توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال آیا بلاتکلیفی درد مشترک همه نخبگان نیست؟
عرفان سلیم زاده
11th March 2013, 10:03 PM
سلام عزیزان خوبید؟ میگم بلاتکلیف بودن درد مشترک همه ماست درسته؟ چرا روی این موضوع کار نکنیم؟ به نظر شما اگه تمام تمرکز مون رو بزاریم رو کاهش بلاتکیفی خیلی بهتر نیست. البته منظورم فقط تو حیطه اختراع نیست.کلا برای تمام نخبگان هست. پیشنهاد من برای شروع این پروژه به اشتراک گذاشتن تجارب و راهکار هایی هست که تو زندگی میتونیم انجام بدیم. اون کار هایی که میشه انجامش داد یا فرصت انجام دادنش رو داریم. هر کی با منه بسمه الله:
عرفان سلیم زاده
11th March 2013, 10:28 PM
خب به نظر من برای کاهش بلاتکلیفی اول از همه تکالیف خودمون رو بشناسیم. میدونم الان خیلیاتون تکالیفی دارید که انجامش ندادید. موضوع اینجاست که اکثر ماها خودمون رو قدرت مند میدونیم و توانایی انجام هر کاری رو در خودمون می بینیم اما به طور ناخدآگاه تمام انرژی و نیروی خودمون رو روی یک کار متمرکز می کنیم. من فکر می کنم که این رویه رو تو 12 سال درس اجباری به غلط ما یاد دادن و مجبور شدیم به بهانه نمره و قبولی ازش پیروی کنیم. اگر توجه کنین هدف خیلی از ماها اینه که در پایان این پروژه ای که انجام میدیم امتیاز یا جایزه ای به ما بدن که حکم همان نمره قبولی رو برامون داره. خنده دار و گریه داره چون میدونیم اشتباهه و نمیتونیم کنارش بزاریم. عین یک معتاد شدیم. خب میدونین بهترین راهی که فعلا برای ترک اعتیاد هست رفتن به کمپ ترک اعتیاده. تو کمپ ترک اعتیاد معمولا چی میگذره؟ اینه که برای ترک یک عادت میتونیم سه تا کار رو انجام بدیم. 1 - مشاوره 2- صحبت کردن با همنوعان 3- خواستن برای عوض شدن. بیاید ارتباط بین خودمون رو افزایش بدیم، از همدیگه مشاوره بگیریم و بخواهیم که به این وضع پایان بدیم.
SaSaMc2
12th March 2013, 02:24 AM
سلام عزيزم...[golrooz]
به نظر من ضعف پرورشي و تربيتي جامعه ما...
كوه بزرگتري از مشكلات روبروي ما رو درون ما قرار داده...
و عادتم كرديم هميشه فقط به به و چه چه كنيم از خودمون...
و از مشكلاتي كه پيش رومون هست بناليم...
من فكر ميكنم بايد ايرادات خودمون رو پيدا كنيم...
و بعد بپذيريم و بعدشم شايد راه كاري پيدا كرديم...
مثلا من چند ايراد بزرگ در خودم ميبينم:
اول نداشتن مديريت زمان...
و بعدش دقيقه نودي بودن...
- - - به روز رسانی شده - - -
سلام عزيزم...[golrooz]
به نظر من ضعف پرورشي و تربيتي جامعه ما...
كوه بزرگتري از مشكلات روبروي ما رو درون ما قرار داده...
و عادتم كرديم هميشه فقط به به و چه چه كنيم از خودمون...
و از مشكلاتي كه پيش رومون هست بناليم...
من فكر ميكنم بايد ايرادات خودمون رو پيدا كنيم...
و بعد بپذيريم و بعدشم شايد راه كاري پيدا كرديم...
مثلا من چند ايراد بزرگ در خودم ميبينم:
اول نداشتن مديريت زمان...
و بعدش دقيقه نودي بودن...
عرفان سلیم زاده
12th March 2013, 03:49 PM
درسته و بهترین کار ممکنه اینه که پشتکار داشته باشیم. ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم دچار یه سری عقاید بد هستیم که مانع پیشرفت ما میشه. البته جامعه هم مقصره چون کمکی به بهتر شدن این وضعیت نمی کنه. پشتکار باعث میشه اراده خودمون رو برای بهتر شدن و برداشتن موانع ثابت کنیم. مشاوره گرفتن و به روز بودن هم خیلی خیلی میتونه به ما کمک کنه.نشریه سرآمد بنیاد،سایت های فراخوان کنفرانس،تحقیق هفتگی در مورد فراخوان های نهاد های دولتی و غیر دولتی درباره مخترعان و نخبگان هم هستند که کمک بزرگی به ماست. چند تا مقاله در مورد تجارت،حقوق مالکیت فکری ، جامعه قانون گرا و فلسفه هم میتونه شما رو متقاعد کنه که ایران آخر دنیا نیست که نشه با اختراع کردن در آن پولدار یا با اعتبار شد.
sr hesabi
12th March 2013, 04:03 PM
خب به نظر من برای کاهش بلاتکلیفی اول از همه تکالیف خودمون رو بشناسیم. میدونم الان خیلیاتون تکالیفی دارید که انجامش ندادید. موضوع اینجاست که اکثر ماها خودمون رو قدرت مند میدونیم و توانایی انجام هر کاری رو در خودمون می بینیم اما به طور ناخدآگاه تمام انرژی و نیروی خودمون رو روی یک کار متمرکز می کنیم. من فکر می کنم که این رویه رو تو 12 سال درس اجباری به غلط ما یاد دادن و مجبور شدیم به بهانه نمره و قبولی ازش پیروی کنیم. اگر توجه کنین هدف خیلی از ماها اینه که در پایان این پروژه ای که انجام میدیم امتیاز یا جایزه ای به ما بدن که حکم همان نمره قبولی رو برامون داره. خنده دار و گریه داره چون میدونیم اشتباهه و نمیتونیم کنارش بزاریم. عین یک معتاد شدیم. خب میدونین بهترین راهی که فعلا برای ترک اعتیاد هست رفتن به کمپ ترک اعتیاده. تو کمپ ترک اعتیاد معمولا چی میگذره؟ اینه که برای ترک یک عادت میتونیم سه تا کار رو انجام بدیم. 1 - مشاوره 2- صحبت کردن با همنوعان 3- خواستن برای عوض شدن. بیاید ارتباط بین خودمون رو افزایش بدیم، از همدیگه مشاوره بگیریم و بخواهیم که به این وضع پایان بدیم.
این حرف تو واقعا حرف دل من هم بود
تو این 12 سال که هر چیزی کاه میخواستیم و نمیخواستیم رو تو مغزمون کردن...
من خودم عاشق این بودم که که برم مکانیک بخونم عاشق نجوم و فیزیک و ولی به خاطر اینکه تو این ایران لعنتی برایه تحقیقات و .. هیچ اینده مطمئنی نداره
مجبور شدم برم رشته تجربی تا پزشکی قبول بشم اینده خودم رو حداقل تضمین کنم که اصلا کار درستی نبود [hoshdar]
حالا اینجوری شده که باید برایه چیزی که علاقه ندارم روزی 12، 13 ساعت وقت بزارم
کاش اینطوری نمیشد کاش...
ولی در کل من مشکل خیلی بدی که دارم برنامه برایه کارم ندارم[etlafevaght] smilee_new2 (15)smilee_new2 (15)[gerye][gerye]
- - - به روز رسانی شده - - -
خب به نظر من برای کاهش بلاتکلیفی اول از همه تکالیف خودمون رو بشناسیم. میدونم الان خیلیاتون تکالیفی دارید که انجامش ندادید. موضوع اینجاست که اکثر ماها خودمون رو قدرت مند میدونیم و توانایی انجام هر کاری رو در خودمون می بینیم اما به طور ناخدآگاه تمام انرژی و نیروی خودمون رو روی یک کار متمرکز می کنیم. من فکر می کنم که این رویه رو تو 12 سال درس اجباری به غلط ما یاد دادن و مجبور شدیم به بهانه نمره و قبولی ازش پیروی کنیم. اگر توجه کنین هدف خیلی از ماها اینه که در پایان این پروژه ای که انجام میدیم امتیاز یا جایزه ای به ما بدن که حکم همان نمره قبولی رو برامون داره. خنده دار و گریه داره چون میدونیم اشتباهه و نمیتونیم کنارش بزاریم. عین یک معتاد شدیم. خب میدونین بهترین راهی که فعلا برای ترک اعتیاد هست رفتن به کمپ ترک اعتیاده. تو کمپ ترک اعتیاد معمولا چی میگذره؟ اینه که برای ترک یک عادت میتونیم سه تا کار رو انجام بدیم. 1 - مشاوره 2- صحبت کردن با همنوعان 3- خواستن برای عوض شدن. بیاید ارتباط بین خودمون رو افزایش بدیم، از همدیگه مشاوره بگیریم و بخواهیم که به این وضع پایان بدیم.
این حرف تو واقعا حرف دل من هم بود
تو این 12 سال که هر چیزی کاه میخواستیم و نمیخواستیم رو تو مغزمون کردن...
من خودم عاشق این بودم که که برم مکانیک بخونم عاشق نجوم و فیزیک و ولی به خاطر اینکه تو این ایران لعنتی برایه تحقیقات و .. هیچ اینده مطمئنی نداره
مجبور شدم برم رشته تجربی تا پزشکی قبول بشم اینده خودم رو حداقل تضمین کنم که اصلا کار درستی نبود [hoshdar]
حالا اینجوری شده که باید برایه چیزی که علاقه ندارم روزی 12، 13 ساعت وقت بزارم
کاش اینطوری نمیشد کاش...
ولی در کل من مشکل خیلی بدی که دارم برنامه برایه کارم ندارم[etlafevaght] smilee_new2 (15)smilee_new2 (15)[gerye][gerye]
عرفان سلیم زاده
12th March 2013, 06:28 PM
این حرف تو واقعا حرف دل من هم بود تو این 12 سال که هر چیزی کاه میخواستیم و نمیخواستیم رو تو مغزمون کردن... من خودم عاشق این بودم که که برم مکانیک بخونم عاشق نجوم و فیزیک و ولی به خاطر اینکه تو این ایران لعنتی برایه تحقیقات و .. هیچ اینده مطمئنی نداره مجبور شدم برم رشته تجربی تا پزشکی قبول بشم اینده خودم رو حداقل تضمین کنم که اصلا کار درستی نبود [hoshdar] حالا اینجوری شده که باید برایه چیزی که علاقه ندارم روزی 12، 13 ساعت وقت بزارم کاش اینطوری نمیشد کاش... ولی در کل من مشکل خیلی بدی که دارم برنامه برایه کارم ندارم[etlafevaght] smilee_new2 (15)smilee_new2 (15)[gerye][gerye] خود من هم تو این 12 سال جز شر چیز دیگه ای ندیدم.به نظر من اگه خودت تصمیم گرفتی پس بهش علاقه پیدا کن. ببین ما میتونیم هر درسی رو یاد بگیریم فقط باید از قاعده کلی پیروی کنیم. این که همیشه محقق باشیم و پیشگام برای هر کاری.
حسین متقی
12th March 2013, 07:10 PM
من برای وجود همچین مشکلاتی بود که درس رو ول کردم
100بار برنامه ریزی کردم
به تشکیل بیش از 20 نوع شرکت و کسب و کار مختلف با تکیه بر تولید انواع محصولات یا انواع روشهای کسب و کار فکر کردم
و براششون تا ریزترین مسائل برنامه ریزی کردم
حتی چند نمونه ی اولیه ساختم
ولی خب وجود مشکلاتی که نبود ثبات اقتصادی و مصرفگرایی شدید از محصولات خارجی بیشترشو تشکیل میده نذاشت من هیچکدومشو بتونم راه بندازم
ولی هیچوقت کاملا نا امید نشدم
کتاب بخونید کتابهای دروس صنایع و مدیریت رو بخونید خیلی کمک میکنه
اقتصاد مهندسی
مدیریت زمان
رقص عقابها
کسب و کار بربال اندیشه
و کل کتابهای انتشارات فرا که در زمینه ی مدیریت و کار افرینی هستند
الان هم من یه برنامه ی جدید چند ساله دارم
که شروعش از تولید چند محصول تحقیقاتی هست که الان نیروی انسانی و منابع مالی رو تا حدودی فراهم کردم
تا هفته ی اینده اولین محصول طراحیش تکمیل میشه
امیدوارم مثل بقیه ی محصولات در مرحله ی تولید نمونه نمونه و بتونم مشتری مناسبی براش پیدا کنم!
البته من همیشه اول دنبال مشتری بودم - ولی شرایط اقتصادی همیشه وضعو تغییر داده!
ehsansan
12th April 2013, 02:04 PM
تئوری ای که اینجا راجع بهش بحث میکنید سالها پیش توسط یک فیلسوف ایرانی که اتفاقا شاعر و پزشک هم هست مطرح شد. بنظر ایشون هم کل دوره تحصیلات پایه میباسیت متناسب با نیاز جامعه و با در نظر گرفتن استعداد هر فرد تنظیم و بصورت کانالیزه هدایت بشه. بسادگی و با کمی تحلیل واقع گرایانه میشه متوجه شد که تقریبا 90٪ عمری که طی دوازده سال ضرف یادگیری علوم فوق العاده پراکنده ای میکنیم که نیاز به اون در مابقی طول زندگی ممکنه کمتر از 1٪ باشه، جز این استدلال چیز دیگری منطقی نخواهد بود.
متن مصاحبه فکر مینم در برنامه آپارات پخش میشد منتها اسم دکتر رو فراموش کردم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.