aty.a
30th April 2013, 05:46 PM
بسماللَّهالرّحمنالرّ يم
خداوند مبارك كند اين عيد سعيد را، اين ولادت بزرگ را، اين روز فرخندهى تاريخ اسلام را بر شما برادران و خواهران عزيز، ذاكران، مداحان، گويندگان، يادآوران مناقب فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) و بر همهى ملت ايران. خدا را با همهى وجود شكر و سپاس ميگزاريم كه اين دلهاى پر محبت را و اين محبتهاى جوشان را مانند ذخيرهاى براى ملت ما و براى سعادت ما و براى آبروى ما به ما عنايت كرده است.
اگر محبت اهلبيت (عليهمالسّلام) و عشق جوشان به اين عناصر الهى و ربانى نميبود، مسلّماً جريان شيعه با همهى معارف مستحكم آن، در طول زمان و تاريخ، در ميان اين همه دشمنى باقى نميماند. اين عواطف را، اين شور محبت را نبايد دست كم گرفت. يقيناً منطق در به كرسى نشاندن سخن حق تأثير زيادى دارد و بدون پشتيبانى منطق و حكمت، هيچ حقى را نميشود بر پا نگه داشت؛ اما گسترش گرايش به حق، بقاى اين حق ماندگارِ در طول تاريخ اسلام، جز با محبت، با مودت، با پيوند قلبى و عاطفى، امكانپذير نبود. لذا شما ملاحظه كنيد؛ از اول اسلام تا امروز، پيوند فكرى و عقلانى همراه بوده است با پيوند عاطفى و قلبى.
اگر در تاريخ ملاحظه ميكنيد كه وقتى پيغمبر اكرم در ايام فتح مكه - يعنى هشت سال بعد از هجرت پيغمبر - هنگامى كه وضو ميگرفت، اصحاب آن بزرگوار سبقت ميجستند براى اينكه آب وضوئى را كه از صورت مبارك آن بزرگوار جارى ميشد، بگيرند و به عنوان تبرك بر سر و روى خود بكشند، اين همان پيوند عاطفى است؛ اين فرق دارد با خضوع قلبى و ايمان به معارف نبوى؛ اين يك چيز ديگر است؛ اين همان چيزى است كه يك دشمن عنود مثل ابىسفيان را متحير و متعجب كرد. او اين منظره را ديد و گفت: من قدرتها و حكومتها و سلطنتهاى زيادى را ديدم، اما هيچ قدرتى را نديدم كه اينجور در دلهاى مردم نفوذ كند؛ آنچنانى كه امروز قدرت اسلام را مىبينم. اين، ارتباط قلبى و عاطفى است؛ اين را بايد حفظ كرد.
فاطمهى زهرا، صديقهى كبرى (سلام اللَّه عليها)، بزرگترين بانوى تاريخ بشر، افتخار اسلام، افتخار اين دين و افتخار اين امت است. مقام فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) از جملهى آن مقاماتى است كه تصور آن براى انسانهاى معمولى، انسانهاى متعارف - امثال ماها - يا ممكن نيست، يا دشوار است؛ معصوم است ديگر. نه به حسب مسئوليت رسمى، پيغمبر است؛ نه به حسب مسئوليت رسمى، امام و جانشين پيغمبر است؛ اما در رتبه، در حد پيغمبر و امام است. ائمهى هدى (عليهمالسّلام) نام مبارك فاطمهى زهرا را با عظمت و با تجليل ميبردند؛ از معارف صحيفهى فاطمى نقل ميكردند؛ اينها چيزهاى بسيار عظيمى است. فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) اين است.
