Almas Parsi
4th July 2013, 11:46 PM
تا مرد سخن نگفته باشد
http://1doost.com/Files/Posts/Thumbs/77/13343.jpg
در کارگاه آموزشی "منابع انسانی" ، مدرس دوره، نکاتی در خصوص زبان فارسی و پیچیدگیهای آن مطرح کرد که بسیار جالب بود.
به محل نشست و برخاست هواپیما در زبان انگلیسی "Air Port" می گویند. ترجمه تحت اللفظی اش میشود "بندر هوایی".
عربها به همین مکان "مطار" میگویند، یعنی "محل پرواز"
و افغانها به آن میگویند: "میدان هوایی".
ما هم که میدانید چه میگوییم: فرودگاه!
انگلیسی زبانان به محل مداوای بیماران میگویند "Hospital" ، که به معنای مکان آسایش و راحتی است.
اعراب به آن "مستشفی" یعنی مکان شفا گرفتن میگویند، افغانها به آن "شفاخانه" میگویند
و ما چنان که میدانید، تا قبل از پهلوی اول، "مریض خانه" و بعد از آن کمی شیک تر: "بیمارستان"!
واقعاً چرا؟؟؟؟؟؟
چرا ما از Airport فقط نشستن را دیده ایم؟
اصل قضیه که "پرواز" بوده است را چرا ندیده ایم؟؟؟؟
شما با شنیدن کلمه بیمارستان چه تصویری در ذهنتان ایجاد میشود؟
غیر از اینکه محیطی افسرده کننده و سرد و پر از بیمار؟
این کلمه در فارسی در واقع بیماردان است! محل نگهداری بیماران.
بر خلاف زبانهای دیگر که محل خوب شدن و شفا یافتن است.
چرا ما میگوییم "کسب و کار"؟
نمیگوییم کار و کسب؟
مگر نه اینکه اول باید کاری باشد تا منجر به کسب شود؟
چرا میگوییم "گفت و گو" ؟
مگر قرار است دو طرف فقط حرف بزنند؟
شنیدنی در کار نیست؟
گفت و شنود نیست؟
واقعیت این است که نوع ساخت این کلمات، نشانگر نوعی تفکر است. تفکری که لابد از پس هزاران سال، پس از جنگ و گریزهای بسیار، پس از ستم کشی ها و ستمگری های فراوان و دهها افت و خیز دیگر سر برآورده و این کلمات را ساخته است.
(اصلاً همین افت و خیز، مگر نباید خیز اصالتاً اول باشد؟ چرا اول افتادن را دیده ایم؟)
لابد ناامیدی بر مردم دیار حاکم بوده که از شفا نومید است و Hospital برایش خانه بیماران است و بس.
لابد از بس سقوط و سرنگونی دیده، پرواز را باور ندارد و Airport را هم محل نشستن میداند و امیدی به پریدن ندارد.
لابد تا بوده در این دیار، کار اصل نبوده و اصلاً بزرگان کار نمیکرده اند.
چنانکه کار فعل خران بوده است و گفته ایم: خرکار! و منظورمان پرکار بوده است.
ای کاش، در انتخاب کلمات، در ادبیات و گفتارمان، کمی وسواس به خرج دهیم.
ای کاش، این همه واژه زیبای پارسی را، در کتب قدیمی محصور نمی کردیم...
منبع : بیشتر بدانیم (http://1doost.com/go/?u=http%3A%2F%2Famiralikhamseh.blogfa.com%2Fcatego ry%2F10%2F%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AF%25DA%25A9 %25DB%258C-%25D8%25A8%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AF %25DB%258C%25D8%25B4%25DB%258C%25D9%2585)
http://1doost.com/Files/Posts/Thumbs/77/13343.jpg
در کارگاه آموزشی "منابع انسانی" ، مدرس دوره، نکاتی در خصوص زبان فارسی و پیچیدگیهای آن مطرح کرد که بسیار جالب بود.
به محل نشست و برخاست هواپیما در زبان انگلیسی "Air Port" می گویند. ترجمه تحت اللفظی اش میشود "بندر هوایی".
عربها به همین مکان "مطار" میگویند، یعنی "محل پرواز"
و افغانها به آن میگویند: "میدان هوایی".
ما هم که میدانید چه میگوییم: فرودگاه!
انگلیسی زبانان به محل مداوای بیماران میگویند "Hospital" ، که به معنای مکان آسایش و راحتی است.
اعراب به آن "مستشفی" یعنی مکان شفا گرفتن میگویند، افغانها به آن "شفاخانه" میگویند
و ما چنان که میدانید، تا قبل از پهلوی اول، "مریض خانه" و بعد از آن کمی شیک تر: "بیمارستان"!
واقعاً چرا؟؟؟؟؟؟
چرا ما از Airport فقط نشستن را دیده ایم؟
اصل قضیه که "پرواز" بوده است را چرا ندیده ایم؟؟؟؟
شما با شنیدن کلمه بیمارستان چه تصویری در ذهنتان ایجاد میشود؟
غیر از اینکه محیطی افسرده کننده و سرد و پر از بیمار؟
این کلمه در فارسی در واقع بیماردان است! محل نگهداری بیماران.
بر خلاف زبانهای دیگر که محل خوب شدن و شفا یافتن است.
چرا ما میگوییم "کسب و کار"؟
نمیگوییم کار و کسب؟
مگر نه اینکه اول باید کاری باشد تا منجر به کسب شود؟
چرا میگوییم "گفت و گو" ؟
مگر قرار است دو طرف فقط حرف بزنند؟
شنیدنی در کار نیست؟
گفت و شنود نیست؟
واقعیت این است که نوع ساخت این کلمات، نشانگر نوعی تفکر است. تفکری که لابد از پس هزاران سال، پس از جنگ و گریزهای بسیار، پس از ستم کشی ها و ستمگری های فراوان و دهها افت و خیز دیگر سر برآورده و این کلمات را ساخته است.
(اصلاً همین افت و خیز، مگر نباید خیز اصالتاً اول باشد؟ چرا اول افتادن را دیده ایم؟)
لابد ناامیدی بر مردم دیار حاکم بوده که از شفا نومید است و Hospital برایش خانه بیماران است و بس.
لابد از بس سقوط و سرنگونی دیده، پرواز را باور ندارد و Airport را هم محل نشستن میداند و امیدی به پریدن ندارد.
لابد تا بوده در این دیار، کار اصل نبوده و اصلاً بزرگان کار نمیکرده اند.
چنانکه کار فعل خران بوده است و گفته ایم: خرکار! و منظورمان پرکار بوده است.
ای کاش، در انتخاب کلمات، در ادبیات و گفتارمان، کمی وسواس به خرج دهیم.
ای کاش، این همه واژه زیبای پارسی را، در کتب قدیمی محصور نمی کردیم...
منبع : بیشتر بدانیم (http://1doost.com/go/?u=http%3A%2F%2Famiralikhamseh.blogfa.com%2Fcatego ry%2F10%2F%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AF%25DA%25A9 %25DB%258C-%25D8%25A8%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AF %25DB%258C%25D8%25B4%25DB%258C%25D9%2585)