AvAstiN
12th May 2009, 09:53 PM
تاريخ شعر در ايران همراه با تاريخ خود ايران، نشيب و فرازهاي بسياري را طي كرده است. در هر دوره شعرا به تعريف شعر خود در چارچوب وزن، رديف و قافيه، مضمون شعري خاص و يا اجتناب از وزن پرداختهاند.
شعر آنان داراي ساختاري منسجم همراه با تكصدايي بود و نگاه متفاوت اصلاً در آن وجود نداشت. به اين دليل، اين نوع شعر از پيچيدگي چنداني برخوردار نبود و درك آن براي مخاطبان آسان بود. در دو دهه اخير در ايران شعري متفاوت به منصه ظهور رسيد. شعري كه در آن شعرا از نگاه متفاوت، چندصدايي و ساختارشكني بهره گرفتند. از آنجايي كه اين نوع شعر از پيچيدگي خاصي برخوردار است، لذا درك آن براي مخاطبان چندان آسان نيست و تا كنون مخاطبان اندكي را به خود جذب كرده است.
بايد در نظر داشت كه استفاده از زباني نرم و شيوا در جذب مخاطبان شعر مؤثر است. شاعر ميتواند با ظرافت در شعر به ساختارشكني بپردازد و نگاه متفاوت و چندزباني را در شعر خود به كار گيرد. شعر آينده از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته بينياز است. البته اين به آن معنا نيست كه شعر آينده فاقد اين نشانههاست؛ بلكه شاعر از شعر گذشته براي تغييرات زباني بهره ميگيرد؛ اما شعر خود را به آنها محدود نميكند. در واقع ميتوان گفت كه شعر آينده محدوديتي به نشانه شعري خاص ندارد. هر چند كه ظرافت شاعرانه بايد در آن حفظ شود؛ تا در چارچوب شعر باقي بماند.
در ساختارشكني كه مختص اين نوع شعر است، شاعر ميتواند از دو نوع ساختارشكني بهره گيرد؛ اولين نوع ساختارشكني، به كار بردن تغيير در مضمون شعر است. شاعر ميتواند از چند موضوع به طور همزمان در شعر صحبت كند و شعر را به صورت قطعهقطعه پيش برد. نوع دوم ساختارشكني، ساختارشكني معنايي است كه در واژههاي خاص نمود دارد.
چند صدايي بودن از ديگر ويژگيهاي اين نوع شعر است. چندصدايي به معناي چندزباني نيست. يعني استفاده از چند نوع زبان، دليل بر چندصدايي نميباشد. براي آنكه چندصدايي در شعر به وجود آيد، بايد چند گوينده بهطور همزمان در شعر حضور يابند و با استفاده از زبانهاي مختلف در شعر، چندصدايي را سبب شوند. مخاطب بايد تغيير حس شاعرانه را در اين چندصدايي دريابد؛ و گرنه ميشود نتيجه گرفت كه اصلاً چند صدايي در كار نبوده است.
نگاه متفاوت، از ديگر ويژگيهاي اين نوع شعر است. نگاهي كه شاعر در اين نوع شعر دارد، با نگاهي كه شاعران در گذشته با شعر داشتهاند، متفاوت است. اشاره به تضادهاي وجودي، چه از نظر نوع ديدگاه و چه از نظر زبان شعري، ميتواند در اين راستا كمك كند. استفاده از زبان طنز از ديگر راههاي مفيد است كه ميتواند هم براي چندزبانه شدن شعر و هم براي بيان اين نگاه متفاوت به كار رود. ميتوان گفت كه شاعر با استفاده از نگاه متفاوت، ساختارشكني و چندصدايي شعر خود را از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته در ميآورد و به آن ساختار و زباني جديد ميدهد. از آنجايي كه شعراي معاصر با به كار بردن ساختارشكني و چندصدايي از ظرافتهاي شعري كاستهاند، لذا هنوز اين نوع شعر مخاطبان خود را نيافته است. بايد اذعان داشت كه آنچه در سرودن شعر مهم است، ظرافت شعري است كه نبايد قرباني شود.
تنها در اين صورت است كه مخاطب شعر، همان طور كه در شعر گذشته ديديم، به اين نوع شعر رغبت نشان داده و از آن استقبال خواهد كرد. لازم است بدانيم كه شعري كه از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته بينياز است، نبايد خود محدود به مخاطبان اندك شود و اين تنها با توجه بيشتر به مخاطبان شعر امكانپذير است.
منبع : ترانه جوانبخت
www.javanbakht.net
شعر آنان داراي ساختاري منسجم همراه با تكصدايي بود و نگاه متفاوت اصلاً در آن وجود نداشت. به اين دليل، اين نوع شعر از پيچيدگي چنداني برخوردار نبود و درك آن براي مخاطبان آسان بود. در دو دهه اخير در ايران شعري متفاوت به منصه ظهور رسيد. شعري كه در آن شعرا از نگاه متفاوت، چندصدايي و ساختارشكني بهره گرفتند. از آنجايي كه اين نوع شعر از پيچيدگي خاصي برخوردار است، لذا درك آن براي مخاطبان چندان آسان نيست و تا كنون مخاطبان اندكي را به خود جذب كرده است.
بايد در نظر داشت كه استفاده از زباني نرم و شيوا در جذب مخاطبان شعر مؤثر است. شاعر ميتواند با ظرافت در شعر به ساختارشكني بپردازد و نگاه متفاوت و چندزباني را در شعر خود به كار گيرد. شعر آينده از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته بينياز است. البته اين به آن معنا نيست كه شعر آينده فاقد اين نشانههاست؛ بلكه شاعر از شعر گذشته براي تغييرات زباني بهره ميگيرد؛ اما شعر خود را به آنها محدود نميكند. در واقع ميتوان گفت كه شعر آينده محدوديتي به نشانه شعري خاص ندارد. هر چند كه ظرافت شاعرانه بايد در آن حفظ شود؛ تا در چارچوب شعر باقي بماند.
در ساختارشكني كه مختص اين نوع شعر است، شاعر ميتواند از دو نوع ساختارشكني بهره گيرد؛ اولين نوع ساختارشكني، به كار بردن تغيير در مضمون شعر است. شاعر ميتواند از چند موضوع به طور همزمان در شعر صحبت كند و شعر را به صورت قطعهقطعه پيش برد. نوع دوم ساختارشكني، ساختارشكني معنايي است كه در واژههاي خاص نمود دارد.
چند صدايي بودن از ديگر ويژگيهاي اين نوع شعر است. چندصدايي به معناي چندزباني نيست. يعني استفاده از چند نوع زبان، دليل بر چندصدايي نميباشد. براي آنكه چندصدايي در شعر به وجود آيد، بايد چند گوينده بهطور همزمان در شعر حضور يابند و با استفاده از زبانهاي مختلف در شعر، چندصدايي را سبب شوند. مخاطب بايد تغيير حس شاعرانه را در اين چندصدايي دريابد؛ و گرنه ميشود نتيجه گرفت كه اصلاً چند صدايي در كار نبوده است.
نگاه متفاوت، از ديگر ويژگيهاي اين نوع شعر است. نگاهي كه شاعر در اين نوع شعر دارد، با نگاهي كه شاعران در گذشته با شعر داشتهاند، متفاوت است. اشاره به تضادهاي وجودي، چه از نظر نوع ديدگاه و چه از نظر زبان شعري، ميتواند در اين راستا كمك كند. استفاده از زبان طنز از ديگر راههاي مفيد است كه ميتواند هم براي چندزبانه شدن شعر و هم براي بيان اين نگاه متفاوت به كار رود. ميتوان گفت كه شاعر با استفاده از نگاه متفاوت، ساختارشكني و چندصدايي شعر خود را از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته در ميآورد و به آن ساختار و زباني جديد ميدهد. از آنجايي كه شعراي معاصر با به كار بردن ساختارشكني و چندصدايي از ظرافتهاي شعري كاستهاند، لذا هنوز اين نوع شعر مخاطبان خود را نيافته است. بايد اذعان داشت كه آنچه در سرودن شعر مهم است، ظرافت شعري است كه نبايد قرباني شود.
تنها در اين صورت است كه مخاطب شعر، همان طور كه در شعر گذشته ديديم، به اين نوع شعر رغبت نشان داده و از آن استقبال خواهد كرد. لازم است بدانيم كه شعري كه از محدود شدن به نشانههاي شعري گذشته بينياز است، نبايد خود محدود به مخاطبان اندك شود و اين تنها با توجه بيشتر به مخاطبان شعر امكانپذير است.
منبع : ترانه جوانبخت
www.javanbakht.net