چکامه91
16th April 2013, 09:48 PM
میخواهیم رازی را با شما در میان بگذاریم كه سرنوشت شما را عوض میكند؛ رازی كه هنوز هم خودمان ماندهایم چطور به آن دست پیدا كردهایم و اما راز مهم ما این است كه اخیرا متوجه شدهایم سه نكته مهم و اساسی وجود دارد كه با رعایت آنها زندگی آدم زیر و رو میشود ـ اصلا یك چیزی میگوییم یك چیزی میشنوید! ـ اما اولین نكته این است كه...
عجالتا اول برویم سر اصل مطلب، عرض به حضورتان كه تازگیها با مسائلی روبهرو میشویم و چیزهایی میبینیم كه به قول نقی در سریال «پایتخت» كه میگفت: «دست بندازم دهن خودمو جر بدم» آدم دلش میخواهد دست بندازد دهن خودش را جر بدهد.
كلا این روزها با این اوضاع و احوالی كه داریم، خدای نكرده فكر ناجور نكنید، اوضاع خیلی هم ناجور نیست فقط كمی گرانی و كمی بیتفاوتی و كمی ... بگذریم.
وقتی همین روزهاست كه برویم سوپرماركت و بگوییم: «آقا! ببخشید آدامس باز دارید؟ لطفا یه دونه بدید!»
وقتی فلان خودروی داخلی كه به دلیل نقص فنی بسیارش بعد از هیتلر و چنگیزخان مغول بیشترین نقش را در كشتار دستهجمعی آدمها داشته، اما با این تفاصیل روز به روز قیمت آن افزایش پیدا میكند و باز ملت عزیز ما برای خرید آن از سر و كول هم بالا میروند.
وقتی هر روز یك مسیر ثابت را طی میكنید، اما سوار هر تاكسی كه میشوید نرخ آن با تاكسی روز قبل متفاوت است؛ اگر اعتراض كنید در جواب شما قاطعانه میگویند كه براساس نرخ تعیین شده از سوی اتحادیه عمل میكنند و اگر زبانمان لال برمواضع خودتان پافشاری كنید چنان محترمانه از تاكسی پیادهتان میكنند كه تا یك هفته قادر به نشستن روی صندلی نباشید.
وقتی نرخ گوشت از این مغازه تا مغازه خیابان بغلی متفاوت است و اگر بپرسید چرا، چنان در مورد اصالت گاو و گوسفندهایشان برای شما تعریف میكنند كه آرزو میكردید، ای كاش علف بودید و چنین گاو و گوسفندی شما را میخوردند.
وقتی كه نرخ... بیخیال خسته شدیم. وقتی كه این همه داد میزنیم و از مسئولان میپرسیم كه اگر صدای ما را میشنوند، كاری بكنند و وقتی كه تردید داریم اصلا صدای ما را شنیدهاند یا نه. آنها در جواب به قول پسر عمهزا در سریال كلاه قرمزی فقط میگویند: «ها شنیدوم، اهمیت ندادوم.»
در این بین از هر كسی كه بپرسید اوضاع چطور است؟ بیبرو برگرد میگوید: «خراب آقا، خراب، پراید شده بیست میلیون تومان!» بعد بلافاصله یك پیامك جدید برای شما میخواند و هرهر میخندد و یك ایمیل طنز برایتان میفرستد.
وقتی... بگذریم. راستی یك پرسش مهم، شما جایی را سراغ دارید كه كارش نظارت برقیمتگذاریها و كنترل قیمتهای بازار باشد؛ اصلا چنین جایی وجود دارد؟
خلاصه با تمام این تفاصیل واقعا قبول دارید كه برای نجات خودمان به آن سه نكته مهم و اساسی كه اول مطلبمان عرض كردیم، نیاز داریم.
و اما آن سه نكته مهم، عرضم به حضورتان كه...
ای جانم! شما هنوز منتظر آن سه نكته مهم و حیاتی هستید؟ بمیریم كه خودمان هم آن سه نكته را بلد نیستیم! اما نگران نباشید، مطمئنم كه آن سه نكته اساسی وجود دارد. این جوری هم به ما نگاه نكنید، اتفاق خاصی نیفتاده است، ضمنا ما اگر آن سه نكته را بلد بودیم الان خودمان اینجا نبودیم!
منبع (http://www.jamejamonline.ir/NewsPreview/1008722925872680886)
عجالتا اول برویم سر اصل مطلب، عرض به حضورتان كه تازگیها با مسائلی روبهرو میشویم و چیزهایی میبینیم كه به قول نقی در سریال «پایتخت» كه میگفت: «دست بندازم دهن خودمو جر بدم» آدم دلش میخواهد دست بندازد دهن خودش را جر بدهد.
كلا این روزها با این اوضاع و احوالی كه داریم، خدای نكرده فكر ناجور نكنید، اوضاع خیلی هم ناجور نیست فقط كمی گرانی و كمی بیتفاوتی و كمی ... بگذریم.
وقتی همین روزهاست كه برویم سوپرماركت و بگوییم: «آقا! ببخشید آدامس باز دارید؟ لطفا یه دونه بدید!»
وقتی فلان خودروی داخلی كه به دلیل نقص فنی بسیارش بعد از هیتلر و چنگیزخان مغول بیشترین نقش را در كشتار دستهجمعی آدمها داشته، اما با این تفاصیل روز به روز قیمت آن افزایش پیدا میكند و باز ملت عزیز ما برای خرید آن از سر و كول هم بالا میروند.
وقتی هر روز یك مسیر ثابت را طی میكنید، اما سوار هر تاكسی كه میشوید نرخ آن با تاكسی روز قبل متفاوت است؛ اگر اعتراض كنید در جواب شما قاطعانه میگویند كه براساس نرخ تعیین شده از سوی اتحادیه عمل میكنند و اگر زبانمان لال برمواضع خودتان پافشاری كنید چنان محترمانه از تاكسی پیادهتان میكنند كه تا یك هفته قادر به نشستن روی صندلی نباشید.
وقتی نرخ گوشت از این مغازه تا مغازه خیابان بغلی متفاوت است و اگر بپرسید چرا، چنان در مورد اصالت گاو و گوسفندهایشان برای شما تعریف میكنند كه آرزو میكردید، ای كاش علف بودید و چنین گاو و گوسفندی شما را میخوردند.
وقتی كه نرخ... بیخیال خسته شدیم. وقتی كه این همه داد میزنیم و از مسئولان میپرسیم كه اگر صدای ما را میشنوند، كاری بكنند و وقتی كه تردید داریم اصلا صدای ما را شنیدهاند یا نه. آنها در جواب به قول پسر عمهزا در سریال كلاه قرمزی فقط میگویند: «ها شنیدوم، اهمیت ندادوم.»
در این بین از هر كسی كه بپرسید اوضاع چطور است؟ بیبرو برگرد میگوید: «خراب آقا، خراب، پراید شده بیست میلیون تومان!» بعد بلافاصله یك پیامك جدید برای شما میخواند و هرهر میخندد و یك ایمیل طنز برایتان میفرستد.
وقتی... بگذریم. راستی یك پرسش مهم، شما جایی را سراغ دارید كه كارش نظارت برقیمتگذاریها و كنترل قیمتهای بازار باشد؛ اصلا چنین جایی وجود دارد؟
خلاصه با تمام این تفاصیل واقعا قبول دارید كه برای نجات خودمان به آن سه نكته مهم و اساسی كه اول مطلبمان عرض كردیم، نیاز داریم.
و اما آن سه نكته مهم، عرضم به حضورتان كه...
ای جانم! شما هنوز منتظر آن سه نكته مهم و حیاتی هستید؟ بمیریم كه خودمان هم آن سه نكته را بلد نیستیم! اما نگران نباشید، مطمئنم كه آن سه نكته اساسی وجود دارد. این جوری هم به ما نگاه نكنید، اتفاق خاصی نیفتاده است، ضمنا ما اگر آن سه نكته را بلد بودیم الان خودمان اینجا نبودیم!
منبع (http://www.jamejamonline.ir/NewsPreview/1008722925872680886)