solinaz
14th May 2013, 01:20 PM
http://ap1.persianfun.info/img/92/1/rasht/fantezi.jpg (http://www.hipersian.com/join/index.htm)
یکی از فانتزیام اینه که یه بچه داشته باشم ، وقتی میریم مهمونی شیطونی کنه ..
منم بزنم زیر گوشش ، بشینه زار زار گریه کنه !
بعد خانومم بیاد از بچه دفاع کنه ...
یکی هم بزنم زیر گوش اون ،
که دیگه تو مسائل پدر و فرزندی دخالت نکنه
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
یکی از فانتزیام اینه که تو سیستم عامل ویندوز
یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون
بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت…
بعد یک دقیقه سکوت کنم بگم …
اما اگر دخترت رو در دست راستم ، کیلیت ماکرو سافت را در دست چپم قرار بعدی حتی اگر مجبور باشم تو افق وارداتی* چینی* محو بشم قبول نمیکنم چون من متعلق به این مردم هستم!!
عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که
عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﺸﻢ؛
ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ:
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﮋﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻦ!
ﻣﮕﺎﻥ !!
ﺳﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﭘﺎﻳﻴﻦ ! ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﺮ
...ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﻱ ! ؟
ﻣﺎﮐﺴﻴﻤﺎﻱ ﻣﺸﮑﻲ
ﺷﻴﻄﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻱ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻱ!
؟ 206 ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺍﺭ
ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﺪﻳﻤﻴﻪ ... ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻦ ...
ﭘﺮﺍﯾﺪﺩﺩﺩ ...
****۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺷﺪﯼ ﺷﺎﺥ ﺷﺪﯼ |:
ﺑﻨﺰ ﻣﺸﮑﻲ
ﺑﻨﻨﻨﻨﻨﻨﻨﺰ ...
ﭘﺴﺘﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻮ ﻓﺨﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﻭﺷﻲ !!?
ﺑﺰﻥ ﺑﻐﻞ ****
یکی از فانتزیام اینه دوست دخترم رایتل بخره صبح زود به دوست دخترم زنگ بزنم قیافشو ببینم هار هار بخندم
یکی از فانتزی هام اینه جراح قلب بشم بعد از اتاق عمل بیام بیرون سرم و آروم تکون بدم بندازم پائین بگم متآسفم...
بعد خانوادش بریزن منو بزنن منم همینجور ثابت وایسام
بعد بیان بعداز یه ساعت منت کشی که آقای دکتر
یعنی امیدی نیست ؟؟؟
دوباره با همون حالت ناامیدوارانه و اندوهگین سرم و
بندازم پائین و آروم بگم "من همه ی تلاشم و کردم
ولی متآسفم"
باز بریزن منو بزنن باز من همونطوری وایسم
(((((((((:
یعنی اینطوری تو توهمم مــــــــــــــــــــــــ ن
((((((:
یکی از فانتزیام اینه که یه رانی هلو بگیرم نصفشو بخورم بعد بقیشو بندازم پشت سرم بـعـد همینطوری که تیکه های هلو میافته زمین ملـت دهـن بـاز نگاه کنن بگن عـَـــــــ عجب آدم پـولداریه
بـعـد مـن یـه لبخـند بزنم سـوارم پـرایـدم بـشمو گـازشو بگیرم برم تـو افق محو شـم :|
یکی از فانتزیام اینه برم با اسلحه تو یه بانک چندتا تیر هوایی بزنم بعد و بگم همه بخوابین رو زمین و یه کیسه بدم به متصدی بانک و بگم پرش کن اونم یهو وسوسه بشه بخاد دکمه دزدگیر رو بزنه بعد متوجه شم و یه تیر بزنمش اونم در حالیکه داره جون میده یهو دکمه رو بزنه بعد پلیسا متوجه شن و بریزن محاصرم کنن و رئیس پلیسا با یه بلندگو داد بزنه بگه اینجا محاصره شدی هیچ راه فراری نداری خودتو تسلیم کن بعد منم بگم اگه تا 30 دیقه دیگه یه هلیکوپتر برام نفرسین یکی یکی گروگانارو میکشم بعد پلیسا هم قبول کنن و یه هلیکوپتر بفرستن و من در حالیکه یه کیف پر از پول و با یه گروگان به سمت هلیکوپتر میرم یهو از پشت با تیر بزنن منو بعد ساک پر از پول پخش بشه تو هوا و مردم تمام پولارو وردارن و شلوغ پلوغ بشه اوضاع بعد منم با حالت دراز کش خودمو سمت هلیکوپتر برسونم و برم تو افق محو شم
یکی از فانتزیام اینه که یه دوس دختر داشته باشم 4 صب بش زنگ بزنم هانی بیا دم در کارت دارم، بعدش اونم بیاد با یه تاپ و شلوارک و یه مانتوی ژولیده و چشای نیمه باز تو ماشینم.بگم عشقم تو بخواب فقط میخوام نگات کنم ! بعد گازشو بگیرم برم شمال 7 صب لب ساحل باشم ! بعد تو یه ساحل آروم وایسم و دوتا درارو باز کنم و خودم بشینم چارزانو رو کاپوت و نگاش کنم، اونم با نسیم ساحل بیدار شه و از خوشحالی جیییییییییغ بکشه و در اثر ایست قلبی جونشو بده به شما و من اونجا با گیتارم این آهنگو بخونم : دریاااااا ! اولین عشق مرا بردیییییی............ !
یکی از فانتزیامم اینه مراسم عیددیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه:
خُب دیگه بریم سر اصل مطلب
بعد همه عیداشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم :))
یکی از فانتزیام اینه که برم قهوه خونه بعد یارو بپرسه دادا قلیون میکشی ؟ بعد من با یه لبخند تلخ بگم : داداش قلیون واسه سوسولاس ! ما یه عمره از زمونه میکشیم ! بعد توی دود قلیونای قهوه خونه محو بشم
یکی از فانتزی هام اینه که راننده تاکسی باشم بعد یه مسافر سوار کنم و تو یه جای شلوغ پیادش کنم و وقتی که پیاده شد کیفش رو جا بزاره و وقتی کیف رو که میگیرم دستم یه صدای جیک جیک ازش بشنوم و وقتی که خوب نگاش کنم ببینم یه *** توشه ، منم سریع گازش رو بگیرم خودم رو برسون به دریایی که نزدیک اون منطقست و گازشو بگیرم ماشینو با *** پرت کنم تو دریا منم خودم قبل از اون بپرم پایین و همین که ماشین افتاد تو اب منفجر بشه و همین که بلند شدم مردم شروع کنن به دست زدن برام ؛ منم با غرور تمام تو افق به سمت اداره بیمه محو بشم !
یکی از فانتزیام اینه که یه دوست دختر هم داشته باشم اسمش رویا باشه ببرمش پیش زنم که اسمش دنیاس معرفیش کنم، بگم :
رویای من اینه ، دنیای بی کینه،
دنیای بی کینه ، رویای من اینه !
اونام با هم رو بوسی کنن و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم،وختي ميرم خونه عربده بکشم عياااااال !! بعد زنم خودش بره کمربندو بياره بگه عاغامون بگير بزن سياهو کبودم کن ، تو نزني کي بزنه ^_^
بعد منم بگم پاشو ضعيفههههه شوما تاج سره مايييييي
یکى از فانتزيام اينه تو خيابون دوس دخترم و با يکي ببينم بعد من برم نزديکش يه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لياقتت همينه بعد يه دوست دختر خارجى خوشگلم با يه پورشه بياد بگه '' ehsan come on '' بعد منم بگم '' Ok baby i am coming '' بعد تو افق محو بشيم و جى اف اوليم از بغض بميره يه تف ديگه رو جسدش کنم :|
به روح هم اعتقاد ندارم
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا …
یکی از فانتزیام اینه که با دوستام برم ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ !
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ !
ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ . . .
ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ ، ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ . . .
ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ . . .
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤﺸﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ . . .
ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ
ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ، خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ نارنجی داره پشت سرم غروب میکنه یه تًف مارکدار بندازمو برم تو افق محو شم . .
یکی از فانتزیام اینه که یه روز که دارم با یه پالتوی مشکی و بلند از تو خیابون رد میشم ببینم یه نفرو میخواد ماشین زیر بگیره ، بپرم پرتش کنم اون ورو نجاتش بدم ، بعد طرف که بلند میشه ببینه دارم قدم زنان دور میشم ، داد بزنه بگه ببخشید شما ؟؟؟ منم یه لحظه وایسمو بدونه اینکه برگردم سرمو یکم بچرخونمو یه لبخند بزنمو بگم “یه رهگذر” بعد همون موقع تو افق محو بشم …
یکی از فانتزیام اینه که :
توی بیمارستان،یه پرستار از اتاق عمل سریع میاد بیرون و
داد میزنه:خانم دکتر؟خانم دکتر؟بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پرمعنا برلب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
... پرستار بلندتر و با التماس میگه:خانم دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن خانم دکتر خانم دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
خانم دکتر طبقه بالا تشریف دارن
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار ناپدیدشم.
یکی از فانتزیام اینه که یه بچه داشته باشم ، وقتی میریم مهمونی شیطونی کنه ..
منم بزنم زیر گوشش ، بشینه زار زار گریه کنه !
بعد خانومم بیاد از بچه دفاع کنه ...
یکی هم بزنم زیر گوش اون ،
که دیگه تو مسائل پدر و فرزندی دخالت نکنه
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
یکی از فانتزیام اینه که تو سیستم عامل ویندوز
یک مشکلی پیدا کنم بفرستم براشون
بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش خونه ماشین پول همه چی میدم بهت…
بعد یک دقیقه سکوت کنم بگم …
اما اگر دخترت رو در دست راستم ، کیلیت ماکرو سافت را در دست چپم قرار بعدی حتی اگر مجبور باشم تو افق وارداتی* چینی* محو بشم قبول نمیکنم چون من متعلق به این مردم هستم!!
عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که
عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﺸﻢ؛
ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ:
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﮋﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻦ!
ﻣﮕﺎﻥ !!
ﺳﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﭘﺎﻳﻴﻦ ! ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﺮ
...ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﻱ ! ؟
ﻣﺎﮐﺴﻴﻤﺎﻱ ﻣﺸﮑﻲ
ﺷﻴﻄﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻱ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻱ!
؟ 206 ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺍﺭ
ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﺪﻳﻤﻴﻪ ... ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻦ ...
ﭘﺮﺍﯾﺪﺩﺩﺩ ...
****۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺷﺪﯼ ﺷﺎﺥ ﺷﺪﯼ |:
ﺑﻨﺰ ﻣﺸﮑﻲ
ﺑﻨﻨﻨﻨﻨﻨﻨﺰ ...
ﭘﺴﺘﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻮ ﻓﺨﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﻭﺷﻲ !!?
ﺑﺰﻥ ﺑﻐﻞ ****
یکی از فانتزیام اینه دوست دخترم رایتل بخره صبح زود به دوست دخترم زنگ بزنم قیافشو ببینم هار هار بخندم
یکی از فانتزی هام اینه جراح قلب بشم بعد از اتاق عمل بیام بیرون سرم و آروم تکون بدم بندازم پائین بگم متآسفم...
بعد خانوادش بریزن منو بزنن منم همینجور ثابت وایسام
بعد بیان بعداز یه ساعت منت کشی که آقای دکتر
یعنی امیدی نیست ؟؟؟
دوباره با همون حالت ناامیدوارانه و اندوهگین سرم و
بندازم پائین و آروم بگم "من همه ی تلاشم و کردم
ولی متآسفم"
باز بریزن منو بزنن باز من همونطوری وایسم
(((((((((:
یعنی اینطوری تو توهمم مــــــــــــــــــــــــ ن
((((((:
یکی از فانتزیام اینه که یه رانی هلو بگیرم نصفشو بخورم بعد بقیشو بندازم پشت سرم بـعـد همینطوری که تیکه های هلو میافته زمین ملـت دهـن بـاز نگاه کنن بگن عـَـــــــ عجب آدم پـولداریه
بـعـد مـن یـه لبخـند بزنم سـوارم پـرایـدم بـشمو گـازشو بگیرم برم تـو افق محو شـم :|
یکی از فانتزیام اینه برم با اسلحه تو یه بانک چندتا تیر هوایی بزنم بعد و بگم همه بخوابین رو زمین و یه کیسه بدم به متصدی بانک و بگم پرش کن اونم یهو وسوسه بشه بخاد دکمه دزدگیر رو بزنه بعد متوجه شم و یه تیر بزنمش اونم در حالیکه داره جون میده یهو دکمه رو بزنه بعد پلیسا متوجه شن و بریزن محاصرم کنن و رئیس پلیسا با یه بلندگو داد بزنه بگه اینجا محاصره شدی هیچ راه فراری نداری خودتو تسلیم کن بعد منم بگم اگه تا 30 دیقه دیگه یه هلیکوپتر برام نفرسین یکی یکی گروگانارو میکشم بعد پلیسا هم قبول کنن و یه هلیکوپتر بفرستن و من در حالیکه یه کیف پر از پول و با یه گروگان به سمت هلیکوپتر میرم یهو از پشت با تیر بزنن منو بعد ساک پر از پول پخش بشه تو هوا و مردم تمام پولارو وردارن و شلوغ پلوغ بشه اوضاع بعد منم با حالت دراز کش خودمو سمت هلیکوپتر برسونم و برم تو افق محو شم
یکی از فانتزیام اینه که یه دوس دختر داشته باشم 4 صب بش زنگ بزنم هانی بیا دم در کارت دارم، بعدش اونم بیاد با یه تاپ و شلوارک و یه مانتوی ژولیده و چشای نیمه باز تو ماشینم.بگم عشقم تو بخواب فقط میخوام نگات کنم ! بعد گازشو بگیرم برم شمال 7 صب لب ساحل باشم ! بعد تو یه ساحل آروم وایسم و دوتا درارو باز کنم و خودم بشینم چارزانو رو کاپوت و نگاش کنم، اونم با نسیم ساحل بیدار شه و از خوشحالی جیییییییییغ بکشه و در اثر ایست قلبی جونشو بده به شما و من اونجا با گیتارم این آهنگو بخونم : دریاااااا ! اولین عشق مرا بردیییییی............ !
یکی از فانتزیامم اینه مراسم عیددیدنی مثه مراسم خواستگاری بشه وسط مراسم یکی بلند بگه:
خُب دیگه بریم سر اصل مطلب
بعد همه عیداشون رو بدن ما انقدر معطل نشیم :))
یکی از فانتزیام اینه که برم قهوه خونه بعد یارو بپرسه دادا قلیون میکشی ؟ بعد من با یه لبخند تلخ بگم : داداش قلیون واسه سوسولاس ! ما یه عمره از زمونه میکشیم ! بعد توی دود قلیونای قهوه خونه محو بشم
یکی از فانتزی هام اینه که راننده تاکسی باشم بعد یه مسافر سوار کنم و تو یه جای شلوغ پیادش کنم و وقتی که پیاده شد کیفش رو جا بزاره و وقتی کیف رو که میگیرم دستم یه صدای جیک جیک ازش بشنوم و وقتی که خوب نگاش کنم ببینم یه *** توشه ، منم سریع گازش رو بگیرم خودم رو برسون به دریایی که نزدیک اون منطقست و گازشو بگیرم ماشینو با *** پرت کنم تو دریا منم خودم قبل از اون بپرم پایین و همین که ماشین افتاد تو اب منفجر بشه و همین که بلند شدم مردم شروع کنن به دست زدن برام ؛ منم با غرور تمام تو افق به سمت اداره بیمه محو بشم !
یکی از فانتزیام اینه که یه دوست دختر هم داشته باشم اسمش رویا باشه ببرمش پیش زنم که اسمش دنیاس معرفیش کنم، بگم :
رویای من اینه ، دنیای بی کینه،
دنیای بی کینه ، رویای من اینه !
اونام با هم رو بوسی کنن و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم،وختي ميرم خونه عربده بکشم عياااااال !! بعد زنم خودش بره کمربندو بياره بگه عاغامون بگير بزن سياهو کبودم کن ، تو نزني کي بزنه ^_^
بعد منم بگم پاشو ضعيفههههه شوما تاج سره مايييييي
یکى از فانتزيام اينه تو خيابون دوس دخترم و با يکي ببينم بعد من برم نزديکش يه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لياقتت همينه بعد يه دوست دختر خارجى خوشگلم با يه پورشه بياد بگه '' ehsan come on '' بعد منم بگم '' Ok baby i am coming '' بعد تو افق محو بشيم و جى اف اوليم از بغض بميره يه تف ديگه رو جسدش کنم :|
به روح هم اعتقاد ندارم
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا …
یکی از فانتزیام اینه که با دوستام برم ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ !
ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ !
ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ . . .
ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ ، ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ . . .
ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ . . .
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤﺸﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ . . .
ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ
ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ، خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ نارنجی داره پشت سرم غروب میکنه یه تًف مارکدار بندازمو برم تو افق محو شم . .
یکی از فانتزیام اینه که یه روز که دارم با یه پالتوی مشکی و بلند از تو خیابون رد میشم ببینم یه نفرو میخواد ماشین زیر بگیره ، بپرم پرتش کنم اون ورو نجاتش بدم ، بعد طرف که بلند میشه ببینه دارم قدم زنان دور میشم ، داد بزنه بگه ببخشید شما ؟؟؟ منم یه لحظه وایسمو بدونه اینکه برگردم سرمو یکم بچرخونمو یه لبخند بزنمو بگم “یه رهگذر” بعد همون موقع تو افق محو بشم …
یکی از فانتزیام اینه که :
توی بیمارستان،یه پرستار از اتاق عمل سریع میاد بیرون و
داد میزنه:خانم دکتر؟خانم دکتر؟بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پرمعنا برلب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
... پرستار بلندتر و با التماس میگه:خانم دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن خانم دکتر خانم دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم:
خانم دکتر طبقه بالا تشریف دارن
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار ناپدیدشم.