diamonds55
26th April 2009, 05:17 PM
http://uc-njavan.ir/uploder/files/y88/1-2-3/4119gross.jpg
یک پسر 8 ساله در وینی پگ، که به مدت 20 دقیقه در زیر آب مانده و سپس 13 روز در کما بسر برده بود، به شکل معجزه آسایی زندگی خود را بازیافت.
«ساموئل گروس» در جریان جاری شدن سیل و هنگام بازی با دوستانش در کنار رودخانه یخی Whitemud واقع در 120 کیلومتری غرب وینی پگ، به داخل آب سقوط کرد. وقتی تلاش دوستانش برای نجات او ناکام ماند، آنان بلافاصله ماجرا را به خانواده اس اطلاع دادند و پدر «سم» باتفاق نود نفر از اهالی منطقه تلاش گسترده ای را برای یافتن او بعمل آوردند و سرانجام پس از 20 دقیقه یکی از پسر عمو هایش ، پیکر نحیف و یخ زده او را از داخل آب گل آلود بیرون کشید.
تا رسیدن نیروهای امداد ، برخی از اهالی، کمک های اولیه و CPR را بر روی او انجام دادند تا اینکه پیکر تقریبا بی جان او با بالگرد به مرکز علوم پزشکی وینی پگ منتقل شد.
پزشکان ابتدا به مدت دو روز وی را همچنان در حالت سرد نگاه داشتند تا از وارد آمدن صدمات مغزی بعلت تغییر شدید دما جلوگیری کنند.
پس از انجام انواع عمل های جراحی، تیم پزشکی توانست مجراهای ریه و قلب را باز کند اما او تا چندین روز پس از آن در کما بسر می برد و هیچکس امیدی به بهبودی اش نداشت.
هر روز پدر و مادر و چهار برادر و خواهرش بر بالین او دعا می کردند. پدرش می گفت، تا زندگی هست ، امید نیز هست.
بعد از دو هفته، ساموئل چشمان خود را باز کرد و بازوی خود را تکان داد.
دکتر شروع به آزمایش مغزی او کرد و چند پرسش فردی از او بعمل آورد ، از جمله نام ، سن و شماره موبایل پدرش. حتی ساموئل پرسید : " دیگه چه کاری می خواهید من برایتان بکنم؟"
دکتر کسل من، سرپرست گروه معتقد بود، یک رشته از اتفاقات پی در پی باعث نجات او شد، آب سرد، رسیدن بموقع بالگرد و تیم با مهارت پزشکی...
اما پدر او عقیده دیگری داشت: دعای ما او را نجات داد.. این یک معجزه بود!
یک پسر 8 ساله در وینی پگ، که به مدت 20 دقیقه در زیر آب مانده و سپس 13 روز در کما بسر برده بود، به شکل معجزه آسایی زندگی خود را بازیافت.
«ساموئل گروس» در جریان جاری شدن سیل و هنگام بازی با دوستانش در کنار رودخانه یخی Whitemud واقع در 120 کیلومتری غرب وینی پگ، به داخل آب سقوط کرد. وقتی تلاش دوستانش برای نجات او ناکام ماند، آنان بلافاصله ماجرا را به خانواده اس اطلاع دادند و پدر «سم» باتفاق نود نفر از اهالی منطقه تلاش گسترده ای را برای یافتن او بعمل آوردند و سرانجام پس از 20 دقیقه یکی از پسر عمو هایش ، پیکر نحیف و یخ زده او را از داخل آب گل آلود بیرون کشید.
تا رسیدن نیروهای امداد ، برخی از اهالی، کمک های اولیه و CPR را بر روی او انجام دادند تا اینکه پیکر تقریبا بی جان او با بالگرد به مرکز علوم پزشکی وینی پگ منتقل شد.
پزشکان ابتدا به مدت دو روز وی را همچنان در حالت سرد نگاه داشتند تا از وارد آمدن صدمات مغزی بعلت تغییر شدید دما جلوگیری کنند.
پس از انجام انواع عمل های جراحی، تیم پزشکی توانست مجراهای ریه و قلب را باز کند اما او تا چندین روز پس از آن در کما بسر می برد و هیچکس امیدی به بهبودی اش نداشت.
هر روز پدر و مادر و چهار برادر و خواهرش بر بالین او دعا می کردند. پدرش می گفت، تا زندگی هست ، امید نیز هست.
بعد از دو هفته، ساموئل چشمان خود را باز کرد و بازوی خود را تکان داد.
دکتر شروع به آزمایش مغزی او کرد و چند پرسش فردی از او بعمل آورد ، از جمله نام ، سن و شماره موبایل پدرش. حتی ساموئل پرسید : " دیگه چه کاری می خواهید من برایتان بکنم؟"
دکتر کسل من، سرپرست گروه معتقد بود، یک رشته از اتفاقات پی در پی باعث نجات او شد، آب سرد، رسیدن بموقع بالگرد و تیم با مهارت پزشکی...
اما پدر او عقیده دیگری داشت: دعای ما او را نجات داد.. این یک معجزه بود!