آنچه در زندگى ظاهرى آن بزرگوار وجود دارد، از يك سو علم و حكمت و معرفت است، كه حتّى در خطبهاى مثل خطبهى فدكيهى معروفِ آن بزرگوار كه هم شيعه آن را نقل كرده است، هم اهل سنت لااقل بعضى از فقرات آن را نقل كردهاند - بعضى هم همهى آن خطبه را نقل كردهاند - وقتى نگاه ميكنيد در حمد و ثناى اين خطبه، در مقدمات اين خطبه، مىبينيد يكپارچه حكمت و معرفت از زبان درربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده و امروز بحمداللَّه براى ما باقى مانده - در آنچنان موقعيتى كه بحث تعليم نبود، خطابِ مربوط به علم و معرفت نبود؛ در واقع يك محاجهى سياسى بود - در عالىترين سطحى كه براى ما قابل درك است، در اين خطبهى مباركه، معارف الهى و معارف اسلامى ذكر شده است؛ از سوى ديگر، زندگى آن بزرگوار مشحون است به مجاهدت؛ مثل يك سرباز فداكار در عرصههاى مختلف، اين بزرگوار حضور فعال و مؤثر دارد. از دوران كودكى در مكه، در شعب ابىطالب، در كمكرسانى و روحيهدهى به پدر بزرگوارش، تا همراهى با اميرالمؤمنين در مراحل دشوار زندگى در مدينه، در آن جنگها، در آن غربتها، در ميان آن تهديدها، در آن سختىِ زندگى مادى و فشارهاى گوناگون، و همچنين در دوران محنت آن بزرگوار - يعنى بعد از رحلت پيغمبر - چه در مسجد مدينه، چه در بستر بيمارى، در همهى اين مراحل، اين بزرگوار مشغول فعاليت است، مشغول تلاش است؛ يك حكيم مجاهد، يك عارف مجاهد. همچنين از لحاظ وظائف زنانگى، وظيفهى همسرى، وظيفهى مادرى، تربيت فرزند، پذيرائى و مهربانى با شوهر، يك زن نمونه است. آنچه كه در خطاب به اميرالمؤمنين از اين بزرگوار نقل ميشود، تعبيرى كه ميكند، خشوع و خضوعى كه نشان ميدهد، اطاعت و تسليمى كه در مقابل اميرالمؤمنين دارد، بعد تربيت اين فرزندان، فرزندى مثل امام حسن، فرزندى مثل امام حسين، فرزندى مثل زينب، آيت عظمى و اعلاى يك زن نمونه است در وظائف زنانه، تربيت زنانه، محبت زنانه؛ و همهى اين مجموعهى ذىقيمت و بىنظير، در يك عمر هجده ساله. يك دختر جوان هجده نوزده ساله، با اين همه مقامات معنوى و اخلاقى و سجاياى رفتارى، وجود يك چنين عنصرى، يك چنين موجودى در هر جامعهاى، در هر تاريخى، در هر ملتى كه باشد، مايهى افتخار است؛ و ديگر نداريم نظير اين بزرگوار را. دانستن اين معارف، انسان را با سجاياى آن بزرگوار آشنا ميكند؛ اما بدون پيوند عاطفى، بدون محبت، بدون آن آتش شور و شوقى كه اشكها را از چشم انسان جارى ميكند - چه در وقتى كه انسان مصيبت او را ميشنود، چه در وقتى كه منقبت او را ميشنود - انسان به نتيجه نميرسد؛ اين يك چيز ديگر است؛ اين همان پيوند عاطفى و معنوى و روحى است؛ اين را بايد حفظ كرد.
اميدواريم كه خداوند متعال به بركت زهراى مرضيه (سلام اللَّه عليها) همهى شماها را موفق و مؤيد بدارد و اين زحمات را از شما قبول كند. پروردگارا ! به محمد و آل محمد بركات زهراى مرضيه را در كشور ما، جامعهى ما و دلهاى ما مستدام بدار. پروردگارا ! ما را در دنيا و آخرت از اين خاندان جدا مكن. پروردگارا ! ما را مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) قرار بده. پروردگارا ! ما را در دنيا و آخرت با اين بزرگواران محشور بفرما. پروردگارا ! شهداى عزيز ما و امام بزرگوار ما را با فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) و ائمهى اهل بيت محشور بفرما. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
خداوند مبارك كند اين عيد سعيد را، اين ولادت بزرگ را، اين روز فرخندهى تاريخ اسلام را بر شما برادران و خواهران عزيز، ذاكران، مداحان، گويندگان، يادآوران مناقب فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) و بر همهى ملت ايران. خدا را با همهى وجود شكر و سپاس ميگزاريم كه اين دلهاى پر محبت را و اين محبتهاى جوشان را مانند ذخيرهاى براى ملت ما و براى سعادت ما و براى آبروى ما به ما عنايت كرده است.
