوسف زمانی همچنین افزود: قطعهای را اخیرا به پایان رساندهام به نام «شکوه ساقی» که طی همین چند سال اخیر برای ۳-۴ میزان مانده بود و هر کاری میکردم نمیتوانستم آن را به پایان برسانم. خوشبختانه طی این مدت بالاخره توانستم آن را بسازم. قطعه دیگری نیزبا شعری از فریدون مشیری به نام «گلبانگ» در دست ساخت دارم که به زودی اجرا خواهد شد.
وی در ادامه با بیان اینکه یک هنرمند به تنها چیزی که احتیاج دارد، شنیده شدن آثارش است، گفت: ارائه هر اثر هنری دیگری به غیر از موسیقی بسیار راحت تراست چرا که راحتی در دسترس مردم قرار میگیرند و به قولی میتوان گفت چون تجسمی هستند بهتر دیده میشوند و بهتر میتوانند با مردم ارتباط زنده برقرار کنند و اگر سانسور نشوند راحترتر میتوانند چاپ شوند و در دسترس مردم قراربگیرند. ولی موسیقی عوامل زیادی میخواهد تا به سرانجام برسد و دست آخر هم معلوم نیست سر از کجا در خواهد آورد. امیدوارم سرانجام خوبی داشته باشد.
حسین یوسف زمانی آهنگساز ایرانی پس از طی مدرسه موزیک نظام از سال ۱۳۳۷ به تهران آمد و ضمن همکاری با ارکسترهای رادیو ایران، با درجه ممتاز از کنسرواتوآر عالی موسیقی فارغالتحصیل شد.
وی در طول پنجاه سال فعالیت مستمر و همکاری با ارکسترهای رادیو تلویزیون، فرهنگ و هنر، سمفونیک، اپرای تهران و تدریس در دانشگاه، آهنگهای فراوانی برای ارکستر و خوانندگان ساخته و رهبری نمودهاست. ساز تخصصی حسین یوسف زمانی ویولن است. از آثار بیکلام او میتوان به سوئیت سمفونی سوگ سهراب، رها، مارش نبرد، بانگ (بر مبنای الله اکبر و لا الله الالله)، موزیکهای میان پرده، رهرو، نیایش، موج، اوج، شادی کوچولو، مارش شاهین و جهش نام برد و در میان آثار با کلام او به قفس تن، ندا، پیام من، رقص بارون، گریه امونم نمیده، همسنگر، میخوام حرفی بزنم و... اشاره کرد.