نارون1
17th February 2013, 12:30 PM
http://edc.sums.ac.ir/icarusplus/export/sites/edc/pic-education/books.jpg
وقتي سخن از برنامه ريزي به ميان مي آيد، برخي افراد از عدم موفقيت در برنامه خود، گله مي كنند و مي گويند: «برنامه ريزي كرديم، ولي پيشرفتي در كار و تحصيلمان حاصل نشد و به هدف خود نرسيديم!» بايد به اين گونه افراد يادآور شد: هميشه بايد در برنامه ريزي، اصولي را رعايت و از اموري اجتناب كرد، وگرنه نمي توان اين برنامه را برنامه اي پايدار و مفيد دانست.
در ادامه به چند عنصر اساسي در برنامه ريزي اشاره مي كنيم:
مراحل و چگونگي برنامه ريزي
وقتي سخن از برنامه ريزي به ميان مي آيد، برخي افراد از عدم موفقيت در برنامه خود، گله مي كنند و مي گويند: «برنامه ريزي كرديم، ولي پيشرفتي در كار و تحصيلمان حاصل نشد و به هدف خود نرسيديم!» بايد به اين گونه افراد يادآور شد: هميشه بايد در برنامه ريزي، اصولي را رعايت و از اموري اجتناب كرد، وگرنه نمي توان اين برنامه را برنامه اي پايدار و مفيد دانست.
الف) تعيين هدف
برنامه ريزي صحيح، هنگامي امكان پذير است كه هدف، به خوبي تعيين و تعريف شده باشد و بايد تصوير روشني از آن وجود داشته باشد تا كارها و تلاش هاي لازم، در راستاي رسيدن به آن هدف انجام شود.
اهداف مي توانند بلندمدت و كوتاه مدت باشند و حتي هدف كوتاه مدت را مي توان به گام هاي كوچك تر تقسيم كرد؛ مثلاً اگر هدف بلندمدت، رسيدن به تحصيلات عالي و گرفتن درجه دكتري است، مي توان هدف كوتاه مدت را ورود به دانشگاه و هدف هاي كوچك تر را قبولي در هر سال تحصيلي و ترم تحصيلي قرار داد و براي رسيدن به آنها تلاش كرد.
در تعيين اهداف بلندمدت و كوتاه مدت بايد به نكاتي توجه كرد:
1. هدف هاي مياني و نهايي به صورت دقيق، مشخص و قابل ارزيابي باشد؛
2. از مشاوره كردن با افراد آگاه دريغ نشود؛
3. مدت زمان رسيدن به هر كدام از اهداف به صورت اجمالي مشخص باشد؛
4. در برنامه ريزي هفتگي و ماهيانه، به خواسته ها و نيازهاي شخصي و خانوادگي و تفريحات نيز توجه شود؛
5. به توانايي، استعداد، ذوق و علايق و ساعاتي كه در اختيار داريم، توجه شود؛
6. بيش از اندازه و بيرون از حدّ توانايي خود برنامه ريزي نكنيم.
انديشمندي مي گويد: «بايد هدف خود را بر واقعيات بنا كنيم». و سنايي غزنوي درباره هدفمندي، سروده است:
گوهر بي صدف درون دل است
صدف بي گهر درون گِل است
قيمت دُر نه از صدف باشد
تير را قيمت از هدف باشد
ب) رعايت اولويت
در ميان كارهايي كه براي انسان پيش مي آيد، برخي در اولويت درجه يك و برخي در مرتبه اي پايين تر قرار دارند؛ به عبارت ديگر، بعضي كارها ارزش و سود بيشتري نسبت به كارهاي ديگر دارند ـ لذا در برنامه ريزي بايد به اولويت ها توجه كرد تا در موقع تزاحم، به برنامه و كاري كه ارزش بيشتر دارد و به انرژي و نشاط بيشتري نياز دارد، پرداخته شود.
اگر برنامه ريزي بر اساس اولويت صورت نگيرد، چه بسا كارهاي اساسي و ضروري زمين بماند و به كارهاي جنبي و غير ضروري پرداخته شود. مثلاً ممكن است دانشجويي در طول ترم، براي خودش اين برنامه ها را در نظر بگيرد:
گذراندن واحدهاي درسي مربوطه، همكاري با كانون هاي فرهنگي و ورزشي، همكاري در اداره خوابگاه، شركت در اردوهاي تفريحي و فرهنگي و مانند آن. بنابراين اگر اولويت بندي نكند، ممكن است زمان بهينه و مفيد خود را صرف همكاري با كانون فرهنگي و اردوها كه از اولويت كمتري برخوردارند، بكند و براي درس خواندن كه اولويت اول است، وقت كافي و مفيد نداشته باشد. اميرالمؤمنين علي درباره اهميت اولويت بندي در كارها مي فرمايند: «كسي كه به غير مهم مشغول شود، مهم تر را از دست مي دهد». [1]
ج) نظم و پايداري
تأثير نظم و پايداري در زندگي و آثار مفيد آن، بر كسي پوشيده نيست. نظم و استقامت در زندگي از اصولي است كه موقتي نبوده، همواره در زندگي جاري و ساري است. بدون نظم و پايداري بسياري از امور به سامان نمي رسد و يا ديرتر به سامان مي رسد. در اين ميان اهميت نظم، مضاعف است.
اگر با نگاهي دقيق به پديده هاي جهان بنگريم، متوجه خواهيم شد تمام كارها و امور جهان بر اساس نظمي دقيق اداره مي شوند. آيا تا به حال ديده شده خورشيد مقداري ديرتر طلوع كند يا زودتر غروب كند؟ آيا تا به حال ماه و ستارگان با هم برخورد كرده اند؟ همه امور عالم بر اساس نظم و تدبير است.
در آموزه هاي ديني بر اهميت نظم در زندگي سفارش شده است؛ اين امر مورد تأكيد اولياي دين اسلام بوده است. اميرالمؤمنين علي در آخرين لحظات زندگي، پيروان خود را به دو امر مهم و حياتي ـ كه حقيقتاً عامل پيروزي و موفقيت است ـ سفارش مي كند. ايشان مي فرمايند: «شما را به دو چيز مهم سفارش مي كنم: پرهيزكاري و رعايت حدود الهي و نظم در كارها». [2]
استقامت و ثبات قدم در هر كاري نيز جزو شرط هايي است كه در به نتيجه رسيدن آن كار نقش بسياري دارد. انساني موفق خواهد بود كه در اجراي برنامه اي كه دارد، پافشاري و مقاومت كند. اگر انسان بهترين برنامه ريزي را بكند، ولي در آن پافشاري و استقامت نداشته باشد، آن كار به ثمر نخواهد رسيد. ثبات قدم و پشتكار نه تنها افراد را به سوي پيشرفت و ترقي مادي رهنمون مي سازد، بلكه فشارهاي روحي را كاهش داده، اعتماد به نفس انسان را بالا مي برد.
د) يادداشت برنامه ها
برنامه ريزي زماني درست اجرا مي شود كه عناصر آن را به ياد داشته باشيم و بدانيم در هر روز و هر ساعت چه كارهايي بايد انجام دهيم. به اين منظور مي توانيم دفترچه يادداشتي به همراه داشته باشيم و برنامه هاي خود را در آن يادداشت كنيم.
مثلاً سه ساعت مخصوص مطالعه و يك ساعت ورزش؛ يك ساعت استراحت بين روز و يك ساعت تماشاي تلويزيون. سعي كنيم هر شب قبل از خواب برنامه هاي خود را مرور كنيم و ببينيم تا چه اندازه در انجام آنها موفق بوده ايم و چنانچه برنامه اي داراي نقص است، نقص آن را برطرف كنيم.
هـ) شناخت هدردهنده هاي وقت
گاهي تصميم جدي مي گيريم آن طور كه برنامه ريزي كرده ايم، عمل كنيم و هيچ خللي در آن برنامه راه ندهيم، اما كارها به شكلي كه برنامه ريزي كرده ايم پيش نمي رود؛ يعني در آن وقفه ايجاد مي شود و بعضي فرصت ها هدر مي رود. در پاره اي از اين مشكلات، خودمان مقصريم، اما در بخشي از اين مشكلات، اين اطرافيان و مسائل ديگر هستند كه وقت ما را هدر مي دهند.
