توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صور فلکی و اسطوره های آن
آیو
26th April 2013, 12:20 PM
كهكشان راه شيري در اسطوره هاي يوناني!!!!
يونانی های قديم عقيده داشتند که کهکشان راه شيری راهی مخفی برای مردگان به دنيای زير زمين استhttp://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/eyes%20on%20fire.png که آنها از طريق صورت فلکی کژدم و بوسيله خورشيد و ماه و سياره های ديگر راه خودشون را پيدا ميکنند.
خسوف و کسوف به صورت سر دو مار بزرگ تصور ميشد که بدنش با علامتهای ستاره شناسی پوشيده شده است. در آن زمان عقيده بر آن بود ، زمانی که کهکشان راه شيری به صورت عمودی قرار دارد زمان رويش ساقه ذرت و همچنين زمان بوجود آمدن دنيا است.http://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/slow.png
منبع :فروم آواستار
آیو
26th April 2013, 12:22 PM
افسانه مربوط به آندرومدا - ذات الکرسی-قیفاووس-برساوش
http://s5.aks98.com/images/01144317400873822153_thumb.gif (http://s5.aks98.com/images/01144317400873822153_thumb.gif)
یکی از زیباترین افسانه های ستارگان آسمان به طور حتم افسانه ذات الکرسی ( کاسیوپیا ) و امراة المسلسله ( آندرومدا ) است . " قیقاووس " ( kepheus ) پادشاه اتیوپی و همسر خودپسندش " کاسیوپیا " ، دختر بسیار زیبایی به نام " آندرومدا " داشتند . روزی ملکه خدایان را از خود رنجاند و آنها را آزرده خاطر کرد ، به این ترتیب که ادعا کرد ، دخترش زیباتر از " نرایدین " ( nereiden ) دختر " نرویس " ( nereus ) خداوند دریاها است .
آنها نزد " پوزیدون " حکمران دریاها ، که ما امروزه اغلب او را " نپتون " ( neptun ) می نامیم ، شکایت وادعای خود را مطرح کردند . پوزایدون از این امر بسیار خشمگین شد و هیولای دریایی ترسناکی را به اتیوپی فرستاد ، که امروزه به شکل صورت فلکی نهنگ در آسمان قرار دارد . این هیولای وحشتناک از دهانش آتش می بارید تمام آن سرزمین را ویران کرد . مردم که از این امر مایوس و ناامید شده بودند بالاخره به پادشاه خود روی کردند . " کفوس " از غیبگویان راه چاره خواست و آنها راه حل وحشتناکی را به او گفتند . او دریافت که هیولای بی رحم تنها در صورتی از سرزمین او دست خواهد برداشت که او یگانه دخترش " آندرومدا " را به هیولا تحویل دهد . شاه ابتدا این کار را به تاخیر انداخت ، ولی هیولای دریایی هر روز خشمگین تر می شد و سرزمین او را بدتر ویران می کرد . بالاخره شاه دستور داد شاهزاده خانم را در غل و زنجیر کنند و بر صخره ای در دریا محکم ببندند .
هیولای دریایی به زودی پدیدار شد و می خواست " آندرومدا " را در چنبره بگیرد ، ولی درست در همان لحظه " برساوش" ( perseus : پرسه یا برساوش پسر زئوس ) پهلوان ، که او نیز به شکل صورت فلکی در آسمان قرار دارد ، از راه رسید . برساوش ، که صندلیهای بالداری در پا داشت و می توانست با آنها پرواز کند ، دختر بیچاره را که برای کمک فریاد می کشید ، دید . او بی درنگ به هیولا حمله ور شد ، اما نتوانست با شمشیر خود بر هیولا غلبه کند . خوشبختانه او در ماجرای دیگری ، سر " گورگون " را به دست آورده بود ، سری که هر موجودی به آن نگاه می کرد ، بلافاصله تبدیل به سنگ می شد . او این سر را در برابر صورت هیولا گرفت ، به نحوی که هیولای دریایی در یک چشم بر هم زدن به سنگ تبدیل شد . برساوش ، شاهزاده خانم را که بعدها همسر او شد ، نجات داد . بر ساوش ، سر گورگون را از بدن " مدوسا " ( medusa : یکی از سه خواهر خدایان افسانه ای یونانی " گوگون ها " می نامیدند .
مدوزا زیبایی خیره کننده و گیسوان جذابی داشت . " آتنا " " دختر زئوس " رب النوع هنر و دانش و صنعت که از او رنجیده بود ، گیسوان او را تبدیل به مار کرد . و بر دیدگانش نیرویی داد که به هر کس می نگریست سنگ می شد . " پرسه " یا برساوش پسر زئوس سر او را با خود در جنگها و لشکرهایش همراه می برد و دشمنانش را به سنگ تبدیل می کرد جدا کرده بود ، هیولای ترسناکی که " پگاسوس " ، اسب بالدار ، از پهلوی او به وجود آمده بود.
منبع:فروم آواستار
آیو
26th April 2013, 12:25 PM
نظر اسطوره ای کشور های دیگر درباره کهکشان راه شیری!!!
بسیاری از آفرینش اسطورهای در دور تا دور جهان وجود دارد که اساس راه شیری ونامش را توضیح میدهند .در اصطلاح انگلیسی یک ترجمه برای یونان باستان است که از لغت شیر گرفته شدهاست. همچنین منشأ این لغت کهکشان است.در یونان باستان ، راه شیری توسط Hera وقتی که شیر خواره بود سبب شد. در سانکسریک وچند زبان هند وآریایی، راه شیری Akash Ganga आकाशगंगा نامیده میشود. راه شیری در کتابهای مقدس ومعروف هند از قبیل Puranas وGanges مقدس نگه داشته شده وراه شیری در وضعیت زمینی با آنالوگ نجومی مورد بررسی وتحقیق قرار داده شدهاست. هرچند،یک دوره Kshiraنیز نام دیگری برای راه شیری در نوشتههای هندو استفاده میکردهhttp://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/slow.png
در منطقه وسیعی از آسیای مرکزی به سمت آفریقا ،یک نام برای کهکشان راه شیری انتخاب شده ،کلمهای برای «نی» ممکن است از افسانه Armenian باستان تهیه شدهباشد ودر خارج به وسیله عربها انجام شدهاست. در اورالی ، زبان ترکی ، Fenno - Ugri ، و در زبانهای بالتیک ،کهکشان راه شیری مسیر "پرندگان' نامیده میشود.از زمانی که معلوم شد راه مهاجرت پرندگان از راه شیری پیروی میکنند.Xi Qi نوشته مشهوری را به چاپ رساند که در بسیاری از فرهنگ های آسیا در سرتاسر فصل های راه شیری توسط پرندگان شکل می گرفته ، (معمولاً کلاغها وزاغها). نام چینی آن رودخانه سفید است که در سر تاسر آسیای شرق از جمله کره و ژاپن استفاده میشود. یک نام دیگر برای کهکشان راه شیری در چین باستان ،مخصوصأ در شعر،رودخانه آسمانی است.در ژاپن رودخانه سفید. به طور کلی کهکشان،سیستم رودخانه سفید یا رودخانه سمایی معنی میدهد در سوئد Vintergatan یا راه سفید نامیده میشود به این دلیل که ستارههایی که در کمربند زمانی که زمستان خواهد رسید را پیشگویی میکنند.در بسیاری از زبان ایبری کهکشان راه شیری رابه جاده قدیس James نام گذاشتهاست.
منبع :فروم آواستار
ادامه دارد.......[cheshmak]
آیو
2nd May 2013, 06:49 PM
صورت فلکی جبار
می گویند روزی شکارچی، " آرتمیس " الهه شکار را هنگام شنا در آب غافلگیر کرد ، آرتمیس از این واقعه عصبانی شد و شکارچی را به صورت گوزن در آورد . آنگاه سگ های شکاری او نتوانستند شکارچی را باز شناسند و وی را تکه تکه کردند و از هم دریدند . پس از آن جبار به همراه سگها به شکل صورت فلکی به آسمان صعود کرد و به واقع در آسمان می توانید کلب اکبر و کلب اصغر را با ستارگان اصلی باشکوهشان شعرای یمانی و شعرای شامی مشاهده کنید و به تحسین زیبایی و شکوه آنها بپردازید .
در داستان دیگر جبار ، معشوق آرتمیس یا " آروارا " ( aurora ) ، الهه سرخ فام بامداد ، انگاشته می شود . می گویند الهه شکار آرتیمیس ، که وظیفه نور افشانی ماه را نیز بر عهده داشت ، به خاطر جبار فراموش کرد ، نور ماه را بتاباند . خدای خورشید از این موضوع چنان عصبانی شد ، که شکارچی را با تابش اشعه های نورانی خود نابینا کرد . بر اساس این افسانه آرتمیس خود از روی اشتباه جبار درمانده را مورد اصابت تیر قرار داد . او برای آن لااقل بخشی از این بی عدالتی را جبران کند ، از پدرش ، زئوس خواست که شکارچی یا جبار را با سگهایش و شکاری که کرده بود ، یعنی خرگوش ( صورت فلکی ارنب ) ، به آسمان منتقل کند .
در بابل باستان مردم در صورت فلکی جبار نقش خدایی را می دیدند ، که سنگهای قیمتی و جواهرات را خلق می کرد . در واقع هم ستاره نورانی قرمز رنگ " یدالجوزا " و ستاره نورانی سفید متمایل به آبی " رجل الجوزا " یاقوت و الماس را به خاطر انسان می آورند .
منبع هم که معلومه
آیو
2nd May 2013, 06:51 PM
ثور در بابل ، مصر و يونان!!!
صورت فلکی " ثور " (به معنای گاو نر)یکی از مشخصترین ، چشمگیرترین و زیباترین صورتهای فلکی آسمان است . این صورت در عهد بابلیها هم شناخته شده بود . می گویند ثور ( گاو یا گاومیش ) به خواهش " ایشتار " ( ishtar ) الهه عشق بابل ، به آسمان صعود کرد ، تا قهرمان افسانه ای " گیلگمش " ( gilgamesch ) را که به ندای عشق او پاسخ نداده بود ، نابود سازد .http://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/pacman.png
مصریان باستان در این صورت فلکی ، گاو مقدس " آپیس " (holly apis ) را می دیدند ، که در آغاز سال ،صفحه خورشید را میان شاخهایش می گرفت و آن را به بالاترین وضعیتش در آسمان بلند می کرد ، وضعیتی که خورشید در تابستان به خود می گیرد .http://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/brigade.baka-wolf.com.png
اما بر اساس افسانه های یونانی زمانی نیرومندترین خدای یونانیان ، زئوس ، خود را به صورت گاوی و دختر پادشاه را که " اروپا " (Europe ) نام داشت – و قاره اروپا نامش را مدیون اوست – به جزیره کرت ( crete : جزیره ای یونانی در دریای مدیترانه در سواحل جنوب شرقی یونان) ربوده بود . " اروپا " از زئوس صاحب پسری به نام " مینوس " ( minos ) شد ، که تمدن و فرهنگ میتویی در این جزیره زیبای دریای مدیترانه امروزه هنوز به یاد او ، به همین نام خوانده می شود . هنگامی که میتوس بزرگ شد ، به پادشاهی رسید . در کنار قصر او بنایی که " لابیرینت " ( labyrinth ) نامیده می شد قرار داشت ، ساختمانی با راهروهای پیچ در پیچ گیچ کننده فراوان . در این بنا هیولای ترسناکی به نام " مینوتاروس " ( minotaurus ) می زیست . اغلب این هیولا در نقش انسانی با سر گاومیش نشان داده می شود . این هیولا از گوشت انسانها تغذیه می کرد و بالاخره به دست قهرمان افسانه ای بزرگ یونان " تزوس " ( theseus ) به قتل رسید . " تزوس " پس از کشتن هیولا گلوله نخ باز شده ای " آریادنه " ( ariadne ) دختر پادشاه به او داده بود از راهروهای پیچ در پیچ " لابیرینت " خارج شد .http://forum.avastarco.com/forum/images/smilies/hope%20my%20fake%20smile%20works%20again.png
آیو
2nd May 2013, 06:53 PM
کلب اکبر به همراه کلب اصغر دو سگ جبار یا همان شکارچی هستند.
در زمان پیدایش افسانه، به دلیل عدم شناسایی و نام گذاری کلب اصغر از سوی یونانیان این شکارچی تنها دارای یک سگ؛ یعنی، همان کلب اکبر بوده است. ولی رومیان با نام گذاری کلب اصغر، این سگ را نیز جزو دارایی های جبار یا شکارچی دانستند و دو سگ کوچک و بزرگ را همراه او کردند.
در افسانه های اروپای باستان کلب اکبر به نام لیپاپس سگ فوق العاده ی آکتئون شناخته می شود. آکتئون هم که همان شکارچی ای بود که با دیدن بدن عریان آرتمیس به شکل گوزن در آمده بود.
در داستان های رومی هم کلب اکبر مأمور مراقبت و نگهبانی از پرنسس اروپا شناخته می شود.
طبق افسانه ای دیگر هم سگ به دست شاه کرت یعنی مینوس افتاد و او نیز برای این که بتواند معشوقه اش پروکریس را تطمیع کند، سگ را به او هدیه کرد.
افسانه ی دیگری هم می گوید بنا به تقدیر این سگ، هیچ حیوانی از چنگال سگ بزرگ نمی گریخت اما تا جایی که کلب اکبر با آخرین شکارش روبرو نشده بود این قانون برقرار بود. وقتی سگ با آخرین شکارش؛ یعنی، یک روباه روبرو شد. معادله ای حل نشدنی به وجود آمد، چراکه در تقدیر روباه هم شکست معنا نداشت. اما زئوس این معما را با تبدیل روباه به یک سگ حل کرد.
ahmad2015
17th May 2013, 12:22 PM
من که اصلا شیفته ی صورت فلکی جبارم صورت فلکی جبار http://www.noojum.com/images/stories/news/past/q476.gif
به درستی که زیباترین وچشمگیرترین صورت فلکی زمستانی صورت فلکی جبار یا شکارچی با ستاره های برجسته کمر٬پاوشانه هایش می باشد.افسانه هايي كه درباه اين صورت فلكي بزرگ آسمان بر سر زبانهاست ، آنقدر زيادند كه خود به تنهايي مي توانند كتابي را به وجود آورند .
نام این صورت فلکی به ترکیب ستاره هایش بسیار نزدیک است واز هزاران سال پیش شناخته شده بوده است.یک شکارچی که وسیله شکار در دست دارد ویک شمشیر در کمر ..ستاره آلفای آن یعنی ستاره ابط الجوزا ابرغولی است که قطرش از مدار چرخش سیاره مریخ بدور خورشید بزرگتر است.ستاره بتای آن هم ابرغولی است که رجل یا رجل الجوزا( رجل به معنای پا در زبان عربی)نام دارد. سحابی تاریک معروف کله اسبی هم در محدوده آن قراردارد.
چنين به نظر مي رسد كه هر گاه عقرب طلوع مي كند ، اين صورت فلكي در حال فرار است . برابر افسانه اي ديگر ، جبار ( شكارچي ) سرنوشتي به مراتب بدتر داشته است . مي گويند روزي او " آرتميس " الهه شكار را هنگام شنا در آب غافلگير كرد ، آرتميس از اين واقعه عصباني شد و شكارچي را به صورت گوزن در آورد . آنگاه سگهاي شكاري او نتوانستند شكارچي را باز شناسند و وي را تكه تكه كردند و از هم دريدند . پس از آن جبار به همراه سگها به شكل صورت فلكي به آسمان صعود كرد و به واقع در آسمان مي توانيد كلب اكبر و كلب اصغر را با ستارگان اصلي باشكوهشان شعراي يماني و شعراي شامي مشاهده كنيد و به تحسين زيبايي و شكوه آنها بپردازيد .
در داستان ديگر جبار ، معشوق آرتميس يا " آروارا " ( aurora ) ، الهه سرخ فام بامداد ، انگاشته مي شود . مي گويند الهه شكار آرتيميس ، كه وظيفه نور افشاني ماه را نيز بر عهده داشت ، به خاطر جبار فراموش كرد ، نور ماه را بتاباند . خداي خورشيد از اين موضوع چنان عصباني شد ، كه شكارچي را با تابش اشعه هاي نوراني خود نابينا كرد . بر اساس اين افسانه آرتميس خود از روي اشتباه جبار درمانده را مورد اصابت تير قرار داد . او براي آن لااقل بخشي از اين بي عدالتي را جبران كند ، از پدرش ، زئوس خواست كه شكارچي يا جبار را با سگهايش و شكاري كه كرده بود ، يعني خرگوش ( صورت فلكي ارنب ) ، به آسمان منتقل كند .
در بابل باستان مردم در صورت فلكي جبار نقش خدايي را مي ديدند ، كه سنگهاي قيمتي و جواهرات را خلق مي كرد . در واقع هم ستاره نوراني قرمز رنگ " يدالجوزا " و ستاره نوراني سفيد متمايل به آبي " رجل الجوزا " ياقوت و الماس را به خاطر انسان مي آورند .
انسان مي تواند در صورت فلكي جبار حتي با چشم معمولي و غير مسلح هم پديده هاي پيدايش و فنا را در كيهان مشاهده كند . زير ستارگان مشخص كمربند صورت فلكي جبار تحت شرايط ديد خوب مي توان سحابی كوچك (M42)را كه سحابي جبار نام دارد و یک سحابی نشری است تشخيص داد . در اين مكان امروزه هنوز هم خورشيدهاي جديدي به وجود مي آيند . " يدالجوزا " ، ستاره شانه چپ جبار ، برعكس ، خورشيدي در حال مرگ است ، كه در مبارزه با مرگ ، كاملا" بادكرده و متورم شده است . شايد اين ستاره ، بزودي با انفجاري بزرگ ، يعني با يك انفجار ابرنواختر ، نابود شود . منبع:سایت نجوم ایران
ahmad2015
17th May 2013, 12:22 PM
من که اصلا شیفته ی صورت فلکی جبارم صورت فلکی جبار http://www.noojum.com/images/stories/news/past/q476.gif
به درستی که زیباترین وچشمگیرترین صورت فلکی زمستانی صورت فلکی جبار یا شکارچی با ستاره های برجسته کمر٬پاوشانه هایش می باشد.افسانه هايي كه درباه اين صورت فلكي بزرگ آسمان بر سر زبانهاست ، آنقدر زيادند كه خود به تنهايي مي توانند كتابي را به وجود آورند .
نام این صورت فلکی به ترکیب ستاره هایش بسیار نزدیک است واز هزاران سال پیش شناخته شده بوده است.یک شکارچی که وسیله شکار در دست دارد ویک شمشیر در کمر ..ستاره آلفای آن یعنی ستاره ابط الجوزا ابرغولی است که قطرش از مدار چرخش سیاره مریخ بدور خورشید بزرگتر است.ستاره بتای آن هم ابرغولی است که رجل یا رجل الجوزا( رجل به معنای پا در زبان عربی)نام دارد. سحابی تاریک معروف کله اسبی هم در محدوده آن قراردارد.
چنين به نظر مي رسد كه هر گاه عقرب طلوع مي كند ، اين صورت فلكي در حال فرار است . برابر افسانه اي ديگر ، جبار ( شكارچي ) سرنوشتي به مراتب بدتر داشته است . مي گويند روزي او " آرتميس " الهه شكار را هنگام شنا در آب غافلگير كرد ، آرتميس از اين واقعه عصباني شد و شكارچي را به صورت گوزن در آورد . آنگاه سگهاي شكاري او نتوانستند شكارچي را باز شناسند و وي را تكه تكه كردند و از هم دريدند . پس از آن جبار به همراه سگها به شكل صورت فلكي به آسمان صعود كرد و به واقع در آسمان مي توانيد كلب اكبر و كلب اصغر را با ستارگان اصلي باشكوهشان شعراي يماني و شعراي شامي مشاهده كنيد و به تحسين زيبايي و شكوه آنها بپردازيد .
در داستان ديگر جبار ، معشوق آرتميس يا " آروارا " ( aurora ) ، الهه سرخ فام بامداد ، انگاشته مي شود . مي گويند الهه شكار آرتيميس ، كه وظيفه نور افشاني ماه را نيز بر عهده داشت ، به خاطر جبار فراموش كرد ، نور ماه را بتاباند . خداي خورشيد از اين موضوع چنان عصباني شد ، كه شكارچي را با تابش اشعه هاي نوراني خود نابينا كرد . بر اساس اين افسانه آرتميس خود از روي اشتباه جبار درمانده را مورد اصابت تير قرار داد . او براي آن لااقل بخشي از اين بي عدالتي را جبران كند ، از پدرش ، زئوس خواست كه شكارچي يا جبار را با سگهايش و شكاري كه كرده بود ، يعني خرگوش ( صورت فلكي ارنب ) ، به آسمان منتقل كند .
در بابل باستان مردم در صورت فلكي جبار نقش خدايي را مي ديدند ، كه سنگهاي قيمتي و جواهرات را خلق مي كرد . در واقع هم ستاره نوراني قرمز رنگ " يدالجوزا " و ستاره نوراني سفيد متمايل به آبي " رجل الجوزا " ياقوت و الماس را به خاطر انسان مي آورند .
انسان مي تواند در صورت فلكي جبار حتي با چشم معمولي و غير مسلح هم پديده هاي پيدايش و فنا را در كيهان مشاهده كند . زير ستارگان مشخص كمربند صورت فلكي جبار تحت شرايط ديد خوب مي توان سحابی كوچك (M42)را كه سحابي جبار نام دارد و یک سحابی نشری است تشخيص داد . در اين مكان امروزه هنوز هم خورشيدهاي جديدي به وجود مي آيند . " يدالجوزا " ، ستاره شانه چپ جبار ، برعكس ، خورشيدي در حال مرگ است ، كه در مبارزه با مرگ ، كاملا" بادكرده و متورم شده است . شايد اين ستاره ، بزودي با انفجاري بزرگ ، يعني با يك انفجار ابرنواختر ، نابود شود . منبع:سایت نجوم ایران
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.