نو آور
5th July 2013, 09:04 PM
استعداد یابی و نخبه یابی (http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=14&t=28981#p397677)
استعداد یابی و نخبه یابی به هیچ روی یک فرآیند ساده نیست. در برخی کشورها یک رشته و گرایش تحصیلی دانشگاهی است (که تا حد زیادی استراتژیک هم محسوب می شود) و در بسیاری کشورها، حتی اشتغالی کاملا تخصصی است در حدی که بسیاری از شرکتهای بزرگ، کارشان گرفتن سفارش، جهت یافتن نیروهای نخبه در هر زمینه کاری و علمی است.
مثلا سایت زیر را که ویژه کشف استعدادهای درخشان در زمینه نوآوری، فنی و تحصیلی است، ببینید:
www.brilliant.org (http://www.brilliant.org)
در حال حاضر برای بعضی افراد در کشورهائی مثل ایران، به زعم خودشان، نخبه یابی کار راحتی است. از دیدگاه آنان؛ خیلی ساده ، نخبه کسی است که نمرات تحصیلی بسیار عالی دارد! در حالی که تحقیقا به هیچ وجه چنین معیاری کافی نیست. برخی نمرات تحصیلی اینشتین با ضریب هوشی بالای 160 ، اتفاقا پائین بوده است. شاید یکی از زمینه هائی که استعداد برترش در زمینه فیزیک، زود هنگام کشف نشد و موکول شد به سالهای بعد از ارائه نظریه نسبیت خاص او، همین بوده است. در همین ایران خودمان، جوانی هست (که مصاحبه با وی در رسانه ملی هم آمده) که بیش از 350 اختراع ثبت شده دارد و از نظر تحصیلی دیپلمه است!
کشف استعداد بالقوه افراد، گاهی کاری است بسیار فنی، مشکل و وقت گیر و از بسیاری جهات، مشابهت زیادی با کار یک کارآگاه دارد. لذا، خودش نیاز به درصد بالائی از هوشمندی دارد . اتفاقا در اکثر موارد، فرد نخبه است، نه در یک زمینه تحصیلی بلکه، در یک زمینه مهارتی. مثلا مشاهده می کنید که یک تراشکار تجربی کم سواد، تمام ابزار لازم برای کار خودش را با روشهای نوآورانه، طراحی کرده و ساخته است، همچنین است در هنر، ورزش و ...
به عنوان مثال، در گذشته های فوتبال ما، آقای خداداد عزیزی مدتها بود جلوی چشم بسیاری از مربیان، در باشگاههای کوچکتر کشور، بازی می کرد ولی این آقای برانکو بود که با تیزبینی، نکته خاصی در بازی یا بازی سازی او به چشمش آمد ، استعدادش را کشف کرد ، به کار گرفت، رشد داد و نهایتا هم چنانچه دیدید، آنرا پویا و بالنده ساخت.
قدر مسلم آنست که نخبگی حتی در فوتبال، نیاز به درصدی از هوش دارد. گفته شده هوش لیونل مسی 150 محاسبه شده است. به همین صورت حتی در رشته های هنری نیز رد پای هوش را می بینیم. به عنوان مثال، هوش لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ تاریخ ایتالیا، حدود 200 برآورد می شود.
http://www.highiqpro.com/highiqpro-application/child-prodigies-working-memory
در وحله اول، جامعه است که باید نخبه هایش را بشناسد (و شرایط بروز و ظهور استعدادهای ویژه با شریط مساوی را فراهم کند) نه دولت، لکن برخی از حیطه های نبوغ، مصرف کننده عام ندارد. بهترین بستر شکوفائی نوآوریها، شرکتهای خصوصی صنعتی دانش بنیان هستند که با دادن اختیارات و تسهیلات کافی، زمینه رشد فرد نخبه را فرآهم می کنند. موثر ترین نهاد هم بانکها و شرکتهای سرمایه گذاری هستند که می توانند ایده عالی را شناسائی و آنرا به محصول تجاری تبدیل نمایند.
بهترین راه بررسی اینکه کدام نخبه ها موثرتر بوده اند؛ واکاوی تاریخ علم، صنعت و اختراع است و زندگینامه افراد نخبه جهان. در تاریخ، گاهی مهمتر از خود فرد نخبه ، کاشف او است. مثلا چه کسی استعداد نیوتن را کشف کرد؟ در ابتدا دائی وی و بعد ادموند هالی که از این بابت، خودشان را باید نخبه استعداد شناسی عنوان کرد.
واضح است که حافظه خوب، به سادگی می تواند منجر به کسب نمرات عالی در کارنامه فرد شود. حتی ممکن است سبب احراز رتبه های برتر در رقابتهای تحصیلی شود. ولی سوال اساسی اینجاست که آیا این فرد در آینده، قادر هست با استفاده از این پیش زمینه اطلاعاتی، به حل خلاقانه مسائل جدید پیش روی علم یا جامعه بپردازد؟ در دنیای امروز ، درصد آماری مشخصی از افراد جامعه، دارای حافظه های برتر هستند که الزاما با تیز فکری نوآورانه یکی نیست. مثلا بالاترین حافظه در انگلستان مربوط به آقای Ben Pridmore اهل Derby می شود که برنده رقابت The World Memory Championship (مسابقات تعیین برترین حافظه که از سال 1991 به طور سالانه برگزار می شود) در سالهای 2004، 2008، 2009 و همچنین برنده مسابقات Mental Calculation World Cup (مسابقات در زمینه مهارتهای محاسبه ذهنی) در سالهای 2004, 2006 ,2010 و نیز دارنده چندین مدال از مسابقات Mind Sports Olympiad است ولی، بر خلاف آنچه احتمالا تصور می کنید، در حال حاضر یک حسابدار بیکار و به گفته خودش، به کلی بی پول است!
چرا؟ ... چرا شرکتهای خصوصی اروپائی ، با این دقت نظری که از آنها انتظار داریم، او را نقاپیده اند؟ دلیل این است که شرکتهای بزرگ، به این گونه افراد می گویند شما حداکثر، یک ماشین حساب خوب یا یک هارد دیسک با حجم بالا هستید و ما هم همین حالا ، بهترین ماشینهای حساب را توی جیبمان داریم و نیز، هارد دیسکهائی روی رایانه های خود داریم در حد چند ترا بایت! که می توان اطلاعات را روی آنها انباشت و به موقع، بازیابی کرد.
بنابر این چه تیپ نخبه ای، بهترین کارکرد و خروجی را برای یک شرکت صنعتی یا خدماتی به ارمغان می آورد؟ قطعا در دنیای پر رقابت کنونی، کشف نیازهای نو جامعه، منجر به ایجاد کسب و کار بکر و نوآورانه می شود و آن شرکت را دست کم تا مدتها، انحصارا، پیشتاز آن عرصه می سازد. پس اولویت اول استخدام، این گونه نخبه ها هستند . گام بعدی، فرآهم آوری زمینه آرامش، «بارش فکری» و انگیزه سازی است و سپس باقی کارها خود بخود، رو به کمال طی خواهد شد.
پس بنابر این، زمانی که به دنبال فرد خلاق می گردیم، به طور کلی باید ذهنمان را از فرد دارای استعداد تحصیلی خوب جدا کنیم؛ چنانچه گفته شد، حتی افراد دارای IQ بالا، افراد خلاق نیستند. حتی ملتهای دارای Average IQ بالاتر نیز لزوما در قله های پیشرفت جهان نایستاده اند. در این باره رجوع کنید به سایتهای:
http://www.photius.com/rankings/national_iq_scores_country_ranks.html
http://talk.collegeconfidential.com/international-students/468951-average-iq-country.html
http://www.statisticbrain.com/countries-with-the-highest-lowest-average-iq/
افراد خلاق نشانه هائی دارند. آنها به جای تفکر واکنشی، نوعی قدرت تفکر تحلیلی، ارزیابانه و سازمان دهنده دارند. در عمل، آنها عموما دارای تفکر وا گرا هستند یعنی، در هنگام برخورد با یک مساله جدید، ذهنشان فقط روی دانسته ها و محفوظات قبلیشان مانور نمی دهد بلکه، نسبت به افراد عادی، به گونه ای متفاوت می اندیشند. اصولا «تفکر خلاق» قدرت کشف و تولید اندیشه نو و متنوع است که نوعی مهارت است. البته یک ضریب همبستگی Correlation Factor بین هوش و خلاقیت وجود دارد و چیزی که می توان گفت این است که:
_ عموما افراد خلاق دارای IQ بالای 120 هستند. همچنین EQ (در واقع توانائی کاربست IQ) آنها، در سطح بالاتری نسبت به سطح متوسط افراد جامعه قرار دارد.
_ لزوما افراد با درجه هوش بالا، افراد خلاق نیستند ولی اگر درسخوان باشند، پمی توانند یک استعداد تحصیلی بالقوه باشند.
اصولا در یک جامعه، استعدادهائی وجود دارند. برخی از آنها امکان بروز می یابند (پروریده شده و به جلوی صف آمده و دیده می شوند) و فقط به برخی از آنها است که میدان داده می شود.جامعه در وحله اول باید توانائی بهره بردن از قابلیت افراد نخبه خلاق را فرآهم آورد. اغلب آزمونهای سنجش هوشبهر، یکی دو گونه از انواع هوش را تست می کنند. بر اساس نظریه گاردنر در سال 1983، به نام Multiple Intelligence Theory هوشهای مختلفی وجود دارند (مثل هوشهای زبانی، منطقی، ریاضی، موسیقائی، هوش فضائی، جنبشی- حرکتی، هوش سیاسی PQ، معنوی، هیجانی، اجتماعی، درون فردی، بین فردی، طبیعی، وجودی و ...) که هرکسی ممکن است در یک یا چند تای آنها قویتر باشد.
لذا ساز و کاری لازم است تا با تدارک چند جلسه مصاحبه، گشت و گذاری در گذشته فرد داوطلب استخدام صورت پذیرد و با طرح سوالات خاصی ، نوع تحلیل و پردازش مغز وی مشخص گردد. مثلا یکی از سوالاتی که در سالهای پیش، در آزمون اختصاصی استخدام، در یک شرکت معظم اروپائی برگزار شده از این قرار است:
_ شما در يك شب طوفاني در حال رانندگي هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس ميگذريد .سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند .
يك پيرزن كه در حال مرگ است .
يك پزشك كه قبلا جان شما را نجات داده است.
يك خانم /آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد.
شما ميتوانيد تنها يكي از اين سه نفر را سوار كنيد. حال اگر شما بوديد كدام گزينه را انجام ميداديد؟
بد نیست شما هم قدری به آن فکر کنید...
قاعدتا اين آزمون نميتواند تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خودش را دارد. پيرزن در حال مرگ است شما ابتدا بايد اورا نجات دهيد .هرچند او خيلي پير است و به هرحال خواهد مرد. شما بايد پزشك را سوار كنيد . زيرا قبلا جان شما را نجات داده است و اين فرصتي است كه ميتوانيد جبران كنيد. اما شايد بعدا هم بتوانيد جبران كنيد. شما بايد شخص مورد علاقه اتان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل اورا پيدا كنيد.
از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كرده بودند، فقط یک نفر استخدام شد. او البته دليلي براي این پاسخ خود ارائه نداد. او نوشته بود:
سوئيچ ماشين را به پزشك ميدهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم، به همراه همسر روياهايم، منتظر اتوبوس مي مانيم!
در ایران، با توجه به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، «نخبه» ، به استناد ماده 4 اساسنامه بنياد ملی نخبگان، به فرد برجسته و كارآمدي اطلاق ميشود كه اثرگذاري وي در توليد و گسترش علم ، هنر ، فناوري ، فرهنگ سازي و مديريت كشور محسوس باشد و هوش، خلاقيت، كارآفريني و نبوغ فكري وي، در راستاي توليد و گسترش دانش و نوآوري، موجب سرعت بخشيدن به رشد و توسعه علمي و اعتلاي جامعه انساني كشور گردد.
«استعداد برتر» هم به فردي اطلاق ميشود كه به صورت بالقوه نخبه بوده ولي هنوز، زمينههاي لازم براي شناسايي كامل و يا بروز استعدادهاي ويژه او فراهم نشده است. (تعاريف فوق شامل استعدادهاي برتر و نخبگان بخشهاي مختلف از قبيل علمي و فناوري، آموزشي، فرهنگي، اجتماعي، هنري و مديريتي ميباشد. )
همچنین در سایت رسمی بنیاد ملی نخبگان ، شرایط نخبگی به صورت زیر ذکر شده است:
1ـ برگزيدگان المپيادهاي علمي معتبر داخلي و جهاني
2ـ دارندگان رتبههاي برتر آزمونهاي سراسري مقطع کارشناسي
3ـ مخترعان و مکتشفان
4ـ دانشآموختگان
5ـ برترينهاي مسابقات علوم قرآني
6ـ شخصيتهاي برجسته علمي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور
7ـ آفرينندگان آثار بديع و ارزنده ادبي و هنري
8 ـ اعضاي هيأت علمي دانشگاهها و مؤسسات پژوهشي و فناوري
9ـ مدرسين و محققين علوم حوزوي
البته امروزه کارهای بزرگ صنعتی ، بیشتر توسط تیمهای قوی و به شدت مدیریت شده با بودجه و امکانات کافی به ثمر می نشینند مانند طراحی و ساخت ایرباس 380، این ابر هواپیمای مسافربری ، محصول فکر یک تک نفر نخبه نیست، بلکه محصول تجربه بازار و ارزیابی صحیح از نیاز بازار جهانی است که با به کار گیری یک مدیریت صنعتی عالی( دانش، مهارت، نیروی انسانی، سرمایه و زمان) به انجام رسیده است. ولی احتمالا، تبلت، محصول اندیشه یک ایده پرداز تیز فکر است که با حمایت یک شرکت بزرگ به ثمر نشسته است. بنابر این، هیچ گاه نقش نخبه ها در پیشبرد صنعت، ثروت و رفاه یک جامعه کم رنگ نخواهد شد.
به گفته استیو جابز، مدیر فقید شرکت بزرگ اپل، گاهی کارآئی یک فرد نخبه با یک فرد عادی، با نسبت صد به یک است. بنابر این می توان گفت یک جامعه، دارائی بجز ثروت های زیر زمینی البته پایان پذیر و نخبگان خلاق خود ندارد.[golrooz]
استعداد یابی و نخبه یابی به هیچ روی یک فرآیند ساده نیست. در برخی کشورها یک رشته و گرایش تحصیلی دانشگاهی است (که تا حد زیادی استراتژیک هم محسوب می شود) و در بسیاری کشورها، حتی اشتغالی کاملا تخصصی است در حدی که بسیاری از شرکتهای بزرگ، کارشان گرفتن سفارش، جهت یافتن نیروهای نخبه در هر زمینه کاری و علمی است.
مثلا سایت زیر را که ویژه کشف استعدادهای درخشان در زمینه نوآوری، فنی و تحصیلی است، ببینید:
www.brilliant.org (http://www.brilliant.org)
در حال حاضر برای بعضی افراد در کشورهائی مثل ایران، به زعم خودشان، نخبه یابی کار راحتی است. از دیدگاه آنان؛ خیلی ساده ، نخبه کسی است که نمرات تحصیلی بسیار عالی دارد! در حالی که تحقیقا به هیچ وجه چنین معیاری کافی نیست. برخی نمرات تحصیلی اینشتین با ضریب هوشی بالای 160 ، اتفاقا پائین بوده است. شاید یکی از زمینه هائی که استعداد برترش در زمینه فیزیک، زود هنگام کشف نشد و موکول شد به سالهای بعد از ارائه نظریه نسبیت خاص او، همین بوده است. در همین ایران خودمان، جوانی هست (که مصاحبه با وی در رسانه ملی هم آمده) که بیش از 350 اختراع ثبت شده دارد و از نظر تحصیلی دیپلمه است!
کشف استعداد بالقوه افراد، گاهی کاری است بسیار فنی، مشکل و وقت گیر و از بسیاری جهات، مشابهت زیادی با کار یک کارآگاه دارد. لذا، خودش نیاز به درصد بالائی از هوشمندی دارد . اتفاقا در اکثر موارد، فرد نخبه است، نه در یک زمینه تحصیلی بلکه، در یک زمینه مهارتی. مثلا مشاهده می کنید که یک تراشکار تجربی کم سواد، تمام ابزار لازم برای کار خودش را با روشهای نوآورانه، طراحی کرده و ساخته است، همچنین است در هنر، ورزش و ...
به عنوان مثال، در گذشته های فوتبال ما، آقای خداداد عزیزی مدتها بود جلوی چشم بسیاری از مربیان، در باشگاههای کوچکتر کشور، بازی می کرد ولی این آقای برانکو بود که با تیزبینی، نکته خاصی در بازی یا بازی سازی او به چشمش آمد ، استعدادش را کشف کرد ، به کار گرفت، رشد داد و نهایتا هم چنانچه دیدید، آنرا پویا و بالنده ساخت.
قدر مسلم آنست که نخبگی حتی در فوتبال، نیاز به درصدی از هوش دارد. گفته شده هوش لیونل مسی 150 محاسبه شده است. به همین صورت حتی در رشته های هنری نیز رد پای هوش را می بینیم. به عنوان مثال، هوش لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ تاریخ ایتالیا، حدود 200 برآورد می شود.
http://www.highiqpro.com/highiqpro-application/child-prodigies-working-memory
در وحله اول، جامعه است که باید نخبه هایش را بشناسد (و شرایط بروز و ظهور استعدادهای ویژه با شریط مساوی را فراهم کند) نه دولت، لکن برخی از حیطه های نبوغ، مصرف کننده عام ندارد. بهترین بستر شکوفائی نوآوریها، شرکتهای خصوصی صنعتی دانش بنیان هستند که با دادن اختیارات و تسهیلات کافی، زمینه رشد فرد نخبه را فرآهم می کنند. موثر ترین نهاد هم بانکها و شرکتهای سرمایه گذاری هستند که می توانند ایده عالی را شناسائی و آنرا به محصول تجاری تبدیل نمایند.
بهترین راه بررسی اینکه کدام نخبه ها موثرتر بوده اند؛ واکاوی تاریخ علم، صنعت و اختراع است و زندگینامه افراد نخبه جهان. در تاریخ، گاهی مهمتر از خود فرد نخبه ، کاشف او است. مثلا چه کسی استعداد نیوتن را کشف کرد؟ در ابتدا دائی وی و بعد ادموند هالی که از این بابت، خودشان را باید نخبه استعداد شناسی عنوان کرد.
واضح است که حافظه خوب، به سادگی می تواند منجر به کسب نمرات عالی در کارنامه فرد شود. حتی ممکن است سبب احراز رتبه های برتر در رقابتهای تحصیلی شود. ولی سوال اساسی اینجاست که آیا این فرد در آینده، قادر هست با استفاده از این پیش زمینه اطلاعاتی، به حل خلاقانه مسائل جدید پیش روی علم یا جامعه بپردازد؟ در دنیای امروز ، درصد آماری مشخصی از افراد جامعه، دارای حافظه های برتر هستند که الزاما با تیز فکری نوآورانه یکی نیست. مثلا بالاترین حافظه در انگلستان مربوط به آقای Ben Pridmore اهل Derby می شود که برنده رقابت The World Memory Championship (مسابقات تعیین برترین حافظه که از سال 1991 به طور سالانه برگزار می شود) در سالهای 2004، 2008، 2009 و همچنین برنده مسابقات Mental Calculation World Cup (مسابقات در زمینه مهارتهای محاسبه ذهنی) در سالهای 2004, 2006 ,2010 و نیز دارنده چندین مدال از مسابقات Mind Sports Olympiad است ولی، بر خلاف آنچه احتمالا تصور می کنید، در حال حاضر یک حسابدار بیکار و به گفته خودش، به کلی بی پول است!
چرا؟ ... چرا شرکتهای خصوصی اروپائی ، با این دقت نظری که از آنها انتظار داریم، او را نقاپیده اند؟ دلیل این است که شرکتهای بزرگ، به این گونه افراد می گویند شما حداکثر، یک ماشین حساب خوب یا یک هارد دیسک با حجم بالا هستید و ما هم همین حالا ، بهترین ماشینهای حساب را توی جیبمان داریم و نیز، هارد دیسکهائی روی رایانه های خود داریم در حد چند ترا بایت! که می توان اطلاعات را روی آنها انباشت و به موقع، بازیابی کرد.
بنابر این چه تیپ نخبه ای، بهترین کارکرد و خروجی را برای یک شرکت صنعتی یا خدماتی به ارمغان می آورد؟ قطعا در دنیای پر رقابت کنونی، کشف نیازهای نو جامعه، منجر به ایجاد کسب و کار بکر و نوآورانه می شود و آن شرکت را دست کم تا مدتها، انحصارا، پیشتاز آن عرصه می سازد. پس اولویت اول استخدام، این گونه نخبه ها هستند . گام بعدی، فرآهم آوری زمینه آرامش، «بارش فکری» و انگیزه سازی است و سپس باقی کارها خود بخود، رو به کمال طی خواهد شد.
پس بنابر این، زمانی که به دنبال فرد خلاق می گردیم، به طور کلی باید ذهنمان را از فرد دارای استعداد تحصیلی خوب جدا کنیم؛ چنانچه گفته شد، حتی افراد دارای IQ بالا، افراد خلاق نیستند. حتی ملتهای دارای Average IQ بالاتر نیز لزوما در قله های پیشرفت جهان نایستاده اند. در این باره رجوع کنید به سایتهای:
http://www.photius.com/rankings/national_iq_scores_country_ranks.html
http://talk.collegeconfidential.com/international-students/468951-average-iq-country.html
http://www.statisticbrain.com/countries-with-the-highest-lowest-average-iq/
افراد خلاق نشانه هائی دارند. آنها به جای تفکر واکنشی، نوعی قدرت تفکر تحلیلی، ارزیابانه و سازمان دهنده دارند. در عمل، آنها عموما دارای تفکر وا گرا هستند یعنی، در هنگام برخورد با یک مساله جدید، ذهنشان فقط روی دانسته ها و محفوظات قبلیشان مانور نمی دهد بلکه، نسبت به افراد عادی، به گونه ای متفاوت می اندیشند. اصولا «تفکر خلاق» قدرت کشف و تولید اندیشه نو و متنوع است که نوعی مهارت است. البته یک ضریب همبستگی Correlation Factor بین هوش و خلاقیت وجود دارد و چیزی که می توان گفت این است که:
_ عموما افراد خلاق دارای IQ بالای 120 هستند. همچنین EQ (در واقع توانائی کاربست IQ) آنها، در سطح بالاتری نسبت به سطح متوسط افراد جامعه قرار دارد.
_ لزوما افراد با درجه هوش بالا، افراد خلاق نیستند ولی اگر درسخوان باشند، پمی توانند یک استعداد تحصیلی بالقوه باشند.
اصولا در یک جامعه، استعدادهائی وجود دارند. برخی از آنها امکان بروز می یابند (پروریده شده و به جلوی صف آمده و دیده می شوند) و فقط به برخی از آنها است که میدان داده می شود.جامعه در وحله اول باید توانائی بهره بردن از قابلیت افراد نخبه خلاق را فرآهم آورد. اغلب آزمونهای سنجش هوشبهر، یکی دو گونه از انواع هوش را تست می کنند. بر اساس نظریه گاردنر در سال 1983، به نام Multiple Intelligence Theory هوشهای مختلفی وجود دارند (مثل هوشهای زبانی، منطقی، ریاضی، موسیقائی، هوش فضائی، جنبشی- حرکتی، هوش سیاسی PQ، معنوی، هیجانی، اجتماعی، درون فردی، بین فردی، طبیعی، وجودی و ...) که هرکسی ممکن است در یک یا چند تای آنها قویتر باشد.
لذا ساز و کاری لازم است تا با تدارک چند جلسه مصاحبه، گشت و گذاری در گذشته فرد داوطلب استخدام صورت پذیرد و با طرح سوالات خاصی ، نوع تحلیل و پردازش مغز وی مشخص گردد. مثلا یکی از سوالاتی که در سالهای پیش، در آزمون اختصاصی استخدام، در یک شرکت معظم اروپائی برگزار شده از این قرار است:
_ شما در يك شب طوفاني در حال رانندگي هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس ميگذريد .سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند .
يك پيرزن كه در حال مرگ است .
يك پزشك كه قبلا جان شما را نجات داده است.
يك خانم /آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد.
شما ميتوانيد تنها يكي از اين سه نفر را سوار كنيد. حال اگر شما بوديد كدام گزينه را انجام ميداديد؟
بد نیست شما هم قدری به آن فکر کنید...
قاعدتا اين آزمون نميتواند تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خودش را دارد. پيرزن در حال مرگ است شما ابتدا بايد اورا نجات دهيد .هرچند او خيلي پير است و به هرحال خواهد مرد. شما بايد پزشك را سوار كنيد . زيرا قبلا جان شما را نجات داده است و اين فرصتي است كه ميتوانيد جبران كنيد. اما شايد بعدا هم بتوانيد جبران كنيد. شما بايد شخص مورد علاقه اتان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل اورا پيدا كنيد.
از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كرده بودند، فقط یک نفر استخدام شد. او البته دليلي براي این پاسخ خود ارائه نداد. او نوشته بود:
سوئيچ ماشين را به پزشك ميدهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم، به همراه همسر روياهايم، منتظر اتوبوس مي مانيم!
در ایران، با توجه به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، «نخبه» ، به استناد ماده 4 اساسنامه بنياد ملی نخبگان، به فرد برجسته و كارآمدي اطلاق ميشود كه اثرگذاري وي در توليد و گسترش علم ، هنر ، فناوري ، فرهنگ سازي و مديريت كشور محسوس باشد و هوش، خلاقيت، كارآفريني و نبوغ فكري وي، در راستاي توليد و گسترش دانش و نوآوري، موجب سرعت بخشيدن به رشد و توسعه علمي و اعتلاي جامعه انساني كشور گردد.
«استعداد برتر» هم به فردي اطلاق ميشود كه به صورت بالقوه نخبه بوده ولي هنوز، زمينههاي لازم براي شناسايي كامل و يا بروز استعدادهاي ويژه او فراهم نشده است. (تعاريف فوق شامل استعدادهاي برتر و نخبگان بخشهاي مختلف از قبيل علمي و فناوري، آموزشي، فرهنگي، اجتماعي، هنري و مديريتي ميباشد. )
همچنین در سایت رسمی بنیاد ملی نخبگان ، شرایط نخبگی به صورت زیر ذکر شده است:
1ـ برگزيدگان المپيادهاي علمي معتبر داخلي و جهاني
2ـ دارندگان رتبههاي برتر آزمونهاي سراسري مقطع کارشناسي
3ـ مخترعان و مکتشفان
4ـ دانشآموختگان
5ـ برترينهاي مسابقات علوم قرآني
6ـ شخصيتهاي برجسته علمي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور
7ـ آفرينندگان آثار بديع و ارزنده ادبي و هنري
8 ـ اعضاي هيأت علمي دانشگاهها و مؤسسات پژوهشي و فناوري
9ـ مدرسين و محققين علوم حوزوي
البته امروزه کارهای بزرگ صنعتی ، بیشتر توسط تیمهای قوی و به شدت مدیریت شده با بودجه و امکانات کافی به ثمر می نشینند مانند طراحی و ساخت ایرباس 380، این ابر هواپیمای مسافربری ، محصول فکر یک تک نفر نخبه نیست، بلکه محصول تجربه بازار و ارزیابی صحیح از نیاز بازار جهانی است که با به کار گیری یک مدیریت صنعتی عالی( دانش، مهارت، نیروی انسانی، سرمایه و زمان) به انجام رسیده است. ولی احتمالا، تبلت، محصول اندیشه یک ایده پرداز تیز فکر است که با حمایت یک شرکت بزرگ به ثمر نشسته است. بنابر این، هیچ گاه نقش نخبه ها در پیشبرد صنعت، ثروت و رفاه یک جامعه کم رنگ نخواهد شد.
به گفته استیو جابز، مدیر فقید شرکت بزرگ اپل، گاهی کارآئی یک فرد نخبه با یک فرد عادی، با نسبت صد به یک است. بنابر این می توان گفت یک جامعه، دارائی بجز ثروت های زیر زمینی البته پایان پذیر و نخبگان خلاق خود ندارد.[golrooz]