رايج ترين هدردهنده هاي وقت عبارتند از: مهمان هاي ناخوانده، سر و صداي همسايه ها، هم اتاقي، تلفن ها، صداي تلويزيون و جر و بحث هاي بي ثمر فردي و خانوادگي. براي كنترل و حذف هدردهنده هاي وقت، مي توان اين توصيه ها را به خاطر داشت:
1. محل خاصي براي مطالعه داشته باشيم؛
2. تلفن را قطع كنيم؛
3. «نه گفتن» را بياموزيم و در كمال شجاعت و ادب به دوست خود بگوييم كار دارم؛
4. تفريحات خود را تنظيم كنيم؛
5. در هنگام مطالعه، تلويزيون، رايانه و ضبط صوت را خاموش كنيم.
آفات برنامه ريزي
هر فعاليت و هر برنامه اي كه در زندگي اجتماعي و فردي انجام مي گيرد، مي تواند آسيب هايي نيز داشته باشد. اگر به اين آسيب ها توجه شود و در فعاليت ها مدّنظر قرار گيرند، بازدهي كارها و درصد موفقيت آنها، بيشتر خواهد شد. برنامه ريزي نيز به عنوان يك فعاليت، از اين قانون مستثنا نيست و آسيب هايي آن را تهديد مي كند.
نمونه هايي از آسيب هاي برنامه ريزي عبارتند از:
1. آشنايي نداشتن با اهميت برنامه ريزي؛
2. بي نظمي؛
3. تنبلي و بي حوصلگي؛
4. پذيرش درخواست ها و خواهش هاي بي جا؛
5. پرحرفي و بيهوده گويي؛
6. اهمال كاري و كار امروز را به فردا افكندن؛
7. ناآشنايي و بي اعتمادي به توانايي ها و استعدادهاي خويش؛
8. مسافرت هاي بي مورد و خارج از برنامه؛
9. خستگي؛
10. رفاه زدگي افراطي؛
11. ناتواني در تصميم گيري؛
12. آرمان گرايي؛
13. سخت گيري در برنامه ريزي. [3]
وقتي سخن از برنامه ريزي به ميان مي آيد، برخي افراد از عدم موفقيت در برنامه خود، گله مي كنند و مي گويند: «برنامه ريزي كرديم، ولي پيشرفتي در كار و تحصيلمان حاصل نشد و به هدف خود نرسيديم!» بايد به اين گونه افراد يادآور شد: هميشه بايد در برنامه ريزي، اصولي را رعايت و از اموري اجتناب كرد، وگرنه نمي توان اين برنامه را برنامه اي پايدار و مفيد دانست.
در ادامه به چند عنصر اساسي در برنامه ريزي اشاره مي كنيم:
مراحل و چگونگي برنامه ريزي
وقتي سخن از برنامه ريزي به ميان مي آيد، برخي افراد از عدم موفقيت در برنامه خود، گله مي كنند و مي گويند: «برنامه ريزي كرديم، ولي پيشرفتي در كار و تحصيلمان حاصل نشد و به هدف خود نرسيديم!» بايد به اين گونه افراد يادآور شد: هميشه بايد در برنامه ريزي، اصولي را رعايت و از اموري اجتناب كرد، وگرنه نمي توان اين برنامه را برنامه اي پايدار و مفيد دانست.
الف) تعيين هدف
برنامه ريزي صحيح، هنگامي امكان پذير است كه هدف، به خوبي تعيين و تعريف شده باشد و بايد تصوير روشني از آن وجود داشته باشد تا كارها و تلاش هاي لازم، در راستاي رسيدن به آن هدف انجام شود.
اهداف مي توانند بلندمدت و كوتاه مدت باشند و حتي هدف كوتاه مدت را مي توان به گام هاي كوچك تر تقسيم كرد؛ مثلاً اگر هدف بلندمدت، رسيدن به تحصيلات عالي و گرفتن درجه دكتري است، مي توان هدف كوتاه مدت را ورود به دانشگاه و هدف هاي كوچك تر را قبولي در هر سال تحصيلي و ترم تحصيلي قرار داد و براي رسيدن به آنها تلاش كرد.
در تعيين اهداف بلندمدت و كوتاه مدت بايد به نكاتي توجه كرد:
1. هدف هاي مياني و نهايي به صورت دقيق، مشخص و قابل ارزيابي باشد؛
2. از مشاوره كردن با افراد آگاه دريغ نشود؛
3. مدت زمان رسيدن به هر كدام از اهداف به صورت اجمالي مشخص باشد؛
4. در برنامه ريزي هفتگي و ماهيانه، به خواسته ها و نيازهاي شخصي و خانوادگي و تفريحات نيز توجه شود؛
5. به توانايي، استعداد، ذوق و علايق و ساعاتي كه در اختيار داريم، توجه شود؛
6. بيش از اندازه و بيرون از حدّ توانايي خود برنامه ريزي نكنيم.
انديشمندي مي گويد: «بايد هدف خود را بر واقعيات بنا كنيم». و سنايي غزنوي درباره هدفمندي، سروده است:
گوهر بي صدف درون دل است
صدف بي گهر درون گِل است
قيمت دُر نه از صدف باشد
تير را قيمت از هدف باشد
ب) رعايت اولويت
در ميان كارهايي كه براي انسان پيش مي آيد، برخي در اولويت درجه يك و برخي در مرتبه اي پايين تر قرار دارند؛ به عبارت ديگر، بعضي كارها ارزش و سود بيشتري نسبت به كارهاي ديگر دارند ـ لذا در برنامه ريزي بايد به اولويت ها توجه كرد تا در موقع تزاحم، به برنامه و كاري كه ارزش بيشتر دارد و به انرژي و نشاط بيشتري نياز دارد، پرداخته شود.
اگر برنامه ريزي بر اساس اولويت صورت نگيرد، چه بسا كارهاي اساسي و ضروري زمين بماند و به كارهاي جنبي و غير ضروري پرداخته شود. مثلاً ممكن است دانشجويي در طول ترم، براي خودش اين برنامه ها را در نظر بگيرد:
گذراندن واحدهاي درسي مربوطه، همكاري با كانون هاي فرهنگي و ورزشي، همكاري در اداره خوابگاه، شركت در اردوهاي تفريحي و فرهنگي و مانند آن. بنابراين اگر اولويت بندي نكند، ممكن است زمان بهينه و مفيد خود را صرف همكاري با كانون فرهنگي و اردوها كه از اولويت كمتري برخوردارند، بكند و براي درس خواندن كه اولويت اول است، وقت كافي و مفيد نداشته باشد. اميرالمؤمنين علي درباره اهميت اولويت بندي در كارها مي فرمايند: «كسي كه به غير مهم مشغول شود، مهم تر را از دست مي دهد». [1]
ج) نظم و پايداري
تأثير نظم و پايداري در زندگي و آثار مفيد آن، بر كسي پوشيده نيست. نظم و استقامت در زندگي از اصولي است كه موقتي نبوده، همواره در زندگي جاري و ساري است. بدون نظم و پايداري بسياري از امور به سامان نمي رسد و يا ديرتر به سامان مي رسد. در اين ميان اهميت نظم، مضاعف است.
اگر با نگاهي دقيق به پديده هاي جهان بنگريم، متوجه خواهيم شد تمام كارها و امور جهان بر اساس نظمي دقيق اداره مي شوند. آيا تا به حال ديده شده خورشيد مقداري ديرتر طلوع كند يا زودتر غروب كند؟ آيا تا به حال ماه و ستارگان با هم برخورد كرده اند؟ همه امور عالم بر اساس نظم و تدبير است.
در آموزه هاي ديني بر اهميت نظم در زندگي سفارش شده است؛ اين امر مورد تأكيد اولياي دين اسلام بوده است. اميرالمؤمنين علي در آخرين لحظات زندگي، پيروان خود را به دو امر مهم و حياتي ـ كه حقيقتاً عامل پيروزي و موفقيت است ـ سفارش مي كند. ايشان مي فرمايند: «شما را به دو چيز مهم سفارش مي كنم: پرهيزكاري و رعايت حدود الهي و نظم در كارها». [2]
استقامت و ثبات قدم در هر كاري نيز جزو شرط هايي است كه در به نتيجه رسيدن آن كار نقش بسياري دارد. انساني موفق خواهد بود كه در اجراي برنامه اي كه دارد، پافشاري و مقاومت كند. اگر انسان بهترين برنامه ريزي را بكند، ولي در آن پافشاري و استقامت نداشته باشد، آن كار به ثمر نخواهد رسيد. ثبات قدم و پشتكار نه تنها افراد را به سوي پيشرفت و ترقي مادي رهنمون مي سازد، بلكه فشارهاي روحي را كاهش داده، اعتماد به نفس انسان را بالا مي برد.
د) يادداشت برنامه ها
برنامه ريزي زماني درست اجرا مي شود كه عناصر آن را به ياد داشته باشيم و بدانيم در هر روز و هر ساعت چه كارهايي بايد انجام دهيم. به اين منظور مي توانيم دفترچه يادداشتي به همراه داشته باشيم و برنامه هاي خود را در آن يادداشت كنيم.
مثلاً سه ساعت مخصوص مطالعه و يك ساعت ورزش؛ يك ساعت استراحت بين روز و يك ساعت تماشاي تلويزيون. سعي كنيم هر شب قبل از خواب برنامه هاي خود را مرور كنيم و ببينيم تا چه اندازه در انجام آنها موفق بوده ايم و چنانچه برنامه اي داراي نقص است، نقص آن را برطرف كنيم.
هـ) شناخت هدردهنده هاي وقت
گاهي تصميم جدي مي گيريم آن طور كه برنامه ريزي كرده ايم، عمل كنيم و هيچ خللي در آن برنامه راه ندهيم، اما كارها به شكلي كه برنامه ريزي كرده ايم پيش نمي رود؛ يعني در آن وقفه ايجاد مي شود و بعضي فرصت ها هدر مي رود. در پاره اي از اين مشكلات، خودمان مقصريم، اما در بخشي از اين مشكلات، اين اطرافيان و مسائل ديگر هستند كه وقت ما را هدر مي دهند.
رايج ترين هدردهنده هاي وقت عبارتند از: مهمان هاي ناخوانده، سر و صداي همسايه ها، هم اتاقي، تلفن ها، صداي تلويزيون و جر و بحث هاي بي ثمر فردي و خانوادگي. براي كنترل و حذف هدردهنده هاي وقت، مي توان اين توصيه ها را به خاطر داشت:
1. محل خاصي براي مطالعه داشته باشيم؛
2. تلفن را قطع كنيم؛
3. «نه گفتن» را بياموزيم و در كمال شجاعت و ادب به دوست خود بگوييم كار دارم؛
4. تفريحات خود را تنظيم كنيم؛
5. در هنگام مطالعه، تلويزيون، رايانه و ضبط صوت را خاموش كنيم.
آفات برنامه ريزي
هر فعاليت و هر برنامه اي كه در زندگي اجتماعي و فردي انجام مي گيرد، مي تواند آسيب هايي نيز داشته باشد. اگر به اين آسيب ها توجه شود و در فعاليت ها مدّنظر قرار گيرند، بازدهي كارها و درصد موفقيت آنها، بيشتر خواهد شد. برنامه ريزي نيز به عنوان يك فعاليت، از اين قانون مستثنا نيست و آسيب هايي آن را تهديد مي كند.
نمونه هايي از آسيب هاي برنامه ريزي عبارتند از:
1. آشنايي نداشتن با اهميت برنامه ريزي؛
2. بي نظمي؛
3. تنبلي و بي حوصلگي؛
4. پذيرش درخواست ها و خواهش هاي بي جا؛
5. پرحرفي و بيهوده گويي؛
6. اهمال كاري و كار امروز را به فردا افكندن؛
7. ناآشنايي و بي اعتمادي به توانايي ها و استعدادهاي خويش؛
8. مسافرت هاي بي مورد و خارج از برنامه؛
9. خستگي؛
10. رفاه زدگي افراطي؛
11. ناتواني در تصميم گيري؛
12. آرمان گرايي؛
13. سخت گيري در برنامه ريزي. [3]