PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خواسته هاي يك مــــــــــــــــادر پير: (حتماً تا آخر بخونين)



طاهره جووون
30th May 2013, 11:52 PM
عزیزم:
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛ روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم. کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم




قلبم یه چندلحظه نمیدونم چرابندری رفت!یه عرق سردم نشست روی پیشونیم!

نظرت چیه؟






r9952_389067_3811241653293.jpg


توضيحات:








حجم فايل:
23.49 کيلو بايت


ديده شده:
بار 46


http://number1music10.ir/modules/Forums/files/r9952_389067_3811241653293_914.jpg

parastoo 68
31st May 2013, 03:13 AM
به همه توصیه میکنم قدر پدر بزرگو مادر بزرگاشون بدونن چون تا وقتی پیشونن قدرشونو نمیدونن ابودنشون احساس نمیکنن ولی بعد همین که دیگه نیستن میفهمی همه اون بوی خوب احساس خوب بودنشو که دیگه نیست .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد