PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : واژه های مصوب فرهنگستان لغت



چکامه91
26th June 2013, 01:05 PM
فرهنگستان زبان و ادب فارسی تلاش می‏‌کند در برابر واژه‎های بیگانه‎ای که به زبان فارسی وارد می‌شوند، معادل فارسی قرار دهد، که این واژه‌سازی‌ها معمولا با حرف و حدیث‌هایی روبه‌روست.

برخی واژه‌های مصوب فرهنگستان که به این شرح‌اند:

«کادر» (cadre): «پایوران» (گروهی متشکل از افراد متخصص در یک زمینه)

«واکمن» (Walkman): «پخش همراه»

«فلش تانک» (flash tank): «آبشویه»

«تیزر» (teaser): «آگهی تلویزیونی»

«مگنت» (magnet): «آهن‏‌ربا»

«سوپراستار» (superstar: «اَبَرستاره»

«اولتیماتوم» (ultimatum):«اتمامِ‌ حجت»

«هیتر» (heater): «اجاقک»

«اسپری» (spray): «افشانه»

«فیبر» (fiber):«الیاف»

«پوینت» (point): «امتیاز»

«گلایدر» (glider): «بادپَر»

«کانتینر» (container):«بارگُنج»

«بورس» (bourse):«بهابازار»

«کابل» (cable): «بافه»

«توستر» (toaster): «برشته‌‏کن»

«چیپس» (chips): «برگک»

«فایل» (file): «پَرْوَن‌جا» (محفظه‏‌ای کشویی برای نگه‌داری پرونده‏‌ها، پرون‌جا از ادغام دو واژه‌ی «پرونده» و «جا» ساخته شده است)

«زونکن» (Zonnecken):«پَرْوَندان» (نوعی پوشه با ابعاد بزرگ و جلد ضخیم که معمولاً در ادارات برای بایگانی مدارک از آن استفاده می‏‌شود. پروندان از ادغام واژه‌ی «پرونده» و پسوند «دان» ساخته شده است)

«کاور» (cover): «پوشن» (پوشش محافظ برای اشیایی مانند لباس و کتاب که از از ترکیب «پوش» و «ن» (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است)

«کپسول» (capsule): «پوشینه»

«دسر» (dessert): «پِی‏‌غذا»

«آوِِِن» (oven): «تاوَن» (اجاق بسته برای پخت‌وپز، از ترکیب «تاو» (تاب) و «ن» (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است.)

«کراکر» (cracker): «تُردَک» (نوعی بیسکویت ترد و شکننده و معمولاً شود)

«فانتزی» (fantasy): «نامتعارف؛ غیرمعمولی؛ غیرضروری»

«وارمِر» (warmer): «چراغک»

«پاراگلایدر» (paraglider): «چتربال»

«کپی‌رایت» (copyright): «حق نشر»

«پاستا» (pasta): «خمیراک»


به نقل از:
ایسنا

banooye irani
26th June 2013, 03:37 PM
سلام اگر برای بعضی لغات اسمی انتخاب نمیشد بهتر بود .مثل بارگنج- چراغک.یا مثلا جای پاستا میذاشتن خمیر رشته یا چیزی شبیه این.

چکامه91
28th June 2013, 12:11 PM
حسن انوری معتقد است: مقاومت مردم در برابر واژه‎های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سر ناآگاهی است و اگر برای جا افتادن این واژه‎ها تلاش شود، این‎ها در بین مردم جا می‎افتند.


این فرهنگ‌نامه‎نویس پیشکسوت در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره برخورد منفی مردم با واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گفت: به نظر من، دلیل این نوع برخورد، ناآگاهی است. تا آن‌جایی که من می‌دانم، واژه‌های فرهنگستان علمی است و در حوزه فناوری‌ها و علوم هم فرهنگستان به واژه‌سازی دست زده و این واژه‌ها واژه‌های خوبی هستند.


او افزود: در زمان رضاشاه هم وقتی فرهنگستان اول در مقابل «عدلیه»، «دادگستری» را قرار داد، مردم این واژه‌ها را هم مسخره می‌کردند. اما الآن «دادگستری» جا افتاده است و کسی «عدلیه» را به کار نمی‌برد. اما باید توجه کنیم این واژه‌ها خود به خود جا نمی‌افتند و باید برای عمومی شدن‌شان تلاش شود و مترجمان و اهالی فرهنگ در این زمینه نقش زیادی دارند.


انوری در ادامه اظهار کرد:‌ من جزو کسانی که در واژه‌گزینی فرهنگستان فعال هستند، نیستم؛ اما به نظرم این واژه‌ها خوب هستند و تا آن‌جا که توانسته‌ام، از این واژه‌ها در فرهنگ‌هایم استفاده کرده‌ام.

ثمین20
29th June 2013, 12:59 PM
مردم برخی واژ‌های فرهنگستان را مسخره می‌کنند (http://safirnews.com/index.aspx/n/8259/)


سفیر: بتول واعظ معتقد است: برخی واژه‌های مصوب فرهنگستان از آن‌جا که درست انتخاب نشده‌اند، نه تنها استفاده نمی‌‌شوند، بلکه آن‌ها را مسخره هم می‌کنند.


این مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره عملکرد فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در برابرسازی برای واژگان بیگانه گفت: فرهنگستان در چند سال اخیر از نظر معادل‌سازی برای واژگان بیگانه خوب عمل کرده است. اما در این میان دو مسأله وجود دارد؛ یکی این‌که برخی از واژگان بیگانه قدیمی هستند و دیگر جایگزین کردن واژگان جدید برای آن‌ها کار دشواری است، مانند واژه «اسکی» که دیگر جا افتاده و کسی برابرنهاد فرهنگستان را که «یخ‌سرک» و «یخ‌سری» قرار داده است، استفاده نمی‌کند.


او افزود: از سوی دیگر، این‌گونه برابرها از آن‌جا که خوب انتخاب نشده‌اند، در میان مردم جا نمی‌افتند. مردم ما نه تنها این واژگان را به کار نمی‌گیرند، بلکه آن‌ها را مسخره هم می‌کنند. واژه‌هایی مورد استفاده قرار می‌گیرند که با زبان ما جور دربیایند و اختصار زبانی در آن‌ها رعایت شده باشد. بسیاری از واژه‌ها فقط به هدف فارسی شدن کلمه ایجاد می‌شوند و سایر ویژگی‌های لازم را ندارند. «یخ‌سرک» وقتی در برابر «اسکی» می‌آید، دو کلمه می‌شود که احتمال این‌که این واژه از سوی مردم استفاده شود، کم‌تر می‌شود و این برابر عالمانه و زیبا هم نیست.


واعظ درباره ویژگی‌هایی که معادل‌های فارسی واژگان بیگانه باید داشته باشند، گفت: معادلی که برای واژگان بیگانه انتخاب می‌شود، باید عالمانه باشد. لازم نیست واژه دقیقا معنی‌گذاری شود. باید با دستور زبان ما جور دربیاید و زیبا باشد. برابری چون «یارانه» از نظر دستوری قابل قبول نیست.


او ادامه داد: از سوی دیگر، نباید اجازه دهیم که بین ورود یک واژه به کشور و برابرسازی برای آن فاصله‌ بیفتد، زیرا این فاصله احتمال استفاده کردن واژه را از سوی مردم کم‌تر می‌کند.


این مدرس دانشگاه درباره حساسیت جامعه به استفاده نکردن از واژگان بیگانه گفت: اگر دانشگاه‌های ادبیات را درنظر بگیریم، برخی حساسیت‌ها درباره استفاده نکردن از این واژه‌ها وجود دارد. اما زبان معیار ما زبان مردم است و متأسفانه ما بیگانه‌پسند هستیم و گویا استفاده کردن از این نوع واژگان را نوعی باکلاسی تلقی می‌کنیم.


او تأکید کرد: کلمه فره در زبان اوستایی به صورت خره وجود دارد، این کلمه به یونانی می‌رود و به خارمیسا تبدیل می‌شود. بعد در انگلیسی کاریزما می‌شود و به فارسی برمی‌گردد و ما با این‌که اصل این واژه را خودمان داشته‌ایم، لغت تغییر شکل‌یافته را استفاده می‌کنیم. این مسأله باید از نظر فرهنگی اصلاح شود و مردم جامعه ما باید به این درک برسند که هر زبانی لغات و واژگان خودش را دارد و از واژه‌های زبان دیگر بی‌نیاز است.


این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: البته این به این معنی نیست که ما می‌خواهیم فارسی سره را صحبت کنیم، زیرا از استفاده از برخی از واژه‌‌ها ناگزیر هستیم. اما باید در مقابل برخی از واژه‌ها که ضرورت ندارند، معادل فارسی قرار داد.


واعظ درباره اعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی گفت: اعضای فرهنگستان از هیأت علمی‌های دانشگاه‌ها و ادیبان بزرگی تشکیل شده‌اند. اما شاید یک بازنگری در این اعضا لازم باشد، زیرا معادل‌یابی برای واژه‌های تخصصی کاری دشوار است. البته در فرهنگستان چندین جزوه و کتاب منتشر شده است و ما آن‌ها را در کتاب‌های نگارش استفاده می‌کنیم، اما لازم است در کنار این چهره‌های قدیمی، بسیاری از چهره‌های جوان هم حضور داشته باشند و فعالیت کنند


با همه این حرفا می تونیم بگیم فقط لغتی شانس زنده موندن داره که مردم استفادش کنند و قبولش داشته باشن و در نهایت این شم زبانی مردمه که اجازه ورود و استفاده کردن یا نکردن یک لغت رو در زبان میده

چکامه91
14th July 2013, 07:47 PM
تعدادی دیگر از واژه های مصوب فرهنگستان لغت


«واتر اسکینگ» (water skiing): «آب‌سُری» (ورزشی آبی که در آن ورزشکار به سرعت با یک قایق موتوری کشیده می‌شود)


«اسکی» (ski): «برف‌سُری»


«کیک بوکسینگ» (kick boxing):«پامشت» (نوعی ورزش که در آن ورزشکاران مجازند با دست‌های دستکش‌دار و همه با پاهای برهنه ضربه بزنند)


«اسنوبُرد» (snow board): «تخته‌برف» (نوعی برف‌سُره کوتاه و پهن که هر دو پا به شکل اریب بر روی آن قرار می‌گیرد)


«اسکیت» (skating): «چرخ‌سُری» (ورزشی که در آن ورزشکار با استفاده از چرخ‌سُره حرکت می‌کند)


«ژیمناستیک» (gymnastic): «چم‌ورزی» (ورزشی بر پایه‌ی مجموعه‌ای از حرکات جسمانی بر روی زمین یا اسباب مخصوص که انعطاف‌پذیری و قدرت هماهنگی و توازن و چالاکی بدن را افزایش می‌دهد)


«راکت» (racket): «دستاک» (ابزاری ورزشی متشکل از دسته و صفحه‌ای معمولا گرد یا بیضی برای ضربه زدن به توپ یا پرتوپ)


«دمبل» (dumbbell): «دست‌وزنه» (وزنه‌ای متشکل از میله‌ی کوتاه که وزنه‌های همانندی در دو سر آن به طور ثابت یا تعویض‌پذیر قرار دارد و برای تقویت عضلات دست و شانه به کار می‌رود)


«اسکواش» (squash): «کوبان» (ورزشی که در آن دو یا چهار بازیکن در چهار دیواری زمین مخصوص این ورزش بازی می‌کنند و به ترتیب توپ لاستیکی را با دستاک به دیوار می‌کوبند، به نحوی که در بازگشت توپ، حریف نتواند ضربه‌ی مناسب و مؤثری به آن بزند).


این واژه‌ها از دفتر دهم «فرهنگ واژه‌های مصوب» که در سال 1392 از سوی گروه واژه‌گزینی فرهنگستان منتشر شده، استخراج شده است.

چکامه91
21st July 2013, 05:39 PM
شماری دیگر از مصوبات فرهنگستان

«تومور» (tumor): «تودینه» (بافت تازه‌رُسته‌ای که تکثیر یاخته‌یی در آن مهار نشده و پیش‌رونده است)


«کامپوزیت» (composite): «چندسازه» (ماده‌ای مرکب حاصل از تلفیق دو یا چند ماده که در آن هریک از مواد سازنده هویت خود را حفظ می‌کند و خواص محصول نهایی با خواص هر یک از اجزای سازنده‌ی آن متفاوت است)


«چیزکیک» (cheesecake): «کیک پنیر» (شیرینی مغذی و پرمایه‌ی تهیه‌شده از پنیر یا پنیر خامه‌یی و دیگر افزودنی‌ها)


«کُرنر» (corner): «گوشه» (نقشه‌برداری نقطه‌ای که در آن دو یا چند خط مرزی با یکدیگر تلاقی می‌کنند)


اُتوپیا (utopia): «آرمان‌شهر» (تصویری خیالی و آرمانی از جامعه‌ی بهتر در برابر جامعه‌ای که هست)


«کِترینگ سرویس» (catering service): «خدمات پذیرایی مجالس» (خدماتی شامل تأمین غذا و نوشیدنی و نیز ظروف و وسایل مورد نیاز یک مجلس خصوصی که یک مهمان‌خانه یا غذاخوری ارائه می‌کند)


«ساکشن» (suction): «مَکِش» (بیرون کشیدن گاز یا مایع یا ایجاد فشار منفی و معمولا به وسیله‌ی ابزار مکانیکی/ پزشکی)


«مینی‌بار» (minibar): «نوش‌جا» (یخچال کوچکی در اتاق مهمان‌خانه با انواع نوشیدنی و تنقلات که مهمانان در صورت مصرف آن‌ها در هنگام تسویه‌حساب، بهای آن‌ها را می‌پردازند)


«درینک» (drink): «پیمانه» (حجمی از نوشیدنی الکلی که حاوی مقدار مشخص و معینی از الکل است)


این واژه‌ها از دفتر دهم «فرهنگ واژه‌های مصوب» که در سال 1392 از سوی گروه واژه‌گزینی فرهنگستان منتشر شده، استخراج شده است.

چکامه91
9th September 2013, 03:38 PM
«سیلندر «(cylinder): «استوانک» (محفظه‏‌ای استوانه‏‌یی در موتور که پیستون درون آن حرکت می‏‌کند)

«اپتایزر» (appetizer): «اشتهاآور» (لب‌چره‌ای که پیش از غذا با نوشیدنی صرف می‌شود)

«بیزی» (busy): «اشغال یا مشغول» (حالتی که در حین آن وسیله ارتباطی نمی‏‌تواند در اختیار کاربر یا برخوان دیگری قرار گیرد)

«باگ» (bug): «اشکال» (خطا یا نقصی در نرم‏‌افزار یا سخت‏‌افزار که باعث اختلال در برنامه شود)

«دی‌باگ» (debug) «اشکال‌زدایی کردن» (عمل یافتن و رفع اِشکال برنامه)

«رفرم»: (reform)‌ «اصلاح، اصلاحات» (اقدام برای تغییر برخی از جنبه‏‌های حیات اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی، بدون ایجاد دگرگونی، برای بهبود وضعیت جامعه»

«رفرمیست»: «اصلاح‌طلب» (فرد معتقد به اصلاح‏‌طلبی)

«پوستر» (poster): «اعلان» (آگهی مکتوب و مصور، با ابعاد حدوداً 70×50 سانتی‌متر، که قابل چاپ و تکثیر و نصب است)

«لیفت‌تراک»: (lift truck):«افرازه» (نوعی جرثقیل کوچک برای بلند کردن و جابه‏‌جایی بارهای سنگین)

«دیوایس» (device): «افزاره» (رایانه و فناوری اطلاعات: هر دستگاه یا جزء دیگری که به رایانه متصل شود. علوم مهندسی: وسیله‏‌ای که برای انجام عملی خاص طراحی و ساخته شده باشد)

«کابین» (cabin): «اتاقک» (اتاقکی که از مصالح سبک ساخته شده باشد، هریک از اتاق‌های داخل کشتی و جایگاه مخصوص خلبان در هواپیما)

«چارترر» (charterer): «اجاره‌کننده» (شخصی حقیقی یا حقوقی که کشتی را اجاره می‌کند)

«لاودر» (loader): «بارکن» (رایانه و فنّاوری اطلاعات: برنامه یا هر واسطه‏‌ای که داده‏‌ها را بار می‏‌کند)

«فرم» (form): «برگه» (عمومی: برگه‏‌ای چاپی برای درج اطلاعات خواسته‏‌شده در آن)

«آفلاین» (off-line) «برون‌خط» (رایانه و فناوری اطلاعات: وضعیت قطع ارتباط از رایانه مرکزی)

anael
9th September 2013, 03:53 PM
من مخالف این نیستم که به اصل واژه های زبان فارسی برگردیم و سعی کنیم که برای واژه های بیگانه ای که وارد زبان ما شدن معادل پیدا کنیم
اما خیلی از این واژه ها مربوط به اشیایی هستن که جز فرهنگ ما شاید از دیرباز نبوده باشن. این ابزار همراه با وازه اختصاری خودشون در بین مردم جا افتادن.
این درست که واژه هایی که خودمون داریم رو نباید به جاشون از یک واژه ی بیگانه استفاده کنیم.
ولی باید این رو هم قبول کرد که معادل سازی برای تمام این واژه ها ممکن نیست!!!
بعد تازه چرا ما باید زمانی به فکر تغییر واژه ها می افتیم که دیگه در بین مردم جا افتاده؟ چرا از همون اول که قراره یک چیز نو وارد زبان مون بشه جلوشو نمیگیریم و سعی نمیکنیم که یک معادل براش پیدا کنیم؟ چرا حالا تازه بعد از این همه وقت به این فکر می افتیم؟!؟!؟!؟

چکامه91
12th September 2013, 01:44 PM
من مخالف این نیستم که به اصل واژه های زبان فارسی برگردیم و سعی کنیم که برای واژه های بیگانه ای که وارد زبان ما شدن معادل پیدا کنیم
اما خیلی از این واژه ها مربوط به اشیایی هستن که جز فرهنگ ما شاید از دیرباز نبوده باشن. این ابزار همراه با وازه اختصاری خودشون در بین مردم جا افتادن.
این درست که واژه هایی که خودمون داریم رو نباید به جاشون از یک واژه ی بیگانه استفاده کنیم.
ولی باید این رو هم قبول کرد که معادل سازی برای تمام این واژه ها ممکن نیست!!!
بعد تازه چرا ما باید زمانی به فکر تغییر واژه ها می افتیم که دیگه در بین مردم جا افتاده؟ چرا از همون اول که قراره یک چیز نو وارد زبان مون بشه جلوشو نمیگیریم و سعی نمیکنیم که یک معادل براش پیدا کنیم؟ چرا حالا تازه بعد از این همه وقت به این فکر می افتیم؟!؟!؟!؟


سلام
به نظر من نکته دقیقا همینجاست که میگی این اشیا خودی نبودن ...به نظر من تحمیل یک فرهنگ حتما با جنگ و تسلط بر مردمش نیست
همین که ما بیایم و از ابزار وارد شده یا ساخته کشور دیگه استفاده کنیم و در کنارش اسم اصلی در زبان اون کشورو هم وارد کنیم به نوعی داریم از فرهنگ و زبان خودمون دیر میشیم
با این حرفت که میگی معادل سازی ممکن نیست....ببخشید دوست گلم بازم مخالفم . شخصا فکر میکنم دایره زبان و واژه های فارسی اونقدر زیاد هست که در این مورد کم نیاره اما اگه منظورت واژه های فرهنگستان
هست مسلما یه سری ایرادات ممکنه داشته باشه.
ضمن اینکه شاید چون این واژه ها برای ما چندان اشنا نیستن در قبول کردنش یه مقدار جبهه میگیریم
در مورد اینکه گفتی چرا بعدا باید به فکر بیوفتیم....من فکر نمیکنم اینجوری باشه.... اگه الان این پستو میبینی تاخیر اطلاع رسانی هست ضمن اینکه این کلمات باید ثبت بشن و مراحل خودشونو طی کنن
ولی تا اونجا که من یادمه خیلی از این کلمه ها مدت زیادی هست که انتخاب شدن و به نظرم مشکل از خود ماست که کمتر استفاده میکنیم و همین باعث میشه کمتر جا بیوفته و اینجوری به نظر برسه که وجود نداشتن
در عین حال بازهم باید برای بعضی از واژه ها بیشتر تحقیق کرد تا معادل سازی بهتری انجام بشه

ممنونم از نظرت

چکامه91
4th February 2014, 02:44 PM
برگی دیگر از یادداشت های مصوب فرهنگستان

حوزه حمل و نقل درون شهری
«access way» : دسترسی اختصاصی
« accident blackspot» : نقطه تصادف‌خیز
«added filler» : مصالح پُرکننده
«turnover point» : ایستگاه پُرمسافر
«user information» : اطلاعات سفر
«dual-mode vehicle» : خودرو دوگانه‌رو
«advance direction sign» : تابلوی پیش‌آگاهی


حوزه تغذیه
«calorie reduction» : انرژی‌کاهی
«DASH diet» : رژیم فشارخون‌کاه
«anti-aging diet» : رژیم ضدّپیری
«detoxification diet» : رژیم سَم‌زدا
«fat flush diet» : رژیم چربی زدا
«fat smash diet» : رژیم چربی‌شکن
«pregnancy diet» : رژیم بارداری
«raw food diet» : رژیم خام‌خواری


حوزه حمل‌ونقل دریایی
«gob line» : طناب هشتی
«slip rope» : طناب خودرها
« fairlead» : غلتک طناب
«dredging of an anchor» : کشید لنگر ارادی
«dredging down» : لنگرکشان
« marine railway» : سرسره ریلی
«slip dock» : سرسره حوضچه‌دار


حوزه علوم فناوری غذا
«painty taste» : طعم رنگی
«containment» : بازداری
«biotoxin» : زیست‌زهرابه
«saccharification» : قنداب‌سازی
«friabilimeter» : خردایی‌سنج
«supernatant» : روماند
« wettability» : تَرشوندگی


شایان بیان است که معادل‌های مصوب، به‌منظور نظرخواهی از عموم مردم و کارشناسان، در وبگاه فرهنگستان درج می‌شوند و تا سه سال پس از تصویب اولیه، در صورت دریافت پیشنهادهای بهتر قابل تغییرند.

چکامه91
11th March 2014, 09:14 PM
چند واژه مصوب عمومی
«teleshopping» : دورخرید
«teleshop» : دور خریدکردن
«teleshopper» : درو خریدار
«telemarketing» : بازاریابی تلفنی/ دوربازاریابی
«telemarketer» : بازاریاب تلفنی/ دوربازاریاب
«telesales» : فروش تلفنی/ دورفروشی
«segway» : رانک
«scooter» : پاروَک
«solardom» : نورپز
«console table» :میز پیش‌آینه
«proposal» : پیشنهاده
«panorama» : سراسرنما
«diorama» : ژرفانما
«cyclorama» : پیرانما
«cosmorama» : گیتی نما
«videowall» : دیوارویدئو
«biometric» : زیست سنجی



مصوب حمل و نقل درون شهری
«wait assessment» : ارزیابی زمان انتظار
«wheelchair lift» : بالابر کم‌توانان
«windscreen card» : کارت برنامه
«dynamic routing» : مسیردهی پویا
«turn back» : زودبازگشت
«advanced vehicle control system» : مهارافزار پیشرفته
«average vehicle ridership» : میانگین خودروسوارگان

چکامه91
11th March 2014, 09:40 PM
مصوب ژن‌شناسی و زیست‌فنّاوری
«synteny» :هم‌رشتگی
«sex reversal» : برگشت جنسی
«anticipation» : پیش‌بروزی
«alignment» : هم‌ردیف‌سازی
«contig» : وَربست

مصوب تغذیه
«emotional eating» : خوردن هیجانی
«childhood obesity» : چاقی کودکی
«dietary dificiency» : کمبود غذایی
«frutarian» : میوه‌خوار
«juice fast» : روزه آبمیوه
«lipotrophy» :چربی‌افزایی
«lipotropy» : چربی‌کاهی

چکامه91
12th March 2014, 09:30 PM
مصوب علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
«parliamentary system» : نظام مجلسی
«dependent state» : دولت وابسته
«client state» : دولت متکی
«satellite state» :دولت دنباله‌رو
«nepotocracy» : خویشاوندسالاری
«stratocracy» : ارتش‌سالاری
«ergatocracy» : کارگر‌سالاری


مصوب مهندسی پزشکی
«assistive technology» : کمک‌فنّاوری
«rehabilitation technology» : فنّاوری توان‌بخشی
«compartmental modeling» : مدل‌سازی اتاقکی
«computational modeling» : مدل‌سازی محاسباتی
«radiographic imaging» :تصویربرداری پرتونگاشتی
«downsampling» : نمونه‌کاهی
«upsampling» : نمونه‌افزایی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد