Almas Parsi
22nd July 2013, 01:58 PM
آموزش اقتصاد به فرزندان در خانواده
بسیاری از والدین فکر میکنند که وظیفه تربیتی آنان صرفا در زمانهایی است که آنان با فرزندانشان به بحث و گفتگو مینشینند یا بازیها و مناسباتشان را با اطرافیان جهتدار مینمایند. اما فرزندان نه تنها باید افرادی شرافتمند باشند بلکه لازم است مدیرانی خوب و شرافتمند نیز باشند. به همین دلیل توجه به اقتصاد در خانواده زمینه بسیار مناسبی برای پرورش خصوصیات مهم اخلاقی در مدیران آینده جامعه است.
با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری، استعداد سمتگیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد.
هر گاه بچهها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفا نیازمندیهای خود را مرتفع سازند و به نیازمندیهای سایر اعضای خانواده بیاعتنا باشند، صرفا مصرفکنندگان حریصی خواهند بود که بعدها میتوانند هم برای خود و هم برای جامعه زیانهای جبرانناپذیری به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر پدر و مادرها فقط در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در یک کلام همه چیز داشته باشد، در عین حال خود را از ضروریترین چیزها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا بردهاند. آنان از نیازهای والدینشان بیاطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. این شیوه تربیتی بسیار نادرست و زیانآور بوده و پدر و مادر قبل از هر فرد دیگری از این تربیت ناصحیح در رنج و عذاب خواهند بود.
به همین دلیل:
1ـ بچهها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و دشواریهای شغلشان آگاهی داشته باشند.
2ـ بهتر است والدین فرزندان خود را با برخی از همکارانشان آشنا کنند.
3ـ اگر مادر، خانهدار است بچهها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانهداری را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچهها باید بدانند که کارهای خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.
4ـ بچهها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و ... را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود جهت رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده صرف نظر نمایند.
5ـ بهتر است بچهها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهی یابند.
6ـ نباید به بچهها اجازه داد که اگر وضع مالی خانواده رضایتبخش است او به خود ببالد و به اصطلاح لاف ثروتشان را بزند. در چنین خانوادههایی که از رفاه نسبی بیشتر و بهتری برخوردارند، بهتر است پولها صرف نیازهای عمومی خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافی است.
7ـ اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکنند، بچهها باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی، بیشتر احساس غرور میکنند تا در پول اضافی و ثروتی که بدون دردسر به دست آمده است. در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچهها از وضع زندگی خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و برای بهبود معیشت خانواده تلاش و روزهای بهتری را برای خود و خانواده آرزو نمایند.
8ـ وسایلی که مورد نیاز زندگی خانواده هستند به تدریج فرسوده و کهنه میشوند که باید وسایل جدید و نو جانشین آنها شوند. از طرف دیگر وسایل جدید را باید خرید. بنابراین لازم است از درآمد خانواده مبلغی پسانداز شود. همچنین لازم است بچهها بیاموزند که از وسایل زندگی به طور عاقلانهای استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومی خانواده دلسوزی لازم را از خود نشان بدهند.
9ـ ملاحظهکاری را باید در بچهها تقویت نمود. ملاحظهکاری جنبه خاص دلسوزی است. دلسوزی بیشتر در افکار و تصورات انسانها تجلی مییابد اما ملاحظهکاری در عادات ظاهر میشود. بچهها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.
10ـ حس مسئولیتپذیری در بچهها را باید بالا برده و تقویت نمود. حس مسئولیتپذیری یعنی اینکه هر گاه چیزی در اثر قصور یا اشتباهی خراب یا از بین رفت، انسان بیآنکه مجازات شود، احساس خجالت و شرمساری نماید. بنابراین نباید بچهها را برای خراب کردن یا از بین بردن سهوی وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچهها باید از بیاحتیاطیشان، خودشان قلبا احساس تأسف کنند. این مهم نیز با صحبت کردن و توضیح دادن به بچهها میسر خواهد شد.
منبع: گفتارهایی در باره تربیت فرزندان، نوشته: آنتوان ماکارنکو، ترجمه: ابوتراب باقرزاده.
بسیاری از والدین فکر میکنند که وظیفه تربیتی آنان صرفا در زمانهایی است که آنان با فرزندانشان به بحث و گفتگو مینشینند یا بازیها و مناسباتشان را با اطرافیان جهتدار مینمایند. اما فرزندان نه تنها باید افرادی شرافتمند باشند بلکه لازم است مدیرانی خوب و شرافتمند نیز باشند. به همین دلیل توجه به اقتصاد در خانواده زمینه بسیار مناسبی برای پرورش خصوصیات مهم اخلاقی در مدیران آینده جامعه است.
با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری، استعداد سمتگیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد.
هر گاه بچهها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفا نیازمندیهای خود را مرتفع سازند و به نیازمندیهای سایر اعضای خانواده بیاعتنا باشند، صرفا مصرفکنندگان حریصی خواهند بود که بعدها میتوانند هم برای خود و هم برای جامعه زیانهای جبرانناپذیری به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر پدر و مادرها فقط در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در یک کلام همه چیز داشته باشد، در عین حال خود را از ضروریترین چیزها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا بردهاند. آنان از نیازهای والدینشان بیاطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. این شیوه تربیتی بسیار نادرست و زیانآور بوده و پدر و مادر قبل از هر فرد دیگری از این تربیت ناصحیح در رنج و عذاب خواهند بود.
به همین دلیل:
1ـ بچهها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و دشواریهای شغلشان آگاهی داشته باشند.
2ـ بهتر است والدین فرزندان خود را با برخی از همکارانشان آشنا کنند.
3ـ اگر مادر، خانهدار است بچهها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانهداری را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچهها باید بدانند که کارهای خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.
4ـ بچهها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و ... را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود جهت رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده صرف نظر نمایند.
5ـ بهتر است بچهها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهی یابند.
6ـ نباید به بچهها اجازه داد که اگر وضع مالی خانواده رضایتبخش است او به خود ببالد و به اصطلاح لاف ثروتشان را بزند. در چنین خانوادههایی که از رفاه نسبی بیشتر و بهتری برخوردارند، بهتر است پولها صرف نیازهای عمومی خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافی است.
7ـ اگر خانوادهای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده میکنند، بچهها باید بدانند که انسانها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی، بیشتر احساس غرور میکنند تا در پول اضافی و ثروتی که بدون دردسر به دست آمده است. در چنین خانوادههایی باید بردباری، تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچهها از وضع زندگی خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و برای بهبود معیشت خانواده تلاش و روزهای بهتری را برای خود و خانواده آرزو نمایند.
8ـ وسایلی که مورد نیاز زندگی خانواده هستند به تدریج فرسوده و کهنه میشوند که باید وسایل جدید و نو جانشین آنها شوند. از طرف دیگر وسایل جدید را باید خرید. بنابراین لازم است از درآمد خانواده مبلغی پسانداز شود. همچنین لازم است بچهها بیاموزند که از وسایل زندگی به طور عاقلانهای استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومی خانواده دلسوزی لازم را از خود نشان بدهند.
9ـ ملاحظهکاری را باید در بچهها تقویت نمود. ملاحظهکاری جنبه خاص دلسوزی است. دلسوزی بیشتر در افکار و تصورات انسانها تجلی مییابد اما ملاحظهکاری در عادات ظاهر میشود. بچهها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.
10ـ حس مسئولیتپذیری در بچهها را باید بالا برده و تقویت نمود. حس مسئولیتپذیری یعنی اینکه هر گاه چیزی در اثر قصور یا اشتباهی خراب یا از بین رفت، انسان بیآنکه مجازات شود، احساس خجالت و شرمساری نماید. بنابراین نباید بچهها را برای خراب کردن یا از بین بردن سهوی وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچهها باید از بیاحتیاطیشان، خودشان قلبا احساس تأسف کنند. این مهم نیز با صحبت کردن و توضیح دادن به بچهها میسر خواهد شد.
منبع: گفتارهایی در باره تربیت فرزندان، نوشته: آنتوان ماکارنکو، ترجمه: ابوتراب باقرزاده.