PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله استعداد یابی و نخبه یابی



نو آور
5th July 2013, 09:04 PM
استعداد یابی و نخبه یابی (http://www.hupaa.com/forum/viewtopic.php?f=14&t=28981#p397677)



استعداد یابی و نخبه یابی به هیچ روی یک فرآیند ساده نیست. در برخی کشورها یک رشته و گرایش تحصیلی دانشگاهی است (که تا حد زیادی استراتژیک هم محسوب می شود) و در بسیاری کشورها، حتی اشتغالی کاملا تخصصی است در حدی که بسیاری از شرکتهای بزرگ، کارشان گرفتن سفارش، جهت یافتن نیروهای نخبه در هر زمینه کاری و علمی است.
مثلا سایت زیر را که ویژه کشف استعدادهای درخشان در زمینه نوآوری، فنی و تحصیلی است، ببینید:

www.brilliant.org (http://www.brilliant.org)

در حال حاضر برای بعضی افراد در کشورهائی مثل ایران، به زعم خودشان، نخبه یابی کار راحتی است. از دیدگاه آنان؛ خیلی ساده ، نخبه کسی است که نمرات تحصیلی بسیار عالی دارد! در حالی که تحقیقا به هیچ وجه چنین معیاری کافی نیست. برخی نمرات تحصیلی اینشتین با ضریب هوشی بالای 160 ، اتفاقا پائین بوده است. شاید یکی از زمینه هائی که استعداد برترش در زمینه فیزیک، زود هنگام کشف نشد و موکول شد به سالهای بعد از ارائه نظریه نسبیت خاص او، همین بوده است. در همین ایران خودمان، جوانی هست (که مصاحبه با وی در رسانه ملی هم آمده) که بیش از 350 اختراع ثبت شده دارد و از نظر تحصیلی دیپلمه است!
کشف استعداد بالقوه افراد، گاهی کاری است بسیار فنی، مشکل و وقت گیر و از بسیاری جهات، مشابهت زیادی با کار یک کارآگاه دارد. لذا، خودش نیاز به درصد بالائی از هوشمندی دارد . اتفاقا در اکثر موارد، فرد نخبه است، نه در یک زمینه تحصیلی بلکه، در یک زمینه مهارتی. مثلا مشاهده می کنید که یک تراشکار تجربی کم سواد، تمام ابزار لازم برای کار خودش را با روشهای نوآورانه، طراحی کرده و ساخته است، همچنین است در هنر، ورزش و ...

به عنوان مثال، در گذشته های فوتبال ما، آقای خداداد عزیزی مدتها بود جلوی چشم بسیاری از مربیان، در باشگاههای کوچکتر کشور، بازی می کرد ولی این آقای برانکو بود که با تیزبینی، نکته خاصی در بازی یا بازی سازی او به چشمش آمد ، استعدادش را کشف کرد ، به کار گرفت، رشد داد و نهایتا هم چنانچه دیدید، آنرا پویا و بالنده ساخت.
قدر مسلم آنست که نخبگی حتی در فوتبال، نیاز به درصدی از هوش دارد. گفته شده هوش لیونل مسی 150 محاسبه شده است. به همین صورت حتی در رشته های هنری نیز رد پای هوش را می بینیم. به عنوان مثال، هوش لئوناردو داوینچی، نقاش بزرگ تاریخ ایتالیا، حدود 200 برآورد می شود.

http://www.highiqpro.com/highiqpro-application/child-prodigies-working-memory

در وحله اول، جامعه است که باید نخبه هایش را بشناسد (و شرایط بروز و ظهور استعدادهای ویژه با شریط مساوی را فراهم کند) نه دولت، لکن برخی از حیطه های نبوغ، مصرف کننده عام ندارد. بهترین بستر شکوفائی نوآوریها، شرکتهای خصوصی صنعتی دانش بنیان هستند که با دادن اختیارات و تسهیلات کافی، زمینه رشد فرد نخبه را فرآهم می کنند. موثر ترین نهاد هم بانکها و شرکتهای سرمایه گذاری هستند که می توانند ایده عالی را شناسائی و آنرا به محصول تجاری تبدیل نمایند.
بهترین راه بررسی اینکه کدام نخبه ها موثرتر بوده اند؛ واکاوی تاریخ علم، صنعت و اختراع است و زندگینامه افراد نخبه جهان. در تاریخ، گاهی مهمتر از خود فرد نخبه ، کاشف او است. مثلا چه کسی استعداد نیوتن را کشف کرد؟ در ابتدا دائی وی و بعد ادموند هالی که از این بابت، خودشان را باید نخبه استعداد شناسی عنوان کرد.

واضح است که حافظه خوب، به سادگی می تواند منجر به کسب نمرات عالی در کارنامه فرد شود. حتی ممکن است سبب احراز رتبه های برتر در رقابتهای تحصیلی شود. ولی سوال اساسی اینجاست که آیا این فرد در آینده، قادر هست با استفاده از این پیش زمینه اطلاعاتی، به حل خلاقانه مسائل جدید پیش روی علم یا جامعه بپردازد؟ در دنیای امروز ، درصد آماری مشخصی از افراد جامعه، دارای حافظه های برتر هستند که الزاما با تیز فکری نوآورانه یکی نیست. مثلا بالاترین حافظه در انگلستان مربوط به آقای Ben Pridmore اهل Derby می شود که برنده رقابت The World Memory Championship (مسابقات تعیین برترین حافظه که از سال 1991 به طور سالانه برگزار می شود) در سالهای 2004، 2008، 2009 و همچنین برنده مسابقات Mental Calculation World Cup (مسابقات در زمینه مهارتهای محاسبه ذهنی) در سالهای 2004, 2006 ,2010 و نیز دارنده چندین مدال از مسابقات Mind Sports Olympiad است ولی، بر خلاف آنچه احتمالا تصور می کنید، در حال حاضر یک حسابدار بیکار و به گفته خودش، به کلی بی پول است!
چرا؟ ... چرا شرکتهای خصوصی اروپائی ، با این دقت نظری که از آنها انتظار داریم، او را نقاپیده اند؟ دلیل این است که شرکتهای بزرگ، به این گونه افراد می گویند شما حداکثر، یک ماشین حساب خوب یا یک هارد دیسک با حجم بالا هستید و ما هم همین حالا ، بهترین ماشینهای حساب را توی جیبمان داریم و نیز، هارد دیسکهائی روی رایانه های خود داریم در حد چند ترا بایت! که می توان اطلاعات را روی آنها انباشت و به موقع، بازیابی کرد.

بنابر این چه تیپ نخبه ای، بهترین کارکرد و خروجی را برای یک شرکت صنعتی یا خدماتی به ارمغان می آورد؟ قطعا در دنیای پر رقابت کنونی، کشف نیازهای نو جامعه، منجر به ایجاد کسب و کار بکر و نوآورانه می شود و آن شرکت را دست کم تا مدتها، انحصارا، پیشتاز آن عرصه می سازد. پس اولویت اول استخدام، این گونه نخبه ها هستند . گام بعدی، فرآهم آوری زمینه آرامش، «بارش فکری» و انگیزه سازی است و سپس باقی کارها خود بخود، رو به کمال طی خواهد شد.
پس بنابر این، زمانی که به دنبال فرد خلاق می گردیم، به طور کلی باید ذهنمان را از فرد دارای استعداد تحصیلی خوب جدا کنیم؛ چنانچه گفته شد، حتی افراد دارای IQ بالا، افراد خلاق نیستند. حتی ملتهای دارای Average IQ بالاتر نیز لزوما در قله های پیشرفت جهان نایستاده اند. در این باره رجوع کنید به سایتهای:

http://www.photius.com/rankings/national_iq_scores_country_ranks.html

http://talk.collegeconfidential.com/international-students/468951-average-iq-country.html

http://www.statisticbrain.com/countries-with-the-highest-lowest-average-iq/

افراد خلاق نشانه هائی دارند. آنها به جای تفکر واکنشی، نوعی قدرت تفکر تحلیلی، ارزیابانه و سازمان دهنده دارند. در عمل، آنها عموما دارای تفکر وا گرا هستند یعنی، در هنگام برخورد با یک مساله جدید، ذهنشان فقط روی دانسته ها و محفوظات قبلیشان مانور نمی دهد بلکه، نسبت به افراد عادی، به گونه ای متفاوت می اندیشند. اصولا «تفکر خلاق» قدرت کشف و تولید اندیشه نو و متنوع است که نوعی مهارت است. البته یک ضریب همبستگی Correlation Factor بین هوش و خلاقیت وجود دارد و چیزی که می توان گفت این است که:
_ عموما افراد خلاق دارای IQ بالای 120 هستند. همچنین EQ (در واقع توانائی کاربست IQ) آنها، در سطح بالاتری نسبت به سطح متوسط افراد جامعه قرار دارد.
_ لزوما افراد با درجه هوش بالا، افراد خلاق نیستند ولی اگر درسخوان باشند، پمی توانند یک استعداد تحصیلی بالقوه باشند.
اصولا در یک جامعه، استعدادهائی وجود دارند. برخی از آنها امکان بروز می یابند (پروریده شده و به جلوی صف آمده و دیده می شوند) و فقط به برخی از آنها است که میدان داده می شود.جامعه در وحله اول باید توانائی بهره بردن از قابلیت افراد نخبه خلاق را فرآهم آورد. اغلب آزمونهای سنجش هوشبهر، یکی دو گونه از انواع هوش را تست می کنند. بر اساس نظریه گاردنر در سال 1983، به نام Multiple Intelligence Theory هوشهای مختلفی وجود دارند (مثل هوشهای زبانی، منطقی، ریاضی، موسیقائی، هوش فضائی، جنبشی- حرکتی، هوش سیاسی PQ، معنوی، هیجانی، اجتماعی، درون فردی، بین فردی، طبیعی، وجودی و ...) که هرکسی ممکن است در یک یا چند تای آنها قویتر باشد.

لذا ساز و کاری لازم است تا با تدارک چند جلسه مصاحبه، گشت و گذاری در گذشته فرد داوطلب استخدام صورت پذیرد و با طرح سوالات خاصی ، نوع تحلیل و پردازش مغز وی مشخص گردد. مثلا یکی از سوالاتی که در سالهای پیش، در آزمون اختصاصی استخدام، در یک شرکت معظم اروپائی برگزار شده از این قرار است:
_ شما در يك شب طوفاني در حال رانندگي هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس ميگذريد .سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند .
يك پيرزن كه در حال مرگ است .
يك پزشك كه قبلا جان شما را نجات داده است.
يك خانم /آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد.
شما ميتوانيد تنها يكي از اين سه نفر را سوار كنيد. حال اگر شما بوديد كدام گزينه را انجام ميداديد؟
بد نیست شما هم قدری به آن فکر کنید...
قاعدتا اين آزمون نميتواند تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خودش را دارد. پيرزن در حال مرگ است شما ابتدا بايد اورا نجات دهيد .هرچند او خيلي پير است و به هرحال خواهد مرد. شما بايد پزشك را سوار كنيد . زيرا قبلا جان شما را نجات داده است و اين فرصتي است كه ميتوانيد جبران كنيد. اما شايد بعدا هم بتوانيد جبران كنيد. شما بايد شخص مورد علاقه اتان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل اورا پيدا كنيد.
از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كرده بودند، فقط یک نفر استخدام شد. او البته دليلي براي این پاسخ خود ارائه نداد. او نوشته بود:
سوئيچ ماشين را به پزشك ميدهم تا پيرزن را به بيمارستان برساند و خودم، به همراه همسر روياهايم، منتظر اتوبوس مي مانيم!

در ایران، با توجه به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، «نخبه» ، به استناد ماده 4 اساسنامه بنياد ملی نخبگان، به فرد برجسته و كارآمدي اطلاق مي‌شود كه اثرگذاري وي در توليد و گسترش علم ، هنر ، فناوري ، فرهنگ سازي و مديريت كشور محسوس باشد و هوش، خلاقيت، كارآفريني و نبوغ فكري وي، در راستاي توليد و گسترش دانش و نوآوري، موجب سرعت بخشيدن به رشد و توسعه علمي و اعتلاي جامعه انساني كشور گردد.
«استعداد برتر» هم به فردي اطلاق مي‌شود كه به صورت بالقوه نخبه بوده ولي هنوز، زمينه‌هاي لازم براي شناسايي كامل و يا بروز استعدادهاي ويژه او فراهم نشده است. (تعاريف فوق شامل استعدادهاي برتر و نخبگان بخشهاي مختلف از قبيل علمي و فناوري، آموزشي، فرهنگي، اجتماعي، هنري و مديريتي مي‌باشد. )
همچنین در سایت رسمی بنیاد ملی نخبگان ، شرایط نخبگی به صورت زیر ذکر شده است:
1ـ برگزيدگان المپيادهاي علمي معتبر داخلي و جهاني
2ـ دارندگان رتبه‌هاي برتر آزمون‌هاي سراسري مقطع کارشناسي
3ـ مخترعان و مکتشفان
4ـ دانش‌آموختگان
5ـ برترين‌هاي مسابقات علوم قرآني
6ـ شخصيتهاي برجسته علمي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور
7ـ آفرينندگان آثار بديع و ارزنده ادبي و هنري
8 ـ اعضاي هيأت علمي دانشگاهها و مؤسسات پژوهشي و فناوري
9ـ مدرسين و محققين علوم حوزوي

البته امروزه کارهای بزرگ صنعتی ، بیشتر توسط تیمهای قوی و به شدت مدیریت شده با بودجه و امکانات کافی به ثمر می نشینند مانند طراحی و ساخت ایرباس 380، این ابر هواپیمای مسافربری ، محصول فکر یک تک نفر نخبه نیست، بلکه محصول تجربه بازار و ارزیابی صحیح از نیاز بازار جهانی است که با به کار گیری یک مدیریت صنعتی عالی( دانش، مهارت، نیروی انسانی، سرمایه و زمان) به انجام رسیده است. ولی احتمالا، تبلت، محصول اندیشه یک ایده پرداز تیز فکر است که با حمایت یک شرکت بزرگ به ثمر نشسته است. بنابر این، هیچ گاه نقش نخبه ها در پیشبرد صنعت، ثروت و رفاه یک جامعه کم رنگ نخواهد شد.
به گفته استیو جابز، مدیر فقید شرکت بزرگ اپل، گاهی کارآئی یک فرد نخبه با یک فرد عادی، با نسبت صد به یک است. بنابر این می توان گفت یک جامعه، دارائی بجز ثروت های زیر زمینی البته پایان پذیر و نخبگان خلاق خود ندارد.[golrooz]

نو آور
1st August 2013, 12:46 AM
در سحرگاه یک روز سرد زمستانی در ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی شهر واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در کمتر از یک ساعت، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای خود، به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد، کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای نوازنده پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند
.در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌ نواز می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلارعاید ویلون‌زن شد. وقتی که نوازنده ویلون از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد، نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.
هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان «جاشوا بل» ؛ یکی از بهترین موسیقیدانان جهان و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد!
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تئاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
این یک داستان حقیقی است، در واقع نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو، توسط روزنامه واشنگتن‌ پست ترتیب داده شده بود که بخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الویت ‌های مردم بود.
نتیجه: آیا ما در شرایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک نبوغ هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا برتری غیر عادی را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟
یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد، اگر ما قادر نیستیم استعداد برتری را به سرعت تشخیص دهیم، چه چیز های مهم دیگری را داریم از دست می دهیم؟

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%A7_%D8%A8%D9%84

نو آور
15th November 2013, 07:45 PM
نابغه هایی که کودن شمرده می شدند!

۱- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!!

۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!!

۳- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت”

۴- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!!

۵- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!!

۶- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!!

۷- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

۸- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!!

۹- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

نو آور
15th November 2013, 07:46 PM
اگر از شما نام چند نابغه را در جهان بپرسند احتمالا خواهید گفت: انیشتین، نیوتن، ادیسون و... اما اگر به شما بگویند که نام چند نابغه‌ی زنده‌ی دنیا را بگو چه خواهید گفت؟
احتمالا تاکنون اسم «دیلی تلگراف» را شنیده‌اید. یک روزنامه‌ی معتبر و پر تیراژ انلگیسی است. این روزنامه دست به کار جالبی زده و از 4000 چهره‌ی مطرح علمی و فرهنگی خواست تا 10 نابغه‌ی خود را بگویند و از آمار به دست آمده نزدیک 40 درصد از آن‌ها مرده بودند. در نظرسنجی دوم از آن‌ها خواست که بین 60 درصد باقی‌مانده ده نفر را انتخاب کنند. این نظر سنجی با پنج معیار 1- اعتبار فرهنگی 2- موفقیت 3- شهرت 4- توانایی ذهنی 5- قابلیت مواجهه با مسائل نامتعارف برگزار شد. نتیجه‌ی آن فهرست «100 نابغه‌ی زنده» شد.
البته باید گفت که نبوغ چیزی نیست که بشود آن را اندازه گرفت یا به آن جواب دقیقی داد (این فهرست یکی از هزاران فهرست است که امکان تهیه‌ی آن وجود دارد!) نخست به ده نابغه‌ی اول اشاره می‌کنم. که مطمئنا نصف آن‌ها را نمی‌شناسید.
1- آلبرت هافمن: نابغه‌ترین موجود کره‌ی خاکی! پیرترین شخص از این صد نفر با سن 101 سال! شیمی‌دان سوییسی که یکی از معروف‌ترین کارهایش LSD است.
2- تیم برنرز- لی: مهم‌ترین کار این شخص «www»ی پُر استفاده است. 52 ساله، انگلیسی، دانشمند علوم کامپیوتر.
3- جورج سوروس: سرمایه‌دار 72 ساله‌ی آمریکایی با ثروتی حدود 5/8 میلیارد دلار!
4- مت گرونینگ: یک انیماتور به تمام معنا. شاهکار او «سیمپسون‌ها» است که پارسال خیلی ترکاند!
5- نلسون ماندلا: خیلی نیازی به توضیح ندارد. دارد؟
6- فردیک سنگر: شیمیدان انگلیسی برنده‌ی دو جایزه‌ی نوبل در رشته‌ی خود.
7- داریو فر: باز هم یک برنده‌ی دیگر نوبل در سال 97. این بار در ادبیات. یک طنزنویس تمام عیار ایتالیایی.
8- استیون هاوکینگ: خیلی از شما انتظار داشتید جزء دو نفر اول باشد، نه؟ اما مطمئن باشید که این انگلیسی اگر معلول نبود، در دنیا این قدر سر و صدا راه نمی‌انداخت. البته نبوغش را نمی‌شود منکر شد.
9- اسکار نیه‌مه‌یر: دومین پیر این لیست. برزیلی 100 ساله که با اختراعاتی چون بتون مسلح خود را یک معمار کامل معرفی کرد.
10- فیلیپ گلس: آهنگساز آمریکایی که سه بار نامزد جایزه‌ی اسکار شد. بعضی‌ها او را تاثیرگذارترین آهنگساز قرن بیستم می‌خوانند!
* از این به بعد فقط به چهره‌های آشنا می‌پردازیم.
12- دکتر علی جوان: بله! درست است. یک ایرانی در بین سه ایرانی این 100 نفر. او شاگرد دکتر حسابی بوده. از دبیرستان البرز و دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده و به همراه آقای yoang (حواستان به تشابه اسمی باشد) لیزر گازی را اختراع کرده. در دانشگاه MIT تدریس کرده و در بین این صد نفر با «اندرو وایلز» که قضیه‌ی فرما را حل کرده هم ردیف است. بالاترین نشان افتخار انجمن اپتیک آمریکا و جایزه‌ی جهانی آلبرت انیشتین را برده! کافی است یا باز بگویم؟
20- لری پیج و سرگئی برین: این‌ها را می‌توانید یک نفر حساب کنید! یکی روس و دیگری آمریکایی است و مهم‌ترین کار این دو نابغه، اختراع گوگل است که جهان را مسخره‌ی خودش کرده. این دو به تازگی درگیر تغییر نام خلیج‌فارس به خلیج عربی در google Earth هستند.
25- گری کاسپاروف: به نظر من رتبه‌ی این شطرنج‌باز نهایت بی‌انصافی است. او توانست در سه دوره ی ده تایی، Deep Blue (ابر کامپیوتر IBM را که در هر ثانیه 000/000/100 حرکت حریف را پیش‌بینی می‌کرد، شکست دهد.) به تازگی هم وارد کارهایی سیاسی و مخالفت با پوتین شده!
26- استیون اسپلیبرگ: وقتی فیلم «نجات سرباز رایان» و «برخورد نزدیک از نوع سوم» وی را ببینید کاملا متوجه نبوغ اولین کارگردان این لیست می‌شوید.
32- نیما ارکانی حامد: این دومین ایرانی این لیست است. پدر و مادرش ایرانی هستند ولی خودش در کانادا به دنیا آمده. 35 سال دارد. استاد فیزیک هاروارد که هم‌اکنون روی نظریه‌ی ریسمان کار می‌کند.
43- محمدعلی کلی: انتخاب او خیلی عجیب بود. ولی خوب، چندین سال قهرمان بوکس حرفه‌ای سنگین وزن آمریکا بودن و مسلمان شدن و امتناع از رفتن به جنگ ویتنام چیز کمی نیست.
43- اسامه بن‌لادن: بالاخره نابغه هم شد! کسی که اسمش امریکا و اروپا را می‌لرزاند!
43- بیل گیتس: این هم خیلی نیاز به توضیح ندارد.
43- میخائیل کلاشنیکف: ما به اشتباه او را به کلاشنیکف می‌شناسیم.
49- پردیس ثابتی: این هم سومین ایرانی، زیست‌شناس و انسان‌شناس. لیسانس را از MIT گرفته. او جزو سه زنی است که تاکنون با نمره‌ی ممتاز مدرک دکترای خود را از مدرسه پزشکی هاروارد گرفته. 32 سال دارد. گیتار می‌زند. هم‌خوان گروه آلترناتیو راک به نام «هزار روز» هم هست. الگوریتم او هنوز هم کاربرد دارد.
49- مریل استریپ: تنها بازیگر این لیست. 14 بار کاندید اسکار شده. و دو بار هم آن را گرفته. پرافتخارترین زن هالیوود است. او تا این سن (58 سالگی) درهیچ یک از فیلم‌هایش از ظاهر زنانه‌اش برای جذب مردم استفاده نکرده است.
58- استیفن کینگ: فیلم‌نامه نویس فیلم «درخشش» کوبریک و «مسیر سبز» دارابونت.
72- جورج لوکاس: دومین کارگردان این لیست. جنگ‌های ستاره‌ای او هنوز در فهرست بهترین فیلم‌های جهان می‌درخشد.
72- جان ویلیامز: آهنگساز 75 ساله که موسیقی متن‌های فوق‌العاده و اسکار گرفته زیاد دارد. نمونه کارهای او، فهرست شیندلر، ای‌تی، آرواره‌ها و جنگ‌های ستاره‌ای است.
83- جی. کی رولینگ: او با هفت کتاب جادویی‌اش ثروتش را از ملکه‌ی انگلستان بیشتر کرده. او گفته قبل از انتشار کتاب اولش (از فقر) در خانه‌اش جاکفشی نداشته است.
100- کوئنتین تارانتینو: اولین فیلمش «سگدانی» است که جزو بهترین فیلم‌های تاریخ است. «پالپ فیکشن» و «بیل را بکش» او را هم از یاد نبریم.

trust&peace
19th November 2013, 01:22 AM
ممنون مطلب مفیدی بود.[golrooz]امیدوارم انگیزه ای برای تمام دوستان باشه

يمنا
19th November 2013, 10:13 AM
ای کاش استعداد کشق و حمایت بشه[gerye]

نو آور
16th December 2013, 10:14 PM
مقاله ای نسبتا خوب پیرامون شناسائی، رشد و ویژگیهای نخبگان:

http://www.fast-iran.com/far/pdf/rahyaft34/34-2.pdf

s-bagheri
19th December 2013, 06:54 AM
سلام
دوست عزیز از مطالبتون بسیار لذت بردم اجازه درج مطالب شما را در جای دیگر دارم. باتشکر

نو آور
19th December 2013, 10:17 PM
سلام
دوست عزیز از مطالبتون بسیار لذت بردم اجازه درج مطالب شما را در جای دیگر دارم. باتشکر

سلام بر شما؛ قطعا، خوشحال می شوم که مطالب مفید واقع شود.

نارون1
19th December 2013, 10:53 PM
مقاله ای نسبتا خوب پیرامون شناسائی، رشد و ویژگیهای نخبگان:

http://www.fast-iran.com/far/pdf/rahyaft34/34-2.pdf



سلام

ممنون میشم مقاله های علمی - پژوهشی به زبان اصلی هم در کنار مقالات در این زمینه قرار بدین



باتشکر از شما [golrooz]

v.m 2020
21st December 2013, 01:00 PM
اگر از شما نام چند نابغه را در جهان بپرسند احتمالا خواهید گفت: انیشتین، نیوتن، ادیسون و... اما اگر به شما بگویند که نام چند نابغه‌ی زنده‌ی دنیا را بگو چه خواهید گفت؟
احتمالا تاکنون اسم «دیلی تلگراف» را شنیده‌اید. یک روزنامه‌ی معتبر و پر تیراژ انلگیسی است. این روزنامه دست به کار جالبی زده و از 4000 چهره‌ی مطرح علمی و فرهنگی خواست تا 10 نابغه‌ی خود را بگویند و از آمار به دست آمده نزدیک 40 درصد از آن‌ها مرده بودند. در نظرسنجی دوم از آن‌ها خواست که بین 60 درصد باقی‌مانده ده نفر را انتخاب کنند. این نظر سنجی با پنج معیار 1- اعتبار فرهنگی 2- موفقیت 3- شهرت 4- توانایی ذهنی 5- قابلیت مواجهه با مسائل نامتعارف برگزار شد. نتیجه‌ی آن فهرست «100 نابغه‌ی زنده» شد.
البته باید گفت که نبوغ چیزی نیست که بشود آن را اندازه گرفت یا به آن جواب دقیقی داد (این فهرست یکی از هزاران فهرست است که امکان تهیه‌ی آن وجود دارد!) نخست به ده نابغه‌ی اول اشاره می‌کنم. که مطمئنا نصف آن‌ها را نمی‌شناسید.
1- آلبرت هافمن: نابغه‌ترین موجود کره‌ی خاکی! پیرترین شخص از این صد نفر با سن 101 سال! شیمی‌دان سوییسی که یکی از معروف‌ترین کارهایش LSD است.
2- تیم برنرز- لی: مهم‌ترین کار این شخص «www»ی پُر استفاده است. 52 ساله، انگلیسی، دانشمند علوم کامپیوتر.
3- جورج سوروس: سرمایه‌دار 72 ساله‌ی آمریکایی با ثروتی حدود 5/8 میلیارد دلار!
4- مت گرونینگ: یک انیماتور به تمام معنا. شاهکار او «سیمپسون‌ها» است که پارسال خیلی ترکاند!
5- نلسون ماندلا: خیلی نیازی به توضیح ندارد. دارد؟
6- فردیک سنگر: شیمیدان انگلیسی برنده‌ی دو جایزه‌ی نوبل در رشته‌ی خود.
7- داریو فر: باز هم یک برنده‌ی دیگر نوبل در سال 97. این بار در ادبیات. یک طنزنویس تمام عیار ایتالیایی.
8- استیون هاوکینگ: خیلی از شما انتظار داشتید جزء دو نفر اول باشد، نه؟ اما مطمئن باشید که این انگلیسی اگر معلول نبود، در دنیا این قدر سر و صدا راه نمی‌انداخت. البته نبوغش را نمی‌شود منکر شد.
9- اسکار نیه‌مه‌یر: دومین پیر این لیست. برزیلی 100 ساله که با اختراعاتی چون بتون مسلح خود را یک معمار کامل معرفی کرد.
10- فیلیپ گلس: آهنگساز آمریکایی که سه بار نامزد جایزه‌ی اسکار شد. بعضی‌ها او را تاثیرگذارترین آهنگساز قرن بیستم می‌خوانند!
* از این به بعد فقط به چهره‌های آشنا می‌پردازیم.
12- دکتر علی جوان: بله! درست است. یک ایرانی در بین سه ایرانی این 100 نفر. او شاگرد دکتر حسابی بوده. از دبیرستان البرز و دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده و به همراه آقای yoang (حواستان به تشابه اسمی باشد) لیزر گازی را اختراع کرده. در دانشگاه MIT تدریس کرده و در بین این صد نفر با «اندرو وایلز» که قضیه‌ی فرما را حل کرده هم ردیف است. بالاترین نشان افتخار انجمن اپتیک آمریکا و جایزه‌ی جهانی آلبرت انیشتین را برده! کافی است یا باز بگویم؟
20- لری پیج و سرگئی برین: این‌ها را می‌توانید یک نفر حساب کنید! یکی روس و دیگری آمریکایی است و مهم‌ترین کار این دو نابغه، اختراع گوگل است که جهان را مسخره‌ی خودش کرده. این دو به تازگی درگیر تغییر نام خلیج‌فارس به خلیج عربی در google Earth هستند.
25- گری کاسپاروف: به نظر من رتبه‌ی این شطرنج‌باز نهایت بی‌انصافی است. او توانست در سه دوره ی ده تایی، Deep Blue (ابر کامپیوتر IBM را که در هر ثانیه 000/000/100 حرکت حریف را پیش‌بینی می‌کرد، شکست دهد.) به تازگی هم وارد کارهایی سیاسی و مخالفت با پوتین شده!
26- استیون اسپلیبرگ: وقتی فیلم «نجات سرباز رایان» و «برخورد نزدیک از نوع سوم» وی را ببینید کاملا متوجه نبوغ اولین کارگردان این لیست می‌شوید.
32- نیما ارکانی حامد: این دومین ایرانی این لیست است. پدر و مادرش ایرانی هستند ولی خودش در کانادا به دنیا آمده. 35 سال دارد. استاد فیزیک هاروارد که هم‌اکنون روی نظریه‌ی ریسمان کار می‌کند.
43- محمدعلی کلی: انتخاب او خیلی عجیب بود. ولی خوب، چندین سال قهرمان بوکس حرفه‌ای سنگین وزن آمریکا بودن و مسلمان شدن و امتناع از رفتن به جنگ ویتنام چیز کمی نیست.
43- اسامه بن‌لادن: بالاخره نابغه هم شد! کسی که اسمش امریکا و اروپا را می‌لرزاند!
43- بیل گیتس: این هم خیلی نیاز به توضیح ندارد.
43- میخائیل کلاشنیکف: ما به اشتباه او را به کلاشنیکف می‌شناسیم.
49- پردیس ثابتی: این هم سومین ایرانی، زیست‌شناس و انسان‌شناس. لیسانس را از MIT گرفته. او جزو سه زنی است که تاکنون با نمره‌ی ممتاز مدرک دکترای خود را از مدرسه پزشکی هاروارد گرفته. 32 سال دارد. گیتار می‌زند. هم‌خوان گروه آلترناتیو راک به نام «هزار روز» هم هست. الگوریتم او هنوز هم کاربرد دارد.
49- مریل استریپ: تنها بازیگر این لیست. 14 بار کاندید اسکار شده. و دو بار هم آن را گرفته. پرافتخارترین زن هالیوود است. او تا این سن (58 سالگی) درهیچ یک از فیلم‌هایش از ظاهر زنانه‌اش برای جذب مردم استفاده نکرده است.
58- استیفن کینگ: فیلم‌نامه نویس فیلم «درخشش» کوبریک و «مسیر سبز» دارابونت.
72- جورج لوکاس: دومین کارگردان این لیست. جنگ‌های ستاره‌ای او هنوز در فهرست بهترین فیلم‌های جهان می‌درخشد.
72- جان ویلیامز: آهنگساز 75 ساله که موسیقی متن‌های فوق‌العاده و اسکار گرفته زیاد دارد. نمونه کارهای او، فهرست شیندلر، ای‌تی، آرواره‌ها و جنگ‌های ستاره‌ای است.
83- جی. کی رولینگ: او با هفت کتاب جادویی‌اش ثروتش را از ملکه‌ی انگلستان بیشتر کرده. او گفته قبل از انتشار کتاب اولش (از فقر) در خانه‌اش جاکفشی نداشته است.
100- کوئنتین تارانتینو: اولین فیلمش «سگدانی» است که جزو بهترین فیلم‌های تاریخ است. «پالپ فیکشن» و «بیل را بکش» او را هم از یاد نبریم.

اسم من رو یادشون رفته بنویسن نه ؟

نو آور
5th January 2014, 12:33 PM
ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۱۵ است، فردی که ضریب هوشی ۲۵۰ داشته باشد، قطعا نابغه محسوب می شود. ویلیام جیم سایدیس، باهوش ترین فرد تاریخ بود که توانست در یک سالگی بنویسد، در ۵ سالگی به ۵ زبان رایج دنیا صحبت کند و در ۱۱ سالگی استاد دانشگاه هاروارد شود.
سایدیس در سال ۱۸۹۸ در آمریکا به دنیا آمد و در سن ۴۶ سالگی نیز از دنیا رفت.
او توانایی خارق العاده ای در یادگیری ریاضیات و زبان داشت. اولین بار به خاطر رشد مغزی زود هنگام نامش بر سر زبان ها افتاد و بعدها به خاطر تمرکز بر روی ذهنش به شهرت رسید اما در نهایت خود را از انظار عمومی دور کرد و از ریاضیات هم دلزده شد ریاضیات نیز عقب کشید و با چندین نام مستعار مطلب می نوشت. از دیگر ویژگی ها او این است که می توانست در ۱۸ ماهگی نیویورک تایمز بخواند و در ۸ سالگی به ۸ زبان صحبت کند. جالب اینکه بعدها خودش زبان دیگری را به وجود آورد که نامش را VENDERGOOD گذاشت.ناگفته نماند، ضریب هوشی انسان های نابغه بین ۱۵۵ تا ۲۰۰ است ولی سایدس در این زمینه رکورد باهوش ترین های دنیا را شکسته است. اما نکته اینجاست که مطابق رابطه رایج برآورد هوشبهر یا IQ، اساس کار، تعیین نسبت سن عقلی به سن تقویمی است. با این حساب، اگر کودک، زودتر از گروه همسالانش، توانائیهای ذهنی معمولی خود را پیدا کند، هوشبهر بالائی برایش اندازه گیری می شود.
دقت کنید که فردی مانند ویلیام جیم سیدیس، به نسبت چنین سطحی از IQ و استاد دانشگاه برتر هاروارد، دستاورد علمی - عملی چندان قابل توجهی هم از خود، برای بشریت بر جا نگذاشته است*!
کما اینکه فردی مثل اینشتین، اتفاقا با تاخیر در رشد ذهنی Development Delay روبرو بوده و تقریبا تا 4 سالگی، به حرف نیفتاده است. (یعنی با احتساب دستورالعملهای تعیین iq ، انسانی با هوشبهر پائین برآورد می شده است!)
پس به گمان من، عواملی غیر از داشتن صرف حافظه قوی، در داشتن نبوغ کارآمد دخیل هستند.
__________________________________________________ ____________________________________________
*دانشنامه اینترنتی ویکیپدیا، در مورد حاصل کارهای William James Sidis، این مطلب را بیان کرده است:


Publications and subjects of research

From writings on cosmology, to writings on American Indian history, to Notes on the Collection of Transfers, and several purported lost texts on anthropology, philology, and transportation systems, Sidis covered a broad range of subjects. Some of his ideas concerned cosmological reversibility, "social continuity," and individual rights in the United States.

In The Animate and the Inanimate (1925), Sidis predicted the existence of regions of space where the second law of thermodynamics operated in reverse to the temporal direction that we experience in our local area. Everything outside of what we would today call a galaxy would be such a region. Sidis claimed that the matter in this region would not generate light. (These dark areas of the universe are not properly dark matter or black holes as they are used in contemporary cosmology.) Sidis's The Tribes and the States (ca. 1935) employs the pseudonym "John W. Shattuck," purporting to give a 100,000-year history of the Settlement of the Americas, from prehistoric times to 1828. In this text, he suggests that "there were red men at one time in Europe as well as in America."

Sidis was also a "peridromophile," a term he coined for people fascinated with transportation research and streetcar systems. He wrote a treatise on streetcar transfers under the pseudonym of "Frank Folupa" that identified means of increasing public transport usage.

In 1930, Sidis received a patent for a rotary perpetual calendar that took into account leap years


http://www.uc-njavan.ir/images/08usc4ypc0dlm67r33gq.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد