PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی شروع کلاس آموزشی



عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 01:47 AM
به نام خدا
سلام خدمت عزیزان.
با توجه به استقبال و نشون دادن علاقه شما از تاسیس کلاس های آموزشی در زمینه اختراعات و مخترع شدن ، این اجازه رو به خودم میدم که استارت کار رو از همینجا بزنم.
شرایط عمومی استفاده از این کلاس ها:
1- عضویت در سایت علمی نخبگان جوان.
2- صرف نظر از ارائه ایده و یا تکمیل اختراع تا پایان هر دوره از کلاس ها.(کمک هم برای تکمیل ایده داده نمیشه)
3- پرهیز از پرداختن به حاشیه ها مثل بحث های بی مورد، سوالات غیر مرتبط با درس چه در تاپیک ها و چه در پیام خصوصی.(چواب داده نمیشه)
4- سر کلاس کشیدن سیگار، خوردن نوشیدنی یا غذا، بازی کردن با حیوانات خانگی، گوش کردن به آهنگ ، تمیز کردن آر پی چی و هر چیزی که باعث به هم خوردن تمرکز شما بشه ممنوعه.(با وب کم چک می کنم هر کی حواسش به درس نباشه، مانیتور تو صورتش میترکه تضمینی!)

من عرفان سلیم زاده هستم استاد شما با کلی تجربه و وقت کم.من خود آموخته ام و شما هم آموخته های منو یاد خواهید گرفت و لا غیر!
به سن و سالم نگاه نکنید دکتراش میخواد ایده تکمیل کنه میاد از من مشاوره می گیره.
در ضمن اولین معلم انسان یه کلاغ بود پس نبینم بعدا تو گوشم قار قار کنین.
شروع کلاس ها رو اعلام می کنم. جلسه اول مقدمه کلی بر سیستم کلاس و غیره هست که در پست بعد شاهدش خواهید شد انشالله.
موفق باشید و مهربان.

عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 02:25 AM
خیلی خب جلسه اول به توضیح سیستم درسی می پردازم که کمی توجیح بشید.
فعلا تمام محیط کلاس آموزشی تو همین تاپیک خلاصه میشه.
طبق تجربه ام می گم کسی از این کلاس ها استقبال نخواهد کرد چون محیط این سایت آزادی هایی به کاربران میده که با هر میزان از سوادی که دارند بتونن اظهار نظر کنن.
به همین خاطر افراد زیاد به امر یادگیری مطالب جدید اصراری ندارند و تنبلی موج میزنه.بگذریم....
تو این کلاس های آموزشی که هم در ارتباط با مخترع شدن شماست در کل چهار چیز به دو طریق(علمی و فلسفی) به شما یاد داده میشه:
1-یاد بگیرید عین یک سرباز پشتکار داشته باشید.
2- اینکه مانند یک مدیر برنامه ریزی کنین.
3- مانند یک بازرگان با تجربه مشاوره بگیرید.
4- آرامش و ادب و همچنین ایمان به خدا رو در خودتون قوی کنین.

کلاس هایی هم در مورد افزایش دید نسبت به جهان هستی و انسان شناسی و خدا شناسی هم داریم.
شما در این کلاسها یاد میگیرین که بیشتر خودتون رو به عنوان یک انسان بشناسید و ثانیه های بیشتری رو صرف مشاهده محیط کنین.
به شما یاد میدیم به سنگین ترین و سخت ترین سوالات فکر کنین و از این کار لذت ببرید.بهتون یاد میدیم که انسان بودن واقعی رو تجربه کنین و نسبت به خودتون احساس خوبی پیدا کنین.
فارغ التحصیلان کلاس من کسانی اند که ، ادعایی قابل پذیرش در مورد یکی از سوالات من ارائه بدن.
من آدمی ام که تکلیف های کم حاشیه میده و جواب های کم حاشیه هم میخواد بنابراین سعی نکنید من رو با توضیحات سخیف دور بزنین که خودتون بازنده خواهید بود.
در هر جلسه در مورد یک موضوع به مناظره و تفکر خواهیم نشست.مطمئنا هم به لحاظ فلسفی به موضوعات می پردازیم و هم به لحاظ علمی اما این دو با هم ترکیب خواهند بود به طوری از فلسفه علم می رسیم.
(در هر درس، با خنجر چاله ای در دل زمین باز می کنم... نهالی می کارم... با هم از آن مراقبت می کنیم تا بزرگ شود.حق شما این است که میوه ای که خود پرورش دادید رو به عنوان دست مزد بردارید.)
در آخر چند سوال مطرح میشه تا هم کنجکاوی شما رو برانگیزم و هم مقاومت شما رو در مقابل تنبلی افزایش بدم.
امیدوارم از کلاس ها لذت ببرید سعی می کنم مفرح و مفید باشه.

دبستان
3rd July 2013, 10:34 AM
سلام داداش کلاسها شروع شده من بیام
حضوروغیاب داره اگه داره بزن من حاضرم[nishkhand]

رضا66
3rd July 2013, 10:42 AM
سلام
چه فکر خوبی من هم هستم
حاضر بزن

rfakh
3rd July 2013, 10:51 AM
سلام
منم هستم
حاضر
[entezar2]

سمیه نجفی
3rd July 2013, 11:06 AM
سلام

دوستان عزیز همین که از دکمه تشکر استفاده کنید

نشان دهنده حضور شماست

پس لطفا از گذاشتن پستهای اضافی خودداری کنید

تا براحتی به مطالب اموزشی دسترسی پیدا کنیم

با تشکر

عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 05:41 PM
سلام عزیزان. عجله نکنید.حضور و غیاب هم نداریم. این تاپیک آهسته و پیوسته جلو میره. باید روی تمام حرفایی که میخوام بزنم خوب فکر کنم پس بهم مهلت بدید.موفق باشید.

فایول
3rd July 2013, 05:49 PM
سلام

بهتر نبود اول فکر میکردی بعد تاپیک میزدی؟؟؟؟؟؟؟[tafakor]

عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 06:04 PM
اشکال شما و امثال شما اینه که همه چیز رو آماده میخواید.اینجا همچین خبر هایی نیست.

فایول
3rd July 2013, 06:25 PM
اشکال شما و امثال شما اینه که همه چیز رو آماده میخواید.اینجا همچین خبر هایی نیست.

نه[daava]
وقتی یه تایپیک می زنید اون هم به عنوان کلاس آموزشی باید مطلبی باشه نه که اول دعوت کنید بعد در مورد موضوع آموزشی فکر کنید[delkhoori][entezar][asabani]sh_omomi81smilee_new2 (16)

1=1+1
3rd July 2013, 06:29 PM
سلام استاد

منم هستم

"VICTOR"
3rd July 2013, 07:53 PM
ostad manam hazer . be dalayeli nemitunam farsi benevisam . mazerat . movaghate. dorost mishe. sistem ye irad koochulu peyda karde

[khejalat]

fatima2012
3rd July 2013, 08:19 PM
استاد منم 100% هستم یعنی همش دنبال این بودم که یه کلاسی مثل این پیدا کنم واقعا ممنون

عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 08:55 PM
بچه ها نوشته های این جلسه اماده است اما به دلیل کامل بالا نیومدن باکس ویرایش متن متاسفانه درهم تشریف داره. دیگه به بزرگی خودتون ببخشید و اگه عینکی هستید استفاده کنین چون چشم های شما اذیت خواهد شد. از همینجا به مدیران ارشدی که توانایی ویرایش نوشته های من را دارند تقاضا می کنم متن را یه ویرایش مختصری بکنند. با تشکر.

عرفان سلیم زاده
3rd July 2013, 09:11 PM
به نام خدا
جلسه دوم درس اول
مقدمه ای بر ذهن

چکیده: در این جلسه ابتدا به مواردی اشاره خواهد شد که با تکیه بر آن توانایی صحیح فکر کردن و مقاومت در مقابل تنبلی را پیش بگیرید. در آخر تکلیفی داده می شوند تا سطح فکری شما اندازه گرفته شود.

مقدمه:
اکثر شما عزیزان محترم تمایل به مخترع شدن یا محقق شدن دارید ولی خواسته بزرگ شما گسترده تر شدن افق دید شماست که در پس زمینه فکر خود بدنبالش می گردید. در این جلسه تکلیف شما این است که خودتون رو به چند خواسته محدود نکنید چون برای گسترش افق دید خود اولین قدم مهم کاهش وسواس بر روی اطلاعات ورودی به مغز شماست. یک واقعیت بزرگ که به آن رسیدم مستقل بودن تفکرات شما از مسائل روزمره است یعنی مغز شما در طول روز اطلاعاتی دریافت می کند و به مسائلی فکر می کند که شما بابت ترس از هنجار های جامعه سعی به جلوگیری از ادامه آن می کنین.

من نمی توانم این مسائل رو دسته بندی کنم چون واقعاً گسترده و بی پایان اند. به هر حال چالش انسان در این دنیا فکر کردن به نشانه ها و آیات خداست.
نتیجه قطعا مخرب است چرا که حجم بزرگی از فکر شما صرف فکر نکرده به مسائل به ظاهر بیهوده می شود و دچار احساس نارضایتی از خود می شوید. باور کنین که خدا وقتی انسان رو آفرید هیچ محدودیتی برای ذهن او قائل نشد. شما باید یاد بگیرید که پیش از مخترع و محقق شدن بی طرفی و قاضی نبودن رو تمرین کنین تا از ایجاد مانع در ذهن خود پرهیز کنین. چنین پیش نیازی برای گسترده تر شدن افق دید شما لازمه ولی مثل بالا کشیدن سم می مونه، چون جامعه ما پر از هنجار های بی اصل و نسب و افرادی با تعصب غیر قابل کنترل است، مانع بزرگی در مقابل شما می باشند. اولین چالش از همین جا شروع میشه چرا که نزدیک ترین آنها به شما در واقع خودتون هستید بدانید که هیچ دوستی ندارید. اینکه اسم پیش نیاز را روی این خواسته گذاشتم به این دلیل هست که با اجرای آن تازه آماده انجام کار های بعدی خواهید شد.

باید بدانید که نمی توانید جلوی مغز خود را بگیرید چون به اراده خداوند که خواستار رستگاری شماست، مغز شما تقریبا هیچ مانعی جهت فکر کردن ندارد. همانطور که گفته شد شما فقط می توانید عمدا مغز خود را تا حدودی اشغال کنین همین.

درس اول:

شما دشمن خود هستید و مسئول جهالت خود. شما بی رحمانه به مغز نازنین خودتون اتهام کم کاری می زنین در حالی که خود با کاهش حجم اطلاعات ورودی و محدود کردن فکر خود، جلوی کارکرد آن را می گیرید. برای شروع باید چند کار را به دقت انجام دهید.
1-یک جا بنشینید ، چشم های خود را ببندید ، برای انجام دادن یک کار تصمیم بگیرید و برنامه ریزی کنین اما کاری انجام ندید.

مثلا روی تخت بنشینید تصمیم بگیرید که میخواهید آشپز بشوید(اگر پسر هستید این تصمیم را بگیرید) و یا مثلا راننده تاکسی(برای دخترا). قطعا هنجار ها ، موانع و فرصت ها به شما هجوم خواهند آورد و چالش شما شروع می شود.

2- سعی کنین تمام موانع و فرصت هایی که به ذهن شما خطور می کند را دسته بندی کنین. باید موانع را با پشتکار از بین برده و بی رحمانه از فرصت ها جهت آسانتر شدن راه خود استفاده کنین. موانع به دو قسمت تقسیم می شوند. موانع طبیعی(میزان رفاه) و موانع انسانی(هر مشکلی انسانی "درونی و محیطی" که شما رو از هدف دور می کند).

به عنوان مثال برای یک پسر که تمایل به یادگیری آشپزی داره حداقل دو مانع طبیعی و سه مانع انسانی وجود دارد. موانع طبیعی نبود ابزار ها و منابع یادگیری مناسب است و موانع انسانی بی تجربه بودن در آشپزی ، تنبلی و وجود افرادی که شما را درک نمی کنند. در مورد مخترع شدن هم همین وضعیت وجود دارد.

3- این موانع و فرصت ها را بر اساس زمان لازم جهت حل آنها اولویت بندی کنین. موانع و فرصت های طبیعی زمان کمتری برای حل می خواهند و موانع انسانی وقت و پشتکار بیشتری با توجه به نوع آن نیاز دارند. اگر به درستی این کار را انجام داده باشید لیستی کامل از مشکلات خواهید داشت که به هیچ کجا نمی توانند فرار کنند.

در اولویت بندی به صورت کلی موانع و فرصت های طبیعی اولویت بالاتری دارند چرا که ثابت اند و در رفع یا استفاده از آنها یک برنامه ریزی کوچک کفایت می کند بنابراین هر کاری رو که می خواهید شروع کنین اول از همه وقت بزارید و این موانع و فرصت های طبیعی رو بشناسید و به خدمت بگیرید. موانع و فرصت های انسانی اولویت های زمانی پایین تری دارند چون در حل آنها باید مهارت های مختلفی را داشته باشید.

4-حال پس از آنکه تصمیم خود را گرفتید، زمان مواجهه شدن با هنجار ها و ناهنجار های جامعه است. به نظر میاد در این مواقع جامعه در مورد تصمیم شما قضاوت می کند و از شما می خواهد که مسئولیت کار خود را قبول کنین.
این یک مشکل بزرگ برای خیلی از ماست چرا که مثلا اگر کسی بخواهد که درس خواندن را کنار بگذارد جامعه آینده ای را در صورت موفق نشدن برای اون ترسیم می کند که میتواند به طرز کشنده ای ترسناک باشد. برعکس این مورد هم صادق است و بستگی به میزان بهنجار بودن آن تصمیم دارد. موارد کلی مانند رفاه اجتماعی ، شان اجتماعی و امنیت اجتماعی و غیره می تواند مورد توافق شما نباشد و تصمیم شما را سست کند. در این مواقع باز هم حق ایجاد محدودیت در اطلاعات ورودی به مغز خود را ندارید. اگر شواهدی وجود داشته باشد که واقعا اثبات کند شما نباید فلان کار را انجام دهید باید بپذیرید و از آن تبعیت کنین.


تمام مسائلی که در بالا گفته شد جهان شمول و همگانی است به همین دلیل اهمیت دارد چون مستقل از شرایط و افراد و اهداف می باشد. برای مخترع ، محقق ، ثروت مند و هر هدف دیگری که بخواهید به آنها برسید پایه ای ترین قدم ممکنه برای شروع همین چهار مورد بالاست. من با فکر فراوان سعی در مستقل سازی جملات کردم تا برای همه نخبگان سایت قابل انجام باشد.


تکالیف:


می خواهم مخترع شوم. با توجه به موارد بالا . اطلاعات محیطی که با تکیه بر پنج حس خود تنها میزان قابلیت انجام شدن این موضوع را برای خود بسنجید.(از ارائه لیست خودداری کنین تنها بگید می توانید یا نه)
میخواهم کشف جدیدی انجام دهم. با توجه به موارد بالا لیستی کامل از موانع و فرصت ها را تهیه و ارائه دهید.
میخواهم دانشمندی بزرگ شوم. با توجه به موارد بالا لیستی از موانع و فرصت ها تهیه کنین و سپس تخمین بزنین که در جلسه بعد چه مطالبی ارئه داده خواهد شد.

حداقل یکی از این تکلیف ها را انجام دهید.
جلسه بعد ادامه همین درسه انشالله 3 روز بعد...
موفق و پیروز باشید.

دبستان
3rd July 2013, 09:55 PM
سلام آقا اجازه :
این خط خیلی ریزه ...خیلی سخت میشه خواند....

[tafakor]

عرفان سلیم زاده
4th July 2013, 01:02 AM
سلام آقا اجازه : این خط خیلی ریزه ...خیلی سخت میشه خواند.... [tafakor] خب اینم یه چالشی هست برای شاگردان عزیز.چون تازه کارید یه راهنمایی می کنم کلید کنترل رو بگیرید با اسکرول موس اونقدر زوم کنین تا چشاتون ببینه.

عرفان سلیم زاده
4th July 2013, 10:40 AM
بچه ها یادتون باشه که این کلاس ها برای تربیت درون و برون شماست. به تمام نکات آن توجه کنین و انجامش دهید. منم همینجوری شروع کردم حرف الکی نمی زنم.

fatima2012
4th July 2013, 02:42 PM
سلام ببخشید من یه سوال دارم الان من باید تصمیم بگیرم که راننده تاکسی بشم یا میتونم هر تصمیمی که گرفتم رو بهش فکر کنم
لطفا کمکم کنید یکم نسبت به بقیه کم تجربه ترم ولی میخوام از اموزه هاتون به نحو احسن استفاده کنم

Capitan Totti
4th July 2013, 02:49 PM
سلام استاد!منم به شاگردی قبول کن

عرفان سلیم زاده
5th July 2013, 12:08 AM
سلام ببخشید من یه سوال دارم الان من باید تصمیم بگیرم که راننده تاکسی بشم یا میتونم هر تصمیمی که گرفتم رو بهش فکر کنم
لطفا کمکم کنید یکم نسبت به بقیه کم تجربه ترم ولی میخوام از اموزه هاتون به نحو احسن استفاده کنم

سلام خیلی خوش اومدید.
ببخشید اینو می گم اما ازتون می خوام که تکلیف دیگری رو انجام بدید.
روی جمله ای که نوشتید و من نقل قول کردم(همین جمله بالا) خوب نگاه کنین. 15 دقیقه نگاه کنین، صبر کنین، فکر کنین.
با توجه به مواردی که در پست جلسه دوم(مقدمه ای بر ذهن) نوشتم، کشف کنین چه عواملی باعث قضاوت شما بر علیه خودتون شده.
و اینکه چه حسی نسبت به کم تجربگی دارید؟ آیا کم تجربگی مسئله ای هست که فرق بین انسان موفق و انسان ناموفق رو معلوم می کنه؟
جواب اینا رو که بدید میتونم برخی مسائل رو از زاویه دیگه ای بهتون نشون بدم.
میخوام صدای درون خود رو بهم منعکس کنین.
کل این کار ها 1 ساعت بیشتر طول نمی کشه اگر دیدید حوصله تون نمی گیره آب خنک بخورید و نفس عمیق بکشید.
تکلیف های من ساده و شیرین هستش هر کسی می تونه انجامش بده. سادگیش رو شما تجربه می کنید و شیرینی اون رو من بهتون می چشونم.

عرفان سلیم زاده
5th July 2013, 11:15 AM
پست فرا درسی( تنها برای مطالعه افراد خاص(

چکیده:
دراین جلسه به تعریف برخی از موانع متداول و همچنین فرصت هایی که در ایران می توانند به آسان شدن کار های شما کمک کنند خواهم پرداخت.
همچنین در ادامه جلسه قبل به انتظاراتی که باید از خود،جامعه،جهان و همچنین آینده و ماده(جرم) و انرژی داشته باشید اشاره می کنم.
تعریفی دقیق از علم ریاضی خواهیم داشت و ارتباط آن را با جهان هستی خواهیم گفت.
در پایان خواهید فهمید که سیستم یادگیری بر اساس تجزیه دائمی اطلاعات جهت تصدیق آن در شرایط مختلف است و این یک وظیفه نا نوشته شما به عنوان یک انسان است.
مقدمه:
موانعی در کشور ایران هستند که پیشرفت تک تک افراد این جامعه را کند و محدود می کنند. می خواهم دو نوع مانع را تعریف کنم.مانع ذاتی و مانع ظاهری.
همچنین می خواهم به موانع ذاتی بپردازم و بعد به موانع ظاهری برسم.
این موانع متاسفانه چنان بزرگ اند که در زمان حال نه می توان آنها را دید و نه توصیف شان کرد. دلیل این مسئله نبود پارامتر های ثانویه برای قیاس است.
در واقع موانعی وجود دارند که در زمان حال مطلق اند، با زمان "گذشته" قابل قیاس نیستند و تنها زمانی که در "آینده" باشید می توانید آن در گذشته دیده را دیده ، با مقایسه با زمان خود راجع به آن قضاوت کنین.
توجه داشته باشید که این موانع با مواردی که هر روز به کمک قیاس به آنها اشاره می کنید فرق دارند.مثلا میزان فشاری که بر مردم ماست رو میشه با فشاری که بر مردم یک کشور پیشرفته است مقایسه کنین و به راحتی بگید وضع مردم ما خیلی خرابه.اما اگر پای موانع ذاتی در میان باشه میتونید بگید چون ما "در لحظه" درست شبیه به مردم یک کشور پیشرفته تصمیم نمی گیریم به این وضع دچاریم؟قطعا اگر در آینده باشید می توانید ادعا کنین اگر در گذشته یعنی زمان حال بودید چه تصمیمی می گرفتید اما این چیزی رو حل نمی کند.
کلید خوشبختی ایران زمین در معکوس سازی این فرآیند است. اگر ما این موانع ذاتی رو ببینیم، برای حل آن اقدام کنیم و دست از اشاره به مشکلات ظاهری برداریم می توانیم به طور موثری نه تنها ایران را بلکه کل جهان را به میل خود تغییر دهیم.
خب...
دیدن و حل موانع ذاتی:
همانطور که گفتم بعضی موانع رو نمیشه دید اما این پایان ماجرا نیست. ما در علم عادت کردیم که برای نادیده ها تابع تعریف کنیم.
یعنی ورودی و خروجی رو ببینیم و حدس بزنیم چطور به همدیگه تبدیل می شوند.
در مورد تعیین و حل موانع ذاتی هم همین وضع هست. اما در موانع ذاتی خروجی و ورودی نداریم تنها تابعی داریم که برای آن ورودی و خروجی تعریف نشده.
کلید حل مشکل ناتوانی در دیدن موانع ذاتی همینجاست.برای دیدن آن باید رویا پردازی کنین یا بهتر بگم دیوانگی کنین.
توجه داشته باشید که ما مثل همیشه ورودی و خروجی داریم اما هیچکدام از این دو به تابع ای که هنوز وجود آن رسما اعلام نشده است نمی خورند.به همین دلیل شما از درک و توصیف آن تابع عاجز اید.
در این حالت فرصت پیش روی شما پناه بردن به دنیای مجازی ذهن خود است. البته اینم بگم که اکثر افراد جامعه نه در محیط واقعی بلکه در محیط مجازی ذهنی خود زندگی می کنند. اینکه با وجود جهان بینی یکسان اختلاف و مشترکات قابل توجه ای در توصیفات و ادعا های خود داریم اثبات این مدعاست... ما همیشه برای حل مشکلات به دنیای مجازی شخصی خود پناه می بریم پس امر عجیبی نیست.
در دنیای مجازی ذهنی عملا این ماییم که هنجار ها را می سازیم.ما خداییم و ما خلق می کنیم.به صورت قراردادی چون قرار نیست این اطلاعات به بیرون درز کند هیچ محدودیتی برای تصورات و خواسته های ما وجود ندارد اما اگر بخواهیم به دنیای بیروی درز کند و از آن در محیط واقعی استفاده کنیم، با توجه به ورودی ها و خروجی مورد انتظار خود اقدام به تولید ابزار ها(توابع) کنیم و در آخر خود یا دیگران در چرخه ای بسته به دقیق تر کردن این ابزار ها بپردازیم.

"افرادی که توانستند در این دنیا تغییری ایجاد کنند همان افرادی هستند که اول این تغییر را در وجود خود خلق کرده اند."
تاریخ نشان داده که بعد از این کار آنها با آزمون و طرح حداقل یک پیش بینی، خود ورودی ها و خروجی ها را تعریف و تابع خود را اثبات کرده اند.
مثلا در مورد موانع ذاتی کشور ایران من ادعایی می کنم مبنی بر اینکه تعریف هنجار ها (فارغ از مثبت و یا منفی بودن آنها) به واسطه کاهش مسئولیت پذیری افراد باعث محدودیت در گردش اطلاعات می شوند.این مانع ذاتی تنها مختص به ایران نیست و مانعی جهانی برای پیشرفت انسان به حساب می آید.
مبنای من تئوری من جریانات جامعه نیست درواقع این تئوری من تا قبل از تعریف هیچ ورودی یا خروجی مشخصی نداشته است.
اما من با تعریف ورودی(مسئولیت پذیری در مقایل نشر اطلاعات) و خروجی( محدودیت در گردش اطلاعات) ثابت کردم که تعریف هنجار ها (اصولا هر نوع تابع) ذاتا باعث محدودیت گردش اطلاعات می شود. جالب اینجاست که این موضوع در ریاضی، مبنا و پایه اصول ریاضیات محض نیز می باشد.
حال که دیدیم چطور میشه یک مانع ذاتی را دید و حلش کرد حال وقتش رسیده که ببینیم چه انتظاری باید از خود،جامعه ، جهان و همچنین آینده ، ماده(جرم) و انرژی داشته باشید.

زیاد نگران نباشید چون جوابش رو کاملا بالا دادیم و اگر قبول کرده باشید متن پایین خیال شما رو راحت می کنند.
دیدید که برای چیزی که نمی دیدیم و درک نمی کردیم با تکیه بر ریاضی محض توابعی تعریف کردیم که همه چیز رو عوض(معکوس) کرد.
حال برای حل موانع ظاهری نیز باید فرضی بس قشنگ تر و جالب تر کنیم. کل دنیا یک "ابر ابزار" است.
هر ابزار تجلی یک تابع ریاضی می باشد و هرچیزی که خار آید روزی به کار آید.برای همین هست که میگم خودتون رو به هنجار ها محدود نکنید.
چون خسته ام این جمله رو میگم روش فکر کنید:
در حالت کلی در صورتی که مسئولیت کاری رو بپذیرید میتوانید از ابزار هایی که مرتبط با آن کار هستند استفاده کنین.
اگر این کار را انجام ندهید نمی توانید ادعا کنین که در انجام دادن آن کار تصمیم گیرنده شما بودید.
در مورد حل موانع ذاتی شما حق دارید که جهت کشف تابع آن از ابزار هایی که باید استفاده کنین.
مثلا در مورد حل مسئله هنجار ها حق دارید فکر خود را مستقیما به دیگران منتقل کنین.
مقاله ای بنویسید و به کنفرانس های مختلف بدید.یا با افراد سرشناس در این رابطه مشورت کنین.
حتی این حق رو دارید که به عنوان یک امپراطور به فکر حکومت بر جامعه آرمانی خود کنین و شروع به از بین بردن جامعه امروز کنین.البته این روش رو پیشنهاد نمی کنم برای ایران بهترین کار همون کنفرانس و سمینار هستش.

fatima2012
6th July 2013, 11:45 AM
سلام خیلی خوش اومدید.
ببخشید اینو می گم اما ازتون می خوام که تکلیف دیگری رو انجام بدید.
روی جمله ای که نوشتید و من نقل قول کردم(همین جمله بالا) خوب نگاه کنین. 15 دقیقه نگاه کنین، صبر کنین، فکر کنین.
با توجه به مواردی که در پست جلسه دوم(مقدمه ای بر ذهن) نوشتم، کشف کنین چه عواملی باعث قضاوت شما بر علیه خودتون شده.
چون تا به حال دست به یه کار تحقیقی نزدم و فقط روش فکر کردم به همین دلیل خودم و تو این زمینه کم تجربه خطاب کردم .
یه قسمتیش هم سنم بود فک کردم سنم چون نسبت به بقیه کمتره کم تجربه هستم
و اینکه چه حسی نسبت به کم تجربگی دارید؟
یه جور پایین تربودن و حس یه ادمی که خودشو میخواد بکشه بالا
آیا کم تجربگی مسئله ای هست که فرق بین انسان موفق و انسان ناموفق رو معلوم می کنه؟
من احساس میکنم پشت هر انسان موفقی یه تجربه هایی بوده و یا شاید از تجربه های دیگران استفاده کرده ولی ممکنه یه انسان نا موفق هم تجربه های زیادی داشته باشه اما اون رو به موفقیت نرسونده. گاهی میشه به این سوال پاسخ مثبت داد و گاهی میشه پاسخ منفی .
جواب اینا رو که بدید میتونم برخی مسائل رو از زاویه دیگه ای بهتون نشون بدم.
میخوام صدای درون خود رو بهم منعکس کنین.
کل این کار ها 1 ساعت بیشتر طول نمی کشه اگر دیدید حوصله تون نمی گیره آب خنک بخورید و نفس عمیق بکشید.
تکلیف های من ساده و شیرین هستش هر کسی می تونه انجامش بده. سادگیش رو شما تجربه می کنید و شیرینی اون رو من بهتون می چشونم.

من حاضرم هر چقدر وقت میبره اینجا بمونم ولی در اخر به یه نتیجه ی مطلوب برسم ممنون از این که به من و امثال من فرصت بهتر دیدن و میدید

yasaman hedayati
6th July 2013, 04:44 PM
به نام خدا
جلسه دوم درس اول
مقدمه ای بر ذهن

چکیده: در این جلسه ابتدا به مواردی اشاره خواهد شد که با تکیه بر آن توانایی صحیح فکر کردن و مقاومت در مقابل تنبلی را پیش بگیرید. در آخر تکلیفی داده می شوند تا سطح فکری شما اندازه گرفته شود.

مقدمه:
اکثر شما عزیزان محترم تمایل به مخترع شدن یا محقق شدن دارید ولی خواسته بزرگ شما گسترده تر شدن افق دید شماست که در پس زمینه فکر خود بدنبالش می گردید. در این جلسه تکلیف شما این است که خودتون رو به چند خواسته محدود نکنید چون برای گسترش افق دید خود اولین قدم مهم کاهش وسواس بر روی اطلاعات ورودی به مغز شماست. یک واقعیت بزرگ که به آن رسیدم مستقل بودن تفکرات شما از مسائل روزمره است یعنی مغز شما در طول روز اطلاعاتی دریافت می کند و به مسائلی فکر می کند که شما بابت ترس از هنجار های جامعه سعی به جلوگیری از ادامه آن می کنین.

من نمی توانم این مسائل رو دسته بندی کنم چون واقعاً گسترده و بی پایان اند. به هر حال چالش انسان در این دنیا فکر کردن به نشانه ها و آیات خداست.
نتیجه قطعا مخرب است چرا که حجم بزرگی از فکر شما صرف فکر نکرده به مسائل به ظاهر بیهوده می شود و دچار احساس نارضایتی از خود می شوید. باور کنین که خدا وقتی انسان رو آفرید هیچ محدودیتی برای ذهن او قائل نشد. شما باید یاد بگیرید که پیش از مخترع و محقق شدن بی طرفی و قاضی نبودن رو تمرین کنین تا از ایجاد مانع در ذهن خود پرهیز کنین. چنین پیش نیازی برای گسترده تر شدن افق دید شما لازمه ولی مثل بالا کشیدن سم می مونه، چون جامعه ما پر از هنجار های بی اصل و نسب و افرادی با تعصب غیر قابل کنترل است، مانع بزرگی در مقابل شما می باشند. اولین چالش از همین جا شروع میشه چرا که نزدیک ترین آنها به شما در واقع خودتون هستید بدانید که هیچ دوستی ندارید. اینکه اسم پیش نیاز را روی این خواسته گذاشتم به این دلیل هست که با اجرای آن تازه آماده انجام کار های بعدی خواهید شد.

باید بدانید که نمی توانید جلوی مغز خود را بگیرید چون به اراده خداوند که خواستار رستگاری شماست، مغز شما تقریبا هیچ مانعی جهت فکر کردن ندارد. همانطور که گفته شد شما فقط می توانید عمدا مغز خود را تا حدودی اشغال کنین همین.

درس اول:

4-حال پس از آنکه تصمیم خود را گرفتید، زمان مواجهه شدن با هنجار ها و ناهنجار های جامعه است. به نظر میاد در این مواقع جامعه در مورد تصمیم شما قضاوت می کند و از شما می خواهد که مسئولیت کار خود را قبول کنین.
این یک مشکل بزرگ برای خیلی از ماست چرا که مثلا اگر کسی بخواهد که درس خواندن را کنار بگذارد جامعه آینده ای را در صورت موفق نشدن برای اون ترسیم می کند که میتواند به طرز کشنده ای ترسناک باشد. برعکس این مورد هم صادق است و بستگی به میزان بهنجار بودن آن تصمیم دارد. موارد کلی مانند رفاه اجتماعی ، شان اجتماعی و امنیت اجتماعی و غیره می تواند مورد توافق شما نباشد و تصمیم شما را سست کند. در این مواقع باز هم حق ایجاد محدودیت در اطلاعات ورودی به مغز خود را ندارید. اگر شواهدی وجود داشته باشد که واقعا اثبات کند شما نباید فلان کار را انجام دهید باید بپذیرید و از آن تبعیت کنین.


تمام مسائلی که در بالا گفته شد جهان شمول و همگانی است به همین دلیل اهمیت دارد چون مستقل از شرایط و افراد و اهداف می باشد. برای مخترع ، محقق ، ثروت مند و هر هدف دیگری که بخواهید به آنها برسید پایه ای ترین قدم ممکنه برای شروع همین چهار مورد بالاست. من با فکر فراوان سعی در مستقل سازی جملات کردم تا برای همه نخبگان سایت قابل انجام باشد.
موفق و پیروز باشید.


سلام.
میتونم سوال بپرسم؟؟
من مورد 4 رو متوجه نمیشم....
تو مورد 1 تصمیمی رو متصور شدیم که تقریبا انجامش تو جامعه یک ناهنجاریه..
تو2 چالش هایی که بر سر راه هست رو دسته بندی کردیم و در مورد 3 سعی به حل مشکلات داشته باشیم با رهکارهای مختلف
ولی در مورد 4؟؟!!؟
تسلیم قضاوت جامعه بشم و در شرایط حاد رهاش کنم؟!؟!؟[tafakor]

عرفان سلیم زاده
6th July 2013, 07:47 PM
سلام. میتونم سوال بپرسم؟؟ من مورد 4 رو متوجه نمیشم.... تو مورد 1 تصمیمی رو متصور شدیم که تقریبا انجامش تو جامعه یک ناهنجاریه.. تو2 چالش هایی که بر سر راه هست رو دسته بندی کردیم و در مورد 3 سعی به حل مشکلات داشته باشیم با رهکارهای مختلف ولی در مورد 4؟؟!!؟ تسلیم قضاوت جامعه بشم و در شرایط حاد رهاش کنم؟!؟!؟[tafakor] سلام خوبید خانم؟ اینکه تسلیم قضاوت جامعه نشید و ادامه بدید یه امر معمولی نیست خانم. خیلی شجاعت میخواد و قدرت و ایمان بسیار به کاری که انجام میدید. حالا میخواد امام حسین (ع) باشید یا یه خلافکار. البته من شما رو خوب میشناسم آدمی نیستید که به همین راحتی ها دست از خواسته هاتون بکشید برای این موضوع تحسین تون می کنم. اما تصمیم شما با وجود زیبا بودن جهان شمول نیست. همیشه کار هایی که ما می کنیم ارزش جنگیدن رو ندارند و گاهی اوقات هم باید دست نگه داشت. همه چیز به شرایط بستگی داره و به وضعیتی که داریم. این اصل رو به خاطر داشته باشید: اگر پشت یک تصمیمی منطق و عقل وجود داشته باشه هیچگاه، عواقب آن تصمیم شما رو بازنده نمی کنه. مورد 4 به همین موضوع دلالت داره همیشه برای یک تصمیم باید علت های مستند داشته باشید. اینایی که الان گفتم و تو جلسات قبل خوندید رو خیلی خیلی خوب یاد می گیرید وگرنه پوست تون رو می کنم! قرار نیست تو یه جلسه از سیر تا پیاز ماجرا رو که بهتون بگم که؟ ولی حتما سوال بپرسید جواب میدم مشکلی نداره.

عرفان سلیم زاده
6th July 2013, 08:31 PM
من حاضرم هر چقدر وقت میبره اینجا بمونم ولی در اخر به یه نتیجه ی مطلوب برسم ممنون از این که به من و امثال من فرصت بهتر دیدن و میدید خواهش می کنم اتفاقا خیلی خوشحال میشم حضور داشته باشید. خیلی خب پس سن تون کمه همین؟ خب این که مشکلی نیست عزیز دلم. از این به بعد شما خودت رو با هم سن خود مقایسه کن نه با پیر تر از خودت. در غیر این صورت مثل الان در حق خودت ظلم می کنی.شما پایین تر از من یا دیگران نیستی و همین حالاش هم همکار و در بدترین حالت کارآموز منی.ببین یه کاری کن!وضعیت الان من رو تو ذهن خودت ذخیره کن و هر وقت به سن من رسیدی خودت رو با من مقایسه کن. قطعا از من بهتر، با تجربه تر، زرنگ تر ، باهوش تر و حتی پولدار تری! دلیلش هم ساده است چون از من زودتر شروع کردی.باور کن من تا 18 سالگی فرق بین آفتاب و آفتابه رو نمی دونستم تنها با یک افکار واقعه گرایی همه چیزای اطرافم رو قبول می کردم. اما الان بیشتر با فلسفه واقعه گرایی اثبات گرا زندگی می کنم به این معنی که همه چیز رو یه ابزار می دونم از ریز ترین تا درشت ترین عالم. واقعه گرایی من از اینجایی سرچشمه میگیره که ابزار بودن همه چیز رو خارج از اندازه گیری میدونم یعنی ابزار برای وجود داشتن نیازی به تایید ما نداره همین. اینایی که میگم سخت نیست شما همین ظاهرش رو ببینید کافیه. خب زیادی حرف زدن دیگه. تکلیف شما از این به بعد اینه: بر روی معنی و مفهوم و فلسفه "اطلاعات" مطالعه کنین. از ویکیپدیا شروع کنین. میخوام از سیر تا پیاز این کلمه رو یاد بگیرید. بهتون چند تا منبع هم معرفی خواهم کرد. موفق باشید.

عرفان سلیم زاده
6th July 2013, 08:48 PM
بچه ها یه موضوع مهم هست که باید بدونید. قرار نیست که شما به من برسید اگر همچین فکری دارید بریزید دور. شما قراره عین بولدوزر از روی من رد بشین. مخصوصا اونایی رو میگم که کم سن تر از من اند. من 22 سالمه و شما زمانی حق دارید خودتون رو با من مقایسه کنین که به سن من برسید.به همین دلیل هست که میگم پست های این تاپیک آهسته جلو میرن چون وقت زیاد دارید.موفق و پیروز باشید.

D.r who
7th July 2013, 12:11 AM
واقعا که حرف هایی که شما تو درس 2 زدید حرف های خود من بود واقعا درسته منتطر قسمت بعد هستم[golrooz][tashvigh]

D.r who
7th July 2013, 12:15 AM
در ضمن ممکنه این حرف من کمی بی ربط به درس باشه اما استفاده از تجربه دیگران مفید هستش: مشکلی که من دارم اینه که فکر های واقعا واقعا عالی دارم ایده های راجع به هر چیزی که شما فکر کنید من یه ایده دارم ولی مشکل اساسی من اینه که وقتی که به عمل میرسم نمیتونم اجراییش کنم و حتی توی برنامه ریزی هم همینطور هستم و تابع هیچ قانون خاصی نیستم میخوام بدونم چطوری میتونم عمل کردنم به کارهای مختلف رو قوی کنم....حتی شرایط عملی کردن ایده ها رو هم دارم اما واقعا نمیشه

TERRORIST
7th July 2013, 12:28 AM
سلام
آقا عرفان لطفا درمورد تحقیق بر روی علومی که هیچگونه زیر ساختی داخل ایران نداره هم توضیح بدید[golrooz]
من که اختراع دارم باید مفسر کلاسم کنی[nishkhand]
[golrooz]

عرفان سلیم زاده
7th July 2013, 12:54 AM
در ضمن ممکنه این حرف من کمی بی ربط به درس باشه اما استفاده از تجربه دیگران مفید هستش: مشکلی که من دارم اینه که فکر های واقعا واقعا عالی دارم ایده های راجع به هر چیزی که شما فکر کنید من یه ایده دارم ولی مشکل اساسی من اینه که وقتی که به عمل میرسم نمیتونم اجراییش کنم و حتی توی برنامه ریزی هم همینطور هستم و تابع هیچ قانون خاصی نیستم میخوام بدونم چطوری میتونم عمل کردنم به کارهای مختلف رو قوی کنم....حتی شرایط عملی کردن ایده ها رو هم دارم اما واقعا نمیشه درست میگین استفاده از تجربه دیگران واقعا یک کار افراد زرنگ روزگاره. تجربه من در مورد ایده داشتن اینه که تا زمانی که ایده است زیاد ارزشی براشون قائل نشید. بخوام صریح بگم ادعا مهم نیست باید اثبات کنین تا ایده مورد توجه قرار بگیره. و حواس تون باشه سطح کار اختراعات داره بالا میره. خود من امروز که سازمان پژوهش ها رفته بودم پیش دکتر یاسی جلسه بررسی اختراعات بود.فیلم کارکرد یک اختراع رو دیدیم و طرف یه ربات ساخته بود که برای بالا بردن وسایل خانگی سنگین مثل یخچال و ماشین لباس شویی و غیره از پله ها عالی کار می کرد. جون میداد برای این شرکت های حمل و نقل وسایل خانگی! من که هنگ کرده بودم انقدر خوب کار می کرد! اما داوران گفتن که تا به چشم کارشو نبینن تایید نمی کنن. حق هم داشتن نمی شد با یه کلیپ این چیزا رو تایید کرد. میخوام بگم محدودیت هایی که دارید رو فراموش کنین و صد البته به هرچی که می دونید اعتقاد پیدا کنین. بزارید جامعه درست یا غلط بودنش رو به شما نشون بده.

عرفان سلیم زاده
7th July 2013, 01:48 AM
سلام
آقا عرفان لطفا درمورد تحقیق بر روی علومی که هیچگونه زیر ساختی داخل ایران نداره هم توضیح بدید
من که اختراع دارم باید مفسر کلاسم کنی


سلام عزیزم خوش اومدی منو ترور نکنی[nishkhand] [golrooz]
این یه مشکل خیلی خیلی بزرگه چون علمی که هیچ استانداردی براش تعریف نشده باشه رو نمیشه استاندارد یاد گرفت.
به همین دلیله که بیشتر افراد به سمت استفاده از تجربه دیگران روی میارن چون میدونن بلاخره با تکمیل و اصلاح راه آنها موفق میشن.
و این که اگر هم موفق نشن باز به موفقیت نزدیک اند و زیاد از مرحله پرت نیستن.
منم با این شیوه موافقم اما من با الگو قرار دادن دیگران به این مرحله از تجربه نرسیدم و چون این کلاس منه ازتون میخوام که یک اصل رو بپذیرید.
"از افراد با تجربه درس بگیرید اما آنها را الگوی خود قرار ندهید. رمز موفقیت شما در طی کردن راهی هست که منحصرا برای شماست و در سرنوشت شما نوشته شده.شما که دارید تلاش می کنید چرا باید زیر پرچم دیگران بایستید؟ چرا نباید خودتون پرچم دار باشید؟ چرا شما باید درختی از یک جنگل باشید در حالی می تونید ریشه یک جنگل باشید؟"
از بحث دور نشیم.
گفتیم که افراد تمایل دارند که با درس گرفتن از تجربه دیگران و همچینن تکمیل و اصلاح آن به یادگیری و تحقیق درباره علومی بپردازند که در ایران هیچ زیرساختی ندارد.
تمام افرادی که من دیدم در استفاده از این تکنیک جهت یاد گیری مفاهیم مورد نیاز خود مشترک بودند بنابراین از این جا به بعد بحث استفاده از ابزار های موجود برای آسانتر شدن کار هاست.
برعکس شما که دارید به کامپیوتر و ارتباط بیشتر با این افراد فکر می کنید من به کتاب فکر می کنم.بچه ها یه اصل کلی در کتاب هست که احتمالا تا حالا بهش توجه نکردید.

بزارید داستان خودم رو بگم.یه زمانی بود که تشنه یاد گیری مفاهیم بودم از همه چیز و همه علم.پیش افراد مختلف می رفتم و ازشون سوال می پرسیدم. یه چیز مشترک بین آنها منو خیلی آزار میداد. خیلی مغرور بودن و کلاس می گذاشتن! حتما شما هم همچین تجربه ای داشتید میتونید چی می گم. برام پیش اومده که طرف دق و دلی هفت نسل شو روی من خالی کرده یا بدتر منو به یک آدم احمق و خنگ تبدیل کرده و بهم گفته ازم بدش میاد! استاد دانشگاهش جلوی خودم بهم گفت عقب مونده...[golrooz]

ببینید هر کتاب رو معمولا 1 تا 3 نویسنده تالیف می کنه. میدونید این به چه معناست. فرض کنین شما یک کتاب نوشتید.
اولین چیزی که به فکرم میرسه اینه که حتما باید خیلی چپ تون پر باشه که ازش یک کتاب در بیارید نه؟

یک اصل کلی می گه: " هر کتاب تجلی افکار، عقاید، علم، دیدگاه و استاندارد هایی هست که از یک یا چند شخص به جای می ماند."
خنده داره شما زمانی که یک کتاب خریداری می کنید مثل این می مونه که تعدادی استاد یا دانشمندی رو از بازار خریده و به خانه بیاورید و هر چقدر که دوست داشته باشید ازش سوال بپرسید.

هر چند که کتاب در انتقال اطلاعات با محدودیت روبرو هست اما اگر سوالی داشته باشید می تواند به شما سرنخ هایی بدهد که به جواب سوال خود برسید.
بنابراین اگر از طریق اینترنت به دنبال فردی با تجربه می گردید تا شما رو راهتمایی کنه راه بهتر اینکه که در مورد افراد و دانشمندان مختلف مرتبط با علم خودتون تحقیق کنین و کتابی رو که نوشته رو دانلود کنین.جان؟ نه ببخشید از بازار بخرید.

عرفان سلیم زاده
7th July 2013, 01:47 PM
جلسه سوم درس دوم
چرا بعضی از مسائل رو اصطلاحا نمی فهمیم؟
چکیده:
در این جلسه جوری صحبت می کنم که بفهمید چرا نوفهمید.


مقدمه:
خیلی اوقات میشه که معلمان، اساتید، دانشمندان و غیره یه حرفی میزنن مغز شما هنگ می کنه. معمولا زیاد هم بهش فکر نمی کنین چون نیازی نیست اینکارو بکنین.
واقعا دارم میگم. مثلا انیشتن میگه که" منتظر فردا نیستم چون خودش میاد!" معنی و مفهوم این حرف چیه واقعا؟
همه شما هنگام گوش دادن و خواندن این حرفا باید چند پیش زمینه رو در خودتون داشته باشید.
اول اینکه شما از زاویه درست به موضوع نگاه کنین و دوم هم هر جور که شده چند تا سوالی که وجودتون رو اذیت می کنه به زبان بیارید.
باور کنین دیگه گذشت اون زمانی که مردم فکر می کردند علم یعنی کشف چیزای جدید. از زمان پلانک به بعد شده درک بهتر چیزای قدیمی!
البته نه اینکه کشف کردن ارزش نداشته باشه اتفاقا جایزه نوبل هم به کاشف ها داده میشه.
اما با این فرض که شما با یادگیری علوم جدید سعی در درک بهتر مسائل داشته باشید خیلی آسونتره.
متاسفانه همه ما هر وقت که کتاب رو باز می کنیم دنبال کشف چیزای جدیدیم اما ذهن خود رو جوری برنامه ریزی کنیم که وقتی در مورد کشف جدیدی خوندیم هنگ کنیم.
کلید موفقیت شما در درک علوم جدید و افزایش گسترده دید تون تنها در تعویض این فکر هستش.
درک چیست؟ کشف چیست؟
درک کتیم یا کشف؟
داشمندان چگونه کار می کردند؟
چطور میشه یک مسئل قدیمی رو درک کنیم؟
چطور میشه مسئله جدیدی رو کشف کنیم؟

مطمئنا این سوالات هم ذهن شما رو به خودش مشغول کرده.
درک چیست؟
درک یک قرار داد نانوشته است بین حداقل دو انسان. اسم قرارداد رو روش گذاشتم چون در واقع شرط هست.
همه ما برای این حرف می زنیم ، می نویسیم و نقاشی می کنیم که اطلاعاتی از خود رو منتشر کنیم.
در واقع مفهوم اطلاعات از این جا سرچشمه می گیره و همچنین درک هم زیر مجموعه این مفهوم به حساب میاد.
همه ما اطلاعات خود را منتشر می کنیم تا دیگران از آن بهره مند شوند و در واقع آن را درک کنند.
مطمئنا اگر کسی نوشته های من رو درک نکنه مشکل از منه نه از اون.
خود شما یه صفحه مطلب بنویسید و ببینید دیگران درکش نکرده اند ناراحت نمیشین؟
اما واقعیت اینجاست که اگر من نوعی اطلاعاتم رو درست درک کرده بودم می تونسم از زاویه ای به شما تقدیمش کنم که براتون قابل درک باشه.
انیشتن میگه "زمانی واقعا یک موضوع رو درک کردید که بتونید جوری برای مادر بزرگ خودتون توضیحش بدید تا درکش کنه"
واقعیت اینه بچه ها نخبگان هم زیاد مسائل رو درک نمی کنن.رمز موفقیت ما در چیز دیگه است. میخوایم یک اصل رو خوب یاد بگیرید:
" برای درک مفاهیم از آسون به سخت در مرحله اول ببینید مخفیانه میتونید به تجارب معمولی زندگی خود ربط اش دهید؟"
به راستی که نخبگی کار آسون و زیباییه. چون برای درک مسائل نیازی به سواد بالا ندارید. کافیه به تجربه هایی که در گذشته داشتید تکیه کنین.
مثلا برای درک قانون جاذبه نیوتون کافیه به سد های هیدروالکتریک فکر کنین.بعدش براتون اثبات خواهد شد که جاذبه وجود داره.
بعدش فرمول های ریاضیه. میدونستید فرمول جاذبه نیوتون با فرمول رفتار دو ذره باردار کولن یکیه؟
تنها پارامتر ها اولیه عوض شدن مثلا به جای جرم، بار الکتریکی دارید و به جای ثابت جهانی گرانش، ثابت کولن رو میزارین همین.
حتی مجذور فاصله هم در هر دو یکیه! میشه گفت کولن فرمول خودش رو از نیوتون کپی گرفته!
ببینید در فلسفه علم، استقاده از تجربه های پیشین یکی از مهم ترین پیش نیاز های هر دانشمنده.در واقع کولن با فرض کردن فرمول نیوتون تقلب نکرده.
ولی کافی نیست و تا زمانی که فرضیه های جدیدی که برمبنای تجارب پیشین بیان شده اند اثبات نشن نمیشه بهشون استناد کرد.بنابراین شما با استفاده از تجربه های پیشین خودتون ادعایی نکردید که نیاز به اثبات داشته باشه بلکه برعکس شما چیزی رو که شنیدید به اولین چیزایی که به ذهن تون رسیده ربط میدید و اگر درست باشه بهتر اون موضوع رو درک می کنین.
برای شروع درک یک مسئله همین موضوع کافیه.نیازی نیست حتما سواد بالایی داشته باشید.

کشف دقیقا برعکس درک هستش. در این مورد شما تجاربی دارید که در علم توضیحی در باره اش وجود نداره. مثلا نظمی که در عالم وجود داره ریشه اش چیه؟
در این حالت شما خودتون با توجه به درکی که از مسائل علمی قدیمی دارید(و البته از توجیه موضوع شما عاجر اند) سعی می کنین موضوع جدیدی رو مطرح کنین که هم مسائل علمی قدیم رو تایید کنه و هم پیش بینی های دقیقتر از تجارب روزمره داشته باشه. این تعریف رسمی کشف هستش.
برای کشف یک موضوع جدید شما بازم نیازی به سواد ندارید چون به صورت قراردادی اگر کل علوم دنیا هم بدونید باز نمی تونن آن موضوع توصیف کنید.
اگر می خواهید موضوع جدیدی رو کشف کنید اول یک محیط آزمایشگاهی رو به وجود بیارید(معمولا ذهن بهترین آزمایشگاهست) بعد با تکیه بر مسائل علمی قدیمی که براتون اثبات شده اند، گزینه هایی رو اضافه و یا کم کنین و "مدل رفتاری" تعریف کنین.
"مدل رفتاری یه جور توصیف کار هایی هست که سیستم برای رسیدن به اهداف خاص طی می کند. "
مثلا یک چکه آب به سمت زمین سقوط می کند... این یک مدل رفتاری هست.
خب چه چیزی باعث شده که چکه آب این رفتار رو انجام بده؟ با توجه به این که در گذشته ثابت شده بعضی نیرو ها (اختلاف پتانسیل) باعث حرکت ماده میشن بنابراین "فرض می کنیم" که یک نیرو باعث این سقوط شده.
محیط آزمایشگاهی ما با توجه به مدل رفتاری چکه آب داره بهمون ثابت میکنه که نیروی مورد نظر کاملا به سمت پایین و مرکز زمین هستش.
و این که مقدار این نیرو بی نهایت نیست چون میشه بهش غلبه کرد.
تا اینجا من به کمک محیط آزمایشگاهیم، گرانش رو کشف کردم و این موضوع برای یادداشت آن کافیه.
برای میزان این نیرو ها و دیگر موارد نیاز به محیط های آزمایشگاهی دیگری دارید.در واقع چرخه ای تکراری:
برای کشف میزان این نیرو(که الان برای شما مجهول هست) نیاز به وارد کردن چند پارامتر جدید دارید. مثلا جرم، فاصله، دما، فشار، عدد ثابت و هرچیزی که فکر می کنید دخالت دارند.
این اصل را یاد بگیرید:"برای هر کدام از پارامتر هایی که در فرضیه خود وارد می کنید نیاز به یک محیط آزمایشگاهی برای اثبات ارتباط آن به موضوع مورد نظر دارید."
در واقع برای اثبات ربط یک پارامتر باید تمامی پارامتر های دیگه رو ثابت نگه دارید و با تغییر دادن پارامتر مورد آزمایش و میزان تغییر "نتیجه" ربطش رو پیدا کنین.
در حالت کلی اگر با افزایش مقدار یک پارامتر، نتیجه هم افزایش پیدا کنه این دو پارامتر مثلا جرم و گرانش با هم رابطه "مستقیم" دارند.چون با افزایش جرم ، گرانش هم افزایش پیدا می کند(این پارامتر ها در فرمول باید در صورت نوشته بشن)
اگر با افزایش یک پارامتر، نتیجه کاهش پیدا کند! آن دو با هم ارتباط "معکوس" دازند مثلا فاصله و گرانش با هم رابطه معکوس دارند چون محیط آزمایشگاهی شما بهتون ثابت کرده که با دور شدن دو جرم از همدیگه، جاذبه بین شان هم کاهش پیدا میکنه.(این پارامتر ها باید در مخرج فرمول نوشته شوند.)
بعضی از پارامتر ها هم هستند که با تغییرشان تقریبا هیچ تغییری در نتیجه حاصل نمیشه یا اگه بشه هم قابل چشم پوشی هستش. مثلا دما تاثیر مستقیم و یا معکوسی در گرانش ندارد. بنابراین این دو پارامتر به هم بی ارتباط اند و دما جایی در فرمول گرانش ندارد.(این نوع پارامتر ها در فرمول نوشته نمی شوند)
اطلاعات دیگری که محیط آزمایشگاهی شما بهتون میده خیلی جالبه. اینکه با تغییر پارامتر مورد نظر، نتیجه با چه شدتی افزایش و یا کاهش پیدا می کند.
شما در قدم آخر باید میزان شدت این تغییرات را یادداشت و با فرمول های علم ریاضی مقایسه کنین.
در حالت کلی پارامتر ها یا به صورت خطی افزایش پیدا می کنند(یعنی میزان تغییر آنها با تغییر نتیجه برابر است.)
یا به صورت نمایی(توانی) افزایش پیدا می کنند( یعنی میزان تغییر نتیجه چند برابر تغییر آنهاست.)
یا به صورت لگاریتمی افزایش پیدا می کنند.( یعنی یا تغییر پارامتر، نتیجه اول با شدت بالا تغییر می کند و بعد با شدت پایین تغییر خواهد کرد)

به صورت رسمی برای درک موضوعات باید حتما دیو تجربه های پیشین و هیولای آزمایش جدید رو به خدمت خودتون بگیرید.
در نهایت سوال بپرسید و جواب بگیرید.
ببخشید اگه یکم این جلسه نامفهومه کافیه صحبت های الان من رو با تجربه های پیشین خود مقایسه کنین و با توجه به آن جواب برخی از سوالات تون رو پیش بینی کنین. سایت و این تاپیک هم محیط آزمایشگاهی شماست. بپرسید من جواب میدم.
موفق و پیروز باشید.

حسین متقی
7th July 2013, 03:24 PM
خییییلی پیچیده شد داداش من که حوصله ندارم
من نیازی به اینهمه توضیح نمیبینم
خیلی ساده تر از ایناس
همه ی این پیچیدگی ها رو خود مغز جبران میکنه
فقط لازمه یکم تمرین کرد
البته اگه سال اول کارم بود همه ی این دستورالعملهارو میجوییدم تا کامل یادبگیرم
در ضمن من دستورالعمل خاصی برای به دست اوردن استعداد در نظر ندارم
فقط دستورالعملهایی میشه نوشت برای استفاده ی صحیح و یا با کمترین زیان مالی از این استعداد
در ضمن مهمترین مسئله در این موقعیت شرایط و امکاناته که به دست اوردن این قسمت از همه مهمتره
من دارم با یه گروه نرم افزاری بررای طراحی یه مکانیزم فراهم اوری امکانات و اموزشها و منابع و در کل تامیین کل نیازهای کاربران به شکل اتوماسیون همکاری میکنم
که تا چند ماه دیگه در کنار چند پروژه ی کوچیک به اطلاع همه میرسونیم
ولی فعلا در حال هماهنگی اولیه هستیم و معلوم نیست بشه یا نه !!!!!
دعا کنید بشه

عرفان سلیم زاده
8th July 2013, 10:14 AM
جلسه بعدی گوش دادن به صدای درون هستش. من از عمد تمام متن رو نصفه نیمه نوشتم تا بهتر بتونیم صدای درون خودتون رو بشنوید. در مورد این صدا که صدای مغز متفکر شماست خواهید فهمید و آن را از کودک درون تون تمیز خواهید داد.تمرین خواهید داشت تا در مواقع نیاز بتونید ازش استفاده کنین.موفق باشید.

عرفان سلیم زاده
8th July 2013, 10:39 AM
خییییلی پیچیده شد داداش من که حوصله ندارم من نیازی به اینهمه توضیح نمیبینم خیلی ساده تر از ایناس همه ی این پیچیدگی ها رو خود مغز جبران میکنه فقط لازمه یکم تمرین کرد البته اگه سال اول کارم بود همه ی این دستورالعملهارو میجوییدم تا کامل یادبگیرم در ضمن من دستورالعمل خاصی برای به دست اوردن استعداد در نظر ندارم فقط دستورالعملهایی میشه نوشت برای استفاده ی صحیح و یا با کمترین زیان مالی از این استعداد در ضمن مهمترین مسئله در این موقعیت شرایط و امکاناته که به دست اوردن این قسمت از همه مهمتره من دارم با یه گروه نرم افزاری بررای طراحی یه مکانیزم فراهم اوری امکانات و اموزشها و منابع و در کل تامیین کل نیازهای کاربران به شکل اتوماسیون همکاری میکنم که تا چند ماه دیگه در کنار چند پروژه ی کوچیک به اطلاع همه میرسونیم ولی فعلا در حال هماهنگی اولیه هستیم و معلوم نیست بشه یا نه !!!!! دعا کنید بشه شاگرد انقدر پررررررررو ندیده بودم! حالا 3 ترم انداختم میفهمی!

D.r who
8th July 2013, 04:31 PM
بحث بعدی که نوشتید رو واقعا موافق هستم چون خود من که هیچ خواهر یا برادری ندارم بعضی موقع ها با مغز خودم و صدای درون خودم صحبت میکنم و به راهنمایی هاش گوش میدم خیلی خوبه[tashvigh]

حسین متقی
8th July 2013, 09:55 PM
شاگرد انقدر پررررررررو ندیده بودم! حالا 3 ترم انداختم میفهمی!

بله - بله
شما اقا معلم مایی عرفان جان
دیگه ما همینقدر میفهمیم
بیشتر از این اصلا ظرفیت نداریم واسه فهمیدن
ما که همیشه افتادیم تو درسامون - شما هم 3ترم بنداز ما یه ابم روش میخوریم
باعث افتخار هم هست 3ترم بیشتر در خدمتیم

1=1+1
13th July 2013, 10:46 AM
ی وقتایی من یه موضوع درسی نمیفهمم هرچی بیشتر دنبالش میرم مطالب بیشتر میخونم سوالاتم بیشتر میشن و گیج تر میشم

اخرشم میبینم دارم از موضوع اصلی منحرف میشم

کلا بیخیالش میشم

و متاسفانه مثل بقیه بچه ها دانشگاه مطلبو حفظ میکنم تا حداقل نمرشو از دست ندم


شما وقتی گیج میشید چکار میکنید ؟

fatima2012
14th July 2013, 10:21 AM
ی وقتایی من یه موضوع درسی نمیفهمم هرچی بیشتر دنبالش میرم مطالب بیشتر میخونم سوالاتم بیشتر میشن و گیج تر میشم

اخرشم میبینم دارم از موضوع اصلی منحرف میشم

کلا بیخیالش میشم

و متاسفانه مثل بقیه بچه ها دانشگاه مطلبو حفظ میکنم تا حداقل نمرشو از دست ندم


شما وقتی گیج میشید چکار میکنید ؟

اصولا بیشتر ما ها وقتی سر یه مطلب گیج میشیم اون و رها میکنیم
ولی باید بدونیم که وقتی سر یه مطلب گیج میشم باید تمام داده ها اون مطلب رو از ذهن خودمون پاک کنیم و بعد از مثلا 3 ساعت دوباره با تمرکز بیشتر رو اون مطلب فکر کنیم
یه لیوان آب یادتون نره خیلی تاثیر گذاره [shaad]

عرفان سلیم زاده
14th July 2013, 07:59 PM
ی وقتایی من یه موضوع درسی نمیفهمم هرچی بیشتر دنبالش میرم مطالب بیشتر میخونم سوالاتم بیشتر میشن و گیج تر میشم اخرشم میبینم دارم از موضوع اصلی منحرف میشم کلا بیخیالش میشم و متاسفانه مثل بقیه بچه ها دانشگاه مطلبو حفظ میکنم تا حداقل نمرشو از دست ندم شما وقتی گیج میشید چکار میکنید ؟ سلام به شما و همه بچه های عزیز. زیاد مهم نیست که یک موضوع رو ادامه بدید یا نه.لئوناردو داوینچی از سن نوجوانی تو جنگل راه می رفت و از هر چیزی که می دید نقاشی می کرد. داوینچی به استایل بدن انسان و حیوان و حتی گیاهان علاقه فراوانی داشت و جنگل براش بهشت بود چون هم می تونست از کارش لذت ببره، چیزای جدید یاد بگیره و سوالات جدیدی مطرح کنه که زود به جواب می رسیدن. من خودم همیشه دوست داشتم یک آزمایشگاه و کارگاه خصوصی داشته باشم تا هر کاری که دوست داشتم رو توش انجام بدم. شما هم به این محیط نیاز دارید و باید درونش باشید تا بتونید کار دل بخواه تون رو انجام بدید. انتخاب نکنید که راجع به موضوعی ادامه بدید یا نه. تنها سوالات رو پیش خودتون نگه دارید و در محیط کاری مناسب و مورد علاقه تون حضور داشته باشید. در مورد ترس شما از دور شدن از اصل موضوع، برمیگرده به وسواس و پیش بینی منفی تون از آینده. به فکر و عقل خود اعتماد کنین چون کارش رو درست داره انجام میده. مشکل اصلی در اطلاعاتی هست که به مغزتون وارد میشه. شما به عمد یا غیرعمد این اطلاعات رو فیلتر می کنین تا بهنجار بشن. توصیه من اینه که اول دانشمندی برای خودتون بشین و بعد معلمی برای بقیه. غیر ضروریه برای یاد چیزی که بهتون ثابت نشده برنامه ریزی کنین. اینکار تنها به شما فشار عصبی وارد می کنه و باعث بی انگیزگی میشه.بودن در محیط کاری مورد علاقه تون می تونه از طریق آزاد کردن جریان اطلاعات ورودی به ذهن تون تاثیر مثبت داشته باشه موفق باشید.

1=1+1
14th July 2013, 09:55 PM
یعنی وقتی یه موضوع نفهمیدیم دنبالش بریم ولی زیاد وسواس نشون ندیم

باز به مطالعمون ادامه بدیم حتی راجب موضوعات دیگه مطالعه کنیم و اون سوالاتم تو ذهنمون داشته باشیم

و توی فرصت های بعدی بهش فکر کنیم

چون اگه زیاد رو ی موضوع زوم کنی اگه جوابشو نفهمیم باعث سردرد و بی انگیزگی میشه

عرفان سلیم زاده
14th July 2013, 10:44 PM
به نام خدا
جلسه چهارم
صدای عقل
چکیده:
در این جلسه دلایل سخت بودن مطالب جلسات پیشین گفته میشه و با صدایی آشنا میشین که قبلا بهش توجه نکردید.
از این جلسه به بعد همه چیز آسون میشه و یادگیری مطالب آسون تر و البته کار من هم راحت تر میشه.
در آخر ازتون انتظار دارم این جلسه رو بسیار مهم بشمارید و مفاهیم رو با چیزایی که میدونید و تو این جلسه تازه یاد می گیرید match کنین.

مقدمه:
جلسات پیشین سخت بودن اما نه به خاطر اینکه بهتون ثابت کنم خنگ اید. حقیقتش داشتم سیستماتیک اذیت تون می کردم تا دو چیز بهتون ثابت بشه:
اول اینکه واقعا به آینده ای که برای خودتون ترسیم کردید علاقه دارید و دیگه شل و سفت کردن بی معنیه بهتون خوش آمد میگم شما یه نخبه واقعی و انسانی هستید.
دوم اینکه باور کنین یه صدایی تو فکر شما وجود داره که جواب بیشتر سوالات رو میده حالا چه درست و چه غلط.
این صدا صادق ترین جواب ها رو با توجه به اطلاعات ورودی میده اما شما دست کم می گیریدش و خفش می کنین.ویژگی که من تو این صدا دیدم و ازش استفاده می کنم اینه که بسیار بسیار سریع و با راندمان بالا اطلاعات ورودی و حافظه رو پردازش می کنه و زحمت تفکر رو برای من کاهش میده.
یکی از فرق های انسان معمولی و نخبه در شناسایی، کنترل و پرورش این صداست و رمز موفقیت شما استفاده از این ابزار خدا دادی برای رسیدن به اهداف تون است.

اما این صدا چیه؟ و چرا وجود داره؟
چرا انقدر برای موفقیت مهمه؟

این صدا دقیقا چیه؟
این صدا که "صدای ذهن متفکر" شماست، تنها یکی از دو صدای درون سر تونه.صدای دیگه شامل صدای کودک درون می باشد.
این اصل رو برای تمیز دادن این دو صدا به یاد داشته باشید:
صدای ذهن متفکر شامل صداهایی میشه که جواب سوالات رو با توجه به اطلاعات ورودی مدیریت شده میدن.
صدای کودک درون هم شامل صداهایی میشن که جواب سوالات رو با توجه به اطلاعات ورودی مدیریت نشده میدن.
این اصول رو درست به یاد داشته باشید.چون اصل زیر رو به دنبال دارد:
برای داشتن اطلاعات ورودی مناسب باید اطلاعات خروجی مناسب طراحی کرد. اگر جوابی مناسب بخواهید باید تلاش کنین سوالی مناسب بپرسید.

و چرا وجود دارد؟
ریشه این صدا با توجه به تحقیقات دو ساله من کاملا و خالصا به "ریاضی و علم اعداد" بر می گرده. چیز دیگری نیست اگر به من اعتماد دارید باور کنین.
ربط بین ریاضی و جهان به اصل روبرو بر می گرده: جهان یک "ابر ابزار" است و هر ابزار یک تابع ریاضی می باشد.
از کوچک ترین جز این عالم تا بزرگترین آن توسط توابع ریاضی قابل توصیف و پردازش اند.
شما دز زندگی و این عالم هر کاری که بخواهید انجام بدید، اول باید تابع اون رو در ذهن متفکر خودتون بسازید و بعد به واقعیت تبدیلش کنین.
حتما شنیدید که ذهن ما از بهترین ابرکامپیوتر های جهان هم سریع تره؟
واضحه که دانشمندان امروزی هم باور دارند تمام عملیاتی که در ذهن هوشمند ما انجام میشه تنها عملیات های ریاضی است.
این عملیات ها به شکل نظریه اعداد، هندسه و هزاران مبحث ریاضیاتی موجود در کتاب هاست فورا در مغز انجام میشه.
هر کدوم از ما با توجه به استعدادی که داره در یک یا چند از این مباحث ریاضیاتی تخصص داره و در زندگی شخصی و کاری خودش بکار می گیره.
اینکه چرا به صورت متن داخل کتاب ها نیست دلیلش به فلسفه علم بر میگرده. تمام متن کتاب شما بر مبنای فلسفه "اثبات گرایی منطقی" نوشته شده.
اما در زندگی و مغز ما فلسفه واقعه گرایی جریان داره یعنی ما از واقعیات زندگی درس می گیریم و در جاهایی که به کارمون میاد ازش استفاده می کنیم.

چرا انقدر برای موفقیت مهمه؟
تمام ابزاری که برای شروع دارید و به دردتون می خوره همینه. کار سخت شما در بکار گیری هرچه بیشتر این ابزار درونی هستش.
اینو یادتون نره ما انسانیم.انسان بودن یه چیز خاصه که باید روش مطالعه و به عنوان یک ابزار هر چند کند و ضعیف روش حساب باز کنین.
باور کنین تمام ابزار های اطراف شما خیلی ضعیف تر از اونی اند که ظاهرشون نشون میده.
ما 2 تن آهن آلان و غیره رو دور هم جمع می کنیم و اسمش رو میزاریم اتومبیل تا برامون نقش پاهایی که داریم رو بازی کنن.
قطعا اگر بحث سریع و کم هزینه رسیدن به مقصد نبود هیچ وقت به این ابزار ها تکیه نمی کردیم.
شما راجه به درک مسائل گذشته و کشف مسائل جدید وقت دارید و چیزی رو تقریبا برای از دست دادن ندارید. بنابراین درست نیست که به ابزاری به جز بدن خودتون تکیه کنین.

تکالیف:
1- تعیین کنید محل کار مورد علاقه شما چجور مکانی باید باشد( در رویای خود البته)
2- از من یا دیگر افراد فعال در این تالار بپرسید این مکان ها رو کجا میشه یافت و اخلاق کاری آنجا چگونه است.
3- نشریه سرآمد بنیاد ملی نخبگان را از سایت بنیاد دانلود کنید و بخوانید(روزنامه وار)

در جلسه بعدی به راه های مختلف ارتباط با افراد و نهاد ها و طرز استفاده ابزاری از آنها خواهیم پرداخت.
نهاد های مختلف را خواهید شناخت.
ارتباط ایمیلی، تلفنی، حضوری و با واسطه را یاد خواهید گرفت.
موفق باشید.


- - - به روز رسانی شده - - -


به نام خدا
جلسه چهارم
صدای عقل
چکیده:
در این جلسه دلایل سخت بودن مطالب جلسات پیشین گفته میشه و با صدایی آشنا میشین که قبلا بهش توجه نکردید.
از این جلسه به بعد همه چیز آسون میشه و یادگیری مطالب آسون تر و البته کار من هم راحت تر میشه.
در آخر ازتون انتظار دارم این جلسه رو بسیار مهم بشمارید و مفاهیم رو با چیزایی که میدونید و تو این جلسه تازه یاد می گیرید match کنین.

مقدمه:
جلسات پیشین سخت بودن اما نه به خاطر اینکه بهتون ثابت کنم خنگ اید. حقیقتش داشتم سیستماتیک اذیت تون می کردم تا دو چیز بهتون ثابت بشه:
اول اینکه واقعا به آینده ای که برای خودتون ترسیم کردید علاقه دارید و دیگه شل و سفت کردن بی معنیه بهتون خوش آمد میگم شما یه نخبه واقعی و انسانی هستید.
دوم اینکه باور کنین یه صدایی تو فکر شما وجود داره که جواب بیشتر سوالات رو میده حالا چه درست و چه غلط.
این صدا صادق ترین جواب ها رو با توجه به اطلاعات ورودی میده اما شما دست کم می گیریدش و خفش می کنین.ویژگی که من تو این صدا دیدم و ازش استفاده می کنم اینه که بسیار بسیار سریع و با راندمان بالا اطلاعات ورودی و حافظه رو پردازش می کنه و زحمت تفکر رو برای من کاهش میده.
یکی از فرق های انسان معمولی و نخبه در شناسایی، کنترل و پرورش این صداست و رمز موفقیت شما استفاده از این ابزار خدا دادی برای رسیدن به اهداف تون است.

اما این صدا چیه؟ و چرا وجود داره؟
چرا انقدر برای موفقیت مهمه؟

این صدا دقیقا چیه؟
این صدا که "صدای ذهن متفکر" شماست، تنها یکی از دو صدای درون سر تونه.صدای دیگه شامل صدای کودک درون می باشد.
این اصل رو برای تمیز دادن این دو صدا به یاد داشته باشید:
صدای ذهن متفکر شامل صداهایی میشه که جواب سوالات رو با توجه به اطلاعات ورودی مدیریت شده میدن.
صدای کودک درون هم شامل صداهایی میشن که جواب سوالات رو با توجه به اطلاعات ورودی مدیریت نشده میدن.
این اصول رو درست به یاد داشته باشید.چون اصل زیر رو به دنبال دارد:
برای داشتن اطلاعات ورودی مناسب باید اطلاعات خروجی مناسب طراحی کرد. اگر جوابی مناسب بخواهید باید تلاش کنین سوالی مناسب بپرسید.

و چرا وجود دارد؟
ریشه این صدا با توجه به تحقیقات دو ساله من کاملا و خالصا به "ریاضی و علم اعداد" بر می گرده. چیز دیگری نیست اگر به من اعتماد دارید باور کنین.
ربط بین ریاضی و جهان به اصل روبرو بر می گرده: جهان یک "ابر ابزار" است و هر ابزار یک تابع ریاضی می باشد.
از کوچک ترین جز این عالم تا بزرگترین آن توسط توابع ریاضی قابل توصیف و پردازش اند.
شما دز زندگی و این عالم هر کاری که بخواهید انجام بدید، اول باید تابع اون رو در ذهن متفکر خودتون بسازید و بعد به واقعیت تبدیلش کنین.
حتما شنیدید که ذهن ما از بهترین ابرکامپیوتر های جهان هم سریع تره؟
واضحه که دانشمندان امروزی هم باور دارند تمام عملیاتی که در ذهن هوشمند ما انجام میشه تنها عملیات های ریاضی است.
این عملیات ها به شکل نظریه اعداد، هندسه و هزاران مبحث ریاضیاتی موجود در کتاب هاست فورا در مغز انجام میشه.
هر کدوم از ما با توجه به استعدادی که داره در یک یا چند از این مباحث ریاضیاتی تخصص داره و در زندگی شخصی و کاری خودش بکار می گیره.
اینکه چرا به صورت متن داخل کتاب ها نیست دلیلش به فلسفه علم بر میگرده. تمام متن کتاب شما بر مبنای فلسفه "اثبات گرایی منطقی" نوشته شده.
اما در زندگی و مغز ما فلسفه واقعه گرایی جریان داره یعنی ما از واقعیات زندگی درس می گیریم و در جاهایی که به کارمون میاد ازش استفاده می کنیم.

چرا انقدر برای موفقیت مهمه؟
تمام ابزاری که برای شروع دارید و به دردتون می خوره همینه. کار سخت شما در بکار گیری هرچه بیشتر این ابزار درونی هستش.
اینو یادتون نره ما انسانیم.انسان بودن یه چیز خاصه که باید روش مطالعه و به عنوان یک ابزار هر چند کند و ضعیف روش حساب باز کنین.
باور کنین تمام ابزار های اطراف شما خیلی ضعیف تر از اونی اند که ظاهرشون نشون میده.
ما 2 تن آهن آلان و غیره رو دور هم جمع می کنیم و اسمش رو میزاریم اتومبیل تا برامون نقش پاهایی که داریم رو بازی کنن.
قطعا اگر بحث سریع و کم هزینه رسیدن به مقصد نبود هیچ وقت به این ابزار ها تکیه نمی کردیم.
شما راجه به درک مسائل گذشته و کشف مسائل جدید وقت دارید و چیزی رو تقریبا برای از دست دادن ندارید. بنابراین درست نیست که به ابزاری به جز بدن خودتون تکیه کنین.

تکالیف:
1- تعیین کنید محل کار مورد علاقه شما چجور مکانی باید باشد( در رویای خود البته)
2- از من یا دیگر افراد فعال در این تالار بپرسید این مکان ها رو کجا میشه یافت و اخلاق کاری آنجا چگونه است.
3- نشریه سرآمد بنیاد ملی نخبگان را از سایت بنیاد دانلود کنید و بخوانید(روزنامه وار)

در جلسه بعدی به راه های مختلف ارتباط با افراد و نهاد ها و طرز استفاده ابزاری از آنها خواهیم پرداخت.
نهاد های مختلف را خواهید شناخت.
ارتباط ایمیلی، تلفنی، حضوری و با واسطه را یاد خواهید گرفت.
موفق باشید.

عرفان سلیم زاده
15th July 2013, 12:16 AM
یعنی وقتی یه موضوع نفهمیدیم دنبالش بریم ولی زیاد وسواس نشون ندیم باز به مطالعمون ادامه بدیم حتی راجب موضوعات دیگه مطالعه کنیم و اون سوالاتم تو ذهنمون داشته باشیم و توی فرصت های بعدی بهش فکر کنیم چون اگه زیاد رو ی موضوع زوم کنی اگه جوابشو نفهمیم باعث سردرد و بی انگیزگی میشه آفرین خوب گرفتی عزیزم.

D.r who
16th July 2013, 11:23 PM
[tashvigh] واقعا به شما تبریک میگم که این مساله رو خود شما هم درک کردید !!! راستش کم کم داشت باورم میشد که دیوانه ام چون گاهی اوقات با خودم صحبت میکنم و صدایی درون مغزم منو راهنمایی میکنه و کاملا هم صحبت هاش درست و کامل و در جهت موفقیت از آب در میاد! از خدا ممنونم که یک نفر دیگرو مثل خودم بهم نشون داد!
............................................

از همه دوستان که مطلب آقا عرفان رو خوندن خواهشمندم که جدی بگیرنش چون واقعا موثر واقع میشه من امتحانش کردم و رو دست نداره فقط باید صداش کنید تا خودش رو نشون بده و باید یجورای کلید ON اش رو بزنید فقط باید حواستون باشه که با کودک درون و یجورایی با کسی که عقل درست حسابی نداره و راهنمایی های غلط میکنه و من اسمش رو هوا و هوس ها مغزی گذاشتم اشتباه نگیرید! در واقع این یک جور صدا هست که ناشی از نیاز آدمی میشه مثلا وقتی شما غذا نخوردید و یا گرسنه هستید یک صدایی مدام در ذهنتون تکرار میکنه که گشنمه , گشنمه و گشنمه و اجازه نمیده روی هیچ کاری تمرکز کنید و این در واقع همون هوس درون و مغز هستش....مطمئن باشید که این کار عملی هستش به خصوص عزیزانی که مثل من تک پسر یا دختر هستند و در واقع کسی رو ندارن که بتونن صحبت های بسیار خصوصی و مشکلاتشون رو در میون بزارن مغز انسان بهترین گزینه و بهترین مشاور هستش چون تمام احساسات اشتباهات عادات شما رو میشناسه پس حتما امتحانش کنید
میبخشید زیاد صحبت کردم[golrooz]

عرفان سلیم زاده
27th July 2013, 09:46 PM
به نام خدا
جلسه ششم معرفی نهاد های مختلف برای کمک های معنوی و فنی و مشاوره ای و در صورت امکان مالی بلاعوض.
چکیده: در این جلسه یاد خواهید گرفت که از نهاد های مختلف برای ساده سازی کار خود استفاده کنین.بتونید ایده های خود را با نازل ترین قیمت به کمک اساتید و کارگاه های پیشرفته بسازید و همان جا هم تاییدیه علمی دریافت کنین.
البته برای کمتر از اون هم کمک های مشاوره ای ارزشمند اساتید را برای انتخاب راه های درست را خواهید داشت باور کنین خیلی از چاله های زندگی خودم رو با کمک این اساتید دیدم وگرنه تا الان به جای اینکه به بالای سرم نگاه کنم و خورشید رو ببینم دنبال انرژی بی نهایت بودم.
امیدوارم هر جا که هستید بتونید با این نهادهای حمایتی آشنایی پیدا کنین.
مقدمه: حتما خیلی از شما به ساخت یه کارگاه و آزمایشگاه خصوصی فکر کردید.اما واقعا به این هم فکر کردید که اگر هر مخترع یا محققی بخواد یه کارگاه و آزمایشگاه داشته باشه کل مملکت به یه بمب ساعتی تبدیل میشه؟
خب آزمایشگاه زدن یه بخش کاره حالا به پول و غیره اش کاری نداریم موضوع امنیت هم هست من خودم یه خاطره تلخ دارم که بعد از اون پشت دستم رو داغ کردم که دیگه تو خونه آزمایش نکنم.
یادمه فکر می کردم میتونم آب درون یه نوشابه خانواده رو با یه شیلنگ به بالاش برگردونم و انرژی بینهایت تولید کنم.نیاز بود که درب نوشابه خانواده رو سوراخ کنم تا شیلنگ رو درونش جا سازی کنم.
مادرم تو این موقع اومد و کمکم کرد و با خلاقیت خودش یه سیخ کبابی رو گذاشت رو اجاق گاز داغ شد و فورا برش داشت و خیلی راحت درب رو باهاش سوراخ کرد. ولی یه چیز پیش بینی نشده هم بود چون اولش با زور زیاد سیخ رو به درب فشار داد به محض رد شدن از درب نوشابه فرو رفت تو دستش...
البته زیاد نرفت ولی من همون جا خشکم زد تا 6 ماه دپرس شده بودم. اصلا سمت اختراع نمیرفتم دیگه کلا.
ولی بعد از 6 ماه با خودم عهد بستم که دیگه تو خونه طرف آزمایش و غیره نرم. و کارم رو خیلی مسالمت آمیز تر شروع کردم و به سمت تئوریسین شدن پیش رفتم.
اما اینکه قرار نیست تو خونه آزمایش کنم به این معناست که باید یه جایی رو پیدا می کردم که بتونم اونجا به کمک اهل فن کارا رو انجام بدم. البته اینم بگم خیلی اوقات ما با چند تا سوال و جواب به هدف مون می رسیم.
از اون موقع که تصمیم به شروع دوباره گرفتم تا 1 سال بعدش کلی کتاب و مطالب رو از اینترنت می خوندم تقریبا روزی 6 تا 7 ساعت کار من شده بود خوندن و یادگیری مطالب در همه زمینه ها.
اینجا یه تجربه رو بهتون بگم: کلید درک تمام مسائل یک علم تنها در یادگیری اصطلاحات و معیار های اندازه گیری اون علم هست. هرچه این اصطلاحات رو بیشتر یاد بگیرید مطالب رسمی کتب رو بهتر میتونید درک کنین.
و سریعتر یاد می گیرید در صحبت با اساتید هم همین وضعیت هست تا اصطلاحات کاربردی علم مورد نظر رو ندونی نمی تونی با استاد یا حتی دانشجو مورد نظر وارد بحث علمی بشید.بگذریم.
بعد از یک سال در حین ثبت اولین کارم با یه پژوهشکده آشنا شدم به اسم فجر انقلاب. تا رفتم داخلش و بخش های مختلفش رو دیدم گفتم اینجا همون جاییه که دنبالشم.
آزمایشگاه ها ، اساتید، استاد کار ها و غیره. باورتون میشه بیشتر اساتید بهم گفتن کار ما اینه که از بیرون سفارش بگیریم کار انجام بدیم؟ چی دیگه از این بهتر؟ یه آزمایشگاه که هم میشد از اساتید مشاوره گرفت، هم تاییدیه اختراع گرفت، هم تاییدیه علمی گرفت و آخر هم سفارش ساخت هر چیزی رو که فکرتون میرسه بهشون داد انجام بدن.
الان به این پژوهشکده وصل ام و هفته ای دو بار رو سر می زنم اونجا تازگیا از اساتید بهم سفارش یه اختراع رو داده که انجام بدم. یه چیلر اسپیلیت برای مصارف خونگی.
چگونه ابن نهاد ها رو اطراف خودمون پیدا کنیم؟ خیلی ساده است تو اینترنت سرچ بزنین. البته از کلمات کلیدی استفاده کنین مثلا پژوهشکده تهران یا پژوهشکده اراک و دانشگاه کرمان غیره. یه لیست کامل به شما نمایش داده میشه که برای شروع خوبه. در ادامه ارتباط با پژوهشکده مورد نظره که خیلی مهمه.
ارتباط ایمیلی زیاد خوب جواب نمیده حتما زنگ بزنین و بپرسید که خدمات مالکیت فکری هم انجام میدن یا نه؟ مثلا تاییدیه علمی، تاییدیه ثبت اختراع و غیره.اگه انجام بدند معمولا سفارش انجام پروژه های ساخت رو هم به عهده خواهند گرفت.
هزینه ها معمولا چقدر هست؟ خیلی کمتر از بیرون این واضح ترین چیزیه که من از این پژوهشکده فهمیدم.درواقع شما اگر به یک پژوهشکده وصل بشین دیگه نیازی به بستن قرار داد با شرکت های دیگر نخواهید داشت. هزینه ها اول پروژه تعریف میشه و بعد فیش بانکی به شما داده و بعد از واریز پروژه شروع خواهد شد. حالا بستگی به حجم پروژه و زمان انجام دادنش هم میشه اقساطی پرداخت کرد. هزینه ها اغلب تا 500 هزار تومان هست و تا 5 میلیون تومان هم میتونه افزایش پیدا کنه. هر پروژه چقدر طول می کشه؟ اگر یک اختراع کامل رو بخواید از صفر بسازید

D.r who
30th July 2013, 03:11 PM
به نظر من هرگز نمیشه روی بنیاد های ایرانی حساب کرد!! چون جدا که ارزش نمیدن مثلا همین بنیاد علمی نخبگان رو من بیش از 10 بار باهاشون تماس گرفتم چند تا اختراع و نظریه واقعا قوی داشتم ولی واقعا هیچ توجهی نکردن دست آخر من به دانشگاه mit ایمیل زدم و با یکی از استادانش در تماسم و نظریه هام رو بیان میکنم اون استاد به من گفت که فعلا باید دیپلمت رو در ایران بگیری ilets داشته باشی تا بتونی بیای ...البته بهم گفت که هزینه ها واقعا سنگین هستش ولی در هر صورت منو خیلی کمک کردن و یه عالمه هم استقبال کردن و اختراع ها و ایده ها رو جدی گرفتن به نظر من این راه بهتره

عرفان سلیم زاده
2nd August 2013, 01:06 PM
به نظر من هرگز نمیشه روی بنیاد های ایرانی حساب کرد!! چون جدا که ارزش نمیدن مثلا همین بنیاد علمی نخبگان رو من بیش از 10 بار باهاشون تماس گرفتم چند تا اختراع و نظریه واقعا قوی داشتم ولی واقعا هیچ توجهی نکردن دست آخر من به دانشگاه mit ایمیل زدم و با یکی از استادانش در تماسم و نظریه هام رو بیان میکنم اون استاد به من گفت که فعلا باید دیپلمت رو در ایران بگیری ilets داشته باشی تا بتونی بیای ...البته بهم گفت که هزینه ها واقعا سنگین هستش ولی در هر صورت منو خیلی کمک کردن و یه عالمه هم استقبال کردن و اختراع ها و ایده ها رو جدی گرفتن به نظر من این راه بهتره سلام شما درست میگین. تو ایران وضعیت رسیدگی به نخبگان به لحاظ مالی واقعا بحث برانگیره و حقیقتا نمیشه به این نهاد ها تکیه کرد. بهترنی راه برای به نتیجه رسوندن یه اختراع یا نظریه حمایت پژوهشکده ها و دانشگاه هاست. خود منم به این نتیجه رسیدم که بنیاد ملی نخبگان یه نهاد اضافی و بدرد نخوره که باعث محدودیت های فراوانی شده. بودجه ها مستقیما باید در اختیار مراکز پژوهشی و مراکز رشد قرار بگیره تا با موازی کاری بهتر به نخبگان رسیدگی بشه.موفق باشید عزیزم.

mosighi
11th August 2013, 01:51 AM
سلام بر همگي
غبر ممكنه كه بشه يه اختراع رو ثبت كرد و تاييديه علمي گرفت اونم در عرض يك سال مگه ميشه چون تمام افراد معتبر و ارگان هاي معتبر داخلي و خارجي و پژوهش سراها و دانشگاه ها و ... داخلي و خارجي بدون گواهي ثبت اختراع تاييديه علمي كه از نظر همه جا معتبر باشه نميدن چون پاي ابروشون در ميونه من خودمم براي اختراعم از چندتا پزشك معمولي تاييديه گرفتم ولي پزشك هاي معتبر بهم نظر هاشون رو گفتن ولي تاييديه معتبر ندادن
بعد ثبت اختراع كم كمش بيشتر از يك سال طول ميكشه حالا چه طوري با ساخت و ثبت و تاييديه يك سال طول ميكشه ؟؟؟
مگه قالي شويي!!
لطفا دوستان رو الكي اميدوار نكنيد !

مدیر تالار نخبگان جوان ایرانی
16th August 2013, 12:32 PM
سلام بر همگي
غبر ممكنه كه بشه يه اختراع رو ثبت كرد و تاييديه علمي گرفت اونم در عرض يك سال مگه ميشه چون تمام افراد معتبر و ارگان هاي معتبر داخلي و خارجي و پژوهش سراها و دانشگاه ها و ... داخلي و خارجي بدون گواهي ثبت اختراع تاييديه علمي كه از نظر همه جا معتبر باشه نميدن چون پاي ابروشون در ميونه من خودمم براي اختراعم از چندتا پزشك معمولي تاييديه گرفتم ولي پزشك هاي معتبر بهم نظر هاشون رو گفتن ولي تاييديه معتبر ندادن
بعد ثبت اختراع كم كمش بيشتر از يك سال طول ميكشه حالا چه طوري با ساخت و ثبت و تاييديه يك سال طول ميكشه ؟؟؟
مگه قالي شويي!!
لطفا دوستان رو الكي اميدوار نكنيد !
سلام[nishkhand]
من تو سازمان پژوهش ها دیدم که کاچیران برای چرخ خیاطی های خودش در خواست تاییدیه علمی کرده بود.
بهش هم دادن تاییدیه علمی بود البته.
ببینید ما دو تا تاییدیه داریم. یکی تاییدیه ثبت اختراعه که درست میگید نمیشه بدون ثبت اختراع این تاییدیه رو گرفت.
یکی هم تاییدیه علمیه.
تو سازمان میتونید هر دوشو رو همزمان سفارش بدید به شرط اینکه اختراع همه چی تموم باشه و به مرحله تولید رسیده باشه.
اگه طرح مثل مال کاچیران باشه یه 1 تا 2 طول میکشه.

mosighi
16th August 2013, 03:55 PM
سلام[nishkhand]
من تو سازمان پژوهش ها دیدم که کاچیران برای چرخ خیاطی های خودش در خواست تاییدیه علمی کرده بود.
بهش هم دادن تاییدیه علمی بود البته.
ببینید ما دو تا تاییدیه داریم. یکی تاییدیه ثبت اختراعه که درست میگید نمیشه بدون ثبت اختراع این تاییدیه رو گرفت.
یکی هم تاییدیه علمیه.
تو سازمان میتونید هر دوشو رو همزمان سفارش بدید به شرط اینکه اختراع همه چی تموم باشه و به مرحله تولید رسیده باشه.
اگه طرح مثل مال کاچیران باشه یه 1 تا 2 طول میکشه.

دوست عزيز اگه شما به سايت دانشگاه هاي معتبر مراجعه كنيد ميبينيد كه شرايط گرفتن تاييديه علمي داشتن گواهي ثبت اختراع است و در مورد شركت كاچيران اين يه شركت معتبره و نحوه كار هاي ثبت اختراع و تاييديه علمي گرفتن اين شركت فرق ميكنه چون شركت معتبره و با افراد عادي مثل من متفاوت است

عرفان سلیم زاده
16th August 2013, 05:27 PM
دوست عزيز اگه شما به سايت دانشگاه هاي معتبر مراجعه كنيد ميبينيد كه شرايط گرفتن تاييديه علمي داشتن گواهي ثبت اختراع است و در مورد شركت كاچيران اين يه شركت معتبره و نحوه كار هاي ثبت اختراع و تاييديه علمي گرفتن اين شركت فرق ميكنه چون شركت معتبره و با افراد عادي مثل من متفاوت است


درست میگید من توجه کافی به این موضوع نداشتم ببخشید.البته همینطور که گفتم میشه این دوتا تاییدیه رو با هم سفارش داد.پس روش منم شدنیه منتها نه به اون شکل که تصور می کردم. تاییدیه ثبت اختراع و علمی خیلی شبیه به هم اند و من جلساتی رو که اساتید از نزدیک میزارن رو دیدم بسیار نظرات رو با تفکر قبلی بیان می کنن و از حاشیه پردازی هم دوری میشه.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد