PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود



م.محسن
29th July 2013, 10:37 PM
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود


شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود


دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود



دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود



خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود



یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود



دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود



هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود



مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود



وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود



«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

استاد سازگار

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد