PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به این میگن حکایت



homeyra
14th April 2013, 03:21 PM
مرد فقیرى بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست می‌کرد و او آنرا به تنها بقالى روستا مى‌فروخت.
آن زن روستایی کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویى مى ساخت و همسرش در ازای فروش آنها مایحتاج خانه را از همان بقالی مى‌خرید.
روزى مرد بقال به وزن کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.
هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره‌ها ۹۰۰ گرم است.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره‌ها را به عنوان یک کیلویی به من مى‌فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: راستش ما ترازویی نداریم که کره‌ها رو وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادیم ....


"یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه می‌گیرند."

sibar
14th April 2013, 04:12 PM
......ازماست که برماست......

sibar
14th April 2013, 04:15 PM
دستت دردنکنه عزیز.آموزنده بود.smilee_new2 (2)

hosseinarabi69
14th April 2013, 05:44 PM
سلام
عالی بود واقعا باید گفت perfect

fati3370
15th April 2013, 11:35 AM
معرکه بود بخدا تلنگر بجایی بود ترکوندی حمیراجان

AaZaAdeh
15th April 2013, 03:30 PM
هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی....[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد