توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال آیا کسی می تواند درک درست و ریاضیاتی از 11 بعد در جهان به من بدهد؟
genius1
13th February 2013, 11:11 PM
در خواندن تئوری ام با مشکلاتی مواجه هستم:1-اینکه درک درست فضای 11 بعدی چگونه است.2-مبحث ابعاد چگونه در ریاضیات بررسی می شود که دانشمندان به این نتیجه رسیدند.پاسخ هر چه ریاضیاتی تر باشد بهتر است.
عرفان سلیم زاده
14th February 2013, 02:59 PM
این نظر شخصی منه[nishkhand]
3 بعد فضا داریم+1 بعد زمان+1 بعد الکترومغناطیس،+ 1بعد گرانش+1بعد هسته ای قوی+1بعد هسته ای ضعیف+1بعد ماده داریم+1بعد ضد ماده+1 بعد هم ماده تاریک احتمالا= 11 بعد[sootzadan]
همه اینا با هم ترکیب بشن عناصر سازنده M رو قبل از بیگ بنگ می سازن.
genius1
14th February 2013, 04:36 PM
متاسفانه نظرتان اشتباه است.در تئوری ام آن چه مطرح می شود 10 بعد مکان و 1بعد زمان است.در زمان بیگ بنگ 10 بعد مکانی بودند و 1بعد زمان مشترک در هر ده بعد آمیخته (نسبیت عام).در ضمن آنچه که شما از آن به ابعاد یاد کردید در واقع 4 نیروی عامل جهان و متغیر های ابعاد هستند.)G=T(هستند همچنین ضد ماده و ماده ی تاریک هم از این نیرو ها اشتقاق می یابند.منظور من از این سوال چگونگی چیدمان این بعد ها از لحاظ ریاضیات بود.4 بعد اول از نظر ریاضیات 3 بردار یکه (i,j,k)بعد زمان در این سه آمیخته است.در زمان بیگ بنگ هنگامی که 11 بعد در هم دوخته پس از انفجار دو تکه جهان موازی که یکی جهان 3 بعدی ما و دیگری جهان 7 بعدی است که زمان در این میان اشتراک داردبه وجود آمد.با استفاده از ریاضیات پیش بینی می شود که در اولین بعد از جهان دیگر جنبه منفی زمان (جنبه ی مختلط و موهومی اعداد )باید ظاهر شود.یعنی زمان منفی است.اگر این طور باشد طبق رابطه تبدیلاتی زمان از نسبیت خاص در تبدیلات لورنتس که مخرج کسر http://www.codecogs.com/eq.latex?\sqrt{1-{(v/c)}^{2}}است اگر زمان منفی شود حاصل درون رادیکال منفی خواهد بود.((اگر با مکانیک موجی آشنایی دارید (http://www.codecogs.com/eq.latex?\psi)منظورم را متوجه می شوید)).یعنی نسبت سرعت شخص به سرعت نور از 1 بزرگتر و در نتیجه سرعت شخص از سرعت نور بیشتر می تواند شود.این نسبیت را نقض نمی کند چون خود اینشتین باور داشت که در چهار بعد حداکثر سرعت سرعت نور است و نه در بعد پنجم مکانی .منظور من از این سوال توضیح ابعاد نبود چگونگی معادلات مختصاتی آن ها در ریاضیات بود.ولی به هر حال از (مخفی) متشکرم.
عرفان سلیم زاده
14th February 2013, 08:23 PM
متاسفانه نظرتان اشتباه است.در تئوری ام آن چه مطرح می شود 10 بعد مکان و 1بعد زمان است.در زمان بیگ بنگ 10 بعد مکانی بودند و 1بعد زمان مشترک در هر ده بعد آمیخته (نسبیت عام).در ضمن آنچه که شما از آن به ابعاد یاد کردید در واقع 4 نیروی عامل جهان و متغیر های ابعاد هستند.)g=t(هستند همچنین ضد ماده و ماده ی تاریک هم از این نیرو ها اشتقاق می یابند.منظور من از این سوال چگونگی چیدمان این بعد ها از لحاظ ریاضیات بود.4 بعد اول از نظر ریاضیات 3 بردار یکه (i,j,k)بعد زمان در این سه آمیخته است.در زمان بیگ بنگ هنگامی که 11 بعد در هم دوخته پس از انفجار دو تکه جهان موازی که یکی جهان 3 بعدی ما و دیگری جهان 7 بعدی است که زمان در این میان اشتراک داردبه وجود آمد.با استفاده از ریاضیات پیش بینی می شود که در اولین بعد از جهان دیگر جنبه منفی زمان (جنبه ی مختلط و موهومی اعداد )باید ظاهر شود.یعنی زمان منفی است.اگر این طور باشد طبق رابطه تبدیلاتی زمان از نسبیت خاص در تبدیلات لورنتس که مخرج کسر http://www.codecogs.com/eq.latex?%5csqrt%7b1-%7b%28v/c%29%7d%5e%7b2%7d%7dاست اگر زمان منفی شود حاصل درون رادیکال منفی خواهد بود.((اگر با مکانیک موجی آشنایی دارید (http://www.codecogs.com/eq.latex?%5cpsi)منظورم را متوجه می شوید)).یعنی نسبت سرعت شخص به سرعت نور از 1 بزرگتر و در نتیجه سرعت شخص از سرعت نور بیشتر می تواند شود.این نسبیت را نقض نمی کند چون خود اینشتین باور داشت که در چهار بعد حداکثر سرعت سرعت نور است و نه در بعد پنجم مکانی .منظور من از این سوال توضیح ابعاد نبود چگونگی معادلات مختصاتی آن ها در ریاضیات بود.ولی به هر حال از (مخفی) متشکرم.
درود به مخت عزیزم! البته دسترسی به جهان موازی مثل دسترسی به گذشته است که غیر ممکنه.فضازمان هم پیوسته است نه پیکسلی پس در جهان ماده بیش از 3 بعد فضا و یک بعد زمان نداریم.موفق باشی.
در مورد نظریه m بیشتر باید تحقیق کنم البته فکر کنم این نظریه برای واحد کردن تمام نیرو به وجود اومد
meha1368
14th February 2013, 10:03 PM
دوستان لطف می کنید بعد رو دقیقا تعریف کنید؟
genius1
15th February 2013, 11:21 AM
برای شما که ریاضیات می خوانید.بعد در ریاضیات به عنوان بردار های یکه ی عمود بر هم تعریف می شود(((i,j)دردو بعد و (i,j,k)در سه بعد)).زاویه ای که نقاط با این بردار ها می سازند از طریق مثلثات (در دوبعد )و مثلثات کروی در 3 بعد می توان مختصات را نسبت به یک مبدا بسنجد (مختصات قطبی و کروی). ساده ترین حالت ها فاصله ی نقاط نسبت به دو محور عمود برهم(i,j است که به عنوان مثال مختصات یک نقطه در 2 بعد (http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \sqrt{3}و3) در مختصات دکارتی به صورت 3i+http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \sqrt{3}j) است . همچنین بعد در بررسی مختصات قطبی اعداد موهومی بررسی می شود که ازجمله کاربرد های آن« در مکانیک کوانتمی-موجی و در معادلات هامیلتونی (http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \hat{H})در معادله ی شرودینگر برای اثبات لاپلاسی ها (مجموع مشتقات جزئی مرتبه ی دوم تابع موج نسبت به x,y,z)و اگر با نسبیت آشنا باشید در تبدیلات نسبیت عام از آن استفاده می شود.مثالی ساده در این مورد مختصات قطبی عدد مو هومیhttp://www.codecogs.com/eq.latex?\small \sqrt{3}+ z=3iاست که از مختصات قطبی در دو بعد حقیقی و موهومی این چنین محاسبه می شود.http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \theta =\arctan \frac{\sqrt{3}}{3},r=\sqrt{{3}^{2}+{\sqrt{3}}^{2}} =\sqrt{12}\Rightarrow x=r\cos \theta ,y=r\sin \thetaکه در آن r فاصله ی نقطه از مبدا و x,yمختصات این عدد موهومی هستند.در سه بعد و بیشتر نیز همین کار را برای زوایای http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \theta ,\vartheta,\phi و...که در سه بعد http://www.codecogs.com/eq.latex?\small \vartheta زاویه ی میان (k,x)وhttp://www.codecogs.com/eq.latex?\small \phi زاویه میان بردار های یکه ی i,j)است.(در مختصات کروی)ولی از چهار بعد به بالا(11)تنها ریاضیات جبرخطی و نسبیتی (ریاضیاتی که در آن از ماتریس های 4*4می شود و بنیان گذار آن اینشتین بوده )،تنها جواب می دهد.
genius1
15th February 2013, 11:42 AM
در پاسخی که دادید تردید دارم (مخفی)که چنین چیزی نوشتم که فضا زمان پیکسلی است .اتفاقا بار ها در هم آمیختگی مکان و زمان را تاکید کردم.در ضمن من این مطالب را از کتابی روخوانی نکردم این ها تنها معلومات من هست که از دیگر سایت ها و در برنامه های مستند و چند کتاب که از معلمانم گرفتم،باز گو کردم.در ضمن هیچ کتابی در متن خود از چند موضوع گسسته یاد نمی کند.همچنین من این مطالبی که نوشتم عین نسبیت خاص است.آزمایش آن هم واپاشی میون هاست.هنگامی که از ارتفاع 234 کیلومتری زمین 1000 میون رها می شوند پس از فرود بر زمین با سرعت0.98c تنها 500 میون وانپاشیده بر زمین فرود می آید :حال اگر کسی(ناظر 2)با سرعت 0.98c برسد،نسبت به کسی که ساکن است نیمه عمر میون ها را کمتر از شخص ساکن بر روی زمین اندازه می گیرد که به این پدیده اتساع زمان می گویند.http://www.codecogs.com/eq.latex?T=\frac{{T}_{0}}{\sqrt{1-{(\frac{v}{c}}^{2}})}این فرمول نسبیت خاص است و من هیچ گاه مطلبی را از خودم نمی گویم(مخفی)
meha1368
15th February 2013, 01:23 PM
برای شما که ریاضیات می خوانید.بعد در ریاضیات به عنوان بردار های یکه ی عمود بر هم تعریف می شود(((i,j)دردو بعد و (i,j,k)در سه بعد.
همین تعریف بعد یک مقدار مشکل داره(البته از نظر ریاضی).مثلا اگه تعریف بعد x رو بخواهیم چی باید بگیم؟اونجا فقط یک بردار داریم.[soal].منظورم از تعریف بعد x ، یک تعریف بدون وابستگی به سایر بعدهاست.
genius1
15th February 2013, 05:03 PM
حال تعریفی از بعد از هندسه ی تحلیلی می گویم. در ادامه به پرسش درباره 1 بعد (x) ظاسخ خواهم داد.با استفاده از اصول استقرای ریاضی مسئله را حل می کنیم .مثلث ABC را در نظر بگیرید. بر روی رئوس آن دایره هایی بکشید .حال وجه Aرا همانند لولا حول ضلع BCطوری دوران دهید که اضلاع ACوABدر امتداد ضلع BCقرار گیرند.حال شکل مثلث همانند میله ای به نظر می رسد.همانطور که گفته بودم ،اضلاعی که بر روی رئوس آن ها دایره گذاشتید را را جداکنید و زیر هم گزارید .حال شما مثلث دو بعدی را به سه زیر مجموعه ی تک بودی تقسیم کردید.در واقع از هر از از هر شکل دو بعدی 2+1شکل تک بعدی در می آید.حال اگر برای یک شکل سه بعدی چهار وجهی(یه علت انتخاب مثلث در اول با چهار وجهی کار می کنیم.)1+3دو بعدی بیرون آید می توان نتیجه گرفت که شکل n بعدی از n+1تاn-1بعدی تشکیل می شود.اثبات مسئله ی بالا بدیه ی است پس تعریف بعد نتیجه می شود:هر شکلی که بتوان از آن در فضای Rnشکل دیگر n+1 ضلعی ساخت.که به صورت ترکیییات به صورت r=n+1 و i=n +1در ترکیب r برiتعریف می شود که n تعداد ابعاد است.که در فضای n بعدی به n+1 صفر بعدی (رئوس)تقسیم می شود.مثلاُ فضای 1 بعدی(x)یعنی فضایی که بتوان اشکال تک بعدی را در آن به 2 مجموعه ی صفر بعدی تقسیم کرد(رئوس و نقطه ی انتهایی )((همان سوالی که کرده بودید))البته درکش برای آدم های ساده سخت است ولی برای کسی که ریاضیات محض می خواند مانند درسی تازه و کمی مشکل است.در نسبیت عام اینشتین جهان را فضایی چهار بعدی فرض کرده که گاهی اوقات ورق های آن بر هم چین خرده و بر اثر عاملی گسسته و سوراخ می شوند(تئوری کرم چال)اگر به درون کرم چال بروید از یک زمان و مکان دیگری سر در خواهید آورد که از یک معادله ی دیفرانسیل مثلثاتی مرتبه ی اول سرچشمه می گیرد که در آن فضای چهار بعدی را ضمن در نظر گرفتن مجموعه ای از فضای سه بعدی(بسته به تعداد اضلاع سازنده)از مثلثات نسبیتی-کروی در چهار بعد(زوایای http://www.codecogs.com/eq.latex?\theta ,\vartheta ,\phi)به نتایجی همراه با هندسه ی تحلیلی و معادلات دیفرانسیل تبدیلات فضا رسیده است.به همین دلیل نسبیت عام اسرار آمیز است و حتی شرودینگر و دیراک با محاسبات هامیلتونی و لاپلاسینی نتوانستند روی دست اینشتین بلند شوند.
meha1368
15th February 2013, 10:18 PM
تقریبا چیزی دست گیرم نشد.مثلا بر روی رئوس مثلث ها دایره بکشیم دقیقا یعنی چی؟یعنی به مرکز رئوس دایره بزنیم؟
در ادامه بعد x رو بوسیله بعد صفر تعریف کردید.مشکل من الان با واژه بعده.خود بعد یعنی چی؟اول باید بدونیم بعد یعنی چی که بعدش بتونیم بعد صفر رو تعریف کنیم.[soal]
genius1
15th February 2013, 11:49 PM
در ریاضیات چیزی است به اسم اصل که همه ی قضایا از روی آن اثبات می شوند وبعد صفر در واقع پیچ و مهره برای درست کردن ماشین هستند.و در ضمن می توانید از استاد های دانشگاهتان هم بپرسید (اگر درست جواب نمی دهم)خود بعد که تعریف خاصی برای آن نیست بلکه موضوع چگونگی فضای ابعاد است.در فیزیک چگونگی حرکت و چینش فضا برای بوجود آمدن رفتار فضا است که به زبان نسبیت عام می شود :(g=t)که gنیرو های عالم هستند که یک ماتریس 4*4حاوی 16 انتگرال ناصره و چندگانه و مربع و در طرف دیگر هندسه ی عالم است که عامل بوجود آورنده ی تغییرات است که آن هم ماتریسی 4*4است حاوی مطالب بالا.همچنین منظور من از دایره که کمان و از این چیز ها نبود!!بلکه می خواستم با علامتی راس ها (صفر بعدی ها )را نشان بدهم.
meha1368
16th February 2013, 02:48 PM
در ریاضیات چیزی است به اسم اصل که همه ی قضایا از روی آن اثبات می شوند وبعد صفر در واقع پیچ و مهره برای درست کردن ماشین هستند.و در ضمن می توانید از استاد های دانشگاهتان هم بپرسید (اگر درست جواب نمی دهم)خود بعد که تعریف خاصی برای آن نیست بلکه موضوع چگونگی فضای ابعاد است.در فیزیک چگونگی حرکت و چینش فضا برای بوجود آمدن رفتار فضا است که به زبان نسبیت عام می شود :(g=t)که gنیرو های عالم هستند که یک ماتریس 4*4حاوی 16 انتگرال ناصره و چندگانه و مربع و در طرف دیگر هندسه ی عالم است که عامل بوجود آورنده ی تغییرات است که آن هم ماتریسی 4*4است حاوی مطالب بالا.همچنین منظور من از دایره که کمان و از این چیز ها نبود!!بلکه می خواستم با علامتی راس ها (صفر بعدی ها )را نشان بدهم.
اتفاقا بعد در کتاب هافمن در تمام کتاب های جبر و جبر خطی تعریف شده.
این مطالبی که شما گفتید از کتاب خاصی بود یا نتیجه تفکرات خودتون؟
genius1
16th February 2013, 02:55 PM
اگر باور ندارید کتاب ((ریاضیات چیست؟)) ریچارد کورانت و هربرت رابینز را بخوانید:کتابی که اینشتین(بر روی جلد کتاب)به خواندن مطالب آن سفارش کرده است.من این کتاب را از بنیاد علمی نخبگان که این بار در گیلان بود امسال هدیه گرفتم.من هرگز چیزی را بدون اطلاع از خودم در نمی آورم!!!!
meha1368
16th February 2013, 03:18 PM
ولی ما تو ریاضی برای بعد تعریف داریم،حداقل از نظر جبری.
MILAD KHAN
9th November 2013, 01:28 PM
درود به مخت عزیزم! البته دسترسی به جهان موازی مثل دسترسی به گذشته است که غیر ممکنه.فضازمان هم پیوسته است نه پیکسلی پس در جهان ماده بیش از 3 بعد فضا و یک بعد زمان نداریم.موفق باشی.
در مورد نظریه m بیشتر باید تحقیق کنم البته فکر کنم این نظریه برای واحد کردن تمام نیرو به وجود اومد اجسام اگربه سرعت نوربرسند بعدزمان بی معنی میشه(دربعدپنجم مکانی) وحصار اون میشکنه و انسان به زمان گذشته هم دسترسی خواهد داشت ولی چون با افزایش سرعت اجسام جرم اونا بشتر میشه وجلوی سرعت بیشتر رومیگیره درنتیجه اجسام هرگز نمیتونن به سرعت نور برسند(در3بعداول مکانی) مگر ذرات بنیادی ماده مث پروتون یا الکترون آن هم در تونل های شتاب دهنده زمان یک بعد پوشال است و سایر ابعاد مکانی رو پوشش میده .جهان موازی وجود داره افقط انسان فعلن بهش دسترسی نداره و دراحادیث امام علی بهش اشاره ای شده.اگر تحقیقات دانشمندان در lhcبه نتیجه برسه ما در آینده ای نزدیک قادرخواهیم بود به گذشته برگردیم هیچ چیز غیر ممکن نیست.نظریه mوجود ماده تاریک و وحدت تمام نیروها رو قبلاز big bangنشون میده اگرچه این نظریه ها قابل آزمایش نیستن فعلن.ولی آینده ای روشن رو برای پشرفت انسان دراین زمینه میبینم.
MILAD KHAN
9th November 2013, 01:37 PM
متاسفانه نظرتان اشتباه است.در تئوری ام آن چه مطرح می شود 10 بعد مکان و 1بعد زمان است.در زمان بیگ بنگ 10 بعد مکانی بودند و 1بعد زمان مشترک در هر ده بعد آمیخته (نسبیت عام).در ضمن آنچه که شما از آن به ابعاد یاد کردید در واقع 4 نیروی عامل جهان و متغیر های ابعاد هستند.)G=T(هستند همچنین ضد ماده و ماده ی تاریک هم از این نیرو ها اشتقاق می یابند.منظور من از این سوال چگونگی چیدمان این بعد ها از لحاظ ریاضیات بود.4 بعد اول از نظر ریاضیات 3 بردار یکه (i,j,k)بعد زمان در این سه آمیخته است.در زمان بیگ بنگ هنگامی که 11 بعد در هم دوخته پس از انفجار دو تکه جهان موازی که یکی جهان 3 بعدی ما و دیگری جهان 7 بعدی است که زمان در این میان اشتراک داردبه وجود آمد.با استفاده از ریاضیات پیش بینی می شود که در اولین بعد از جهان دیگر جنبه منفی زمان (جنبه ی مختلط و موهومی اعداد )باید ظاهر شود.یعنی زمان منفی است.اگر این طور باشد طبق رابطه تبدیلاتی زمان از نسبیت خاص در تبدیلات لورنتس که مخرج کسر http://www.codecogs.com/eq.latex?\sqrt{1-{(v/c)}^{2}}است اگر زمان منفی شود حاصل درون رادیکال منفی خواهد بود.((اگر با مکانیک موجی آشنایی دارید (http://www.codecogs.com/eq.latex?\psi)منظورم را متوجه می شوید)).یعنی نسبت سرعت شخص به سرعت نور از 1 بزرگتر و در نتیجه سرعت شخص از سرعت نور بیشتر می تواند شود.این نسبیت را نقض نمی کند چون خود اینشتین باور داشت که در چهار بعد حداکثر سرعت سرعت نور است و نه در بعد پنجم مکانی .منظور من از این سوال توضیح ابعاد نبود چگونگی معادلات مختصاتی آن ها در ریاضیات بود.ولی به هر حال از (مخفی) متشکرم.
