Sa.n
8th May 2013, 11:56 PM
مصاحبه با عروسکگردان «فامیل دور»شبها خواب «فامیل دور» را میدیدم!چهره فامیل دور چیزی نیست جز کمی اسفنج و رنگ، به علاوهی کمی مو به عنوان ابرو و سبیل، و البته چشمهای ریزی که در زیر پشتهای ابرو به سختی دیده میشود! اما همین چهره، در موقعیتهای مختلف میخندد، متعجب میشود، در هم فرو میرود، گشاده میشود و گاهی هم به طور عمیق به ما نگاه میکند!
http://img.tebyan.net/big/1392/02/911932242222131811236910818652106444211090.jpg
مرضیه محبوب به عنوان عروسک ساز، بهادر مالکی در مقام صداپیشه و محمد لقمانیان به عنوان عروسک گردان، هر کدام در جان دادن به این عروسک سهم دارند، اما به نظر میرسد محمد لقمانیان برای فامیل دور سنگ تمام گذاشته و حرکاتی برای او طراحی کرده است که در دیگر عروسکها نمیبینیم. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستهایم.
شما از جمله کسانی بودید که برای برنامه«کلاه قرمزی» دعوت به همکاری شدید. آیا از ابتدا مشخص شده بود که قرار است کدام عروسک را بازی بدهید؟
نه، ما نزدیک دو ماه بدون عروسک با هم تمرین کردیم و بعد از آن ببعی و فامیل دور رونمایی شدند. من به محض آن که این دو عروسک را دیدم احساس کردم دلم میخواهد فامیل دور را بازی بدهم. حسی به من میگفت که این عروسک باید مال من باشد!
یعنی بدون عروسک تمرین میکردید؟!
بله. تمرینهای دست، بداهه گویی، صداپیشگی و...
چطور شد که بالاخره فامیل دور مال شما شد؟
بعد از این که تمرینها را با عروسکها شروع کردیم، هر بار یا خودم سراغ فامیل دور میرفتم یا آقای طهماسب میگفت تو امروز این عروسک را بردار و کم کم دیدیم كه من و فامیل دور با هم جور شدهایم و این عروسک مال من شده است.
به نظر میرسد فامیل دور تفاوتهای جدی و اساسی با دیگر عروسکهای این مجموعه دارد. برای شما به عنوان عروسک گردان چه مزایایی داشت؟
این عروسک نسبت به بقیه عروسکهای مجموعه بزرگتر است، البته به همین دلیل وزنش بیشتر از آنهاست و بازی دادنش هم سختتر است. یکی دیگر از جذابیتهای فامیل دور برای من این است که برای اولین بار عروسکی به برنامه کلاه قرمزی وارد شد که بچه نیست. قدری کچل است، سبیل دارد و از همه مهمتر این که نگاه خاصی دارد.
ما از وجود خودمان به عروسکها جان میدهیم و اگر خوب باشیم عروسکها خوب خواهند شد و اگر بد باشیم عروسکها بد خواهند شد. به نظر من، غمانگیزترین لحظه برای یک عروسک گردان، وقتی است که عروسکش را میگذارند توی آرشیو.
من احساس میکنم كه چشمهای فامیل دور با چشم بقیه عروسکها فرق دارد؛ انگار نگاهمان میکند و انگار زنده است. فکر میکنم خانم محبوب او را با حس بیشتری ساخته است. فامیل دور در مقایسه با دیگر عروسکهای این مجموعه یک ویژگی دیگر هم دارد و آن هم این است که گردن دارد و این به من عروسک گردان فضا میدهد برای این که سرش را بچرخانم.انصافاً صدای این عروسک هم حسابی با چهرهاش هماهنگ است. این هماهنگی به کار شما هم کمک کرد؟
بله بسیار زیاد. اوایل کار، آقای مالکی برای مدتی نتوانست بیاید. بقیه دوستان کمک میکردند و به جای او حرف میزدند و حتی آقای جبلی هم به جای این عروسک حرف زد، اما وقتی بهادر آمد، احساس کردم این شخصیت برای خودش هویت پیدا کرده و به راستی جان گرفته است. با صدای بهادر مالکی، فامیل دور زنده شد و آنقدر برای من واقعیت پیدا کرد که شبها خوابش را میدیدم.
در خواب شما، فامیل دور یک عروسک بود که شما او را بازی میدادید یا زنده بود و خودش حرکت میکرد؟
زنده بود؛ ما باهم دوست بودیم، حرف میزدیم و بیرون میرفتیم و...
http://img.tebyan.net/big/1392/02/2072931177324522493593841551521904068.jpg
اما شما عروسک گردان هستید و بیشتر اوقات، فامیل دور را از زیر میز میبینید نه از آن نمایی که ما میبینیم!
بله. اما او به یک شخصیت جدید در زندگی من بدل شده بود و من دوستش داشتم.
بـنابراین همکــاری با مجموعه کلاه قرمزی برای شما خیلی هیجانانگیز بوده است!؟
آقای طهماسب هنرمند بزرگی است و کمکاری را نمیپذیرد. همه ما با دل و جان در خدمت این کار بودیم. من به خاطر همکاری با این گروه هم شور داشتم، هم شوق، هم هیجان، هم استرس و دلشوره.
از این که این کار تمام شده چه حسی دارید؟
شاید باورتان نشود اما بیشتر از هر چیز از این موضوع ناراحتم که عروسکها را باید توی صندوق بگذاریم تا دفعه بعدی که نمیدانم کی هست و من هستم یا نه.
فکر نمیکردم یک مرد بتواند تا این حد به یک عروسک احساس داشته باشد!
خود من هم فکر نمیکردم. روزهای اول وقتی میدیدم خانم فنی زاده با کلاه قرمزی حرف میزند، او را نوازش میکند، موهایش را مرتب میکند و قربان صدقهاش میرود، من هم تعجب میکردم، اما وقتی خودم عروسک گردانی فامیل دور را انجام دادم، به این عروسک جان بخشیدم و مدتی طولانی با او زندگی کردم، فهمیدم كه میشود یک عروسک را باور کرد و او را یک موجود زنده دانست.
سعیام بر این بوده که فامیل دور را مانند یک بازیگر به حرکت در بیاورم. طوری او را بازی میدهم که به اطرافش دقت داشته باشد، طبیعی رفتار کند مثلاً گاهی سرش را بخاراند یا قولنج گردنش را بشکند و طوری روی صحنه حرکت کند که گویی تکنیکهای بازیگری را آموخته و یک بازیگر حرفهای است.
ما از وجود خودمان به عروسکها جان میدهیم و اگر خوب باشیم عروسکها خوب خواهند شد و اگر بد باشیم عروسکها بد خواهند شد. به نظر من، غمانگیزترین لحظه برای یک عروسک گردان، وقتی است که عروسکش را میگذارند توی آرشیو.نمیدانم احساس شما به این عروسک باعث شده، فامیل دور این قدر واقعی به نظر برسد یا ویژگیهایی که خود عروسک دارد و شاید هم چون فامیل دور یک آدم بزرگ است این قدر حرکاتش طبیعی است. به نظر شما علت چیست؟
شاید همه اینها. اما من به اندازه خودم تلاش کردهام تا این اتفاق بیفتد. من بازیگر تئاتر هستم و سعیام بر این بوده که فامیل دور را مانند یک بازیگر به حرکت در بیاورم. طوری او را بازی میدهم که به اطرافش دقت داشته باشد، طبیعی رفتار کند مثلاً گاهی سرش را بخاراند یا قولنج گردنش را بشکند و طوری روی صحنه حرکت کند که گویی تکنیکهای بازیگری را آموخته و یک بازیگر حرفهای است. البته تمرینها هم در این زمینه بسیار موثر بوده است. آقای طهماسب همیشه از ما میخواست که دست خالی سر تمرین حاضر نشویم؛ پرانرژی بیاییم و حرکات تازه برای عروسکمان طراحی کنیم.
http://img.tebyan.net/big/1392/02/15611244224398611621865229147264194202246.jpg
با این وصف باید در مقایسه با روزهای اولتان، خیلی چیزها یاد گرفته باشید.
من وقتی تکرار برنامه کلاه قرمزی سال 90 را دیدم از کار خودم بدم آمد! انگار با ترس و لرز، فامیل دور را بازی میدادم، حرکاتم خام بود و به پختگی لازم نرسیده بود. امسال سعی کردم این نقصها را جبران کنم؛ کمی حرکات تازه به عروسک بدهم و برای دست و حتی سبیل فامیل دور هم حرکاتی را طراحی کردم.
کار با آقای مالکی چطور بود؟
خیلی خوب. ما دو نفری به یک عروسک جان میدادیم. من به فیزیک و حرکاتش روح میدادم و او به صدا و بیان فامیل دور. بنابراین هماهنگی بین روح و جسم این عروسک به هماهنگی بین ما دو نفر بستگی داشت. خوشبختانه آقای مالکی یکی از خلاقترین صداپیشههای کشورمان است و هر ایدهای را به بهترین نحو اجرا میکند. یادم هست كه وقتی ایدهای مطرح میشد، او مدام در حال تمرین و تکرار بود و این پویایی در وجود او، مرا هم سر ذوق میآورد. احساس میکنم امسال خیلی هماهنگتر از سال قبل عمل کردیم و همراهی ما باعث شد كه فامیل دور از سال گذشته خیلی بهتر ظاهر شود.
http://img.tebyan.net/big/1392/02/911932242222131811236910818652106444211090.jpg
مرضیه محبوب به عنوان عروسک ساز، بهادر مالکی در مقام صداپیشه و محمد لقمانیان به عنوان عروسک گردان، هر کدام در جان دادن به این عروسک سهم دارند، اما به نظر میرسد محمد لقمانیان برای فامیل دور سنگ تمام گذاشته و حرکاتی برای او طراحی کرده است که در دیگر عروسکها نمیبینیم. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستهایم.
شما از جمله کسانی بودید که برای برنامه«کلاه قرمزی» دعوت به همکاری شدید. آیا از ابتدا مشخص شده بود که قرار است کدام عروسک را بازی بدهید؟
نه، ما نزدیک دو ماه بدون عروسک با هم تمرین کردیم و بعد از آن ببعی و فامیل دور رونمایی شدند. من به محض آن که این دو عروسک را دیدم احساس کردم دلم میخواهد فامیل دور را بازی بدهم. حسی به من میگفت که این عروسک باید مال من باشد!
یعنی بدون عروسک تمرین میکردید؟!
بله. تمرینهای دست، بداهه گویی، صداپیشگی و...
چطور شد که بالاخره فامیل دور مال شما شد؟
بعد از این که تمرینها را با عروسکها شروع کردیم، هر بار یا خودم سراغ فامیل دور میرفتم یا آقای طهماسب میگفت تو امروز این عروسک را بردار و کم کم دیدیم كه من و فامیل دور با هم جور شدهایم و این عروسک مال من شده است.
به نظر میرسد فامیل دور تفاوتهای جدی و اساسی با دیگر عروسکهای این مجموعه دارد. برای شما به عنوان عروسک گردان چه مزایایی داشت؟
این عروسک نسبت به بقیه عروسکهای مجموعه بزرگتر است، البته به همین دلیل وزنش بیشتر از آنهاست و بازی دادنش هم سختتر است. یکی دیگر از جذابیتهای فامیل دور برای من این است که برای اولین بار عروسکی به برنامه کلاه قرمزی وارد شد که بچه نیست. قدری کچل است، سبیل دارد و از همه مهمتر این که نگاه خاصی دارد.
ما از وجود خودمان به عروسکها جان میدهیم و اگر خوب باشیم عروسکها خوب خواهند شد و اگر بد باشیم عروسکها بد خواهند شد. به نظر من، غمانگیزترین لحظه برای یک عروسک گردان، وقتی است که عروسکش را میگذارند توی آرشیو.
من احساس میکنم كه چشمهای فامیل دور با چشم بقیه عروسکها فرق دارد؛ انگار نگاهمان میکند و انگار زنده است. فکر میکنم خانم محبوب او را با حس بیشتری ساخته است. فامیل دور در مقایسه با دیگر عروسکهای این مجموعه یک ویژگی دیگر هم دارد و آن هم این است که گردن دارد و این به من عروسک گردان فضا میدهد برای این که سرش را بچرخانم.انصافاً صدای این عروسک هم حسابی با چهرهاش هماهنگ است. این هماهنگی به کار شما هم کمک کرد؟
بله بسیار زیاد. اوایل کار، آقای مالکی برای مدتی نتوانست بیاید. بقیه دوستان کمک میکردند و به جای او حرف میزدند و حتی آقای جبلی هم به جای این عروسک حرف زد، اما وقتی بهادر آمد، احساس کردم این شخصیت برای خودش هویت پیدا کرده و به راستی جان گرفته است. با صدای بهادر مالکی، فامیل دور زنده شد و آنقدر برای من واقعیت پیدا کرد که شبها خوابش را میدیدم.
در خواب شما، فامیل دور یک عروسک بود که شما او را بازی میدادید یا زنده بود و خودش حرکت میکرد؟
زنده بود؛ ما باهم دوست بودیم، حرف میزدیم و بیرون میرفتیم و...
http://img.tebyan.net/big/1392/02/2072931177324522493593841551521904068.jpg
اما شما عروسک گردان هستید و بیشتر اوقات، فامیل دور را از زیر میز میبینید نه از آن نمایی که ما میبینیم!
بله. اما او به یک شخصیت جدید در زندگی من بدل شده بود و من دوستش داشتم.
بـنابراین همکــاری با مجموعه کلاه قرمزی برای شما خیلی هیجانانگیز بوده است!؟
آقای طهماسب هنرمند بزرگی است و کمکاری را نمیپذیرد. همه ما با دل و جان در خدمت این کار بودیم. من به خاطر همکاری با این گروه هم شور داشتم، هم شوق، هم هیجان، هم استرس و دلشوره.
از این که این کار تمام شده چه حسی دارید؟
شاید باورتان نشود اما بیشتر از هر چیز از این موضوع ناراحتم که عروسکها را باید توی صندوق بگذاریم تا دفعه بعدی که نمیدانم کی هست و من هستم یا نه.
فکر نمیکردم یک مرد بتواند تا این حد به یک عروسک احساس داشته باشد!
خود من هم فکر نمیکردم. روزهای اول وقتی میدیدم خانم فنی زاده با کلاه قرمزی حرف میزند، او را نوازش میکند، موهایش را مرتب میکند و قربان صدقهاش میرود، من هم تعجب میکردم، اما وقتی خودم عروسک گردانی فامیل دور را انجام دادم، به این عروسک جان بخشیدم و مدتی طولانی با او زندگی کردم، فهمیدم كه میشود یک عروسک را باور کرد و او را یک موجود زنده دانست.
سعیام بر این بوده که فامیل دور را مانند یک بازیگر به حرکت در بیاورم. طوری او را بازی میدهم که به اطرافش دقت داشته باشد، طبیعی رفتار کند مثلاً گاهی سرش را بخاراند یا قولنج گردنش را بشکند و طوری روی صحنه حرکت کند که گویی تکنیکهای بازیگری را آموخته و یک بازیگر حرفهای است.
ما از وجود خودمان به عروسکها جان میدهیم و اگر خوب باشیم عروسکها خوب خواهند شد و اگر بد باشیم عروسکها بد خواهند شد. به نظر من، غمانگیزترین لحظه برای یک عروسک گردان، وقتی است که عروسکش را میگذارند توی آرشیو.نمیدانم احساس شما به این عروسک باعث شده، فامیل دور این قدر واقعی به نظر برسد یا ویژگیهایی که خود عروسک دارد و شاید هم چون فامیل دور یک آدم بزرگ است این قدر حرکاتش طبیعی است. به نظر شما علت چیست؟
شاید همه اینها. اما من به اندازه خودم تلاش کردهام تا این اتفاق بیفتد. من بازیگر تئاتر هستم و سعیام بر این بوده که فامیل دور را مانند یک بازیگر به حرکت در بیاورم. طوری او را بازی میدهم که به اطرافش دقت داشته باشد، طبیعی رفتار کند مثلاً گاهی سرش را بخاراند یا قولنج گردنش را بشکند و طوری روی صحنه حرکت کند که گویی تکنیکهای بازیگری را آموخته و یک بازیگر حرفهای است. البته تمرینها هم در این زمینه بسیار موثر بوده است. آقای طهماسب همیشه از ما میخواست که دست خالی سر تمرین حاضر نشویم؛ پرانرژی بیاییم و حرکات تازه برای عروسکمان طراحی کنیم.
http://img.tebyan.net/big/1392/02/15611244224398611621865229147264194202246.jpg
با این وصف باید در مقایسه با روزهای اولتان، خیلی چیزها یاد گرفته باشید.
من وقتی تکرار برنامه کلاه قرمزی سال 90 را دیدم از کار خودم بدم آمد! انگار با ترس و لرز، فامیل دور را بازی میدادم، حرکاتم خام بود و به پختگی لازم نرسیده بود. امسال سعی کردم این نقصها را جبران کنم؛ کمی حرکات تازه به عروسک بدهم و برای دست و حتی سبیل فامیل دور هم حرکاتی را طراحی کردم.
کار با آقای مالکی چطور بود؟
خیلی خوب. ما دو نفری به یک عروسک جان میدادیم. من به فیزیک و حرکاتش روح میدادم و او به صدا و بیان فامیل دور. بنابراین هماهنگی بین روح و جسم این عروسک به هماهنگی بین ما دو نفر بستگی داشت. خوشبختانه آقای مالکی یکی از خلاقترین صداپیشههای کشورمان است و هر ایدهای را به بهترین نحو اجرا میکند. یادم هست كه وقتی ایدهای مطرح میشد، او مدام در حال تمرین و تکرار بود و این پویایی در وجود او، مرا هم سر ذوق میآورد. احساس میکنم امسال خیلی هماهنگتر از سال قبل عمل کردیم و همراهی ما باعث شد كه فامیل دور از سال گذشته خیلی بهتر ظاهر شود.