آسد مرتضي
25th February 2013, 10:00 AM
اسماعیل آذر گفت: تیزرها و برنامههای صدا و سیما گاهی به طور معجزهآسایی تأثیر میگذارد. منتها صدا و سیما به تنهایی نمیتواند به ترویج کتابخوانی بپردازد. صدا و سیما پشتوانه فکری لازم دارد.به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، تولید و توزیع کتاب در کشور ما چرخه معیوبی را طی میکند و حلقه گمشدهای در این میان وجود دارد که نیازمند توجه بیشتری است. کارشناسان میگویند این حلقه گمشده تبلیغ کتاب است که انگار در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود. از سوی دیگر راههایی که برای تبلیغ کتاب متصور است و ظرایف این کار نیازمند دقت و مطالعه عمیق و بحثهای کارشناسی است. پیش از این چند گفتوگو با صاحب نظران مختلف درباره ارتباط کتاب و تلویزیون و تبلیغ بازرگانی کتاب داشتیم.
این بار به سراغ اسماعیل آذر رفتیم که علاوه بر صاحبنظر بودن در حوزه کتاب و ادبیات دستی هم بر آتش دارد و برنامه مشاعره به همت و اجرای او روی آنتن صدا و سیما میرود. با آذر درباره ارتباط کتاب و تلویزیون سخن گفتیم. او به یک اتاق فکر برای عملی شدن این کار معتقد است و نهادهای ریزتری در سطح اجتماع که از خانوادهها شروع میشوند. این گفتوگو به شرح زیر است:
* از آنجایی که تلویزیون و رادیو یکی از تأثیرگذارترین و پر مخاطبترین رسانهها هستند و تأثیر عمیق بر مخاطبان میگذارند، میخواستم بدانم از نظر شما نسبت این رسانه با کتاب چگونه است و چگونه باید باشد؟
قبل از اینکه بحث را آغاز کنم بگویم بزرگترین افتخار ابنسینا این بود که کتابدار کتابخانه سامانیان بود. این فیلسوف بزرگ به یک چیز افتخار میکرد و آن اینکه کتابدار امیرنوح سامانی است. در دنیا برای کتاب خواندن و کتابخوانی سرمایهگذاری میکنند. این سرمایه گذاری درباره ترویج کتابخوانی قبلاً هم در کشور ما بوده ولی اخیراً به آن دامن میزنند و هر چه قدر به این موضوع بیشتر دامن زنند، بهتر است. ما در زمینه ترویج مطالعه چند مرکز داریم. یکی نهاد کتابخانههای کشور است و دیگری وزارت فرهنگ و ارشاد به خصوص معاونت فرهنگی آن. البته نهادهای دیگر مثل کتابخانه ملی و کتابخانه دانشگاهها هم در این موضوع موثر هستند.
** دانشمندان و فیلسوفان باید کار کتاب را در کشور به دست گیرند
ولی آنچه که اینجا اهمیت دارد، این است که کسانی باید متولی این کارها باشند که خود از دانشمندان مشهور باشند. یعنی دانشمندان و فیلسوفان باید کار کتاب را در کشور به دست گیرند مشروط بر اینکه ایمان لازم را هم داشته باشند. یعنی افرادی در خط نظام اسلامی باشند در غیر این صورت اگر افراد عادی و کارمندان معمولی این شغلها را بر عهده بگیرند انتظار چندانی نباید داشت.
روزی علی اصغر حکمت چنین کاری میکرد و کتابهای این شخصیت در مورد دین شناسی، قرآن، ادبیات ایران و جهان جزء منابع و ذخائر علمی و فرهنگی کشور ما است و امروز دانشمندان و فرهیختگان دیگر کشورمان. امروز 2 نهاد کارشان میتواند در این زمینه کارگر باشد، در رأس همه اینها سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است و پس از آن وزارت آموزش و پرورش. این کاری نیست که برنامه سازی شود، گفته شود یا تبلیغ شود. این کاری است که باید برنامهریزی شود. برنامه ریزی یعنی اینکه یک گروه از شخصیت متفکر جمع شوند و روزها بحث کنند. این شخصیتها باید از استادان تراز اول دانشگاه باشند.
وقتی میگویم تراز اول یعنی شخصیتهایی مثل دکتر مهدی محقق، غلامحسین دینانی و دیگران کنار هم جمع شوند. کنار اینها جامعهشناسان، روانشناسان و مردمشناسها و از تمام تخصصها باشد. اینها به یک اجماع و اتفاق نظر برسند این نظر تبدیل به طرح شود و طرح به آموزش و پرورش بیاید و حاصلش به صدا و سیما برود. ما نباید همه انتظارها را به صدا و سیما خلاصه کنیم. به عنوان یک ایرانی یا یک خبرنگار میتوانیم از صدا و سیما انتظار داشته باشیم ولی صدا و سیما کمک فکری مردم و بزرگان را نیاز دارد.
**فکرها در قالب طرح به صدا و سیما بیاید
*پس وظیفه صدا و سیما که یک دانشگاه عمومی است، در این میان چه میشود؟
هیچ کس در هیچ زمانی مثل امروز صدا و سیما نبوده که تشنه چنین کاری باشد و انصافاً هر کاری را که لازمه رفاه فکری مردم بوده، انجام داده است. کمتریناش برنامه مشاعره است. برای این برنامه مدیر شبکه آموزش نهایت تلاشش را میکند. دکتر دارابی، مهندس ضرغامی نهایت همکاری را دارند. من چون در متن کار هستم میبینم نسبت به کارهای دیگر اینها آغوش باز دارند اما باید فکر تولید کنیم و این فکر تبدیل به طرح شود و طرح پس از آموزش و پرورش به صدا و سیما ارائه شود و صدا و سیما برای مردم اجرا کند. برای نشر کتابخوانی ما به طور یک جهتی نمیتوانیم راه را پیش برویم یک گروه باید کنار هم قرار بگیرند، الآن نهاد کتابخانههای کشور یک گروه چهار نفری را تشکیل داده است که من هم یکی از این گروه هستم که بنشینیم و در حیطه علوم انسانی فکر کنیم که برای مردم و سنهای خاص چه کتابهایی لازم است و چگونه باید این کتابها به دستشان برسد.
خوشبختانه این اولین گام است که برداشته شده است. البته گامهای پیشین برداشته شده که ما به اینجا رسیدهایم. الآن در یک نگاه کلی میبینید که مطالبه رهبری هم همین است. یعنی ایشان تأکید دارند بر رواج کتابخوانی در کشور. این اندیشه بسیار عالی است و باید رویش کار شود. نحوه کار روی این سخنان هم همان مطالبی بود که من گفتم.
**مهمترین دغدغه من کتابهای مذهبی است
امروز یکی از دغدغههای فکری من در کتابخوانی، کتابهای مذهبی هستند این کتابهای مذهبی باید توسط توانمندترین فیلسوفان مذهبی ما نوشته شود کتاب مذهبی را نباید کسی بنویسد که آگاهی متوسط دارد چون ممکن است در گذر زمان ارزشها به ضد ارزش تبدیل شود، بنابراین بیشترین وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که فیلسوفان، دانشمندان و فقیهان درجه اول اسلامی این کتابها را به زبان ساده برای عموم بنویسند.
در حوزه علوم انسانی ما با نظرهایی مختلف جهان مواجه هستیم از جامعه شناسی و مردم شناسی بگیرید تا موارد دیگر بعضی از این نظریهها ممکن است خوب باشد و استادان ما مطالعه کنند ولی بهترین این است که تفکر همه دانشمندان را بگیریم و آنها را بومی کنیم. یعنی اینها را به فرهنگ بومی خودمان ارتباط دهیم. مثلاً ممکن است درباره جامعه شناسی در کشوری تحقیق شده باشد ولی وقتی به کشور خودمان میآید باید اینها را ایرانی کنیم یعنی به خلق و خوی ایرانی نزدیک شود و رنگ و آب ایرانی بگیرد. ما باید همه چیز را بومی ببینیم. اگر اینطور باشد میتوانیم هویت خود را حتی در کتاب خوانی حفظ کنیم.
* پس شما معتقد هستید برای اینکه ارتباط کتاب با صدا و سیما خوب شود، اول باید نتیجه فکرهای دانشمندان تراز اول به آموزش و پرورش و از آنجا به صدا و سیما برود. یعنی چه طوری؟
ببینید متولی این کار در کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است خوشبختانه وزیر محترم در این کارها پیشگام است ولی این کار یک نفر نیست تا این کار به سر انجام برسد. الآن نهاد کتابخانهها، نهادی پیشرو است که به بیش از 3 هزار کتابخانه در کشور کمک فکری میدهد اگر به این نهاد و ارشاد کمک شود و این در قالب اندیشههای اندیشمندان مورد بررسی قرار گیرد به نفع ملت است.
**دانش جویان و دانش آموزان برای انتخاب کتاب به نظر استادان احتیاج دارند
یک سؤال این است که آیا لازم است برای بقیه تکلیف تعیین کنیم یعنی لازم است به مردم بگوییم چه کتابی بخوانند؟ جواب این است که نه! مردم باید آزاد باشند کتابها را خودشان انتخاب کنند اما بچههایی که در آموزش و پرورش هستند به کمک احتیاج دارند. اطلاعات یک استاد و یک معلم برابر با اطلاعات یک دانش آموز و دانشجو نیست. اتاق فکر استادان میتواند پیشنهاد بدهد برای ادبیات چه کتابهایی بخوانند برای تاریخ ایران سراغ چه مجموعهای بروند. حتی در تاریخ هم مشخصاً درباره بازههای تاریخی مختلف میتوانند کمکشان کنند. پیشنهاد میدهیم و دانشجو اگر به پیشنهاد استادهایی مورد قبولش عمل کرد و جلو رفت و دید این مطالعهها به نفعش بوده، طبعاً این تفکر در ذهنش نهادینه میشود. در هر رشتهای این اتفاق میافتد. البته در رشتههای علوم انسانی مهمتر هستند.
در تمام این رشتهها انجمنهای علمی و نهادهایی کار میکنند که بسیار پیشرو هستند و اگر همه جمع شوند برای یک موضوع خاص یعنی کتابخوانی و تفکرشان را ارائه کنند، به نتیجه مد نظر میرسیم.
**گسترش کتابخانهها در سطح کشور محله به محله و شبانه روزی
* میخواهم قدم به قدم جلو برویم. بعد از این همفکریها، نتیجه باید در اختیار صدا و سیما قرار بگیرد و در قالب برنامههای تلویزیونی در بیاید؟ این قالبهای ارائه شده چگونه باید باشد، تلویزیون باید به چه نحوی عمل کند که تأثیر برنامه خویی مثل مشاعره را برنامه دیگری را کم رنگ نکند. درباره قالبهای تشویق مردم به مطالعه در تلویزیون بیشتر توضیح میدهید؟
من به صورت قدم به قدم توضیح میدهم. اعتقادم این است ما باید کتابخانه های محله داشته باشیم یعنی در همه محلههای کشور ما یک کتابخانه داشته باشیم و این کتابخانهها مثل شهرداری باید منطقه به منطقه گسترده شوند. کتابخانههای کوچک لازم نیست علمی باشند در این کتابخانهها رمان، شعر، الهیات به زبان فاخر اما ساده از زبان کارشناسان داشته باشند. بعد اینها مرکزیتی در منطقه داشته باشند و همه زیر نظر وزارت ارشاد باشند. این کتابخانهها مثل بعضی داروخانهها باید شبانه روزی باشند یعنی در 2 شیفت تا 12 شب باز باشند شاید خیلیها در ساعتهای اداری نتوانند کتابخانه بروند کتابداری که آنجا هست باید با خانهها و مردم و پدر و مادرها ارتباط برقرار کند.
**قبل از صداوسیما پدر و مادرها دست به کار شوند
توصیه دوم این است که هر خانه باید یک کتابخانه داشته باشد حتی با 50 جلد کتاب. این کتابخانهها باید اسم داشته باشند. یعنی حتی اگر شده روی دیوار یک قفسه ایجاد کننده و رویش بنویسند کتابخانه شخصی و اسم بچههای خانه را روی کتابخانه بگذارند. بعد این پدر و مادر خودشان کتاب بخوانند. در ساعتهایی در خانه کتاب را باز کنند و بخوانند به خاطر تربیت بچهها این کار را انجام دهند. بچهها در خانه پدر و مادر نمازگزار، نمازخوان میشوند. اگر پدر و مادرها میخواهند بچههایشان فرهنگمند شوند باید مسائل فرهنگی را در خانه رعایت کنند. هیچ پدر و مادری در خانه حق مجادله را ندارد. پدر و مادرها باید جلوی بچهها کتاب بخوانند چون بچهها به دست پدر و مادر نگاه میکند. اگر پدری سیگار بکشد یا حرکتی ناشایست انجام دهد بچهها هم عیناً آن را تکرار میکند در نتیجه پدر و مادرها باید الگوی بچهها باشند و عین همین اتفاق درباره کتابخوانی میافتد.
در مرحله بعدی صدا و سیما قرار میگیرد که با ساختن برنامه و میانبرنامه های مناسب به کتابخوانی کمک میکند. همیشه معتقد هستم معلم کسی است که میآید و برقع از چهره عروس درس بر میدارد و دانش آموز و دانشجوی خودش را مشتاق و عاشق این جمال میکند.
**میان برنامههایی با طعم حکایتهای شیرین
معلم یعنی کسی که بچهها را عاشق درس میکند در این میان وظیفه صدا و سیما این است که استادان و ادیبان شیرین زبان را بیاورد تا برای مردم حکایتها و داستانهای شیرینی چون گلستان بخوانند.
پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچت از ما یاد آید گفت بلی وقتی که خدا را فراموش میکنم.
خواندن این حکایت فقط ده ثانیه طول میکشد ولی تأثیرگذار است. انتخاب مطالب و خواندن آنها کار یک متخصص است و همین انتخاب خوب در ذهن مردم تأثیر میگذارند و متوجه میشوند که چه مطالب شیرینی در کتابها پیدا میشود. تیزرها و برنامههای صدا و سیما گاهی به طور معجزهآسایی تأثیر میگذارد منتها صدا و سیما به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. صدا و سیما پشتوانه فکری لازم دارد و مطمئن هستم اگر کسانی برای کمک آماده شوند، آغوش آنها باز است.
**دوربین صدا و سیما به کتابخانه روستاها برود
* در قالبهای متفاوتی صدا و سیما میتواند به ترویج کتاب و کتابخوانی بپردازد، یکی میان برنامههایی است که شما به آن اشاره کردید. قالب دیگر تبلیغ تلویزیونی است. مانند آنچه که برای تبلیغ کالاها اتفاق میافتد. شما تبلیغات این چنینی را برای کتاب و کتابخوانی مؤثر میدانید؟
خیلی از شبکههای تلویزیون معرفی کتاب دارد منتها باید به این قضیه دامن زده شود نویسندگان دعوت شوند و در کتابهایشان قرار بگیرند تا کارشان نقد شود و این کار میتواند به شیوههای مختلف انجام شود. تا این کار رایج شود.
برپایی جلسات مشاعره برای کودکان
یکی دیگر از کارهایی که میتوان انجام داد این است که دوربین صدا و سیما به کتابخانه روستاها برود و بچههای کتاب خوان را نشان دهد و با آنها صحبت کند این صحبتها میتواند بسیار راهگشا باشد و در مجموع صد گزارش از کتابخانههای سراسر کشور پخش شود. البته این کارها به گونههای مختلفی تاکنون انجام شده و باید بیشتر هم انجام شود.
**اتاق فکر باید جزئیات ورود کتاب به صدا و سیما را تعیین کند
* درباره قالبهای دیگری مثل فیلم و سریال و تیزر تبلیغاتی کتاب چه نظری دارید؟
قبلاً هم گفتم اتاق فکر نحوه ورود به این مسائل را تعیین میکند. دانته یک بچه روستایی در ایتالیا بود که کتابی نوشت به اسم کمدی الهی این کتاب به قدری جذاب بود که زبان امروز ایتالیاییها لهجه آن روستا است. کتاب این قدر اهمیت دارد. روستاهای امروز ما آب و برق دارند اما کتابخانههای پررونقتری لازم دارند. در هر روستا مثل هر محله لازم است کتابخانهای باشد که همه به کتابخانه بزرگتر مرکزی وصل باشند. سهولت در دسترسی به کتاب بسیار مهم است و کتاب تنها چیزی است که دولت باید به آن کمک کند تا بسیار ارزان در دست خواننده قرار بگیرد. این کتابها باید درست کارشناسی شوند تا کتابهای مورد نیاز مردم ارزان توزیع شود. اگر یک آدم بیکار بر طبق دل خودش کتابی نوشت، معلوم نیست که ارزش خواندن دارد یا نه. این فرد باید خودش روی کتاب سرمایه گذاری کند ولی از سوی دولت باید برای کتابهای که برای مردم مهم است سرمایهگذاری شود.
**کتابخوانی در برنامه مشاعره را جدیتر و عمیقتر میشود
* در برنامه مشاعره مدتی معرفی کتاب هم داشتیم معلوم است روی نحوه معرفی کتاب فکر شده بود. به هر حال ظرایفی برای معرفی کتاب آن هم از رسانه ملی لازم است. درباره این ظرایف بیشتر میگویید؟ چه کتابهایی و چگونه باید معرفی شوند تا مردم به کتابخوانی تشویق شوند؟
ما یک مسابقه کتابخوانی گذاشتیم. البته مشوق ما نهاد عمومی و کتابخانهها بود که کتاب را در اختیار ما میگذاشت. مثلاً در برنامهای تکه شیرینی از سفرنامه ناصرخسرو را انتخاب میکردیم و دو داوطلب به سرعت کتاب را میخواندند و به آنکه سریعتر و زیباتر میخواند جایزه میدادیم و چند کتاب معرفی میشد نتیجه بسیار مطلوبی گرفتیم که به کار جدیتری نیاز دارد من در حوزه تخصصی خودم یعنی زبان و ادبیات فارسی قصد دارم این برنامه را عمیقتر و جدیتر در برنامه مشاعره دنبال کند. همچنین قرار است با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مراوده داشته باشیم. تا این برنامهها مؤثرتر اجرا شود. یعنی برای بچهها کلاسهای متون ادبی در کانون بگذاریم و محصول اینها به شبکه آموزش بیاید.
*نکتهای باقی مانده که بخواهید به آن اشاره کنید؟
خوشبختانه ما با مدیر شبکه آموزش صحبت کردیم و با خرسندی این مسئله را قبول کرد. مدیرعامل کانون پرورش فکری هم قول مساعدت داد. ما در کانون پرورش فکری کتاب و کتابخوانی را به بچهها آموزش میدهیم و آنها با ذوق به صدا و سیما میآیند تا دانایی خودشان را نمایش دهند. این در حالی است که چشم داشت مالی از والدین نخواهیم داشت و تا جایی پیش میرویم که صرفاً هزینه کلاسها تأمین شود و اینها را به عنوان خدمت از خود به جای میگذاریم تا برای آیندگان بماند.
منبع (http://www.rajanews.com/detail.asp?id=151330)
این بار به سراغ اسماعیل آذر رفتیم که علاوه بر صاحبنظر بودن در حوزه کتاب و ادبیات دستی هم بر آتش دارد و برنامه مشاعره به همت و اجرای او روی آنتن صدا و سیما میرود. با آذر درباره ارتباط کتاب و تلویزیون سخن گفتیم. او به یک اتاق فکر برای عملی شدن این کار معتقد است و نهادهای ریزتری در سطح اجتماع که از خانوادهها شروع میشوند. این گفتوگو به شرح زیر است:
* از آنجایی که تلویزیون و رادیو یکی از تأثیرگذارترین و پر مخاطبترین رسانهها هستند و تأثیر عمیق بر مخاطبان میگذارند، میخواستم بدانم از نظر شما نسبت این رسانه با کتاب چگونه است و چگونه باید باشد؟
قبل از اینکه بحث را آغاز کنم بگویم بزرگترین افتخار ابنسینا این بود که کتابدار کتابخانه سامانیان بود. این فیلسوف بزرگ به یک چیز افتخار میکرد و آن اینکه کتابدار امیرنوح سامانی است. در دنیا برای کتاب خواندن و کتابخوانی سرمایهگذاری میکنند. این سرمایه گذاری درباره ترویج کتابخوانی قبلاً هم در کشور ما بوده ولی اخیراً به آن دامن میزنند و هر چه قدر به این موضوع بیشتر دامن زنند، بهتر است. ما در زمینه ترویج مطالعه چند مرکز داریم. یکی نهاد کتابخانههای کشور است و دیگری وزارت فرهنگ و ارشاد به خصوص معاونت فرهنگی آن. البته نهادهای دیگر مثل کتابخانه ملی و کتابخانه دانشگاهها هم در این موضوع موثر هستند.
** دانشمندان و فیلسوفان باید کار کتاب را در کشور به دست گیرند
ولی آنچه که اینجا اهمیت دارد، این است که کسانی باید متولی این کارها باشند که خود از دانشمندان مشهور باشند. یعنی دانشمندان و فیلسوفان باید کار کتاب را در کشور به دست گیرند مشروط بر اینکه ایمان لازم را هم داشته باشند. یعنی افرادی در خط نظام اسلامی باشند در غیر این صورت اگر افراد عادی و کارمندان معمولی این شغلها را بر عهده بگیرند انتظار چندانی نباید داشت.
روزی علی اصغر حکمت چنین کاری میکرد و کتابهای این شخصیت در مورد دین شناسی، قرآن، ادبیات ایران و جهان جزء منابع و ذخائر علمی و فرهنگی کشور ما است و امروز دانشمندان و فرهیختگان دیگر کشورمان. امروز 2 نهاد کارشان میتواند در این زمینه کارگر باشد، در رأس همه اینها سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است و پس از آن وزارت آموزش و پرورش. این کاری نیست که برنامه سازی شود، گفته شود یا تبلیغ شود. این کاری است که باید برنامهریزی شود. برنامه ریزی یعنی اینکه یک گروه از شخصیت متفکر جمع شوند و روزها بحث کنند. این شخصیتها باید از استادان تراز اول دانشگاه باشند.
وقتی میگویم تراز اول یعنی شخصیتهایی مثل دکتر مهدی محقق، غلامحسین دینانی و دیگران کنار هم جمع شوند. کنار اینها جامعهشناسان، روانشناسان و مردمشناسها و از تمام تخصصها باشد. اینها به یک اجماع و اتفاق نظر برسند این نظر تبدیل به طرح شود و طرح به آموزش و پرورش بیاید و حاصلش به صدا و سیما برود. ما نباید همه انتظارها را به صدا و سیما خلاصه کنیم. به عنوان یک ایرانی یا یک خبرنگار میتوانیم از صدا و سیما انتظار داشته باشیم ولی صدا و سیما کمک فکری مردم و بزرگان را نیاز دارد.
**فکرها در قالب طرح به صدا و سیما بیاید
*پس وظیفه صدا و سیما که یک دانشگاه عمومی است، در این میان چه میشود؟
هیچ کس در هیچ زمانی مثل امروز صدا و سیما نبوده که تشنه چنین کاری باشد و انصافاً هر کاری را که لازمه رفاه فکری مردم بوده، انجام داده است. کمتریناش برنامه مشاعره است. برای این برنامه مدیر شبکه آموزش نهایت تلاشش را میکند. دکتر دارابی، مهندس ضرغامی نهایت همکاری را دارند. من چون در متن کار هستم میبینم نسبت به کارهای دیگر اینها آغوش باز دارند اما باید فکر تولید کنیم و این فکر تبدیل به طرح شود و طرح پس از آموزش و پرورش به صدا و سیما ارائه شود و صدا و سیما برای مردم اجرا کند. برای نشر کتابخوانی ما به طور یک جهتی نمیتوانیم راه را پیش برویم یک گروه باید کنار هم قرار بگیرند، الآن نهاد کتابخانههای کشور یک گروه چهار نفری را تشکیل داده است که من هم یکی از این گروه هستم که بنشینیم و در حیطه علوم انسانی فکر کنیم که برای مردم و سنهای خاص چه کتابهایی لازم است و چگونه باید این کتابها به دستشان برسد.
خوشبختانه این اولین گام است که برداشته شده است. البته گامهای پیشین برداشته شده که ما به اینجا رسیدهایم. الآن در یک نگاه کلی میبینید که مطالبه رهبری هم همین است. یعنی ایشان تأکید دارند بر رواج کتابخوانی در کشور. این اندیشه بسیار عالی است و باید رویش کار شود. نحوه کار روی این سخنان هم همان مطالبی بود که من گفتم.
**مهمترین دغدغه من کتابهای مذهبی است
امروز یکی از دغدغههای فکری من در کتابخوانی، کتابهای مذهبی هستند این کتابهای مذهبی باید توسط توانمندترین فیلسوفان مذهبی ما نوشته شود کتاب مذهبی را نباید کسی بنویسد که آگاهی متوسط دارد چون ممکن است در گذر زمان ارزشها به ضد ارزش تبدیل شود، بنابراین بیشترین وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که فیلسوفان، دانشمندان و فقیهان درجه اول اسلامی این کتابها را به زبان ساده برای عموم بنویسند.
در حوزه علوم انسانی ما با نظرهایی مختلف جهان مواجه هستیم از جامعه شناسی و مردم شناسی بگیرید تا موارد دیگر بعضی از این نظریهها ممکن است خوب باشد و استادان ما مطالعه کنند ولی بهترین این است که تفکر همه دانشمندان را بگیریم و آنها را بومی کنیم. یعنی اینها را به فرهنگ بومی خودمان ارتباط دهیم. مثلاً ممکن است درباره جامعه شناسی در کشوری تحقیق شده باشد ولی وقتی به کشور خودمان میآید باید اینها را ایرانی کنیم یعنی به خلق و خوی ایرانی نزدیک شود و رنگ و آب ایرانی بگیرد. ما باید همه چیز را بومی ببینیم. اگر اینطور باشد میتوانیم هویت خود را حتی در کتاب خوانی حفظ کنیم.
* پس شما معتقد هستید برای اینکه ارتباط کتاب با صدا و سیما خوب شود، اول باید نتیجه فکرهای دانشمندان تراز اول به آموزش و پرورش و از آنجا به صدا و سیما برود. یعنی چه طوری؟
ببینید متولی این کار در کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است خوشبختانه وزیر محترم در این کارها پیشگام است ولی این کار یک نفر نیست تا این کار به سر انجام برسد. الآن نهاد کتابخانهها، نهادی پیشرو است که به بیش از 3 هزار کتابخانه در کشور کمک فکری میدهد اگر به این نهاد و ارشاد کمک شود و این در قالب اندیشههای اندیشمندان مورد بررسی قرار گیرد به نفع ملت است.
**دانش جویان و دانش آموزان برای انتخاب کتاب به نظر استادان احتیاج دارند
یک سؤال این است که آیا لازم است برای بقیه تکلیف تعیین کنیم یعنی لازم است به مردم بگوییم چه کتابی بخوانند؟ جواب این است که نه! مردم باید آزاد باشند کتابها را خودشان انتخاب کنند اما بچههایی که در آموزش و پرورش هستند به کمک احتیاج دارند. اطلاعات یک استاد و یک معلم برابر با اطلاعات یک دانش آموز و دانشجو نیست. اتاق فکر استادان میتواند پیشنهاد بدهد برای ادبیات چه کتابهایی بخوانند برای تاریخ ایران سراغ چه مجموعهای بروند. حتی در تاریخ هم مشخصاً درباره بازههای تاریخی مختلف میتوانند کمکشان کنند. پیشنهاد میدهیم و دانشجو اگر به پیشنهاد استادهایی مورد قبولش عمل کرد و جلو رفت و دید این مطالعهها به نفعش بوده، طبعاً این تفکر در ذهنش نهادینه میشود. در هر رشتهای این اتفاق میافتد. البته در رشتههای علوم انسانی مهمتر هستند.
در تمام این رشتهها انجمنهای علمی و نهادهایی کار میکنند که بسیار پیشرو هستند و اگر همه جمع شوند برای یک موضوع خاص یعنی کتابخوانی و تفکرشان را ارائه کنند، به نتیجه مد نظر میرسیم.
**گسترش کتابخانهها در سطح کشور محله به محله و شبانه روزی
* میخواهم قدم به قدم جلو برویم. بعد از این همفکریها، نتیجه باید در اختیار صدا و سیما قرار بگیرد و در قالب برنامههای تلویزیونی در بیاید؟ این قالبهای ارائه شده چگونه باید باشد، تلویزیون باید به چه نحوی عمل کند که تأثیر برنامه خویی مثل مشاعره را برنامه دیگری را کم رنگ نکند. درباره قالبهای تشویق مردم به مطالعه در تلویزیون بیشتر توضیح میدهید؟
من به صورت قدم به قدم توضیح میدهم. اعتقادم این است ما باید کتابخانه های محله داشته باشیم یعنی در همه محلههای کشور ما یک کتابخانه داشته باشیم و این کتابخانهها مثل شهرداری باید منطقه به منطقه گسترده شوند. کتابخانههای کوچک لازم نیست علمی باشند در این کتابخانهها رمان، شعر، الهیات به زبان فاخر اما ساده از زبان کارشناسان داشته باشند. بعد اینها مرکزیتی در منطقه داشته باشند و همه زیر نظر وزارت ارشاد باشند. این کتابخانهها مثل بعضی داروخانهها باید شبانه روزی باشند یعنی در 2 شیفت تا 12 شب باز باشند شاید خیلیها در ساعتهای اداری نتوانند کتابخانه بروند کتابداری که آنجا هست باید با خانهها و مردم و پدر و مادرها ارتباط برقرار کند.
**قبل از صداوسیما پدر و مادرها دست به کار شوند
توصیه دوم این است که هر خانه باید یک کتابخانه داشته باشد حتی با 50 جلد کتاب. این کتابخانهها باید اسم داشته باشند. یعنی حتی اگر شده روی دیوار یک قفسه ایجاد کننده و رویش بنویسند کتابخانه شخصی و اسم بچههای خانه را روی کتابخانه بگذارند. بعد این پدر و مادر خودشان کتاب بخوانند. در ساعتهایی در خانه کتاب را باز کنند و بخوانند به خاطر تربیت بچهها این کار را انجام دهند. بچهها در خانه پدر و مادر نمازگزار، نمازخوان میشوند. اگر پدر و مادرها میخواهند بچههایشان فرهنگمند شوند باید مسائل فرهنگی را در خانه رعایت کنند. هیچ پدر و مادری در خانه حق مجادله را ندارد. پدر و مادرها باید جلوی بچهها کتاب بخوانند چون بچهها به دست پدر و مادر نگاه میکند. اگر پدری سیگار بکشد یا حرکتی ناشایست انجام دهد بچهها هم عیناً آن را تکرار میکند در نتیجه پدر و مادرها باید الگوی بچهها باشند و عین همین اتفاق درباره کتابخوانی میافتد.
در مرحله بعدی صدا و سیما قرار میگیرد که با ساختن برنامه و میانبرنامه های مناسب به کتابخوانی کمک میکند. همیشه معتقد هستم معلم کسی است که میآید و برقع از چهره عروس درس بر میدارد و دانش آموز و دانشجوی خودش را مشتاق و عاشق این جمال میکند.
**میان برنامههایی با طعم حکایتهای شیرین
معلم یعنی کسی که بچهها را عاشق درس میکند در این میان وظیفه صدا و سیما این است که استادان و ادیبان شیرین زبان را بیاورد تا برای مردم حکایتها و داستانهای شیرینی چون گلستان بخوانند.
پادشاهی پارسایی را دید گفت هیچت از ما یاد آید گفت بلی وقتی که خدا را فراموش میکنم.
خواندن این حکایت فقط ده ثانیه طول میکشد ولی تأثیرگذار است. انتخاب مطالب و خواندن آنها کار یک متخصص است و همین انتخاب خوب در ذهن مردم تأثیر میگذارند و متوجه میشوند که چه مطالب شیرینی در کتابها پیدا میشود. تیزرها و برنامههای صدا و سیما گاهی به طور معجزهآسایی تأثیر میگذارد منتها صدا و سیما به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. صدا و سیما پشتوانه فکری لازم دارد و مطمئن هستم اگر کسانی برای کمک آماده شوند، آغوش آنها باز است.
**دوربین صدا و سیما به کتابخانه روستاها برود
* در قالبهای متفاوتی صدا و سیما میتواند به ترویج کتاب و کتابخوانی بپردازد، یکی میان برنامههایی است که شما به آن اشاره کردید. قالب دیگر تبلیغ تلویزیونی است. مانند آنچه که برای تبلیغ کالاها اتفاق میافتد. شما تبلیغات این چنینی را برای کتاب و کتابخوانی مؤثر میدانید؟
خیلی از شبکههای تلویزیون معرفی کتاب دارد منتها باید به این قضیه دامن زده شود نویسندگان دعوت شوند و در کتابهایشان قرار بگیرند تا کارشان نقد شود و این کار میتواند به شیوههای مختلف انجام شود. تا این کار رایج شود.
برپایی جلسات مشاعره برای کودکان
یکی دیگر از کارهایی که میتوان انجام داد این است که دوربین صدا و سیما به کتابخانه روستاها برود و بچههای کتاب خوان را نشان دهد و با آنها صحبت کند این صحبتها میتواند بسیار راهگشا باشد و در مجموع صد گزارش از کتابخانههای سراسر کشور پخش شود. البته این کارها به گونههای مختلفی تاکنون انجام شده و باید بیشتر هم انجام شود.
**اتاق فکر باید جزئیات ورود کتاب به صدا و سیما را تعیین کند
* درباره قالبهای دیگری مثل فیلم و سریال و تیزر تبلیغاتی کتاب چه نظری دارید؟
قبلاً هم گفتم اتاق فکر نحوه ورود به این مسائل را تعیین میکند. دانته یک بچه روستایی در ایتالیا بود که کتابی نوشت به اسم کمدی الهی این کتاب به قدری جذاب بود که زبان امروز ایتالیاییها لهجه آن روستا است. کتاب این قدر اهمیت دارد. روستاهای امروز ما آب و برق دارند اما کتابخانههای پررونقتری لازم دارند. در هر روستا مثل هر محله لازم است کتابخانهای باشد که همه به کتابخانه بزرگتر مرکزی وصل باشند. سهولت در دسترسی به کتاب بسیار مهم است و کتاب تنها چیزی است که دولت باید به آن کمک کند تا بسیار ارزان در دست خواننده قرار بگیرد. این کتابها باید درست کارشناسی شوند تا کتابهای مورد نیاز مردم ارزان توزیع شود. اگر یک آدم بیکار بر طبق دل خودش کتابی نوشت، معلوم نیست که ارزش خواندن دارد یا نه. این فرد باید خودش روی کتاب سرمایه گذاری کند ولی از سوی دولت باید برای کتابهای که برای مردم مهم است سرمایهگذاری شود.
**کتابخوانی در برنامه مشاعره را جدیتر و عمیقتر میشود
* در برنامه مشاعره مدتی معرفی کتاب هم داشتیم معلوم است روی نحوه معرفی کتاب فکر شده بود. به هر حال ظرایفی برای معرفی کتاب آن هم از رسانه ملی لازم است. درباره این ظرایف بیشتر میگویید؟ چه کتابهایی و چگونه باید معرفی شوند تا مردم به کتابخوانی تشویق شوند؟
ما یک مسابقه کتابخوانی گذاشتیم. البته مشوق ما نهاد عمومی و کتابخانهها بود که کتاب را در اختیار ما میگذاشت. مثلاً در برنامهای تکه شیرینی از سفرنامه ناصرخسرو را انتخاب میکردیم و دو داوطلب به سرعت کتاب را میخواندند و به آنکه سریعتر و زیباتر میخواند جایزه میدادیم و چند کتاب معرفی میشد نتیجه بسیار مطلوبی گرفتیم که به کار جدیتری نیاز دارد من در حوزه تخصصی خودم یعنی زبان و ادبیات فارسی قصد دارم این برنامه را عمیقتر و جدیتر در برنامه مشاعره دنبال کند. همچنین قرار است با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مراوده داشته باشیم. تا این برنامهها مؤثرتر اجرا شود. یعنی برای بچهها کلاسهای متون ادبی در کانون بگذاریم و محصول اینها به شبکه آموزش بیاید.
*نکتهای باقی مانده که بخواهید به آن اشاره کنید؟
خوشبختانه ما با مدیر شبکه آموزش صحبت کردیم و با خرسندی این مسئله را قبول کرد. مدیرعامل کانون پرورش فکری هم قول مساعدت داد. ما در کانون پرورش فکری کتاب و کتابخوانی را به بچهها آموزش میدهیم و آنها با ذوق به صدا و سیما میآیند تا دانایی خودشان را نمایش دهند. این در حالی است که چشم داشت مالی از والدین نخواهیم داشت و تا جایی پیش میرویم که صرفاً هزینه کلاسها تأمین شود و اینها را به عنوان خدمت از خود به جای میگذاریم تا برای آیندگان بماند.
منبع (http://www.rajanews.com/detail.asp?id=151330)