neo_x
27th July 2013, 03:15 PM
لغت موسیقی در زبانهای شرقی از واژه ی یونانی mousika اخذ شده است (تلفظ لاتین musia ) که آن نیز مشتق از ریشه ی mas یا miss نام یکی از الاهه های نه گانه ی شعر و نغمه و آواز در اسطوره های یونان باستان بود . طبق این اسطوره ها الاهه های نه گانه در نه شب متوالی از اورانوس به دنیا آمده بودند و هر یک با هنر خاص خود اوارانوس و دیگر خدایان را محطوظ می کردند .
این لفظ از قرن سوم به این سوی در متوی فارسی وارد شده است ،اما نه در معنای فوق ،بلکه در مفهوم دانشی تجریدی در گستره ی علوم ریاضیات و یکی از شعبات فلسفه و حمت مورد توجه علمای اسلام قرار گرفته است و پیوسته همراه کهلمه «علم »و یا «صناعت » به کار رفته است و گاه آن را «الحان » نیر نامیده اند و علم «مو سیقی » را «صناعته الاحان » هم گفته اند اما آنچه شایع و همگانی شده است ،لفظ «موسیقی» است و لاغیر .
صناعت نیز از آن جهت گفته اند که آن را حرفه و صنعت نه ،بلکه هنر «art » می دانستند و جزو «صناعات » می شمردند . می دانیم که کلمه صناعت اگر در معنای حرفه به کار رود به صورت «صنایع » و اگر در مفهوم هنر باشد به شکل «صناعات »جمع بسته می شود .
جایگاه موسیقی در طبقه بندی علوم
درگذشته کل معلومات بشری را «حکمت» می نامیدند و آن را در سه شاخه ی بزرگ به شرح زیر طبقه بندی می کردند :
1 – اسفل (طبیعیات )
2- اوسط (ریاضیات )
3 – اعلی (الهیات )
ابن سینا در کتاب «شفا» منطق را نیز بر آن سه می افزاید و «ریاضیات » را چنین تقسیم می کند:
1- مجسطی (هندسی )
2- ارثما طیقی (حساب )
3- فلکیات
4- موسیقی
و موسیقی را «صناعت علم » نام می دهد و آن را در دو فن «تالیف» و «ایقاع» تحت مطالعه قرار می دهد .
ابونصر فارابی ،موسیقی را بلحاظ مضمون و تاثیر «گذاری » سه نوع می داند ک
1- موسیقی ملذ (نشاط انگیز ) برای وجوب راحت و رفع کسالت
2- موسیقی منفعل (احساس انگیز ) برای بیدار سازی و تحریک عواطف
3- موسیقی مخیل (خیال انگیز ) برای تحریک قوه تصورات
به هر صوت باید گفت موسیقی خواه یک هنر یا علم و یا ترکیبی از این دو لطیف ترین ابداع بشر است که به نظر می رسد پیش از پیدایی و تکوین هر زبانی ،با تصویت حلوق انسانی و یا تصویت آلات اولیه ی موسیقایی برای بیان حالات درونی و احساسات و عواطف انسانی اختراع شده است .
این لفظ از قرن سوم به این سوی در متوی فارسی وارد شده است ،اما نه در معنای فوق ،بلکه در مفهوم دانشی تجریدی در گستره ی علوم ریاضیات و یکی از شعبات فلسفه و حمت مورد توجه علمای اسلام قرار گرفته است و پیوسته همراه کهلمه «علم »و یا «صناعت » به کار رفته است و گاه آن را «الحان » نیر نامیده اند و علم «مو سیقی » را «صناعته الاحان » هم گفته اند اما آنچه شایع و همگانی شده است ،لفظ «موسیقی» است و لاغیر .
صناعت نیز از آن جهت گفته اند که آن را حرفه و صنعت نه ،بلکه هنر «art » می دانستند و جزو «صناعات » می شمردند . می دانیم که کلمه صناعت اگر در معنای حرفه به کار رود به صورت «صنایع » و اگر در مفهوم هنر باشد به شکل «صناعات »جمع بسته می شود .
جایگاه موسیقی در طبقه بندی علوم
درگذشته کل معلومات بشری را «حکمت» می نامیدند و آن را در سه شاخه ی بزرگ به شرح زیر طبقه بندی می کردند :
1 – اسفل (طبیعیات )
2- اوسط (ریاضیات )
3 – اعلی (الهیات )
ابن سینا در کتاب «شفا» منطق را نیز بر آن سه می افزاید و «ریاضیات » را چنین تقسیم می کند:
1- مجسطی (هندسی )
2- ارثما طیقی (حساب )
3- فلکیات
4- موسیقی
و موسیقی را «صناعت علم » نام می دهد و آن را در دو فن «تالیف» و «ایقاع» تحت مطالعه قرار می دهد .
ابونصر فارابی ،موسیقی را بلحاظ مضمون و تاثیر «گذاری » سه نوع می داند ک
1- موسیقی ملذ (نشاط انگیز ) برای وجوب راحت و رفع کسالت
2- موسیقی منفعل (احساس انگیز ) برای بیدار سازی و تحریک عواطف
3- موسیقی مخیل (خیال انگیز ) برای تحریک قوه تصورات
به هر صوت باید گفت موسیقی خواه یک هنر یا علم و یا ترکیبی از این دو لطیف ترین ابداع بشر است که به نظر می رسد پیش از پیدایی و تکوین هر زبانی ،با تصویت حلوق انسانی و یا تصویت آلات اولیه ی موسیقایی برای بیان حالات درونی و احساسات و عواطف انسانی اختراع شده است .