Sa.n
17th March 2013, 11:39 PM
اگر اهالی محل به‌موقع به فریاد پسربچه شش‌ساله نمی‌رسیدند، معلوم نبود چه سرنوشت شومی در انتظار او بود
روزنامه همشهری- ابوالفضل، صبح یکی از روزهای زمستان وقتی برای خرید نان از خانه خارج شد هدف حمله سگ‌های ولگرد قرار گرفت و تا یک قدمی مرگ رفت. این حادثه ساعت ۹:۳۰صبح ۱۸بهمن‌ماه امسال و در یکی از محله‌های شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان رخ داد. مادر ابوالفضل در گفت‌وگو با همشهری ماجرا را اینطور توضیح داد: شوهرم سر کار بود و آن روز پسرم را به خانه همسایه‌مان فرستادم تا از آنها نان محلی بخرد.
http://uc.niksalehi.com/images/abe6yko763ij3zsvotv.jpg (http://www.niksalehi.com)
چون همسایه‌مان نان نداشت، پسرم برای خرید نان به مغازه سر کوچه رفت اما وقتی برگشت، مورد حمله یک سگ ولگرد قرار گرفت. ابوالفضل با دیدن سگ پا به فرار گذاشت اما ناگهان زمین خورد و سگ ولگرد درحالی‌که با دندان لباس‌هایش را گرفته بود، او را به باغی متروکه که در چند متری خانه‌مان است، کشاند. آنجا بود که دو سگ دیگر هم به او پیوستند و با چنگ و دندان به جان پسرم افتادند.
زن جوان ادامه می‌داد: ابوالفضل فریاد می‌زد اما چون در آن ساعت از صبح کوچه خلوت بود، کسی شاهد حمله سگ‌ها به او نبود. همان هنگام یک رهگذر با شنیدن صدای فریادهای پسرم به کمک او شتافت و به‌دنبال او همسایه‌ها هم از خانه خارج شدند و به کمک پسرم رفتند. آنها با فراری‌دادن سگ‌های وحشی توانستند ابوالفضل را نجات دهند اما روی همه نقاط بدن او آثار چنگال و دندان‌های سگ‌ها بود و به همین دلیل او را به بیمارستان منتقل کردیم.
نجات از یک قدمی مرگ
پسربچه شش‌ساله ابتدا به بیمارستان شرکت نفت و از آنجا به بیمارستانی در اهواز منتقل شد. همه جای بدن او پر بود از زخم‌های عمیقی که سگ‌های ولگرد ایجاد کرده و زخم‌ها آنقدر زیاد بودند که پسربچه شش ساله را تا یک قدمی مرگ بردند اما با تلاش پزشکان وی زندگی دوباره یافت.
مادر او می‌گوید: پسرم ۱۲روز در بیمارستان بستری بود. در این مدت سگ‌های ولگرد دو حادثه دیگر را هم در محله‌مان رقم زدند. یکی از آنها حمله به معلم مهد کودک بود و دیگری هم حمله به یک دختربچه که با اقدام بموقع مردم محل هر دوی آنها نجات یافتند.
او ادامه می‌دهد: متأسفانه از دو سال قبل که مبارزه با سگ‌های ولگرد متوقف شده، هر از گاهی شاهد حمله آنها به مردم هستیم و این در حالی است که هنوز هیچ اقدامی برای جمع‌آوری این سگ‌ها صورت نگرفته است. پسرم از این حادثه جان سالم به در برد اما وحشت از سگ‌ها در محل باعث شده که مردم جرأت نکنند صبح‌های زود یا شب‌ها از خانه خارج شوند.
روزنامه همشهری- ابوالفضل، صبح یکی از روزهای زمستان وقتی برای خرید نان از خانه خارج شد هدف حمله سگ‌های ولگرد قرار گرفت و تا یک قدمی مرگ رفت. این حادثه ساعت ۹:۳۰صبح ۱۸بهمن‌ماه امسال و در یکی از محله‌های شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان رخ داد. مادر ابوالفضل در گفت‌وگو با همشهری ماجرا را اینطور توضیح داد: شوهرم سر کار بود و آن روز پسرم را به خانه همسایه‌مان فرستادم تا از آنها نان محلی بخرد.
http://uc.niksalehi.com/images/abe6yko763ij3zsvotv.jpg (http://www.niksalehi.com)
چون همسایه‌مان نان نداشت، پسرم برای خرید نان به مغازه سر کوچه رفت اما وقتی برگشت، مورد حمله یک سگ ولگرد قرار گرفت. ابوالفضل با دیدن سگ پا به فرار گذاشت اما ناگهان زمین خورد و سگ ولگرد درحالی‌که با دندان لباس‌هایش را گرفته بود، او را به باغی متروکه که در چند متری خانه‌مان است، کشاند. آنجا بود که دو سگ دیگر هم به او پیوستند و با چنگ و دندان به جان پسرم افتادند.
زن جوان ادامه می‌داد: ابوالفضل فریاد می‌زد اما چون در آن ساعت از صبح کوچه خلوت بود، کسی شاهد حمله سگ‌ها به او نبود. همان هنگام یک رهگذر با شنیدن صدای فریادهای پسرم به کمک او شتافت و به‌دنبال او همسایه‌ها هم از خانه خارج شدند و به کمک پسرم رفتند. آنها با فراری‌دادن سگ‌های وحشی توانستند ابوالفضل را نجات دهند اما روی همه نقاط بدن او آثار چنگال و دندان‌های سگ‌ها بود و به همین دلیل او را به بیمارستان منتقل کردیم.
نجات از یک قدمی مرگ
پسربچه شش‌ساله ابتدا به بیمارستان شرکت نفت و از آنجا به بیمارستانی در اهواز منتقل شد. همه جای بدن او پر بود از زخم‌های عمیقی که سگ‌های ولگرد ایجاد کرده و زخم‌ها آنقدر زیاد بودند که پسربچه شش ساله را تا یک قدمی مرگ بردند اما با تلاش پزشکان وی زندگی دوباره یافت.
مادر او می‌گوید: پسرم ۱۲روز در بیمارستان بستری بود. در این مدت سگ‌های ولگرد دو حادثه دیگر را هم در محله‌مان رقم زدند. یکی از آنها حمله به معلم مهد کودک بود و دیگری هم حمله به یک دختربچه که با اقدام بموقع مردم محل هر دوی آنها نجات یافتند.
او ادامه می‌دهد: متأسفانه از دو سال قبل که مبارزه با سگ‌های ولگرد متوقف شده، هر از گاهی شاهد حمله آنها به مردم هستیم و این در حالی است که هنوز هیچ اقدامی برای جمع‌آوری این سگ‌ها صورت نگرفته است. پسرم از این حادثه جان سالم به در برد اما وحشت از سگ‌ها در محل باعث شده که مردم جرأت نکنند صبح‌های زود یا شب‌ها از خانه خارج شوند.