اجسام اگربه سرعت نوربرسند بعدزمان بی معنی میشه(دربعدپنجم مکانی) وحصار اون میشکنه و انسان به زمان گذشته هم دسترسی خواهد داشت ولی چون با افزایش سرعت اجسام جرم اونا بشتر میشه وجلوی سرعت بیشتر رومیگیره درنتیجه اجسام هرگز نمیتونن به سرعت نور برسند(در3بعداول مکانی) مگر ذرات بنیادی ماده مث پروتون یا الکترون آن هم در تونل های شتاب دهنده زمان یک بعد پوشال است و سایر ابعاد مکانی رو پوشش میده .جهان موازی وجود داره فقط انسان فعلن بهش دسترسی نداره و دراحادیث امام علی بهش اشاره ای شده.اگر تحقیقات دانشمندان در lhcبه نتیجه برسه ما در آینده ای نزدیک قادرخواهیم بود به گذشته برگردیم هیچ چیز غیر ممکن نیست.نظریه mوجود ماده تاریک و وحدت تمام نیروها رو قبل از big bangنشون میده اگرچه این نظریه ها قابل آزمایش نیستن فعلن.ولی آینده ای روشن رو برای پشرفت انسان دراین زمینه میبینم.طبق نظريات جديد علمي، فضاي سه بعدي كه ما در آن زندگي ميكنيم، يك فضاي خميده است؛ به طوري كه اگر سفينهاي از يك نقطه شروع به حركت كند و به زعم خودش در راستاي يك خط راست حركت نمايد، سرانجام به نقطه شروع حركتش خواهد رسيد.
بنابراين در مقايسه با سطح يك كره كه يك سطح دو بعدي بستهاي است كه در جهت بعد سوم خم شده است، ميتوان گفت جهان سه بعدي ما پوسته يك كره چهار بعدي است. به عبارت ديگر جهان ما يك جهان سه بعدي است كه در جهت بعد چهار خم شده است.
حركت در بعد چهارم نتايج جالبي در بر خواهد داشت: نظير امكان خروج از زندان بدون گذشتن از در يا ديوار، عبور از كوه بدون رفتن بالاي آن و يا تونل زدن، نزديك كردن راهها، پشت و رو كردن يك موجود، توجيه ماهيت دو گانه موج ـ ذره و… به نظر ميرسد مفاهيم فوق با مفهوم برخي آيات قرآني نزديكي داشته باشد كه در اين بحث به آن پرداخته ميشود. همچنين به برخي مباحث از قبيل معراج پيامبر اكرم، پل صراط، داستان ملكه سبا، آسمانهاي هفتگانه و… از ديد جديدي نگريسته ميشود.
كليدواژهها:
نظريههاي جديد علمي، فضاي سه بعدي، بعد چهارم، حركت، آسمانهاي هفتگانه، معراج، بالهاي فرشتگان.
مقدمه
]اِنَّ في خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ لَاياتٍ لِاُولِي الاَلبابِ الَّذينَ يَذْكُرونَ اللهَ قياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ[. (آل عمران، 191 ـ 190).
هر آينه در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز، خردمندان را عبرتهاست. آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد ميكنند و در آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند. اي پروردگار ما ! اين جهان را به بيهوده نيافريدهاي، تو منزهي؛ ما را از عذاب آتش بازدار.
طبق نظريه عام انيشتين، ما در يك جهان فضا ـ زماني خميده زندگي ميكنيم. به عبارت ديگر فضاي سه بعدي ما همانند سطح يك كره، مسطح نيست و مرز و پاياني ندارد و در عين حال نامحدود نيست. هر سفر كه به زعم ما در يك خط مستقيم صورت گيرد، در واقع مستقيم نيست و در جهت بعد چهارم خم شده است مانند هر خط بر روي كره كه در جهت بعد سوم خم شده است.
تصور زندگي در يك فضاي چهار بعدي نتايجي در بر دارد كه تا حدودي با برخي مفاهيم مطرح شده در قرآن ميتواند منطبق باشد. در اينجا ذكر اين نكته بسيار ضروري است كه قصد نگارنده، تطبيق كامل مفاهيم قرآني با مفاهيم علمي نيست چرا كه تطبيق حقيقت محض با نظريهها و قوانين علمي موجود كه ناشي از درك ناقص بشر و مرتباً دستخوش تغيير است، نه ممكن و نه حتي كاري عقلايي است.
بنابر اين تأكيد ميشود كه استناد به آياتي از قرآن فقط و فقط جنبه احتمالي دارد و به هيچ وجه اثبات مفاهيم قرآني توسط قوانين علمي و يا اثبات قوانين علمي توسط آيات الهي مد نظر نميباشد.
آشنايي با مفهوم بعد چهارم
بعد چهارم را نميتوان به طور مستقيم درك كرد زيرا ما اساساً موجودات سه بعدي هستيم و ليكن با شروع از بعدهاي كمتر و تعميم آنها ميتوان بعد چهارم را تصور نمود.
جهان صفر بعدي يك نقطه است كه اهميت چنداني در موضوع ما ندارد.
جهان يك بعدي عبارت از يك خط است كه از حركت نقطه به وجود ميآيد (تعداد زيادي نقطه در كنار هم). ما در بحثهاي بَعدي به چنين جهاني «خطآباد» ميگوييم. مثالي از يك جسم يك بعدي، پاره خطي به طول a است. جهان دو بعدي، از كنار هم قرار دادن تعداد زيادي خط در جهت بعد دوم (و نه در امتداد يكديگر) به وجود ميآيد. اين جهان را جهان «تختآباد» ميناميم و مثالي از يك جسم دو بعدي، مربعي به مسا حت a2 ميباشد.
جهان سه بعدي نيز، از كنار هم قرار دادن صفحات بيشماري در جهت بعد سوم تشكيل ميشود و مكعبي به حجم a3 مثالي از يك جسم سه بعدي است.
با تعميم مطالب فوق، جهان چهار بعدي نيز از حركت يك مكعب سه بعدي در جهت بعد چهارم بوجود ميآيد و مثالي از يك جسم چهار بعدي، اَبَر مكعبي به اَبَر حجم a4 است.
بحث بر روي كرههاي چند بعدي نيز تا حدودي جالب است.
كره يك بعدي، مكان هندسي كليه نقاط در يك خط است كه فاصلهشان از يك نقطه (مركز كره)، به يك فاصله باشد. اين كره كه چيزي بجز دو نقطه نيست، داراي معادله R2 = x2 ميباشد و حجم چنين كرهاي در واقع طول 2R است.
كره دو بعدي، مكان هندسي كليه نقاط در يك صفحه است كه فاصلهشان از يك نقطه (مركز كره)، به يك فاصله باشد. اين كره با معادله R2 = y2 + x2 مشخص ميشود كه در واقع دايرهاي است به شعاعR و حجم R2 .
به همين ترتيب كره سه بعدي، مكان هندسي كليه نقاط در فضاست كه فاصلهشان از يك نقطه (مركز كره)، به يك فاصله باشد و با معادله R2 = z2 + y2 + x2 مشخص ميشود و داراي حجم R3 است.
با تعميم مطالب فوق اَبَر كره چهار بعدي با معادله R2 = t2 + z2 + y2 + x2 مشخص ميگردد و ميتوان ثابت كرد كه داراي اَبَر حجم R4 2 ميباشد.
اكنون بررسي ميكنيم كه موجودات سه بعدي چگونه ميتوانند يك جسم چهار بعدي را مشاهده كنند؟
از دنياي «خط آباد» شروع ميكنيم. اگر يك دايره (موجود دو بعدي) از دنياي خط آباد عبور كند، موجودات يك بعدي در هر لحظه فقط يك وتر دايره را مشاهده خواهند كرد. آنها ميبينند كه ابتدا يك نقطه ظاهر شد، سپس اين نقطه تبديل به يك پاره خط گرديد و اين پاره خط كم كم بزرگ شد تا به اندازه بزرگترين طول خود (يعني قطر دايره) رسيد و سپس رفته رفته كوچك و در نهايت تبديل به يك نقطه و نهايتاً محو گرديد.
شبيه همين رويداد براي موجودات دو بعدي جهان «تخت آباد» و گذر يك كره سه بعدي از آن جهان اتفاق ميافتد.
آنها مشاهده ميكنند كه ابتدا كره به شكل يك نقطه پديدار ميشود، سپس تبديل به دايره ميگردد و شعاع دايره شروع به بزرگ شدن ميكند تا اينكه به بزرگترين اندازه خود ميرسد. (به طوري كه قطر آن با قطر كره برابر ميشود.) پس از آن كوچك و در نهايت تبديل به يك نقطه شده و محو ميگردد.
با تعميم مطالب بالا، چنانچه يك موجود چهار بعدي (مثلاً يك ابر كره) از جهان سه بعدي ما عبور كند، ابتدا به صورت يك نقطه ظاهر شده و سپس تبديل به كرهاي كوچك ميشود كه رفته رفته شروع به بزرگ شدن ميكند و هنگامي كه به بزرگترين مقدار خود رسيد (يعني شعاع آن برابر با شعاع ابر كره شد)، كم كم كوچك شده و در نهايت تبديل به يك نقطه و سپس محو ميگردد.
پس توجه كنيد براي اين كه يك موجود چهار بعدي بخواهد وارد اتاق شما شود لازم نيست از درب يا ديوار عبور كند بلكه كافيست به طور ناگهاني در وسط اتاق ظاهر گردد.
چند نتيجه از حركت در بعد چهارم
همواره براي درك بهتر از بعد چهارم بايستي با مثالهايي در بعدهاي كمتر شروع كنيم. در بيان نتايج زير، سعي شده مسأله با مثالهايي از دنياي «تختآباد» و حركت يك موجود در جهت بعد سوم روشنتر شود.
1 ـ خروج از زندان، بدون گذشتن از درب يا ديوار
زندان دو بعدي چيزي به جز يك شكل بسته مانند يك مستطيل نيست. ولي اگر يك موجود دو بعدي بتواند در جهت بعد سوم حركت كند. به راحتي بدون گذشتن از درب يا ديوار زندان، مانند شكل ميتواند از زندان خارج شود.
زندان دو بعدي
حركت در بعد سوم
به همين ترتيب وي ميتواند از يك گاو صندوق، بدون شكستن قفل و يا باز كردن درب آن، پول بردارد!
تونل
حركت در بعد سوم
كوه دو بعدي
2 ـ عبور ا ز كوه بدون رفتن به قله آن و يا تونل زدن
3 ـ نزديك كردن راهها در فضاي منحني
فرض كنيد يك جهان دو بعدي به صورت سطح يك كره باشد. (يعني خميده باشد) براي رفتن از نقطه A به نقطه B در روي سطح بايستي راه طولاني طي شود. و ليكن اگر موجودي بتواند در بعد سوم حركت كند، ميتواند از ميان كره به طرف ديگر
آن برود و راه را كوتاه نمايد.
در سوره اسراء آيه 1 ميخوانيم:
]سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجدالحرام الي المسجد الاقصا الذي باركنا حوله لنريه من آياتنا انه هو السميع البصير[.
ترجمه: منزه است آن خدايي كه بنده خود را شبي از مسجد الحرام به مسجد الاقصي كه گرداگردش را بركت دادهايم سير داد، تا بعضي آيات خود را به او بنماييم، هر آينه او شنوا و بينا است.
توضيح: اين آيه و آيهاي كه بعداً ميآيد در رابطه با معراج پيامبر اكرم (ص) است. كلمه اسراء دلالت بر سفر شبانه دارد (براي مسافرت روزانه كلمه سير به كار ميرود) و كلمه ليلا نشانه اينست كه اين سفر بطور كامل در يك شب واقع شده است. طبق شواهد تاريخي، پيامبر اكرم (ص) فاصله مسجد الحرام تا بيت المقدس را كه بيش از يكصد فرسخ است و در شرايط آن زمان بايد روزها يا هفتهها بطول ميانجاميد در يك شب طي ميكند و سپس به آسمانها رفته و نهايتاً به مبدأ بر ميگردد. مفسرين از كلمه عبد چنين استفاده ميكنند كه اين سفر جسماني بوده و نه روحاني.
در سوره نجم آيات 12 الي 18:
]أَفتُمارونه علي ما يري * و لقد رءاه نزلة اخري * عند سدرة المنتهي * عندها جنة المأوي * إذْ يغشَي السدرة ما يخشي * ما زاغ البصر و ما طغي * لقد رأي من آيات ربه الكبري[.
ترجمه: آيا در آنچه ميبيند با او جدال ميكنيد؟ او را ديگر بار هم بديد، نزد سدرة المنتهي، كه آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتي سدره را چيزي در خود ميپوشيد، چشم خطا نكرد و از حد در نگذشت. هر آينه پارهاي از آيات بزرگ پروردگارش را بديد.
توضيح: در آيه 13 منظور، جبرئيل (فرشته وحي) است كه پيامبر اكرم (ص) براي دومين بار او را در شكل اصلياش ديد (بار اول در آغاز نزول وحي در كوه حرا بود). در آيه 17 تصريح ميكند كه پيامبر (ص) در شب معراج دچار خطاي چشم و اشتباه نشد و اين پديده در بيداري اتفاق افتاد.
مطالب و سؤالات بسياري در توجيه مسأله معراج وجود دارد كه مهمترين آن مسأله زمان است. با توجه به اين كه حركت جسم مادي با سرعت بيش از سرعت نور امكانپذير نيست، چگونه مسافت به اين طولاني در مدت كوتاهي طي ميشود؟ يكي از احتمالات اينست كه پيامبر (ص) در سفر خود، راه ميانبري شبيه آنچه در بالا آمد، پيموده باشد.
لازم به ذكر است كه اين تنها مسلمين نيستند كه عقيده به معراج دارند. اين عقيده در ميان پيروان اديان ديگر كم و بيش وجود دارد. از جمله در مورد حضرت عيسي (ع) در عقايد مسيحيان به طور جديتري ديده ميشود (انجيل مرقس باب 6 و…). ضمناً از بعضي روايات اسلامي نيز استفاده ميشود كه برخي پيامبران پيشين نيز داراي معراج بودهاند.
نشانههاي ديگري نيز از پديده طي الارض در معارف اسلامي ما وجود دارد كه ميتواند استدلال مشابهي داشته باشد. مثلاً در سوره نمل آيات 38 تا 40 ميخوانيم: ]قال يا أيها المَلَؤُا أيكم يأتيني بعَرْشِها قبل أنْ يأتُوني مسلمين * قال عفريتٌ من الجِنِّ أنا اتيك به قبل أن تقوم من مَقامك و إنّي عليه لقويٌّ امين * قال الَّذي عِندَهُ علمٌ من الكتاب انا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفُك فلمّا رءاه مستقرّاً عنده قال هذا من فضل ربّي ليبلُوني ءَأشكر أمْ أكفر و من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنَّ ربّي غنيٌّ كريم[.
ترجمه: گفت: اي بزرگان، كدام يك از شما تخت او را ـ پيش از آن كه به تسليم نزد من آيند ـ برايم ميآورد؟ عفريتي از ميان جنها گفت: من، قبل از آن كه از جايت برخيزي، آن را نزد تو حاضر ميكنم، كه من بر اين كار هم توانايم و هم امين. و آن كس كه از علم كتاب بهرهاي داشت گفت: من، پيش از آن كه چشم برهم زني، آن را نزد تو ميآورم. چون آن را نزد خود ديد، گفت: اين بخشش پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه سپاسگزارم يا كافر نعمت. پس هر كه سپاس گويد براي خود گفته است و هر كه كفران ورزد پروردگار من بينياز و كريم است.
توضيح: كلمه عفريت به معني فرد گردنكش خبيث است. از اين آيات چنين استنباط ميشود كه حتي برخي اشخاص خبيث نيز داراي قدرتهاي خاص مانند طي الارض بودهاند. اين كه «جن» چه نوع موجودي است جاي بحث ديگري دارد و علاقمندان ميتوانند به مرجع 2 ذيل آيات 8 و 9 سوره جن مراجعه كنند. در آيه 40 منظور از شخصي كه مقداري از علم كتاب بهره داشت، يكي از نزديكان با ايمان و دوستان خاص سليمان بوده و غالباً نام او را آصف بن برخيا نوشتهاند و ميگويند وزير سليمان و خواهرزاده او بوده است.
4 ـ توجيه دوگانگيهاي موجود در طبيعت
در فيزيك جديد، دوگانگي موج و ذره يكي از مطالب مورد قبول فعلي است. اين اصل ميگويد كه هر موجي، جنبه ذرهاي و هر ذرهاي، جنبه موجي نيز دارد. به عنوان مثال نور در بعضي آزمايشها و مشاهدات، خود را به صورت موج و در برخي ديگر خود را به صورت ذره جلوهگر ميسازد.
از مطلب فوق، اصل عدم قطعيت نيز نتيجه ميشود كه طبق آن، انسان نميتواند به طور همزمان مكان و سرعت يك ذره را به طور دقيق اندازهگيري كند و هر چه دقت اندازهگيري يكي از آن دو كميت بيشتر شود، در ديگري به همان اندازه خطاي اندازهگيري بيشتر خواهد شد.
شايد بتوان اين مطلب را نتيجهاي از وجود بعد چهارم دانست. همانطور كه ميدانيد يك شكل سه بعدي، خود را در جهان دو بعدي به صور مختلف نشان ميدهد. مثلاً يك استوانه در عبور از يك صفحه دو بعدي، ممكن است به شكلهاي مختلف (مانند دايره، مستطيل و…) ظاهر شود. به همين ترتيب يك شكل چهار بعدي در فضاي سه بعدي، داراي تصاوير متفاوت است.
آيا جهان ما چهار بعدي است؟
چگونه ميتوان وجود بعد چهارم را در جهان اثبات يا رد كرد؟
يك جهان دو بعدي «تخت آباد» بايستي يا بينهايت باشد و يا داراي مرزهاي پاياني. و ليكن اگر همان جهان دو بعدي، در واقع سطح يك كره سه بعدي باشد، عليرغم نداشتن هيچ گونه حد و مرزي، در عين حال بينهايت نيز نيست.
در چنين جهاني، يك موجود دو بعدي، در عين حال كه روي يك خط مستقيم (به زعم خودش) حركت ميكند، پس از طي مسافتي، دوباره به محل اوليهاش بر ميگردد. او در ضمن اين حركت، به چپ و راست منحرف نميشود ولي در واقع در جهت بعد سوم خم ميگردد.
اين موجود چگونه ميتواند بدون دور زدن كامل، پي ببرد كه جهانش تخت است يا خميده؟
جواب اين است كه او به وسيله كاربرد اصول هندسه و رياضيات ميتواند به اين موضوع پي ببرد. در يك سطح تخت اصول هندسي اقليدسي بر قرارند و ليكن در يك سطح خميده اصول ديگري حاكم ميشوند. بيان اصول هندسه اقليدسي در حوصله اين مقاله نيست و علاقمندان ميتوانند به مراجع مربوطه مراجعه نمايند. در اينجا فقط به اين نكته اكتفا ميشود كه اگر يك موجود دو بعدي بر روي سطح يك كره زندگي كند، فاصله بين دو نقطه به مختصات (x , y ) و (x + dx , y + dy) به جاي عبارت است از:
كه در آن k شعاع كره است.
به همين ترتيب چنانچه فضاي سه بعدي ما، ابر سطح يك ابر كره چهار بعدي به شعاع k باشد، در اين صورت فاصله بين دو نقطه به مختصات (x, y, z)
و (x + dx , y + dy, z + dz) به جاي عبارت است از:
بنابراين ميتوان حتي بدون مسافرت به دور جهان! به اين مسأله پي برد كه آيا جهان سه بعدي ما تخت است يا خميده؟
ابزارهاي ديگري نيز براي پي بردن به تخت يا خميده بودن فضا وجود دارد. همانطور كه ميدانيد مجموع زواياي يك مثلث در فضاي تخت (هندسه اقليدسي) برابر 180 درجه است. و ليكن به عنوان مثال در يك كره، مثلثي كه از 3 دايره عظيم تشكيل شده (مثلاً خط استوا و دو نصف النهار) داراي مجموع زوايايي بيش از 180 درجه است. و يا در يك سطح تخت، دو خط موازي، همواره موازي ميمانند و هيچگاه يكديگر را قطع نميكنند و ليكن در يك كره، د ونصف النهار كه به خط استوا عمودند، در ابتدا با يكديگر موازيند ولي كم كم بهم نزديك ميشوند و نهايتاً در قطب به يكديگر ميرسند.
با عنايت به مطالب فوق و بسياري مشاهدات ديگر اكنون ثابت شده است كه جهان ما خميده است و ضمن اين كه بينهايت نيست ولي در عين حال داراي مرزهاي مشخص نيز نميباشد.
به عبارت ديگر، جهان ما سطح يك كره چهار بعدي است و هر حركتي، عليرغم اين كه ظاهراً مستقيم الخط به نظر برسد و به طرف چپ و راست يا بالا و پايين خم نشود، و ليكن در واقع يك مسير خميده است كه در جهت بعد چهارم خم شده و در نهايت بر روي نقطه شروع بر ميگردد.
همانطور كه در يك جهان سه بعدي، ممكن است تعداد زيادي سطوح دو بعدي كروي شناور باشند (دنياهاي متفاوت دو بعدي كروي با شعاعهاي متفاوت). اين امكان وجود دارد كه تعداد زيادي جهان سه بعدي كروي، در فضاي چهار بعدي شناور باشند.
با تعميم اين مسأله، ميتوان گفت كه فضاي چهار بعديي كه جهان سه بعدي خميده ما در آن شناور است، خود در واقع خميده است و سطح يك كره پنج بعدي است كه در فضاي پنج بعدي شناور است. به همين ترتيب فضاي پنج بعدي در واقع سطح يك كره شش بعدي است كه در فضاي شش بعدي شناور است و…
مفهوم آسمانهاي هفتگانه
اكنون اين مسأله پيش ميآيد كه اگر جهان ما يك چنين جهاني باشد، و يك موجود مافوق اين جهان و مسلط بر آن، بخواهد با زباني كه قابل فهم براي ما باشد، اين بعدهاي متفاوت را بيان كند، از چه كلمه يا مفهومي ميتواند استفاده كند؟ فرض كنيد مورچهاي بر روي يك جهان دو بعدي خميده كه سطح يك كره سه بعدي را تشكيل ميدهد، زندگي كند و شما بخواهيد به او بفهمانيد كه جهان واقعي، يك جهان سه بعدي است. به او چه ميگوييد؟ بهترين مفهوم براي اين مطلب، آسمانهاي متفاوت است. به او ميگوييد علاوه بر آسماني كه در جهان تو وجود دارد، آسمان ديگري نيز در بعد بالاتر وجود دارد.
جهان دو بعدي در فضاي سه بعدي
پس مفهوم آسمانهاي هفتگانه در قرآن، شايد بيانگر ابعاد بالاتر در جهان هستي است. (توجه كنيد كه مفهوم 7 در قرآن، كنايه از كثرت است و نه عدد هفتي كه بعد از عدد شش ميآيد)
سوره بقره آيه 29 :
]هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعا ثم استوي الي السماء فسويهن سبع سماوات و هو بكل شيء عليم[.
ترجمه: اوست كه همه چيزهايي را كه در روي زمين است برايتان بيافريد، آنگاه به آسمان پرداخت و هر هفت آسمان را برافراشت و خود از هر چيزي آگاه است.
توضيح: كلمه «ثم» معمولاً براي تأخير در زمان است ولي گاهي براي تأخير در بيان به كار ميرود كه در اينجا احتمال دوم ميرود زيرا در سوره نازعات آيات 27 الي 30 تصريح ميكند كه ابتدا به آسمان پرداخت و بعد از آن زمين را گسترد.
سوره اسراء آيه 44 :
]تسبح له السماوات السبع و الارض و من فيهن و ان من شيء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم انه كان حليما غفورا[.
ترجمه: هفت آسمان و زمين و هر چه در آنهاست تسبيحش ميكنند و هيچ موجودي نيست جز آن كه او را به پاكي ميستايد، ولي شما ذكر تسبيحشان را نميفهميد. او بردبار و آمرزنده است.
سوره مؤمنون آيه 86 :
]قل من رب السماوات السبع و رب العرش العظيم[.
ترجمه: بگو: كيست پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ؟
سوره فصّلت آيه 12 :
]فقضهن سبع سماوات في يومين و اوحي في كل سماء امرها و زينا السماء الدنيا بمصابيح و حفظا ذلك تقدير العزيز العليم[.
ترجمه: آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد. و در هر آسماني كارش را به آن وحي كرد. و آسمان فرودين را به چراغهايي بياراستيم و محفوظش داشتيم. اين است تدبير آن پيروزمند دانا.
توضيح: كلمه يومين به معني دو دوره است كه هر دوره ممكن است ميليونها يا ميلياردها سال بطول انجاميده و هر دوره به نوبه خود به ادوار ديگري تقسيم ميشود.
سوره طلاق آيه 12 :
]الله الذي خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علما[.
ترجمه: خداست آن كه هفت آسمان و همانند آنها زمين را بيافريد. فرمان او ميان آسمانها و زمين جاري است تا بدانيد كه خدا بر هر چيز قادر است و به علم بر همه چيز احاطه دارد.
توضيح: زمينهاي هفتگانه: ممكن است در اينجا نيز عدد هفت (و من الارض مثلهن) براي تكثير و اشاره به زمينهاي متعددي باشد كه در عالم هستي وجود دارد. برخي دانشمندان معتقدند كه در كهكشان خود ما ميليونها ميليون كره وجود دارد كه در شرايطي مشابه كره زمين قرار گرفتهاند و ميتوانند مركز حيات و زندگي باشند.
سوره مُلك آيه 3 :
]الذي خلق سبع سماوات طباقا ما تري في خلق الرحمن من تفوت فارجع البصر هل تري من فطور[.
ترجمه: آن كه هفت آسمان طبقه طبقه را بيافريد. در آفرينش خداي رحمان هيچ خلل و بينظمي نميبيني. پس بار ديگر نظر كن، آيا در آسمان شكافي ميبيني؟
سوره نوح آيه 15 :
]الم تروا خلق الله سبع سموات طباقا[.
ترجمه: آيا نميبينيد چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بيافريد؟
توضيح: طباقا به معني طبقه طبقه است يعني قرار گرفتن چيزي بالاي چيزي. پس آسمانهاي هفتگانه يكي بالاي ديگري قرار دارد. آنچه مسلم است در اينجا منظور از طبقه طبقه، وجود آسمانهايي در بالاي آسمان ما از لحاظ مكاني نيست، زيرا اين مطلب از لحاظ علمي كاملاً اثبات شده كه در فضاي سه بعدي ما آسمانها بطور طبقه طبقه بالاي هم نميباشند كه بتوان مثلاً با يك سفينه فضايي از آسماني به آسمان ديگر رفت. پس بايد به دنبال مفهوم دقيقتري باشيم. بعيد نيست كه در اينجا «فوق ديگري بودن» از لحاظ ابعاد بالاتر باشد.
سوره صافات آيه 10 ـ 6 :
]انا زينا السماء الدنيا بزنية الكواكب * و حفظا من كل شيطان مارد * لا يسمعون الي الملؤا الاعلي و يقذفون من كل جانب * دحورا و لهم عذاب واصب * الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب[.
ترجمه: ما آسمان فرودين را به زينت ستارگان بياراستيم. و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم. تا سخن ساكنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوي رانده شوند. تا دور گردند و براي آنهاست عذابي دائم. مگر آن شيطان كه ناگهان چيزي بر بايد و ناگهان شهابي ثاقب دنبالش كند.
در آيه 6 سوره صافات و نيز آيه 12 سوره فصلت تصريح شده است كه اين آسمان دنياي سه بعدي ماست كه ستارگان در آن موجودند و نور افشاني ميكنند. به عبارت ديگر تمام آنچه ما ميبينيم با همه ستارگان و كهكشانها و همه عظمتي كه دارد (تنها كهكشان راه شيري حدود يكصد ميليارد ستاره نظير خورشيد ما دارد و بشر تاكنون با ابزارهاي علمي خود توانسته حدود يك ميليارد كهكشان در جهان ببيند. دورترين اجرام آسماني مشاهده شده حدود 9 ميليارد سال نوري از ما فاصله دارد)، همه و همه چيزي جز آسمان اول نيست و آسمانهاي بالاتر از دسترس ديد ما و ابزارهاي علمي كنوني بيرون است.
سوره جن آيه 8 و 9 :
]و انا لمسنا السماء فوجدنها ملئت حرسا شديدا و شهبا * و انا كنا نقعد منها مقعد للسمع فمن يستمع الان يجد له شهابا رصدا[.
ترجمه: و ما (جنيان) به آسمان رسيديم و آن را پر از نگهبانان قدرتمند و شهابها يافتيم. ما در آنجايها كه ميتوان گوش فرا داد مينشستيم. اما هر كه اكنون گوش نشيند، شهابي را در كمين خود يابد.
نظرات مفسرين در مورد آسمانهاي هفتگانه: برخي از مفسرين معتقدند كه آنها همان سيارات سبع هستند (عطارد، زهره، مريخ، مشتري، زحل به ضميمه ماه و آفتاب) كه قابل مشاهده با چشم ميباشند. برخي ديگر معتقدند كه منظور طبقات هواي متراكم اطراف زمين است. برخي كلمه هفت را به معني تكثير و تعداد زياد دانسته و از آن تعداد زياد ستارگان را استنباط كردهاند. اين نظرات با آنچه از آيات فوق استنباط ميشود مطابقت ندارد. در تفسير نمونه با استفاده ازمفاد آيات تصريح شده كه همه آنچه ما ميبينيم همان آسمان اول است و شش آسمان ديگر غير قابل دسترس وجود دارد. به نظر ميرسد اين نظر از سايرين قابل قبولتر باشد، با ذكر اين نكته اضافي كه ممكن است عدد هفت در اينجا اشاره به كثرت بوده و تعداد آسمانها متجاوز از هفت عدد باشد.
مفهوم فرشتگان با بالهاي چند گانه
از طرف ديگر فرض كنيد به يك مورچه كه در دنياي دو بعدي زندگي ميكند بخواهيد بفهمانيد كه موجودات ديگري نيز هستند كه مقيد به جهان تو نيستند بلكه در جهت بعد ديگري نيز ميتوانند حركت كنند. از چه مفهومي زيباتر و رساتر از كلمه پرندگان و داشتن بال براي اين موجودات بعد بالاتر ميتوانيد استفاده كنيد؟
پس شايد مفهوم پرندگان داراي 2 يا 3 يا 4 جفت بال در قرآن، اشاره به بعدهاي متفاوت آن موجودات باشد.
سوره فاطر آيه 1 :
]الحمدلله فاطر السماوات و الارض جاعل الملائكة رسلا اولي اجنحة مثني و ثلاث و رباع يزيد في الخلق ما يشاء ان الله علي كل شيء قدير[.
ترجمه: ستايش از آن خداوند است، آفريننده آسمانها و زمين، آن كه فرشتگان را رسولان گردانيد. فرشتگاني كه بالهايي دارند، دو دو و سه سه و چهار چهار. در آفرينش هر چه بخواهد ميافزايد، زيرا خدا بر هر كاري تواناست.
در اين آيات برخي فرشتگان را داراي چهار بال (مثني = دو دو) و بعضي داراي شش بال و بعضي داراي هشت بال معرفي كرده است و اضافه ميكند كه خدا قادر به افزايش در خلقت است. در برخي روايات آمده است: جبرئيل (پيك وحي خداوند) ششصد بال دارد و هنگامي كه با اين حالت پيامبر اسلام (ص) را ملاقات كرد مابين زمين و آسمان را پر كرده بود.
اصولاً ميدانيم بال، تنها براي حركت در جو زمين به كار ميرود چرا كه اطراف كره زمين را هواي فشرده گرفته و پرندگان به وسيله بالشان روي امواج هوا قرار ميگيرند و ميتوانند بالا و پايين بروند ولي از جو كه خارج شويم، بال كوچكترين تأثيري براي حركت ندارد. پس منظور از بالهاي فرشتگان چيست؟ در تفاسير مختلف اين مطلب را به گونههاي متفاوت توجيه كردهاند. برخي آن را كنايه از قدرت جولان و توانايي بر فعاليت ميدانند. برخي سبب سرعت سير آنها ميدانند و برخي وسيلهاي كه بتوان با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان رفت. به هر حال آنچه مسلم است اين است كه در اين آيه مقصود از جناح (بال)، كنايه از داشتن نوعي قدرت و توانايي است. بعيد نيست كه اين قدرت، همانا توانايي حركت در ابعاد مختلف باشد.
میدانیم که نظریههایی مثل ابر ریسمان جهان را با ابعاد بیشتر از 3 بعد میدانند. اما یک جهان 4بعدی چگونه خواهد بود؟ منظور از بعد چهارم زمان نیست بلکه بعدی فیزیکی است که بر سه بعد ما عمود است. برای درک بهتر این بعد بهتر است بعد سوم را با بعد دوم مقایسه کنیم.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f4/24-cell.gif
Tesseract جسمی است که به عنوان یک مکعب چهار بعدی شناخته می شود.
با این کار ما میتوانیم رابطه این دو را به رابطه بعد سوم و چهارم تعمیم دهیم. خوب ما میدانیم که یک کاغذ دو بعد دارد (از ضخامت صرف نظر کنید) :طول و عرض ما میتوانیم این دو خط را در کاغذ بر هم عمود رسم کنیم اما آیا میتوانید خط سومی هم روی کاغذ عمود بر ان دو رسم کنید؟ نه برای رسم این خط ما به بعد سوم نیاز داریم.
در مورد بعد چهارم هم همینطور است: بعدی که میتوان از ان خطی بر مکعب عمود کرد. به بعد دوم بر میگردیم. بیاید حیاتی را در بعد دوم در نظر بگیریم در این جهان دو بعدی موجوداتی زندگی میکنند: مربعها مثلثها چند ضلعیها و دایره. حالا سراغ مربع میرویم. این موجود اطرافیان و اجسام را به صورت خط میبیند دقت کنید خود ما هم اطراف خود را دو بعدی میبینیم (مضحک به نظر میرسد!) ولی خیلی ساده دوری و نزدیکی را درک میکنیم.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/3/34/Hypercube_diagram.svg/434px-Hypercube_diagram.svg.png
تصویری از یک Hypercube
این موجود هم مثل ما است ولی یک بعد کمتر میبیند! حالا خود را فرض کنید که دارید به ان مربع نگاه میکنید. چه میبینید؟ شما میتوانید هم خود مربع و هم پشت و هم داخل بدن مربع را یک زمان ببینید! این برای مربع غیر قابل درک است که کسی بتواند داخل بدن او را ببیند. همان طور که ما نمیتوانیم درک کنیم که یک موجود چهار بعدی میتواند داخل بدن ما را ببیند! ما میتوانیم یک بطری دو بعدی آب را بدون باز کردن در آن بخوریم!. یا یک گاو صندوق دو بعدی را خالی کنیم ! حالا فرض کنید ما یک کره را داخل دنیای آقای مربع بیاندازیم.
او چه خواهد دید؟ او اول یک نقطه میبیند که از هیچ به وجود آمده و هر لحظه به قطر آن افزوده و سپس کم و ناپدید میشود! پس اگر یک کره چهار بعدی در جهان ما بیفتد ما یک نقطه میبینیم که به یک کره تبدیل میشود و سپس هر لحظه بزرگتر میشود. سپس کوچک و نا پدید میشود!
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/00/Tesseract_net.svg/451px-Tesseract_net.svg.pngامیدوارم تونسته باشم کمکی بهت بکنم.دادا این پاورپوینت .برای درک بهتر ابعادبهت کمک میکنه.حتما دانلودش کن.اطلاعات خوبی دررابطه باتوضیح ابعاد در اختیارت میزاره.http://tci.ir/userfiles/maghalat/4th-dimension-in-quran.ppsx
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.