اگر محبت اهلبيت (عليهمالسّلام) و عشق جوشان به اين عناصر الهى و ربانى نميبود، مسلّماً جريان شيعه با همهى معارف مستحكم آن، در طول زمان و تاريخ، در ميان اين همه دشمنى باقى نميماند. اين عواطف را، اين شور محبت را نبايد دست كم گرفت. يقيناً منطق در به كرسى نشاندن سخن حق تأثير زيادى دارد و بدون پشتيبانى منطق و حكمت، هيچ حقى را نميشود بر پا نگه داشت؛ اما گسترش گرايش به حق، بقاى اين حق ماندگارِ در طول تاريخ اسلام، جز با محبت، با مودت، با پيوند قلبى و عاطفى، امكانپذير نبود. لذا شما ملاحظه كنيد؛ از اول اسلام تا امروز، پيوند فكرى و عقلانى همراه بوده است با پيوند عاطفى و قلبى.
اگر در تاريخ ملاحظه ميكنيد كه وقتى پيغمبر اكرم در ايام فتح مكه - يعنى هشت سال بعد از هجرت پيغمبر - هنگامى كه وضو ميگرفت، اصحاب آن بزرگوار سبقت ميجستند براى اينكه آب وضوئى را كه از صورت مبارك آن بزرگوار جارى ميشد، بگيرند و به عنوان تبرك بر سر و روى خود بكشند، اين همان پيوند عاطفى است؛ اين فرق دارد با خضوع قلبى و ايمان به معارف نبوى؛ اين يك چيز ديگر است؛ اين همان چيزى است كه يك دشمن عنود مثل ابىسفيان را متحير و متعجب كرد. او اين منظره را ديد و گفت: من قدرتها و حكومتها و سلطنتهاى زيادى را ديدم، اما هيچ قدرتى را نديدم كه اينجور در دلهاى مردم نفوذ كند؛ آنچنانى كه امروز قدرت اسلام را مىبينم. اين، ارتباط قلبى و عاطفى است؛ اين را بايد حفظ كرد.
فاطمهى زهرا، صديقهى كبرى (سلام اللَّه عليها)، بزرگترين بانوى تاريخ بشر، افتخار اسلام، افتخار اين دين و افتخار اين امت است. مقام فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) از جملهى آن مقاماتى است كه تصور آن براى انسانهاى معمولى، انسانهاى متعارف - امثال ماها - يا ممكن نيست، يا دشوار است؛ معصوم است ديگر. نه به حسب مسئوليت رسمى، پيغمبر است؛ نه به حسب مسئوليت رسمى، امام و جانشين پيغمبر است؛ اما در رتبه، در حد پيغمبر و امام است. ائمهى هدى (عليهمالسّلام) نام مبارك فاطمهى زهرا را با عظمت و با تجليل ميبردند؛ از معارف صحيفهى فاطمى نقل ميكردند؛ اينها چيزهاى بسيار عظيمى است. فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) اين است.
آنچه در زندگى ظاهرى آن بزرگوار وجود دارد، از يك سو علم و حكمت و معرفت است، كه حتّى در خطبهاى مثل خطبهى فدكيهى معروفِ آن بزرگوار كه هم شيعه آن را نقل كرده است، هم اهل سنت لااقل بعضى از فقرات آن را نقل كردهاند - بعضى هم همهى آن خطبه را نقل كردهاند - وقتى نگاه ميكنيد در حمد و ثناى اين خطبه، در مقدمات اين خطبه، مىبينيد يكپارچه حكمت و معرفت از زبان درربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده و امروز بحمداللَّه براى ما باقى مانده - در آنچنان موقعيتى كه بحث تعليم نبود، خطابِ مربوط به علم و معرفت نبود؛ در واقع يك محاجهى سياسى بود - در عالىترين سطحى كه براى ما قابل درك است، در اين خطبهى مباركه، معارف الهى و معارف اسلامى ذكر شده است؛ از سوى ديگر، زندگى آن بزرگوار مشحون است به مجاهدت؛ مثل يك سرباز فداكار در عرصههاى مختلف، اين بزرگوار حضور فعال و مؤثر دارد. از دوران كودكى در مكه، در شعب ابىطالب، در كمكرسانى و روحيهدهى به پدر بزرگوارش، تا همراهى با اميرالمؤمنين در مراحل دشوار زندگى در مدينه، در آن جنگها، در آن غربتها، در ميان آن تهديدها، در آن سختىِ زندگى مادى و فشارهاى گوناگون، و همچنين در دوران محنت آن بزرگوار - يعنى بعد از رحلت پيغمبر - چه در مسجد مدينه، چه در بستر بيمارى، در همهى اين مراحل، اين بزرگوار مشغول فعاليت است، مشغول تلاش است؛ يك حكيم مجاهد، يك عارف مجاهد. همچنين از لحاظ وظائف زنانگى، وظيفهى همسرى، وظيفهى مادرى، تربيت فرزند، پذيرائى و مهربانى با شوهر، يك زن نمونه است. آنچه كه در خطاب به اميرالمؤمنين از اين بزرگوار نقل ميشود، تعبيرى كه ميكند، خشوع و خضوعى كه نشان ميدهد، اطاعت و تسليمى كه در مقابل اميرالمؤمنين دارد، بعد تربيت اين فرزندان، فرزندى مثل امام حسن، فرزندى مثل امام حسين، فرزندى مثل زينب، آيت عظمى و اعلاى يك زن نمونه است در وظائف زنانه، تربيت زنانه، محبت زنانه؛ و همهى اين مجموعهى ذىقيمت و بىنظير، در يك عمر هجده ساله. يك دختر جوان هجده نوزده ساله، با اين همه مقامات معنوى و اخلاقى و سجاياى رفتارى، وجود يك چنين عنصرى، يك چنين موجودى در هر جامعهاى، در هر تاريخى، در هر ملتى كه باشد، مايهى افتخار است؛ و ديگر نداريم نظير اين بزرگوار را. دانستن اين معارف، انسان را با سجاياى آن بزرگوار آشنا ميكند؛ اما بدون پيوند عاطفى، بدون محبت، بدون آن آتش شور و شوقى كه اشكها را از چشم انسان جارى ميكند - چه در وقتى كه انسان مصيبت او را ميشنود، چه در وقتى كه منقبت او را ميشنود - انسان به نتيجه نميرسد؛ اين يك چيز ديگر است؛ اين همان پيوند عاطفى و معنوى و روحى است؛ اين را بايد حفظ كرد.
اميدواريم كه خداوند متعال به بركت زهراى مرضيه (سلام اللَّه عليها) همهى شماها را موفق و مؤيد بدارد و اين زحمات را از شما قبول كند. پروردگارا ! به محمد و آل محمد بركات زهراى مرضيه را در كشور ما، جامعهى ما و دلهاى ما مستدام بدار. پروردگارا ! ما را در دنيا و آخرت از اين خاندان جدا مكن. پروردگارا ! ما را مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) قرار بده. پروردگارا ! ما را در دنيا و آخرت با اين بزرگواران محشور بفرما. پروردگارا ! شهداى عزيز ما و امام بزرگوار ما را با فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) و ائمهى اهل بيت محشور بفرما. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته