PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی ریچار برانسون، کارآفرین بی نظیر و مدیر بیش از ۳۰۰ کمپانی



Almas Parsi
30th March 2013, 01:11 AM
ریچار برانسون، کارآفرین بی نظیر و مدیر بیش از ۳۰۰ کمپانی






http://www.njavan.com/images/mimage/55-12481.jpg

در کجای این جهان پهناور می توانید کسی را پیدا کنید که سرپرستی بیش از ۳۰۰ کمپانی معروف را در ۳۴ کشور دنیا برعهده داشته باشد و سود سالانه ۲۱ میلیارد دلار را به خود اختصاص دهد؟ حتی اگر حضور چنین فردی در مخیله شما بگنجد، چطور می توانید انتظار داشته باشید که همین شخص در کنار اندیشیدن به منافع فردی، در فکر نجات جهانیان و منافع اجتماعی انسان ها باشد؟ این شخص کسی نیست جز ریچارد برانسون. او در برخی از شرکت ها صاحب صددرصد سهام و در برخی دیگر از شرکت ها قسمتی از سهام را در اختیار دارد.


در مواجهه با این فرد، اولین چیزی که شما را تحت تاثیر قرار می دهدف لبخند صمیمانه، نگاه شیطنت آمیز، موهای لخت بلند، اندام متناسب و نوع لباس پوشیدن اوست. اگر در فرهنگ لغت بسیاری از کارآفرینان جوان و مدیران تازه کدر دقیق شوید، بی تردید در مقابل واژه «موفقیت» به تصویر تمام نمای برانسون برمی خورید.

او بسیار مایل است تا اصول مدیریتی خود را با همه در میان بگذارد و همواره بر این اصل اولیه خود پایبند است که: «جهان نیازمند اندوختن است و شرکت شما نیازمند مدیری است که فراتر از رشد سرمایه شرکت یا فروش محصولاتتان بیندیشد.»


ریچارد چارلز نیکولاس برانسون که اکنون لقب سِر ریچارد برانسون را به خود اختصاص داده و کارآفرینی بی نظیر و مالک گروه تجاری ویرجین است، در ۱۸ جولای سال ۱۹۵۰ در بریتانیا دیده به جهان گشود. پدرش ادوارد جیمز برانسون، از وکلای مدافع انگلستان و مادرش خانه دار بود.



برانسون تا ۱۳ سالگی در مدرسه «اسکات کلیف» تحصیل کرد و بعد وارد مدرسه «استو» شد. او اولین تجارت خود را زمانی آغاز کرد که ۱۶ سال بیشتر نداشت و ترک تحصیل کرده بود. برانسون که از بیماری خوانش پریشی (دیسلکسیا: اصطلاحی است که به انواع ناتوانی در خواندن اطلاق می شود و از نظر پزشکی به شرایطی گفته می شود که حاصل عوامل عصب شناسی، بلوغ و وراثتی است. فدراسیون جهانی نورولوژی خوانش پریشی را اینچنین تعریف می کند: «اختلالی است که به رغم آموزش، هوش کافی و وجود امکانات اجتماعی و اقتصادی، فرد در خواندن مشکل دارد» رنج می برد، همواره ابتلایش به این بیماری را که باعث ترک تحصیلش شد، عامل بزرگ موفقیتش می داند. در حقیقت، بعد از ترک تحصیل بود که متوجه شد می تواند با دیگران ارتباط کلامی خوبی برقرار کند. اولین تجارتش در حقیقت چاپ یک نشریه تحت عنوان «دانش آموز» بود. ریچارد برانسون در ۲۴ سالگی یک میلیونر تمام عیار شد.

او در سال ۱۹۷۰ یک کسب و کار سفارش پستی محصولات موسیقی راه انداخت و در سال ۱۹۷۲ نخستین فروشگاه صفحه موسیقی خویش را به نام «ویرجین» در لندن افتتاح کرد و نخستین قراردادش را با «مایک اُلدفیلد»؛ خواننده مشهور آن زمان برای صفحات موسیقی ویرجین امضا کرد. سال بعد یکی از صفحات موسیقی این خواننده روانه بازار شدکه در تعداد میلیونی به فروش رسید.


پنج سال بعد، برانسون قراردادی با یک گروه موسیقی راک امضا کرد که سایر موسسات آنها را رد کرده بودند. برند «ویرجین» برانسون در دهه ۱۹۸۰ به سرعت رشد کرد و او با ایجاد «شرکت هواپیمایی ویرجین آتلانتیک» وارد حوزه هوایی نیز شد.


نتایج بررسی های مجله «فوربِس» در سال ۲۰۱۱ نشان داد که او با درآمد ۲/۴ میلیارد دلار آمریکا، چهارمین شهروند میلیاردر بریتانیا است.

تاریخ تاسیس شرکت مرکزی ویرجین در اداره ثبت شرکت های لندن به سال ۱۹۸۹ برمی گردد، اما سابقه فعالیت های بازرگانی برانسون با همین نام تجاری مربوط به دهه ۱۹۷۰ میلادی است. هم اکنون دامنه فعالیت گروه ویرجین بسیار گسترده بوده و کسب و کارها و حوزه های مختلف و عجیبی از قبیل شرکت های هواپیمایی، پروازهای فضایی، راه آهن، خدمات اقتصادی، اینترنت، تلویزیون کابلی، موسیقی، رادیو، موبایل، لوازم آرایشی و بهداشتی، جواهرات، فروشگاه های لوازم خانگی، صنایع غذایی و بازی را شامل می شود.


درقسمتی از کتاب «کسب و کار به شیوه ریچارد برانسون» آمده است که: «در دنیای مدرن کسب و کار، ریچارد برانسون یک شخص غیرعادی وعجیب است. در دورانی که تجارت تحت نفوذ آدم های کاردان قرار دارد، او یک فرصت طلب است. او از طریق شرکتش یک پدیده کسب و کار منحصر به فرد را ایجاد کرده است. پیش از این هرگز مارکی اینچنین و در سطح گسترده ای از کالا و خدمات موفقیت نداشته است. آرم قرمز و سفید مشخص ویرجین انعطاف پذیر است.»


برانسون خود درمصاحبه ای چندمشخصه بارز ویرجین را به شرح زیر برشمرده است:

۱) توانایی شناسایی فرصت های مناسب رشد

۲) توانایی اقدام سریع
۳) در اختیار قرار دادن کنترل اجرای پروژه های مختلف به گروه های کاری کوچک


وی در جایی درباره علاقه اش به تاسیس شرکت های هواپیمایی و مسافرتی می گوید: «علاقه من به زندگی از این رو است که دلم میخواهد همیشه خود را بزرگ و ایستاده بر قله های رفیع موفقیت ببینم. عاشق رویایی با چالش های مشخصا دست نیافتنی هستم. همیشه دلم می خواهد به تمام چشم اندازهای پیش رویم دست پیدا کرده و زندگی را با تمام وجودم لمس کنم.»
اگر شما خود صاحب تجارت خاصی باشید، می دانید که تمرکز کردن بر روی حتی دو پروژه می تواند یک چالش به تمام معنا باشد. حال چطور می شود که مدیری الهام بخش باشید، استعدادهای نهفته در وجود کارمندانتان را شکوفا کنید ودر همان حال به مسائل بسیار ریز؛ مثلا نمک پاش و فلفل دان هواپیماهای شرکت های هواپیمایی تحت سرپرستی تان توجه کنید؟



ریچارد برانسون در پاسخ به این سوال چنین می گوید: «از همان اول جوانی، ناچار شدم که هنر مذاکره کردن را بیاموزم، چرا که ذاتا کنجکاو و تا اندازه ای فضول هستم و عاشق انجام دادن کارهای جدید. اما اگر شما هم قصد دارید دست به کار جدیدی بزنید، مسلم بدانید که نمی توانید خودتان به تنهایی از عهده همه کارها برآیید.»

برانسون قویا بر این باور است که نقش یک فرد به عنوان رهبر و مدیرف تقویت توان ذهنی وشکوفا کردن خلاقیت کسانی است که برای شخص کار می کنند. با ۹۹ درصد زمانی که آن افراد در اختیارتان قرار داده و گوش به فرمان شما هستند، زمان زیادی در اختیار شخص شما قرار می گیرد. می دانید با کمک این اوقات اضافه می توانید چه کاری انجام بدهید؟ «به احتمال زیاد خواهیدتوانست به بهترین شکل ممکن به کارمندانتان کمک کنید تا از پس مشکلات شرکت برآیند. ولی اگر خودتان می خواستید دست به همان کار بزنید، مسلما موفقیت چندانی حاصل نمی شد.»




وقتی از او پرسیده شد که چطور می تواند در عین نظارت بر بیش از ۳۰۰ شرکت، سلامتی و تناسب اندام خود را حفظ کند، با حظ فراوان جواب داد: «من عاشق هوا کردن بادبادک هستم. ورزشی بسیار ارزان قیمت. نیازی نیست که خودتان بادبادک درست کنید. ضمن اینکه ظرف چند ساعت می توانید از همه زیر و بم های این کار مفرح آگاه شونید. بعد از چند ساعت می بینیدکه به همه چیز مسلط شده و دارید راه خود را می روید.»



اما پرواضح است که خیلی از ما امکاناتی نظیر جزیره شخصی که برانسون هم اکنون ساکن آن است نداریم. فرانسون در این جزیره شخصی می تواند هر روزتنیس بازی کند، با کارمندان ارشد گوگل بادبادک هوا کند، و خیلی کارهای دیگر.


بنابراین با اشاره به ورزش های سه گانه دو، دوچرخه سواری و شنا (که امکانش برای خیلی از ما وجود دارد) می گوید: «روی هم رفته برای من هیچ فرقی نمیکند که چه ورزشی انجام بدهم. مهم چالشی است که پیش روی من قرار می گیرد ومن دوست دارم با آن دست و پنجه نرم کنم.»


ضمنا در نزد او خانواده رکن اصلی موفقیت و پیشرفت است. برانسون هم اکنون با همسر و دو فرزندش پیوندی ناگسستنی دارد. او در سال ۱۹۸۹ و به پیشنهاد دخترش که آن زمان هشت سال بیشتر نداشت با جوآن ازدواج کرد.


همانطورکه پیش تر نیز اشاره شد، برانسون از ابتلایش به بیماری خوانش پریشی (دیسلکسیا) همواره به عنوان بزرگترین چالش زندگی اش یاد می کند که باعث شد او به توانمندی های جدیدتری دست پیدا کند.


برانسون در جایی دیگر عنوان می کند که بهره مندی او از نعمت مدیران بسیار توانا و لایق در عرصه پرداختن به تمام جزییات، ریشه در همین ناتوانی وی دارد. خیلی ها ممکن است تفاوت های فردی خود را به چشم ناتوانی ببینند، اما پر واضح است که برانسون به سادگی از فراز و نشیب های کارآفرینی خود بهترین استفاده را می برد، آن هم در حالی که افراد بسیار دقیق و باریک بینی که مدیریت شرکت های مختلف را برعهده دارند می توانند بسیاری از مسائل و مشکلات ریز را پشت سر بگذارند.

حتی اگر برانسون می توانست در جزئیات همه مسائل دقیق شود،باز هم باید گفت که نبوغ او در بزرگ اندیشیدن نهفته است، نه فقط در زندگی مرفه داشتن. در صفحه شخصی برانسون در سایت گوگل عکسی از ماه می بینیم که در جزیره شخصی وی گرفته شده و زیر آن عکس نوشته شده: «نمایی از هتل ویرجین در آینده».

«من دوست دارم که همیشه رویاهای بزرگی در سر بپرورانم. همیشه عاشق این هستم که این رویاها را به واقعیت تبدیل کنم. گاهی اوقات توپی را به هوا می اندازم و مثلا می گویم «چطوره یک شرکت فضایی راه بندازیم».



شاید ابتدای کار همه چیز به خوبی و جدیت پیش نرود اما رفته رفته وقتی همه چیز شکل یک پروژه خوب و سودآور را به خود می گیرد، ناچار می شویم سعی کرده و به ایده خود شکل واقعیت بدهیم. بادبادک بازی هم به همین شکل است. بعضی از بادبادک ها ساعت ها در آسمان آبی شناور می مانند و بعضی ها هم خیلی زود سقوط می کنند. در هر دو حالت لذتی وصف نشدنی به شما دست می دهد و تفریحی جالب را تجربه می کنید.»

وقتی برانسون از الگوی مدیریتی خوددر توسعه تجارت هایش سخن می گوید به سه عامل مهم اشاره می کند: ۱) داشتن رویایی والا در سر، ۲) بحث و مذاکره، ۳) پیدا کردن افراد شایسته و توانمند. ایده های وی با طرح یک رویا آغاز می شود و همواره این سوال را می پرسد: «چرا کسی تا به حال به این فکر نیفتاده که ...» بعد ایده هایش را به بحث و بررسی گذاشته و نظرات دیگر افراد را نیز جویا می شود.


گام مهم بعدی یافتن کسانی است که می توانند در جامه عمل پوشاندن به رویاهایش او را یاری کنند. ریچارد برانسون می داند که نمی تواند بدون بهره مندی از یک تیم کاری کارآمد و متخصص به موفقیت برسد، بنابراین بهترین و زبده ترین افراد را برای همکاری انتخاب می کند. او مدیری است که همواره به کار گروهی اهمیت داده و آن را عاملی برای رسیدن به رویاها می داند.

نکته ای که در مورد شیوه مدیریتی رانسون می توان به آن اشاره کرد این است: او علاقه ای به شنیدن کارهایی که از عهده اش بر نمی آید ندارد. او فقط میخواهد به درک درستی از کارهایی برسد که در انجامشان توانمند است.



او همواره به این جمله پایبند است که: «اگر به کسی ماهی بدهید، خوراک یک روز او را تامین کرده اید؛ اما اگر ماهی گیری را به او آموزش بدهید خوراک هر روزه اش را تامین خواهید کرد.»


او می گوید: «بیایید به جای کمک کردن به مردم، دستشان را گرفته و آنها را یاری کنیم تا زندگی شان را از نو بسازند.» او در یکی از کتاب هایش داستانی بسیار جذاب را از تجرب شخصی اش در مواجهه با افراد عادی خواهان کمک نقل می کند:

روزی که به یکی از شهرهای آفریقای جنوبی سفر کرده بودم، به یک مرکز تفریحی رفتم تا کمی بازی کنم که متوجه شدم کسی صدایم می زند: «آقای ریچارد، یه لحظه صبر کنید.» سرم را که برگرداندم، زنی ژنده پوش را دیدم که داشت با عجله به طرف من می آمد.


وقتی به من رسید گفت: «آقای برانسون، شنیده ام که شما آدم دست و دلباز و بخشنده ای هستید. می تونید به من پول قرض بدید تا بتونم باهاش چرخ خیاطی بخرم؟»

بیش از ۳۰ سال است که خیلی ها سر راهم قرار می گیرند و از من طلب پول می کنند، اما هیچ کس تا به حال به این شکل از من تقاضای کمک مالی نکرده بود. به نظرم آمد زن قدرتمندی است. او به من گفت که یک خیاط زنانه بسیار ماهر است اما نمی تواند برای خودش یک چرخ خیاطی بخرد و یک خیاط خانه راه بیندازد.


