سردار
14th May 2009, 08:37 PM
شاهنامه اثر حكیم ابوالقاسم فردوسی، یكی از بزرگترین حماسههای جهان، شاهكار حماسی زبان فارسی و بزرگترین سند هویت ایرانیان است.
شاهنامه اثری است منظوم نزدیك به ۶۰ هزار بیت در بحر متقارب مثمن محذوف (یا مقصور) كه سرایش آن حدود ۳۰ سال به طول انجامید.
شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شكستها، ناكامیها و دلاوریهای ایرانیان از كهنترین دوران (نخستین پادشاه جهان كیومرث) تا سرنگونی دولت ساسانی است. این اثر، راوی كشمكشهای ایرانیان با هندیان در شرق، تورانیان در شمال شرقی، رومیان در غرب و شمال غربی و تازیان در جنوب غربی است.
در شاهنامه، داستانهای دلكش و زیبایی چون زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان و رستم و اسفندیار وجود دارد كه میتوانند اساس و پایه آثار دراماتیك قرار بگیرند. باید دانست كه بنمایههای داستانهای شاهنامه ساخته فردوسی نیست و این داستانها از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشتهاند.
مأخذ اصلی فردوسی در به نظم كشیدن داستانها، شاهنامه منثور ابومنصوری بود كه چندی پیش از آن از سوی یكی از سپهداران ایراندوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود. فردوسی در شاهنامه از ۵ راوی شفاهی نیز به نامهای آزادسرو، شادان برزین، ماخ پیر خراسانی، بهرام و شاهوی یاد كرده كه او را در بازگوكردن داستانها یاری رساندهاند اما ذبیحالله صفا در كتاب حماسهسرایی در ایران با ذكر دلایلی آوردهاست كه به احتمال فراوان راویان یادشده مربوط به روزگاران پیشین بودهاند و فردوسی برای احترام از آنان سخن به زبان آورده و هیچكدام معاصر با حكیم طوس نبودهاند.
همچنین كتاب بسیار بزرگی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای نامگ (خداینامه) تالیف شده بود كه به یك معنا كتاب تاریخ رسمی به شمار میآمد. روزبه پسر دادوویه با كنیه عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفع مترجم كلیله و دمنه این كتاب را هم به عربی ترجمه كرد. این كتاب یكی از مآخذ تقریبا همه تاریخنگاران سدههای آغازین اسلامی به شمار میآمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامه خسروان یاد شدهاست. این نكته دارای اهمیت است كه داستانهای شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلكه به عنوان واقعیتی تاریخی تلقی میشدند. یعنی فردوسی تاریخ ایرانیان و حماسههای ملی آنان را به نظم كشید، نه اسطورههای آنان را.
فردوسی نخستین كسی نبود كه به نظم حماسههای ملی اقدام كرد. پیش از او دیگرانی نیز دست بدین كار یازیده بودند. از آن میان دقیقی طوسی (همشهری فردوسی) شایسته نام بردن است. وی شاعری خوشقریحه بود كه نخست به نظم شاهنامه ابومنصوری اقدام كرد، ولی هنوز چندی از آغاز كارش نگذشته بود كه به دست یكی از بندگانش كشته شد و كار او ناتمام ماند.
شخص دیگری كه پیش از آن دو به نظم حماسههای ملی پرداخته بود، شاعری بود با نام مسعودی مروزی. متاسفانه امروز بیش از چند بیت از شاهنامه او در دست نیست، اما ظاهراً در زمان فردوسی شهرتی بسزا داشتهاست. جالب توجهاست كه شاهنامه او در بحر تقارب نیست بلكه در بحر هزج است (مفاعیلن مفاعیلن فعولن.)
منبع (http://sarbaze113.blogfa.com/post-2891.aspx)
شاهنامه اثری است منظوم نزدیك به ۶۰ هزار بیت در بحر متقارب مثمن محذوف (یا مقصور) كه سرایش آن حدود ۳۰ سال به طول انجامید.
شاهنامه شرح احوال، پیروزیها، شكستها، ناكامیها و دلاوریهای ایرانیان از كهنترین دوران (نخستین پادشاه جهان كیومرث) تا سرنگونی دولت ساسانی است. این اثر، راوی كشمكشهای ایرانیان با هندیان در شرق، تورانیان در شمال شرقی، رومیان در غرب و شمال غربی و تازیان در جنوب غربی است.
در شاهنامه، داستانهای دلكش و زیبایی چون زال و رودابه، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، بیژن و گرازان و رستم و اسفندیار وجود دارد كه میتوانند اساس و پایه آثار دراماتیك قرار بگیرند. باید دانست كه بنمایههای داستانهای شاهنامه ساخته فردوسی نیست و این داستانها از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشتهاند.
مأخذ اصلی فردوسی در به نظم كشیدن داستانها، شاهنامه منثور ابومنصوری بود كه چندی پیش از آن از سوی یكی از سپهداران ایراندوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود. فردوسی در شاهنامه از ۵ راوی شفاهی نیز به نامهای آزادسرو، شادان برزین، ماخ پیر خراسانی، بهرام و شاهوی یاد كرده كه او را در بازگوكردن داستانها یاری رساندهاند اما ذبیحالله صفا در كتاب حماسهسرایی در ایران با ذكر دلایلی آوردهاست كه به احتمال فراوان راویان یادشده مربوط به روزگاران پیشین بودهاند و فردوسی برای احترام از آنان سخن به زبان آورده و هیچكدام معاصر با حكیم طوس نبودهاند.
همچنین كتاب بسیار بزرگی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای نامگ (خداینامه) تالیف شده بود كه به یك معنا كتاب تاریخ رسمی به شمار میآمد. روزبه پسر دادوویه با كنیه عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفع مترجم كلیله و دمنه این كتاب را هم به عربی ترجمه كرد. این كتاب یكی از مآخذ تقریبا همه تاریخنگاران سدههای آغازین اسلامی به شمار میآمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامه خسروان یاد شدهاست. این نكته دارای اهمیت است كه داستانهای شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلكه به عنوان واقعیتی تاریخی تلقی میشدند. یعنی فردوسی تاریخ ایرانیان و حماسههای ملی آنان را به نظم كشید، نه اسطورههای آنان را.
فردوسی نخستین كسی نبود كه به نظم حماسههای ملی اقدام كرد. پیش از او دیگرانی نیز دست بدین كار یازیده بودند. از آن میان دقیقی طوسی (همشهری فردوسی) شایسته نام بردن است. وی شاعری خوشقریحه بود كه نخست به نظم شاهنامه ابومنصوری اقدام كرد، ولی هنوز چندی از آغاز كارش نگذشته بود كه به دست یكی از بندگانش كشته شد و كار او ناتمام ماند.
شخص دیگری كه پیش از آن دو به نظم حماسههای ملی پرداخته بود، شاعری بود با نام مسعودی مروزی. متاسفانه امروز بیش از چند بیت از شاهنامه او در دست نیست، اما ظاهراً در زمان فردوسی شهرتی بسزا داشتهاست. جالب توجهاست كه شاهنامه او در بحر تقارب نیست بلكه در بحر هزج است (مفاعیلن مفاعیلن فعولن.)
منبع (http://sarbaze113.blogfa.com/post-2891.aspx)