نارون1
14th February 2013, 12:13 AM
http://img.tebyan.net/big/1391/10/84194131123120030981622451113523218.jpg
در کشورهای توسعهیافته به طور معمول به دلیل وجود بورسهای قوی و توسعهیافته، بنگاهها با حضور در این محل هزینه تأمین مالی خود را به حداقل میرسانند
وجود چنین نهادی موجب میشود بانکها نیز نتوانند سودهای غیرمتعارفی را از تسهیلات گیرندگان دریافت کنند. این در حالی است که درکشورهایی که عمدتاً بانکها وظیفه تأمین مالی را برعهده دارند، به دلیل دستیابی به سودآوری بیشتر سعی میکنند هزینه تأمین مالی را نیز افزایش دهند و این امر به طور پیوسته چالههای تورمی را بر سر راه اقتصاد قرار میدهد.
یکی از نشانههای بزرگ اقتصاد بیمار وجود بانکها و مۆسسات مالی و اعتباری گسترده با انگیزه سودآوری و نرخهای بالای بهره است. اقتصاد کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست.
اگر نگاهی گذرا به نرخ تسهیلات بانکی بیندازیم، متوجه میشویم که تورم در سال آتی در چه حدودی خواهد بود.
در حقیقت به دلیل مشکل ساختاری در اقتصاد ایران، این بانکها هستند که تورم را در جامعه هدایت میکنند به طور مثال بانکها بابت پرداخت وام 18میلیون تومانی که بازپرداخت آن پنج ساله است، 36میلیون تومان پس میگیرند یعنی بانک با توجه به ارزیابی شرایط موجود و چشم اندازاتی، 18میلیون الان را با 36 میلیون تومان پنج سال دیگر برابر کردهاند و این امر علامت منفی را به اقتصاد مخابره میکند.
بانکها از طرفی باید سودی بیش از بازارهای رقیب به سپردهها پرداخت کنند تا بتوانند منابع جذب کنند، از سوی دیگر نیز با رشد نرخ بهره، هزینههای تأمین مالی بنگاهها رشد مییابد و تولیدکنندگان مجبورند نرخ کالای خود را افزایش دهند؛ چرخه فوق نتیجهای جز افزایش هرچه بیشتر تورم ندارد.
به طور معمول در کشورهایی که بار اصلی تأمین مالی را بانکها به دوش میکشند، نتیجهاش این میشود که بانکها نیز تعیین کننده اصلی نرخ تورم در جامعه هستند حال در این بین اگر بورس در کشور یک بازار کارا و فعال بود و حداقل نیمی از هزینه تأمین مالی را این نهاد برعهده میگرفت، بیشک وضع بهتری را شاهد بودیم.
از یک فرد کارگر گرفته تا تولیدکنندگان بزرگ همه و همه برای اخذ وام به بانک مراجعه میکنند. این درحالی است که بانکها نیز با وجود بدهیهای معوق بیش از 72هزار میلیاردی و همچنین تسهیلات تکلیفی چون مسکن مهر، طرحهای گوناگون اشتغالزایی و ازدواج و... سعی دارند تمامی ناکارآمدهیها را از طریق تسهیلاتدهی جبران کنند. در نتیجه هزینه تأمین مالی را بالا میبرند و این امر نتیجهای جز رشد هرچه بیشتر تورم در جامعه ندارد.
کار اصلی بورس تجمیع و تجهیز پساندازهای خرد و کلان برای تأمین مالی بنگاهها است. عمدتاً شرکتها با حضور در چنین بازاری میتوانند با کمترین هزینه طرحهای توسعهای خود را به اجرا درآورند و از این طریق هم خود منتفع شوند و هم سهامداران.
http://img.tebyan.net/big/1391/05/23910218875714419413022987249179183248240159.jpg
بدین ترتیب تا سهم تأمین مالی بانکها (بیش از 85 درصدی) را در اقتصاد ایران با توسعه بورس کاهش ندهیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اقتصاد ایران از چالههای تورمی که بانکها بالاجبار میکنند، خلاص شود. اگرچه تاکنون تلاشهای پراکندهای برای گسترش نقش بازار بورس در تأمین مالی اقتصاد ایران صورت گرفته است اما به دلیل هدفمند نبودن چنین تلاشهایی بورس حالت فانتزی در اقتصاد ایران پیدا کرده است، به طوری که با وجود جمعیت بیش از 70 میلیون نفری تنها 5 میلیون نفر سهام دارند.
اگر بتوان در رهگذر برنامهریزی صحیح و هدفمند سهم تأمین مالی بازار بورس را از 10درصد فعلی به 40درصد افزایش داد میتوان انتظار داشت تا هم وضعیت سیستم بانکی کشور بهبود یابد و بتواند این نهاد خود را از نرخهای نجومی تسهیلات خلاص کند و هم اینکه بنگاهها بتوانند هزینه تأمین مالی طرحهای خود را با هزینه کم از بازار بورس تأمین کنند که این نیز رشد و توسعه اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
تبیان
در کشورهای توسعهیافته به طور معمول به دلیل وجود بورسهای قوی و توسعهیافته، بنگاهها با حضور در این محل هزینه تأمین مالی خود را به حداقل میرسانند
وجود چنین نهادی موجب میشود بانکها نیز نتوانند سودهای غیرمتعارفی را از تسهیلات گیرندگان دریافت کنند. این در حالی است که درکشورهایی که عمدتاً بانکها وظیفه تأمین مالی را برعهده دارند، به دلیل دستیابی به سودآوری بیشتر سعی میکنند هزینه تأمین مالی را نیز افزایش دهند و این امر به طور پیوسته چالههای تورمی را بر سر راه اقتصاد قرار میدهد.
یکی از نشانههای بزرگ اقتصاد بیمار وجود بانکها و مۆسسات مالی و اعتباری گسترده با انگیزه سودآوری و نرخهای بالای بهره است. اقتصاد کشور ایران نیز از این امر مستثنی نیست.
اگر نگاهی گذرا به نرخ تسهیلات بانکی بیندازیم، متوجه میشویم که تورم در سال آتی در چه حدودی خواهد بود.
در حقیقت به دلیل مشکل ساختاری در اقتصاد ایران، این بانکها هستند که تورم را در جامعه هدایت میکنند به طور مثال بانکها بابت پرداخت وام 18میلیون تومانی که بازپرداخت آن پنج ساله است، 36میلیون تومان پس میگیرند یعنی بانک با توجه به ارزیابی شرایط موجود و چشم اندازاتی، 18میلیون الان را با 36 میلیون تومان پنج سال دیگر برابر کردهاند و این امر علامت منفی را به اقتصاد مخابره میکند.
بانکها از طرفی باید سودی بیش از بازارهای رقیب به سپردهها پرداخت کنند تا بتوانند منابع جذب کنند، از سوی دیگر نیز با رشد نرخ بهره، هزینههای تأمین مالی بنگاهها رشد مییابد و تولیدکنندگان مجبورند نرخ کالای خود را افزایش دهند؛ چرخه فوق نتیجهای جز افزایش هرچه بیشتر تورم ندارد.
به طور معمول در کشورهایی که بار اصلی تأمین مالی را بانکها به دوش میکشند، نتیجهاش این میشود که بانکها نیز تعیین کننده اصلی نرخ تورم در جامعه هستند حال در این بین اگر بورس در کشور یک بازار کارا و فعال بود و حداقل نیمی از هزینه تأمین مالی را این نهاد برعهده میگرفت، بیشک وضع بهتری را شاهد بودیم.
از یک فرد کارگر گرفته تا تولیدکنندگان بزرگ همه و همه برای اخذ وام به بانک مراجعه میکنند. این درحالی است که بانکها نیز با وجود بدهیهای معوق بیش از 72هزار میلیاردی و همچنین تسهیلات تکلیفی چون مسکن مهر، طرحهای گوناگون اشتغالزایی و ازدواج و... سعی دارند تمامی ناکارآمدهیها را از طریق تسهیلاتدهی جبران کنند. در نتیجه هزینه تأمین مالی را بالا میبرند و این امر نتیجهای جز رشد هرچه بیشتر تورم در جامعه ندارد.
کار اصلی بورس تجمیع و تجهیز پساندازهای خرد و کلان برای تأمین مالی بنگاهها است. عمدتاً شرکتها با حضور در چنین بازاری میتوانند با کمترین هزینه طرحهای توسعهای خود را به اجرا درآورند و از این طریق هم خود منتفع شوند و هم سهامداران.
http://img.tebyan.net/big/1391/05/23910218875714419413022987249179183248240159.jpg
بدین ترتیب تا سهم تأمین مالی بانکها (بیش از 85 درصدی) را در اقتصاد ایران با توسعه بورس کاهش ندهیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اقتصاد ایران از چالههای تورمی که بانکها بالاجبار میکنند، خلاص شود. اگرچه تاکنون تلاشهای پراکندهای برای گسترش نقش بازار بورس در تأمین مالی اقتصاد ایران صورت گرفته است اما به دلیل هدفمند نبودن چنین تلاشهایی بورس حالت فانتزی در اقتصاد ایران پیدا کرده است، به طوری که با وجود جمعیت بیش از 70 میلیون نفری تنها 5 میلیون نفر سهام دارند.
اگر بتوان در رهگذر برنامهریزی صحیح و هدفمند سهم تأمین مالی بازار بورس را از 10درصد فعلی به 40درصد افزایش داد میتوان انتظار داشت تا هم وضعیت سیستم بانکی کشور بهبود یابد و بتواند این نهاد خود را از نرخهای نجومی تسهیلات خلاص کند و هم اینکه بنگاهها بتوانند هزینه تأمین مالی طرحهای خود را با هزینه کم از بازار بورس تأمین کنند که این نیز رشد و توسعه اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
تبیان