پرسیدم: «خوب، حالا چقدر پول لازم داری؟» زن جواب داد: «سیصد دلار کافیه.» بعد در ادامه گفت: «در ضمن، من این پول رو سه ماهه به شما برمی گردونم و بعد می تونم شش نفر رو تمام وقت استخدام کنم تا برای من کار کنند.»

اراده قوی و جاه طلبی آن زن، خارق العاده بود. همچنین تمرکز او بر کاری که می خواست انجام بدهد نیز مرا به حیرت واداشت: او دقیقا می دانست که خواهان چه چیزی است و چرا. بنابراین ۳۰۰ دلاری را که می خواست از من دریافت کرد.»


از شرکت های تجاری این کارآفرین بزرگ می توان به موارد زیر اشاره کرد:

شرکت هواپیمایی ویرجین آتلانتیک: سال ۱۹۸۴

شرکت ویرجین گالاکتیک: یک شرکت فضایی که از سال ۲۰۰۹ آماده ارائه پروازهای خصوصی به فضا است.
شرکت هواپیمایی ویرجین اکسپرس

شرکت هواپیمایی ویرجین نایجریا
شرکت هواپیمایی ویرجین آمریکا

شرکت هواپیمایی ویرجین بلو: شرکت هواپیمایی ارزان قیمت استرالیایی که در منطقه جنوبی اقیانوس آرام فعالیت می کند.
آژانس مسافرتی بلو (به معنای آبی): سال ۲۰۰۰ در بریتانیا

شرکت هواپیمایی اِیر اِیشیا: یک شرکت هواپیمایی ارزان قیمت برای پرواز در مسیرهای طولانی، که پایگاه آن در مالزی است. ۲۰ درصدسهام این شرکت متعلق به گروه ویرجین است.
شرکت ویرجین کروز: تور مسافرتی سفرهای دریایی

شرکت راه آهن ویرجین
شرکت ویرجین لیموزین: شرکت اجاره دهنده لیموزین با راننده در سان فرانسیسکو و شمال ایالت کالیفرنیا

شرکت رسانه های ویرجین: ارائه دهنده خط تلفن، تلویزیون کابلی، سرویس اینترنت با پهنای باند بالا، و سرویس تلفن همراه در بریتانیا در سال ۱۹۹۹
شرکت ویرجین رادیو: ایستگاه رادیویی بریتانیایی

شرکت ویرجین رادیو آسیا: مجموعه ای از ایستگاه های رادیویی مستقر در هند و تایلند
شرکت ویرجین رادیو فرانسه: ایستگاه رادیویی مستقر در فرانسه

شرکت کتاب های ویرجین: شرکت چاپ، نشر، توزیع و فروش کتاب
شرکت ویرجین موبایل که در بریتاغنیا، استرالیا، کانادا، آفریقای جنوبی، آمریکا، فرانسه و هند خدمات تلفن همراه ارائه می دهد.

شرکت کارت اعتباری ویرجین: ارائه کننده کارت اعتباری
ویرجین اکتیو: باشگاه های بدنسازی زنجیره ای در بریتانیا، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و آفریقای جنوبی

لوازم آرایشی ویرجین همراه با فروشگاه اینترنتی آن
شرکت نوشابه ویرجین، تولیدکننده نوشابه های گازدار

شرکت پوشاک ویرجین
شرکت عروس ویرجین: شرکت دوخت و فروش لباس عروس در شهر منچستر بریتانیا

شرکت گل ویرجین: فروشگاه اینترنتی گل
شرکت بانک سلامت ویرجین: شرکتی که به والدین آینده اجازه می دهد سلول های بنیادی فرزندانشان را ذخیره کرده و در صورت ابتلای بیماری در آینده از آنها جهت درمانشان استفاده کند. (سال تاسیس: ۱ فوریه ۲۰۰۷)

موسسه خیریه مالی ویرجین

















مجله موفقیت

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد