"VICTOR"
16th July 2013, 11:30 AM
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم دهد .
خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی .
از او در خواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد .
خدا فرمود : لازم نیست ، روحش سالم است ، جسم هم که موقت است .
از او خواستم لاأقل به من صبر عطا کند .
فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است ، عطا کردنی نیست ، آموختنی است .
ګفتم : مرا خوشبخت کن .
فرمود : نعمت از من ، خوشبخت شدن از تو .
از او خواستم مرا ګرفتار درد وږ عذاب نکند .
فرمود : رنج از دلبستګی های دنیایی جدا و به من نزدیکترت می کند .
از او خواستم روحم را رشد دهد .
فرمود : نه ، تو خودت باید رشد کنی ، من فقط شاخ و برګ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی .
از خدا خواستم کاری کند که از زندګی لذت ببرم .
فرمود : برای این کار من به تو زندګی داده ام .
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیګران را دوست بدارم .
خدا فرمود : آها ، بالاخره اصل مطلب دستګیرت شد .
از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم دهد .
خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی .
از او در خواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد .
خدا فرمود : لازم نیست ، روحش سالم است ، جسم هم که موقت است .
از او خواستم لاأقل به من صبر عطا کند .
فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است ، عطا کردنی نیست ، آموختنی است .
ګفتم : مرا خوشبخت کن .
فرمود : نعمت از من ، خوشبخت شدن از تو .
از او خواستم مرا ګرفتار درد وږ عذاب نکند .
فرمود : رنج از دلبستګی های دنیایی جدا و به من نزدیکترت می کند .
از او خواستم روحم را رشد دهد .
فرمود : نه ، تو خودت باید رشد کنی ، من فقط شاخ و برګ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی .
از خدا خواستم کاری کند که از زندګی لذت ببرم .
فرمود : برای این کار من به تو زندګی داده ام .
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیګران را دوست بدارم .
خدا فرمود : آها ، بالاخره اصل مطلب دستګیرت شد .