meisam_mgh
3rd May 2009, 08:49 AM
تخمين تابع مخارج مذهبي
(مخارج در راه خدا) مسلمانان
(http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn1)
چكيده
بحث رفتار مصرفكننده، از مباحث مهم اقتصاد بهويژه اقتصاد اسلامي است. در اين زمينه، بررسي تجربي رفتار مصرفكننده مسلمان اهميت ويژهاي دارد. در اين مقاله، كوشيده شده است در يك بررسي تجربي، تابع مخارج مذهبي (هزينههاي در راه خداي) مسلمان تخمين زده شود. اين تخمين با بهكارگيري دادههاي جمعآوري شده با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماري، خانوارهاي تهراني هستند كه سرپرست آنها در مناطق مركزي شهر شغل آزاد دارد. نمونه مورد بررسي 500 عضو از اين جامعه و انتخاب آن خوشهاي تصادفي بوده است. در اين بررسي، هزينههاي مذهبي خانوار تابعي از درآمد، درجه ايمان و سن سرپرست آن در نظر گرفته شده است. براي اندازهگيري درجه ايمان فرد، شاخصي مبتني بر آيات قرآن ساخته، و از آن استفاده شده است. تابع تخمينزده شده گوياي قابليت مناسب تبيين الگوي استفاده شده است.
واژگان كليدي: اقتصاد اسلامي، مصرفكننده، مسلمان، تابع مخارج مذهبي، رفتار.
مقدمه
يكي از مباحث مهم اقتصاد، بهويژه اقتصاد اسلامي، بحث رفتار مصرفكننده است. در زمينه رفتار مصرفكنندة مسلمان، نظريههاي گوناگوني ارائه شده است. برخي از اين نظريهها قابليت آزمون ندارند؛ امّا بعضي ديگر داراي این قابليت هستند. از نظريههاي واجد اين قابليت، تبيين رفتار مصرفكننده برحسب درجه ايمان و سن افراد يا به تعبير ديگر، نظريه رفتار مصرفكننده برحسب مطلوبيت انتظاري است. در اين مقاله، ضمن مروري بر نظريههاي ارائهشده در زمينه رفتار مصرفكننده مسلمان در سطح خُرد، و تشريح مختصر نظريه يادشده، تابع مخارج در راه خداي مسلمانان را بهصورت تجربي برحسب درجه ايمان، سن و درآمد تخمين ميزنيم؛ امّا قبل از اين تخمين، شاخصي براي سنجش ايمان ساخته شده است كه تشريح ميشود. نتايج بررسي، گوياي قابليت تبيين قابل قبول اين ديدگاه است.
1. پيشينه نظري بحث رفتار مصرفكننده مسلمان
شايد بتوان گفت از نخستين مطالبي كه بهشيوه علمي امروز در قالب مباحث نظري دربارة رفتار مصرفكنندة مسلمان مطرح شد، از سوي محمد منذر كهف (Mohammad Monzer kahf) بوده است. او در سال 1973 در مطالعه خود تحت عنوان «مقدمهاي بر مطالعه اقتصاد اسلام»، ضمن نقد عقلانيت اقتصادي در اقتصاد سنتي و ارائه چارچوبي براي عقلانيت اسلامي، اين مطلب را مطرح ميكند كه مصرفكنندة مسلمان، افق زماني متفاوتي در مقايسه با مصرفكننده غيرديني دارد (Kahf, 1973; P 10-13). اين افق زماني، آخرت را نيز در برميگيرد؛ البته صديقي قبل از او (Sidighi, 1972) بحث عقلانيت اقتصاد سنتي را نقد كرده بود؛ امّا ميتوان گفت كه ارائه بحث نظري جديد در زمينه مصرف با تفكيك افق زماني به دنيا و آخرت، شكل سازمان يافتهتري به خود گرفت. پس از آن، كهف ميكوشد با ارائه بحثي مبتني بر 3 پايه زكات، جايگزيني مضاربه به جاي بازار ربوي سرمايه و تعاون به جاي رقابت، مدلي را براي تصميمگيري خانوار با هدف حداكثركردن سود ارائه كند كه براساس اين مدل، نحوه تصميمگيري مسلمان براي تخصيص منابع خود به پسانداز و سرمايهگذاري تشريح ميشود (Kahf, 1974).
پس، زرقا در بحث خود، حدود مصرف در سطح كفايت و كمتر از اسراف، همچنين هدفبودن پاداش آخرتي را مطرح ميكند. براساس نظر او، هدف مصرفكننده، حداكثركردن مطلوبيت ناشي از مصرف دنيايي و پاداش آخرتي است (Zarga, 1976; P 30-45).
پس از ارائه اوليه، كهف مطالب خود را دربارة نظريه رفتار مصرفكننده كاملتر كرد (Kahf, 1976 & 1978). كنار اين، ديگران مانند صديقي، فهيمخان (Mohammad Fahim Khan)، سيّدعقيل (Seyd Umar Seyd Aghil)، عبدالمنان و مانند اينها نيز مطالب ديگري در اين زمينه ارائه كردند. با اين حال، چند ديدگاه اصلي در اين زمينه ارائه شده است كه به آنها اشاره ميكنيم:
1. مصرفكننده مسلمان در جايگاه حداكثركننده رستگاري (فلاح) دنيا و آخرت (Kahf, 1991 & 2002)؛
2. مصرفكنندة مسلمان در مقام حداكثركننده مطلوبيت دنيا و آخرت (Kahf, 1979; Fahimkhan, 1984; Seyed Aghil, 1992)؛
3. مصلحت در مقابل مطلوبيت و توازن به جاي حداكثرسازي (Fahimkhan, 1987 & 1992)؛
4. مصرف و رعايت قواعد اسلامي (Zarga, 1992).
1-1. نظريه رفتار مصرفكنندة مسلمان در مطالعات و نوشتههاي ايران
محققان و اقتصاددانان مسلمان در ايران نيز كوششهايي در قالب مباحث مربوط به نظرية رفتار مصرفكنندة مسلمان انجام دادهاند؛ از جمله توتونچيان در كتاب تئوري تقاضا و تحليل اقتصادي انفاق مطلوبيت را رضاي خاطر حاصل از هر عملي كه زمينههاي رضاي خدا را فراهم آورد ميداند (توتونچيان، 1363: ص128)، و مصرفكنندة مسلمان را نيز از اين جهت، حداكثركننده مطلوبيت با اين تعريف بيان كرده است.
سيّدكاظم صدر در بخشي از كتاب اقتصاد صدر اسلام، نظريه مصرف را مطرح ميكند. او ضمن اشاره به اينكه ميتواند هدف مصرفكننده حداكثركردن محبوب باشد (صدر، 1375: ص193)، بحث خود را با اين هدف كه او ميكوشد سطح رضاي خدا را حداكثر كند، در قالب نمودار مطرح ميسازد. او رفتار مصرفكنندة مسلمان در تقسيم درآمد خود به انفاق و مصرف شخصي را مشابه توتونچيان، امّا با افزودن اثر درآمد (منحنيهاي درآمد ـ مصرف و درآمد ـ انفاق) ارائه ميكند. در ادامه، بحث استراحت و عبادت را نيز در مقابل كسب درآمد براي تقسيم زمان مصرفكننده، مطرح و نحوه تصميمگيري در اين زمينه را تشريح ميكند (همان: ص18 ـ 208).
دادگر، مطلوبيت را به 3 بخش تفكيك ميكند: يكي مطلوبيت مادي حاصل از مصرف كالاهاي دنيايي، ديگري مطلوبيت معنوي (ناشي از انجام اعمال براي خدا)، و سوم مطلوبيت حاصل از اطمينان و آرامش روحي (بهدست آمده از انجام اعمال براي خدا). او دو مطلوبيت اخير را در مطلوبيت الاهي خلاصه ميكند (دادگر، 1378: ص4 ـ 101).
ديدگاه ديگري در اين زمينه، مطلوبيت را انتظاري در نظر ميگيرد و حداكثرسازي را در وضعيت عدم قطعيت تحليل ميكند. براساس اين نظريه، مصرفكننده درصدد حداكثركردن مطلوبيت خود در سه دوره زندگي، يعني زمان حاضر، آينده و آخرت است. مطلوبيت، يك مقدار انتظاري است؛ زيرا پيش از مصرف، مطلوبيت حاصل نشده است و مصرفكننده فقط برحسب پيشبيني وضعيت آينده و درجه اطمينان به تحقق مطلوبيت ناشي از انجام عمل خود، تصميم ميگيرد.
تحقق آخرت براي همه افراد مسجّل نيست. بعضي به آخرت ايمان دارند و برخي ندارند. در نظر آنان كه ايمان دارند، آخرت تحققيافتني است؛ با وجود اين، ايمان همه افراد نيز يك اندازه نيست و تفاوت دارد. هر چه ايمان بيشتر باشد، فرد تحقق آخرت را قطعيتر تلقي ميكند؛ پس درجه اطمينان به تحقق آخرت، با درجه ايمان افراد مترادف است (عزتي، 1382«ب»). در ادامه مقاله، شاخص پيشنهادي ايمان تشريح ميشود.
2. الگوي تحليلي
چنانكه اشاره شد، اينجا درصدد انجام آزمون تجربي براي بررسي اثر 3 عامل بر روي مخارج مذهبي خانوارها هستيم. اين 3 عامل عبارتند از سن افراد (سرپرست خانوار)، درآمد خانوار و درجه ايمان مذهبي خانوار (سرپرست خانوار). براي تحليل اين 3 عامل، مدل تابعي را بهصورت ذيل در نظر ميگيريم.
كه در آن، RE مقدار مخارج مذهبي سالانه خانوار برحسب هزار ريال، سن سرپرست خانوار برحسب سال، درجه ايمان افراد برحسب يك شاخص طراحيشده (همان) و I مجموع درآمد سالانه خانوار برحسب هزار ريال است.
1-2. جامعه آماري
جامعه آماري انتخابي اين تحقيق، خانوارهايي هستند كه سرپرست آنها در مشاغل غيردولتي در محدوده مركزي شهر تهران شاغلند. اين جامعه بهعلت كاهش تورش ناشي از نگراني در ارائه پاسخ به پرسشهاي سنجش ايمان افراد مدنظر قرار گرفته است.
2-2. نمونه
نمونه آماري اين تحقيق، 500 نفر از جامعه مورد بررسي بوده و براي انتخاب اعضاي نمونه، از روش خوشهاي استفاده شده است به اينصورت كه 5 خيابان از خيابانهاي اصلي شهر بهصورت خوشههاي نمونه برگزيده شدهاند و در هر خيابان با مراجعه به همه شاغلان، هر كدام حاضر شده پرسشنامه را تكميل كند، پرسشنامه به وي تحويل شده است. حدود 1000 پرسشنامه به ايشان تحويل شده است كه از اين ميان، حدود 600 پرسشنامه از پرسشنامهها بازگردانده، و500 نمونه آن قابل استفاده شد. نتايج تحليل تجربي، به اين افراد و خانوار آنها مربوط است.
3. تهيه مقياس سنجش ايمان
1ـ3. پيشينه اندازهگيري مذهبي
مذهب، يكي از مباحث غيركمّي شمرده ميشود كه سنجش بسياري از ويژگيهاي آن نزد افراد و جوامع با دشواريهاي فراواني روبهرو است؛ از اينرو سنجشهاي مذهبي با چالشهاي گوناگوني مواجه بودهاند. در تلاش براي اندازهگيري اينگونه امور غيركمّي، از مقياسهاي مختلفي استفاده ميشود. در بعضي موارد، امكان كميكردن اينگونه ويژگيها وجود دارد؛ امّا در بعضي موارد ناگزيريم از مقياسهاي كيفي استفاده كنيم. با اين حال، تلاشهاي بسياري براي تدوين مقياسهاي سنجش مذهبي صورت گرفته است.
به تبع اين تلاشها براي سنجش مذهبي، مقياسهاي گوناگوني تدوين شده است. بهطور كلي ميتوان مقياسهاي سنجش مذهبي را به دو دسته مقياسهاي تكبعدي و مقياسهاي چندبعدي تفكيك كرد.
1ـ1ـ3. مقياسهاي سنجش نگرش مذهبي بهصورت يك بُعد كلي
اغلب مقياسهاي اوليهاي كه براي سنجش مذهبي افراد، تدوين شدهاند، كوشيدهاند مذهب را بهصورت نگرش، يكجا مدنظر قرار دهند و سنجش نگرش مذهبي را هدف قرار دادهاند. ميتوان از جمله مقياسهاي سنجش نگرشها را (نه صِرف نگرش مذهبي) مقياسهاي ذيل عنوان كرد كه بهصورت ابداعكننده روش محاسباتي خاصي در اين زمينه مطرح است.
أ. ليكرت (Likert) روش سادهاي ارائه كرد كه به مقياس ليكرت (Likert Scale) معروف شده است. دادههاي لازم براي محاسبه اين مقياس، متكي به پرسشنامههاي حاوي پرسشهاي پنجگزينهاي كاملاً موافق، موافق، بينابين، مخالف و كاملاً مخالف است. در اين مقياس، فرض بر اين است كه پرسشها ارزش برابر دارند. براي پنج گزينه يادشده نيز نمرههاي با فاصله يكسان مانند 1 تا 5 داده ميشود. حاصل جمع پنج نمره گزينهها، براي پاسخهاي گوناگون، ملاك اندازه نگرش افراد است.* (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn2)
ب. تورستن (Thurston) مقياس سنجش نگرش ديگري ساخت كه در آن براي هر پرسش، نمره ارزشي خاصي قائل شد كه ضريب اهميت پاسخ مربوط است. در اين روش نيز (مشابه روش ليكرت) پاسخهاي چندگزينهاي در نظر گرفته ميشود.** (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn3)
ج. گاتمن (Guttman) نيز روشي را طراحي كرد كه بر پرسشهايي با پاسخ دو گزينهاي بلي / خير يا موافق / مخالف و نظير اين مبتني است؛ امّا به اينصورت كه پرسشها بهترتيب از كماهميتترين تا مهمترين (يا بالعكس) مرتب ميشوند. پاسخها به اينصورت است كه اگر فردي براي يك پرسش، پاسخ منفي را برگزيد، بايد به همه پرسشهاي كم اهميتتر پاسخ منفي، و به همه پرسشهاي پر اهميتتر پاسخ مثبت بدهد. تعداد پاسخهاي مثبت، اندازه نگرش فرد شمرده ميشود. اين مقياسها ميتوانند براي سنجش نگرشها بهكار گرفته شوند. افزون بر اينها مقياسهاي ديگري نيز براي سنجش نگرشها ساخته شده است كه كمتر ميتوان آنها را در زمينه سنجش نگرش مذهبي بهكار برد. * (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn4)
از بين اين روشهاي محاسباتي، روش محاسباتي ليكرت، روش سادهتري است و محققان گوناگون براي ساختن مقياسهاي سنجش مذهبي از اين روش محاسباتي بيشتر استفاده كردهاند؛ البته در گزينههاي پاسخ، همه محققان از طيف كاملاً موافق تا كاملاً مخالف استفاده نكردهاند. برخي از بسيار زياد تا بسيار كم، كاملاً صحيح تا كاملاً غلط يا طيفي از عددها يا زمانها و نظير اينها نيز استفاده كردهاند. بعضي نيز طيف موردنظر را به گزينههاي كمتر يا بيشتر تغيير دادهاند. از جمله مقياسهاي تكبعدي سنجش نگرش مذهبي در اين زمينه، مقياس فرانسيس (J. L. Francis, 1983) است. او براي ساختن مقياس خود، پرسشنامهاي تهيه كرد كه به پرسشنامه نگرش مثبت به مذهب مسيحيت (Attitude toward christianity) معروف شد. او براي اين پرسشنامه، پاسخهاي پنجگزينهاي مانند ليكرت در نظر گرفت و روش محاسباتي آن نيز روش ليكرت است. اين پرسشنامه، در تحقيقات ديگري نيز بهكار گرفته شد؛ از جمله فرانسيس و پيرسون (R. P. Pearson, 1985).
فرانسيس و استابز (T. M. Stabs, 1987) پرسشهاي اين پرسشنامه را اصلاح كردند و مقياس جديدي با همان شرايط ساختند. پس از آن، اين مقياس در تحقيقات گوناگوني بهصورت مقياس محاسباتي «مذهبيبودن در مسيحيت» مورد استفاده محققان قرار گرفته است (از جمله فرانسيس (1991 و 1993)؛ فرانسيس و بنت (G. Bennett) 1992؛ لويس (A. C. Lewis) و جوزف (S. Joseph) (1994)؛ لويس و مالتبي (John Maltby) (1995 و 1997)؛ مالتبي، تالي (Margaret Talley) كوپر (Colin Cooper) و لسلاي (JOlian C. Leslie) (1995)؛ مالتبي (1997)؛ ويلد (A. Wilde) و جوزف (1997)؛ فرانسيس و ديگران (1995)؛ آدامسون (Adamson) و ديگران (1998 و 2000). اين مقياس بهصورت ويژهاي مورد استقبال محققان قرار گرفته است.
در اين زمينه، شفرد (Shepherd) نيز مقياسي با استفاده از روش محاسباتي ليكرت با هدف مقايسه نگرش مذهبي مسيحيان و غيرمسيحيان ساخت كه مورد استفاده فراواني قرار نگرفت (خداياريفرد، 1378). افزون بر اين موارد، مقياسهاي ديگري نيز با هدف اندازهگيري مذهبي از ابعاد چندگانه مذهب بهوسيلة پژوهشگران ساخته و بهكار گرفته شده است كه در ادامه بدانها اشاره ميشود.
2ـ1ـ3. مقياسهاي چندجنبهاي (چندبُعدي) سنجش مذهبي
مقياسهاي اشاره شده تا اينجا، نگرش را در مجموع يكجا مدنظر قرار ميدهند يا براي اندازهگيري بُعد اصلي نگرش، يعني اعتقادات استفاده ميشوند. در زمينه تفكيك ابعاد مذهبيبودن، ديدگاههاي مختلفي ارائه شده است. براساس اين ديدگاهها و از جهات گوناگون، مذهب را به ابعادي تفكيك كردهاند و مقياسهاي مختلفي براي سنجش اين ابعاد ارائه شده است. اين مقياسها، همه ويژگيهاي روش شناسانه مقياسهاي تكبعدي را دارند؛ امّا در آنها دو يا چند نوع (دسته) پرسش (با تفكيك برحسب ابعاد مذهبيبودن) داخل پرسشنامه گنجانده ميشود. از جمله اين مقياسها ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد.
آلپورت (G. W. Alport) گرايش مذهبي را به دو نوع درونسويي(Intrinsic) و برونسويي (Extrinsic) تقسيم ميكند. مذهب درونسو به مذهبي گفته ميشود كه از درون انسان سرچشمه ميگيرد و عميق است. براي صاحب آن، يك نياز اصلي و دروني تلقي ميشود و نيازهاي ديگر، عقايد مذهبي را تحت تأثير قرار نميدهند. مذهب برونسو نيز به مذهبي گفته ميشود كه بهصورت وسيلهاي براي تحقق اهداف ديگر (فردي، اجتماعي يا نظير اينها) استفاده ميشود. ميتوان گفت اين مقياس براي تشخيص انگيزه گرايش به مذهب ساخته شده است. براساس اين ديدگاه، آلپورت پرسشنامهاي را طراحي كرد و بر مبناي آن، مقياس معروف به آلپورت را ساخت (آلپورت، 1966). به دنبال آن و براساس اين ديدگاه، آلپورت و همكارش راس (M. J. Ross, 1967)، پرسشنامهاي شامل 21 پرسش (اصلاحشده پرسشنامه آلپورت) را طراحي كردند. اين پرسشنامه دو گرايش درونسو و برونسوي مذهب را در برميگيرد. روش محاسبه اندازه گرايشها در اين مقياس مانند روش ليكرت است؛ امّا ميتوان گزينههاي پاسخ و نحوه اندازهگيري را براساس روش محاسباتي تورستن نيز تنظيم كرد. اين مقياس به مقياس آلپورت معروف است.
مقياس آلپورت در تحقيقات گوناگون ديگري از جمله تحقيقات انجامشده بهوسيلة لويس و مالتبي (1996)، مالتبي، تالي، كوپر و لسلاي (1995)، پايدمونت (L. R. Piedmont, 1996) و مانند اينها نيز استفاده شده است. مالتبي و لويس در تحقيق ديگري (1996) اين پرسشنامه را اصلاح كردند و در بررسي خود بهكار گرفتند. اين مقياس اصلاحشده در پژوهشهاي بعدي نيز استفاده شد (از جمله پژوهشهاي مالتبي و ديگران، (1995)؛ كوزك (B. R. Kosek)، (1999)؛ تيلور (A. Taylor) و مك دونالد (A. D. Mac Donald)، (1999)؛ مالتبي (1999 و 2000). گورساچ (L. R. Gorsuch) و ونيبل (D. G. Venable) (1983) پرسشنامه ديگري ارائه كردند كه تفاوت گرايش مذهبي دروني و بروني را نشان دهد. اصلاحشده اين پرسشنامه براي سنجش تفاوت دروني و بيرونيبودن مذهب در پژوهش مالتبي و ديگران (1995) بهكار گرفته شد.
دانشمنداني مانند هوگل، پرات، گلاك، هيلتي، كينگ و مانند اينها براي مذهب از سه بعد تا يازده بعد را مطرح كردهاند (جان بزرگي، 1378: ص4-63)؛ از جمله، ابعاد پنجگانه گلاك و ابعاد هفتگانه هيلتي بيشتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. گلاك ابعاد مذهبيبودن را به مناسكي، منطقي و عقلي، ايدئولوژيك، تجربي (احساسي) و پيامدي (اثر بر زندگي) (خداياريفرد، 1378: ص35) و هيلتي ابعاد مذهبيبودن را به شخصي، ناباوري، ارتدوكسي، پايداري اجتماعي، شناختي، شناخت مذهبي، هدف زندگي و حضور در كليسا (جان بزرگي، 1378: ص4-63) تفكيك كردهاند. با اين حال، ابعاد پنجگانه گلاك بيشتر توجه پژوهشگران را جلب كرده است.
فالكنر و ديونگ (1966، به نقل از خداياريفرد، 1378) براي ابعاد پنجگانه مطرحشده بهوسيله گلاك، پنج مقياس تعريف، و پرسشنامهاي به روش محاسباتي گاتمن طراحي كردند. ايشان اين مقياس را در بررسي تجربي آزمودند. استارك و گلاك (1968) نيز ابعاد پنجگانه يادشده را بررسي و يك مقياس عملياتي براي محاسبه آن ارائه كردند.
در زمينه نظريههاي چندبعدي مذهب نيز مقياسهاي ديگري ساخته شده است. بعضي محققان، مقياسهاي دوبعدي، و بعضي نيز براي يكي از ابعاد مذهب، مقياس ساختهاند. از جمله در اين زمينه ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد.
براون (B. L. Brown, 1989) گرايش شخصي و عمومي به مذهب (Personal and Public orientation toward) را مطرح و براي اندازهگيري آن مقياسي معرفي و استفاده كرد. اين مقياس به اين منظور ساخته شد كه بين نگرش مذهبي شخصي و نگرش عمومي به مذهب تفاوت قائل شود. اين مقياس از جمله بهوسيله مالتبي، تالي، كوپر و لسلاي (1995) براي سنجش اثر شخصيت بر گرايش به مذهب استفاده شد.
فرانسيس و ويلكو (C. Vilcox) كوشيدند براي اندازهگيري بُعد رفتاري مذهب در مسيحيت، مقياسي بسازند كه از روش محاسباتي ليكرت استفاده ميكرد. اين پرسشنامه و مقياس در تحقيقات مالتبي (1995)، لويس و مالبتي (1996)، اسميت (L. D. Smith, 1996)، ويلد و جوزف (1997) مورد استفاده قرار گرفت.
آدامسون (G. Adamson)، شولين (M. Shevlin)، لويد (V. S. N. Lioyd) و لويس (1998) نيز كوشيدند مقياس ديگري (با روش محاسباتي ليكرت) براي اندازهگيري رفتارهاي مذهبي (Religious behaviours) بسازند و در اين تحقيق و تحقيق بعدي خود (2000) استفاده كردند.
هاچ (L. R. Hatch) و ديگران (1998) مقياسي براي اندازهگيري اعتقادات و دغدغههاي مذهبي (Spiritual involvment and blief) افراد ارائه كردند كه در تحقيق خودشان مورد استفاده قرار گرفت. اين مقياس بهوسيله مالتبي و دي (Liza Day, 2001) نيز براي سنجش اندازه اعتقاد و دغدغه مذهبي بهكار گرفته شد.
لارسون (B. D. Larson) و ديگران (1986) براي بررسي رابطه مذهب و سلامت در طراحي مقياس اندازهگيري تقيّد مذهبي (Religious offiliation) پرسشنامهاي ساختند كه در آن، مبناي محاسباتي، روش ليكرت بود. لوين (Lewin) و شيلر (L. P. Shiller) (1978) نيز بررسي مشابهي انجام دادهاند.
آي (Amy L. Ai)، لينگ (B. Steren F. Lling) و پترسون (Christopher Peterson) (2000) نيز پرسشنامهاي براي سنجش اندازه تقيّد مذهبي افراد در انجام عبادتها با استفاده از روش محاسباتي و گزينههاي ليكرت (امّا با حذف گزينه بينابين) طراحي كردند و مقياسي ساختند كه در بررسي خودشان براي سنجش اثر عبادت بر بهبود بيماران آزمون شده است. افزون بر موارد يادشده در بررسيهاي مربوط به ابعاد نگرش مذهبي، مقياسهاي ديگري نيز ساخته شده است؛ از جمله ميتوان به مقياسهاي شاخصبودن مذهبي پترسون و روي (1985)، ارتباطهاي الاهي (چامبلر و اليسون 1996)؛ احساس نزديكي با خدا هنگام عبادت (پولوما و پندلتون، 1989) سنتگرايي مذهبي (كوستا و ديگران، 1986)، و مانند اينها اشاره كرد.
3ـ1ـ3. مقياسهاي سنجش مذهبي مسلمانان
در زمينه سنجش مذهبي نزد مسلمانان كوشش فراواني به چشم نميخورد؛ با وجود اين، برخي كوشيدهاند براي سنجش مذهب نزد مسلمانان، مقياسهايي بسازند. با وجود اين مقياسها، مباحث نظري چنداني نيز در اين زمينه وجود ندارد. در ادامه به بعضي از اين مقياسها اشاره ميكنيم.
از جمله تلاشهاي ارائهشده در زمينه سنجش مذهبي بين مسلمانان، تحقيق ويلد (Alex Wilde) و جوزف (Stephen Joseph, 1997) درباره رابطه دينداري و شخصيت مسلمانان در انگلستان بوده است. اين پژوهشگران، پرسشنامهاي با چهارده پرسش درباره رفتارها و باورهاي مذهبي اسلامي طراحي كردهاند. پاسخهاي پرسشنامه، پنجگزينهاي كاملاً موافق تا كاملاً مخالف و روش محاسباتي اين مقياس مشابه ليكرت بوده است.
در ايران نيز پژوهشهايي براي سنجش مذهبي انجام شده است. احمدي علوي آبادي (1352)، پرسشنامهاي با مبناي فرافكني حاوي 25 پرسش كاملكردني براي سنجش نگرش مذهبي بر مبناي مذهب اسلام طراحي كرد و بر روي دانشآموزان دبيرستاني آزمود. گلريز (1353) نيز پرسشنامهاي حاوي 25 پرسش با تفكيك مذهب دروني و بيروني (طبق نظريه آلپورت) براي سنجش نگرش مذهبي با مبناي اسلامي ساخت. اين پرسشنامه با پاسخهاي پنجگزينهاي و با شيوه حاصل جمع ليكرت تنظيم شده است و بهوسيلة محقق و پس از او در پژوهشهاي ديگري از جمله بهوسيلة طهماسبيپور و كمانگيري (1375) و اسلامي (1376) مورد استفاده قرار گرفته است.
جانبزرگي (1378) در بررسي اثربخشي رواندرمانگري با و بدون جهتگيري مذهبي، پرسشنامهاي با 22 پرسش مذهبي با چهار گزينه پاسخي كه براي پرسشهاي مختلف، متفاوت است، تهيه كرده. او در مقياس محاسباتي خود از روش حاصل جمع نمرهگذاري ساده (مشابه ليكرت) امّا با چهار گزينه استفاده كرده است. او كوشيده در اين شاخص، تفكيك گرايش مذهبي درونسويي ـ برونسويي را نيز نشان دهد.
رحيمينژاد در بررسي هويت و اضطراب (1379) كوشيده مقياسي براي سنجش هويت مذهبي افراد بسازد. اين مقياس متكي بر پرسشنامه 67 پرسشي با پاسخهاي دو گزينهاي بله/ خير بوده است.
در اين زمينه، ميرنسب (1379) نيز در بررسي رابطه توكل به خدا با اضطراب و افسردگي، كوشيده است مقياسي براي سنجش توكل به خدا با استفاده از پرسشنامهاي خاص تهيه كند.
خداياريفرد و همكاران (1379) پژوهشي با هدف تهيه مقياس نگرش مذهبي دانشجويان براساس مباني اسلامي انجام دادند. در اين پژوهش، پرسشنامهاي حاوي 40 پرسش پنجگزينهاي از نوع گزينههاي ليكرت تهيه شده و بر روي دانشجويان آزمون شده است. در سال 1382 پژوهش جامعتري بهوسيله خداياريفرد و همكاران انجام شده است.
در زمينه، نگرشهاي اجتماعي نيز در ايران پژوهشهايي انجام شده كه بهصورت خاص به مذهب نپرداختهاند؛ امّا مذهب، بخشي از فرهنگ ايرانيان است و به ناچار به اين مسأله بهصورت بخشي از كار خود توجه كردهاند. با اين حال، اين پژوهشها درصدد سنجش نگرش فردي نبوده؛ بلكه نگرش اجتماع را بررسي كردهاند و مقياسي بهمنظور سنجش نگرش فردي نساختهاند (از جمله اسدي و محسني، 1356 و 1359؛ بهروان، 1374؛ محسني و عالمي، 1358؛ محسني، 1379).
2ـ3. مقياس پيشنهادي سنجش ايمان مذهبي
با توجه به آنچه بيان شد، مقياسهاي طراحيشده در مطالعات ديگر اغلب بر مبناي آموزههاي مسيحيت ساخته شدهاند و براي مسلمانان قابل استفاده نيستند. مقياسهاي سنجش مذهبي ساختهشده براي مسلمانان نيز براي سنجش ايمان طراحي نشدهاند؛ بدين سبب ما ناچاريم مقياس جديدي بسازيم. براي اين منظور، كوشيده شده است مقياس مناسبي با اتكا به نص صريح قرآن استخراج شود. براي اين منظور، از ويژگيهاي استخراجي از قرآن براي ايمان و مؤمن استفاده ميشود. براي سنجش اندازه اين ويژگيها نزد افراد، ناگزيريم از روش خودگزارشگري استفاده كنيم. به اين منظور، پرسشنامهاي طراحي شده است تا از طريق آن به سنجش اندازه اين ويژگيها بپردازيم. در اينجا ويژگيهاي مقياس طراحيشده براي اندازهگيري ايمان مذهبي را بيان ميكنيم.
1ـ2ـ3. ويژگيهاي پايهاي مقياس پيشنهادي
با توجه به آنچه بيان شد، در اين تحقيق درصدد آن هستيم تا مقياس كاملتر و مناسبتري براي استخراج ايمان مذهبي براساس مباني اسلام بسازيم و اين مقياس را براي اندازهگيري ايمان افراد موضوع تحقيق استفاده كنيم. ويژگيهاي پايهاي اين مقياس عبارتند از استناد به قرآن در تشخيص ويژگيهاي مؤمن، استفاده از روش خودگزارشگري و نحوه اندازهگيري و محاسبه ايمان كه به توضيح آنها ميپردازيم.
1ـ1ـ2ـ3. اتكا به نص صريح قرآن
در طراحي مقياس سنجش اندازه ايمان مذهبي مسلمانان، براي ايجاد انطباق بيشتر و صريحتر با مباني ديني اسلام، كوشيده شد با مراجعه به قرآن، ويژگيهاي مؤمن (و ايمان) مشخص شوند. بر اين اساس، همه ويژگيهاي بيانشده در نص صريح قرآن براي مؤمن و ايمان ملاك قرار گرفت. اين ويژگيها، مبناي طراحي مقياس قرار گرفتهاند. براي استخراج صحيح اين ويژگيها، همه آيات قرآن كه به صراحت، بحث ايمان، مؤمن و ابعاد آنها را بيان كردهاند، مطالعه شد. نزديك به 900 بار، قرآن از كلمات با ريشه «اَمِنَ» به معناي ايمان آورد، استفاده كرده است. اين موارد همراه آيات قبل و بعد آن كه دربارة اين موضوع مطرح شده بودند، به دقت مطالعه شد.
از اين بررسي قرآني، 35 ويژگي اصلي (همراه با ابعاد آنها) براي ايمان استخراج شد. ميتوان اين ويژگيها را در قالب پنج گروه اعتقادي، عبادي، اخلاقي ـ رفتاري، احساسي ـ عاطفي و شناختي تفكيك كرد. براي جلوگيري از اشتباه در هر مورد از آيههاي مورد بررسي به چند ترجمه و چندين تفسير معتبر قرآن مراجعه شده است تا برداشت صحيحتر مورد استفاده قرار گيرد. ترجمههاي قرآن استفاده شده عبارتند از ترجمههاي الهي قمشهاي، آيتي، فولادوند، خرمشاهي و صاحب محدث دهلوي، و تفسيرهاي رجوعشده عبارتند از الميزان، نمونه، الكبير، جامعالبيان، جوامعالجامع، جلاءالاذهان و جلاءالاحزان، مجمعالبيان، التبيان، عياشي، مختصر تفسير ابنكثير، روحالمعاني، جامع، البرهان، انوار درخشان، شبر، الجواهرالثمين، نورالثقلين، منهجالصادقين و الصافي.
ويژگيهاي استخراجشده از قرآن براساس اين مطالعات، ملاك سنجش مقدار ايمان قرار گرفته است. براي سنجش هر يك از اين ويژگيها و ابعاد آن، پرسش (يا پرسشهايي) طراحيشده كه در قالب يك پرسشنامه كلي (پيوست) قرار گرفته است.
2ـ1ـ2ـ3. استفاده از روش خودگزارشگري
از آنجا كه ايمان به معناي اطمينان و تصديق قلبي است و هيچكس جز خود فرد به درون او آگاه نيست، ناچاريم براي اندازهگيري آن نزد هر فرد به خود افراد رجوع كنيم. به اين منظور، ويژگيهاي استخراجي براي ايمان در قالب پرسشهايي گنجانده شد كه پاسخ آنها نشاندهندة اندازه اين ويژگيها نزد فرد است. هر چند ممكن است در روش خودگزارشگري اشكالاتي باشد، در اينگونه موارد، بهترين روش است. بر اين اساس، پرسشنامه، به افراد موضوع تحقيق داده شده است تا پاسخهاي آنرا ارائه كنند و براي اينكه در تنگنا قرار نگيرند، بدون نشاني و مشخصات خود، از طريق پست به نشاني از قبل مشخصشده (بر روي پاكتهاي تهيه و تحويلشده به پاسخگو) ارسال كنند.
3ـ1ـ2ـ3. نحوه اندازهگيري و محاسبه ايمان
مبناي اندازهگيري ايمان هر فرد، پاسخهاي ارائهشده از سوي او به پرسشهاي پرسشنامه تحويلي به او است. براي آسانكردن پاسخگويي براي هر پرسش، سه تا شش گزينه پاسخ مشخص شد و در مقابل هر پرسش قرار گرفت. گزينههاي پاسخ از طيف كاملاً موافق (يقين دارم، كاملاً صحيح است و نظير اينها) تا كاملاً مخالف (اعتقاد ندارم، هيچ، كاملاً غلط و نظير اينها) را در بر ميگيرند. براي محاسبه مقدار ايمان به هر يك از گزينهها از نمره يك تا پنج (و در چند مورد ـ حالتهاي خاص ـ از نمرههاي متفاوت) برحسب بيشترين مقدار انطباق ويژگي با ايمان تا كمترين آن، داده شد. اندازه ايمان هر فرد حاصل جمع نمره اختصاصي به پاسخهاي همه پرسشهاي پرسشنامه است (مشابه روش حاصل جمع نمرهگذاري ليكرت). براي اينكه تفاوت مقادير ايمان افراد روشنتر نشان داده شود، مقدار اين حاصل جمع، ملاك قرار گرفت و از روش نمره متوسط پاسخها استفاده نشد.
براساس نحوه نمرهگذاري انجام شده و محاسبات نهايي براي پرسشنامه نهاييشده، حداقل اندازه ايمان هر فرد ميتواند نمره 41 و حداكثر آن ميتواند نمره 230 باشد. اين دامنه، مقدار بسياري است و قابليت تفكيك مناسبي را ايجاد ميكند. در عمل نيز حداقل نمره اكتسابي در بررسي نهايي 51 و حداكثر آن 229 بوده است؛ البته بايد تأكيد كرد كه اين ملاك را فقط براي سنجش رتبهاي ايمان ساختهايم. سنجش مقدار مطلق ايمان كار بسيار دشواري است كه شايد از عهده هيچ مقياسي برنيايد.
2ـ2ـ3. پرسشنامة طراحيشده براي سنجش اندازة ايمان
در اين تحقيق، ابتدا پرسشنامهاي شامل 66 پرسش طراحي؛ سپس براي آزمون كيفيت تكميل و محتوا، كوشيده شد بهوسيله 30 نفر پاسخگو تكميل شود و نتايج بررسي شد. اين پرسشنامه همزمان به 3 نفر متخصص ارائه شد تا بررسي محتوايي پرسشنامه را انجام دهند. در آزمون و بررسي اوليه، پرسشها به 47 پرسش كاهش يافت؛ سپس پرسشنامه اصلاحشده بين 200 نفر توزيع شد كه حدود 120 نفر به آن پاسخ دادند و پاسخ حدود 90 نفر به نوعي استفاده شد. در بررسي نتايج اين آزمون، يك پرسش ديگر حذف شد و در پرسشنامه نهايي 46 پرسش باقي ماند.
از بين پرسشهاي اين پرسشنامه يك پرسش نيازمند پاسخ عددي بود كه سپس به پنج گزينه تفكيك شد؛ 2 پرسش سهگزينهاي، 5 پرسش نيز ششگزينهاي و بقيه (38 پرسش) داراي پنج گزينه براي پاسخ هستند. براي همگنشدن نمرهگذاري پاسخها، به پاسخ پرسشهاي پنجگزينهاي نمرههاي 1 تا 5، به پاسخ پرسشهاي سهگزينهاي نمرههاي 1، 3 و 5 و به پاسخ پرسشهاي ششگزينهاي نمرههاي 0، 1، 2، 3، 4 و 5 اختصاص يافت.
1ـ2ـ2ـ3. اعتبار
براي ايجاد اعتبار بيشتر در مقياس سنجش ايمان مذهبي، اقدامهاي گوناگوني انجام شد. اين اقدامها در مراحل طراحي پرسشنامه و آزمونهاي آن انجام شد. از جمله اقدامهاي انجامشده، طراحي بر مبناي آيات قرآن، آزمون پرسشنامه در دو مرحله و بررسي محتوايي پرسشنامه بهوسيله متخصصان است اين اقدامها به ايجاد پايايي و روايي پرسشنامه انجاميد كه به آنها اشاره ميشود.
2ـ2ـ2ـ3. روايي
براي اينكه از صحت و روايي محتواي پرسشنامه اطمينان حاصل شود، ابتدا پرسشنامههاي گوناگوني در زمينه سنجش مذهبي بهصورت محتوايي بررسي شدند؛ سپس چنانچه اشاره شد، با استناد به متن صريح قرآن، ويژگيهاي گوناگون اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، عاطفي، عبادي، شناختي و نظير آن براي مؤمنان استخراج، و پرسشنامه براساس آنها و با هدف سنجش اين ويژگيها در قالبهاي پرسش، طراحي شد. پس از اين اقدام، پرسشنامه را سه نفر متخصص روانشناسي و علوم ديني بررسي كردند كه نظريات اصلاحي آنها مورد توجه قرار گرفت.
كنار اين بررسي به منظور انجام آزمون اوليه، پرسشنامه بين 50 نفر از اعضاي هيأتعلمي دانشگاهها توزيع، و پرسشنامههاي تكميلشده (حدود 30 پرسشنامه) جمعآوري و تحليل شد. هر چند تعداد نمونههاي قابل استفاده محدود بود (20 عدد)، بررسي محتوايي نتايج، همراه بررسي برخي شاخصهاي آماري مربوط به روايي و پايايي به اين نتيجه انجاميد كه بهعلت ضعف برخي پرسشها، مترادفبودن (هممعنا بودن) بعضي پرسشهاي ديگر و اشكالهاي ديگر، برخي پرسشها در يكديگر ادغام، بعضي اصلاح و بعضي نيز حذف شدند؛ در نتيجه، پرسشهاي پرسشنامه به 47 عدد كاهش يافت.
جدول شماره «1ـ6»: ضريب همبستگي نمره هر پاسخ و ميانگين نمره كل هر فرد
شماره پرسش
ضريب
شماره پرسش
ضريب
شماره پرسش
ضريب
شماره
پرسش
ضريب
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
694/0
540/0
535/0
691/0
290/0
124/0
405/0
405/0
706/0
630/0
410/0
410/0
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
475/0
672/0
480/0
704/0
654/0
676/0
565/0
672/0
748/0
704/0
668/0
717/0
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
340/0
507/0
696/0
683/0
593/0
654/0
701/0
784/0
718/0
703/0
537/0
541/0
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
544/0
702/0
567/0
623/0
410/0
207/0
517/0
541/0
664/0
522/0
پس از اين مرحله، براي آزمون دوم، حدود 200 عدد پرسشنامه توزيع شد كه حدود 120 پرسشنامه تكميل و جمعآوري شد. بيست عدد از پرسشنامههاي جمعآوري شده فاقد پاسخ بودند و از 100 عدد ديگر، حدود 90 پرسشنامه از نظر حجم پاسخهاي دادهشده تا حدودي قابل استفاده بودند. براي اطمينان از روايي سازه در اين پرسشنامهها، ميانگين، دامنه و ضرايب همبستگي نمره هر آزمودني در هر پرسش با نمره كل آن آزمودني (و ضرايب ديگر) مقايسه و بررسي شدند. خلاصه برخي نتايج، پيوست تحقيق است. در اين بررسي، ضرايب همبستگي پاسخهاي ارائهشده براي هر پرسش با نمره كل آزمودني بهصورت جدول پیشگفته بهدست آمد.
بين اين ضرايب، ضريب همبستگي پاسخهاي سه پرسش كمتر از 25 درصد بود. بدين سبب، اين پرسشها و پاسخها مورد دقت قرار گرفت. اين ضرايب مربوط به پاسخ پرسشهاي شماره 6، 7 و 42 بود. ضريب همبستگي پاسخ پرسش شماره 7 منفي و كم بود. شايد علت اين امر آن باشد كه مفهوم گنجاندهشده در اين پرسش در مقايسه با ديگر پرسشها متفاوت بوده است. اميد آن بود كه دو پرسش ديگر در بررسيهاي تكميلي ضرايب بهتري بيابند (يكي از آنها در بررسي نهايي به 41 درصد افزايش يافت) ضمن اينكه حذف آنها از پرسشنامه از لحاظ مفهومي و با توجه به نص صريح قرآن توجيه خاصي ندارد؛ بدين جهت، پرسشنامه با 46 پرسش آماده استفاده نهايي شد.
(مخارج در راه خدا) مسلمانان
(http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn1)
چكيده
بحث رفتار مصرفكننده، از مباحث مهم اقتصاد بهويژه اقتصاد اسلامي است. در اين زمينه، بررسي تجربي رفتار مصرفكننده مسلمان اهميت ويژهاي دارد. در اين مقاله، كوشيده شده است در يك بررسي تجربي، تابع مخارج مذهبي (هزينههاي در راه خداي) مسلمان تخمين زده شود. اين تخمين با بهكارگيري دادههاي جمعآوري شده با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماري، خانوارهاي تهراني هستند كه سرپرست آنها در مناطق مركزي شهر شغل آزاد دارد. نمونه مورد بررسي 500 عضو از اين جامعه و انتخاب آن خوشهاي تصادفي بوده است. در اين بررسي، هزينههاي مذهبي خانوار تابعي از درآمد، درجه ايمان و سن سرپرست آن در نظر گرفته شده است. براي اندازهگيري درجه ايمان فرد، شاخصي مبتني بر آيات قرآن ساخته، و از آن استفاده شده است. تابع تخمينزده شده گوياي قابليت مناسب تبيين الگوي استفاده شده است.
واژگان كليدي: اقتصاد اسلامي، مصرفكننده، مسلمان، تابع مخارج مذهبي، رفتار.
مقدمه
يكي از مباحث مهم اقتصاد، بهويژه اقتصاد اسلامي، بحث رفتار مصرفكننده است. در زمينه رفتار مصرفكنندة مسلمان، نظريههاي گوناگوني ارائه شده است. برخي از اين نظريهها قابليت آزمون ندارند؛ امّا بعضي ديگر داراي این قابليت هستند. از نظريههاي واجد اين قابليت، تبيين رفتار مصرفكننده برحسب درجه ايمان و سن افراد يا به تعبير ديگر، نظريه رفتار مصرفكننده برحسب مطلوبيت انتظاري است. در اين مقاله، ضمن مروري بر نظريههاي ارائهشده در زمينه رفتار مصرفكننده مسلمان در سطح خُرد، و تشريح مختصر نظريه يادشده، تابع مخارج در راه خداي مسلمانان را بهصورت تجربي برحسب درجه ايمان، سن و درآمد تخمين ميزنيم؛ امّا قبل از اين تخمين، شاخصي براي سنجش ايمان ساخته شده است كه تشريح ميشود. نتايج بررسي، گوياي قابليت تبيين قابل قبول اين ديدگاه است.
1. پيشينه نظري بحث رفتار مصرفكننده مسلمان
شايد بتوان گفت از نخستين مطالبي كه بهشيوه علمي امروز در قالب مباحث نظري دربارة رفتار مصرفكنندة مسلمان مطرح شد، از سوي محمد منذر كهف (Mohammad Monzer kahf) بوده است. او در سال 1973 در مطالعه خود تحت عنوان «مقدمهاي بر مطالعه اقتصاد اسلام»، ضمن نقد عقلانيت اقتصادي در اقتصاد سنتي و ارائه چارچوبي براي عقلانيت اسلامي، اين مطلب را مطرح ميكند كه مصرفكنندة مسلمان، افق زماني متفاوتي در مقايسه با مصرفكننده غيرديني دارد (Kahf, 1973; P 10-13). اين افق زماني، آخرت را نيز در برميگيرد؛ البته صديقي قبل از او (Sidighi, 1972) بحث عقلانيت اقتصاد سنتي را نقد كرده بود؛ امّا ميتوان گفت كه ارائه بحث نظري جديد در زمينه مصرف با تفكيك افق زماني به دنيا و آخرت، شكل سازمان يافتهتري به خود گرفت. پس از آن، كهف ميكوشد با ارائه بحثي مبتني بر 3 پايه زكات، جايگزيني مضاربه به جاي بازار ربوي سرمايه و تعاون به جاي رقابت، مدلي را براي تصميمگيري خانوار با هدف حداكثركردن سود ارائه كند كه براساس اين مدل، نحوه تصميمگيري مسلمان براي تخصيص منابع خود به پسانداز و سرمايهگذاري تشريح ميشود (Kahf, 1974).
پس، زرقا در بحث خود، حدود مصرف در سطح كفايت و كمتر از اسراف، همچنين هدفبودن پاداش آخرتي را مطرح ميكند. براساس نظر او، هدف مصرفكننده، حداكثركردن مطلوبيت ناشي از مصرف دنيايي و پاداش آخرتي است (Zarga, 1976; P 30-45).
پس از ارائه اوليه، كهف مطالب خود را دربارة نظريه رفتار مصرفكننده كاملتر كرد (Kahf, 1976 & 1978). كنار اين، ديگران مانند صديقي، فهيمخان (Mohammad Fahim Khan)، سيّدعقيل (Seyd Umar Seyd Aghil)، عبدالمنان و مانند اينها نيز مطالب ديگري در اين زمينه ارائه كردند. با اين حال، چند ديدگاه اصلي در اين زمينه ارائه شده است كه به آنها اشاره ميكنيم:
1. مصرفكننده مسلمان در جايگاه حداكثركننده رستگاري (فلاح) دنيا و آخرت (Kahf, 1991 & 2002)؛
2. مصرفكنندة مسلمان در مقام حداكثركننده مطلوبيت دنيا و آخرت (Kahf, 1979; Fahimkhan, 1984; Seyed Aghil, 1992)؛
3. مصلحت در مقابل مطلوبيت و توازن به جاي حداكثرسازي (Fahimkhan, 1987 & 1992)؛
4. مصرف و رعايت قواعد اسلامي (Zarga, 1992).
1-1. نظريه رفتار مصرفكنندة مسلمان در مطالعات و نوشتههاي ايران
محققان و اقتصاددانان مسلمان در ايران نيز كوششهايي در قالب مباحث مربوط به نظرية رفتار مصرفكنندة مسلمان انجام دادهاند؛ از جمله توتونچيان در كتاب تئوري تقاضا و تحليل اقتصادي انفاق مطلوبيت را رضاي خاطر حاصل از هر عملي كه زمينههاي رضاي خدا را فراهم آورد ميداند (توتونچيان، 1363: ص128)، و مصرفكنندة مسلمان را نيز از اين جهت، حداكثركننده مطلوبيت با اين تعريف بيان كرده است.
سيّدكاظم صدر در بخشي از كتاب اقتصاد صدر اسلام، نظريه مصرف را مطرح ميكند. او ضمن اشاره به اينكه ميتواند هدف مصرفكننده حداكثركردن محبوب باشد (صدر، 1375: ص193)، بحث خود را با اين هدف كه او ميكوشد سطح رضاي خدا را حداكثر كند، در قالب نمودار مطرح ميسازد. او رفتار مصرفكنندة مسلمان در تقسيم درآمد خود به انفاق و مصرف شخصي را مشابه توتونچيان، امّا با افزودن اثر درآمد (منحنيهاي درآمد ـ مصرف و درآمد ـ انفاق) ارائه ميكند. در ادامه، بحث استراحت و عبادت را نيز در مقابل كسب درآمد براي تقسيم زمان مصرفكننده، مطرح و نحوه تصميمگيري در اين زمينه را تشريح ميكند (همان: ص18 ـ 208).
دادگر، مطلوبيت را به 3 بخش تفكيك ميكند: يكي مطلوبيت مادي حاصل از مصرف كالاهاي دنيايي، ديگري مطلوبيت معنوي (ناشي از انجام اعمال براي خدا)، و سوم مطلوبيت حاصل از اطمينان و آرامش روحي (بهدست آمده از انجام اعمال براي خدا). او دو مطلوبيت اخير را در مطلوبيت الاهي خلاصه ميكند (دادگر، 1378: ص4 ـ 101).
ديدگاه ديگري در اين زمينه، مطلوبيت را انتظاري در نظر ميگيرد و حداكثرسازي را در وضعيت عدم قطعيت تحليل ميكند. براساس اين نظريه، مصرفكننده درصدد حداكثركردن مطلوبيت خود در سه دوره زندگي، يعني زمان حاضر، آينده و آخرت است. مطلوبيت، يك مقدار انتظاري است؛ زيرا پيش از مصرف، مطلوبيت حاصل نشده است و مصرفكننده فقط برحسب پيشبيني وضعيت آينده و درجه اطمينان به تحقق مطلوبيت ناشي از انجام عمل خود، تصميم ميگيرد.
تحقق آخرت براي همه افراد مسجّل نيست. بعضي به آخرت ايمان دارند و برخي ندارند. در نظر آنان كه ايمان دارند، آخرت تحققيافتني است؛ با وجود اين، ايمان همه افراد نيز يك اندازه نيست و تفاوت دارد. هر چه ايمان بيشتر باشد، فرد تحقق آخرت را قطعيتر تلقي ميكند؛ پس درجه اطمينان به تحقق آخرت، با درجه ايمان افراد مترادف است (عزتي، 1382«ب»). در ادامه مقاله، شاخص پيشنهادي ايمان تشريح ميشود.
2. الگوي تحليلي
چنانكه اشاره شد، اينجا درصدد انجام آزمون تجربي براي بررسي اثر 3 عامل بر روي مخارج مذهبي خانوارها هستيم. اين 3 عامل عبارتند از سن افراد (سرپرست خانوار)، درآمد خانوار و درجه ايمان مذهبي خانوار (سرپرست خانوار). براي تحليل اين 3 عامل، مدل تابعي را بهصورت ذيل در نظر ميگيريم.
كه در آن، RE مقدار مخارج مذهبي سالانه خانوار برحسب هزار ريال، سن سرپرست خانوار برحسب سال، درجه ايمان افراد برحسب يك شاخص طراحيشده (همان) و I مجموع درآمد سالانه خانوار برحسب هزار ريال است.
1-2. جامعه آماري
جامعه آماري انتخابي اين تحقيق، خانوارهايي هستند كه سرپرست آنها در مشاغل غيردولتي در محدوده مركزي شهر تهران شاغلند. اين جامعه بهعلت كاهش تورش ناشي از نگراني در ارائه پاسخ به پرسشهاي سنجش ايمان افراد مدنظر قرار گرفته است.
2-2. نمونه
نمونه آماري اين تحقيق، 500 نفر از جامعه مورد بررسي بوده و براي انتخاب اعضاي نمونه، از روش خوشهاي استفاده شده است به اينصورت كه 5 خيابان از خيابانهاي اصلي شهر بهصورت خوشههاي نمونه برگزيده شدهاند و در هر خيابان با مراجعه به همه شاغلان، هر كدام حاضر شده پرسشنامه را تكميل كند، پرسشنامه به وي تحويل شده است. حدود 1000 پرسشنامه به ايشان تحويل شده است كه از اين ميان، حدود 600 پرسشنامه از پرسشنامهها بازگردانده، و500 نمونه آن قابل استفاده شد. نتايج تحليل تجربي، به اين افراد و خانوار آنها مربوط است.
3. تهيه مقياس سنجش ايمان
1ـ3. پيشينه اندازهگيري مذهبي
مذهب، يكي از مباحث غيركمّي شمرده ميشود كه سنجش بسياري از ويژگيهاي آن نزد افراد و جوامع با دشواريهاي فراواني روبهرو است؛ از اينرو سنجشهاي مذهبي با چالشهاي گوناگوني مواجه بودهاند. در تلاش براي اندازهگيري اينگونه امور غيركمّي، از مقياسهاي مختلفي استفاده ميشود. در بعضي موارد، امكان كميكردن اينگونه ويژگيها وجود دارد؛ امّا در بعضي موارد ناگزيريم از مقياسهاي كيفي استفاده كنيم. با اين حال، تلاشهاي بسياري براي تدوين مقياسهاي سنجش مذهبي صورت گرفته است.
به تبع اين تلاشها براي سنجش مذهبي، مقياسهاي گوناگوني تدوين شده است. بهطور كلي ميتوان مقياسهاي سنجش مذهبي را به دو دسته مقياسهاي تكبعدي و مقياسهاي چندبعدي تفكيك كرد.
1ـ1ـ3. مقياسهاي سنجش نگرش مذهبي بهصورت يك بُعد كلي
اغلب مقياسهاي اوليهاي كه براي سنجش مذهبي افراد، تدوين شدهاند، كوشيدهاند مذهب را بهصورت نگرش، يكجا مدنظر قرار دهند و سنجش نگرش مذهبي را هدف قرار دادهاند. ميتوان از جمله مقياسهاي سنجش نگرشها را (نه صِرف نگرش مذهبي) مقياسهاي ذيل عنوان كرد كه بهصورت ابداعكننده روش محاسباتي خاصي در اين زمينه مطرح است.
أ. ليكرت (Likert) روش سادهاي ارائه كرد كه به مقياس ليكرت (Likert Scale) معروف شده است. دادههاي لازم براي محاسبه اين مقياس، متكي به پرسشنامههاي حاوي پرسشهاي پنجگزينهاي كاملاً موافق، موافق، بينابين، مخالف و كاملاً مخالف است. در اين مقياس، فرض بر اين است كه پرسشها ارزش برابر دارند. براي پنج گزينه يادشده نيز نمرههاي با فاصله يكسان مانند 1 تا 5 داده ميشود. حاصل جمع پنج نمره گزينهها، براي پاسخهاي گوناگون، ملاك اندازه نگرش افراد است.* (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn2)
ب. تورستن (Thurston) مقياس سنجش نگرش ديگري ساخت كه در آن براي هر پرسش، نمره ارزشي خاصي قائل شد كه ضريب اهميت پاسخ مربوط است. در اين روش نيز (مشابه روش ليكرت) پاسخهاي چندگزينهاي در نظر گرفته ميشود.** (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn3)
ج. گاتمن (Guttman) نيز روشي را طراحي كرد كه بر پرسشهايي با پاسخ دو گزينهاي بلي / خير يا موافق / مخالف و نظير اين مبتني است؛ امّا به اينصورت كه پرسشها بهترتيب از كماهميتترين تا مهمترين (يا بالعكس) مرتب ميشوند. پاسخها به اينصورت است كه اگر فردي براي يك پرسش، پاسخ منفي را برگزيد، بايد به همه پرسشهاي كم اهميتتر پاسخ منفي، و به همه پرسشهاي پر اهميتتر پاسخ مثبت بدهد. تعداد پاسخهاي مثبت، اندازه نگرش فرد شمرده ميشود. اين مقياسها ميتوانند براي سنجش نگرشها بهكار گرفته شوند. افزون بر اينها مقياسهاي ديگري نيز براي سنجش نگرشها ساخته شده است كه كمتر ميتوان آنها را در زمينه سنجش نگرش مذهبي بهكار برد. * (http://njavan.ir/forum/newthread.php?do=newthread&f=357#_ftn4)
از بين اين روشهاي محاسباتي، روش محاسباتي ليكرت، روش سادهتري است و محققان گوناگون براي ساختن مقياسهاي سنجش مذهبي از اين روش محاسباتي بيشتر استفاده كردهاند؛ البته در گزينههاي پاسخ، همه محققان از طيف كاملاً موافق تا كاملاً مخالف استفاده نكردهاند. برخي از بسيار زياد تا بسيار كم، كاملاً صحيح تا كاملاً غلط يا طيفي از عددها يا زمانها و نظير اينها نيز استفاده كردهاند. بعضي نيز طيف موردنظر را به گزينههاي كمتر يا بيشتر تغيير دادهاند. از جمله مقياسهاي تكبعدي سنجش نگرش مذهبي در اين زمينه، مقياس فرانسيس (J. L. Francis, 1983) است. او براي ساختن مقياس خود، پرسشنامهاي تهيه كرد كه به پرسشنامه نگرش مثبت به مذهب مسيحيت (Attitude toward christianity) معروف شد. او براي اين پرسشنامه، پاسخهاي پنجگزينهاي مانند ليكرت در نظر گرفت و روش محاسباتي آن نيز روش ليكرت است. اين پرسشنامه، در تحقيقات ديگري نيز بهكار گرفته شد؛ از جمله فرانسيس و پيرسون (R. P. Pearson, 1985).
فرانسيس و استابز (T. M. Stabs, 1987) پرسشهاي اين پرسشنامه را اصلاح كردند و مقياس جديدي با همان شرايط ساختند. پس از آن، اين مقياس در تحقيقات گوناگوني بهصورت مقياس محاسباتي «مذهبيبودن در مسيحيت» مورد استفاده محققان قرار گرفته است (از جمله فرانسيس (1991 و 1993)؛ فرانسيس و بنت (G. Bennett) 1992؛ لويس (A. C. Lewis) و جوزف (S. Joseph) (1994)؛ لويس و مالتبي (John Maltby) (1995 و 1997)؛ مالتبي، تالي (Margaret Talley) كوپر (Colin Cooper) و لسلاي (JOlian C. Leslie) (1995)؛ مالتبي (1997)؛ ويلد (A. Wilde) و جوزف (1997)؛ فرانسيس و ديگران (1995)؛ آدامسون (Adamson) و ديگران (1998 و 2000). اين مقياس بهصورت ويژهاي مورد استقبال محققان قرار گرفته است.
در اين زمينه، شفرد (Shepherd) نيز مقياسي با استفاده از روش محاسباتي ليكرت با هدف مقايسه نگرش مذهبي مسيحيان و غيرمسيحيان ساخت كه مورد استفاده فراواني قرار نگرفت (خداياريفرد، 1378). افزون بر اين موارد، مقياسهاي ديگري نيز با هدف اندازهگيري مذهبي از ابعاد چندگانه مذهب بهوسيلة پژوهشگران ساخته و بهكار گرفته شده است كه در ادامه بدانها اشاره ميشود.
2ـ1ـ3. مقياسهاي چندجنبهاي (چندبُعدي) سنجش مذهبي
مقياسهاي اشاره شده تا اينجا، نگرش را در مجموع يكجا مدنظر قرار ميدهند يا براي اندازهگيري بُعد اصلي نگرش، يعني اعتقادات استفاده ميشوند. در زمينه تفكيك ابعاد مذهبيبودن، ديدگاههاي مختلفي ارائه شده است. براساس اين ديدگاهها و از جهات گوناگون، مذهب را به ابعادي تفكيك كردهاند و مقياسهاي مختلفي براي سنجش اين ابعاد ارائه شده است. اين مقياسها، همه ويژگيهاي روش شناسانه مقياسهاي تكبعدي را دارند؛ امّا در آنها دو يا چند نوع (دسته) پرسش (با تفكيك برحسب ابعاد مذهبيبودن) داخل پرسشنامه گنجانده ميشود. از جمله اين مقياسها ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد.
آلپورت (G. W. Alport) گرايش مذهبي را به دو نوع درونسويي(Intrinsic) و برونسويي (Extrinsic) تقسيم ميكند. مذهب درونسو به مذهبي گفته ميشود كه از درون انسان سرچشمه ميگيرد و عميق است. براي صاحب آن، يك نياز اصلي و دروني تلقي ميشود و نيازهاي ديگر، عقايد مذهبي را تحت تأثير قرار نميدهند. مذهب برونسو نيز به مذهبي گفته ميشود كه بهصورت وسيلهاي براي تحقق اهداف ديگر (فردي، اجتماعي يا نظير اينها) استفاده ميشود. ميتوان گفت اين مقياس براي تشخيص انگيزه گرايش به مذهب ساخته شده است. براساس اين ديدگاه، آلپورت پرسشنامهاي را طراحي كرد و بر مبناي آن، مقياس معروف به آلپورت را ساخت (آلپورت، 1966). به دنبال آن و براساس اين ديدگاه، آلپورت و همكارش راس (M. J. Ross, 1967)، پرسشنامهاي شامل 21 پرسش (اصلاحشده پرسشنامه آلپورت) را طراحي كردند. اين پرسشنامه دو گرايش درونسو و برونسوي مذهب را در برميگيرد. روش محاسبه اندازه گرايشها در اين مقياس مانند روش ليكرت است؛ امّا ميتوان گزينههاي پاسخ و نحوه اندازهگيري را براساس روش محاسباتي تورستن نيز تنظيم كرد. اين مقياس به مقياس آلپورت معروف است.
مقياس آلپورت در تحقيقات گوناگون ديگري از جمله تحقيقات انجامشده بهوسيلة لويس و مالتبي (1996)، مالتبي، تالي، كوپر و لسلاي (1995)، پايدمونت (L. R. Piedmont, 1996) و مانند اينها نيز استفاده شده است. مالتبي و لويس در تحقيق ديگري (1996) اين پرسشنامه را اصلاح كردند و در بررسي خود بهكار گرفتند. اين مقياس اصلاحشده در پژوهشهاي بعدي نيز استفاده شد (از جمله پژوهشهاي مالتبي و ديگران، (1995)؛ كوزك (B. R. Kosek)، (1999)؛ تيلور (A. Taylor) و مك دونالد (A. D. Mac Donald)، (1999)؛ مالتبي (1999 و 2000). گورساچ (L. R. Gorsuch) و ونيبل (D. G. Venable) (1983) پرسشنامه ديگري ارائه كردند كه تفاوت گرايش مذهبي دروني و بروني را نشان دهد. اصلاحشده اين پرسشنامه براي سنجش تفاوت دروني و بيرونيبودن مذهب در پژوهش مالتبي و ديگران (1995) بهكار گرفته شد.
دانشمنداني مانند هوگل، پرات، گلاك، هيلتي، كينگ و مانند اينها براي مذهب از سه بعد تا يازده بعد را مطرح كردهاند (جان بزرگي، 1378: ص4-63)؛ از جمله، ابعاد پنجگانه گلاك و ابعاد هفتگانه هيلتي بيشتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. گلاك ابعاد مذهبيبودن را به مناسكي، منطقي و عقلي، ايدئولوژيك، تجربي (احساسي) و پيامدي (اثر بر زندگي) (خداياريفرد، 1378: ص35) و هيلتي ابعاد مذهبيبودن را به شخصي، ناباوري، ارتدوكسي، پايداري اجتماعي، شناختي، شناخت مذهبي، هدف زندگي و حضور در كليسا (جان بزرگي، 1378: ص4-63) تفكيك كردهاند. با اين حال، ابعاد پنجگانه گلاك بيشتر توجه پژوهشگران را جلب كرده است.
فالكنر و ديونگ (1966، به نقل از خداياريفرد، 1378) براي ابعاد پنجگانه مطرحشده بهوسيله گلاك، پنج مقياس تعريف، و پرسشنامهاي به روش محاسباتي گاتمن طراحي كردند. ايشان اين مقياس را در بررسي تجربي آزمودند. استارك و گلاك (1968) نيز ابعاد پنجگانه يادشده را بررسي و يك مقياس عملياتي براي محاسبه آن ارائه كردند.
در زمينه نظريههاي چندبعدي مذهب نيز مقياسهاي ديگري ساخته شده است. بعضي محققان، مقياسهاي دوبعدي، و بعضي نيز براي يكي از ابعاد مذهب، مقياس ساختهاند. از جمله در اين زمينه ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد.
براون (B. L. Brown, 1989) گرايش شخصي و عمومي به مذهب (Personal and Public orientation toward) را مطرح و براي اندازهگيري آن مقياسي معرفي و استفاده كرد. اين مقياس به اين منظور ساخته شد كه بين نگرش مذهبي شخصي و نگرش عمومي به مذهب تفاوت قائل شود. اين مقياس از جمله بهوسيله مالتبي، تالي، كوپر و لسلاي (1995) براي سنجش اثر شخصيت بر گرايش به مذهب استفاده شد.
فرانسيس و ويلكو (C. Vilcox) كوشيدند براي اندازهگيري بُعد رفتاري مذهب در مسيحيت، مقياسي بسازند كه از روش محاسباتي ليكرت استفاده ميكرد. اين پرسشنامه و مقياس در تحقيقات مالتبي (1995)، لويس و مالبتي (1996)، اسميت (L. D. Smith, 1996)، ويلد و جوزف (1997) مورد استفاده قرار گرفت.
آدامسون (G. Adamson)، شولين (M. Shevlin)، لويد (V. S. N. Lioyd) و لويس (1998) نيز كوشيدند مقياس ديگري (با روش محاسباتي ليكرت) براي اندازهگيري رفتارهاي مذهبي (Religious behaviours) بسازند و در اين تحقيق و تحقيق بعدي خود (2000) استفاده كردند.
هاچ (L. R. Hatch) و ديگران (1998) مقياسي براي اندازهگيري اعتقادات و دغدغههاي مذهبي (Spiritual involvment and blief) افراد ارائه كردند كه در تحقيق خودشان مورد استفاده قرار گرفت. اين مقياس بهوسيله مالتبي و دي (Liza Day, 2001) نيز براي سنجش اندازه اعتقاد و دغدغه مذهبي بهكار گرفته شد.
لارسون (B. D. Larson) و ديگران (1986) براي بررسي رابطه مذهب و سلامت در طراحي مقياس اندازهگيري تقيّد مذهبي (Religious offiliation) پرسشنامهاي ساختند كه در آن، مبناي محاسباتي، روش ليكرت بود. لوين (Lewin) و شيلر (L. P. Shiller) (1978) نيز بررسي مشابهي انجام دادهاند.
آي (Amy L. Ai)، لينگ (B. Steren F. Lling) و پترسون (Christopher Peterson) (2000) نيز پرسشنامهاي براي سنجش اندازه تقيّد مذهبي افراد در انجام عبادتها با استفاده از روش محاسباتي و گزينههاي ليكرت (امّا با حذف گزينه بينابين) طراحي كردند و مقياسي ساختند كه در بررسي خودشان براي سنجش اثر عبادت بر بهبود بيماران آزمون شده است. افزون بر موارد يادشده در بررسيهاي مربوط به ابعاد نگرش مذهبي، مقياسهاي ديگري نيز ساخته شده است؛ از جمله ميتوان به مقياسهاي شاخصبودن مذهبي پترسون و روي (1985)، ارتباطهاي الاهي (چامبلر و اليسون 1996)؛ احساس نزديكي با خدا هنگام عبادت (پولوما و پندلتون، 1989) سنتگرايي مذهبي (كوستا و ديگران، 1986)، و مانند اينها اشاره كرد.
3ـ1ـ3. مقياسهاي سنجش مذهبي مسلمانان
در زمينه سنجش مذهبي نزد مسلمانان كوشش فراواني به چشم نميخورد؛ با وجود اين، برخي كوشيدهاند براي سنجش مذهب نزد مسلمانان، مقياسهايي بسازند. با وجود اين مقياسها، مباحث نظري چنداني نيز در اين زمينه وجود ندارد. در ادامه به بعضي از اين مقياسها اشاره ميكنيم.
از جمله تلاشهاي ارائهشده در زمينه سنجش مذهبي بين مسلمانان، تحقيق ويلد (Alex Wilde) و جوزف (Stephen Joseph, 1997) درباره رابطه دينداري و شخصيت مسلمانان در انگلستان بوده است. اين پژوهشگران، پرسشنامهاي با چهارده پرسش درباره رفتارها و باورهاي مذهبي اسلامي طراحي كردهاند. پاسخهاي پرسشنامه، پنجگزينهاي كاملاً موافق تا كاملاً مخالف و روش محاسباتي اين مقياس مشابه ليكرت بوده است.
در ايران نيز پژوهشهايي براي سنجش مذهبي انجام شده است. احمدي علوي آبادي (1352)، پرسشنامهاي با مبناي فرافكني حاوي 25 پرسش كاملكردني براي سنجش نگرش مذهبي بر مبناي مذهب اسلام طراحي كرد و بر روي دانشآموزان دبيرستاني آزمود. گلريز (1353) نيز پرسشنامهاي حاوي 25 پرسش با تفكيك مذهب دروني و بيروني (طبق نظريه آلپورت) براي سنجش نگرش مذهبي با مبناي اسلامي ساخت. اين پرسشنامه با پاسخهاي پنجگزينهاي و با شيوه حاصل جمع ليكرت تنظيم شده است و بهوسيلة محقق و پس از او در پژوهشهاي ديگري از جمله بهوسيلة طهماسبيپور و كمانگيري (1375) و اسلامي (1376) مورد استفاده قرار گرفته است.
جانبزرگي (1378) در بررسي اثربخشي رواندرمانگري با و بدون جهتگيري مذهبي، پرسشنامهاي با 22 پرسش مذهبي با چهار گزينه پاسخي كه براي پرسشهاي مختلف، متفاوت است، تهيه كرده. او در مقياس محاسباتي خود از روش حاصل جمع نمرهگذاري ساده (مشابه ليكرت) امّا با چهار گزينه استفاده كرده است. او كوشيده در اين شاخص، تفكيك گرايش مذهبي درونسويي ـ برونسويي را نيز نشان دهد.
رحيمينژاد در بررسي هويت و اضطراب (1379) كوشيده مقياسي براي سنجش هويت مذهبي افراد بسازد. اين مقياس متكي بر پرسشنامه 67 پرسشي با پاسخهاي دو گزينهاي بله/ خير بوده است.
در اين زمينه، ميرنسب (1379) نيز در بررسي رابطه توكل به خدا با اضطراب و افسردگي، كوشيده است مقياسي براي سنجش توكل به خدا با استفاده از پرسشنامهاي خاص تهيه كند.
خداياريفرد و همكاران (1379) پژوهشي با هدف تهيه مقياس نگرش مذهبي دانشجويان براساس مباني اسلامي انجام دادند. در اين پژوهش، پرسشنامهاي حاوي 40 پرسش پنجگزينهاي از نوع گزينههاي ليكرت تهيه شده و بر روي دانشجويان آزمون شده است. در سال 1382 پژوهش جامعتري بهوسيله خداياريفرد و همكاران انجام شده است.
در زمينه، نگرشهاي اجتماعي نيز در ايران پژوهشهايي انجام شده كه بهصورت خاص به مذهب نپرداختهاند؛ امّا مذهب، بخشي از فرهنگ ايرانيان است و به ناچار به اين مسأله بهصورت بخشي از كار خود توجه كردهاند. با اين حال، اين پژوهشها درصدد سنجش نگرش فردي نبوده؛ بلكه نگرش اجتماع را بررسي كردهاند و مقياسي بهمنظور سنجش نگرش فردي نساختهاند (از جمله اسدي و محسني، 1356 و 1359؛ بهروان، 1374؛ محسني و عالمي، 1358؛ محسني، 1379).
2ـ3. مقياس پيشنهادي سنجش ايمان مذهبي
با توجه به آنچه بيان شد، مقياسهاي طراحيشده در مطالعات ديگر اغلب بر مبناي آموزههاي مسيحيت ساخته شدهاند و براي مسلمانان قابل استفاده نيستند. مقياسهاي سنجش مذهبي ساختهشده براي مسلمانان نيز براي سنجش ايمان طراحي نشدهاند؛ بدين سبب ما ناچاريم مقياس جديدي بسازيم. براي اين منظور، كوشيده شده است مقياس مناسبي با اتكا به نص صريح قرآن استخراج شود. براي اين منظور، از ويژگيهاي استخراجي از قرآن براي ايمان و مؤمن استفاده ميشود. براي سنجش اندازه اين ويژگيها نزد افراد، ناگزيريم از روش خودگزارشگري استفاده كنيم. به اين منظور، پرسشنامهاي طراحي شده است تا از طريق آن به سنجش اندازه اين ويژگيها بپردازيم. در اينجا ويژگيهاي مقياس طراحيشده براي اندازهگيري ايمان مذهبي را بيان ميكنيم.
1ـ2ـ3. ويژگيهاي پايهاي مقياس پيشنهادي
با توجه به آنچه بيان شد، در اين تحقيق درصدد آن هستيم تا مقياس كاملتر و مناسبتري براي استخراج ايمان مذهبي براساس مباني اسلام بسازيم و اين مقياس را براي اندازهگيري ايمان افراد موضوع تحقيق استفاده كنيم. ويژگيهاي پايهاي اين مقياس عبارتند از استناد به قرآن در تشخيص ويژگيهاي مؤمن، استفاده از روش خودگزارشگري و نحوه اندازهگيري و محاسبه ايمان كه به توضيح آنها ميپردازيم.
1ـ1ـ2ـ3. اتكا به نص صريح قرآن
در طراحي مقياس سنجش اندازه ايمان مذهبي مسلمانان، براي ايجاد انطباق بيشتر و صريحتر با مباني ديني اسلام، كوشيده شد با مراجعه به قرآن، ويژگيهاي مؤمن (و ايمان) مشخص شوند. بر اين اساس، همه ويژگيهاي بيانشده در نص صريح قرآن براي مؤمن و ايمان ملاك قرار گرفت. اين ويژگيها، مبناي طراحي مقياس قرار گرفتهاند. براي استخراج صحيح اين ويژگيها، همه آيات قرآن كه به صراحت، بحث ايمان، مؤمن و ابعاد آنها را بيان كردهاند، مطالعه شد. نزديك به 900 بار، قرآن از كلمات با ريشه «اَمِنَ» به معناي ايمان آورد، استفاده كرده است. اين موارد همراه آيات قبل و بعد آن كه دربارة اين موضوع مطرح شده بودند، به دقت مطالعه شد.
از اين بررسي قرآني، 35 ويژگي اصلي (همراه با ابعاد آنها) براي ايمان استخراج شد. ميتوان اين ويژگيها را در قالب پنج گروه اعتقادي، عبادي، اخلاقي ـ رفتاري، احساسي ـ عاطفي و شناختي تفكيك كرد. براي جلوگيري از اشتباه در هر مورد از آيههاي مورد بررسي به چند ترجمه و چندين تفسير معتبر قرآن مراجعه شده است تا برداشت صحيحتر مورد استفاده قرار گيرد. ترجمههاي قرآن استفاده شده عبارتند از ترجمههاي الهي قمشهاي، آيتي، فولادوند، خرمشاهي و صاحب محدث دهلوي، و تفسيرهاي رجوعشده عبارتند از الميزان، نمونه، الكبير، جامعالبيان، جوامعالجامع، جلاءالاذهان و جلاءالاحزان، مجمعالبيان، التبيان، عياشي، مختصر تفسير ابنكثير، روحالمعاني، جامع، البرهان، انوار درخشان، شبر، الجواهرالثمين، نورالثقلين، منهجالصادقين و الصافي.
ويژگيهاي استخراجشده از قرآن براساس اين مطالعات، ملاك سنجش مقدار ايمان قرار گرفته است. براي سنجش هر يك از اين ويژگيها و ابعاد آن، پرسش (يا پرسشهايي) طراحيشده كه در قالب يك پرسشنامه كلي (پيوست) قرار گرفته است.
2ـ1ـ2ـ3. استفاده از روش خودگزارشگري
از آنجا كه ايمان به معناي اطمينان و تصديق قلبي است و هيچكس جز خود فرد به درون او آگاه نيست، ناچاريم براي اندازهگيري آن نزد هر فرد به خود افراد رجوع كنيم. به اين منظور، ويژگيهاي استخراجي براي ايمان در قالب پرسشهايي گنجانده شد كه پاسخ آنها نشاندهندة اندازه اين ويژگيها نزد فرد است. هر چند ممكن است در روش خودگزارشگري اشكالاتي باشد، در اينگونه موارد، بهترين روش است. بر اين اساس، پرسشنامه، به افراد موضوع تحقيق داده شده است تا پاسخهاي آنرا ارائه كنند و براي اينكه در تنگنا قرار نگيرند، بدون نشاني و مشخصات خود، از طريق پست به نشاني از قبل مشخصشده (بر روي پاكتهاي تهيه و تحويلشده به پاسخگو) ارسال كنند.
3ـ1ـ2ـ3. نحوه اندازهگيري و محاسبه ايمان
مبناي اندازهگيري ايمان هر فرد، پاسخهاي ارائهشده از سوي او به پرسشهاي پرسشنامه تحويلي به او است. براي آسانكردن پاسخگويي براي هر پرسش، سه تا شش گزينه پاسخ مشخص شد و در مقابل هر پرسش قرار گرفت. گزينههاي پاسخ از طيف كاملاً موافق (يقين دارم، كاملاً صحيح است و نظير اينها) تا كاملاً مخالف (اعتقاد ندارم، هيچ، كاملاً غلط و نظير اينها) را در بر ميگيرند. براي محاسبه مقدار ايمان به هر يك از گزينهها از نمره يك تا پنج (و در چند مورد ـ حالتهاي خاص ـ از نمرههاي متفاوت) برحسب بيشترين مقدار انطباق ويژگي با ايمان تا كمترين آن، داده شد. اندازه ايمان هر فرد حاصل جمع نمره اختصاصي به پاسخهاي همه پرسشهاي پرسشنامه است (مشابه روش حاصل جمع نمرهگذاري ليكرت). براي اينكه تفاوت مقادير ايمان افراد روشنتر نشان داده شود، مقدار اين حاصل جمع، ملاك قرار گرفت و از روش نمره متوسط پاسخها استفاده نشد.
براساس نحوه نمرهگذاري انجام شده و محاسبات نهايي براي پرسشنامه نهاييشده، حداقل اندازه ايمان هر فرد ميتواند نمره 41 و حداكثر آن ميتواند نمره 230 باشد. اين دامنه، مقدار بسياري است و قابليت تفكيك مناسبي را ايجاد ميكند. در عمل نيز حداقل نمره اكتسابي در بررسي نهايي 51 و حداكثر آن 229 بوده است؛ البته بايد تأكيد كرد كه اين ملاك را فقط براي سنجش رتبهاي ايمان ساختهايم. سنجش مقدار مطلق ايمان كار بسيار دشواري است كه شايد از عهده هيچ مقياسي برنيايد.
2ـ2ـ3. پرسشنامة طراحيشده براي سنجش اندازة ايمان
در اين تحقيق، ابتدا پرسشنامهاي شامل 66 پرسش طراحي؛ سپس براي آزمون كيفيت تكميل و محتوا، كوشيده شد بهوسيله 30 نفر پاسخگو تكميل شود و نتايج بررسي شد. اين پرسشنامه همزمان به 3 نفر متخصص ارائه شد تا بررسي محتوايي پرسشنامه را انجام دهند. در آزمون و بررسي اوليه، پرسشها به 47 پرسش كاهش يافت؛ سپس پرسشنامه اصلاحشده بين 200 نفر توزيع شد كه حدود 120 نفر به آن پاسخ دادند و پاسخ حدود 90 نفر به نوعي استفاده شد. در بررسي نتايج اين آزمون، يك پرسش ديگر حذف شد و در پرسشنامه نهايي 46 پرسش باقي ماند.
از بين پرسشهاي اين پرسشنامه يك پرسش نيازمند پاسخ عددي بود كه سپس به پنج گزينه تفكيك شد؛ 2 پرسش سهگزينهاي، 5 پرسش نيز ششگزينهاي و بقيه (38 پرسش) داراي پنج گزينه براي پاسخ هستند. براي همگنشدن نمرهگذاري پاسخها، به پاسخ پرسشهاي پنجگزينهاي نمرههاي 1 تا 5، به پاسخ پرسشهاي سهگزينهاي نمرههاي 1، 3 و 5 و به پاسخ پرسشهاي ششگزينهاي نمرههاي 0، 1، 2، 3، 4 و 5 اختصاص يافت.
1ـ2ـ2ـ3. اعتبار
براي ايجاد اعتبار بيشتر در مقياس سنجش ايمان مذهبي، اقدامهاي گوناگوني انجام شد. اين اقدامها در مراحل طراحي پرسشنامه و آزمونهاي آن انجام شد. از جمله اقدامهاي انجامشده، طراحي بر مبناي آيات قرآن، آزمون پرسشنامه در دو مرحله و بررسي محتوايي پرسشنامه بهوسيله متخصصان است اين اقدامها به ايجاد پايايي و روايي پرسشنامه انجاميد كه به آنها اشاره ميشود.
2ـ2ـ2ـ3. روايي
براي اينكه از صحت و روايي محتواي پرسشنامه اطمينان حاصل شود، ابتدا پرسشنامههاي گوناگوني در زمينه سنجش مذهبي بهصورت محتوايي بررسي شدند؛ سپس چنانچه اشاره شد، با استناد به متن صريح قرآن، ويژگيهاي گوناگون اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، عاطفي، عبادي، شناختي و نظير آن براي مؤمنان استخراج، و پرسشنامه براساس آنها و با هدف سنجش اين ويژگيها در قالبهاي پرسش، طراحي شد. پس از اين اقدام، پرسشنامه را سه نفر متخصص روانشناسي و علوم ديني بررسي كردند كه نظريات اصلاحي آنها مورد توجه قرار گرفت.
كنار اين بررسي به منظور انجام آزمون اوليه، پرسشنامه بين 50 نفر از اعضاي هيأتعلمي دانشگاهها توزيع، و پرسشنامههاي تكميلشده (حدود 30 پرسشنامه) جمعآوري و تحليل شد. هر چند تعداد نمونههاي قابل استفاده محدود بود (20 عدد)، بررسي محتوايي نتايج، همراه بررسي برخي شاخصهاي آماري مربوط به روايي و پايايي به اين نتيجه انجاميد كه بهعلت ضعف برخي پرسشها، مترادفبودن (هممعنا بودن) بعضي پرسشهاي ديگر و اشكالهاي ديگر، برخي پرسشها در يكديگر ادغام، بعضي اصلاح و بعضي نيز حذف شدند؛ در نتيجه، پرسشهاي پرسشنامه به 47 عدد كاهش يافت.
جدول شماره «1ـ6»: ضريب همبستگي نمره هر پاسخ و ميانگين نمره كل هر فرد
شماره پرسش
ضريب
شماره پرسش
ضريب
شماره پرسش
ضريب
شماره
پرسش
ضريب
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
694/0
540/0
535/0
691/0
290/0
124/0
405/0
405/0
706/0
630/0
410/0
410/0
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
475/0
672/0
480/0
704/0
654/0
676/0
565/0
672/0
748/0
704/0
668/0
717/0
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
340/0
507/0
696/0
683/0
593/0
654/0
701/0
784/0
718/0
703/0
537/0
541/0
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
544/0
702/0
567/0
623/0
410/0
207/0
517/0
541/0
664/0
522/0
پس از اين مرحله، براي آزمون دوم، حدود 200 عدد پرسشنامه توزيع شد كه حدود 120 پرسشنامه تكميل و جمعآوري شد. بيست عدد از پرسشنامههاي جمعآوري شده فاقد پاسخ بودند و از 100 عدد ديگر، حدود 90 پرسشنامه از نظر حجم پاسخهاي دادهشده تا حدودي قابل استفاده بودند. براي اطمينان از روايي سازه در اين پرسشنامهها، ميانگين، دامنه و ضرايب همبستگي نمره هر آزمودني در هر پرسش با نمره كل آن آزمودني (و ضرايب ديگر) مقايسه و بررسي شدند. خلاصه برخي نتايج، پيوست تحقيق است. در اين بررسي، ضرايب همبستگي پاسخهاي ارائهشده براي هر پرسش با نمره كل آزمودني بهصورت جدول پیشگفته بهدست آمد.
بين اين ضرايب، ضريب همبستگي پاسخهاي سه پرسش كمتر از 25 درصد بود. بدين سبب، اين پرسشها و پاسخها مورد دقت قرار گرفت. اين ضرايب مربوط به پاسخ پرسشهاي شماره 6، 7 و 42 بود. ضريب همبستگي پاسخ پرسش شماره 7 منفي و كم بود. شايد علت اين امر آن باشد كه مفهوم گنجاندهشده در اين پرسش در مقايسه با ديگر پرسشها متفاوت بوده است. اميد آن بود كه دو پرسش ديگر در بررسيهاي تكميلي ضرايب بهتري بيابند (يكي از آنها در بررسي نهايي به 41 درصد افزايش يافت) ضمن اينكه حذف آنها از پرسشنامه از لحاظ مفهومي و با توجه به نص صريح قرآن توجيه خاصي ندارد؛ بدين جهت، پرسشنامه با 46 پرسش آماده استفاده نهايي شد.