farzane*
20th April 2013, 01:42 AM
موبایل
http://www.labkhandezendegi.com/wp-content/uploads/2012/06/1607.jpg (http://www.labkhandezendegi.com/wp-content/uploads/2012/06/1607.jpg)
توی اتاق رختكن كلوپ گلف ، وقتی همه آقايون جمع بودند يهو يه موبايل روی يه نيمكت شروع میكنه به زنگ زدن…
مردی كه نزديک موبايل نشسته بود دكمه اسپيكر موبايل (http://www.labkhandezendegi.com/archives/3026) رو فشار ميده و شروع میكنه به صحبت.
بقيه آقايون هم مشغول گوش كردن به اين مكالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزيزم. تو هنوز توی كلوپ هستی؟
مرد: آره!
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم
اينجا يه كت چرمی خوشگل ديدم كه فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشكالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه.
اگه اونقدر دوستش داری اشكالی نداره!
زن: من يه سری هم به نمايشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جديد ۲۰۰۶ رو ديدم. يكيشون خيلی قشنگ بود قيمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود!
مرد: باشه.
ولی با اين قيمت سعی كن ماشين رو با تمام امكانات جانبی بخری!
زن: عاليه.
اوه يه چيز ديگه اون خونهای رو كه قبلا میخواستيم بخريم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. ميگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره…
مرد: خب…
برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی كن ۹۰۰۰۰۰ دلار بيشتر ندی!!!
زن: خيلی خوبه.
بعدا میبينمت عزيزم.
خداحافظ
مرد: خداحافظ
بعدش مرد يه نگاهی به آقايونی كه با حسرت نگاهش میكردن میندازه و میگه: “كسی نمیدونه كه اين موبايل مال كيه؟!” http://www.daneshju.ir/forum/images/smilies/danesh_4.gif
http://www.labkhandezendegi.com/wp-content/uploads/2012/06/1607.jpg (http://www.labkhandezendegi.com/wp-content/uploads/2012/06/1607.jpg)
توی اتاق رختكن كلوپ گلف ، وقتی همه آقايون جمع بودند يهو يه موبايل روی يه نيمكت شروع میكنه به زنگ زدن…
مردی كه نزديک موبايل نشسته بود دكمه اسپيكر موبايل (http://www.labkhandezendegi.com/archives/3026) رو فشار ميده و شروع میكنه به صحبت.
بقيه آقايون هم مشغول گوش كردن به اين مكالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزيزم. تو هنوز توی كلوپ هستی؟
مرد: آره!
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم
اينجا يه كت چرمی خوشگل ديدم كه فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشكالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه.
اگه اونقدر دوستش داری اشكالی نداره!
زن: من يه سری هم به نمايشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جديد ۲۰۰۶ رو ديدم. يكيشون خيلی قشنگ بود قيمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود!
مرد: باشه.
ولی با اين قيمت سعی كن ماشين رو با تمام امكانات جانبی بخری!
زن: عاليه.
اوه يه چيز ديگه اون خونهای رو كه قبلا میخواستيم بخريم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. ميگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره…
مرد: خب…
برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی كن ۹۰۰۰۰۰ دلار بيشتر ندی!!!
زن: خيلی خوبه.
بعدا میبينمت عزيزم.
خداحافظ
مرد: خداحافظ
بعدش مرد يه نگاهی به آقايونی كه با حسرت نگاهش میكردن میندازه و میگه: “كسی نمیدونه كه اين موبايل مال كيه؟!” http://www.daneshju.ir/forum/images/smilies/danesh_4.gif