vahid5835
17th April 2013, 01:10 PM
آیا فناوری، فیزیک انسان را دستخوش تغییر خواهد کرد؟
http://www.zoomit.ir/media/k2/items/cache/ecb3d4cec20bdb38745142ddf0600b83_XL.jpg
داستان از این قرار است: آدمی از همان روزهای غارنشینی فناوریهای نوینی را با توجه به زمانه و دانش خود ابداع و اختراع کرده که همین دستساختهها در گام بعدی او و سبک زندگیاش را به شدت تغییر دادهاند. آیا این روند میتواند در آیندهی نزدیک از انسان موجود دیگری بسازد که کمتر با پیشینیانش نقطه مشترک داشته باشد؟
به گزارش سافتگذر (http://www.softgozar.com/)به نقل از زومیت؛ بنا به گزارشی که به تازگی در نشریهی علمی نیو ساینتیست (New Scientist) منتشر شده، در حدود 1.7 میلیون سال پیش نیاکان ما توانایی چندانی برای استفاده از ابزارهای دستساز نداشتند، آنها حتی نمیتوانستند این ابزارها را به خوبی در دست بگیرند. علت این موضوع نیز به دلیل فیزیک بدنی و شکل مچ دست آنها بوده؛ چرا که مچ دست انسانهای اولیه «بیشتر برای آویزان شدن از شاخهی درختان مناسب بود تا در دست گرفتن اشیاء کوچک و بسیار ظریف». این نقیصه به تدریج تا 800 هزار سال بعد رفع شد و آدمی توانست از نظر فیزیکی آمادگی لازم برای در دست گرفتن اشیاء را پیدا کند. حال پرسش اینجاست که در فاصلهی این سالها چه اتفاقی روی داده که آدمی به این سطح از توانایی دست پیدا کرده است؟ مجموعهی تازهای از استخوانهای یافت شده مربوط به آن دوران – یعنی در حدود 1.4 میلیون سال پیش – راهنمای خوبی برای پی بردن به پاسخ این پرسش چالشی است. این استخوانهای 1.4 میلیون ساله نشان، میدهند که دست انسانهای اولیه در این دوران به طرز بهتری برای استفاده از ابزارهای کوچک بهینه شده بود و به نسبت مردمان پیش از خود – یعنی انسانهای دوران 1.7 میلیون سال پیش – تغییراتی اساسی پیدا کرده بود. از این جالبتر اینکه نوادگان آنها در 800 هزار سال بعد، دستهایی به مراتب بهتر برای این کار داشتند؛ که همهی این شواهد نشانگر تکاملی تدریجی در نوع بشر است. دست مردمان 1.4 میلیون سال پیش دارای زائدهی کوچکی بود که در بخش ابتدایی آن یک استخوان کوچک قرار داشته که به ثبات هر چه بیشتر و بهتر مچ دست و کارایی آن کمک میکرد و شخص را قادر میساخت تا به طرز بهتری اشیاء کوچک را در دست گیرد. بدین ترتیب با این تکامل تدریجی، آدمی از نظر فیزیکی برای استفادهی بهتر از نوآوریها و اختراعاتش آماده شده است. نگارندهی مقالهی نیو ساینتیست در ادامه میافزاید،
همانطور که ابزارهای سنگی عمومیت مییافتند، افرادی که قادر بودند از قدرت مچ دست خود برای گرفتن و برداشتن این ابزارها کمک بگیرند، نسبت به سایرین دارای اولویت بیشتری بودهاند.
اما این احتمالات برای انسان امروز چه معنایی خواهد داشت؟ در حقیقت این یافتهها بدان معنی است که فناوریهای جدید همچون شبکهی به هم تنیدهی اینترنت، جستجوگر گوگل، و رایانههای پرقدرت و قابل حمل همچون گوشیهای هوشمند امروزی به طرز غیرقابل انکاری ما را تغییر میدهند و نه تنها مغز بلکه بدن ما را از نظر جسمی دستخوش تغییر میکنند؛ موردی که قابل انکار نیست! باید توجه داشت که سطح سواد و دانش فنی فرد در کنار کامیابی و موفقیت وی از منظر اقتصادی به طرز بسیار بارزی به تشکیل چرخهای منتج میشد که همهی عوامل آن به هم گره خورده و هر یک موجب تقویت و بروز عامل دیگر میشدند. از سوی دیگر تاثیر تمامی فناوریهای امروزی، به طور نمونه همین گوگل، بر روی تن و جان آدمی را نمیتوان دست کم گرفت. در سال 2011، نشریهی علمی ساینس (Science) اقدام به انتشار مقالهای کرد که عنوانش «تأثیر گوگل بر حافظه: عواقب فکری در دسترس بودن همیشگی اطلاعات در نوک انگشتان» بود. نتایج این تحقیق به روشنی نشان میداد افرادی که بیش از اندازه از گوگل استفاده میکنند، کمتر به حافظهی خود متکی هستند و در یادآوری برخی موارد واقعاً دچار مشکل میشوند. در حقیقت این تحقیق نشان میداد که استفاده از گوگل به تدریج ما را خنگ و کودن میکند! همچنین مشخص شد که آدمی سبک دیگری را برای به خاطر سپردن موارد مورد نظر فراگرفته است؛ به گونهای که تنها موضوعات مختلف را به طور حاشیهای به خاطر میآورد، آنها را به کار میگیرد و از اطلاعات بیشتر استفاده میکند. حتی میتوان این گونه جمعبندی کرد که،
مردم دادههای کمتری را به خاطر میآورند و در عوض میدانند کجا میتوان اطلاعات گم شدهی خود را بیابند!
این یعنی مغز ما خود را به تدریج به دنیایی عادت میدهد که در آن میتوان اطلاعات را در جای دیگری بجز ذهن آدمی متمرکز کرده و به آنها دسترسی داشت. این موضوع کمی عجیب به نظر میرسد، اما حقیقت آن است در حالی که حدود 900 هزار سال طول کشید مچ دست آدمی برای گرفتن اشیاء کوچک و ریز بهینه گردد، گوگل تنها در عرض کمتر از 20 سال نه تنها بدن بلکه مغز ما را دوباره از نو دست خوش تغییر کرده است. تصور کنید در 20 سال آتی مغز و بدن آدمی تا چه حد میتوانند تغییر کند؛ در دورانی که رایانهها و احتمالاً روباتها چند گام دیگر پیش رفتهاند و بیش از پیش به ما و زندگانیمان نزدیک شدهاند؛ دورانی که شاهد کارگذاری ابزارهای محاسباتی در بدن انسان خواهیم بود و این یعنی دنیایی که فناوری آن را به طرز سرسامآوری تغییر خواهد داد. بدین ترتیب تصور 100 یا حتی 100 هزار سال بعد واقعاً دشوار خواهد بود. آیندهای که تمامی فناوریهای پیشرفته در ما عجین میشوند و شاید دیگر انسانهای روی زمین، شباهتی به پدران و پدربزرگها و اجداد دورشان – که ما باشیم – نخواهد داشت! این یعنی دورهی بدن انسان، البته آن طور که ما آن را میشناسیم، رو به زوال است! نظر شما دربارهی این مقاله و موضوعات مطرح شده در آن چیست؟ آیا میتوان این تغییرات دائمی در بدن انسان را نادیده گرفت؟ آیا در آیندهی دور یا نزدیک با موجود دیگری به نام انسان روبرو میشویم که رنگ بویی از انسانیت نبرده است؟
http://www.zoomit.ir/media/k2/items/cache/ecb3d4cec20bdb38745142ddf0600b83_XL.jpg
داستان از این قرار است: آدمی از همان روزهای غارنشینی فناوریهای نوینی را با توجه به زمانه و دانش خود ابداع و اختراع کرده که همین دستساختهها در گام بعدی او و سبک زندگیاش را به شدت تغییر دادهاند. آیا این روند میتواند در آیندهی نزدیک از انسان موجود دیگری بسازد که کمتر با پیشینیانش نقطه مشترک داشته باشد؟
به گزارش سافتگذر (http://www.softgozar.com/)به نقل از زومیت؛ بنا به گزارشی که به تازگی در نشریهی علمی نیو ساینتیست (New Scientist) منتشر شده، در حدود 1.7 میلیون سال پیش نیاکان ما توانایی چندانی برای استفاده از ابزارهای دستساز نداشتند، آنها حتی نمیتوانستند این ابزارها را به خوبی در دست بگیرند. علت این موضوع نیز به دلیل فیزیک بدنی و شکل مچ دست آنها بوده؛ چرا که مچ دست انسانهای اولیه «بیشتر برای آویزان شدن از شاخهی درختان مناسب بود تا در دست گرفتن اشیاء کوچک و بسیار ظریف». این نقیصه به تدریج تا 800 هزار سال بعد رفع شد و آدمی توانست از نظر فیزیکی آمادگی لازم برای در دست گرفتن اشیاء را پیدا کند. حال پرسش اینجاست که در فاصلهی این سالها چه اتفاقی روی داده که آدمی به این سطح از توانایی دست پیدا کرده است؟ مجموعهی تازهای از استخوانهای یافت شده مربوط به آن دوران – یعنی در حدود 1.4 میلیون سال پیش – راهنمای خوبی برای پی بردن به پاسخ این پرسش چالشی است. این استخوانهای 1.4 میلیون ساله نشان، میدهند که دست انسانهای اولیه در این دوران به طرز بهتری برای استفاده از ابزارهای کوچک بهینه شده بود و به نسبت مردمان پیش از خود – یعنی انسانهای دوران 1.7 میلیون سال پیش – تغییراتی اساسی پیدا کرده بود. از این جالبتر اینکه نوادگان آنها در 800 هزار سال بعد، دستهایی به مراتب بهتر برای این کار داشتند؛ که همهی این شواهد نشانگر تکاملی تدریجی در نوع بشر است. دست مردمان 1.4 میلیون سال پیش دارای زائدهی کوچکی بود که در بخش ابتدایی آن یک استخوان کوچک قرار داشته که به ثبات هر چه بیشتر و بهتر مچ دست و کارایی آن کمک میکرد و شخص را قادر میساخت تا به طرز بهتری اشیاء کوچک را در دست گیرد. بدین ترتیب با این تکامل تدریجی، آدمی از نظر فیزیکی برای استفادهی بهتر از نوآوریها و اختراعاتش آماده شده است. نگارندهی مقالهی نیو ساینتیست در ادامه میافزاید،
همانطور که ابزارهای سنگی عمومیت مییافتند، افرادی که قادر بودند از قدرت مچ دست خود برای گرفتن و برداشتن این ابزارها کمک بگیرند، نسبت به سایرین دارای اولویت بیشتری بودهاند.
اما این احتمالات برای انسان امروز چه معنایی خواهد داشت؟ در حقیقت این یافتهها بدان معنی است که فناوریهای جدید همچون شبکهی به هم تنیدهی اینترنت، جستجوگر گوگل، و رایانههای پرقدرت و قابل حمل همچون گوشیهای هوشمند امروزی به طرز غیرقابل انکاری ما را تغییر میدهند و نه تنها مغز بلکه بدن ما را از نظر جسمی دستخوش تغییر میکنند؛ موردی که قابل انکار نیست! باید توجه داشت که سطح سواد و دانش فنی فرد در کنار کامیابی و موفقیت وی از منظر اقتصادی به طرز بسیار بارزی به تشکیل چرخهای منتج میشد که همهی عوامل آن به هم گره خورده و هر یک موجب تقویت و بروز عامل دیگر میشدند. از سوی دیگر تاثیر تمامی فناوریهای امروزی، به طور نمونه همین گوگل، بر روی تن و جان آدمی را نمیتوان دست کم گرفت. در سال 2011، نشریهی علمی ساینس (Science) اقدام به انتشار مقالهای کرد که عنوانش «تأثیر گوگل بر حافظه: عواقب فکری در دسترس بودن همیشگی اطلاعات در نوک انگشتان» بود. نتایج این تحقیق به روشنی نشان میداد افرادی که بیش از اندازه از گوگل استفاده میکنند، کمتر به حافظهی خود متکی هستند و در یادآوری برخی موارد واقعاً دچار مشکل میشوند. در حقیقت این تحقیق نشان میداد که استفاده از گوگل به تدریج ما را خنگ و کودن میکند! همچنین مشخص شد که آدمی سبک دیگری را برای به خاطر سپردن موارد مورد نظر فراگرفته است؛ به گونهای که تنها موضوعات مختلف را به طور حاشیهای به خاطر میآورد، آنها را به کار میگیرد و از اطلاعات بیشتر استفاده میکند. حتی میتوان این گونه جمعبندی کرد که،
مردم دادههای کمتری را به خاطر میآورند و در عوض میدانند کجا میتوان اطلاعات گم شدهی خود را بیابند!
این یعنی مغز ما خود را به تدریج به دنیایی عادت میدهد که در آن میتوان اطلاعات را در جای دیگری بجز ذهن آدمی متمرکز کرده و به آنها دسترسی داشت. این موضوع کمی عجیب به نظر میرسد، اما حقیقت آن است در حالی که حدود 900 هزار سال طول کشید مچ دست آدمی برای گرفتن اشیاء کوچک و ریز بهینه گردد، گوگل تنها در عرض کمتر از 20 سال نه تنها بدن بلکه مغز ما را دوباره از نو دست خوش تغییر کرده است. تصور کنید در 20 سال آتی مغز و بدن آدمی تا چه حد میتوانند تغییر کند؛ در دورانی که رایانهها و احتمالاً روباتها چند گام دیگر پیش رفتهاند و بیش از پیش به ما و زندگانیمان نزدیک شدهاند؛ دورانی که شاهد کارگذاری ابزارهای محاسباتی در بدن انسان خواهیم بود و این یعنی دنیایی که فناوری آن را به طرز سرسامآوری تغییر خواهد داد. بدین ترتیب تصور 100 یا حتی 100 هزار سال بعد واقعاً دشوار خواهد بود. آیندهای که تمامی فناوریهای پیشرفته در ما عجین میشوند و شاید دیگر انسانهای روی زمین، شباهتی به پدران و پدربزرگها و اجداد دورشان – که ما باشیم – نخواهد داشت! این یعنی دورهی بدن انسان، البته آن طور که ما آن را میشناسیم، رو به زوال است! نظر شما دربارهی این مقاله و موضوعات مطرح شده در آن چیست؟ آیا میتوان این تغییرات دائمی در بدن انسان را نادیده گرفت؟ آیا در آیندهی دور یا نزدیک با موجود دیگری به نام انسان روبرو میشویم که رنگ بویی از انسانیت نبرده است؟