PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیات قرآن کریم بصورت صفحه به صفحه..(تفسیر و توضیح)



صفحه ها : 1 2 [3] 4 5 6 7 8 9 10 11

soham 313
19th May 2013, 08:00 AM
صفحه ی 96 از قرآن کریم شامل آیات 166 تا 178 از سوره ی اعراف


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



فَلَمَّا عَتَوْا۟ عَن مَّا نُهُوا۟ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا۟ قِرَدَةً خَٰسِِٔينَ(166)
و چون از آنچه از آن نهي شده بودند سرپيچي كردند به آنان گفتيم بوزينگاني رانده شده باشيد(166)



وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَيٰ يَوْمِ الْقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوٓءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ(167)
و [ياد كن] هنگامي را كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز قيامت بر آنان [=يهوديان] كساني را خواهد گماشت كه بديشان عذاب سخت بچشانند آري پروردگار تو زودكيفر است و همو آمرزنده بسيار مهربان است(167)



وَقَطَّعْنَٰهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّٰلِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَٰلِكَ وَبَلَوْنَٰهُم بِالْحَسَنَٰتِ وَالسَّئَِّاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(168)
و آنان را در زمين به صورت گروه هايي پراكنده ساختيم برخي از آنان درستكارند و برخي از آنان جز اينند و آنها را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم باشد كه ايشان بازگردند(168)



فَخَلَفَ مِنۢ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا۟ الْكِتَٰبَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا الْأَدْنَيٰ وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَٰقُ الْكِتَٰبِ أَن لَّا يَقُولُوا۟ عَلَي اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا۟ مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْءَاخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(169)
آنگاه بعد از آنان جانشيناني وارث كتاب [آسماني] شدند كه متاع اين دنياي پست را مي گيرند و مي گويند بخشيده خواهيم شد و اگر متاعي مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مي ستانند آيا از آنان پيمان كتاب [آسماني] گرفته نشده كه جز به حق نسبت به خدا سخن نگويند با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب] است آموخته اند و سراي آخرت براي كساني كه پروا پيشه مي كنند بهتر است آيا باز تعقل نمي كنيد(169)



وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَٰبِ وَأَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ(170)
و كساني كه به كتاب [آسماني] چنگ درمي زنند و نماز برپا داشته اند [بدانند كه] ما اجر درستكاران را تباه نخواهيم كرد(170)



۞ وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُ وَاقِعٌۢ بِهِمْ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا۟ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(171)
و [ياد كن] هنگامي را كه كوه [طور] را بر فرازشان سايبان آسا برافراشتيم و چنان پنداشتند كه [كوه] بر سرشان فرو خواهد افتاد [و گفتيم] آنچه را كه به شما داده ايم به جد و جهد بگيريد و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد شايد كه پرهيزگار شويد(171)



وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَيٰٓ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا۟ بَلَيٰ شَهِدْنَآ أَن تَقُولُوا۟ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَٰفِلِينَ(172)
و هنگامي را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهي داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم(172)



أَوْ تَقُولُوٓا۟ إِنَّمَآ أَشْرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّنۢ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ(173)
يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بوده اند و ما فرزنداني پس از ايشان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند هلاك مي كني(173)



وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(174)
و اينگونه آيات [خود] را به تفصيل بيان مي كنيم و باشد كه آنان [به سوي حق] بازگردند(174)



وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيٓ ءَاتَيْنَٰهُ ءَايَٰتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَٰنُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ(175)
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براي آنان بخوان كه از آن عاري گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد(175)



وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَٰهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَي الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَيٰهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(176)
و اگر مي خواستيم قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مي برديم اما او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواي ن فس خود پيروي كرد از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حمله ور شوي زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كني [باز هم] زبان از كام برآورد اين مثل آن گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را [براي آنان] حكايت كن شايد كه آنان بينديشند(176)



سَآءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُوا۟ يَظْلِمُونَ(177)
چه زشت است داستان گروهي كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مي نمودند(177)



مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(178)
هر كه را خدا هدايت كند او راه يافته است و كساني را كه گمراه نمايد آنان خود زيانكارانند(178)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
19th May 2013, 08:32 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَيٰ يَوْمِ الْقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوٓءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ(167)



یهود روی آرامش را نخواهد دید

مفسران در تفسیر این آیه، احتمالات فراوانی داده اند. بعضی گفته اند منظور این است که این گروه سرکش، هرگز روی آرامش کامل را نخواهند دید و هرچند برای خود حکومت و دولتی تاسیس کنند، باز هم تحت فشار و ناراحتی مداوم خواهند بود؛ مگر اینکه به راستی روش خود را تغییر دهند و دست از ظلم و فساد بکشند. بعضی نیز گفته اند که منظور از این آیه، عالم برزخ است و منظور از «کسی که تا دامنۀ قیامت آنها را عذاب کند»، فرشتگان عذاب هستند که در عالم برزخ تا قیامت آنها را عذاب می کنند{اطیب البیان}




وَقَطَّعْنَٰهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّٰلِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَٰلِكَ وَبَلَوْنَٰهُم بِالْحَسَنَٰتِ وَالسَّئَِّاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(168)



نعمت ها و سختی ها؛ دو عامل برای بازگشت به سوی خدا

جملۀ «وَقَطَّعْنَٰهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا» به پراکندگی قوم یهود در زمین اشاره دارد. منظور از «حسنات»، هرگونه نعمت و رفاه و آسایش است و منظور از «سیئات»، هرگونه ناراحتی و شدت است؛ یعنی گاهی آنها را تشویق کردیم و در رفاه و نعمت قرار دادیم تا حس شکرگزاری در آنها برانگیخته شود و به سوی حق باز آیند و گاهی به عکس، آنها را در شداید و سختی ها فرو بردیم تا از مرکب غرور و خودپرستی و تکبر فرودآیند و به ناتوانی خویش پی برند؛ شاید بیدار شوند و به سوی خدا باز گردند. در هر دوحال، هدف، تربیت و هدایت و بازگشت آنان به سوی حق بوده است. {تفسیر نمونه}

عبدالله91
19th May 2013, 08:59 AM
وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُ وَاقِعٌۢ بِهِمْ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا۟ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(171)


کوه طور برفراز قوم بنی اسرائیل

از مولا امام صادق (ع) در ذیل این آیه نقل شده است:

«هنگامی که خداوند تورات را بر بنی اسرائیل فرو فرستاد، آنها نپذیرفتند. به همین جهت، خداوند کوه طور سینا را بر فراز آنها بلند کرد و آنگاه حضرت موسی(ع) به آنها فرمودند: اگر دستورهای تورات را نپذیرید، این کوه روی شما خواهد افتاد. سپس آنها پذیرفتند و در مقابل آن سر فرود آوردند.»{تفسیر قمی}




وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيٓ ءَاتَيْنَٰهُ ءَايَٰتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَٰنُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ(175)


از مولا امام رضا (ع) در تفسیر این آیه نقل شده است:

«این آیه دربارۀ شخصی به نام «بلعم باعورا» است که از اسم اعظم خداوند آگاهی داشت و با آن، هر دعایی که می کرد ، مستجاب می شد؛ ولی(بر اثر هوی پرستی) به سوی فرعون متمایل شد. هنگامی که فرعون برای گرفتن حضرت موسی(ع) و اصحابش حرکت کرد، به بلعم گفت: از خدا بخواه که موسی و یارانش را به دام ما بیندازد. آنگاه بلعم بر الاغ خود سوار شد تا به جستجوی حضرت موسی(ع) برود. الاغ از راه رفتن باز ایستاد. بلعم شروع به زدن آن حیوان کرد. پس خداوند حیوان را گویا کرد و گفت: وای بر تو ، چرا می زنی؟ آیا می خواهی که با تو بیایم تا علیه پیامبرخدا و مومنان نفرین کنی؟ پس بلعم او را آنقدر زد تا حیوان مرد. در این هنگام، اسم اعظم از بلعم گرفته شد و این است معنای فرمایش خداوند که : ولی(سرانجام) خود را از آن تهی کرد و...».

مولا امام محمد باقر(ع) در ذیل این آیات فرموده است :
«اصل این آیات، دربارۀ بلعم است. سپس خداوند این را نمونه ای قرار داد برای هر مسلمانی که هوای نفسش را بر هداییت الهی ترجیح دهد.»
{تفسیر المیزان}

عبدالله91
19th May 2013, 09:01 AM
5 . رفیق :

به معنی همراه، هم سفر و نرم و لطیف و صفت مشبهه از کلمۀ «رِفق» است. یعنی مدارا کردن و راحتی، در همین معنی مشتقات فراوانی از آن در قرآن به کار رفته است { نساء آیۀ 69 : کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت می کنند با کسانی که خداوند نعمتش را بر آنها تمام کرده است همنشینی می کنند } که آنها چهار گروه اند {انبیا ، راستگویان ، شهدا ، صالحان}.

در سورۀ کهف آیۀ 16 واژۀ «مِرفقاً» به معنی وسیلۀ آرامش و راحتی بکار رفته است و در سورۀ مائده آیۀ 6 به معنی آرنج آمده است که در وضو باید شسته شود و جمع آن «مَرافِقْ» می باشد.

برگرفته از ماهنامۀ قرآنی بشیر

aty.a
19th May 2013, 09:44 AM
​http://uc-njavan.ir/images/neexajh1ssdu8sywz3h.jpg (http://uc-njavan.ir/)

آراگل
19th May 2013, 09:47 AM
واقعا قشنگ بود

Almas Parsi
19th May 2013, 10:26 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/13.gif

http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%8 7%20%D9%85%D8%AA%D9%86/%D8%AC%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%86-.gif



محبوبه خدا
(رسول‌خدا (صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله
إنَّ اللهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ، وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا
خداوند با خشم فاطمه به خشم می‌آید و با خشنودی او خشنود می‌شود

Surely, God will be angered by Fatimah's displeasure and will be pleased by her pleasure.

بحار الأنوار، ج 43

k.ahmadi
19th May 2013, 11:26 PM
ممنون از همگی دوستان عالی بود.[golrooz]

soham 313
20th May 2013, 07:25 AM
صفحه ی 97 از قرآن کریم شامل آیات 179 تا 193 از سوره ی اعراف


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ أُو۟لَٰٓئِكَ كَالْأَنْعَٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْغَٰفِلُونَ(179)
و در حقيقت بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ آفريده ايم [چرا كه] دلهايي دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمي كنند و چشماني دارند كه با آنها نمي بينند و گوشهايي دارند كه با آنها نمي شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند [آري] آنها همان غافل ماندگانند(179)



وَلِلَّهِ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَيٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا۟ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِيٓ أَسْمَٰٓئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(180)
و نامهاي نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كساني را كه در مورد نامهاي او به كژي مي گرايند رها كنيد زودا كه به [سزاي] آنچه انجام مي دادند كيفر خواهند يافت(180)



وَمِمَّنْ خَلَقْنَآ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ(181)
و از ميان كساني كه آفريده ايم گروهي هستند كه به حق هدايت مي كنند و به حق داوري مي نمايند(181)



وَالَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ(182)
و كساني كه آيات ما را تكذيب كردند به تدريج از جايي كه نمي دانند گريبانشان را خواهيم گرفت(182)



وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ(183)
و به آنان مهلت مي دهم كه تدبير من استوار است(183)



أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا۟ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(184)
آيا نينديشيده اند كه همنشين آنان هيچ جنوني ندارد او جز هشداردهنده اي آشكار نيست(184)



أَوَلَمْ يَنظُرُوا۟ فِي مَلَكُوتِ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَيٰٓ أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍۭ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ(185)
آيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزي كه خدا آفريده است ننگريسته اند و اينكه شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد پس به كدام سخن بعد از قرآن ايمان مي آورند(185)



مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(186)
هر كه را خداوند گمراه كند براي او هيچ رهبري نيست و آنان را در طغيانشان سرگردان وا مي گذارد(186)



يَسَْٔلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَيٰهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَآ إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسَْٔلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ(187)
از تو در باره قيامت مي پرسند [كه] وقوع آن چه وقت است بگو علم آن تنها نزد پروردگار من است جز او [هيچ كس] آن را به موقع خود آشكار نمي گرداند [اين حادثه] بر آسمانها و زمين گران است جز ناگهان به شما نمي رسد [باز] از تو مي پرسند گويا تو از [زمان وقوع] آن آگاهي بگو علم آن تنها نزد خداست ولي بيشتر مردم نمي دانند(187)



قُل لَّآ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوٓءُ إِنْ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(188)
بگو جز آنچه خدا بخواهد براي خودم اختيار سود و زياني ندارم و اگر غيب مي دانستم قطعا خير بيشتري مي اندوختم و هرگز به من آسيبي نمي رسيد من جز بيم دهنده و بشارتگر براي گروهي كه ايمان مي آورند نيستم(188)



۞ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَٰحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّيٰهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّآ أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ ءَاتَيْتَنَا صَٰلِحًا لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّٰكِرِينَ(189)
اوست آن كس كه شما را از ن فس واحدي آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد پس چون [آدم] با او [حوا] درآميخت باردار شد باري سبك و [چندي] با آن [بار سبك] گذرانيد و چون سنگين بار شد خدا پروردگار خود را خواندند كه اگر به ما [فرزندي] شايسته عطا كني قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود(189)



فَلَمَّآ ءَاتَيٰهُمَا صَٰلِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَيٰهُمَا فَتَعَٰلَي اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ(190)
و چون به آن دو [فرزندي] شايسته داد در آنچه [خدا] به ايشان داده بود براي او شريكاني قرار دادند و خدا از آنچه [با او] شريك مي گردانند برتر است(190)



أَيُشْرِكُونَ مَا لَا يَخْلُقُ شَئًْا وَهُمْ يُخْلَقُونَ(191)
آيا موجوداتي را [با او] شريك مي گردانند كه چيزي را نمي آفرينند و خودشان مخلوقند(191)



وَلَا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَآ أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ(192)
و نمي توانند آنان را ياري كنند و نه خويشتن را ياري دهند(192)



وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَي الْهُدَيٰ لَا يَتَّبِعُوكُمْ سَوَآءٌ عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَٰمِتُونَ(193)
و اگر آنها را به [راه] هدايت فراخوانيد از شما پيروي نمي كنند چه آنها را بخوانيد يا خاموش بمانيد براي شما يكسان است(193)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
20th May 2013, 08:40 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


وَالَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ(182)



برخی انسانهای شایسته و متقی، گاه دچار مشکلات فراوانی می شوند؛ ولی در نقطۀ مقابل، افرادی هستند که فاقد تقوا و دین بوده، ولی در رفاه و آسایش به سرمی برند؛ آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟ با حکمت الهی چگونه قابل توضیح است.

عذاب استدراجی

در این آیه، به یکی از سنت های الهی دربارۀ مجازات اشاره شده است و آن، چیزی نیست جز «عذاب استدراجی».

همان طور که اشاره شد، استدراج، به کاری گفته می شود که پله پله و تدریجی انجام گردد. در اینجا نیز خداوند می فرماید : «کسانی که نشانه های ما را تکذیب کنند، آنها را به گونه ای دچار عذاب خواهیم کرد که خودشان هم متوجه نشوند».

آیۀ بعدی نحوۀ استدراج الهی را به اجمال شرح می دهد که ما انسانهای گناه کار را به سرعت مجازات نمی کنیم؛ بلکه به آنها مهلت و فرصت کافی برای تنبیه و بیداری می دهیم؛ اگر بیدار نشدند و متنبه نگشتند، گرفتارشان می کنیم: «وَأُمْلِي لَهُمْ»؛ زیرا شتاب و عجله، کار کسانی است که قدرت کافی ندارند و می ترسند فرصت از دستشان برود؛ ولی برنامه و مجازات های خداوند، آنچنان قوی و حساب شده است که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست« إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»

هشدار به گناهکاران

این آیه و آیات مشابه آن، هشدار خداوند به گناهکاران است که : بدانید شما هرچه گناه کنید،ممکن است از نعمت های مادی شما چیزی نکاهیم، بلکه چه بسا آن را زیادتر کنیم، تا در قبال این همه نعمت، یا متنبه شوید و راه رستگاری و فلاح را بپویید، یا این کهغرق نعمت ها شوید و با غفلت، روز به روز بر گناهانتان بیفزایید، و سزای آن را ببینید «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ»{آل عمران:178}؛ «و کسانی که کافر شدند، مپندارند مهلتی که به آنان می دهیم برایشان خوب است، همانا به آنان مهلت می دهیم، تا بر گناه(خود) بیفزایند و برای آنان عذابی خوار کننده است.».

عبدالله91
20th May 2013, 08:42 AM
استدراج در روایات

الف . مولا امیر المومنین حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند:


«إِنَّهُ مَن وُسِّعَ عَلَیهِ فِی ذَاتِ یَدِهِ فَلَم یَرَ ذَلِکَ استِدرَاجاً فَقَد أَمِنَ مَخُوفاً»؛


«کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشیده [و دست از گناهانش بر نداشته و مسیر غیر الهی را می پوید] و این عمل پروردگار را مجازات استدراجی نداند، همانا از نشانه های خطر غافل مانده است».

ب . از مولا امام جعفرصادق (ع) در تفسیر این آیه چنین نقل شده است :

«منظور از این آیه، بندۀ گنه کاری است که پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتی قرار می دهد؛ ولی [نعمت را به حساب خوبی خودش گذاشته] و آن نعمت، او را از استغفار از گناه غافل می سازد».

ج . مولا امام صادق(ع) می فرمایند:

«موقعی که خداوند، خیر بنده ای را بخواهد، اگر گناهی انجام دهد، او را دچار نقمت و سختی می کند و استغفار را یادآور او می شود و هنگامی که شر بنده ای را [بر اثر اعمالش] بخواهد، موقعی که گناه می کند، نعمتی به او می بخشد، تا استغفار را فراموش کند و به آن ادامه دهد؛ این همان است که خداوند عزّ وجلّ فرموده : «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ» ؛ یعنی از طریق نعمت ها هنگام معصیت ها، آنها را به تدریج از راهی که نمی دانند، گرفتار می کنیم.»

عبدالله91
20th May 2013, 08:45 AM
پیام های این آیۀ شریفه

1 . تکذیب آیات روشن الهی، به سقوط تدریجی و هلاکت پنهانی می انجامد؛ چرا که غالبا سقوط انسانها پله پله و آرام صورت می گیرد «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ».

2 . مهلت دادن به مردم، از سنت های خدا است، تا هر کس در راهی که برگزیده، به نتیجه برسد و درها به روی همه باز باشد، تا هم فرصت طغیان داشته باشند و هم مجال توبه و جبران «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم».

3 . گرفتاری گنهکاران به عذاب استدراج از نکاتی است که به آن توجه نداشته و به آن آگاهی ندارند «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

عبدالله91
20th May 2013, 08:47 AM
6 . مُشَیَّده :




از ریشۀ شَیَّدَ ، یُشَیِّدُ و به معنی محکم و مرتفع کرد، می باشد. مثال : شَیَّدَ البِنَاءَ یعنی ساختمان را محکم و مرتفع ساخت و مُشَیَّد یعنی محکم و مرتفع و اسم مفعول از شَیَدَ در باب تفعیل است چون «بُروج» در آیۀ 78 نساء جمع مکسر است بنابراین صفت آن بصورت «مُشیّدة» مؤنث آمده است زیرا صفت از نظر جنس(مذکر و مؤنث) باید از موصوفش تبعیت کند.



اَلشیّد به معنی گچ و آهک و غیره است که برای استحکام ساختمان به دیوار و بدنۀ ساختمان می مالند المُشَیَّد یعنی ساختمان گچ شده یا آهک اندود شده می باشد که به معنی محکم و مرتفع نیز می باشد زیرا در زمانهای قدیم خانه ها را از گل می ساختند و اگر با گچ ساخته می شد استحکام بیشتری داشت لذا قرآن از مشیَّدة به معنی محکم و استحکام بنا به وسیلۀ گچ و آهک نام می برد.



ترکیبات این کلمه مثل (اشادَ بِذکرِه = یعنی او را در ستودن به عرش رسانید) و اَشادَ البُنیانَ یعنی ساختمان را خیلی بلند ساخت، در محاورات عربی فراوان است.



در سورۀ حج آیۀ 45 آمده است که چه بسیار قصرهای محکم و بلند با مرگ صاحبانشان بی صاحب ماند. در سورۀ نساء آیۀ 78 می فرماید: هر کجا باشید مرگ شما را درمی یابد هرچند که در قلعه های محکم و مرتفع هم باشید یعنی فکر نکنید که با محکم کردن ساختمان و بلند ساختن آن با گچ و آهک می توانید از مرگ در امان باشید پس مَشید و مُشَیَّدة از ریشۀ شید «بر وزن بید و شیر» به ترتیب به معنای ارتفاع و استوار شده با گچ بوده و نشان دهندۀ نوعی استحکام و ارتفاع در هر چیزی است.



در تفسیر مجمع البیان مشیّده را به ساختمانی که با گچ بری آراسته شده باشد معنی نموده اند و (بُروجٍ مُشیّدةٍ) در نساء آیۀ 78 به دژها و قلعه های محکم و تسخیرناپذیر معنی شده است.

برگرفته از ماهنامۀ قرآنی بشیر

Almas Parsi
20th May 2013, 08:57 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/11.gif

http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%8 7%20%D9%85%D8%AA%D9%86/%D8%AC%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%86-.gif



ارزش دانشمندان

رسول خدا (صلّی ‌‌الله‌ علیه‌ وآله):
العُلَماءُ مَصابیحُ الأرضِ وخُلَفاءُ الأنبیاءِ ووَرَثَتی ووَرَثَةُ الأنبِیاءِ



دانشمندان، چراغهای زمین، جانشینان پیامبران، وارثان من و وارثان پیامبرانند



Scholars are the torches of the earth, the prophets’ representatives, and heirs to me and the other prophets.



نهج الفصاحه، ح 2014

aty.a
20th May 2013, 09:31 AM
​http://uc-njavan.ir/images/r8rzvuh6znjplvblkti.jpg (http://uc-njavan.ir/)

heavenly
20th May 2013, 09:33 AM
امام صادق(ع)فرمود : خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، به بلاء وناملایمتی دچارش می سازد ، تا استغفار بیادش بیندازد و وقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او می رساند ، تابدین وسیله استغفار از یادش برود ، و او همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد ، و این سخن خداست که می فرماید : (( سنستدرجهم من حیث لایعلمون )) واین استدراج به نعمت دادن دروقت معصیت است.( الدر المنثور ، ج3، 149.)

heavenly
20th May 2013, 09:47 AM
امام علی علیه السلام می­ فرماید:

« ای فرزند آدم! وقتی دیدی خدایت پشت سر هم برایت نعمت می­فرستد، در حالی که تو او را نافرمانی می­کنی، از او بترس.»
از سویی دیگر قرآن این نکته را نیز بیان می­ کند که تقوی و ایمان موجب نزول برکات و رفع گرفتاری­ها می­ شود.

می­ فرماید :

« و اگر اهل آبادى‏ها، ایمان مى ‏آوردند و تقوا پیشه مى‏کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم؛ ولى (آنها حق را) تکذیب کردند؛ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم ...»

همچنین می ­فرماید :

«... و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى ‏کند؛ و او را از راهى که گمان ندارد روزى مى‏ دهد و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را مى‏ کند ...»

k.ahmadi
20th May 2013, 02:46 PM
خیلی خوشحالم در سایتی عضو شدم که بچه هایی به این باحالی داره و این همه مطالب خوب و عالی میذارن.[golrooz]
دست همگی طلا و ممنون از همگی[tashvigh]

Sa.n
20th May 2013, 04:26 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18532795101095790654.gif

soham 313
21st May 2013, 07:44 AM
صفحه ی 98 از قرآن کریم شامل آیات 194 تا 206 از سوره ی اعراف و آیات 1 تا 2 سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا۟ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(194)
در حقيقت كساني را كه به جاي خدا مي خوانيد بندگاني امثال شما هستند پس آنها را [در گرفتاريها] بخوانيد اگر راست مي گوييد بايد شما را اجابت كنند(194)



أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ ءَاذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا۟ شُرَكَآءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ(195)
آيا آنها پاهايي دارند كه با آن راه بروند يا دستهايي دارند كه با آن كاري انجام دهند يا چشمهايي دارند كه با آن بنگرند يا گوشهايي دارند كه با آن بشنوند بگو شريكان خود را بخوانيد سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت مدهيد(195)



إِنَّ وَلِۦِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَٰبَ وَهُوَ يَتَوَلَّي الصَّٰلِحِينَ(196)
بي ترديد سرور من آن خدايي است كه قرآن را فرو فرستاده و همو دوستدار شايستگان است(196)



وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَآ أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ(197)
و كساني را كه به جاي او مي خوانيد نمي توانند شما را ياري كنند و نه خويشتن را ياري دهند(197)



وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَي الْهُدَيٰ لَا يَسْمَعُوا۟ وَتَرَيٰهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ(198)
و اگر آنها را به [راه] هدايت فرا خوانيد نمي شنوند و آنها را مي بيني كه به سوي تو مي نگرند در حالي كه نمي بينند(198)



خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَٰهِلِينَ(199)
گذشت پيشه كن و به [كار] پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب(199)



وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَٰنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(200)
و اگر از شيطان وسوسه اي به تو رسد به خدا پناه ب ر زيرا كه او شنواي داناست(200)



إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا۟ إِذَا مَسَّهُمْ طَٰٓئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَٰنِ تَذَكَّرُوا۟ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ(201)
در حقيقت كساني كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسه اي از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند(201)



وَإِخْوَٰنُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ(202)
و يارانشان آنان را به گمراهي مي كشانند و كوتاهي نمي كنند(202)



وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بَِٔايَةٍ قَالُوا۟ لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا يُوحَيٰٓ إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(203)
و هر گاه براي آنان آياتي نياوري مي گويند چرا آن را خود برنگزيدي بگو من فقط آنچه را كه از پروردگارم به من وحي مي شود پيروي مي كنم اين [قرآن] رهنمودي است از جانب پروردگار شما و براي گروهي كه ايمان مي آورند هدايت و رحمتي است(203)



وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُوا۟ لَهُ وَأَنصِتُوا۟ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ(204)
و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا داريد و خاموش مانيد اميد كه بر شما رحمت آيد(204)



وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْءَاصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَٰفِلِينَ(205)
و در دل خويش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بي صداي بلند ياد كن و از غافلان مباش(205)



إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ۩(206)
به يقين كساني كه نزد پروردگار تو هستند از پرستش او تكبر نمي ورزند و او را به پاكي مي ستايند و براي او سجده مي كنند(206)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



يَسَْٔلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا۟ اللَّهَ وَأَصْلِحُوا۟ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(1)
[اي پيامبر] از تو در باره غنايم جنگي مي پرسند بگو غنايم جنگي اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد(1)



إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَٰنًا وَعَلَيٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(2)
مؤمنان همان كساني اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مي كنند(2)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
21st May 2013, 08:16 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَٰنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(200)



در آیۀ قبل این سوره، خداوند به سه قسمت از وظایف رهبران و مبلغان اشاره کرده و می فرماید:

1 . در طرز رفتار با مردم، سخت گیر مباش؛ با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر.

2 . مردم را به کارهای نیک و آنچه عقل و خرد، شایسته می داند و خداوند آن را نیک معرفی کرده است، دستور ده.

3 . از جاهلان، روی برگردان و با آنها ستیزه مکن.

برابر این وظایف خطیر و راه سختی که پیشوایان در پیش دارند، همواره وسوسه های شیطانی در شکل مقام، مال، شهوت و امثال اینها خودنمایی می کند و شیطان و شیطان صفتان می کوشند آن ها را به وسیلۀ این وسوسه ها از مسیرشان منحرف سازند. قرآن، برای مقابله با نفوذ شیطان و وسوسه های او رهنمودهایی را به پیامبر(ص) و همۀ مردم ارائه می فرماید.

«نزغ شیطان» به چه معناست؟

راغب در مفردات می گوید:
«نزغ» وارد شدن و مداخله در امری برای خرابکاری و فاسد کردن آن است.
براین اساس معنای آیه این می شود که: اگر شیطان خواست مداخله نماید و با رفتار جاهلانۀ ایشان، تو را به غضب و انتقام وا دارد، تو به خدا پناه بر، که او شنوا و داناست.

Almas Parsi
21st May 2013, 08:19 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%20%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%8 7%20%D9%85%D8%AA%D9%86/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85/11.gif


http://khamenei313.persiangig.com/image/gol/6.gif



معلم
امام علی (علیه‌ السلام) :
مَن أمَرَکَ بِإصلاحِ نفسِکَ فهُو أحَقُّ مَن تُطِیعُهُ
کسی که تو را به اصلاح نفست فرمان دهد، سزاواترین کسی است که از او اطاعت کنی




He who commands you to improve your soul is the best whom you obey




میزان الحکمه، ح 11304





http://khamenei313.persiangig.com/image/gol/6.gif

عبدالله91
21st May 2013, 08:22 AM
پناه بردن واقعی به خداوند چگونه است؟

منظور از پناه بردن به خدا این نیست که انسان، تنها با زبان به او پناه ببرد؛ بلکه باید با فکر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد. از راه ها، برنامه ها، افکار و تبلیغات و مجالس و محافل شیطانی، خود را کنار کشد و در مسیر افکار و تبلیغات رحمانی قرار دهد، وگرنه انسانی که خود را در معرض طوفان آن وسوسه ها قرار داده است، تنها با گفتنِ «أعوذ بالله» به جایی نمی رسد.

چرا در انتهای آیه، دو صفت «سمیع» و «علیم» آمده است؟

ختم آیه به دو صفت «سَمِیعٌ» و «عَلِیمٌ» به این معنا اشاره دارد که استعاذۀ زبانی به تنهایی کافی نیست. گویا خداوند می فرماید: با زبانت به خدا پناه ببر؛ زیرا خداوند، به آنچه درون توست آگاه است.

خلاصه اینکه؛ ذکر لفظی بدون معرفت قلبی، بی فایده است.

پیام های این آیۀ شریفه:

1 . وسوسۀ شیطان، حتمی و دایمی است. حتی از کوچکترین وسوسۀ شیطان نیز نباید غافل شد. باید به خدا پناه برد و خود را تحت عنایت او قرار داد « يَنزَغَنَّكَ ... فَاسْتَعِذْ ».

2 . همۀ انسانها، حتی پیامبران بزرگ نیز برای تخلف از فرمانهای خدا، مورد طمع شیطان هستند « يَنزَغَنَّكَ ...».

3 . هنگام مواجه شدن با وسوسه های شیطان، پناه خوایتن از خدا بهترین راه درمان وسوسه های شیطان است « ... فَاسْتَعِذْ ».

4 . باور به شنوایی و آگاهی گسترۀ خداوند، مایۀ پناه بردن به او برابر وسوسه های شیطان است « إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

عبدالله91
21st May 2013, 08:26 AM
7 . بَرَزُوا :

بَرَزَ ، بُرُوزاً یعنی به فضای آزاد رفت، آفتابی شد و آشکار شد. بارز یعنی آشکار و بَرَّزَ الشیئ یعنی آن را آشکار و ظاهر کرد. بَرَّزَ الرَجُلُ فی العلمِ یعنی از جهت دانش بر همۀ همطرازان خود پیروز شد. بَراز به زمینی که خالی از درخت باشد گفته می شود. بارَزَهُ ، مُبارَزَة یعنی با او جنگید و زد و خورد کرد. «برزوا» در نساء آیۀ 81 چون با «مِن» همراه است به معنی خارج شدن می باشد و در لغت به معنی ظهور پس از خِفاء و خروج برای جنگیدن معنی شده است.

برگرفته از ماهنامۀ قرآنی بشیر

heavenly
21st May 2013, 08:50 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08284895924032255340.gif
امام سجاد:



اللهم انا نعوذ بك ‌من‌ نزغات الشيطان الرجيم ‌و‌ كيده ‌و‌ مكائده ، ‌و‌ ‌من‌ الثقة بأمانيه ‌و‌ مواعيده ‌و‌ غروره ‌و‌ مصائده ؛




خدايا ! ‌از‌ وسوسه هاى شيطان رانده شده ‌و‌ حيله ‌و‌ مكرهاى ‌او‌ ‌و‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌كه‌ ‌به‌ دروغ ‌ها‌ ‌و‌ وعده ‌ها‌ ‌و‌ فريب ‌ها‌ ‌و‌ دام هاى ‌او‌ اعتماد كنيم ، ‌به‌ ‌تو‌ پناه ‌مى‌ بريم.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64598574909095372536.gif

aty.a
21st May 2013, 09:09 AM
http://uc-njavan.ir/images/1lzv4w9fyslxvmrzjtun.jpg (http://uc-njavan.ir/)
خدایا !به سوی تو شکایت اوردم از نفسی که مرا همواره به بدی وادارد
و به سوی گناه شتاب دارد و به نافرمانی هایت حریص است
و مرا به صورت پست ترین نابود شدگان درم اورد
از تو می خواهم مرا در پیروزی بر دشمنان یاری کنی
و از بلا محافظتم کنی
و از گناهان نگاهم داری
به مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان
مناجات الشاکین
ماهنامه بیرق

soham 313
22nd May 2013, 11:43 AM
صفحه ی 99 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 18 از سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ يُنفِقُونَ(3)
همانان كه نماز را به پا مي دارند و از آنچه به ايشان روزي داده ايم انفاق مي كنند(3)



أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(4)
آنان هستند كه حقا مؤمنند براي آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزي نيكو خواهد بود(4)



كَمَآ أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنۢ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَٰرِهُونَ(5)
همان گونه كه پروردگارت تو را از خانه ات به حق بيرون آورد و حال آنكه دسته اي از مؤمنان سخت كراهت داشتند(5)



يُجَٰدِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَي الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ(6)
با تو در باره حق بعد از آنكه روشن گرديد مجادله مي كنند گويي كه آنان را به سوي مرگ مي رانند و ايشان [بدان] مي نگرند(6)



وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَي الطَّآئِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَٰفِرِينَ(7)
و [به ياد آوريد] هنگامي را كه خدا يكي از دو دسته [كاروان تجارتي قريش يا سپاه ابوسفيان] را به شما وعده داد كه از آن شما باشد و شما دوست داشتيد كه دسته بي سلاح براي شما باشد و[لي] خدا مي خواست حق [=اسلام] را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشه كن كند(7)



لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَٰطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(8)
تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند(8)



إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَٰٓئِكَةِ مُرْدِفِينَ(9)
[به ياد آوريد] زماني را كه پروردگار خود را به فرياد مي طلبيديد پس دعاي شما را اجابت كرد كه من شما را با هزار فرشته پياپي ياري خواهم كرد(9)



وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَيٰ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(10)
و اين [وعده] را خداوند جز نويدي [براي شما] قرار نداد و تا آنكه دلهاي شما بدان اطمينان يابد و پيروزي جز از نزد خدا نيست كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است(10)



إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَآءِ مَآءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَٰنِ وَلِيَرْبِطَ عَلَيٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ(11)
[به ياد آوريد] هنگامي را كه [خدا] خواب سبك آرامش بخشي كه از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان باراني بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند و وسوسه شيطان را از شما بزدايد و دلهايتان را محكم سازد و گامهايتان را بدان استوار دارد(11)



إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا۟ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا۟ فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا۟ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ(12)
هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان وحي مي كرد كه من با شما هستم پس كساني را كه ايمان آورده اند ثابت قدم بداريد به زودي در دل كافران وحشت خواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد(12)



ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(13)
اين [كيفر] بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت برخاستند و هر كس با خدا و پيامبر او به مخالفت برخيزد قطعا خدا سخت كيفر است(13)



ذَٰلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَٰفِرِينَ عَذَابَ النَّارِ(14)
اين [عذاب دنيا] را بچشيد و [بدانيد كه] براي كافران عذاب آتش خواهد بود(14)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ(15)
اي كساني كه ايمان آورده ايد هر گاه [در ميدان نبرد] به كافران برخورد كرديد كه [به سوي شما] روي مي آورند به آنان پشت مكنيد(15)



وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَيٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَآءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَيٰهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(16)
و هر كه در آن هنگام به آنان پشت كند مگر آنكه [هدفش] كناره گيري براي نبردي [مجدد] يا پيوستن به جمعي [ديگر از همرزمانش] باشد قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جايگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامي است(16)



فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَيٰ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَآءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(17)
و شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون [ريگ به سوي آنان] افكندي تو نيفكندي بلكه خدا افكند [آري خدا چنين كرد تا كافران را مغلوب كند] و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشي نيكو بيازمايد قطعا خدا شنواي داناست(17)



ذَٰلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَٰفِرِينَ(18)
[ماجرا] اين بود و [بدانيد كه] خدا نيرنگ كافران را سست مي گرداند(18)



صدق الله العلي العظيم

Almas Parsi
22nd May 2013, 12:53 PM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/1.gif
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/2672289vaw58km8c6.gif



امام صادق (ع) :
حُبُّ الدُّنْیا رَأسُ کُلِّ خَطیِئَةِ

دنیا دوستی منشأ هرگناه است

The love of this [material] world is the origin of all vices.

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/2672289vaw58km8c6.gif

Sa.n
22nd May 2013, 01:41 PM
http://www.quranct.com/gallery/images/784/1_35658311846479725295.gif

aty.a
22nd May 2013, 06:48 PM
http://uc-njavan.ir/images/1x5dpk4n1dxdyuyp5o9p.gif (http://uc-njavan.ir/)
خدایا!برمحمد و خاندان پاکش دورد فرست
و ایمانم را به کامل ترین مرتبه ان برسان
و یقینم را برترین یقین قراربده
ونیتم را به نیکوترین ان
وعملم را به نیکوترین اعمال منتهی گردان.
فرازهایی از دعای مکارم اخلاق
از امام سجاد(ع)[golrooz]

ادياني
22nd May 2013, 06:54 PM
پناه بردن واقعی به خداوند چگونه است؟

منظور از پناه بردن به خدا این نیست که انسان، تنها با زبان به او پناه ببرد؛ بلکه باید با فکر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد. از راه ها، برنامه ها، افکار و تبلیغات و مجالس و محافل شیطانی، خود را کنار کشد و در مسیر افکار و تبلیغات رحمانی قرار دهد، وگرنه انسانی که خود را در معرض طوفان آن وسوسه ها قرار داده است، تنها با گفتنِ «أعوذ بالله» به جایی نمی رسد.

چرا در انتهای آیه، دو صفت «سمیع» و «علیم» آمده است؟

ختم آیه به دو صفت «سَمِیعٌ» و «عَلِیمٌ» به این معنا اشاره دارد که استعاذۀ زبانی به تنهایی کافی نیست. گویا خداوند می فرماید: با زبانت به خدا پناه ببر؛ زیرا خداوند، به آنچه درون توست آگاه است.

خلاصه اینکه؛ ذکر لفظی بدون معرفت قلبی، بی فایده است.

پیام های این آیۀ شریفه:

1 . وسوسۀ شیطان، حتمی و دایمی است. حتی از کوچکترین وسوسۀ شیطان نیز نباید غافل شد. باید به خدا پناه برد و خود را تحت عنایت او قرار داد « يَنزَغَنَّكَ ... فَاسْتَعِذْ ».

2 . همۀ انسانها، حتی پیامبران بزرگ نیز برای تخلف از فرمانهای خدا، مورد طمع شیطان هستند « يَنزَغَنَّكَ ...».

3 . هنگام مواجه شدن با وسوسه های شیطان، پناه خوایتن از خدا بهترین راه درمان وسوسه های شیطان است « ... فَاسْتَعِذْ ».

4 . باور به شنوایی و آگاهی گسترۀ خداوند، مایۀ پناه بردن به او برابر وسوسه های شیطان است « إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه


سلام عليكم
باتشكر از مطالب گران قدرتون.
يه سوالي داشتم،ببخشيد اين كتاب تفسير همراه رو مي تونيد توضيح بدين ،يعني نرم افزار گوشيه يا؟؟
ممنون

عبدالله91
22nd May 2013, 07:00 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام



سلام عليكم
باتشكر از مطالب گران قدرتون.
يه سوالي داشتم،ببخشيد اين كتاب تفسير همراه رو مي تونيد توضيح بدين ،يعني نرم افزار گوشيه يا؟؟
ممنون

نه عزیز کتاب هست. آیات مهم رو تفسیر کردن و از انواع تفاسیرهای معتبر مانند المیزان و نمونه و... استفاده شده. اوقاف به چاپ رسونده. ممنون عزیز که توجه دارین

aty.a
22nd May 2013, 07:07 PM
صرفا جهت اطلاع
علت نام گذاری این سوره به انفال:
اولا-کلمه انفال در اغاز سوره2 بار به کار رفته است.
در غیر این سوره در هیچ جای دیگر قران نیامده است.
ثانیا- انفال به معنای ثروت های عمومی است که احکام ان در این سوره بیان شده است
2-نام دیگر این سوره بدر است
زیرا واقعه جنگ بدر در این سوره مشروحا بیان شده است
و حتی به نظر بعضی مفسرین این سوره در اثنای جنگ بدر نازل شده است
----------------------------------------------
مکان و زمان نزول
این سوره در سال دوم بعد از هجرت نازل شده و مدنی است
به استثنای 7 ایه - که مکی هستند-ایات 30 تا 37
------------------------------------------
احکام و فقه سوره
دو حکم مهم حکوتی را در مورد مسایل مالی اسلام بین می کند:
1-حکم انفال و ثروت های عمومی در ایه اول
2-حکم خمس اموال و غنایم و موارد مصارف انها در ایه 41
----------------------------------------
برداشتی از کتاب شناخت سوره های قران
هاشم هاشم زاده
التماس دعای شهادت[golrooz][golrooz]

aty.a
22nd May 2013, 08:12 PM
http://uc-njavan.ir/images/4y4s0av6jq19lx9cvb9.gif (http://uc-njavan.ir/)
سلام کردن فرشته بر حضرت علی ع:
خدیجه ص می فرماید:
که روزی رسول خدا ص به من فرمود:
ایا ان شخصی را که در نزد من بود دیدی؟
عرض کردم بله ای رسول خدا!
فرمود: او ملکی است که از زمان خلقتش تا الان روی زمین نیامده بود و در این ساعت از خداوند اجازه گرفت
که روی زمین بیاد و بر حضرت علی ع سلام کند
و خداوند نیز به او اذن داد و به من بشارت داد
که حسن و حسین جوانان اهل بهشت هستند
و فاطمه زهرا س سیده زنان اهل بهشت است.
برگرفته از کتاب قضاوت ها و معجزات علی ع
از جابر رضوانی
پیشاپیش عیدتان هم مبارک[golrooz]

soham 313
23rd May 2013, 12:56 PM
صفحه ی 100 از قرآن کریم شامل آیات 19 تا 34 از سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



إِن تَسْتَفْتِحُوا۟ فَقَدْ جَآءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِن تَنتَهُوا۟ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَعُودُوا۟ نَعُدْ وَلَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَئًْا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ(19)
[اي مشركان] اگر شما پيروزي [حق] را مي طلبيد اينك پيروزي به سراغ شما آمد [و اسلام پيروز شد] و اگر [از دشمني] بازايستيد آن براي شما بهتر است و اگر [به جنگ] برگرديد ما هم بر مي گرديم و [بدانيد] كه گروه شما هر چند زياد باشد هرگز از شما چيزي را دفع نتوانند كرد و خداست كه با مؤمنان است(19)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا۟ عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ(20)
اي كساني كه ايمان آورده ايد خدا و فرستاده او را فرمان بريد و از او روي برنتابيد در حالي كه [سخنان او را] مي شنويد(20)



وَلَا تَكُونُوا۟ كَالَّذِينَ قَالُوا۟ سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ(21)
و مانند كساني مباشيد كه گفتند شنيديم در حالي كه نمي شنيدند(21)



۞ إِنَّ شَرَّ الدَّوَآبِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ(22)
قطعا بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالاني اند كه نمي انديشند(22)



وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا۟ وَّهُم مُّعْرِضُونَ(23)
و اگر خدا در آنان خيري مي يافت قطعا شنوايشان مي ساخت و اگر آنان را شنوا مي كرد حتما باز به حال اعراض روي برمي تافتند(23)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اسْتَجِيبُوا۟ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(24)
اي كساني كه ايمان آورده ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزي فرا خواندند كه به شما حيات مي بخشد آنان را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان آدمي و دلش حايل مي گردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد(24)



وَاتَّقُوا۟ فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا۟ مِنكُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(25)
و از فتنه اي كه تنها به ستمكاران شما نمي رسد بترسيد و بدانيد كه خدا سخت كيفر است(25)



وَاذْكُرُوٓا۟ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فََٔاوَيٰكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(26)
و به ياد آوريد هنگامي را كه شما در زمين گروهي اندك و مستضعف بوديد مي ترسيديد مردم شما را بربايند پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به ياري خود نيرومند گردانيد و از چيزهاي پاك به شما روزي داد باشد كه سپاسگزاري كنيد(26)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَٰنَٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(27)
اي كساني كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاي خود خيانت نورزيد و خود مي دانيد [كه نبايد خيانت كرد](27)



وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَآ أَمْوَٰلُكُمْ وَأَوْلَٰدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ(28)
و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] هستند و خداست كه نزد او پاداشي بزرگ است(28)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَتَّقُوا۟ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَئَِّاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(29)
اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر از خدا پروا داريد براي شما [نيروي] تشخيص [حق از باطل] قرار مي دهد و گناهانتان را از شما مي زدايد و شما را مي آمرزد و خدا داراي بخشش بزرگ است(29)



وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَٰكِرِينَ(30)
و [ياد كن] هنگامي را كه كافران در باره تو نيرنگ مي كردند تا تو را به بند كشند يا بكشند يا [از مكه] اخراج كنند و نيرنگ مي زدند و خدا تدبير مي كرد و خدا بهترين تدبيركنندگان است(30)



وَإِذَا تُتْلَيٰ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتُنَا قَالُوا۟ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَآءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَٰذَآ إِنْ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ الْأَوَّلِينَ(31)
و چون آيات ما بر آنان خوانده شود مي گويند به خوبي شنيديم اگر مي خواستيم قطعا ما نيز همانند اين را مي گفتيم اين جز افسانه هاي پيشينيان نيست(31)



وَإِذْ قَالُوا۟ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَآءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(32)
و [ياد كن] هنگامي را كه گفتند خدايا اگر اين [كتاب] همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگهايي بباران يا عذابي دردناك بر سر ما بياور(32)



وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ(33)
و[لي] تا تو در ميان آنان هستي خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مي كنند خدا عذاب كننده ايشان نخواهد بود(33)



وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوٓا۟ أَوْلِيَآءَهُ إِنْ أَوْلِيَآؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(34)
چرا خدا [در آخرت] عذابشان نكند با اينكه آنان [مردم را] از [زيارت] مسجدالحرام باز مي دارند در حالي كه ايشان سرپرست آن نباشند چرا كه سرپرست آن جز پرهيزگاران نيستند ولي بيشترشان نمي دانند(34)



صدق الله العلي العظيم

heavenly
23rd May 2013, 01:15 PM
http://www.varaminnews.com/uploaded/mhr_IMG12035771.jpg




فرقان: نيروي تشخيص حق از باطل


فرقان در اعتقادات جدا کردن ایمان و هدایت است از کفر و ضلالت، و در عمل جدا کردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودی خداست از معصیت و هر عملی که موجب غضب او باشد و فرقان در رأی و نظر و جدا کردن فکر صحیح است از فکر باطل، همه این ها نتیجه و میوه ای است که از درخت تقوا به دست می آید.

heavenly
23rd May 2013, 01:34 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31290229485193150861.gif

امام علی (ع)


«اگر باطل با حق آمیخته نمی‌شد، حق بر حق‌خواهان پوشیده نمی‌گردید.»


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31290229485193150861.gif
«اِعْرِفْ اَلْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ؛ حق را بشناس تا اهلش را بشناسی».

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31290229485193150861.gif

Almas Parsi
23rd May 2013, 03:00 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38231384458040204012.gif









http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image002.gif



امام رضا (علیه‌السلام) :
مَنْ طَلَبَ الأمْرَ مِنْ وَجْهِهِ لَمْ یَزَلَّ، فَإنْ زَلَّ لَمْ تَخْذُلْهُ الحیلةُ
هر که اهدافش را از راه درست دنبال کند، نخواهد لغزید، اگر هم بلغزد راه چاره بر او بسته نمی شود

Anyone pursuing his goals honestly does not slip up and if he does, he can seek a way out.




بحار الأنوار، ج 78، ص 356







http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image002.gif

aty.a
23rd May 2013, 03:37 PM
http://uc-njavan.ir/images/tdfssy0w43o9be7kdo0g.jpg (http://uc-njavan.ir/)
​سوره : آل عمران آیه : ۱۹۳ (http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=486)
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ
فارسی:ای پروردگار ما ، شنیدیم که منادیی به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم پس ، ای پروردگار ما ، گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را از ما بزدای و ما را با نیکان بمیران
English
:



193. Our Lord! surely we have heard a preacher calling to the faith, saying: Believe in your Lord, so we did believe; Our Lord! forgive us therefore our faults, and cover our evil deeds and make us die with the righteous.

اردو :اے ہمارے رب! ہم نے ایک ندا دینے والے کو سنا جو ایمان کی دعوت دے رہا تھا: اپنے پروردگار پر ایمان لے آؤ تو ہم ایمان لے آئے، تو اے ہمارے رب! ہمارے گناہوں سے درگزر فر ما اور ہماری خطاؤں کو دور فرما اور نیک لوگوں کے ساتھ ہمار ا خاتمہ فرما

soham 313
24th May 2013, 07:14 AM
صفحه ی 101 از قرآن کریم شامل آیات 35 تا 45 از سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَآءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا۟ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(35)
و نمازشان در خانه [خدا] جز سوت كشيدن و كف زدن نبود پس به سزاي آنكه كفر مي ورزيديد اين عذاب را بچشيد(35)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ يُنفِقُونَ أَمْوَٰلَهُمْ لِيَصُدُّوا۟ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ إِلَيٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ(36)
بي گمان كساني كه كفر ورزيدند اموال خود را خرج مي كنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند پس به زودي [همه] آن را خرج مي كنند و آنگاه حسرتي بر آنان خواهد گشت سپس مغلوب مي شوند و كساني كه كفر ورزيدند به سوي دوزخ گردآورده خواهند شد(36)



لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَيٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(37)
تا خدا ناپاك را از پاك جدا كند و ناپاكها را روي يكديگر نهد و همه را متراكم كند آنگاه در جهنم قرار دهد اينان همان زيانكارانند(37)



قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓا۟ إِن يَنتَهُوا۟ يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِن يَعُودُوا۟ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ(38)
به كساني كه كفر ورزيده اند بگو اگر بازايستند آنچه گذشته است برايشان آمرزيده مي شود و اگر بازگردند به يقين سنت [خدا در مورد] پيشينيان گذشت(38)



وَقَٰتِلُوهُمْ حَتَّيٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا۟ فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(39)
و با آنان بجنگيد تا فتنه اي بر جاي نماند و دين يكسره از آن خدا گردد پس اگر [از كفر] بازايستند قطعا خدا به آنچه انجام مي دهند بيناست(39)



وَإِن تَوَلَّوْا۟ فَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَيٰكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَيٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ(40)
و اگر روي برتافتند پس بدانيد كه خدا سرور شماست چه نيكو سرور و چه نيكو ياوري است(40)



۞ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَيٰ وَالْيَتَٰمَيٰ وَالْمَسَٰكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَيٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(41)
و بدانيد كه هر چيزي را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براي خدا و پيامبر و براي خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي [حق از باطل] روزي كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آورده ايد و خدا بر هر چيزي تواناست(41)



إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَيٰ وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَٰدِ وَلَٰكِن لِّيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَيٰ مَنْ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ(42)
آنگاه كه شما بر دامنه نزديكتر [كوه] بوديد و آنان در دامنه دورتر [كوه ] و سواران [دشمن] پايين تر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با يكديگر وعده گذارده بوديد قطعا در وعده گاه خود اختلاف مي كرديد ولي [چنين شد] تا خداوند كاري را كه انجام شدني بود به انجام رساند [و] تا كسي كه [بايد] هلاك شود با دليلي روشن هلاك گردد و كسي كه [بايد] زنده شود با دليلي واضح زنده بماند و خداست كه در حقيقت شنواي داناست(42)



إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَيٰكَهُمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَٰزَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُورِ(43)
[اي پيامبر ياد كن] آنگاه را كه خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندك نشان داد و اگر ايشان را به تو بسيار نشان مي داد قطعا سست مي شديد و حتما در كار [جهاد] منازعه مي كرديد ولي خدا شما را به سلامت داشت چرا كه او به راز دلها داناست(43)



وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِيٓ أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِيٓ أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ(44)
و آنگاه كه چون با هم برخورد كرديد آنان را در ديدگان شما اندك جلوه داد و شما را [نيز] در ديدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كاري را كه انجام شدني بود تحقق بخشد و كارها به سوي خدا بازگردانده مي شود(44)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا۟ وَاذْكُرُوا۟ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(45)
اي كساني كه ايمان آورده ايد چون با گروهي برخورد مي كنيد پايداري ورزيد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه رستگار شويد(45)



صدق الله العلي العظيم

Almas Parsi
24th May 2013, 08:18 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53078550691741640486.gif
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image020.gif
حضرت فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) :
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ وَنَحْنُ خاصَّتُهُ وَمَحَلُّ قُدسِهِ
ما واسطه الهی در میان مردم‌ایم و ماییم برگزیدگان خدا و جایگاه قدس او



We - Ahl al-Bayt- are God’s agents amongst people, we have been chosen by God, and we have been endowed with His holiness.



شرح ‌نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج 16



http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image020.gif

Sa.n
24th May 2013, 10:01 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/2/1_allah.gif

aty.a
24th May 2013, 10:11 AM
http://uc-njavan.ir/images/13psj9wrkxxvsube68h7.jpg (http://uc-njavan.ir/)
دعا در زمان غیبت امام زمان (عج)
ای خدا!
ای رحمت گستر
ای مهربان
ای گرداننده دلها
دل مرا بر دینت
ثابت و استوار گردان!
[golrooz]امین[golrooz]

soham 313
25th May 2013, 07:03 AM
صفحه ی 102 از قرآن کریم شامل آیات 46 تا 59 از سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



وَأَطِيعُوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَٰزَعُوا۟ فَتَفْشَلُوا۟ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّٰبِرِينَ(46)
و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است(46)



وَلَا تَكُونُوا۟ كَالَّذِينَ خَرَجُوا۟ مِن دِيَٰرِهِم بَطَرًا وَرِئَآءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ(47)
و مانند كساني مباشيد كه از خانه هايشان با حالت سرمستي و به صرف نمايش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مي داشتند و خدا به آنچه مي كنند احاطه دارد(47)



وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَٰنُ أَعْمَٰلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَيٰ عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٌ مِّنكُمْ إِنِّيٓ أَرَيٰ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّيٓ أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ(48)
و [ياد كن] هنگامي را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست و گفت امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نخواهد شد و من پناه شما هستم پس هنگامي كه دو گروه يكديگر را ديدند [شيطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بيزارم من چيزي را مي بينم كه شما نمي بينيد من از خدا بيمناكم و خدا سخت كيفر است(48)



إِذْ يَقُولُ الْمُنَٰفِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(49)
آنگاه كه منافقان و كساني كه در دلهايشان بيماري بود مي گفتند اينان [=مؤمنان] را دينشان فريفته است و هر كس بر خدا توكل كند [بداند كه] در حقيقت خدا شكست ناپذير حكيم است(49)



وَلَوْ تَرَيٰٓ إِذْ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا۟ الْمَلَٰٓئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَٰرَهُمْ وَذُوقُوا۟ عَذَابَ الْحَرِيقِ(50)
و اگر ببيني آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مي ستانند بر چهره و پشت آنان مي زنند و [گويند] عذاب سوزان را بچشيد(50)



ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّٰمٍ لِّلْعَبِيدِ(51)
اين [كيفر] دستاوردهاي پيشين شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست(51)



كَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ(52)
[رفتارشان] مانند رفتار خاندان فرعون و كساني است كه پيش از آنان بودند به آيات خدا كفر ورزيدند پس خدا به [سزاي] گناهانشان گرفتارشان كرد آري خدا نيرومند سخت كيفر است(52)



ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَيٰ قَوْمٍ حَتَّيٰ يُغَيِّرُوا۟ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(53)
اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته تغيير نمي دهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند و خدا شنواي داناست(53)



كَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَٰهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَآ ءَالَ فِرْعَوْنَ وَكُلٌّ كَانُوا۟ ظَٰلِمِينَ(54)
[رفتاري] چون رفتار فرعونيان و كساني كه پيش از آنان بودند كه آيات پروردگارشان را تكذيب كردند پس ما آنان را به [سزاي] گناهانشان هلاك و فرعونيان را غرق كرديم و همه آنان ستمكار بودند(54)



إِنَّ شَرَّ الدَّوَآبِّ عِندَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(55)
بي ترديد بدترين جنبندگان پيش خدا كساني اند كه كفر ورزيدند و ايمان نمي آورند(55)



الَّذِينَ عَٰهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ(56)
همانان كه از ايشان پيمان گرفتي ولي هر بار پيمان خود را مي شكنند و [از خدا] پروا نمي دارند(56)



فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ(57)
پس اگر در جنگ بر آنان دست يافتي با [عقوبت] آنان كساني را كه در پي ايشانند تارومار كن باشد كه عبرت گيرند(57)



وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانۢبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَيٰ سَوَآءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَآئِنِينَ(58)
و اگر از گروهي بيم خيانت داري [پيمانشان را] به سويشان بينداز [تا طرفين] به طور يكسان [بدانند كه پيمان گسسته است] زيرا خدا خائنان را دوست نمي دارد(58)



وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ سَبَقُوٓا۟ إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ(59)
و زنهار كساني كه كافر شده اند گمان نكنند كه پيشي جسته اند زيرا آنان نمي توانند [ما را] درمانده كنند(59)



صدق الله العلي العظيم

aty.a
25th May 2013, 07:30 AM
http://uc-njavan.ir/images/3urri8s1en84f6caek1k.gif (http://uc-njavan.ir/)
چه کسی تعداد این مورچه ها را میداند؟!
از عماربن یاسر روایت شده است که در یکی از جنگ ها با حضرت علی (ع) بودم
که از سرزمینی گذشتیم که پر از مورچه بود.
عرض کردم :ای امیر المومنین!
ایا کسی از افریده های الهی است که تعداد این مورچه ها را بداند؟
فرمود بله. من کسی را می شناسم که تعداد مورچه ها رامیداند و میداند که چه تعداد از ان ها
نر و چه تعداد از انها ماده هستند.
عرض کردم:ان شخص چه کسی است!؟
فرمود:ایا این ایه در سوره یس(ایه 12)ما شمارش هرچیزی را در امام مبین قرار داده ایم- را نخوانده ای؟
عرض کردم چرا!خوانده ام.
فرمود:من امام مبین و اشکار هستم.
برگرفته از کتاب قضاوت ها و معجزات علی ع
از جابر رضوانی[golrooz]

aty.a
25th May 2013, 08:32 AM
تفسیر ایات سوره انفال از 51 تا 59




(آيه 51)- سپس مى‏گويد به آنها گفته مى‏شود: «اين مجازات دردناك (كه هم اكنون مى‏چشيد) به خاطر امورى است كه دستهايتان پيش از شما فراهم ساخته و به اين جهان فرستاده است» (ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ).و در آخر آيه اضافه مى‏كند: «خداوند هيچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى‏دارد» و هرگونه مجازات و كيفرى در اين جهان و جهان ديگر دامان آنها را بگيرد از ناحيه خود آنهاست وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).
(آيه 52)- يك سنت تغيير ناپذير: در اين آيه و دو آيه بعد به يك «سنت هميشگى الهى» در باره اقوام و ملتها اشاره شده.نخست مى‏گويد: چگونگى حال مشركان قريش «همانند حال نزديكان فرعون و آنها كه پيش از او بودند مى‏باشد» (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ). «آنها آيات خدا را انكار كردند خداوند آنها را به گناهانشان كيفر داد» (كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ). «زيرا خداوند قوى و با قدرت است و كيفرش شديد است» (إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ).بنابراين تنها قريش و مشركان و بت پرستان مكّه نبودند كه با انكار آيات الهى و لجاجت در برابر حق و درگيرى با رهبران راستين انسانيت گرفتار كيفر گناهانشان شدند، اين يك قانون جاودانى و عمومى است.
(آيه 53)- سپس اين موضوع را با ذكر ريشه اساسى مسأله، روشنتر مى‏سازد و مى‏گويد: «اينها همه به خاطر آن است كه خداوند هر نعمت و موهبتى را به قوم و ملتى ببخشد هيچ گاه آن را دگرگون نمى‏سازد مگر اين كه خود آن جمعيت دگرگون شوند و تغيير يابند و خداوند شنوا و داناست» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 162 عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).به تعبير ديگر فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگيها و لياقتها به مردم مى‏رسد. چنانچه نعمتهاى الهى را وسيله‏اى براى تكامل خويش ساختند و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است به جا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى‏سازد اما هنگامى كه اين مواهب وسيله‏اى براى طغيان و ظلم و ناسپاسى و آلودگى گردد در اين هنگام نعمتها را مى‏گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى‏كند، بنابراين دگرگونيها همواره از ناحيه ماست و گر نه مواهب الهى زوال ناپذير است.
(آيه 54)- در تعقيب اين هدف بار ديگر قرآن اشاره به حال قدرتمندانى همانند فرعونيان و گروهى ديگر از اقوام پيشين مى‏كند و مى‏گويد: وضع حال و عادت بت پرستان در مورد سلب نعمتها و گرفتارى در چنگال كيفرهاى سخت «همچون وضع و حالت فرعونيان و اقوام پيشين بود» (كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ). «آنها نيز آيات پروردگارشان را (كه به منظور هدايت و تقويت و سعادت آنان نازل شده بود) تكذيب كرده و زير پا گذاشتند» (كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ). «ما هم به خاطر گناهانشان هلاكشان كرديم» (فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ). «و فرعونيان را در ميان امواج غرق ساختيم» (وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ). «و تمام اين اقوام و افرادشان ظالم و ستمگر بودند» هم نسبت به خويشتن و هم نسبت به ديگران (وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ).
(آيه 55)- شدت عمل در برابر پيمان شكنان: در اينجا به گروه ديگرى از دشمنان اسلام كه در طول تاريخ پر ماجراى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ضربات سختى بر مسلمين وارد كردند و سر انجام نتيجه دردناك آن را چشيدند اشاره مى‏كند.اين گروه همان «يهود» مدينه بودند كه مكرر با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پيمان بستند و پيمان خويش را ناجوانمردانه شكستند.نخست آنها را بى‏ارزش‏ترين موجودات زنده اين جهان معرفى كرده، مى‏گويد: «بدترين جنبندگان نزد خدا كسانى هستند كه راه كفر پيش گرفتند برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 163 و همچنان به آن ادامه مى‏دهند و به هيچ رو ايمان نمى‏آورند» (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).
(آيه 56)- سپس مى‏گويد «اينها همان كسانى بودند كه با آنها عهد و پيمان بستى (كه لااقلّ بى‏طرفى را رعايت كنند و در صدد آزار مسلمانان و كمك به دشمنان اسلام نباشند) ولى آنها هر بار پيمان خود را مى‏شكستند» (الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ).نه از خدا شرم مى‏كردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهيز داشتند» و نه از زير پا گذاردن اصول انسانى پروا مى‏نمودند (وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ).
(آيه 57)- در اين آيه طرز برخورد با اين گروه پيمان شكن و بى‏ايمان و لجوج را چنين بيان مى‏كند كه: «اگر آنها را در (ميدان) جنگ بيابى (و اسلحه به دست گيرند و در برابر تو بايستند) آن چنان به آنها حمله كن كه جمعيتهايى كه پشت سر آنها قرار دارند (عبرت گيرند و) پراكنده شوند» (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ).اين دستور به خاطر آن است كه دشمنان ديگر و حتى دشمنان آينده عبرت گيرند، و از دست زدن به جنگ خوددارى كنند، و همچنين آنها كه با مسلمانان پيمانى دارند و يا در آينده پيمانى خواهند بست از نقض پيمان خوددارى كنند «شايد همگى متذكر شوند» (لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ).
(آيه 58)- «و اگر آنها (در برابر تو در ميدان حاضر نشدند ولى قرائن و نشانه‏هايى از آنها ظاهر شده است كه در صدد پيمان شكنى هستند و) بيم آن مى‏رود كه دست به خيانت بزنند و پيمان خود را بدون اعلام قبلى يك جانبه نقض كنند، تو پيشدستى كن، و به آنها اعلام نما كه پيمانشان لغو شده است» (وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواءٍ).مبادا بدون اعلام الغاء پيمانشان به آنها حمله كنى «زيرا خداوند خائنان و كسانى را كه در پيمان خويش راه خيانت در پيش مى‏گيرند دوست نمى‏دارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ). برگزيده تفسير نمونه، ج‏2، ص: 164
(آيه 59)- در اين آيه روى سخن را به اين گروه پيمان شكن كرده به آنها هشدار داده، مى‏گويد: «مبادا آنها كه راه كفر پيش گرفته‏اند تصور كنند با اعمال خيانت آميز خود پيروز شده‏اند» و از قلمرو قدرت و كيفر ما بيرون رفته‏اند (وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا). «آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند كرد» و از محيط قدرت ما بيرون نخواهند رفت (إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ).

Almas Parsi
25th May 2013, 09:35 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/13.gif




http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item27.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)
امام علی (علیه‌ السلام) :
مَن أمَرَکَ بِإصلاحِ نفسِکَ فهُو أحَقُّ مَن تُطِیعُهُ
کسی که تو را به اصلاح نفست فرمان دهد، سزاواترین کسی است که از او اطاعت کنی

He who commands you to improve your soul is the best whom you obey





میزان الحکمه، ح 11304


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item27.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

sevda_sj
25th May 2013, 11:42 AM
http://up1.20cloob.com/uploads/13694677471.jpg[tashvigh]

soham 313
26th May 2013, 07:21 AM
صفحه ی 103 از قرآن کریم شامل آیات 60 تا 71 از سوره ی انفال


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



وَأَعِدُّوا۟ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا۟ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ(60)
و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاي آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگري را جز ايشان كه شما نمي شناسيدشان و خدا آنان را مي شناسد بترسانيد و هر چيزي در راه خدا خرج كنيد پاداشش به خود شما بازگردانيده مي شود و بر شما ستم نخواهد رفت(60)



۞ وَإِن جَنَحُوا۟ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(61)
و اگر به صلح گراييدند تو [نيز] بدان گراي و بر خدا توكل نما كه او شنواي داناست(61)



وَإِن يُرِيدُوٓا۟ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ(62)
و اگر بخواهند تو را بفريبند [ياري] خدا براي تو بس است همو بود كه تو را با ياري خود و مؤمنان نيرومند گردانيد(62)



وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّآ أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(63)
و ميان دلهايشان الفت انداخت كه اگر آنچه در روي زمين است همه را خرج مي كردي نمي توانستي ميان دلهايشان الفت برقرار كني ولي خدا بود كه ميان آنان الفت انداخت چرا كه او تواناي حكيم است(63)



يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(64)
اي پيامبر خدا و كساني از مؤمنان كه پيرو تواند تو را بس است(64)



يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَي الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَٰبِرُونَ يَغْلِبُوا۟ مِا۟ئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّا۟ئَةٌ يَغْلِبُوٓا۟ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ(65)
اي پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز اگر از [ميان] شما بيست تن شكيبا باشند بر دويست تن چيره مي شوند و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مي گردند چرا كه آنان قومي اند كه نمي فهمند(65)



الَْٰٔنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّا۟ئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا۟ مِا۟ئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوٓا۟ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّٰبِرِينَ(66)
اكنون خدا بر شما تخفيف داده و معلوم داشت كه در شما ضعفي هست پس اگر از [ميان] شما يكصد تن شكيبا باشند بر دويست تن پيروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند به توفيق الهي بر دو هزار تن غلبه كنند و خدا با شكيبايان است(66)



مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَيٰ حَتَّيٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْءَاخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(67)
هيچ پيامبري را سزاوار نيست كه [براي اخذ سربها از دشمنان] اسيراني بگيرد تا در زمين به طور كامل از آنان كشتار كند شما متاع دنيا را مي خواهيد و خدا آخرت را مي خواهد و خدا شكست ناپذير حكيم است(67)



لَّوْلَا كِتَٰبٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَآ أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(68)
اگر در آنچه گرفته ايد از جانب خدا نوشته اي نبود قطعا به شما عذابي بزرگ مي رسيد(68)



فَكُلُوا۟ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَٰلًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا۟ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(69)
پس از آنچه به غنيمت برده ايد حلال و پاكيزه بخوريد و از خدا پروا داريد كه خدا آمرزنده مهربان است(69)



يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِيٓ أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَيٰٓ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّآ أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(70)
اي پيامبر به كساني كه در دست شما اسيرند بگو اگر خدا در دلهاي شما خيري سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا مي كند و بر شما مي بخشايد و خدا آمرزنده مهربان است(70)



وَإِن يُرِيدُوا۟ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا۟ اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(71)
و اگر بخواهند به تو خيانت كنند پيش از اين [نيز] به خدا خيانت كردند [و خدا تو را] بر آنان مسلط ساخت و خدا داناي حكيم است(71)



صدق الله العلي العظيم

aty.a
26th May 2013, 08:27 AM
ایثار حضرت زینب (س)
در بین راه کوفه وشام با این که خود گرسنه و تشنه بود
ایثار را به بند کشیده و ان را شرمنده ساخت.
امام زین العابدین(ع) می فرماید:
عمه ام زینب_ در مدت اسارت_غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می دادند
بین بچه ها تقسیم می کردند,چون ان ها در هر شبانه روز به هریک از ما یک قرص نان میدادند.
او سختی ها و تازیانه ها را به جان می خرید و نمی گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند
ریاحین الشریعه-ج3-ص62

aty.a
26th May 2013, 08:32 AM
​http://uc-njavan.ir/images/vrfxuodpo3ohlyhyu7d.png (http://uc-njavan.ir/)

aty.a
26th May 2013, 08:35 AM
http://uc-njavan.ir/images/nsxnxbot2onji9gi9.jpg (http://uc-njavan.ir/)

وفات حضرت زینب(س) را به همه عاشقان ولایت
و امامت تسلیت می گویم

Almas Parsi
26th May 2013, 11:02 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26101472808406862489.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image027.gif


امام رضا (علیه‌السلام) :
مَنْ طَلَبَ الأمْرَ مِنْ وَجْهِهِ لَمْ یَزَلَّ، فَإنْ زَلَّ لَمْ تَخْذُلْهُ الحیلةُ
هر که اهدافش را از راه درست دنبال کند، نخواهد لغزید، اگر هم بلغزد راه چاره بر او بسته نمی شود

Anyone pursuing his goals honestly does not slip up and if he does, he can seek a way out.

بحار الأنوار، ج 78، ص 356

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image027.gif

soham 313
27th May 2013, 05:16 AM
صفحه ی 104 از قرآن کریم شامل آیات 72 تا 75 از سوره ی انفال و آیات 1 تا 5 سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَاوَوا۟ وَّنَصَرُوٓا۟ أُو۟لَٰٓئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَلَمْ يُهَاجِرُوا۟ مَا لَكُم مِّن وَلَٰيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّيٰ يُهَاجِرُوا۟ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَيٰ قَوْمٍۭ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَٰقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(72)
كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده اند و كساني كه [مهاجران را] پناه داده اند و ياري كرده اند آنان ياران يكديگرند و كساني كه ايمان آورده اند ولي مهاجرت نكرده اند هيچ گونه خويشاوندي [ديني] با شما ندارند مگر آنكه [در راه خدا] هجرت كنند و اگر در [كار] دين از شما ياري جويند ياري آنان بر شما [واجب] است مگر بر عليه گروهي باشد كه ميان شما و ميان آنان پيماني [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام مي دهيد بيناست(72)



وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ(73)
و كساني كه كفر ورزيدند ياران يكديگرند اگر اين [دستور] را به كار نبنديد در زمين فتنه و فسادي بزرگ پديد خواهد آمد(73)



وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَاوَوا۟ وَّنَصَرُوٓا۟ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(74)
و كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و كساني كه [مهاجران را] پناه داده و ياري كرده اند آنان همان مؤمنان واقعي اند براي آنان بخشايش و روزي شايسته اي خواهد بود(74)



وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مِنۢ بَعْدُ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ مَعَكُمْ فَأُو۟لَٰٓئِكَ مِنكُمْ وَأُو۟لُوا۟ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَيٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَٰبِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌۢ(75)
و كساني كه بعدا ايمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد كرده اند اينان از زمره شمايند و خويشاوندان نسبت به يكديگر [از ديگران] در كتاب خدا سزاوارترند آري خدا به هر چيزي داناست(75)



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



بَرَآءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَي الَّذِينَ عَٰهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ(1)
[اين آيات] اعلام بيزاري [و عدم تعهد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركاني كه با ايشان پيمان بسته ايد(1)



فَسِيحُوا۟ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَٰفِرِينَ(2)
پس [اي مشركان] چهار ماه [ديگر با امنيت كامل] در زمين بگرديد و بدانيد كه شما نمي توانيد خدا را به ستوه آوريد و اين خداست كه رسواكننده كافران است(2)



وَأَذَٰنٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيٓءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(3)
و [اين آيات] اعلامي است از جانب خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر كه خدا و پيامبرش در برابر مشركان تعهدي ندارند [با اين حال] اگر [از كفر] توبه كنيد آن براي شما بهتر است و اگر روي بگردانيد پس بدانيد كه شما خدا را درمانده نخواهيد كرد و كساني را كه كفر ورزيدند از عذابي دردناك خبر ده(3)



إِلَّا الَّذِينَ عَٰهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَئًْا وَلَمْ يُظَٰهِرُوا۟ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوٓا۟ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَيٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(4)
مگر آن مشركاني كه با آنان پيمان بسته ايد و چيزي از [تعهدات خود نسبت به] شما فروگذار نكرده و كسي را بر ضد شما پشتيباني ننموده اند پس پيمان اينان را تا [پايان] مدتشان تمام كنيد چرا كه خدا پرهيزگاران را دوست دارد(4)



فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا۟ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا۟ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ الزَّكَوٰةَ فَخَلُّوا۟ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(5)
پس چون ماه هاي حرام سپري شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهي به كمين آنان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد زيرا خدا آمرزنده مهربان است(5)


صدق الله العلي العظيم

aty.a
27th May 2013, 05:34 AM
​http://uc-njavan.ir/images/93rt5tgb8elxfn3xzzl.jpg (http://uc-njavan.ir/)

Almas Parsi
27th May 2013, 06:40 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38578920067316770579.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image005.gif


حضرت فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) :
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ وَنَحْنُ خاصَّتُهُ وَمَحَلُّ قُدسِهِ
ما واسطه الهی در میان مردم‌ایم و ماییم برگزیدگان خدا و جایگاه قدس او

We - Ahl al-Bayt- are God’s agents amongst people, we have been chosen by God, and we have been endowed with His holiness.

شرح ‌نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج 16

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image005.gif

عبدالله91
27th May 2013, 07:45 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَاوَوا۟ وَّنَصَرُوٓا۟ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ(74)




قرآن مجید در آیات متعددی به معرفی مؤمنان پرداخته و از زوایای گوناگونی ویژگیهای آنان را بیان فرموده است. گاه صفات درونی، گاه خصوصیات بیرونی و در برخی موارد به ذکر ویژگیهای اجتماعی اهل ایمان می پردازد. از جملۀ این موارد آیۀ مورد بحث است.

علائم مؤمنان حقیقی

در این آیه، ویژگیهای مؤمنان حقیقی، یاد شده است که عبارتند از:
اهل ایمان هستند؛
اهل هجرت در راه خدایند؛
مردِ جهاد در راه خدا و تلاش اند؛
به مؤمنان مسکن و مأوا می دهند؛
اهلِ یاری رساندن به امت اسلامی هستند.

لقب اهدائی خدا

خداوند، مؤمنان دارای این ویژگیها را این گونه یاد می کند: « أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا »؛ «اینان به حقیقت، مؤمنند».
تعبیر «حقاً» بیانگر مبالغه در اوصاف آنها است که این ها حقیقتا در راه دین، از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند و در هیچ شرایطی در حمایت از مسلمانان کوتاهی نمی کنند.
چنین مؤمنانی سزاوار رحمت و مغفرت ویژۀ الهی و روزی کریمانه اند «لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ».

عبدالله91
27th May 2013, 07:52 AM
پاداش مؤمنان حقیقی

«مَغفِرَةٌ» نکره آورده شده است، تا بر کمال و ویژه بودنِ آن دلالت کند و اینکه هر فردی بر حسب قابلیت و ایمان، بهره ای از آن مغفرت خواهد داشت.

«رزق کریم» به نزول نعمت های مادی و معنوی اشاره دارد که سبب زندگی خوش و سعادتمند می شود؛ و گرنه رزق هایی هستند که موجب نقمت می شوند، چرا که موجب غفلتند، نه توجه و تذکر.

پیامهای این آیۀ شریفه

1 . ارزش کارها منوط به رنگ خدایی و انگیزۀ الهی آنها است «فِي سَبِيلِ اللَّهِ».

2 . ایمان واقعی، در هجرت، جهاد، پناه دادن و یاری کردن مسلمانان مجاهد، بروز می کند «وَالَّذِينَ ءَاوَوا۟ وَّنَصَرُوٓا۟ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا».

3 . حتّی مؤمنان حقیقی، از خطا و گناه بیمه نیستند و به مغفرت الهی نیاز دارند «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ».

4 . هجرت و جهاد، عامل بخشایش و نزول رزق ویژۀ الهی است «ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ ... لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ».

5 . اگر بخاطر هجرت و جهاد، از رزق اندک بگذرید، به رزق کریم و شایستۀ الهی می رسید «ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ ... لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ».

6 . انسان همیشه مسؤول است؛ گاهی به صورت جهاد، گاهی هجرت، گاهی پناه دادن به مهاجران و گاهی پشتیبانی از رزمندگان «ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ ءَاوَوا۟ وَّنَصَرُوٓا۟».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

soham 313
28th May 2013, 05:59 AM
صفحه ی 105 از قرآن کریم شامل آیات 6 تا 17 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّيٰ يَسْمَعَ كَلَٰمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ(6)
و اگر يكي از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به مكان امنش برسان چرا كه آنان قومي نادانند(6)



كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا الَّذِينَ عَٰهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَٰمُوا۟ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا۟ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(7)
چگونه مشركان را نزد خدا و نزد فرستاده او عهدي تواند بود مگر با كساني كه كنار مسجد الحرام پيمان بسته ايد پس تا با شما [بر سر عهد] پايدارند با آنان پايدار باشيد زيرا خدا پرهيزگاران را دوست مي دارد(7)



كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا۟ عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا۟ فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَٰهِهِمْ وَتَأْبَيٰ قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَٰسِقُونَ(8)
چگونه [براي آنان عهدي است] با اينكه اگر بر شما دست يابند در باره شما نه خويشاوندي را مراعات مي كنند و نه تعهدي را شما را با زبانشان راضي مي كنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مي ورزد و بيشترشان منحرفند(8)



اشْتَرَوْا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّوا۟ عَن سَبِيلِهِۦٓ إِنَّهُمْ سَآءَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(9)
آيات خدا را به بهاي ناچيزي فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند به راستي آنان چه بد اعمالي انجام مي دادند(9)



لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ(10)
در باره هيچ مؤمني مراعات خويشاوندي و پيماني را نمي كنند و ايشان همان تجاوزكارانند(10)



فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ الزَّكَوٰةَ فَإِخْوَٰنُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(11)
پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند در اين صورت برادران ديني شما مي باشند و ما آيات [خود] را براي گروهي كه مي دانند به تفصيل بيان مي كنيم(11)



وَإِن نَّكَثُوٓا۟ أَيْمَٰنَهُم مِّنۢ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا۟ فِي دِينِكُمْ فَقَٰتِلُوٓا۟ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَآ أَيْمَٰنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ(12)
و اگر سوگندهاي خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند پس با پيشوايان كفر بجنگيد چرا كه آنان را هيچ پيماني نيست باشد كه [از پيمان شكني] باز ايستند(12)



أَلَا تُقَٰتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُوٓا۟ أَيْمَٰنَهُمْ وَهَمُّوا۟ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(13)
چرا با گروهي كه سوگندهاي خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند و آنان بودند كه نخستين بار [جنگ را] با شما آغاز كردند نمي جنگيد آيا از آنان مي ترسيد با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد(13)



قَٰتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ(14)
با آنان بجنگيد خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوايشان مي كند و شما را بر ايشان پيروزي مي بخشد و دلهاي گروه مؤمنان را خنك مي گرداند(14)



وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيٰ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(15)
و خشم دلهايشان را بب رد و خدا توبه هر كه را بخواهد مي پذيرد و خدا داناي حكيم است(15)



أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا۟ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَٰهَدُوا۟ مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا۟ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌۢ بِمَا تَعْمَلُونَ(16)
آيا پنداشته ايد كه به خود واگذار مي شويد و خداوند كساني را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان محرم اسراري نگرفته اند معلوم نمي دارد و خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است(16)



مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا۟ مَسَٰجِدَ اللَّهِ شَٰهِدِينَ عَلَيٰٓ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ أُو۟لَٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَٰلُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَٰلِدُونَ(17)
مشركان را نرسد كه مساجد خدا را آباد كنند در حالي كه به كفر خويش شهادت مي دهند آنانند كه اعمالشان به هدر رفته و خود در آتش جاودانند(17)



صدق الله العلي العظيم

aty.a
28th May 2013, 06:19 AM
http://uc-njavan.ir/images/q4fs7lxsur0u4b7lan.gif (http://uc-njavan.ir/)

پیامبر اکرم(ص):
مهدی(عج) هیات زیبا و خوشی دارد
که هیچ چشمی هیئتی به ان اعتدال و تناسب ندیده است.
[golrooz]یا مهدی[golrooz]

عبدالله91
28th May 2013, 06:25 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ﴿۱۲﴾



هر فرد یا جامعه رقبا و دشمنانی دارد که اگر به صورت صحیح و اصولی با آنها برخورد نشود چه بسا اساس حیات فرد و جامعه را دچار مخاطره کنند از این رو همواره بایستی در برابر این آسیب ها هشیار بود و به درستی عکس العمل نشان داده شود. طبقه بندی دشمنان و چگونگی رویارویی با هرکدام از مهمترین وظایف یک جامعه است. این آیه به برخی دشمنان و ویژگی ها و نحوۀ برخورد با آنان پرداخته است.

«طعن» به معنای زدن با نیزه است و به طور استعاره در عیبجویی و طعنه زدن استفاده می شود.

پیمان صلح

دین اسلام، پیام آور صلح و دوستی است؛ لذا همۀ ملت ها را به سوی صلح فرا می خواند. البته این صلح و دوستی، آداب و شرایطی دارد که منافع همه را در نظر می گیرد و در نهایت، انسانها به سوی خدا پرستی و حق جویی سوق داده می شوند؛ بنابراین انعقاد پیمان صلح با ملل مختلف، با حفظ شرایط آن، بی اشکال است.

عبدالله91
28th May 2013, 06:27 AM
مقابله با پیمان شکنی

کسانی که با مسلمانان، عهد و پیمان می بندند، ممکن است بخواهند قسم ها را شکسته و نقض پیمان نمایند (چنانچه در صدر اسلام چنین کردند) در این صورت، لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به آنان بی اشکال خواهد بود.

پیکار با سران شرک و کفر

اگر دشمنان، پیمان شکنی کنند و به دین خدا طعنه زده و آن را به مسخره بگیرند، باید با آنان پیکار کرد. جالب اینجا است که آیه می گوید : با رؤسا و پیشوایانشان به جهاد برخیزید « قَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» این، اشاره ای است به این که تودۀ مردم، پیرو رؤسا و زعمای خود هستند. هدف باید آنها باشند. باید سرچشمه های گمراهی و ضلالت و فساد و ریشه های آن را خشکانید. به علاوه، این تعبیر، دعوت مسلمانان به علو همت است؛ یعنی : خودتان را آمادۀ مبارزه با بزرگان آنان کنید نه افراد کوچکشان؛

از مولا امام علی النّقی(ع) پرسیدند : «چرا علی(ع) فراریان جنگ صفین را تعقیب کردند؛ ولی در جنگ جمل، کاری به فراریان نداشتند؟»

حضرت فرمودند:
«در صفین، رهبر کفر، زنده بود و فراریان، دور او جمع شده، متشکل می شدند و حملۀ مجدد می کردند، اما در جنگ جمل، با کشته شدن رهبرشان، محوری برای تشکیل و سازماندهی مجدد نداشتند.»

هدف جنگ

اسلام دین هدفمندی است و تمام برنامه های آن تأمین کنندۀ اهداف اساسی و عقلایی است. هر جا اسلام، به جهاد و جنگ، دستور می دهد، هدف مهمی را دنبال می کند. اینجا نیز هدف از مقابله با پیمان شکنان و طعنه زنندگان بر دین را، جلوگیری از توطئه دشمن و اهانت به مقدسات دانسته؛ از این رو به جنگ و جهاد دستور می دهد، تا ریشۀ دشمن (که همان پیشوایان و رؤسای قوم هستند) از بین برود یا این که، دست از توطئه و دشمنی و استهزای دین بردارند.

Almas Parsi
28th May 2013, 06:28 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/13.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image034.gif

حضرت فاطمه (سلام‌ الله‌ علیها) :
مَنْ أصْعَدَ إلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللهُ إلَیْهِ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ
هر که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا بالا فرستد، خداوند برترین مصلحت او را بر او فرو خواهد فرستاد

God will grant the best thing out of expediency to everyone who prayer.Sincerely.



بحار الأنوار، ج 70



http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image034.gif

عبدالله91
28th May 2013, 06:28 AM
پیام های این آیۀ شریفه

1 . پیمان صلح با جوامع غیر مسلمان، جایز و پایبندی بر آن، تا هنگامی که طرف معاهده به آن وفادار بماند، لازم است « وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ ».

2 . نابودی عوامل اصلی کفر و شرک پیمان شکن، هدف عمده و اساسی پیکار اسلام با کافران و مشرکان است « فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ».

3 . هر سوگندی شما را نفریبد. سوگند پیمان شکنان بی اعتبار است « لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ ».

4 . از اهداف جهاد اسلامی، جلوگیری از توطئۀ دشمن است « لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ».

5 . پیمان شکنی کاری ناشایست و سزاوار عقوبت و تعهد به آن کار می باشد « وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم ... لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ».

6 . اقدام برای تحکیم پیمان ها و جلوگیری از نقض آن کاری ضروری است « فَقَاتِلُواْ ... إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

.مخفی.
28th May 2013, 07:47 AM
ممنون

Sa.n
28th May 2013, 12:03 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/2/1_salavat-art.gif

soham 313
29th May 2013, 05:34 AM
صفحه ی 106 از قرآن کریم شامل آیات 18 تا 27 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَٰجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَوٰةَ وَءَاتَي الزَّكَوٰةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَيٰٓ أُو۟لَٰٓئِكَ أَن يَكُونُوا۟ مِنَ الْمُهْتَدِينَ(18)
مساجد خدا را تنها كساني آباد مي كنند كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيده اند پس اميد است كه اينان از راه يافتگان باشند(18)



۞ أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُۥنَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(19)
آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسي پنداشته ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مي كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد(19)



الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَهَاجَرُوا۟ وَجَٰهَدُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْفَآئِزُونَ(20)
كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامي هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند(20)



يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَٰنٍ وَجَنَّٰتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ(21)
پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودي و باغهايي [در بهشت] كه در آنها نعمتهايي پايدار دارند مژده مي دهد(21)



خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ(22)
جاودانه در آنها خواهند بود در حقيقت خداست كه نزد او پاداشي بزرگ است(22)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوٓا۟ ءَابَآءَكُمْ وَإِخْوَٰنَكُمْ أَوْلِيَآءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا۟ الْكُفْرَ عَلَي الْإِيمَٰنِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الظَّٰلِمُونَ(23)
اي كساني كه ايمان آورده ايد اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستي مگيريد و هر كس از ميان شما آنان را به دوستي گيرد آنان همان ستمكارانند(23)



قُلْ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَٰنُكُمْ وَأَزْوَٰجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَٰلٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَٰكِنُ تَرْضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا۟ حَتَّيٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَٰسِقِينَ(24)
بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالي كه گرد آورده ايد و تجارتي كه از كسادش بيمناكيد و سراهايي را كه خوش مي داريد نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وي دوست داشتني تر است پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمايي نمي كند(24)



لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَئًْا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ(25)
قطعا خداوند شما را در مواضع بسياري ياري كرده است و [نيز] در روز حنين آن هنگام كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود ولي به هيچ وجه از شما دفع [خطر] نكرد و زمين با همه فراخي بر شما تنگ گرديد سپس در حالي كه پشت [به دشمن] كرده بوديد برگشتيد(25)



ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيٰ رَسُولِهِ وَعَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَذَٰلِكَ جَزَآءُ الْكَٰفِرِينَ(26)
آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهياني فرو فرستاد كه آنها را نمي ديديد و كساني را كه كفر ورزيدند عذاب كرد و سزاي كافران همين بود(26)



ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ عَلَيٰ مَن يَشَآءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(27)
سپس خدا بعد از اين [واقعه] توبه هر كس را بخواهد مي پذيرد و خدا آمرزنده مهربان است(27)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
29th May 2013, 05:42 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹﴾
آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسى پنداشته‏ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مى‏كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد (۱۹)

«عباس» (عموی پیامبرصلی الله علیه و آله) و «شیبه» با یکدیگر مفاخره می کردند، عباس به آب رسانی خود به زائران خانۀ خدا می بالید و شیبه به کلیدداری کعبه. مولا علی(ع) فرمودند :
«ولی من با سنّ کم خود، به این افتخار می کنم که شما با جهاد و شمشیر من ایمان آوردید».

عباس ، ناراحت شده، نزد پیامبر(ص) از مولا علی(ع) شکایت کرد؛ این آیه نازل شد.

مولا علی(ع) بارها برای اولویّت خویش به این آیه استشهاد کرد؛ چرا که ایمان و جهاد، بالاترین و ارزشمندترین خدمتی است که به مردم ارائه می شود.

عبدالله91
29th May 2013, 05:44 AM
ایمان به خدا « آمَنَ بِاللّهِ »

خداوند در این آیه با توجه دادن به سه اصل {ایمان به خدا، ایمان به معاد و جهاد در راه خدا} معیار ارزشمندی اعمال را بیان کرده است.

اولین اصل ایمان به خداست.

ارزش عمل، به زنده بودن آن و داشتن روح ایمان است. عمل بی ایمان، لاشه ای بی روح است و در بازار حقیقت، هیچ وزن و ارزشی ندارد؛ پس نباید صرف ظاهر اعمال را معتبر شمرد و آن را ملاک فضیلت و قرب خدای تعالی دانست؛ بلکه باید آن را پس از در نظر داشتن حیات ( که همان ایمان و خلوص است) به حساب آورد. درحقیقت آنچه ماندگار است نیت ها و قصدها است.

مجاهدت در راه خدا « وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ »

جهاد، مقیاسی است که خطا نمی کند. هنگام نواختن شیپور جنگ، مؤمن واقعی شناخته می شود؛ البته زمانی که در چهارچوب ایمان قرار گرفته باشد.

در معیار قرآنی و اسلامی، جهاد از برترین اعمال است و بسیاری از اعمال دیگر، پس از آن قرار گرفته اند.

آیا در این زمانه، مناره های مسجد را بالابردن و گلدسته ها را آذین بستن ارزش شایانی دارد، یا مبارزه با صهیونیسم و آزادسازی قدس و پیکار با استکبار جهانی و زمینه سازی برای حکومت حضرت حجّت علیه السلام؟

مقیاس دقیق

هر یک از ما ممکن است طاغوت، یا هم پیمان طاغوت شویم، و به خود فریبی مبتلا گردیم؛ پس بر ما است که به مقیاسی دقیق تمسّک جوییم و خود را محک زنیم، تا دچار بیماری خودفریبی نشویم. این مقیاس دقیق، جهاد است که اگر کسی به آن بی توجهی کرد، روی هدایت را نمی بیند؛ از این رو، قرآن در پایان آیه تأکید می کند (خدا ستمکاران را هدایت نمی کند).

عبدالله91
29th May 2013, 05:46 AM
پیام های این آیۀ شریفه

1 . رزمندگان مؤمن و مخلص، برتر از دیگرانند، هر چند دیگران منشأ خدماتی دیگر باشند « أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ... جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ ».

2 . عمل زده نشویم؛ عمل بدون ایمان، سرابی پوچ و جسدی بی جان است« أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ ... كَمَنْ آمَنَ ».

3 . برابر دانستن رزمندگان با ایمان، با دیگران، مورد توبیخ و یکی از ظلم های اجتماعی است « وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ».

4 . اعمال ظاهری، مانند اعمال بنیادی نیستند؛ برای مثال، آب دادن حاجیان و تعمیر مسجدالحرام، همانند ایمان به خدا و روز واپسین و جهاد در راه خدا نیست « أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ... جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ ».

5 . ارزش گذاری بر روی کارها و ترسیم و تعلیل جایگاه هر یک از آنها در جامعه، کاری مهم دقیق و حساس است « أَجَعَلْتُمْ ... لاَ يَسْتَوُونَ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه

Almas Parsi
29th May 2013, 06:25 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58217726637649618945.gif



امام علی (علیه‌ السلام) :

الاِسْتِشَارَةُ عَیْنُ الهِدایَةِ وَقَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغنَى بِرَأْیِهِ‏
مشورت چشمه هدایت است و هر کس نظر خود را کافی بداند خود را به مخاطره انداخته است

Consultation is the chief way of guidance; he who is content with his own opinion endangers himself.

نهج‏البلاغه، حکمت 211


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image012.gif

aty.a
29th May 2013, 09:04 AM
​http://uc-njavan.ir/images/b81o4gagvdn52aioh7o.jpg (http://uc-njavan.ir/)

maziyar787
29th May 2013, 07:35 PM
عبرت ها چه زیادن وعبرت گیرنده ها چه کم (حضرت علی) آرزو می کنم عبرت گیرنده باشید

soham 313
30th May 2013, 05:49 AM
صفحه ی 107 از قرآن کریم شامل آیات 28 تا 36 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا۟ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِۦٓ إِن شَآءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(28)
اي كساني كه ايمان آورده ايد حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند و اگر [در اين قطع رابطه] از فقر بيمناكيد پس به زودي خدا اگر بخواهد شما را به فضل خويش بي نياز مي گرداند كه خدا داناي حكيم است(28)



قَٰتِلُوا۟ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا۟ الْكِتَٰبَ حَتَّيٰ يُعْطُوا۟ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَٰغِرُونَ(29)
با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمي آورند و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام گردانيده اند حرام نمي دارند و متدين به دين حق نمي گردند كارزار كنيد تا با [كمال] خواري به دست خود جزيه دهند(29)



وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَٰرَي الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَٰهِهِمْ يُضَٰهُِٔونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن قَبْلُ قَٰتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّيٰ يُؤْفَكُونَ(30)
و يهود گفتند عز ير پسر خداست و نصاري گفتند مسيح پسر خداست اين سخني است [باطل] كه به زبان مي آورند و به گفتار كساني كه پيش از اين كافر شده اند شباهت دارد خدا آنان را بكشد چگونه [از حق] بازگردانده مي شوند(30)



اتَّخَذُوٓا۟ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَٰنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓا۟ إِلَّا لِيَعْبُدُوٓا۟ إِلَٰهًا وَٰحِدًا لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَٰنَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ(31)
اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاي خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايي يگانه را بپرستند كه هيچ معبودي جز او نيست منزه است او از آنچه [با وي] شريك مي گردانند(31)



يُرِيدُونَ أَن يُطْفُِٔوا۟ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَٰهِهِمْ وَيَأْبَي اللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَٰفِرُونَ(32)
مي خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند ولي خداوند نمي گذارد تا نور خود را كامل كند هر چند كافران را خوش نيايد(32)



هُوَ الَّذِيٓ أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَيٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ(33)
او كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند(33)



۞ يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَٰلَ النَّاسِ بِالْبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ(34)
اي كساني كه ايمان آورده ايد بسياري از دانشمندان يهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مي خورند و [آنان را] از راه خدا باز مي دارند و كساني كه زر و سيم را گنجينه مي كنند و آن را در راه خدا هزينه نمي كنند ايشان را از عذابي دردناك خبر ده(34)



يَوْمَ يُحْمَيٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَيٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا۟ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ(35)
روزي كه آن [گنجينه]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پيشاني و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گويند] اين است آنچه براي خود اندوختيد پس [كيفر] آنچه را مي اندوختيد بچشيد(35)



إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَٰبِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَآ أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا۟ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَٰتِلُوا۟ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَٰتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(36)
در حقيقت شماره ماه ها نزد خدا از روزي كه آسمانها و زمين را آفريده در كتاب [علم] خدا دوازده ماه است از اين [دوازده ماه] چهار ماه [ماه] حرام است اين است آيين استوار پس در اين [چهار ماه] بر خود ستم مكنيد و همگي با مشركان بجنگيد چنانكه آنان همگي با شما مي جنگند و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است(36)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
30th May 2013, 05:59 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif


هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾

او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند


اگر بخواهیم آیاتی را که بیانگر اهداف بعثت انبیا است، بررسی و با این آیه مقایسه کنیم، به نظر می رسد این آیه، در بردارندۀ همۀ آن اهداف است و هدف کلی و نتیجۀ نهایی بعثت انبیا در آن جمع شده است.

در این آیۀ کریمه، خداوند ره آورد بعثت پیامبرش را بیان فرموده و این که او از جانب خداوند، با دلایل روشن و براهین آشکار، مردم را به دین حقدعوت کرده است و در جهانی که باطل خلق نشده است، بایستی دین حق در آن غالب گردد و باطل را از صحنه بیرون براند.

ارادۀ حتمی خدا

خداوند ارادۀ همیشگی خود را این گونه بیان کرده است : «يُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ »{انفال : 7} ؛ «خداوند اراده کرده است حق را با کلمات خود تقویت کند».

برای رسیدن به این هدف نیز پیام را نازل و پیامبرصلی الله علیه و آله را مبعوث کرده و دربارۀ پیام فرموده است : «تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ» {آل عمران:108}؛ «ما این آیات الهی را به حق بر تو تلاوت می کنیم».

نسبت به پیام آور هم فرمود: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ» {بقره:119}؛ «ما تو را به حق فرستادیم».

بنابراین قرآن هم در مرحلۀ انزال و هم در مرحلۀ نزول، آمیخته با حق بوده«وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ» {اسراء:105}؛ و باطل از هیچ جهتی به سویش راه ندارد«لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ»{فصلت:42} ؛ از این رو، هیچگاه مطالبش قابل نسخ و زوال نیست. چنین دینی، دین حق است.

همچنین به این نکته توجه داده است که با آمدن حق، جایی برای باطل نمی ماند؛«وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»{اسراء : 81}؛«و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ باطل به طور قطع از بین رفتنی است».

این از خصوصیات حق است که بر باطل چیره می شود و جایی برای او نمی گذارد.

عبدالله91
30th May 2013, 06:03 AM
دین حق کدام است؟



قرآن تنها آیین حق را که ریشه دار و هماهنگ با قوانین طبیعت و مطابق با فطرت بشر است، دین توحیدی دانسته می فرماید:




«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ...»{روم : 30}


«روی خود را متوجه دین معتدل و میانه کن؛ این فطرتی است که خداوند انسانها را براساس آن آفریده است و در آفرینش خدا دگرگونی نیست».


چنین دینی، چون مطابق فطرت است، حق است و چون حق است، پایدار و استوار است؛بنابراین در ادامۀ همین آیه می فرماید:



« ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ »{روم:30} «این دین محکم و استوار است ولی اکثر مردم نمی دانند».



براساس همین اصل، تنها دین پذیرفته نزد خداوند، اسلام است«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»{آل عمران:19} و اگر کسی دینی غیر از آن برگزیند، از او پذیرفته نمی شود.



تحقق ارادۀ الهی


چون دست و قدرت خداوند، بالاترین دست ها و قدرت ها است «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»{فتح:10}، و او بر همۀ بندگان خود مسلط است «وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ »{انعام : 18 و 61} ، کسی نمی تواند برابر او قد علم کند و مانع تحقق اراده و خواستۀ او شود؛ بنابراین، در همین آیه محل بحث و در سورۀ صف و توبه، پس از خبر دادن از غلبۀ حق، فرمود : « وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ »؛ یعنی این امر، تحقق می یابد؛ هرچند که مشرکان ناپسند دارند. مشرکان و سایر رهروان راه باطل، با قدرت ناچیز خود، برای خاموش کردن نور حق می کوشند؛ ولی خداوند تمام تلاش آنها را بیهوده می داند و نور خدا را کامل می کند. در سورۀ توبه قبل از آیۀ محل بحث می فرماید:



«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ »{توبه:32}


«آ نها می خواهند نور خدا با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خداوند، فقط می خواهد نور خود را کامل کنند؛ ولی خداوند، فقط می خواهد نور خود را کامل کند؛ هر چند برای کافران ناخوشایند است».



کافران برای رسیدن به مقاصد شوم خود، از هر دری وارد می شوند و از شیوه های مختلفی (مانند: مسخره کردن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ، حرکت های منافقانه، ایجاد اختلاف در صفوف مسلمین، ترویج انحرافات اخلاقی و برقراری سلطۀ سیاسی، نظامی یا اقتصادی) بهره می برند؛ ولی خداوند وعده داده که پیروزی نهایی با حق است و آن ها با ارادۀ حق؛ نابود می شوند. این همان تحقق وعدۀ الهی است که «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ »{اعراف : 128}.




مرحوم علامه طباطبائی در این باره چنین می نویسد:

«سرانجام، دنیا تسلیم خواهد شد؛ چون این وعدۀ خداوند است که : «وَ العاقبة للتقوی» علاوه بر اینکه نوع انسانی، به واسطۀ فطرتی که در او به ودیعت سپرده اند، طالب سعادت حقیقی خویش است».

عبدالله91
30th May 2013, 06:08 AM
کیفیت تحقق وعدۀ الهی

شک نیست در حال حاضر، الین موضوع تحقق نیافته است؛ ولی می دانیم این وعدۀ حتمی خدا، به تدریج در حال تحقق است. برای روشن شدن قضیه، سراغ بعضی از روایات می رویم که ذیل این آیه، از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است:



الف . از مولا امام صادق علیه السلام روایت شده است:



«قسم به خدا؛ تأویل و حقیقت این آیه، تا به حال نازل نشده است و نازل نمی شود، مگر زمانی که قائم خروج کند. زمانی که قائم خروج کرد، هیچ کافر به خدای عظیم و هیچ مشرک به امام نیست، مگر این که از خروج او ناخرسند است».



ب . مولا امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:



«قائم ما [=اهل بیت] به وسیلۀ رعب[در دل کفار] یاری می شود؛ با یاری [از جانب خدا] تأیید می شود ... حکومتش مشرق و مغرب را فرا می گیرد و خداوند عزّوجلّ دینش را بر همۀ ادیان غلبه می دهد؛ هرچند مشرکان ناراحت باشند؛ پس در این هنگام، زمین خرابی نیست، مگر اینکه آباد شود. روح الله، عیسی بن مریم نیز فرود می آید و پشت سر آن حضرت نماز می خواند».



آری حکومت جهانی واحد، به دست آن حضرت ایجاد خواهد شد و آن حکومت مصداق کامل آیه است؛ ولی باید از اکنون برای آن روز تلاش کرده و زمینۀ ظهور چنین حکومتی را با مجاهدت فراهم ساخت.



اللّهم عجّل فرجه واجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته و محبیه.

عبدالله91
30th May 2013, 06:10 AM
پیام های این آیۀ کریمه



1 . اسلام بر همۀ ادیان و مکاتب غلبه خواهد کرد « لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ».



2 . حقانیت اسلام، ضامن غلبۀ آن بر دیگر ادیان و مکاتب است « أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ ...».



3 . ناخرسندی مشرکان از غلبۀ اسلام و تلاش آنان برای جلوگیری از آن، مانع غلبۀ اسلام نخواهد شد « لِيُظْهِرَهُ ... وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ».



برگرفته از کتاب تفسیر همراه چاپ اوقاف

sevda_sj
30th May 2013, 11:07 AM
http://bia2up.ir/uploads/1369897646961.jpg

Almas Parsi
30th May 2013, 12:18 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25053201904784017111.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)
حضرت فاطمه (علیها ‌السلام) :
جَعَلَ اللهُ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الکِبْرِ
خداوند نماز را برای دور ساختن شما از تکبر قرار داد

Allah has laid down ritual prayer to keep you away from arrogance and conceit.

احتجاج طبرسی، ج 1، ص 258
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

masoume.a.92
30th May 2013, 01:58 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع)
سال 35 هجری در آغاز خلافت ایراد فرمودند:
...قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر، شما را می راند.(1) سبکبار شوید تا برسید. همانا آنان که رفتند در انتظار رسیدن شمایند...





"سبکبار شوید تا برسید..."
میبینید چه تعبیر زیبایی؟





1:تعبیری از راندن "با آواز و سرود" (شتر)

soham 313
31st May 2013, 06:22 AM
صفحه ی 108 از قرآن کریم شامل آیات 37 تا 46 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



إِنَّمَا النَّسِيٓءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطُِٔوا۟ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا۟ مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوٓءُ أَعْمَٰلِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَٰفِرِينَ(37)
جز اين نيست كه جابجا كردن [ماههاي حرام] فزوني در كفر است كه كافران به وسيله آن گمراه مي شوند آن را يكسال حلال مي شمارند و يكسال [ديگر] آن را حرام مي دانند تا با شماره ماههايي كه خدا حرام كرده است موافق سازند و در نتيجه آنچه را خدا حرام كرده [بر خود] حلال گردانند زشتي اعمالشان برايشان آراسته شده است و خدا گروه كافران را هدايت نمي كند(37)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا۟ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا مِنَ الْءَاخِرَةِ فَمَا مَتَٰعُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا فِي الْءَاخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(38)
اي كساني كه ايمان آورده ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مي شود در راه خدا بسيج شويد كندي به خرج مي دهيد آيا به جاي آخرت به زندگي دنيا دل خوش كرده ايد متاع زندگي دنيا در برابر آخرت جز اندكي نيست(38)



إِلَّا تَنفِرُوا۟ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَئًْا وَاللَّهُ عَلَيٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(39)
اگر بسيج نشويد [خدا] شما را به عذابي دردناك عذاب مي كند و گروهي ديگر به جاي شما مي آورد و به او زياني نخواهيد رسانيد و خدا بر هر چيزي تواناست(39)



إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ السُّفْلَيٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(40)
اگر او [پيامبر] را ياري نكنيد قطعا خدا او را ياري كرد هنگامي كه كساني كه كفر ورزيدند او را [از مكه] بيرون كردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه كه در غار [ثور] بودند وقتي به همراه خود مي گفت اندوه مدار كه خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهياني كه آنها را نمي ديديد تاييد كرد و كلمه كساني را كه كفر ورزيدند پست تر گردانيد و كلمه خداست كه برتر است و خدا شكست ناپذير حكيم است(40)



انفِرُوا۟ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَٰهِدُوا۟ بِأَمْوَٰلِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ(41)
سبكبار و گرانبار بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد اگر بدانيد اين براي شما بهتر است(41)



لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنۢ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ(42)
اگر مالي در دسترس و سفري [آسان و] كوتاه بود قطعا از پي تو مي آمدند ولي آن راه پر مشقت بر آنان دور مي نمايد و به زودي به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر مي توانستيم حتما با شما بيرون مي آمديم [با سوگند دروغ] خود را به هلاكت مي كشانند و خدا مي داند كه آنان سخت دروغگويند(42)



عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّيٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا۟ وَتَعْلَمَ الْكَٰذِبِينَ(43)
خدايت ببخشايد چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسي به آنان اجازه دادي(43)



لَا يَسْتَْٔذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ أَن يُجَٰهِدُوا۟ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالْمُتَّقِينَ(44)
كساني كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند در جهاد با مال و جانشان از تو عذر و اجازه نمي خواهند و خدا به [حال] تقواپيشگان داناست(44)



إِنَّمَا يَسْتَْٔذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ(45)
تنها كساني از تو اجازه مي خواهند [به جهاد نروند] كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند(45)



۞ وَلَوْ أَرَادُوا۟ الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا۟ لَهُ عُدَّةً وَلَٰكِن كَرِهَ اللَّهُ انۢبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا۟ مَعَ الْقَٰعِدِينَ(46)
و اگر [به راستي] اراده بيرون رفتن داشتند قطعا براي آن ساز و برگي تدارك مي ديدند ولي خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت پس ايشان را منصرف گردانيد و [به آنان] گفته شد با ماندگان بمانيد(46)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
31st May 2013, 06:40 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾

«[همگی به سوی میدان جنگ]سبكبار و گرانبار بسيج‏ شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است»


گاه بر سر راه انسان، موانعی ایجاد می شود که او را از رسیدن به هدف باز می دارد. خداوند در این آیه، به یکی از مهم ترین موانع حضور در صف جهاد اشاره می کند که توجه به آن، لازم و ضروری است.
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای جنگ تبوک اصحاب را فراخواندند، گروهی تعلل کرده و بهانه آوردند، سپس این آیه نازل شد.

موانع حضور در عرصۀ جهاد

«ثقل» کنایه از وجود موانعی است که انسان را از رفتن به جهاد باز می دارد؛ مانند مشاغل دنیوی، علاقۀ فراوان به همسر، فرزند، پدر و مادر یا نداشتن زاد و توشه و اسلحه و مشکلات دیگری که فرد را از حضئر در جهاد بازمی دارد.بنابراین «خِفَافاً»و«ثِقَالاً» یعنی در هر حال و با هر شرایط و وضعیت به هنگام فرمان جهاد باید حرکت کرد و قدم در راه خدا گذاشت.
کسانی همچون ابو ایوب انصاری، مقداد، ابو طلحه، در سن پیری، وقتی آمادۀ جنگ می شدند، به آن ها گفته می شد، شما سالخورده اید! در پاسخ، این آیه را تلاوت می کردند.

عبدالله91
31st May 2013, 06:46 AM
جهاد فراگیر « بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ »



در برابر دشمن، باید ایستادگی و مقاومت کرد و با چنگ و دندان جنگید.
جهاد، باید همه جانبه و با جان و مال باشد. اگر کسی توانمند بوده و قدرت مالی هم دارد، باید با جان و مال کمک کند؛ اگر فقط توانمند است و ثروت ندارد، باید از جان خود، مایه بگذارد و اگر توان جنگیدن ندارد، یا مانعی برای جهاد او است، باید از مالش در جهت پیشبرد دین استفاده کند.



فقط برای خدا « فِي سَبِيلِ اللّهِ »


باید با اخلاص به جهاد رفت، نه برای کسب عنوان، یا مقام، یا به دست آوردن غنیمت. اگر شرکت در جهاد، با اخلاص باشد، عنایت الهی شامل حال جهادگران خواهد شد.



«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» {عنکبوت: 69}



«آن ها که در راه ما[با خلوص نیت] جهاد کنند، قطعا به راه هایمان هدایتشان خواهیم کرد و خداوند، با نیکوکاران است».



سعادت بندگان


خداوند، به همه چیز آگاه است و بر بندگانش رحمت دارد. در هر یک از دستورهای الهی، مصالحی است که مایۀ نجات و سعادت بندگان است. به این ترتیب، بندگان مؤمن، همۀ این دستورات را داروهای شفابخش می دانند و با جان و دل پذیرای آن هستند، گرچه گاه به ظاهر ناخوشایند باشد.




« وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ » {بقره :216}


«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید».

عبدالله91
31st May 2013, 06:49 AM
پیام های این آیۀ کریمه



1 . در برابر فرمان بسیج عمومی برای جهاد، هیچ بهانه ای قابل قبول نیست « انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا ».


2 . گاهی بسیج همۀ مردم برابر دشمن، ضروری است؛ گرچه تجهیزات نظامی کم باشد « انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا ».


3 . مکتب، از مال و جان با ارزش تر است؛ همه چیز فدای مکتب است « جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ».


4 . بر فقیران جهاد با جان و بر اغنیا، جهاد با مال و جان واجب است « جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ».


5 . ملاک ارزش اعمال اخلاص است « فِي سَبِيلِ اللّهِ ».



برگرفته از کتاب تفسیرهمراه چاپ اوقاف

Almas Parsi
31st May 2013, 09:59 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07080991255925349354.gif


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image013.gif

تلاش برای خانواده
امام صادق (علیه ‌السلام) :
الکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فِی سَبیلِ اللهِ
کسی که برای خانوادۀ خود تلاش می‌کند همچون مجاهد در راه خداست



He who strives to earn money for [the comfort of] his family is like one who fights in the way of Allah.



کافی، ج 5، ص 88


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image013.gif

soham 313
1st June 2013, 06:07 AM
صفحه ی 109 از قرآن کریم شامل آیات 47 تا 60 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّٰعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌۢ بِالظَّٰلِمِينَ(47)
اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براي شما نمي افزودند و به سرعت خود را ميان شما مي انداختند و در حق شما فتنه جويي مي كردند و در ميان شما جاسوساني دارند [كه] به نفع آنان [اقدام مي كنند] و خدا به [حال] ستمكاران داناست(47)



لَقَدِ ابْتَغَوُا۟ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا۟ لَكَ الْأُمُورَ حَتَّيٰ جَآءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَٰرِهُونَ(48)
در حقيقت پيش از اين [نيز] در صدد فتنه جويي برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشكار شد در حالي كه آنان ناخشنود بودند(48)



وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّيٓ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا۟ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌۢ بِالْكَٰفِرِينَ(49)
و از آنان كسي است كه مي گويد مرا [در ماندن] اجازه ده و به فتنه ام مينداز هش دار كه آنان خود به فتنه افتاده اند و بي ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد(49)



إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا۟ قَدْ أَخَذْنَآ أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا۟ وَّهُمْ فَرِحُونَ(50)
اگر نيكي به تو رسد آنان را بدحال مي سازد و اگر پيشامد ناگواري به تو رسد مي گويند ما پيش از اين تصميم خود را گرفته ايم و شادمان روي بر مي تابند(50)



قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَيٰنَا وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(51)
بگو جز آنچه خدا براي ما مقرر داشته هرگز به ما نمي رسد او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(51)



قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحْدَي الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِۦٓ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوٓا۟ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ(52)
بگو آيا براي ما جز يكي از اين دو نيكي را انتظار مي بريد در حالي كه ما انتظار مي كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابي به شما برساند پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم(52)



قُلْ أَنفِقُوا۟ طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَٰسِقِينَ(53)
بگو چه به رغبت چه با بي ميلي انفاق كنيد هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد چرا كه شما گروهي فاسق بوده ايد(53)



وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَٰتُهُمْ إِلَّآ أَنَّهُمْ كَفَرُوا۟ بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَيٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَٰرِهُونَ(54)
و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاقهاي آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمي آورند و جز با كراهت انفاق نمي كنند(54)



فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَٰلُهُمْ وَلَآ أَوْلَٰدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(55)
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد جز اين نيست كه خدا مي خواهد در زندگي دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود(55)



وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ(56)
و به خدا سوگند ياد مي كنند كه آنان قطعا از شمايند در حالي كه از شما نيستند ليكن آنان گروهي هستند كه مي ترسند(56)



لَوْ يَجِدُونَ مَلْجًَٔا أَوْ مَغَٰرَٰتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا۟ إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ(57)
اگر پناهگاه يا غارها يا سوراخي [براي فرار] مي يافتند شتابزده به سوي آن روي مي آوردند(57)



وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَٰتِ فَإِنْ أُعْطُوا۟ مِنْهَا رَضُوا۟ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا۟ مِنْهَآ إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ(58)
و برخي از آنان در [تقسيم] صدقات بر تو خرده مي گيرند پس اگر از آن [اموال] به ايشان داده شود خشنود مي گردند و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مي آيند(58)



وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا۟ مَآ ءَاتَيٰهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا۟ حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّآ إِلَي اللَّهِ رَٰغِبُونَ(59)
و اگر آنان بدانچه خدا و پيامبرش به ايشان داده اند خشنود مي گشتند و مي گفتند خدا ما را بس است به زودي خدا و پيامبرش از كرم خود به ما مي دهند و ما به خدا مشتاقيم [قطعا براي آنان بهتر بود](59)



۞ إِنَّمَا الصَّدَقَٰتُ لِلْفُقَرَآءِ وَالْمَسَٰكِينِ وَالْعَٰمِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَٰرِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(60)
صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآوري و پخش] آن و كساني كه دلشان به دست آورده مي شود و در [راه آزادي] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناي حكيم است(60)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
1st June 2013, 06:20 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۵۱﴾



این آیه پاسخی به مشرکان و دیدگاه آنالن نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آیۀ قبل مطرح شده، در آن آیه، به یکی از نشانه های منافقین اشاره کرد، که اگر به پیامبر صلی الله علیه و آله خیری برسد، ناراحت، و اگر مصیبتی برسد، خوشحال می شوند. در آیۀ مورد بحث، خداوند به پیامبرش دستور می دهد که باید پاسخی قاطع و منطقی به آن ها بدهی و آن اینکه بگو : « لَّن يُصِيبَنَا ...».
منافقان همیشه منتظر فرصت هستند، تا در صورت شکستِ ظاهری مسلمانان یا بروز مشکلاتی برای آنات، طعنه زده و به مسلمانان ایراد بگیرند و خود را برتر از آنان جلوه دهند. آیۀ مورد بحث، پاسخ دندان شکنی به آن ها است.

اختیار انسان

برخی چنین پنداشته اند که این آیه نفی اختیار از انسان است حال آن که این آیه، با اختیار انسان تنافی ندارد؛ زیرا اگر چیزی مقدر شود، بدون قید و شرط نیست؛ بلکه با وجود شرایطی است که فراهم کردنِ آن، با اختیار انسان صورت می گیرد.
انسان می تواند با اعمال خیر خود، سبب برطرف شدنِ عذاب شود یا با اعمالِ ناشایستِ خود، سبب سلب نعمت گردد.


« ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ » {انفال: 53}

«این، به سبب آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده است، تغییر نمی دهد، جز آن که خودشان را تغییر دهند».

Almas Parsi
1st June 2013, 06:22 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85857509951060070696.gif


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image014.gif




خوش‌بینی به (تقدیرالهی)
امام رضا (علیه‌ السلام):
أحْسِنِ الظَّنَ بِاللهِ فَإنَّ مَنْ حَسَّنَ ظَنَّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّهِ
به (تقدیر) خداوند خوش‌بین باش، زیرا هرکه به خداوند خوش‌بین باشد، خداوند طبق گمانش رفتار خواهد کرد






Have a good opinion of God, for whoever has a good opinion of God He will treat him in the same way.








تحف العقول، ص 472





http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image014.gif

عبدالله91
1st June 2013, 06:23 AM
ارتباط « عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ » با اول آیه چیست؟

در ابتدای آیه، بیان شده که: هر حادثه ای برای ما رخ دهد، از جانب خداوندی است که مولای ما است و کسی غیر از خداوند بر مؤمنان ولایت ندارد و نمی تواند به انسان، سود یا ضرری برساند؛ چنانکه در مناجات شعبانیه نیز می خوانیم:

«خدای من! زیاده و نقص و نفع و ضررِ من، همه به دست تو است، نه به دست غیر تو»؛

و در فرازی دیگر می خوانیم:

«خدای من! اگر تو محرومم کنی، چه کسی به من روزی می دهد و اگر تو مرا خوار و ذلیل کنی، چه کسی مرا یاری می کند؟»

حال که خداوند، سرپرستِ انسان است و همه چیز در دستِ با قدرتِ او است، در انتهای آیه می فرماید : «مؤمنان، باید تنها بر خدا توکل کنند».

جالب آن ایت که «علی الله» مقدم شده است و این، انحصار را می فهماند؛ یعنی فقط و فقط باید بر خداوند توکل کرد و توکل بر خداوند، لازمۀ ایمان است.

عبدالله91
1st June 2013, 06:25 AM
«توکل بر خدا» یعنی چه؟

توکل در اصل، از «وکالت» به معنای انتخاب وکیل است. وکیل خوب، کسی است که حداقل دارای چهار صفت باشد : آگاهی کافی ، امانت ، قدرت ، دلسوزی. مفهوم توکل، چشم پوشی از عالم اسباب و دست روی دست گذاشتن نیست؛ بلکه مفهومش، خودسازی و بلند نظری و عدم وابستگی به این و آن و ژرف نگری است. استفاده از اسباب، عین توکل بر خدا است؛ زیرا هر تأثیری در این اسباب است، به خواست خدا و طبق ارادۀ او است.

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند :

«از جبرئیل پرسیدم، توکل چیست؟» گفت: «آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان و نفع رساند و نه عطا و منع دارد و چشم امید از خلق برداشتن. هنگامی که بنده ای چنین شد، جز برای خدا کار نمی کند و از غیر او امید ندارد. این، حقیقت توکل است».

شخصی از مولا امام رضا علیه السلام پرسید:

«تعریف توکل چیست؟» حضرت فرمودند :

«با وجود خدا، از هیچ کس نترسی».

بنابراین اشخاص متوکل، تنها به خدا عشق می ورزند و از او یاری می طلبند و سر بر آستانِ او می سایند و تکیه گاه و پناهگاهشان کسی جز او نیست.

عبدالله91
1st June 2013, 06:27 AM
پیام های این آیۀ کریمه

1 . همۀ مقدرات انسانها، از سوی خداوند ثبت شده و مؤمنان راستین، اعتقاد کامل دارند که هیچ خوشی و ناخوشی به آنان نمی رسد، جز بر اساس تقدیر الهی « لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا ... ».

2 . ما مأمور به وظیفه ایم، نه ضامن نتیجه. جهائ می کنیم؛ ولی می دانیم مقدرات و نتیجه به دستِ خدا است « لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا ... ».

3 . مؤمنان، باید تنها به خدا توکل کنند « عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ».

4 . ایمان به خدا و ایمان به ولایت او بر انسان ها، عامل توکل بر او و روی برتافتن از غیر او است « هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه چاپ اوقاف

shekoofe72
1st June 2013, 09:00 AM
ممنون

heavenly
1st June 2013, 09:19 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50820245498103771686.gif


مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ


هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50820245498103771686.gif

heavenly
1st June 2013, 09:20 AM
http://graphic.ir/pictures/__2/___24/tavakal-allah_20091212_1416732515.jpg

soham 313
2nd June 2013, 07:23 AM
صفحه ی 110 از قرآن کریم شامل آیات 61 تا 70 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(61)
و از ايشان كساني هستند كه پيامبر را آزار مي دهند و مي گويند او زودباور است بگو گوش خوبي براي شماست به خدا ايمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مي كند و براي كساني از شما كه ايمان آورده اند رحمتي است و كساني كه پيامبر خدا را آزار مي رسانند عذابي پر درد [در پيش] خواهند داشت(61)



يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا۟ مُؤْمِنِينَ(62)
براي [اغفال] شما به خدا سوگند ياد مي كنند تا شما را خشنود گردانند در صورتي كه اگر مؤمن باشند [بدانند] سزاوارتر است كه خدا و فرستاده او را خشنود سازند(62)



أَلَمْ يَعْلَمُوٓا۟ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدًا فِيهَا ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ(63)
آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و پيامبر او درافتد براي او آتش جهنم است كه در آن جاودانه خواهد بود اين همان رسوايي بزرگ است(63)



يَحْذَرُ الْمُنَٰفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِءُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ(64)
منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سوره اي در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست خبر دهد بگو ريشخند كنيد بي ترديد خدا آنچه را كه [از آن] مي ترسيد برملا خواهد كرد(64)



وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَءَايَٰتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ(65)
و اگر از ايشان بپرسي مسلما خواهند گفت ما فقط شوخي و بازي مي كرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مي كرديد(65)



لَا تَعْتَذِرُوا۟ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَٰنِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةًۢ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ مُجْرِمِينَ(66)
عذر نياوريد شما بعد از ايمانتان كافر شده ايد اگر از گروهي از شما درگذريم گروهي [ديگر] را عذاب خواهيم كرد چرا كه آنان تبهكار بودند(66)



الْمُنَٰفِقُونَ وَالْمُنَٰفِقَٰتُ بَعْضُهُم مِّنۢ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا۟ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَٰفِقِينَ هُمُ الْفَٰسِقُونَ(67)
مردان و زنان دو چهره [همانند] يكديگرند به كار ناپسند وامي دارند و از كار پسنديده باز مي دارند و دستهاي خود را [از انفاق] فرو مي بندند خدا را فراموش كردند پس [خدا هم] فراموششان كرد در حقيقت اين منافقانند كه فاسقند(67)



وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَٰفِقِينَ وَالْمُنَٰفِقَٰتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ(68)
خدا به مردان و زنان دو چهره و كافران آتش جهنم را وعده داده است در آن جاودانه اند آن [آتش] براي ايشان كافي است و خدا لعنتشان كرده و براي آنان عذابي پايدار است(68)



كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوٓا۟ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَٰلًا وَأَوْلَٰدًا فَاسْتَمْتَعُوا۟ بِخَلَٰقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَٰقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَٰقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوٓا۟ أُو۟لَٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَٰلُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْخَٰسِرُونَ(69)
[حال شما منافقان] چون كساني است كه پيش از شما بودند آنان از شما نيرومندتر و داراي اموال و فرزندان بيشتر بودند پس از نصيب خويش [در دنيا] برخوردار شدند و شما [هم] از نصيب خود برخوردار شديد همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش برخوردار شدند و شما [در باطل] فرو رفتيد همان گونه كه آنان فرو رفتند آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زيانكارانند(69)



أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَٰهِيمَ وَأَصْحَٰبِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَٰتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَٰتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(70)
آيا گزارش [حال] كساني كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب م دي ن و شهرهاي زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولي آنان بر خود ستم روا مي داشتند(70)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
2nd June 2013, 07:27 AM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۶۱﴾


«و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‏دهند و مى‏گويند او زودباور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ايمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مى‏كند و براى كسانى از شما كه ايمان آورده‏اند رحمتى است و كسانى كه پيامبر خدا را آزار مى‏رسانند عذابى پر درد [در پيش] خواهند داشت»


در تفسیر قمی دربارۀ شأن نزول این آیه نقل شده است:

یکی از منافقین به نام «عبدالله بن نبتل» نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می نشست و به سخنان او گوش می داد و آن را به منافقان می رساند و سخن چینی می کرد. حضرت جبرئیل(ع) بر پیامبر نازل شد و فرمود: ای محمد، مردی از منافقان سخن چینی می کند و سخنان تو را به منافقان می رساند. پیامبر فرمودند «او کیست؟» جبرئیل فرمود: مردی است سیاه چهره، با موهایی پرپشت که با چشمانی به سان دو دیگ سیاه نگاه می کند و با تو سخن می گوید. پیامبر او را احضار کرد و او را از گزارش جبرئیل با خبر کرد؛ اما او سوگند خورد که این کار را نکرده است. پیامبر به او فرمودند: «من از تو پذیرفتم (از این به بعد) این کار را مکن.» هنگامی که آن منافق نزد دوستانش بازگشت، گفت: محمد چه خوش باور است، خدا به او خبر داده که من سخن چین ام و اخبار او را برای دیگران نقل می کنم و محمّد(ص) پذیرفته است. من نیز به او گفتم چنین نگفته ام و کاری نکرده ام، آن را نیز پذیرفت. در آن هنگام، این آیه نازل شد؛ یعنی پیامبر(ص) آنچه را که خدا به او می گوید، تصدیق می کند و حرف ها و عذرهای شما را هم می پذیرد؛ اما در حقیقت شما را تصدیق نمی کند و واقعیت کار شما را می داند.{المیزان، ج 9، ص 321}




http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

عبدالله91
2nd June 2013, 07:34 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ﴿۶۴﴾


«منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سوره‏اى در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست‏خبر دهد بگو ريشخند كنيد بى‏ترديد خدا آنچه را كه [از آن] مى‏ترسيد برملا خواهد كرد»

برای این آیه و چند آیۀ بعد، شأن نزول های متفاوتی نقل شده است؛ اما با سیاق این آیات سازگارتر، خبری است که ابن کیسان نقل کرده است. در آن خبر می خوانیم:

«این آیات دربارۀ دوازده نفر از منافقان نازل شد که تصمیم گرفتند در هنگام بازگشت پیامبر(ص) از غزوۀ تبوک، بر سر گردنه ای کمین کرده، ناگهان به او حمله کنند و او را از پای در آورند. جبرئیل(ع) پیامبر(ص) را از این موضوع باخبر کرد و به پیامبر دستور داد که افرادی را به طرف آن منافقان بفرستد تا با تازیانه به سر و صورت شتران آنان بزنند و آنها را از نقشۀ شومشان منصرف کنند. هنگام بازگشت پیامبر(ص) از تبوک، «عماریاسر» افسار مرکب پیامبر را گرفته بود و «حذیقة بن یمان» آن را از عقب می راند. در این هنگام، گروه منافقان که گویا صورت های خود را پوشانده بودند، فرا رسیدند. پیامبر به حذیقه فرمودند : «به صورت مرکب های آنها بزن و آنها را دور کن» حذیقه چنین کرد. هنگامی که پیامبر بدون خطر از گردنه گذشت، به حذیقه فرمودند: «دانستی از چه قوم و طایفه ای هستند؟» عرض کرد: خیر، هیچ یک از آنها را نشناختم. سپس رسول خدا(ص) فرمودند: «آنها فلانی و فلانی هستند...» و همۀ آنها را نام برد. حذیقه گفت: چرا گروهی را نمی فرستی که آنها را بکشند؟ پیامبر فرمودند: «دوست ندارم عرب بگوید: هنگامی که محمد بر یارانش پیروز شد، به کشتن آنها پرداخت.» مانند این روایت، از مولا امام محمدباقر علیه السلام نیز نقل شده؛ امّا مولا امام باقر(ع) ازوده اند: «آنان در میان خود مشورت کردند که پیامبر(ص) را به قتل برسانند. برخی از آنان به برخی دیگر گفتند: در این میان، اگر پیامبر باخبر شد، می گوییم: ما بازی و شوخی می کردیم و اگر خبردار نشد، او را می کشیم.»{المیزان،ج9 ، ص 353}

http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

عبدالله91
2nd June 2013, 07:40 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶۵﴾

«و اگر از ايشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى‏كرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى‏كرديد»


پس از آن که دست منافقان رو شد و نقشۀ آنها نقش بر آب گشت، در پاسخ بازخواست پیامبر(ص) دربارۀ هدفشان از آن کمین و حملۀ ناگهانی گفتند: ما قصد سوئی نداشتیم و آن گونه که شما بدگمان شده اید، نیست؛ بلکه مانند سوارکاران در جاده مشغول بازی و تفریح بودیم و کارمان جدّی نبود. خداوند به پیامبر می فرماید که به آنها بگو: آیا عذر بدتر از گناه می آورید؟! آن نقشۀ شوم، گناهی بود و این عذر تراشی که در حقیقت مسخره کردن پیامبر است، گناهی دیگر و کفر به خدا و آیات او و پیامبرش. {المیزان، ج9 ، 343}


http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

عبدالله91
2nd June 2013, 07:43 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۶۷﴾


«مردان و زنان دو چهره [همانند] يكديگرند به كار ناپسند وامى‏دارند و از كار پسنديده باز مى‏دارند و دستهاى خود را [از انفاق] فرو مى‏بندند خدا را فراموش كردند پس [خدا هم] فراموششان كرد در حقيقت اين منافقانند كه فاسقند»




بدیهی است که انتساب فراموشی به خدا، واقعی نیست؛ بلکه کنایه از این است که خدا با آنها مثل شخص فراموش کار رفتار می کند؛ یعنی هیچ گونه سهمی از حرمت و توفیق خود برای آنها قائل نمی شود. این گونه تعبیرات در سخنان روزمرۀ ما نیز دیده می شود؛ مثلا می گوییم: چون تو وظیفۀ خود را فراموش کردی، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش، تو را فراموش خواهیم کرد؛ یعنی مزد و پاداشی به تو نخواهیم داد. این معنی در روایات اهل بیت(ع) نیز زیاد وارد شده است.{نمونه، ج 8 ، ص 30}

در روایتی از مولا امام علی(ع) در ذیل این آیه می خوانیم:

«منظور این آیه این است که ایشان خدا را در دنیا فراموش کردند و او را اطاعت نکردند و به او و پیامبرش ایمان نیاوردند، خداوند هم آنها را در آخرت فراموش می کند؛ یعنی بهره ای از ثواب خود برای آنها قرار نمی دهد و در تقسیم خوبی ها و رحمت خود، از فراموش شدگان محسوب خواهند شد.»{المیزان، ج9 ، ص 358}




http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

عبدالله91
2nd June 2013, 07:46 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۷۰﴾


«آيا گزارش [حال] كسانى كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاى زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مى‏داشتند»

«مؤتفکات» از مادۀ «ائتفاک» به معنای انقلاب و زیر و رو شدن است و اشاره به شهرهای قوم لوط دارد که با زلزلۀ شدیدی زیر و رو گردید.{نمونه،ج 8 ، ص 34}

از مولا امام جعفرصادق(ع) در این باره روایت است:

«آنها قوم لوط بودند که زمین برای آنها زیر و رو شد؛ به صورتی که بلندی های سرزمین آنها، پست ترین نقاط آن گردید»{کافی، ج 8، ص 181}



http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

Almas Parsi
2nd June 2013, 09:57 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/13.gif
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item16.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

پایداری در کار
رسول خدا (صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله) :
أحَبُّ الأعْمالِ إلَی اللهِ أدْوَمُها وَإنْ قَلَّ
محبوبترین کارها پیش خداوند پایدارترین آنهاست، اگر چه اندک باشد

To God, the best act is the one which is more lasting, however scanty that might be.

صحیح مسلم، ح 1305
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item16.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

Sa.n
2nd June 2013, 10:12 AM
http://www.simliresim.com/resim/dini-resimler/dini-1.gif

sevda_sj
2nd June 2013, 03:41 PM
http://up1.20cloob.com/uploads/13701732801.jpg

soham 313
3rd June 2013, 05:40 AM
صفحه ی 111 از قرآن کریم شامل آیات 71 تا 80 از سوره ی توبه


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَٰتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُو۟لَٰٓئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(71)
و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاي پسنديده وا مي دارند و از كارهاي ناپسند باز مي دارند و نماز را بر پا مي كنند و زكات مي دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مي برند آنانند كه خدا به زودي مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است(71)



وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَٰتِ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّٰتِ عَدْنٍ وَرِضْوَٰنٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(72)
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايي وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جاري است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايي پاكيزه در بهشتهاي جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودي خدا بزرگتر است اين است همان كاميابي بزرگ(72)



يَٰٓأَيُّهَا النَّبِيُّ جَٰهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَٰفِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَيٰهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ(73)
اي پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامي است(73)



يحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا۟ وَلَقَدْ قَالُوا۟ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا۟ بَعْدَ إِسْلَٰمِهِمْ وَهَمُّوا۟ بِمَا لَمْ يَنَالُوا۟ وَمَا نَقَمُوٓا۟ إِلَّآ أَنْ أَغْنَيٰهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُوا۟ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا۟ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْءَاخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(74)
به خدا سوگند مي خورند كه [سخن ناروا] نگفته اند در حالي كه قطعا سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده اند و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همت گماشتند و به عيبجويي برنخاستند مگر [بعد از] آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بي نياز گردانيدند پس اگر توبه كنند براي آنان بهتر است و اگر روي برتابند خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابي دردناك مي كند و در روي زمين يار و ياوري نخواهند داشت(74)



۞ وَمِنْهُم مَّنْ عَٰهَدَ اللَّهَ لَئِنْ ءَاتَيٰنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّٰلِحِينَ(75)
و از آنان كساني اند كه با خدا عهد كرده اند كه اگر از كرم خويش به ما عطا كند قطعا صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد(75)



فَلَمَّآ ءَاتَيٰهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا۟ بِهِ وَتَوَلَّوا۟ وَّهُم مُّعْرِضُونَ(76)
پس چون از فضل خويش به آنان بخشيد بدان بخل ورزيدند و به حال اعراض روي برتافتند(76)



فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَيٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَآ أَخْلَفُوا۟ اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا۟ يَكْذِبُونَ(77)
در نتيجه به سزاي آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روي كه دروغ مي گفتند در دلهايشان تا روزي كه او را ديدار مي كنند پيامدهاي نفاق را باقي گذارد(77)



أَلَمْ يَعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَيٰهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّٰمُ الْغُيُوبِ(78)
آيا ندانسته اند كه خدا راز آنان و نجواي ايشان را مي داند و خدا داناي رازهاي نهاني است(78)



الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَٰتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(79)
كساني كه بر مؤمناني كه [افزون بر صدقه واجب] از روي ميل صدقات [مستحب نيز] مي دهند عيب مي گيرند و [همچنين] از كساني كه [در انفاق] جز به اندازه توانشان نمي يابند [عيبجويي مي كنند] و آنان را به ريشخند مي گيرند [بدانند كه] خدا آنان را به ريشخند مي گيرد و براي ايشان عذابي پر درد خواهد بود(79)



اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا۟ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَٰسِقِينَ(80)
چه براي آنان آمرزش بخواهي يا برايشان آمرزش نخواهي [يكسان است حتي] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كني هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمي كند(80)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
3rd June 2013, 06:28 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾

«خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ»

انسان، پس از درک این حقیقت که کجاست و باید در چه جایگاهی باشد، لحظه ای قرار نخواهد داشت و خود را مسافری می داند که برای آن مقصد باید بکوشد، تا به آن وعدۀ الهی که عین حقیقت است و نیل به آن، رستگاری عظیم است، برسد. این آیه، قسمتی از این رحمت گستردۀ الهی را که در انتظار افراد با ایمان است، یادآور می شود.

ویژگیهای بهشت مومنان

از ویژگی های این نعمت بزرگ، آن است که زوال در آن راه ندارد و بهشتیان در آن جاودانه می مانند « خَالِدِينَ فِيهَا ».
از ویژگی های دیگر بهشت این است که خداوند، مسکن های پاکیزه و منزلگاه های مرفّه در قلب بهشت در اختیار آنها قرار داده است«مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْن».

درک رضایت الهی

آیه به نعمت و پاداش معنوی مؤمنان اشاره کرده می فرماید: « رِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ »؛«رضایت و خشنودی خدا [ که نصیب این مؤمنان راستین می شود] از همه چیز برتر و بزرگتر است».
هیچ کس نمی تواند لذت معنوی و احساسی را که به سبب جلب رضایت خدا به انسان به دست می دهد، توصیف کند. این خشنودی، نشان این است که اعمال آنان در این جهان، طبق برنامه الهی بوده است.
این که مؤمن، احساس می کند خدا از او راضی و خشنود است، بزرگترین نعمت و عظیم ترین لذت برای او است که قابل مقایسه با نعمت های بهشتی نیست. نکره آمدن «رضوان» شاید به علت قابل درک نبودن آن، در دنیا است و این که رسیدن به این مقام، نجات و رستگاری بزرگی است.


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:31 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif



پیام های این آیۀ شریفه

1 . زن و مرد، در برخورداری از پاداش الهی، برابرند « وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ».

2 . بزرگترین امتیاز بهشت، خلود در آن و جاودانگی نعمت های آن است « خَالِدِينَ فِيهَا ».

3 . زندگی آخرت، تنها معنوی نیست؛ بلکه مادی و جسمانی است « جَنَّاتٍ ... مَسَاكِنَ طَيِّبَةً ».

4 . لذت های معنوی، بالاتر از لذت های مادی بهشت است « رِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ».

5 . بهشت نیز درجات و مراتبی دارد « جَنَّاتٍ تَجْرِي » ، « جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ».

6 . رسیدن به پاداش اخروی و رضایت الهی، رستگاری بزرگ است « ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ».


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:35 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۹﴾


«كسانى كه بر مؤمنانى كه [افزون بر صدقه واجب] از روى ميل صدقات [مستحب نيز] مى‏دهند عيب مى‏گيرند و [همچنين] از كسانى كه [در انفاق] جز به اندازه توانشان نمى‏يابند [عيبجويى مى‏كنند] و آنان را به ريشخند مى‏گيرند [بدانند كه] خدا آنان را به ريشخند مى‏گيرد و براى ايشان عذابى پر درد خواهد بود»

پیامبر صلی الله علیه و آله تصمیم داشت لشکر اسلام را برای مقابله با دشمن آماده سازد؛ برای این منظور از مسلمانان کمک خواست. آنان که توانایی داشتند کمکِ شایانی کردند و عده ای کم درآمد، مثل «ابو عقیل انصاری» و «سالم بن عمیر انصاری» ، کمک ناچیزی کردند.
ولی منافقانِ عیب جو و طعنه زن، به هر دو گروه ایراد می گرفتند و هر دو را مسخره می کردند. این آیات نازل شد و خطاب به پیامبر(ص) فرمود: «اگر هفتاد بار برای آن ها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمی آمرزد».«إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ »{توبه:80}




http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:38 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif



دو ویژگی منافقان و ضرورتِ آگاهی مسلمانان

در این آیه، دو ویژگی از ویژگی های منافقان مطرح شده است : عیب جویی و مسخره کردن دیگران؛

منافقان، در صدد کارشکنی و دلسرد کردنِ مؤمنانند و می خواهند چرخ های فعالیت جامعۀ اسلامی از کار بیفتد؛ از این رو علاوه بر این که خود بخیل اند «فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ »{توبه:76}؛ انفاق کنندگان را هم به استهزا می گیرند یا مورد طعنه قرار می دهند. به آنها که مشتاقانه به لشکر اسلام کمک کردند، طعنه زده و آن ها را به ریاکاری متهم کردند و آنهایی را که با اخلاص، مقدار کمی به لشکر اسلام کمک کردند، به تمسخر گرفته و می گفتند: اسلام چه نیازی به کمک های ناچیز شما دارد؟
مسلمانان باید آگاه باشند این ویژگیِ همیشگیِ منافقان در همۀ زمان ها است، باید برابر آن ها ایستاد و مسلمانان را از اهدافِ شومِ آنان آگاه کرد.

کیفیت نه کمیت

این حقیقت، از آیات قرآن به دست می آید که اسلام، بیش از کمیّت، بر «کیفیت عمل» تکیه کرده و برای اخلاص و نیتِ پاک، ارزش فوق العاده ای قائل شده است که آیات فوق، نمونه ای از این منطقِ قرآن است.
همان گونه که از شأن نزولِ آیه پیداست، خداوند، به عمل مختصر کارگر مسلمانی اهمیت داده است که شبی را تا صبح نخوابیده و با قلبی پر از عشق به خدا و اخلاص، کار کرده و توانسته است در لحظات حساس، مقداری خرما به سپاه اسلام کمک کند، و کسانی را که این گونه اعمالِ به ظاهر کوچک را تحقیر می کنند، به شدت توبیخ و تهدید می کند و می گوید مجازاتِ دردناک، در انتظار آنها است.




http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:39 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif




مراد از « سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ »چیست؟



مسلماً منظور خداوند از مسخره کردنِ آنان این نیست که اعمالی را مثل اعمال آن ها انجام می دهد؛ بلکه مراد از مسخره کردن آنان، ممکن است این باشد که در قیامت، به گونه ای با آن ها معامله و برخورد کند که مثل استهزا شدگان تحقیر شوند. همچنین ممکن است مراد، این باشد که خداوند، جزای مسخرۀ آنان را خواهد داد؛ همان گونه که در روایتی از مولا امام رضا علیه السلام نقل شده است:
«مراد از مسخره کردنِ خداوند، آن است که خداوند، کیفر استهزای آنان را می دهد».



عاقبت طعنه زدن به مؤمنان و مسخره کردنِ آن ها


خداوند، در این آیه و آیۀ بعد به عاقبت دنیایی و آخرتی این عملِ ناپسند اشاره می کند. در آیۀ بعد، می فرماید: چون این ها با این عملِ خود، به خدا کفر ورزیدند، فاسقند و خداوند، فاسقان را هدایت نمی کند و اگر شخص محترم و معصومی، همانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم برای آنها هفتاد بار استغفار کند، خداوند، آن ها را نمی بخشد. در این آیه نیز خداوند می فرماید : به سبب این عملشان، خداوند، آن ها را مسخره می کند و در قیامت، دچار عذاب دردناکی خواهند شد.



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:42 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif



پیام های این آیۀ کریمه

1 . عیبجویی و مسخره کردن، کار منافقان است. آنان خود کمک نمی کنند و کمک های دیگران را نیز زیر سوال می برند « الَّذِينَ يَلْمِزُونَ ...».

2 . انفاق از روی میل و رغبت، خصلتِ مؤمنان است « الْمُطَّوِّعِينَ ».

3 . به وظیفۀ خود عمل کنیم و از استهزای دشمن نهراسیم؛ زیرا خداوند، جزای آنان را می دهد« سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ».

4 . خرده گیری و مسخره کردنِ مؤمن، گناهی بزرگ و در پی دارنۀ عذاب سخت الهی است « الَّذِينَ يَلْمِزُونَ ... لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ».

5 . کیفر الهی برای گناهکاران، متناسب با گناه آنان است « فَيَسْخَرُونَ ... سَخِرَ اللّهُ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه چاپ اوقاف


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
3rd June 2013, 06:48 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif
انشاالله بخوانیم و از عاملان به قرآن باشیم نه فقط از حاملان

طوریکه قرآن در تمامی رفتار و اتفاقات زندگیمان تجلی پیدا کند

موفق و موید باشین

http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

soham 313
4th June 2013, 05:52 AM
[golrooz]صفحه ی 112 از قرآن کریم شامل آیات 81 تا 91 از سوره ی توبه[golrooz]


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَٰفَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوٓا۟ أَن يُجَٰهِدُوا۟ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا۟ لَا تَنفِرُوا۟ فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُوا۟ يَفْقَهُونَ(81)
بر جاي ماندگان به [خانه] نشستن خود پس از رسول خدا شادمان شدند و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند در اين گرما بيرون نرويد بگو اگر دريابند آتش جهنم سوزان تر است(81)



فَلْيَضْحَكُوا۟ قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا۟ كَثِيرًا جَزَآءًۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(82)
از اين پس كم بخندند و به جزاي آنچه به دست مي آوردند بسيار بگريند(82)



فَإِن رَّجَعَكَ اللَّهُ إِلَيٰ طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَْٔذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُوا۟ مَعِيَ أَبَدًا وَلَن تُقَٰتِلُوا۟ مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا۟ مَعَ الْخَٰلِفِينَ(83)
و اگر خدا تو را به سوي طايفه اي از آنان بازگردانيد و آنان براي بيرون آمدن [به جنگ ديگري] از تو اجازه خواستند بگو شما هرگز با من خارج نخواهيد شد و هرگز همراه من با هيچ دشمني نبرد نخواهيد كرد زيرا شما نخستين بار به نشستن تن درداديد پس [اكنون هم] با خانه نشينان بنشينيد(83)



وَلَا تُصَلِّ عَلَيٰٓ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَيٰ قَبْرِهِۦٓ إِنَّهُمْ كَفَرُوا۟ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ فَٰسِقُونَ(84)
و هرگز بر هيچ مرده اي از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند(84)



وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَٰلُهُمْ وَأَوْلَٰدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(85)
و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد جز اين نيست كه خدا مي خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود(85)



وَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ ءَامِنُوا۟ بِاللَّهِ وَجَٰهِدُوا۟ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَْٔذَنَكَ أُو۟لُوا۟ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا۟ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَٰعِدِينَ(86)
و چون سوره اي نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند بگذار كه ما با خانه نشينان باشيم(86)



رَضُوا۟ بِأَن يَكُونُوا۟ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ(87)
راضي شدند كه با خانه نشينان باشند و بر دلهايشان مهر زده شده است در نتيجه قدرت درك ندارند(87)



لَٰكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُ جَٰهَدُوا۟ بِأَمْوَٰلِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَٰتُ وَأُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(88)
ولي پيامبر و كساني كه با او ايمان آورده اند با مال و جانشان به جهاد برخاسته اند و اينانند كه همه خوبيها براي آنان است اينان همان رستگارانند(88)



أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(89)
خدا براي آنان باغهايي آماده كرده است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است و در آن جاودانه اند اين همان رستگاري بزرگ است(89)



وَجَآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا۟ اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(90)
و عذرخواهان باديه نشين [نزد تو] آمدند تا به آنان اجازه [ترك جهاد] داده شود و كساني كه به خدا و فرستاده او دروغ گفتند نيز در خانه نشستند به زودي كساني از آنان را كه كفر ورزيدند عذابي دردناك خواهد رسيد(90)



لَّيْسَ عَلَي الضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَي الْمَرْضَيٰ وَلَا عَلَي الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا۟ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَي الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(91)
بر ناتوانان و بر بيماران و بر كساني كه چيزي نمي يابند [تا در راه جهاد ] خرج كنند در صورتي كه براي خدا و پيامبرش خيرخواهي نمايند هيچ گناهي نيست [و نيز] بر نيكوكاران ايرادي نيست و خدا آمرزنده مهربان است(91)



صدق الله العلي العظيم

heavenly
4th June 2013, 09:59 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99802743451218919954.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99802743451218919954.gif)

وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَٰلُهُمْ وَأَوْلَٰدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(85)

و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد جز اين نيست كه خدا مي خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود(85)


ثروت و فرزندان برای شما فتنه یعنی مایه آزمایش هستند


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99802743451218919954.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99802743451218919954.gif)

salar.a
4th June 2013, 01:35 PM
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(89)
خدا براي آنان باغهايي آماده كرده است كه از زير [درختان] آن نهرها روان است و در آن جاودانه اند اين همان رستگاري بزرگ است(89)

درحال حاضر هر کار نیکی که ما انجام میدیم بهشتمونه وبرعکس هرکارگناه جهنم ما است.

soham 313
5th June 2013, 06:47 AM
http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/51.gifصفحه ی 113 از قرآن کریم شامل آیات 92 تا 101 از سوره ی توبهhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/51.gif


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



وَلَا عَلَي الَّذِينَ إِذَا مَآ أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَآ أَجِدُ مَآ أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا۟ وَّأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا۟ مَا يُنفِقُونَ(92)
و [نيز] گناهي نيست بر كساني كه چون پيش تو آمدند تا سوارشان كني [و] گفتي چيزي پيدا نمي كنم تا بر آن سوارتان كنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشك فرو مي ريخت كه [چرا] چيزي نمي يابند تا [در راه جهاد] خرج كنند(92)



۞ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَسْتَْٔذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَآءُ رَضُوا۟ بِأَن يَكُونُوا۟ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(93)
ايراد فقط بر كساني است كه با اينكه توانگرند از تو اجازه [ترك جهاد] مي خواهند [و به اين] راضي شده اند كه با خانه نشينان باشند و خدا بر دلهايشان مهر نهاد در نتيجه آنان نمي فهمند(93)



يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لَّا تَعْتَذِرُوا۟ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَيٰ عَٰلِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَٰدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(94)
هنگامي كه به سوي آنان بازگرديد براي شما عذر مي آورند بگو عذر نياوريد هرگز شما را باور نخواهيم داشت خدا ما را از خبرهاي شما آگاه گردانيده و به زودي خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد آنگاه به سوي داناي نهان و آشكار بازگردانيده مي شويد و از آنچه انجام مي داديد به شما خبر مي دهد(94)



سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا۟ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا۟ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَيٰهُمْ جَهَنَّمُ جَزَآءًۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(95)
وقتي به سوي آنان بازگشتيد براي شما به خدا سوگند مي خورند تا از ايشان صرفنظر كنيد پس از آنان روي برتابيد چرا كه آنان پليدند و به [سزاي] آنچه به دست آورده اند جايگاهشان دوزخ خواهد بود(95)



يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا۟ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْا۟ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَيٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَٰسِقِينَ(96)
براي شما سوگند ياد مي كنند تا از آنان خشنود گرديد پس اگر شما هم از ايشان خشنود شويد قطعا خدا از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد(96)



الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا۟ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيٰ رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(97)
باديه نشينان عرب در كفر و نفاق [از ديگران] سخت تر و به اينكه حدود آنچه را كه خدا بر فرستاده اش نازل كرده ندانند سزاوارترند و خدا داناي حكيم است(97)



وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَآئِرَ عَلَيْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(98)
و برخي از آن باديه نشينان كساني هستند كه آنچه را [در راه خدا] هزينه مي كنند خسارتي [براي خود] مي دانند و براي شما پيشامدهاي بد انتظار مي برند پيشامد بد براي آنان خواهد بود و خدا شنواي داناست(98)



وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْءَاخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَٰتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَٰتِ الرَّسُولِ أَلَآ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِۦٓ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(99)
و برخي [ديگر] از باديه نشينان كساني اند كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند و آنچه را انفاق مي كنند مايه تقرب نزد خدا و دعاهاي پيامبر مي دانند بدانيد كه اين [انفاق] مايه تقرب آنان است به زودي خدا ايشان را در جوار رحمت خويش درآورد كه خدا آمرزنده مهربان است(99)



وَالسَّٰبِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَٰجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَٰنٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا۟ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّٰتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(100)
و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كساني كه با نيكوكاري از آنان پيروي كردند خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند و براي آنان باغهايي آماده كرده كه از زير [درختان] آن نهرها روان است هميشه در آن جاودانه اند اين است همان كاميابي بزرگ(100)



وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَٰفِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا۟ عَلَي النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَيٰ عَذَابٍ عَظِيمٍ(101)
و برخي از باديه نشيناني كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده اي] بر نفاق خو گرفته اند تو آنان را نمي شناسي ما آنان را مي شناسيم به زودي آنان را دو بار عذاب مي كنيم سپس به عذابي بزرگ بازگردانيده مي شوند(101)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
5th June 2013, 07:10 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


همانطور که در آیۀ 41 اشاره شد جهاد باید همه جانبه و با مال و جان باشد.یعنی چهار گزینه در ارتباط با توانایی فرد و شرکت در جهاد وجود دارد:

اول : فردی هم قدرت مالی دارد و هم قدرت جانی،پس باید از هر دو استفاده کند

دوم : فردی توان جسمی دارد اما استطاعت مالی ندارد؛ این فرد باید با جان خودش در جهاد شرکت کند

سوم : فردی فقط قدرت مالی دارد هر چند اندک؛ ولی توان جسمی ندارد این فرد باید از مالش در راه جهاد بگذرد و با زبان و تبلیغ از مجاهدان حمایت کند.

چهارم : فردی نه قدرت مالی دارد و نه توان جسمی که چنین فردی هم وظایفی (مانند با زبان و تبلیغ از مجاهدان حمایت کردن) برعهده دارد که به آن در آیات بعدی اشاره خواهد شد.

در آیۀ 90 سورۀ توبه:
«وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛


«و عذرخواهان باديه‏نشين [نزد تو] آمدند تا به آنان اجازه [ترك جهاد] داده شود و كسانى كه به خدا و فرستاده او دروغ گفتند نيز در خانه نشستند به زودى كسانى از آنان را كه كفر ورزيدند عذابى دردناك خواهد رسيد»




خداوند دو گروه متفاوت از هم که در جهاد شرکت نمی کنند را معرفی کرده است چنانچه در تفسیر المیزان آمده است:


«باید توجه داشت که در این آیه، سخن از دو گروه متفاوت به میان آمده و نه یک گروه.گروه یکم کسانی هستند که به علت عذرهای موجهی مانند نداشتن استطاعت مالی یا ناتوانی جسمی اجازه می گیرند که در فریضۀ مهم جهاد شرکت نکنند؛ اما گروه دوم، منافقان دروغگویی هستند که بدون هیچ عذر موجهی از جهاد سرباز می زنند. خداوند با مقایسۀ این دو گروه، پستی و شقاوت گروه دوم را آشکار فرموده است.»



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
5th June 2013, 07:18 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


در آیۀ 91 همین سوره :


«لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛


«بر ناتوانان و بر بيماران و بر كسانى كه چيزى نمى‏يابند [تا در راه جهاد ] خرج كنند در صورتى كه براى خدا و پيامبرش خيرخواهى نمايند هيچ گناهى نيست [و نيز] بر نيكوكاران ايرادى نيست و خدا آمرزنده مهربان است»

خدا تکلیفی را برعهدۀ افرادی که بخاطر عذرهای موجه نمی توانند در جهاد شرکت کنند گذاشته است در تفسیر نمونه آمده است:

«این آیه، تکلیف دیگری را برای گروه اول معین کرده و فرموده که گرچه آنها توانایی گرفتن سلاح به دست و شرکت در میدان نبرد را ندارند، این توانایی را دارند که مجاهدان را با سخن و طرز رفتار خود تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند ئ روحیۀ آن ها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند و به عکس، تا آنجا که توانایی دارند، در تضعیف روحیۀ دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند؛ زیرا که کلمۀ «نصح» که در اصل به معنای اخلاص است، کلمۀ جامعی است که هرگونه خیر خواهی و اقدام مخلصانه را شامل می شود. از این آیه فهمیده می شود که هیچ کس به طور کامل از همکاری با مجاهدان راه خدا معاف نیست. حتی آنها که بیمار و نابینا هستند و طبعا قادر به برداشتن سلاح و شرکت در میدان نبرد نیستند، باید با زبان و تبلیغ و عمل، از جهادگران حمایت کنند. در حقیقت جهاد مراحلی دارد و معذور بودن از یک مرحله، دلیل بر معذور بودن از مراحل دیگر نیست.»



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
5th June 2013, 07:23 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


در آیات 91 و 92:


وَلاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلاَّ يَجِدُواْ مَا يُنفِقُونَ ﴿92﴾



«و [نيز] گناهى نيست بر كسانى كه چون پيش تو آمدند تا سوارشان كنى [و] گفتى چيزى پيدا نمى‏كنم تا بر آن سوارتان كنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشك فرو مى‏ريخت كه [چرا] چيزى نمى‏يابند تا [در راه جهاد] خرج كنند»

خداوند به پاداش کسانی اشاره می کند که نمی توانند در جهاد شرکت کنند، ولی قلبشان با مجاهدان است؛ در تفسیر نمونه آمده است:

«از پاره ای از روایات استفاده می شود که گروه های معذور، نه تنها از تکلیف نبرد معاف اند و از مجازات برکنار، بلکه به مقدار اشتیاقشان به شرکت در میدان جهاد، در پاداش ها و افتخارات مجاهدان شریک اند. در حدیثی از پیامبر(ص) می خوانیم که هنگامی که از غزوۀ تبوک بازگشت و به مدینه رسید فرمودند:«شما در این شهر مردانی را پشت سر گذاشتید که در تمام مسیر با شما بودند. هر گامی که برداشتید و هر مالی که در این راه انفاق کردید و هر سرزمینی را که پیمودید، با شما همراه بودند.» عرض کردند ای رسول خدا، چگونه با ما بودند؛ با اینکه در مدینه ماندند؟! پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: «به این دلیل که آنها به خاطر عذر نتوانستند در جهاد شرکت کنند (اما قلبشان با ما بود.)»»



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
5th June 2013, 07:26 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿94﴾



«هنگامى كه به سوى آنان بازگرديد براى شما عذر مى‏آورند بگو عذر نياوريد هرگز شما را باور نخواهيم داشت‏خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانيده و به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى‏شويد و از آنچه انجام مى‏داديد به شما خبر مى‏دهد»

در شأن نزول این آیه و دو آیۀ بعد نقل شده است که پس از آن که پیامبر(ص) از جنگ تبوک به مدینه بازگشتند، گروهی از منافقان را که از جهاد در راه خدا سرباز زده بودند و شمارشان به هشتاد نفر می رسید، طرد کرده، دربارۀ ایشان فرمودند: «نه با آنها نشست و برخاست کنید و نه با آنها سخن بگویید. » این آیات به وضعیت آنها اشاره دارد {المیزان}


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
5th June 2013, 07:33 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

سَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴿95﴾




«وقتى به سوى آنان بازگشتيد براى شما به خدا سوگند مى‏خورند تا از ايشان صرفنظر كنيد پس از آنان روى برتابيد چرا كه آنان پليدند و به [سزاى] آنچه به دست آورده‏اند جايگاهشان دوزخ خواهد بود»

اعراض از منافقان:

کلمات «تُعرضوا» و «اَعرِضوا» هر دو از مادۀ «اِعراض» هستند؛ ولی برای دو معنا به کار می روند. معنای نخست وقتی است که منافقین از مؤمنان درخواست اعراض می کنند «لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ»؛بدین معنی که از شما می خواهند در برابر نفاق آنها سکوت کنید و آنها را سرزنش نکنید. معنای دوم وقتی است که خدا به مؤمنان می فرماید: «أَعْرِضُواْ عَنْهُمْ»؛«از آنها اعراض کنید». این به معنای روی گردانی از منافقان به خاطر کوچک شمردن و خوار کردن و هم نشین نشدن با آنان است. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده که «چهار چیز دل ها را فاسد می کند و یکی از آن چهار چیز ، هم نشینی با مردگان است.»؛ پرسیدند: ای رسول خدا، مردگان چه کسانی هستند؟ فرمودند : «گمراهان از ایمان و منحرفان از احکام الهی». {وسائل الشیعه، ج 16، ص 266}




http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

aty.a
5th June 2013, 09:07 AM
http://uc-njavan.ir/images/7um2vm66e9jm7ak7fw8.gif (http://uc-njavan.ir/)


از سخنان امام زمان(عج):
دختر رسول خدا برای من اسوه حسنه است که از او تبعیت می کنم.
-----------------------------------------------------------------------------------------
من تضمین میکنم که هریک از شیعیان تقوا پیشه کند از
فتنه ها و ظلمت های گمراهی در امان باشد.
--------------------------------------------------------------------------------------
همه برای ظهور من دعا کنیدشما پیوسته در دایره
نظارت من هستید
بی تردید نجات شما در ظهور من است.
---------------------------------------------------------------------------------------
التماس دعا

سیدپویا
5th June 2013, 11:32 AM
خیلی گلی واقعا اگه بر خدا توککل کنی میتونیم قران را ختم کنیم

salar.a
5th June 2013, 10:36 PM
بسیار تشکر میکنم ازاین کار بسیار جالب.نکته ای مهم که باید بگم اینه که باید درقران تدبر بشه.تدبر یعنی چه؟یعنی دقت وتفکر درایات قران که هم بفهمیم وهم عمل کنیم. تفکر درقران مخصوص فقط فقها نیست بلکه همه باید این کاررو بکنن

soham 313
6th June 2013, 07:23 AM
[golrooz] صفحه ی 114 از قرآن کریم شامل آیات 102 تا 111 از سوره ی توبه [golrooz]



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



وَءَاخَرُونَ اعْتَرَفُوا۟ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا۟ عَمَلًا صَٰلِحًا وَءَاخَرَ سَيِّئًا عَسَي اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(102)
و ديگراني هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته را با [كاري] ديگر كه بد است درآميخته اند اميد است خدا توبه آنان را بپذيرد كه خدا آمرزنده مهربان است(102)



خُذْ مِنْ أَمْوَٰلِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(103)
از اموال آنان صدقه اي بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه شان سازي و برايشان دعا كن زيرا دعاي تو براي آنان آرامشي است و خدا شنواي داناست(103)



أَلَمْ يَعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَٰتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(104)
آيا ندانسته اند كه تنها خداست كه از بندگانش توبه را مي پذيرد و صدقات را مي گيرد و خداست كه خود توبه پذير مهربان است(104)



وَقُلِ اعْمَلُوا۟ فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَيٰ عَٰلِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَٰدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(105)
و بگو [هر كاري مي خواهيد] بكنيد كه به زودي خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست و به زودي به سوي داناي نهان و آشكار بازگردانيده مي شويد پس ما را به آنچه انجام مي داديد آگاه خواهد كرد(105)



وَءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(106)
و عده اي ديگر [كارشان] موقوف به فرمان خداست يا آنان را عذاب مي كند و يا توبه آنها را مي پذيرد و خدا داناي سنجيده كار است(106)



وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا۟ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًۢا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَآ إِلَّا الْحُسْنَيٰ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَٰذِبُونَ(107)
و آنهايي كه مسجدي اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگي ميان مؤمنان است و [نيز] كمينگاهي است براي كسي كه قبلا با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند ياد مي كنند كه جز نيكي قصدي نداشتيم و[لي] خدا گواهي مي دهد كه آنان قطعا دروغگو هستند(107)




لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَيٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا۟ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ(108)
هرگز در آن جا مايست چرا كه مسجدي كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده سزاوارتر است كه در آن [به نماز] ايستي [و] در آن مرداني اند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خدا كساني را كه خواهان پاكي اند دوست مي دارد(108)




أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَٰنَهُ عَلَيٰ تَقْوَيٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَٰنٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَٰنَهُ عَلَيٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّٰلِمِينَ(109)
آيا كسي كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودي خدا نهاده بهتر است يا كسي كه بناي خود را بر لب پرتگاهي مشرف به سقوط پي ريزي كرده و با آن در آتش دوزخ فرو مي افتد و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمي كند(109)




لَا يَزَالُ بُنْيَٰنُهُمُ الَّذِي بَنَوْا۟ رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّآ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(110)
همواره آن ساختماني كه بنا كرده اند در دلهايشان مايه شك [و نفاق] است تا آنكه دلهايشان پاره پاره شود و خدا داناي سنجيده كار است(110)




۞ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَيٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَيٰةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَيٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا۟ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(111)
در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاي] اينكه بهشت براي آنان باشد خريده است همان كساني كه در راه خدا مي جنگند و مي كشند و كشته مي شوند [اين] به عنوان وعده حقي در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسي از خدا به عهد خويش وفادارتر است پس به اين معامله اي كه با او كرده ايد شادمان باشيد و اين همان كاميابي بزرگ است(111)



صدق الله العلي العظيم

عبدالله91
6th June 2013, 07:49 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿105)


«و بگو [هر كارى مى‏خواهيد] بكنيد كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى‏شويد پس ما را به آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهد كرد»

در قرآن کریم، از روش های گوناگونی برای غفلت زدایی انسان استفاده شده است؛ از جمله توجه دادن انسان به این که اعمال وی، ناظر و مراقب دارد و اعمال او نه تنها در دید خداوند می باشد، بلکه حتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیگر اولیای دین نیز شاهد آنند. این آیۀ شریفه، به همگان خطاب می کند که عمل کنید و بدانید که هر رفتاری که داشته باشید (چه عمل خوب و چه عمل بد) خداوند و پیامبرش و مؤمنان آن را می بینند و شما در معرض دید آن ها خواهید بود.
اطلاع خداوند از اعمال، بدیهی است؛ اما منظور از دیدن اعمال توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان چیست؟ آیا از طریق عادی آگاه می شوند یا گونۀ خاصی از آگاهی است؟ و نیز توجه و ایمان به این حقیقت چه اثر عمیقی در پاک سازی اعمال و نیّات دارد؟

اعلام مهم

این آیۀ شریفه، با «قُل» شروع می شود و بیانیه ای است که اعلام می کند هر جه خدا به شما دستور داده است، انجام دهید زیرا او عمل شما را می بیند. یعنی کارهای شما را می داند و بدان پاداش می دهد و نیز پیامبرِ او همۀ آن را می داند و نزد خدا بدان گواهی می دهد، همچنین مؤمنان نیز آن را می دانند.




http://uc-njavan.ir/images/af91qcs3e52nyomdfz10.gif

عبدالله91
6th June 2013, 07:52 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif



عرضۀ اعمال

اگر انسان احساس کند شخصی مراقب او است، معمولا وضع خود را چنان تنظیم می کند که مورد اشکال نباشد. شخصیّت مراقب نیز در مراقبت تأثیر دارد. از کسانی که قطعا بر اعمال فرد ناظر و آگاه هستند، علاوه بر خدا، رسول او و مؤمنان واقعی می باشند. این آیه طبق عقیدۀ شیعه، عرضه اعمال بر اولیای خدا را بیان می کند.
این آگاهی و نظارت بر اعمال، مقدمۀ پاداش و کیفری است که در جهان دیگر در انتظار او است؛ لذا به دنبال این جمله می افزاید: و به زودی به سوی کسی که آگاه از پنهان و آشکار است، باز می گردید، و شما را به آن چه عمل کرده اید خبر می دهد و طبق آن جزا خواهد داد.

مؤمنان ناظر چه کسانی هستند؟

منظور از مؤمنان در آیه، تمام افراد با ایمان نیستند؛ بلکه گروه خاصی هستند؛ زیرا به طور مسلم، اعمال مردم برای همۀ مؤمنان مشهود نیست و از آن اطلاعی ندارند؛ پس مراد از «المؤمنون» فقط گروه خاصی هستند ( الف و لام در «المؤمنون» برای عهد است، نه برای جنس ). این مؤمنان خاص، به اذن خدا از اسرار غیب آگاهند و به مقامی رسیده اند که مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و در طراز او بوده و آنها نیز شاهد اعمال هستند. آن ها همان صلحای امت می باشند که در أس آنها امامان معصوم علیهم السلام قرار دارند که جانشین پیامبر صلی الله علیه واله بوده و از مقام ولایت الهی برخوردارند.
روایات فراوانی نیز وارد شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و جانشینان او از اعمال همۀ امت آگاه بوده و خداوند، از طریق خاصی اعمال امت را بر آنها عرضه می کند. نیز آمده است که اعمال امت، هر هفهدو هر شبانه روز بر پیامبرصلی الله علیه وآله – حتی پس از رحلت حضرت – از سوی خداوند عرضه می شود.
با پذیرش این حقیقت می فهمیم این افراد، مؤمنان خاصی هستند و این عرضۀ اعمال شامل همۀ دوران – حتی پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز – بوده است و هم به روح آن حضرت و هم به حجت زندۀ خدا عرضه می شود. از سوی دیگر، آیۀ شریفه دلیلی بر وجود امام زنده در هر عصر می باشد.




http://uc-njavan.ir/images/l8l4803cikkvq6igfz6.gif

عبدالله91
6th June 2013, 07:56 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


در محضر پیامبر و معصومان علیهم السلام

مولا امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«تمام اعمال مردم، هر روز صبح به پیامبر عرضه می شود؛ اعمال نیکان و بدان؛ بنابرابن مراقب باشید و این مفهوم گفتار خداوند است که می فرماید:«وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ». این را فرمودند ساکت شدند.»

در حدیث دیگری مولا امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:

«تمام اعمال شما بر پیامبرتان هر عصر پنج شنبه عرضه می شود؛ بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه شود، شرم کنید.»

این عرضه، روزانه یا هر هفته و هر ماه انجام می شود؛ اگر اعمال ما خوب باشد، اولیای خدا از ما شادمان شده و اگر ناشایست باشد، نگران و اندوهگین می گردند.

مولا امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«ای مردم! با گناه خود، رسول خدا را نارا حت نکنید».




http://uc-njavan.ir/images/pl7xcsihqp57b831vi.gif

عبدالله91
6th June 2013, 08:01 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

پیام های این آیۀ شریفه

1 . هر چه بینندۀ اعمال بیشتر باشد، شرم و حیای انسان از خلافکاری بیشتر است؛ به ویژه اگر بیننده، خدا و پیامبر و مؤمنان باشند« فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ».

2 . عمل، معیار سنجش است. آنچه در دنیا بر اولیای خدا عرضه می شود، عمل است. همچنین آنچه در قیامت مورد حساب قرار می گیرد، عمل است « اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ ... فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ».

3 . اعمال انسان، حقایقی دارد که در قیامت برای او روشن خواهد شد « فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ ... فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ».

4 . توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش، بازدارندۀ او از خطا و تشویق کننده به نیکی ها است « قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ ... فَيُنَبِّئُكُم ... ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه چاپ اوقاف



http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

aty.a
6th June 2013, 08:59 AM
http://uc-njavan.ir/images/ghedivpt26x573h4t4j.gif (http://uc-njavan.ir/)


مدائنی روایت میکند که حضرت علی ع جمعی را دم در خانه خود دید از قنبر پرسیدند.
این ها کیستند؟
گفت:ای امیر المومنین!ان ها عده ای ازشیعیان تو هستند.
امام فرمود:پس چرا من اثری از تشیع درسیمای ان ها نمی بینم؟
قنبر جواب داد:مگر سیمای ان ها بایدچگونه باشد؟
امام ع جواب دادند:شکم تهی از فرط گرسنگی
لب خشک از تشنگی
چشم نمناک از گریه و زاری

soham 313
7th June 2013, 07:35 AM
[golrooz] صفحه ی 115 از قرآن کریم شامل آیات 112 تا 120 از سوره ی توبه [golrooz]



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده



التَّٰٓئِبُونَ الْعَٰبِدُونَ الْحَٰمِدُونَ السَّٰٓئِحُونَ الرَّٰكِعُونَ السَّٰجِدُونَ الْءَامِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(112)
[آن مؤمنان] همان توبه كنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزه داران ركوع كنندگان سجده كنندگان وادارندگان به كارهاي پسنديده بازدارندگان از كارهاي ناپسند و پاسداران مقررات خدايند و مؤمنان را بشارت ده(112)




مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَن يَسْتَغْفِرُوا۟ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوٓا۟ أُو۟لِي قُرْبَيٰ مِنۢ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَٰبُ الْجَحِيمِ(113)
بر پيامبر و كساني كه ايمان آورده اند سزاوار نيست كه براي مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند طلب آمرزش كنند هر چند خويشاوند [آنان] باشند(113)




وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٌ(114)
و طلب آمرزش ابراهيم براي پدرش جز براي وعده اي كه به او داده بود نبود و[لي] هنگامي كه براي او روشن شد كه وي دشمن خداست از او بيزاري جست راستي ابراهيم دلسوزي بردبار بود(114)




وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًۢا بَعْدَ إِذْ هَدَيٰهُمْ حَتَّيٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(115)
و خدا بر آن نيست كه گروهي را پس از آنكه هدايتشان نمود بي راه بگذارد مگر آنكه چيزي را كه بايد از آن پروا كنند برايشان بيان كرده باشد آري خدا به هر چيزي داناست(115)




إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِ وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ(116)
در حقيقت فرمانروايي آسمانها و زمين از آن خداست زنده مي كند و مي ميراند و براي شما جز خدا يار و ياوري نيست(116)




لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَي النَّبِيِّ وَالْمُهَٰجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنۢ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(117)
به يقين خدا بر پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او پيروي كردند ببخشود بعد از آنكه چيزي نمانده بود كه دلهاي دسته اي از آنان منحرف شود باز برايشان ببخشود چرا كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است(117)




وَعَلَي الثَّلَٰثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا۟ حَتَّيٰٓ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوٓا۟ أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّآ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوٓا۟ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(118)
و [نيز] بر آن سه تن كه بر جاي مانده بودند [و قبول توبه آنان به تعويق افتاد] تا آنجا كه زمين با همه فراخي اش بر آنان تنگ گرديد و از خود به تنگ آمدند و دانستند كه پناهي از خدا جز به سوي او نيست پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد تا توبه كنند بي ترديد خدا همان توبه پذير مهربان است(118)




يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ اتَّقُوا۟ اللَّهَ وَكُونُوا۟ مَعَ الصَّٰدِقِينَ(119)
اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد(119)




مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا۟ عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا۟ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَُٔونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَٰلِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(120)
مردم مدينه و باديه نشينان پيرامونشان را نرسد كه از [فرمان] پيامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزيزتر از جان او بدانند چرا كه هيچ تشنگي و رنج و گرسنگيي در راه خدا به آنان نمي رسد و در هيچ مكاني كه كافران را به خشم مي آورد قدم نمي گذارند و از دشمني غنيمتي به دست نمي آورند مگر اينكه به سبب آن عمل صالحي براي آنان [در كارنامه شان] نوشته مي شود زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمي كند(120)




صدق الله العلي العظيم

soham 313
7th June 2013, 10:07 AM
(آيه 112)
همان گونه كه روش قرآن مجيد است كه در آيه‏اى سخنى را به اجمال برگزار مى‏كند و در آيه بعد به شرح و توضيح آن مى‏پردازد، در اين آيه مؤمنان را كه فروشندگان جان و مال به خدا هستند با نه صفت بارز معرفى مى‏كند.

1- «آنها توبه كارانند» (التَّائِبُونَ). و دل و جان خود را به وسيله آب توبه از آلودگى گناه شستشو مى‏دهند.

2- «آنها عبادت كارانند» (الْعابِدُونَ). و در پرتو راز و نياز با خدا و پرستش ذات پاك او خودسازى مى‏كنند».

3- «آنها (در برابر نعمتهاى مادى و معنوى پروردگار) سپاس مى‏گويند» (الْحامِدُونَ).

4- «آنها از يك كانون عبادت و پرستش به كانون ديگرى رفت و آمد دارند» (السَّائِحُونَ).

و به اين ترتيب برنامه‏هاى خودسازى آنان در پرتو عبادت، در محيط محدودى خلاصه نمى‏شود، و به افق خاصى تعلق ندارد، بلكه همه جا كانون عبوديت پروردگار و خودسازى و تربيت براى آنهاست.

5- «آنها كه در برابر عظمت خدا ركوع مى‏كنند» (الرَّاكِعُونَ).

6- «آنها كه سر بر آستانش مى‏سايند و سجده مى‏آورند» (السَّاجِدُونَ).

7- «آنها كه مردم را به نيكيها دعوت مى‏كنند» (الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).

8- «آنها كه (تنها به وظيفه دعوت به نيكى قناعت نمى‏كنند بلكه) با هر گونه فساد و منكرى مى‏جنگند» (وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ).

9- «و آنها كه (پس از اداى رسالت امر به معروف و نهى از منكر، به آخرين و مهمترين وظيفه اجتماعى خود يعنى) حفظ حدود الهى، و اجراى قوانين او، و اقامه حق و عدالت قيام مى‏كنند» (وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ).

پس از ذكر اين صفات نه گانه، خداوند بار ديگر چنين مؤمنان راستين و تربيت يافتگان مكتب ايمان و عمل را تشويق مى‏كند، و به پيامبرش مى‏گويد: «اين مؤمنان را بشارت ده» (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

soham 313
7th June 2013, 10:08 AM
(آيه 113)-

شأن نزول:

در مورد نزول اين آيه و آيه بعد نقل شده است كه گروهى از مسلمانان به پيامبر اسلام مى‏گفتند: آيا براى پدران ما كه در عصر جاهليت از دنيا رفتند طلب آمرزش نمى‏كنى؟ آيات مزبور نازل شد و به همه آنها اخطار كرد كه هيچ كس حق ندارد براى مشركان استغفار نمايد.

تفسير:

آيه، نخست با تعبيرى رسا و قاطع پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان را از استغفار براى مشركان نهى مى‏كند و مى‏گويد: «شايسته نيست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و افراد با ايمان براى مشركان طلب آمرزش كنند» (ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ).

سپس براى تأكيد و تعميم اضافه مى‏كند: «حتى اگر از نزديكانشان باشند» (وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبى‏).

بعدا دليل اين موضوع را ضمن جمله‏اى چنين توضيح مى‏دهد: «بعد از آن كه براى مسلمانان روشن شد كه مشركان اهل دوزخند» طلب آمرزش براى آنها معنى ندارد (مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ).

اين كارى است بيهوده و آرزويى نابجا چرا كه مشرك به هيچ وجه قابل آمرزش نيست.


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-7.ht (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

soham 313
7th June 2013, 10:10 AM
(آيه 114)
در اين آيه به پاسخ اين سؤال- كه اگر اين كار ممنوع است چرا ابراهيم براى «آزر» استغفار كرد؟- پرداخته مى‏گويد: «و استغفار ابراهيم براى پدرش [عمويش آزر] به خاطر وعده‏اى بود كه به او داد، اما هنگامى كه براى او آشكار شد كه وى دشمن خداست از او بيزارى جست» و برايش استغفار نكرد (وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ).

در پايان آيه اضافه مى‏كند: «ابراهيم (كسى بود كه در پيشگاه خدا خاضع و از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان، و مردى بزرگوار و) مهربان و بردبار بود» (إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ).

هر گونه پيوندى با دشمنان بايد قطع شود:

از آيات متعددى از قرآن اين موضوع به خوبى استفاده مى‏شود كه هرگونه پيوند و همبستگى خويشاوندى و غير خويشاوندى بايد تحت الشعاع پيوندهاى مكتبى قرار گيرد و اين پيوند (ايمان به خدا و مبارزه با هرگونه شرك و بت پرستى) بايد بر تمام روابط مسلمانان حاكم باشد، چرا كه اين پيوند يك پيوند زير بنايى و حاكم بر همه مقدرات اجتماعى آنهاست.



منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html

soham 313
7th June 2013, 10:13 AM
(آيه 117)

شأن نزول:

اين آيه در مورد غزوه تبوك و مشكلات طاقت فرسايى كه به مسلمانان در اين جنگ رسيد نازل شده، اين مشكلات به قدرى بود كه گروهى تصميم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفيق الهى شامل حالشان شد، و همچنان پابرجا ماندند.

تفسير:

اين آيه اشاره به شمول رحمت بى‏پايان پروردگار نسبت به پيامبر و مهاجرين و انصار در آن لحظات حساس كرده، مى‏گويد: «رحمت خدا شامل حال پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مهاجران و انصار، همانها كه در موقع شدت و سختى از او پيروى كردند، شد» (لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ).

سپس اضافه مى‏كند: «اين شمول رحمت الهى به هنگامى بود كه بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتيها نزديك بود دلهاى گروهى از مسلمانان از جاده حق منحرف شود» و تصميم به مراجعت از تبوك بگيرند (مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ).

دگر بار تأكيد مى‏كند كه «بعد از اين ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت، و توبه آنها را پذيرفت، زيرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحيم است» (ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

soham 313
7th June 2013, 10:15 AM
(آيه 118)

شأن نزول:

سه نفر از مسلمانان به نام «كعب بن مالك» و «مرارة بن ربيع» و «هلال بن اميه» از شركت در جنگ تبوك، و حركت همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سرباز زدند، ولى اين به خاطر آن نبود كه جزء دار و دسته منافقان باشند، بلكه به خاطر سستى و تنبلى بود، چيزى نگذشت كه پشيمان شدند.

هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از صحنه تبوك به مدينه بازگشت، خدمتش رسيدند و عذرخواهى كردند، اما پيامبر صلّى اللّه عليه و آله حتى يك جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نيز دستور داد كه احدى با آنها سخن نگويد.

آنها در يك محاصره عجيب اجتماعى قرار گرفتند، بطورى كه فضاى مدينه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد كه مجبور شدند براى نجات از اين خوارى و رسوايى بزرگ، شهر را ترك گويند و به كوههاى اطراف مدينه پناه ببرند.

سر انجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پيشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آيه در اين زمينه نازل گرديد.

تفسير:

زندان محاصره اجتماعى گنهكاران! نه تنها آن گروه عظيم مسلمانان را كه در جهاد شركت كرده بودند، مورد رحمت خويش قرار داد «بلكه آن سه نفر را كه (از شركت در جهاد تخلف ورزيده بودند و) جنگجويان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند، نيز مشمول لطف خود قرار داد» (وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا).

اما اين لطف الهى به آسانى شامل حال آنها نشد، بلكه آن به هنگامى بود كه آن سه نفر در محاصره شديد اجتماعى قرار گرفتند، و مردم همگى با آنها قطع رابطه كردند، «آن چنان كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد» (حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).

و سينه آنها چنان از اندوه آكنده شد كه گويى «جايى در وجود خويش براى خود نمى‏يافتند» (وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ). تا آنجا كه خود آنها نيز از يكديگر قطع رابطه كردند.

و به اين ترتيب همه راهها به روى آنها بسته شد، «و يقين پيدا كردند كه پناهگاهى از خشم خدا جز از طريق بازگشت به سوى او نيست» (وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ).

«بار ديگر (رحمت خدا به سراغ آنان آمد، و) توبه و بازگشت حقيقى و خالصانه را بر آنان آسان ساخت، تا توبه كنند» (ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا).

چرا كه «خداوند توبه پذير و رحيم است» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

soham 313
7th June 2013, 10:26 AM
(آيه 119)
با صادقان باشيد: در آيات گذشته، سخن در باره گروهى از متخلفان در ميان بود، اما در آيه مورد بحث اشاره به نقطه مقابل آنها كرده به همه مسلمانان دستور مى‏دهد كه رابطه خود را با راستگويان و آنها كه بر سر پيمان خود ايستاده‏اند محكم بداريد.

نخست مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ).

و براى اين كه بتوانيد راه پر پيچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپيمائيد اضافه مى‏كند: «با صادقان باشيد» (وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ).

«صادقين» آنهايى هستند كه تعهدات خود را در برابر ايمان به پروردگار به خوبى انجام مى‏دهند، نه ترديدى به خود راه مى‏دهند، نه عقب نشينى مى‏كنند، نه از انبوه مشكلات مى‏هراسند بلكه با انواع فداكاريها، صدق ايمان خود را ثابت مى‏كنند.

شك نيست كه اين صفات مراتبى دارد كه بعضى مانند امامان معصوم عليهم السّلام در قله آن قرار گرفته‏اند و بعضى ديگر در مرحله پايينتر.


منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

soham 313
7th June 2013, 10:29 AM
(آيه 120)
مشكلات مجاهدان بى‏پاداش نمى‏ماند: در آيات گذشته بحثهايى پيرامون سرزنش كسانى كه از غزوه تبوك خوددارى كرده بودند، به ميان آمد، اين آيه و آيه بعد به عنوان يك قانون كلى و همگانى، بحث نهايى را روى اين موضوع مى‏كند.

نخست مى‏گويد: «مردم مدينه و باديه نشينانى كه در اطراف اين شهر (كه مركز و كانون اسلام است) زندگى مى‏كنند حق ندارند، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تخلف جويند» (ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ).

«و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند» (وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ). چرا كه او رهبر امت، و پيامبر خدا، و رمز بقاء و حيات ملت اسلام است.

اين وظيفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است كه رهبران خويش را همچون جان خويش، بلكه بيشتر گرامى دارند و در حفظ آنان بكوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا كه خطر براى آنها خطر براى امت است.

سپس به پاداشهاى مجاهدان كه در برابر هر گونه مشكلى در راه جهاد نصيبشان مى‏شود، اشاره كرده و روى هفت قسمت از اين مشكلات و پاداش آن انگشت مى‏گذارد و مى‏گويد: «اين به خاطر آن است كه هيچ گونه تشنگى به آنها نمى‏رسد» (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ). «و هيچ رنج و خستگى پيدا نمى‏كنند» (وَ لا نَصَبٌ).

«و هيچ گرسنگى در راه خدا دامن آنها را نمى‏گيرد» (وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ). «و در هيچ نقطه خطرناك و ميدان پرمخاطره‏اى كه موجب خشم و ناراحتى كفار است قرار نمى‏گيرند» (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ).

«و هيچ ضربه‏اى از دشمن بر آنها وارد نمى‏شود» (وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا).

«مگر اين كه در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مى‏شود» (إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ).

و مسلما پاداش يك به يك آنها را از خداوند بزرگ دريافت خواهند داشت، «زيرا خدا پاداش نيكوكاران را هيچ گاه ضايع نمى‏كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-7.html)

arzu
7th June 2013, 11:32 AM
من يه كاري كردم ولي توبه كردم برام دعا كنين توبه ام رو نشكنم ديگه دارم ديگه از خدام خجالت ميكشم .

Almas Parsi
7th June 2013, 12:25 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07080991255925349354.gif
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

پایداری در کار
رسول خدا (صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله) :
أحَبُّ الأعْمالِ إلَی اللهِ أدْوَمُها وَإنْ قَلَّ
محبوبترین کارها پیش خداوند پایدارترین آنهاست، اگر چه اندک باشد

To God, the best act is the one which is more lasting, however scanty that might be.

صحیح مسلم، ح 1305

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

عبدالله91
7th June 2013, 12:39 PM
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿119)

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد»

ارزیابی اعمال و درستی رفتار و حقانیت اعتقادات، نیازمند معیاری برای تشخیص است که این مسألۀ اساسی را خداوند در این آیۀ شریف بیان کرده است. همچنین آیۀ فوق از دلائل محکمی است که برای اثبات حقانیت مذهب امامیه و امامت ائمه طاهرین علیهم السلام به آن استناد شده است.

ویژگی های صادقان

قرآن مجید صادقان را با ویژگی هایی معرفی کرده است؛ از جمله :

الف – ایمان به تمام مقدسات و عمل در تمام زمینه ها

«لَّيْسَ الْبِرَّ ... وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ »{بقره :177}

در این آیه، حقیقت نیکوکاری را چنین تفسیر می کند: ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانی و پیامبران، سپس انفاق در راه خدا به نیازمندان و محرومان، و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و وفای به عهد و استقامت برابر مشکلات هنگام جهاد و پس از ذکر همۀ اینها می فرماید: کسانی که این صفات رادارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند.

و به این ترتیب، صادق کسی است که دارای ایمان به تمام مقدسات و به دنبال آن، عمل در تمام زمینه ها باشد.

عبدالله91
7th June 2013, 12:42 PM
ب – متعهد برابر پروردگار


«صدق» مجموعه ای از ایمان و عمل است که در آن، هیچ گونه تردید و تخلفی نباشد.



«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»{حجرات:15}


«در حقيقت مؤمنان كسانى‏اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏اند اينانند كه راستكردارند»

در جای دیگر می فرماید:



«لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» {حشر : 8}

در این آیه، مؤمنان محرومی که برخلاف همۀ مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود، بیرون رانده شدند و جز رضای خدا و یاری پیامبر صلی الله علیه و آله هدفی نداشتند، «صادقان» معرفی شده اند. از این آیات، بدست می آید که «صادقین» آن هایی هستند که تعهدات خود را برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام می دهند، نه تردیدی به خود راه می دهند، نه عقب نشینی می کنند، نه از انبوه مشکلات می هراسند؛ بلکه با انواع فداکاری ها، صدق ایمان خود را ثابت می کنند.
شک نیست که این صفات مراتبی دارد؛ بعضی ممکن است در قلۀ آن قرار گرفته باشند که آنها را معصومان می نامیم و بعضی در مراحل پایین تر.

عبدالله91
7th June 2013, 12:44 PM
صادقان چه کسانی هستند؟


در آیۀ فوق، دو دستور داده شده است؛ نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقان. اگر مفهوم صادقان در عایه عام باشد و همۀ مؤمنان را شامل گردد، باید گفته شود «کونوا من الصادقین» از صادقان باشید، نه اینکه با صادقان باشید. این خود دلیل روشنی است که «صادقان» در آیه به معنای گروه خاصی است. آیا اگر کسی معصوم نباشد، ممکن است بدون قید و شرط، دستور پیروی و همگامی با او صادر شود آیا این خود دلیل بر آن نیست که این گروه تنها معصومانند؟


چون صدق مراتبی دارد، صدق در کلام و صدق در افعال و صدق در اخلاق و صدق در عقاید و از سویی آیه، صادق مطلق را مطرح می کند که در همۀ مراتب صادق باشند؛ زیرا اگر در یک مرتبه صداقت نداشته باشند، پیروی از آنان حرام است و خداوند نیز به حرام دستور نمی دهد؛ پس صادق مطلق در همۀ مراتب مترادف با معصوم است که آنان کسانی جز چهارده معصوم علیهم السلام نیستند.
در روایات شیعه و سنی آمده است که مقصود از «صادِقِینَ»، خاندان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشند.


منظور از همراهی چیست؟


همراهی، فقط همنشینی نیست؛ بلکه همگامی و اطاعت از آنان است. مولا امام رضا علیه السلام در جواب پرسش ها دربارۀ آیۀ مذکور می فرمایند:


«بودن با صادقان به معنای اطاعت از آنان است».


دلالت آیه بر وجود امام معصوم علیه السلام در هر عصر



آیه، همۀ مؤمنان در همۀ روزگاران را شامل می شود. آیندگان نیز مأمور به همراهی و اطاعت از معصوم صادقِ زمانۀ خود می باشند؛ چون همراهی با آنان دستور الهی و یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ پس در هر زمانه باید معصومی بین مردم باشد. آیۀ فوق از آیاتی است که بر وجود معصوم در هر عصر و زمان دلالت می کند؛ چون اگر در هر زمان معصوم نباشد، این آیه در بسیاری از زمان ها مصداق نداشته و کلامی لغو خواهد بود.

عبدالله91
7th June 2013, 12:47 PM
پیام های این آیۀ شریفه



1 . دوستی، همنشینی و همراهی با راستگویان، یکی از عوامل تربیت و جلوگیری انسان از انحراف است « اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ».


2 . جایگاه صدق تا حدی است که خداوند به جای «معصومین»، «صادقین» به کار برده است و کسانی را که مراحل ایمان و تقوا را پشت سر گذاشته اند، با این عنوان ستایش کرده است « آمَنُواْ ...اتَّقُواْ ... الصَّادِقِينَ ».


3 . تکامل جامعه در سایۀ ایمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است« آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ ... مَعَ الصَّادِقِينَ ».



برگرفته از کتاب تفسیر همراه

عبدالله91
7th June 2013, 12:50 PM
از همۀ عزیزان معذرت میخوام که دیر شد.

شب بیمارستان بودم وقت نکردم تایپ کنم

الان تایپ کردم و اومدم سایت دیدم که خانم کریمی لطف کردن و تفاسیر رو گذاشتن.

ازهمۀ عزیزان ممنون

soham 313
8th June 2013, 04:13 AM
صفحه ی 116 از قرآن کریم شامل آیات 121 تا 129 از سوره ی توبه و آیات 1 تا 2 سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(121)
و هيچ مال كوچك و بزرگي را انفاق نمي كنند و هيچ واديي را نمي پيمايند مگر اينكه به حساب آنان نوشته مي شود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه مي كردند پاداش دهد(121)



۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا۟ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا۟ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا۟ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوٓا۟ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ(122)
و شايسته نيست مؤمنان همگي [براي جهاد] كوچ كنند پس چرا از هر فرقه اي از آنان دسته اي كوچ نمي كنند تا [دسته اي بمانند و] در دين آگاهي پيدا كنند و قوم خود را وقتي به سوي آنان بازگشتند بيم دهند باشد كه آنان [از كيفر الهي] بترسند(122)



يَٰٓأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوٓا۟ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ(123)
اي كساني كه ايمان آورده ايد با كافراني كه مجاور شما هستند كارزار كنيد و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است(123)



وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِۦٓ إِيمَٰنًا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ فَزَادَتْهُمْ إِيمَٰنًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ(124)
و چون سوره اي نازل شود از ميان آنان كسي است كه مي گويد اين [سوره] ايمان كدام يك از شما را افزود اما كساني كه ايمان آورده اند بر ايمانشان مي افزايد و آنان شادماني مي كنند(124)



وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَيٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كَٰفِرُونَ(125)
اما كساني كه در دلهايشان بيماري است پليدي بر پليديشان افزود و در حال كفر درمي گذرند(125)



أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ(126)
آيا نمي بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مي شوند باز هم توبه نمي كنند و عبرت نمي گيرند(126)



وَإِذَا مَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَيٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَيٰكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا۟ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ(127)
و چون سوره اي نازل شود بعضي از آنان به بعضي ديگر نگاه مي كنند [و مي گويند] آيا كسي شما را مي بيند سپس [مخفيانه از حضور پيامبر] بازمي گردند خدا دلهايشان را [از حق] برگرداند زيرا آنان گروهي هستند كه نمي فهمند(127)



لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(128)
قطعا براي شما پيامبري از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است(128)



فَإِن تَوَلَّوْا۟ فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ(129)
پس اگر روي برتافتند بگو خدا مرا بس است هيچ معبودي جز او نيست بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است(129)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


الٓر تِلْكَ ءَايَٰتُ الْكِتَٰبِ الْحَكِيمِ(1)
الف لام راء اين است آيات كتاب حكمت آموز(1)



أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَآ إِلَيٰ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَٰفِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ مُّبِينٌ(2)
آيا براي مردم شگفت آور است كه به مردي از خودشان وحي كرديم كه مردم را بيم ده و به كساني كه ايمان آورده اند مژده ده كه براي آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است كافران گفتند اين [مرد] قطعا افسونگري آشكار است(2)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
8th June 2013, 04:28 AM
(آيه 121)
«همچنين هيچ مال كم يا زيادى را در مسير جهاد، انفاق نمى‏كنند» (وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً).

«و هيچ سرزمينى را (براى رسيدن به ميدان جهاد و يا به هنگام بازگشت) زير پا نمى‏گذارند، مگر اين كه تمام اين گامها، و آن انفاقها، براى آنها ثبت مى‏شود» (وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ).

«تا سر انجام خداوند اين اعمال را به عنوان بهترين اعمالشان پاداش دهد» (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

(آيه 122)

شأن نزول:

هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به سوى ميدان جهاد حركت مى‏كرد، همه مسلمانان به استثناى منافقان و معذوران در خدمتش حركت مى‏كردند، حتى در جنگهايى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا شركت نمى‏كرد (سريه‏ها) همگى به سوى ميدان مى‏رفتند و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را تنها مى‏گذاردند.

آيه نازل شد و اعلام كرد كه در غير مورد ضرورت، شايسته نيست همه مسلمانان به سوى ميدان جنگ بروند.

تفسير:

جهاد با جهل و جهاد با دشمن- اين آيه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد، اشاره به واقعيتى مى‏كند كه براى مسلمانان جنبه حياتى دارد و آن اين كه: گرچه جهاد بسيار پراهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى كه ضرورتى ايجاب نمى‏كند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند، مخصوصا در مواقعى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا در مدينه باقى مانده نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جمعيتى از مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند، و گروه ديگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند همان گونه كه آيه مى‏فرمايد: «شايسته نيست مؤمنان همگى به سوى ميدان جهاد كوچ كنند چرا از هر گروهى از آنان، طايفه‏اى كوچ نمى‏كند (و طايفه‏اى در مدينه بماند) تا در دين و معارف و احكام اسلام آگاهى يابند» (وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ).

«و به هنگامى كه ياران مجاهدشان از ميدان بازگشتند احكام و فرمانهاى الهى را به آنها تعليم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمايند» (وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ).

«باشد (كه اين برنامه موجب شود) كه آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهيزند» و وظايف خويش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ).

مسأله مهمى كه از آيه مى‏توان استفاده كرد، احترام و اهميت خاصى است كه اسلام براى مسأله «تعليم» و «تعلم» قائل شده است، تا آنجا كه مسلمانان را ملزم مى‏سازد كه همه در ميدان جنگ شركت نكنند، بلكه گروهى بمانند و معارف اسلام را بياموزند.

يعنى جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است، و اهميت يكى كمتر از ديگرى نيست، بلكه تا مسلمانان در مسأله جهاد با جهل، پيروز نشوند در جهاد با دشمن پيروز نخواهند شد، زيرا يك ملت جاهل همواره محكوم به شكست است.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html (http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html)

soham 313
8th June 2013, 04:34 AM
(آيه 123)
دشمنان نزديكتر را دريابيد! به تناسب بحثهايى كه تاكنون پيرامون جهاد در اين سوره ذكر شده در اين آيه به دو دستور ديگر در زمينه اين موضوع مهم اسلام اشاره گرديده است.

نخست روى سخن را به مؤمنان كرده، مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! با كفارى كه به شما نزديكترند پيكار كنيد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ).

آيه فوق گرچه از «پيكار مسلحانه»، و از «فاصله مكانى» سخن مى‏گويد، ولى بعيد نيست كه روح آيه در پيكارهاى منطقى و فاصله‏هاى معنوى نيز حاكم باشد، به اين معنى كه مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبليغاتى با دشمنان، اول بايد به سراغ كسانى بروند كه خطرشان براى جامعه اسلامى بيشتر و نزديكتر است، مثلا در عصر ما كه خطر الحاد و مادّيگرى همه جوامع را تهديد مى‏كند، بايد مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه اين كه آنها فراموش شوند، بلكه بايد لبه تيز حمله متوجه گروه خطرناكتر گردد، يا مثلا مبارزه با استعمار فكرى و سياسى و اقتصادى بايد در درجه اول قرار گيرد.

دومين دستورى كه در زمينه جهاد، در اين آيه مى‏خوانيم، دستور شدت عمل است، آيه مى‏گويد: «دشمنان بايد در شما يك نوع خشونت احساس كنند» (وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً).

بنابراين تنها، وجود قدرت كافى نيست، بلكه بايد در برابر دشمن نمايش قدرت داد.

و در پايان آيه به مسلمانان با اين عبارت نويد پيروزى مى‏دهد كه: «بدانيد خدا با پرهيزكاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ).

اين تعبير ممكن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به اين معنى نيز باشد كه توسل به خشونت و شدت عمل بايد توأم با تقوا باشد، و هيچ گاه از حدود انسانى تجاوز نكند.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html

soham 313
8th June 2013, 04:37 AM
(آيه 124)
تأثير آيات قرآن بر دلهاى آماده و آلوده: به تناسب بحثهايى كه در باره منافقان و مؤمنان گذشت، در اين آيه و آيه بعد اشاره به يكى از نشانه‏هاى بارز اين دو گروه شده است.

نخست مى‏گويد: «و هنگامى كه سوره‏اى نازل مى‏شود، بعضى از منافقان به يكديگر مى‏گويند: ايمان كداميك از شما را نزول اين سوره افزون ساخت»؟ (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً).

و با اين سخن مى‏خواستند عدم تأثير سوره‏هاى قرآن و بى‏اعتنايى خود را نسبت به آنها بيان كنند.

اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مى‏دهد و ضمن تقسيم مردم به دو گروه، مى‏گويد: «اما كسانى كه ايمان آورده‏اند! نزول اين آيات بر ايمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهى خوشحالند» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ).

(آيه 125)
«و اما آنها كه در دلهايشان بيمارى (نفاق و جهل و عناد و حسد) است، پليدى تازه‏اى بر پليديشان مى‏افزايد»! (وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ).

چرا كه در برابر هر فرمان تازه‏اى نافرمانى و عصيان جديدى مى‏كنند و در مقابل هر حقيقت لجاجت جديدى، و اين سبب تراكم عصيانها و لجاجتها، در وجودشان مى‏شود، و چنان ريشه‏هاى اين صفات زشت در روح آنان قوى مى‏گردد «و سر انجام در حال كفر و بى‏ايمانى از دنيا خواهند رفت» (وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ).

قرآن در دو آيه بالا بر اين واقعيت تأكيد مى‏كند كه تنها وجود برنامه‏ها و تعليمات حياتبخش براى سعادت يك فرد، يا يك گروه كافى نيست، بلكه آمادگى زمينه‏ها نيز بايد به عنوان يك شرط اساسى مورد توجه قرار گيرد.

آيات قرآن مانند دانه‏هاى حياتبخش باران است كه مى‏دانيم «در باغ، سبزه رويد و در شوره‏زار، خس!»

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html

soham 313
8th June 2013, 04:40 AM
(آيه 126)
در اين آيه و آيه بعد نيز سخن را در باره منافقان ادامه مى‏دهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مى‏گويد: «آيا آنها نمى‏بينند كه در هر سال، يك يا دو بار، مورد آزمايش قرار مى‏گيرند»! (أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ).

و عجب اين كه با اين همه آزمايشهاى پى‏درپى «از راه خلاف باز نمى‏ايستند و توبه نمى‏كنند و متذكر نمى‏شوند» (ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ).

از تعبير آيه چنين بر مى‏آيد كه اين آزمايش غير از آزمايش عمومى است كه همه مردم در زندگى خود با آن رو برو مى‏شوند. بلكه از آزمايشهايى بوده كه بايد باعث بيدارى اين گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.

(آيه 127)
سپس اشاره به قيافه انكار آميزى كه آنها در برابر آيات الهى به خود مى‏گرفتند كرده، مى‏گويد: «و هنگامى كه سوره‏اى از قرآن نازل مى‏شود، بعضى از آنها با نظر تحقير و انكار نسبت به آن سوره به بعض ديگر نگاه مى‏كنند» و با حركات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مى‏سازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ).

ناراحتى و نگرانى آنها از اين نظر است كه مبادا نزول آن سوره، رسوايى جديدى برايشان فراهم سازد.

و به هر حال تصميم بر اين مى‏گيرند كه از مجلس بيرون بروند، تا اين نغمه‏هاى آسمانى را نشنوند، اما از اين بيم دارند كه به هنگام خروج كسى آنها را ببيند، لذا آهسته از يكديگر سؤال مى‏كنند: آيا كسى متوجه ما نيست «آيا كسى شما را مى‏بيند»؟! (هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ).

و همين كه اطمينان پيدا مى‏كنند جمعيت به سخنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مشغولند و متوجه آنها نيستند «از مجلس بيرون مى‏روند» (ثُمَّ انْصَرَفُوا).

در پايان آيه، به ذكر علت اين موضوع پرداخته و مى‏گويد: «آنها به اين جهت از شنيدن كلمات خدا ناراحت مى‏شوند كه «خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و يك حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پيدا كرده‏اند) چرا كه آنها افرادى بى‏فكر و نفهم هستند» (صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html

soham 313
8th June 2013, 04:43 AM
(آيه 128)
آخرين آيات قرآن مجيد: اين آيه و آيه بعد كه آخرين آياتى است كه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است، و با آن سوره برائت پايان مى‏پذيرد، در واقع اشاره‏اى است به تمام مسائلى كه در اين سوره گذشت.

نخست روى سخن را به مردم كرده، مى‏گويد: «پيامبرى از خودتان به سوى شما آمد»! (لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ).

«مِنْ أَنْفُسِكُمْ» (از خودتان) اشاره به شدت ارتباط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با مردم است، گويى پاره‏اى از جان مردم و روح جامعه در شكل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ظاهر شده است.

پس از ذكر اين صفت به چهار قسمت ديگر از صفات ممتاز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه در تحريك عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عميق دارد اشاره كرده، نخست مى‏گويد: «هر گونه ناراحتى و زيان و ضررى به شما برسد براى او سخت ناراحت كننده است» (عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ).

و به شدت از رنجهاى شما رنج مى‏برد.

ديگر اين كه: «او سخت به هدايت شما علاقه‏مند است» و به آن عشق مى‏ورزد (حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ).

سپس به سومين و چهارمين صفت اشاره كرده، مى‏گويد: «او نسبت به مؤمنان رءوف و رحيم است» (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ).

بنابراين هرگونه دستور مشكل و طاقت فرسايى را مى‏دهد- حتى گذشتن از بيابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با يك دشمن نيرومند در جنگ تبوك- آن هم يك نوع محبت و لطف از ناحيه او و براى نجات شما، از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.

(آيه 129)
در اين آيه كه آخرين آيه سوره توبه است، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را دلدارى مى‏دهد كه از سركشيها و عصيانهاى مردم، دلسرد و نگران نشود، مى‏گويد: «اگر آنها روى از حق بگردانند (نگران نباش و) بگو: خداوند براى من كافى است» چرا كه او بر هر چيزى تواناست (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ).

«همان خداوندى كه هيچ معبودى جز او نيست» و بنابراين تنها پناهگاه اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

آرى «من تنها بر چنين معبودى تكيه كرده‏ام، و به او دلبسته‏ام و كارهايم را به او واگذارده‏ام» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ).

«و او پروردگار عرش بزرگ است» (وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ).

جايى كه عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبيعت با آن همه عظمتى كه دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمايت و كفالت اوست، چگونه مرا تنها مى‏گذارد و در برابر دشمن يارى نمى‏كند؟ مگر قدرتى در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و يا رحمت و عطوفتى بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور مى‏شود؟

منبع:http://www.qurangloss.ir/thread189-8.html

soham 313
8th June 2013, 04:45 AM
سوره يونس [10]

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 109 آيه است.

محتوا و فضيلت اين سوره:

اين سوره كه به گفته بعضى از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است روى چند مسأله اصولى و زير بنايى تكيه مى‏كند، كه از همه مهمتر مسأله «مبدأ» و «معاد» است.

منتها نخست از مسأله وحى و مقام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مى‏گويد، سپس به نشانه‏هايى از عظمت آفرينش مى‏پردازد، بعد مردم را به ناپايدارى زندگى مادى دنيا و لزوم توجه به سراى آخرت متوجه مى‏سازد.

و به تناسب همين مسائل قسمتهاى مختلفى از زندگى پيامبران بزرگ از جمله نوح و موسى و يونس عليهم السّلام را بازگو مى‏كند و به همين مناسبت نام سوره يونس بر آن گذارده شده است.

و بالأخره براى تكميل بحثهاى فوق در هر مورد مناسبى از بشارت و انذار، بشارت به نعمتهاى بى‏پايان الهى براى صالحان و انذار و بيم دادن طاغيان و گردنكشان، استفاده مى‏كند.

لذا در روايتى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «كسى كه سوره يونس را در هر دو يا سه ماه بخواند بيم آن نمى‏رود كه از جاهلان و بى‏خبران باشد، و روز قيامت از مقربان خواهد بود».- و اين به خاطر آن است كه آيات هشدار دهنده و بيدار كننده در اين سوره فراوان است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

(آيه 1)
در اين سوره بار ديگر با «حروف مقطعه» قرآن رو برو مى‏شويم كه به صورت «الف- لام- راء» (الر). ذكر شده است.

به دنبال آن نخست اشاره به عظمت آيات قرآن كرده، مى‏گويد: «آنها آيات كتاب حكيم است» (تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ).

توصيف قرآن به «حكيم» اشاره به اين است كه آيات قرآن داراى آن چنان استحكام و نظم و حسابى است كه هرگونه باطل و خرافه و هزل را از خود دور مى‏سازد، جز حق نمى‏گويد و جز به راه حق دعوت نمى‏كند.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
8th June 2013, 04:46 AM
(آيه 2) سوره ی یونس
رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله: اين آيه به تناسب اشاره‏اى كه در آيه قبل به قرآن مجيد و وحى آسمانى شده، يكى از ايرادات رائج مشركان را نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيان مى‏كند، همان اشكالى كه بطور مكرر در قرآن مجيد آمده و آن اين كه چرا وحى آسمانى از ناحيه خدا بر انسانى نازل شده، چرا فرشته‏اى مأموريت اين رسالت بزرگ را به عهده نگرفته است؟! قرآن در پاسخ اين گونه سؤالات مى‏گويد: «آيا تعجبى براى مردم دارد كه ما وحى به مردى از آنان فرستاديم» (أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ).

سپس به محتواى اين وحى آسمانى اشاره كرده، آن را در دو چيز خلاصه مى‏كند: نخست اين كه به او وحى فرستاديم كه: «مردم را انذار كن و از عواقب كفر و گناه بترسان» (أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ).

ديگر اين كه: «به افراد با ايمان بشارت ده كه براى آنان در پيشگاه خدا قدم صدق است» (وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

تعبير «قَدَمَ صِدْقٍ» يا اشاره به آن است كه ايمان «سابقه فطرى» دارد و يا اشاره به مسأله معاد و نعمتهاى آخرت است و يا اين كه قدم به معنى پيشوا و رهبر است، يعنى براى مؤمنان پيشوا و رهبرى صادق فرستاده شده است.
و ممكن است بشارت به همه اين امور، هدف از تعبير فوق بوده باشد.

باز در پايان آيه به يكى از اتهاماتى كه مشركان كرارا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ذكر مى‏كردند اشاره كرده، مى‏گويد: «كافران گفتند اين مرد ساحر آشكارى است» (قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ).

اين گونه تعبيرها كه از ناحيه دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله صادر مى‏شد خود دليل روشنى است بر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كارهاى خارق العاده‏اى داشته كه افكار و دلها را به سوى خود جذب مى‏كرده است، مخصوصا تكيه كردن روى سحر در مورد قرآن مجيد خود گواه زنده‏اى بر جاذبه فوق العاده اين كتاب آسمانى است كه آنها براى اغفال مردم آن را زير پرده سحر مى‏پوشاندند.


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

aty.a
8th June 2013, 05:22 AM
http://uc-njavan.ir/images/jxo4qfs2a736v6iejqc.gif (http://uc-njavan.ir/)


صورت دشمن علی(ع) سیاه شد:
روایت شده است که مردی از قریش بنی هاشم گفت:
در شام مردی رادیدم که صورتش سیاه شده بود,در مورد سیاهی صورتش از او سوال کردم
گفت :باخود عهد بستم که هرکس علتش راپرسید
علتش را به گویم که من دشمنی سرسختی باعلی ابن ابی الطالب داشتم و اورا زیاد دشنام میدادم
تا این که شبی خوابیدم و کسی به خوابم امده و به من گفت:
ایا تو دشمن و هتک کننده علی بن ابیطالب هستی؟
گقتم بله!
در این هنگام محکم به صورت من زد وگفت:
خداوند صورتت را سیاه کند وصورتم سیاه شد,هم چنان که می بینی.
بحار الانوار.ج 42.ص8

Almas Parsi
8th June 2013, 06:29 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74539836947849034081.gif
http://khamenei313.persiangig.com/image/gol/6.gif

اهمیت دوستی
پیامبر خدا (صلی الله علیه و‌آله):
المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلیَنظُرْ أحَدُکُم مَن یُخالِلُ
آدمى بر آیین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مراقب باشد که با چه کسى دوستى مى‌کند

Man is influenced by the faith of his friends; be careful of whom you associate with.

بحارالأنوار: 74 / 192

http://khamenei313.persiangig.com/image/gol/6.gif

عبدالله91
8th June 2013, 06:45 AM
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif
http://uc-njavan.ir/images/dmxhfvgg9cjeo4z2mwo.gif
http://uc-njavan.ir/images/t29blyeyad6l6ikrbya0.gif

لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ (128)

«قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است »


هر جامعه ای برای ادارۀ خود، نیازمند مدیر و رهبری لایق است، تا بتواند در سایۀ مدیریت صحیح، جامعه و افراد آن را به سوی اهداف صحیح سوق دهد؛ معمولا برای انتخاب چنین مدیری، شرایط ویژه ای را در نظر گرفته و از میان کسانی که دارای این اوصاف و ویژگی ها باشند، بهترین را انتخاب می کنند. با همۀ اینها می بینیم رهبران و مدیران شایسته برای ادارۀ جوامع بشری بسیار محدود و اندک است. در این میان، خداوند برای راهنمایی مردم در انتخاب صحیح رهبر و مدیر جامعه، رهبرانی را در قالب پیامبر و رسول، فرستاده، تا ضمن هدایت مردم به سوی خدا، الگوی کامل مدیر و رهبر جامعه را نیز به مردم بنمایانند. علاوه بر آن، صفات رهبران موفق را نیز در کتاب کامل خود بیان داشته که به برخی از آن صفات در این آیه پرداخته شده است.



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
8th June 2013, 06:49 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


صفات ویژۀ رهبران الهی

الف – مردمی بودن

رهبر در یک جامعه، باید احساس همدردی با دیگران داشته باشند؛ تا به نیازها و مشکلات و... آشنا باشد و بتواند راهکارهای مناسب برای رفع نیازهای بشر ارائه دهد و خود نیز در مقام عمل، پیشتاز باشد، تا مردم با دیدن او، عملی بودن دستورات و فرمان هایش را درک و دنبال او حرکت کنند« رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ».

ب – همدردی با مردم

رهبران باید احساس همدردی با دیگران داشته باشند؛ به طوری که رنج و گرفتاری افراد جامعه، میۀ رنج و تأثر شدید آنان شود و خود را شریک غم های جامعه بدانند تا بتوانند برای رفع آلام مردم، گام های جدی بردارند « عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ ».

ج – دلبستگی عمیق به مردم و علاقه به هدایت آن ها

رهبر جامعه باید به مردم علاقه مند بوده، به هدایت آن ها عشق بورزد. همچنین برای خیر و سعادت جامعه و هرگونه پیشرفت و ترقی و خوشبختی جامعه از هیچ کوششی دریغ نورزد؛ به طوری که در موارد لازم، از جان و مال خویش نیز بگذرد « حَرِيصٌ عَلَيْكُم ».

د- محبت و مهربانی به دوستان

محبت و مهربانی، صفت دیگر رهبر جامعه است که باید به دوستان و فرمانبرداران جامعه ابراز دارد، به طوری که افراد جامعه این محبت و مهربانی را احساس کرده و در مقابل، مردم نیز محبت خویش را در قالب وفاداری و اطاعت پذیری از فرامین وی اظهار نمایند « بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».

ه – ترحم و بخشش دربارۀ، گناهکاران و مخالفان

در هر جامعه، خطاکار و مخالف حکومت وجود دارد. حاکم باید در برخورد با این گروه نیز از در رحمت وارد شده و هدفش، هدایت آنها به صراط مستقیم باشد « رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
8th June 2013, 06:51 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


مصداق روشن و کامل رهبران الهی

کامل ترین مصداق این رهبری، پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله است که آیۀ مورد نظر، دربارۀ آن حضرت نازل شده و از زبان خداوند این اوصاف برای این رهبر الهی تبیین شده است. به راستی پیامبر صلی الله علیه و آله از میان خود مردم برخاست و با آنها زندگی کرد، به طوری که سختی هاو مشقت های مردم، او را می آزرد و به آنها عشق می ورزید و با آنها رئوف و مهربان بود. پس از پیامبر، امیرالمؤمنین علی(ع) دارای چنین اوصافی بودند و فرزندان گرانقدرش یکی پس از دیگری پا جای پای پدر و جدّ گرامیشان گذاشته و رهبری معنوی جامعه را به عهده داشتند، تا روزی که – انشاالله – امام زمان (عج) ظهور کند و رهبری ظاهری را بر عهده گیرد و جهان را با بهترین مدیریت به سوی عدل و داد سوق دهد.


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
8th June 2013, 06:55 AM
http://uc-njavan.ir/images/af91qcs3e52nyomdfz10.gif



پیام های این آیۀ شریفه

1 . امتنان الهی بر مؤمنان به سبب انتخاب فردی دلسوز، رئوف و مهربان از میان آنان برای پیامبری « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ... رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».

2 . از عوامل تأثیر کلام در دیگران، خیرخواهی، دلسوزی، مهربانی، بی توقعی و تواضع است « عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».

3 . توجه به خصلت های پیامبر صلی الله علیه و آله ، زمینه ساز سرنهادن انسان ها به اطاعت او است « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه



http://uc-njavan.ir/images/af91qcs3e52nyomdfz10.gif

john cena
8th June 2013, 11:51 AM
قربون خدا برم من اشتباهات زیاذی تو زندگیم داشتم ولی موقعی که یه ببخشید به خدا گفتم دیدم چقدر راحت میبخشه چه برسه به اینکه توبه واقعی داشته باشیم شاید باورتون نشه ولی خدا دو سه بار منو از مرگ حتمی نجات داد کافیه از کارهای اشتباهمون توبه کنیم و به سمت خدا بریم اون در هر حالی مارو قبول میکنه .

kamanabroo
9th June 2013, 12:06 AM
من يه كاري كردم ولي توبه كردم برام دعا كنين توبه ام رو نشكنم ديگه دارم ديگه از خدام خجالت ميكشم .

خداوند ارحم الراحمینه

از مادر به بنده هاش مهربانتره

و هر کسی با هر قدر گناه هر وقت که به سمت او برگرده و نیت ترک گناه داشته باشه خداوند آغوش مغفرت و رحمتش رو باز می کنه

و در همین حال خداوند راضی نیست که بنده هاش ابروشون رو از دست بدن


انشاالله خداوند همه ما رو ببخشه و بیامرزه.

soham 313
9th June 2013, 05:34 AM
صفحه ی 117 از قرآن کریم شامل آیات 3 تا 13 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَيٰ عَلَي الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ(3)

پروردگار شما آن خدايي است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مي كند شفاعتگري جز پس از اذن او نيست اين است خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمي گيريد(3)



إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ(4)
بازگشت همه شما به سوي اوست وعده خدا حق است هموست كه آفرينش را آغاز مي كند سپس آن را باز مي گرداند تا كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند به عدالت پاداش دهد و كساني كه كفر ورزيده اند به سزاي كفرشان شربتي از آب جوشان و عذابي پر درد خواهند داشت(4)



هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَآءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(5)
اوست كسي كه خورشيد را روشنايي بخشيد و ماه را تابان كرد و براي آن منزلهايي معين كرد تا شماره سالها و حساب را بدانيد خدا اينها را جز به حق نيافريده است نشانه ها[ي خود] را براي گروهي كه مي دانند به روشني بيان مي كند(5)



إِنَّ فِي اخْتِلَٰفِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ(6)
به راستي در آمد و رفت شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده براي مردمي كه پروا دارند دلايلي [آشكار] است(6)



إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُوا۟ بِالْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا۟ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ ءَايَٰتِنَا غَٰفِلُونَ(7)
كساني كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگي دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته اند و كساني كه از آيات ما غافلند(7)



أُو۟لَٰٓئِكَ مَأْوَيٰهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا۟ يَكْسِبُونَ(8)
آنان به [كيفر] آنچه به دست مي آوردند جايگاهشان آتش است(8)



إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ الصَّٰلِحَٰتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ النَّعِيمِ(9)
كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مي كند به باغهاي [پر ناز و] نعمت كه از زير [پاي] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد](9)



دَعْوَيٰهُمْ فِيهَا سُبْحَٰنَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَٰمٌ وَءَاخِرُ دَعْوَيٰهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَٰلَمِينَ(10)
نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهي] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است](10)



۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)
و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)



وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)
و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)



وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا۟ وَجَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَٰتِ وَمَا كَانُوا۟ لِيُؤْمِنُوا۟ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ(13)
و قطعا نسلهاي پيش از شما را هنگامي كه ستم كردند به هلاكت رسانديم و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند و[لي] بر آن نبودند كه ايمان بياورند اين گونه مردم بزهكار را جزا مي دهيم(13)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
9th June 2013, 05:41 AM
(آيه 3)
خداشناسى و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحى و نبوت در نخستين آيات اين سوره، به سراغ دو اصل اساسى تعليمات همه انبياء يعنى «مبدأ» و «معاد» مى‏رود، و اين دو اصل مهم را در ضمن عباراتى كوتاه و گويا بيان مى‏كند.

نخست مى‏گويد: «پروردگار شما همان خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (دوران) آفريد» (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).

«سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).

پس از آن كه روشن شد خالق و آفريدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستى به دست اوست و تدبير همه امور به فرمان او مى‏باشد معلوم است كه بتها اين موجودات بى‏جان و عاجز و ناتوان هيچ گونه نقشى در سرنوشت انسانها نمى‏توانند داشته باشند لذا در جمله بعد مى‏فرمايد: «هيچ شفاعت كننده‏اى جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ).

آرى! «اين چنين است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش كنيد» نه غير او (ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ).

«آيا با اين دليل روشن متذكر نمى‏شويد؟» أَ فَلا تَذَكَّرُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:43 AM
(آيه 4)
سپس در اين آيه سخن از معاد مى‏گويد و در جمله‏هاى كوتاهى هم اصل اين مسأله و هم دليل و هم هدف آن را بيان مى‏دارد.

نخست مى‏گويد: «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً).

سپس روى اين مسأله مهم تأكيد كرده، اضافه مى‏كند: «اين وعده قطعى خداوند است» (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).

بعد اشاره به دليل آن كرده، مى‏گويد: «خداوند آفرينش را آغاز كرد و سپس تجديد مى‏كند» (إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

آيات مربوط به معاد در قرآن نشان مى‏دهد كه علت عمده ترديد مشركان و مخالفان، اين بوده كه در امكان چنين چيزى ترديد داشته‏اند و با تعجب سؤال مى‏كردند آيا اين استخوانهاى پوسيده و خاك شده بار ديگر لباس حيات و زندگى در بر مى‏كند و به شكل نخست باز مى‏گردد؟ لذا قرآن مى‏گويد: همان گونه كه شما را در آغاز ايجاد كرد باز مى‏گرداند.

سپس سخن از هدف معاد به ميان مى‏آيد كه اين برنامه «براى آن است كه خداوند افرادى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند به عدالت پاداش دهد» (لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ).

بى‏آنكه كوچكترين اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفى و بى‏اجر بماند.

«و آنها كه راه كفر و انكار پوييدند (و طبعا عمل صالحى نيز نداشتند زيرا ريشه عمل خوب اعتقاد خوب است مجازات دردناك، و) نوشيدنى از آب گرم و سوزان و عذاب اليم به خاطر كفرشان در انتظارشان است» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:46 AM
(آيه 5)
گوشه‏اى از آيات عظمت خدا: در آيات گذشته اشاره كوتاهى به مسأله مبدأ و معاد شده بود، ولى از اين به بعد اين دو مسأله اصولى كه مهمترين پايه دعوت انبياء بوده است بطور مشروح مورد بحث قرار مى‏گيرد.

نخست اشاره به قسمتهايى از آيات عظمت خدا در جهان آفرينش كرده، مى‏گويد: «او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً).

خورشيد با نور عالمگيرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن مى‏سازد بلكه در تربيت گياهان و پرورش حيوانات سهم عمده و اساسى دارد و اگر روزى اين اشعه حياتبخش از كره خاكى ما قطع شود در فاصله كوتاهى تاريكى و سكوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت.

ماه با نور زيبايش چراغ شبهاى تار ماست، و روشنايى ملائمش براى همه ساكنان زمين مايه آرامش و نشاط است.

سپس به يكى ديگر از آثار مفيد وجود ماه اشاره كرده، مى‏گويد: «خداوند براى آن منزل‏گاههايى مقدر كرد تا شماره سالها و حساب زندگى و كار خويش را بدانيد» (وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ).

يعنى يك تقويم بسيار دقيق و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مى‏توانند آن را بخوانند و حساب تاريخ كارها و امور زندگى خود را نگهدارند و اين اضافه بر نورى است كه ماه به ما مى‏بخشد.

سپس اضافه مى‏كند: اين آفرينش و اين گردش مهر و ماه سرسرى و از بهر بازيگرى نيست «خداوند آن را نيافريده است مگر به حق» (ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ).

و در پايان آيه تأكيد مى‏كند كه: «خدا آيات و نشانه‏هاى خود را براى آنها كه مى‏فهمند و درك مى‏كنند شرح مى‏دهد» (يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ).

اما بى‏خبران بى‏بصر چه بسيار از كنار همه اين آيات و نشانه‏هاى پروردگار مى‏گذرند و كمترين چيزى از آن درك نمى‏كنند.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:48 AM
(آيه 6)
در اين آيه به قسمتى ديگر از نشانه‏ها و دلائل وجودش در آسمان و زمين پرداخته، مى‏گويد: «درآمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمان و زمين آفريده است نشانه‏هايى است براى گروه پرهيزكاران» (إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ).

يعنى تنها كسانى اين آيات را درك مى‏كنند كه در پرتو تقوا و پرهيز از گناه، صفاى روح و روشن بينى يافته‏اند اگر نور آفتاب يكنواخت و بطور مداوم بر زمين مى‏تابيد مسلما درجه حرارت در زمين به قدرى بالا مى‏رفت كه قابل زندگى نبود و همچنين اگر شب بطور مستمر ادامه مى‏يافت همه چيز از شدت سرما مى‏خشكيد ولى خداوند اين دو را پشت سر يكديگر قرار داده تا بستر حيات و زندگى را در كره زمين آماده و مهيا سازد.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:49 AM
(آيه 7)
بهشتيان و دوزخيان: از اين آيه به بعد نيز شرحى پيرامون معاد و سرنوشت مردم در جهان ديگر آمده است.

نخست مى‏فرمايد: «كسانى كه اميد لقاى ما را ندارند و به رستاخيز معتقد نيستند و به همين دليل تنها به زندگى دنيا خشنودند و به آن اطمينان مى‏كنند ...» (إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها).

«و همچنين آنها كه از آيات ما غافلند و در آنها انديشه نمى‏كنند» تا قلبى بيدار و دلى مملو از احساس مسؤوليت پيدا كنند ... (وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:50 AM
(آيه 8)
«اين هر دو گروه جايگاهشان آتش است، به خاطر اعمالى كه انجام مى‏دهند» (أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ).

در حقيقت نتيجه مستقيم عدم ايمان به معاد همان دلبستگى به اين زندگى محدود و مقامهاى مادى و اطمينان و اتكاء به آن است.

همچنين غفلت از آيات الهى، سر چشمه بيگانگى از خدا، و بيگانگى از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤوليت، و آلودگى به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چيزى جز آتش نمى‏تواند باشد.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:51 AM
(آيه 9)
سپس اشاره به حال گروه ديگرى مى‏كند كه نقطه مقابل اين دو گروه مى‏باشند، مى‏گويد: «كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند به كمك ايمانشان آنها را هدايت مى‏كند» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ).

اين نور هدايت الهى كه از نور ايمانشان سر چشمه مى‏گيرد، تمام افق زندگانى آنها را روشن مى‏سازد، در پرتو اين نور آن چنان روشن بينى پيدا مى‏كنند كه جار و جنجالهاى مكتبهاى مادى، و وسوسه‏هاى شيطانى، و زرق و برقهاى گناه، و زر و زور، فكر آنها را نمى‏دزدد، و از راه به بيراهه گام نمى‏نهند.

اين حال دنياى آنان و در جهان ديگر خداوند قصرهايى به آنها مى‏بخشد كه «از زير آنها در باغهاى بهشت نهرها جارى است» (تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:54 AM
(آيه 10)
آنها در محيطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مى‏برند.

هر زمان كه جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن مى‏سازد «گفتار و دعاى آنها در بهشت اين است كه: پروردگارا! منزه و پاك از هر گونه عيب و نقصى» (دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ).

و هر زمان به يكديگر مى‏رسند سخن از صلح و صفا مى‏گويند: «و تحيت آنها در آنجا سلام است» (وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).

و سر انجام هرگاه از نعمتهاى گوناگون خداوند در آنجا بهره مى‏گيرند به شكر پرداخته «و آخرين سخنشان اين است كه: حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالميان است» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:55 AM
(آيه 11)
انسانهاى خودرو! در اين آيه نيز همچنان سخن پيرامون مسأله پاداش و كيفر بدكاران است.

نخست مى‏گويد: «اگر خداوند مجازات مردم بدكار را سريعا و در اين جهان انجام دهد و همان گونه كه آنها در به دست آوردن نعمت و خير و نيكى عجله دارند، در مجازاتشان تعجيل كند، عمر همگى به پايان مى‏رسد و اثرى از آنها باقى نمى‏ماند» (وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ).

ولى از آنجا كه لطف خداوند همه بندگان حتى بدكاران و كافران و مشركان را نيز شامل مى‏شود، در مجازاتشان عجله به خرج نمى‏دهد، شايد بيدار شوند و توبه كنند، و از بيراهه به راه بازگردند.

و در پايان آيه مى‏فرمايد: مجازاتشان همين بس كه «افرادى را كه ايمان به رستاخيز و لقاى ما ندارند به حال خود رها مى‏كنيم تا در طغيانشان حيران و سرگردان شوند»، نه حق را از باطل بشناسند، و نه راه را از چاه (فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:56 AM
(آيه 12)
آنگاه اشاره به وجود نور توحيد در فطرت و عمق روح آدمى كرده، مى‏گويد: «هنگامى كه به انسان زيانى مى‏رسد، و دستش از همه جا كوتاه مى‏شود، دست به سوى ما دراز مى‏كند و ما را (در همه حال) در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده است مى‏خواند» (وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً).

آرى! خاصيت مشكلات و حوادث دردناك، كنار رفتن حجابها از روى فطرت پاك آدمى است، و براى مدتى، هر چند كوتاه درخشش اين نور توحيدى آشكار مى‏گردد.

سپس مى‏گويد: اما اين افراد، چنان كم ظرفيت و بى‏خردند كه «به مجرد اين كه بلا و ناراحتى آنها را برطرف مى‏سازيم، آن چنان در غفلت فرو مى‏روند كه گويا هرگز از ما تقاضايى نداشتند» و ما نيز به آنها كمكى نكرديم (فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ).

«آرى! اين چنين اعمال مسرفان در نظرشان جلوه داده شده است» (كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

خداوند اين خاصيت را در اعمال زشت و آلوده آفريده كه هر قدر انسان به آنها بيشتر آلوده شود، بيشتر خو مى‏گيرد و نه تنها قبح و زشتى آنها تدريجا از ميان مى‏رود بلكه كم كم به صورت عملى شايسته در نظرش مجسم مى‏گردد! و اما چرا در آيه فوق اين گونه افراد به عنوان «مسرف» (اسرافكار) معرفى شده‏اند؟ به خاطر اين است كه چه اسرافى از اين بالاتر كه انسان مهمترين سرمايه وجود خود يعنى عمر و سلامت و جوانى و نيروها را بيهوده در راه فساد و گناه و عصيان و يا در مسير به دست آوردن متاع بى‏ارزش و ناپايدار اين دنيا به هدر دهد، و در برابر اين سرمايه چيزى عايد او نشود.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
9th June 2013, 05:57 AM
(آيه 13)
ستمگران پيشين و شما: در اين آيه نيز اشاره به مجازاتهاى افراد ستمگر و مجرم در اين جهان مى‏كند و با توجه دادن مسلمانان به تاريخ گذشته به آنها گوشزد مى‏نمايد كه اگر راه آنان را بپويند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

نخست مى‏گويد: «ما امتهاى قبل از شما را هنگامى كه دست به ستمگرى زدند و با اين كه پيامبران با دلائل و معجزات روشن براى هدايت آنان آمدند هرگز به آنها ايمان نياوردند، هلاك و نابود ساختيم» (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا).

و در پايان آيه مى‏افزايد: اين برنامه مخصوص جمعيت خاصى نيست «اين چنين مجرمان را كيفر مى‏دهيم» (كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

عبدالله91
9th June 2013, 09:20 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif
http://uc-njavan.ir/images/5vanua6qblqyfsw3rcm.gif
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(10)

«نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهى] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است]»


در قرآن مجید، آیات بسیاری به ترسیم سیمای بهشت و بهشتیان پرداخته است. برخی آیات، به قسمتهای مادی پرداخته و برخی آیات به بیان لذت های معنوی و روحانی بهشت اختصاص یافته است. آیۀ مورد بحث از جملۀ این موارد است.

تسبیح، آغاز نیایش بهشتیان

اولین کرامتی که خدای سبحان به اولیایش عنایت فرموده، این است که دلهایشان را از محبت غیر خود پاک کرده، تا آنجا که جز به خدا به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند و جز در راه او قدمی بر نمی دارند؛ هیچ چیز دیگر دل های آنان را به سوی خدا نمی کشد و از یاد خدا غافل نمی کتد. در سایۀ همین کرامت الهی است که خدایشان را از هر چیزث که لایق ساحت قدس او نیست، منزه دانسته و در اولین گام، خدایشان را تسبیح می کنند؛ نه تنها با زبان، بلکه با تمام وجود، او را ستوده و از هر کاستی منزه می دانند؛ چرا که نشانۀ ادب در عبودیت و بندگی، تسبیح خداوند است. این مهم در آیات قرآن به خوبی مشهود است. اولیای خدا، از پروردگار خود محجوب نیستند خدا را حاضر می بینند و او را چنین تسبیح می کنند.



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
9th June 2013, 09:23 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif


اهمیت و جایگاه سلام

تمام مردم، برای اظهار محبت به یکدیگر در هنگام ملاقات، نوعی تحیت دارند که گاهی جنبۀ لفظی دارد و گاهی به صورت عملی است. در اسلام نیز سلام، یکی از روشن ترین تحیت ها است و بر آن تأکید زیادی شده است؛ به اندازه ای که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است:



«کسی که پیش از سلام، آغاز به سخن کند، پاسخ او را نگویید»


همان طور که در آیۀ فوق ذکر شد، بهشتیان در بهشت نیز به یکدیگر تحیت و سلام می گویند: « وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ». از آیات دیگر استفاده می شود که خداوند نیز به آنها تحیت و سلام می گوید:

« سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ » {یس:58}

«برای آن ها سلامی است از سوی پروردگار رحیم»

فرشتگان هم به آن ها سلام می دهند:

«... وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ » {رعد: 23 و 24}

«فرشتگان از هر دری وارد می شوند و به آن ها می گویند: سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان».



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
9th June 2013, 09:25 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

دیدار دوستان

بهشتیان، هنگام دیدار، یکدیگر را با سلام و تحیت مورد لطف قرار داده و حیات و زندگی سرشار از سلامتی را برای هم طلب می کنند. این برخورد اهل بهشت می تواند الگوی خوبی باشد برای تمام کسانی که می خواهد درست زیستن را بیاموزند، از این رو می توانند هنگام صلۀ رحم و دیدار دوستان، برای آنان آرزوی سلامتی کرده و آنان را از بهترین دعاهای خود بهره مند سازند.

ستایش خدا، پایان بخش نیایش

ساکنان بهشت، کلام خود را با تسبیح پروردگار آغاز کرده و پس از دیدار یکدیگر و بهره مندی از الطاف الهی، نیایش خود را با ستایش الهی و سپاسگزاری از خداوند به دلیل نعمت هایی که به آن ها ارزانی داشته است، به پایان می رسانند . چنان که از آیات قرآن نمایان است، هر حمد و ستایشی مورد توجه نیست؛ بلکه فقط حمد و ستایش انسان های مخلص و برگزیده – همانند پیامبران – مورد امضای الهی است؛ چنان که می فرماید:

« سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ » {صافات : 159 و 160}

در آیات قرآن هم، از حمد و ستایش پیامبران و صالحانی چون نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و نوح و ابراهیم و داود و سلیمان علیهم السلام سخن گفته است{ مؤمنون:28 ؛ ابراهیم :39 ؛ نمل:15 و 93} ؛ بنابراین از آیه استفاده می شود که خدای سبحان، مؤمنان اهل بهشت را سرانجام به بندگان مخلص خود ملحق می سازد که این، وعده ای زیبا و بشارتی بزرگ به مؤمنان است.



http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

عبدالله91
9th June 2013, 09:27 AM
http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

پیام های این آیۀ شریفه

1 . تسبیح آمیخته با حمد الهی عالی ترین نوع تسبیح است « دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ ... وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ».

2 . مؤمن، عاشق خدا است، بهشت و لذّت های بهشتی او را از یاد محبوب باز نمی دارد، بلکه در همه چیز، لطف و قدرت خدا را می بیند« سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ ... الْحَمْدُ لِلّهِ ».

3 . دوستان خوب، همیشه و همه جا خیرخواه هم هستند « وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ».

برگرفته از کتاب تفسیر همراه


http://uc-njavan.ir/images/ztq2unqipw4wzrbyptq.gif

Almas Parsi
9th June 2013, 10:18 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25444670867851487527.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image035.gif

همسایه
حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها):

یا بُنَیَّ، الجارُ ثُمَّ الدّارِ

پسرم، اول همسایه، سپس اهل خانه

My dear son, always place your neighbors before your own family.

بحار الانوار، ج 43، ص 81

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image035.gif

عبدالله91
9th June 2013, 05:33 PM
http://uc-njavan.ir/images/3pllkmrpvw4ieg3570io.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/1et7y05r0ypr31y0apy6.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/5x6bc40nu76z7ffvl5n.gif


http://uc-njavan.ir/images/3ie5raskh3fe6f6il51d.pnghttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/uanmatf7kqe1jq0xx2hz.png




بسم الله الرحمن الرحیم




إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ




پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى‏كند شفاعتگرى جز پس از






إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾




اذن او نيست اين است‏خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏گيريد (3)








http://uc-njavan.ir/images/b95m6hcm14wanvje1cwn.pnghttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/zqnqyiigam6z7rw87wbq.gifhttp://uc-njavan.ir/images/fahi7srues6mrh6xuiu.pnghttp://uc-njavan.ir/images/ygckm4vqnofue9tc4be.png







http://uc-njavan.ir/images/hq7tmwlge6m8s7x8beb.gif


http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif


http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gif
http://uc-njavan.ir/images/1et7y05r0ypr31y0apy6.gif
http://uc-njavan.ir/images/wxvh6y7oiq9p0zjv1m4g.gifhttp://uc-njavan.ir/images/hxg0ez64gsk9hkv5xiun.gif

soham 313
10th June 2013, 05:31 AM
صفحه ی 118 از قرآن کریم شامل آیات 14 تا 23 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


ثُمَّ جَعَلْنَٰكُمْ خَلَٰٓئِفَ فِي الْأَرْضِ مِنۢ بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ(14)
آنگاه شما را پس از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم چگونه رفتار مي كنيد(14)



وَإِذَا تُتْلَيٰ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيْرِ هَٰذَآ أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآئِ نَفْسِيٓ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَيٰٓ إِلَيَّ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ(15)
و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مي گويند قرآن ديگري جز اين بياور يا آن را عوض كن بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم جز آنچه را كه به من وحي مي شود پيروي نمي كنم اگر پروردگارم را نافرماني كنم از عذاب روزي بزرگ مي ترسم(15)



قُل لَّوْ شَآءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَآ أَدْرَيٰكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِۦٓ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(16)
بگو اگر خدا مي خواست آن را بر شما نمي خواندم و [خدا] شما را بدان آگاه نمي گردانيد قطعا پيش از [آوردن] آن روزگاري در ميان شما به سر برده ام آيا فكر نمي كنيد(16)



فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَيٰ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بَِٔايَٰتِهِۦٓ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ(17)
پس كيست ستمكارتر از آن كس كه دروغي بر خداي بندد يا آيات او را تكذيب كند به راستي مجرمان رستگار نمي شوند(17)



وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبُِّٔونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَٰنَهُ وَتَعَٰلَيٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ(18)
و به جاي خدا چيزهايي را مي پرستند كه نه به آنان زيان مي رساند و نه به آنان سود مي دهد و مي گويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آيا خدا را به چيزي كه در آسمانها و در زمين نمي داند آگاه مي گردانيد او پاك و برتر است از آنچه [با وي] شريك مي سازند(18)



وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّآ أُمَّةً وَٰحِدَةً فَاخْتَلَفُوا۟ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(19)
و مردم جز يك امت نبودند پس اختلاف پيدا كردند و اگر وعده اي از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود قطعا در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مي كنند ميانشان داوري مي شد(19)



وَيَقُولُونَ لَوْلَآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(20)
و مي گويند چرا معجزه اي از جانب پروردگارش بر او نازل نمي شود بگو غيب فقط به خدا اختصاص دارد پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم(20)



وَإِذَآ أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّنۢ بَعْدِ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِيٓ ءَايَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ(21)
و چون مردم را پس از آسيبي كه به ايشان رسيده است رحمتي بچشانيم بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگي است بگو نيرنگ خدا سريع تر است در حقيقت فرستادگان [=فرشتگان] ما آنچه نيرنگ مي كنيد مي نويسند(21)



هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّيٰٓ إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا۟ بِهَا جَآءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَآءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا۟ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّٰكِرِينَ(22)
او كسي است كه شما را در خشكي و دريا مي گرداند تا وقتي كه در كشتيها باشيد و آنها با بادي خوش آنان را بب ر ند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند در آن حال خدا را پاكدلانه مي خوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] بر هاني قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد(22)



فَلَمَّآ أَنجَيٰهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَيٰٓ أَنفُسِكُم مَّتَٰعَ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(23)
پس چون آنان را رهانيد ناگهان در زمين بناحق سركشي مي كنند اي مردم سركشي شما فقط به زيان خود شماست شما بهره زندگي دنيا را [مي طلبيد] سپس بازگشت شما به سوي ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مي داديد باخبر خواهيم كرد(23)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
10th June 2013, 05:37 AM
(آيه 14)
در اين آيه مطلب را صريحتر بيان مى‏كند و مى‏گويد: «سپس شما را جانشين آنها در زمين قرار داديم تا ببينيم چگونه عمل مى‏كنيد» (ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ).

از جمله «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا» (چنان نبود كه ايمان بياورند) استفاده مى‏شود كه خداوند تنها آن گروهى را به هلاكت كيفر مى‏دهد كه اميدى به ايمان آنها در آينده نيز نباشد، و به اين ترتيب اقوامى كه در آينده ممكن است ايمان بياورند مشمول چنين كيفرهايى نمى‏شوند.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:39 AM
(آيه 15)

شأن نزول:

اين آيه و دو آيه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا كه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: آنچه در اين قرآن در باره ترك عبادت بتهاى بزرگ ما، لات و عزى و منات و هبل و همچنين مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل تحمل نيست، اگر مى‏خواهى از تو پيروى كنيم، قرآن ديگرى بياور كه اين ايراد در آن نباشد! و يا حدّ اقل اين گونه مطالب را در قرآن كنونى تغيير ده!

تفسير:

اين آيات نيز در تعقيب آيات گذشته پيرامون مبدأ و معاد سخن مى‏گويد، نخست به يكى از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره كرده، مى‏گويد:

«هنگامى كه آيات آشكار و روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود، آنها كه به رستاخيز و لقاى ما ايمان ندارند مى‏گويند: قرآن ديگرى غير از اين بياور و يا لااقل اين قرآن را، تغيير ده» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ).

اين بى‏خبران بينوا، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را براى رهبرى خود نمى‏خواستند، بلكه او را به پيروى از خرافات و اباطيل خويش دعوت مى‏كردند.

قرآن با صراحت آنها را از اين اشتباه بزرگ در مى‏آورد، و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه به آنها «بگو: براى من ممكن نيست كه از پيش خود آن را تغيير دهم» (قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي).

سپس براى تأكيد اضافه مى‏كند: «من فقط پيروى از چيزى مى‏كنم كه بر من وحى مى‏شود» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَّ).

نه تنها نمى‏توانم تغيير و تبديلى در اين وحى آسمانى بدهم، بلكه «اگر كمترين تخلفى از فرمان پروردگار بكنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخيز) مى‏ترسم» (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:40 AM
(آيه 16)
در اين آيه به دليل اين موضوع مى‏پردازد و مى‏گويد به آنها بگو:

من كمترين اراده‏اى از خودم در باره اين كتاب آسمانى ندارم «و اگر خدا مى‏خواست اين آيات را بر شما تلاوت نمى‏كردم و از آن آگاهتان نمى‏ساختم» (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ).

به دليل اين كه «سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم» (فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز اين گونه سخنان را از من نشنيده‏ايد، اگر آيات از ناحيه من بود لابد در اين مدت چهل سال از فكر من بر زبانم جارى مى‏شد و حد اقل گوشه‏اى از آن را بعضى از من شنيده بودند.

«آيا مطلبى را به اين روشنى درك نمى‏كنيد» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:41 AM
(آيه 17)
باز براى تأكيد اضافه مى‏كند كه من به خوبى مى‏دانم بدترين انواع ظلم و ستم آن است كه كسى بر خدا افتراء ببندد «چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى را به خدا نسبت بدهد» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً).

بنابراين چگونه چنين گناه بزرگى را ممكن است من مرتكب بشوم.

«همچنين كار كسى كه آيات الهى را تكذيب مى‏كند» نيز بزرگترين ظلم و ستم است (أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ).

اگر شما از عظمت گناه تكذيب و انكار آيات حق بى‏خبريد من بى‏خبر نيستم، و به هر حال اين كار شما جرم بزرگى است، و «مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:42 AM
(آيه 18)
معبودهاى بى‏خاصيت: در اين آيه نيز بحث «توحيد»، از طريق نفى الوهيت بتها، تعقيب شده است، و با دليل روشنى بى‏ارزش بودن بتها اثبات گرديده: «آنها غير از خدا معبودهايى را مى‏پرستند كه نه زيانى به آنان مى‏رساند (كه از ترس زيانشان آنها را بپرستند) و نه سودى مى‏رساند» كه به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).

سپس به ادعاى واهى بت پرستان پرداخته، مى‏گويد: «آنها مى‏گويند: اين بتها شفيعان ما در پيشگاه خدا هستند» (وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).

يعنى مى‏توانند از طريق شفاعت، منشأ سود و زيانى شوند، هر چند مستقلا از خودشان كارى ساخته نباشد.

اعتقاد به شفاعت بتها يكى از انگيزه‏هاى بت پرستى بود.

قرآن در پاسخ اين پندار مى‏گويد: «آيا شما خداوند را به چيزى خبر مى‏دهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ).

كنايه از اين كه اگر خدا چنين شفيعانى مى‏داشت، در هر نقطه‏اى از زمين و آسمان كه بودند، از وجودشان آگاه بود.

و در پايان آيه براى تأكيد مى‏فرمايد: «خداوند منزه، و برتر است از شريكهايى كه براى او مى‏سازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:45 AM
(آيه 19)
اين آيه به تناسب بحثى كه در آيه قبل در زمينه نفى شرك و بت پرستى گذشت اشاره به فطرت توحيدى همه انسانها كرده، مى‏گويد: «در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند» و جز توحيد در ميان آنها آيين ديگرى نبود (وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).

اين فطرت توحيدى كه در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افكار كوتاه و گرايشهاى شيطانى، دستخوش دگرگونى شد، گروهى از جاده توحيد منحرف شدند و به شرك روى آوردند و طبعا «جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسيم شد» گروهى موحد و گروهى مشرك (فَاخْتَلَفُوا).

بنابراين شرك در واقع يك نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافى كه از مشتى اوهام و پندارهاى بى‏اساس سر چشمه گرفته است.

در اينجا ممكن بود اين سؤال پيش بيايد كه چرا خداوند اين اختلاف را از طريق مجازات سريع مشركان بر نمى‏چيند.

قرآن بلافاصله براى پاسخ به اين سؤال اضافه مى‏كند: «و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏شد» و سپس همگى به مجازات مى‏رسيدند (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:46 AM
(آيه 20)
معجزات اقتراحى: دگر بار قرآن به بهانه جوييهاى مشركان به هنگام سرباز زدن از ايمان و اسلام پرداخته، مى‏گويد: «مشركان چنين مى‏گويند كه چرا معجزه‏اى از ناحيه خداوند بر پيامبر نازل نشده است» (وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ).

البته منظور آنها اين بوده كه هر وقت معجزه‏اى به ميل خود پيشنهاد كنند فورا آن را انجام دهد! لذا بلافاصله به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور داده مى‏شود كه «به آنها بگو:

معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غيب و ماوراء طبيعت) است» (فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ).

بنابراين چيزى نيست كه در اختيار من باشد و من بر طبق هوسهاى شما هر روز معجزه تازه‏اى انجام دهم، و بعدا هم با عذر و بهانه‏اى از ايمان آوردن خوددارى كنيد.

و در پايان آيه با بيانى تهديدآميز به آنها مى‏گويد: «اكنون كه شما دست از لجاجت برنمى‏داريد در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم» (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).

شما در انتظار مجازات الهى باشيد، و من هم در انتظار پيروزيم!

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:47 AM
(آيه 21)
در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است.

نخست اشاره به يكى از نقشه‏هاى جاهلانه مشركان كرده، مى‏گويد:

«هنگامى كه مردم (را براى بيدارى و آگاهى، گرفتار مشكلات و زيانهايى مى‏سازيم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها مى‏چشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانه‏ها نيرنگ مى‏كنند» و يا با توجيهات نادرست در مقام انكار آنها بر مى‏آيند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا). و مثلا بلاها، و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دليل بر شفقت و محبت آنان مى‏گيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مى‏شمرند اما خداوند به وسيله پيامبرش به آنها هشدار مى‏دهد كه «به آنها بگو: خدا از هر كس در چاره‏انديشى و طرح نقشه‏هاى كوبنده قادرتر و سريعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً).

و به تعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مى‏يابد، در حالى كه دگران چنين نيستند.

سپس آنها را تهديد مى‏كند كه گمان نبريد اين توطئه‏ها و نقشه‏ها فراموش مى‏گردد، «فرستادگان ما (يعنى فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشه‏هايى را كه (براى خاموش كردن نور حق) مى‏كشيد مى‏نويسند» (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ).

و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات، در سراى ديگر آماده كنيد.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:49 AM
(آيه 22)
در اين آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى را براى آنها تشريح مى‏كند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر، همه چيز را جز خدا فراموش مى‏نمايد.

نخست مى‏گويد: «او خدايى است كه شما را در صحرا و دريا سير مى‏دهد» (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).

«تا هنگامى كه در كشتى‏ها قرار مى‏گيريد و (كشتى‏ها) سرنشينان را به كمك بادهاى موافق آرام آرام به سوى مقصد حركت مى‏دهند و همه شادمان و خوشحالند» (حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها).

«اما ناگهان طوفان شديد و كوبنده‏اى مى‏وزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مى‏آورد، آن چنان كه مرگ را با چشم خود مى‏بينند و دست از زندگانى مى‏شويند» (جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ).

درست در چنين موقعى به ياد خدا مى‏افتند «و او را از روى اخلاص مى‏خوانند و آيين خود را براى او از هرگونه شرك و بت پرستى خالص مى‏كنند»! (دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).

در اين هنگام دست به دعا بر مى‏دارند و مى‏گويند: «خداوندا! اگر ما را از اين مهلكه رهايى بخشى سپاسگزار تو خواهيم بود» نه ستم مى‏كنيم و نه به غير تو روى مى‏آوريم (لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ).

با اين كه اين بيدارى موقتى، اثر تربيتى در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام مى‏كند، و دليلى خواهد بود بر محكوميتشان.

ولى افرادى كه آلودگى مختصرى دارند در اين گونه حوادث معمولا بيدار مى‏شوند و مسير خود را اصلاح مى‏كنند.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229.html

soham 313
10th June 2013, 05:51 AM
(آيه 23)
«اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى مى‏بخشد و به ساحل نجات مى‏رسند شروع به ظلم و ستم در زمين مى‏كنند» (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ).

ولى «اى مردم (بدانيد) هرگونه ظلم و ستمى مرتكب شويد و هر انحرافى از حق پيدا كنيد زيانش متوجه خود شماست» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ).

آخرين كارى كه مى‏توانيد انجام دهيد اين است كه «چند روزى از متاع زندگى دنيا بهره‏مند شويد» (مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا).

«سپس بازگشت شما به سوى ماست» (ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ).

«آنگاه ما شما را از آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهيم ساخت» (فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

منبع:http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

Almas Parsi
10th June 2013, 10:08 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/1.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

مدارا کردن با مردم
رسول خدا (صلّی ‌‌الله‌ علیه‌ وآله):
مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الإیمانِ، وَ الرِّفقُ بِهِْم نِصْفُ العَیْشِ
مدارا کردن با مردم نیمى از ایمان است و ملاطفت با آنان نیمى از زندگی

Tolerance towards people secures half of one’s faith, and showing leniency towards them is half of one’s life.

کافی، ج 2، ص 117

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item4.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

aty.a
10th June 2013, 10:51 AM
http://uc-njavan.ir/images/2d4fxwuy0alyzul2vfsf.gif (http://uc-njavan.ir/)



امام حسن(ع):
همانا سالم ترین دلها ان است که از شبهه ها
پاک باشد.

k.ahmadi
11th June 2013, 12:50 AM
۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)

و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)




وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)

و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)

- - - به روز رسانی شده - - -


۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغْيَٰنِهِمْ يَعْمَهُونَ(11)

و اگر خدا براي مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مي طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مي نمود قطعا اجلشان فرا مي رسيد پس كساني را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مي كنيم تا سرگردان بمانند(11)




وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَٰنَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَآ إِلَيٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ(12)

و چون انسان را آسيبي رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مي رود كه گويي ما را براي گرفتاريي كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براي اسرافكاران آنچه انجام مي دادند زينت داده شده است(12)

soham 313
11th June 2013, 07:48 AM
صفحه ی 119 از قرآن کریم شامل آیات 24 تا 33 از سوره ی یونس

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا كَمَآءٍ أَنزَلْنَٰهُ مِنَ السَّمَآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَٰمُ حَتَّيٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَآ أَنَّهُمْ قَٰدِرُونَ عَلَيْهَآ أَتَيٰهَآ أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَٰهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(24)
در حقيقت مثل زندگي دنيا بسان آبي است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مي خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبي يا روزي فرمان [ويراني] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويي ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه ها[ي خود] را براي مردمي كه انديشه مي كنند به روشني بيان مي كنيم(24)



وَاللَّهُ يَدْعُوٓا۟ إِلَيٰ دَارِ السَّلَٰمِ وَيَهْدِي مَن يَشَآءُ إِلَيٰ صِرَٰطٍ مُّسْتَقِيمٍ(25)
و خدا [شما را] به سراي سلامت فرا مي خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مي كند(25)



۞ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا۟ الْحُسْنَيٰ وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(26)
براي كساني كه كار نيكو كرده اند نيكويي [بهشت] و زياده [بر آن] است چهره هايشان را غباري و ذلتي نمي پوشاند اينان اهل بهشتند [و] در آن جاودانه خواهند بود(26)



وَالَّذِينَ كَسَبُوا۟ السَّئَِّاتِ جَزَآءُ سَيِّئَةٍۭ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَآ أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا أُو۟لَٰٓئِكَ أَصْحَٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَٰلِدُونَ(27)
و كساني كه مرتكب بديها شده اند [بدانند كه] جزاي [هر] بدي مانند آن است و خواري آنان را فرو مي گيرد در مقابل خدا هيچ حمايتگري براي ايشان نيست گويي چهره هايشان با پاره اي از شب تار پوشيده شده است آنان همدم آتشند كه در آن جاودانه خواهند بود(27)



وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا۟ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ(28)
و [ياد كن] روزي را كه همه آنان را گرد مي آوريم آنگاه به كساني كه شرك ورزيده اند مي گوييم شما و شريكانتان بر جاي خود باشيد پس ميان آنها جدايي مي افكنيم و شريكان آنان مي گويند در حقيقت شما ما را نمي پرستيديد(28)



فَكَفَيٰ بِاللَّهِ شَهِيدًۢا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَٰفِلِينَ(29)
و گواهي خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستي ما از عبادت شما بي خبر بوديم(29)



هُنَالِكَ تَبْلُوا۟ كُلُّ نَفْسٍ مَّآ أَسْلَفَتْ وَرُدُّوٓا۟ إِلَي اللَّهِ مَوْلَيٰهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ(30)
آنجاست كه هر كسي آنچه را از پيش فرستاده است مي آزمايد و به سوي خدا مولاي حقيقي خود بازگردانيده مي شوند و آنچه به دروغ برمي ساخته اند از دستشان به در مي رود(30)



قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَٰرَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ(31)
بگو كيست كه از آسمان و زمين به شما روزي مي بخشد يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است و كيست كه زنده را از مرده بيرون مي آورد و مرده را از زنده خارج مي سازد و كيست كه كارها را تدبير مي كند خواهند گفت خدا پس بگو آيا پروا نمي كنيد(31)



فَذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَٰلُ فَأَنَّيٰ تُصْرَفُونَ(32)
اين است خدا پروردگار حقيقي شما و بعد از حقيقت جز گمراهي چيست پس چگونه [از حق] بازگردانيده مي شويد(32)



كَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ فَسَقُوٓا۟ أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(33)
اين گونه سخن پروردگارت بر كساني كه نافرماني كردند به حقيقت پيوست [چرا] كه آنان ايمان نمي آورند(33)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
11th June 2013, 07:53 AM
(آيه 24)
دورنماى زندگى دنيا: در آيات گذشته اشاره‏اى به ناپايدارى زندگى دنيا شده بود، در اين آيه اين واقعيت ضمن مثال جالبى تشريح شده تا پرده‏هاى غرور و غفلت را از مقابل ديده‏هاى غافلان و طغيانگران كنار زند.

«مثل زندگى دنيا همانند آبى است كه از آسمان نازل كرده‏ايم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).

اين دانه‏هاى حياتبخش باران بر سرزمينهاى آماده مى‏ريزند، «و به وسيله آن گياهان گوناگونى كه بعضى قابل استفاده براى انسانها، و بعضى براى حيوانات است، مى‏رويند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ).

اين گياهان علاوه بر خاصيتهاى غذايى كه براى موجودات زنده دارند سطح زمين را مى‏پوشانند و آن را زينت مى‏بخشند، تا آنجا كه «زمين بهترين زيبايى خود را در پرتو آن پيدا كرده و تزيين مى‏شود» (حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ).

در اين هنگام شكوفه‏ها، شاخساران را زينت داده و گلها مى‏خندند، دانه‏هاى غذايى و ميوه‏ها كم كم خود را نشان مى‏دهند، و صحنه پرجوشى را از حيات و زندگى به تمام معنى كلمه مجسم مى‏كنند، كه دلها را پر از اميد و چشمها را پر از شادى و سرور مى‏سازند، آن چنان كه «اهل زمين مطمئن مى‏شوند، كه مى‏توانند از مواهب اين گياهان بهره گيرند» هم از ميوه‏ها و هم از دانه‏هاى حيات بخششان (وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها).

«اما ناگهان فرمان ما فرا مى‏رسد (سرماى سخت و يا تگرگ شديد و يا طوفان درهم كوبنده‏اى بر آنها مسلط مى‏گردد) و آنها را چنان درو مى‏كنيم كه گويا هرگز نبوده‏اند»! (أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).

در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى‏فرمايد: «اين چنين آيات خود را براى افرادى كه تفكر مى‏كنند تشريح مى‏كنيم» (كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:10 AM
(آيه 25)
اين آيه با يك جمله كوتاه اشاره به نقطه مقابل اين گونه زندگى كرده و مى‏فرمايد: «خداوند به دار السلام، خانه صلح و سلامت و امنيت دعوت مى‏كند» (وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ).

به آنجا كه نه از اين كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است، و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بى‏خبر، و نه جنگ و خونريزى و استعمار و استثمار.

سپس اضافه مى‏كند: «خدا هر كس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند) به سوى راه مستقيم (همان راهى كه به دار السلام و مركز امن و امان منتهى مى‏شود) دعوت مى‏كند» (وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:11 AM
(آيه 26)
رو سفيدان و رو سياهان! در آيات گذشته اشاره به سراى آخرت و روز رستاخيز شده بود، به همين مناسبت، اين آيه و آيه بعد سرنوشت نيكوكاران و آلودگان به گناه را در آنجا تشريح مى‏كند.

نخست مى‏گويد: «كسانى كه كار نيك انجام دهند پاداش نيك و زياده بر آن دارند» (لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَةٌ).

منظور از «زِيادَةٌ» در اين جمله ممكن است پاداشهاى مضاعف و فراوانى باشد كه گاهى ده برابر و گاهى هزاران برابر بر آن افزوده مى‏شود.

سپس اضافه مى‏كند: نيكوكاران در آن روز چهره‏هاى درخشانى دارند «و تاريكى و ذلت، صورت آنها را نمى‏پوشاند» (وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ).

و در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين گروه ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:13 AM
(آيه 27)
در اين آيه سخن از دوزخيان به ميان مى‏آيد كه در نقطه مقابل گروه اولند مى‏گويد: «كسانى كه مرتكب گناهان مى‏شوند جزاى بدى به مقدار عملشان دارند» (وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها).

در اينجا سخنى از «زياده» در كار نيست، چرا كه در پاداش، «زياده» فضل و رحمت است اما در كيفر، عدالت ايجاب مى‏كند كه ذره‏اى بيش از گناه نباشد.

ولى آنها به عكس گروه اول چهره‏هايى تاريك دارند «و ذلت، صورت آنها را مى‏پوشاند» (وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ).

و اين خاصيت و اثر عمل است كه از درون جان انسان به بيرون منعكس مى‏گردد.

به هر حال ممكن است بدكاران گمان كنند راه فرار و نجاتى خواهند داشت و يا بتها و مانند آنها مى‏توانند برايشان شفاعت كنند اما جمله بعد صريحا مى‏گويد:

«هيچ كس و هيچ چيز نمى‏تواند آنها را از مجازات الهى دور نگه دارد» (ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ).

تاريكى چهره‏هاى آنها به اندازه‏اى زياد است كه «گويى پاره‏هايى از شب تاريك و ظلمانى، يكى پس از ديگرى بر صورت آنها افكنده شده است» (كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً).

«آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن مى‏مانند» (أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:14 AM
(آيه 28)
يك صحنه از رستاخيز بت پرستان! اين آيه نيز بحثهاى گذشته را در زمينه «مبدأ» و «معاد» و وضع مشركان دنبال مى‏كند.

نخست مى‏گويد: به خاطر بياوريد «روزى را كه همه بندگان را جمع و محشور مى‏كنيم» (وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً).

«سپس به مشركان مى‏گوييم شما و معبودهايتان در جاى خود باشيد» تا به حسابتان رسيدگى شود (ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ).

سپس اضافه مى‏كند: «ما اين دو گروه (معبودان و عابدان) را از يكديگر جدا مى‏كنيم» (فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ).

و از هر كدام جداگانه سؤال مى‏نماييم- همان گونه كه در تمام دادگاهها اين مسأله معمول است كه از هر كس جداگانه بازپرسى به عمل مى‏آيد.

از بت پرستان سؤال مى‏كنيم به چه دليل اين بتها را شريك خدا قرار داديد و عبادت كرديد؟ و از معبودان نيز مى‏پرسيم به چه سبب شما معبود واقع شديد و يا تن به اين كار داديد؟

«در اين هنگام شريكانى را كه آنها ساخته بودند، به سخن مى‏آيند و مى‏گويند:

شما هرگز ما را پرستش نمى‏كرديد» (وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقيقت هوى و هوسها و اوهام و خيالات خويش را مى‏پرستيديد.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:16 AM
(آيه 29)
سپس براى تأكيد بيشتر مى‏گويند: «همين بس كه خدا گواه ميان ما و شماست كه ما به هيچ وجه از عبادات شما آگاه نبوديم» (فَكَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ).

(آيه 30)
به هر حال همان گونه كه قرآن در اين آيه مى‏گويد: «در آن هنگام هر كس اعمال خويش را كه قبلا انجام داده است مى‏آزمايد» (هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ).

و نتيجه بلكه خود آن را مى‏بيند چه عبادت كنندگان و چه معبودهاى گمراهى كه مردم را به عبادت خويش دعوت مى‏كردند، چه مشركان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبيل.

«و در آن روز همگى به سوى «اللّه» كه مولى و سرپرست حقيقى آنان است باز مى‏گردند» و دادگاه محشر نشان مى‏دهد كه تنها حكومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).

«و سر انجام تمام بتها و معبودهاى ساختگى كه به دروغ آنها را شريك خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى‏شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

چرا كه آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مكتوم بندگان است و هيچ حقيقتى نمى‏ماند مگر اين كه خود را آشكار مى‏سازد.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:18 AM
(آيه 31)
در اين آيه سخن از نشانه‏هاى وجود پروردگار و شايستگى او براى عبوديت است.

نخست مى‏فرمايد: به مشركان و بت پرستانى كه در بيراهه سرگردانند «بگو:

چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‏دهد؟» (قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).

البته زمين تنها به وسيله مواد غذايى خود ريشه گياهان را تغذيه مى‏كند و شايد به همين دليل است كه در آيه فوق سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمين به ميان آمده است (به تفاوت درجه اهميت).

سپس به دو قسمت از مهمترين حواس انسان كه بدون آن دو، كسب علم و دانش براى بشر امكان پذير نيست اشاره كرده، مى‏گويد: و بگو «چه كسى است كه مالك و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده اين دو حس آدمى است»؟ (أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ).

بعد، از دو پديده مرگ و حيات كه عجيب‏ترين پديده‏هاى عالم آفرينش است سخن به ميان آورده، مى‏گويد: «و چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مى‏كند»؟ (وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ).

اين همان موضوعى است كه تاكنون عقل دانشمندان و علماى علوم طبيعى و زيست شناسان در آن حيران مانده است كه چگونه موجود زنده از موجود بى‏جان به وجود آمده است؟

آيه فوق علاوه بر مرگ و حيات مادى مرگ و حيات معنوى را نيز شامل مى‏شود، زيرا انسانهاى هوشمند و پاكدامن و با ايمان را مى‏بينيم كه گاهى از پدر و مادرى آلوده و بى‏ايمان متولد مى‏شوند، عكس آن نيز مشاهده شده است.

بعد اضافه مى‏كند: «و چه كسى است كه امور اين جهان را تدبير مى‏كند»؟

(وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).

در حقيقت نخست سخن از آفرينش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنهاست.

بعد از آن كه قرآن اين سؤالات سه گانه را مطرح مى‏كند بلافاصله مى‏گويد: «آنها به زودى در پاسخ خواهند گفت: خدا» (فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ).

از اين جمله به خوبى استفاده مى‏شود كه حتى مشركان و بت پرستان عصر جاهليت خالق و رازق و حياتبخش و مدبر امور جهان هستى را خدا مى‏دانستند.

و در آخر آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آيا با اين حال تقوا را پيشه نمى‏كنيد» (فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:19 AM
(آيه 32)
پس از آن كه نمونه‏هايى از آثار عظمت و تدبير خداوند را در آسمان و زمين بيان كرد و وجدان و عقل مخالفان را به داورى طلبيد و آنها به آن معترف گرديدند، در اين آيه با لحنى قاطع مى‏فرمايد: «اين است اللّه، پروردگار بر حق شما»! (فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه ساير موجوداتى را كه شريك خداوند در عبوديت قرار داده‏ايد و در برابر آنها سجده و تعظيم مى‏كنيد.

سپس نتيجه‏گيرى مى‏كند: «اكنون (كه حق را به روشنى شناختيد) آيا بعد از حق چيزى جز ضلال و گمراهى وجود دارد»؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).

«با اين حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روى گردان مى‏شويد» با اين كه مى‏دانيد معبود حقى جز او نيست؟! (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ).

اين آيه در حقيقت يك راه منطقى روشن را براى شناخت باطل و ترك آن پيشنهاد مى‏كند، و آن اين كه نخست بايد از طريق وجدان و عقل براى شناخت حق گام برداشت، هنگامى كه حق شناخته شد، هر چه غير آن و مخالف آن است باطل و گمراهى است، و بايد كنار گذاشته شود.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
11th June 2013, 08:20 AM
(آيه 33)
در اين آيه براى بيان اين نكته كه چرا آنها با وضوح مطلب و روشنايى حق به دنبال آن نمى‏روند مى‏گويد: «اين گونه فرمان خدا در باره اين افراد كه (از روى علم و عمد برخلاف عقل و وجدان) سر از اطاعت پيچيده‏اند صادر شده كه آنها ايمان نياورند» (كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

در واقع اين خاصيت اعمال نادرست و مستمر آنهاست كه قلبشان را چنان تاريك و روحشان را چنان آلوده مى‏كند كه با وضوح و روشنى حق آن را نمى‏بينند و به بيراهه مى‏روند.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

Almas Parsi
11th June 2013, 11:27 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44270639368944061101.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image015.gif


خانواده
امام صادق (علیه‌ السلام):
مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زِیدَ فی عُمْرِهِ
هرکه با خانوادۀ خود خوش‌رفتار باشد، بر عمرش افزوده می شود

By treating one’s family members well, one will prolong his life.

کافی، ج 8، ص 219

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image015.gif

soham 313
12th June 2013, 05:36 AM
صفحه ی 120 از قرآن کریم شامل آیات 34 تا 48 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا۟ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّيٰ تُؤْفَكُونَ(34)
بگو آيا از شريكان شما كسي هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مي كند و باز آن را برمي گرداند پس چگونه [از حق] بازگردانيده مي شويد(34)



قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِيٓ إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِيٓ إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّيٓ إِلَّآ أَن يُهْدَيٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ(35)
بگو آيا از شريكان شما كسي هست كه به سوي حق رهبري كند بگو خداست كه به سوي حق رهبري مي كند پس آيا كسي كه به سوي حق رهبري مي كند سزاوارتر است مورد پيروي قرار گيرد يا كسي كه راه نمي نمايد مگر آنكه [خود] هدايت شود شما را چه شده چگونه داوري مي كنيد(35)



وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَئًْا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌۢ بِمَا يَفْعَلُونَ(36)
و بيشترشان جز از گمان پيروي نمي كنند [ولي] گمان به هيچ وجه [آدمي را] از حقيقت بي نياز نمي گرداند آري خدا به آنچه مي كنند داناست(36)



وَمَا كَانَ هَٰذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْتَرَيٰ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَٰبِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَٰلَمِينَ(37)
و چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق [كننده] آنچه پيش از آن است مي باشد و توضيحي از آن كتاب است كه در آن ترديدي نيست [و] از پروردگار جهانيان است(37)



أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَيٰهُ قُلْ فَأْتُوا۟ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا۟ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(38)
يا مي گويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مي گوييد سوره اي مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مي توانيد فرا خوانيد(38)



بَلْ كَذَّبُوا۟ بِمَا لَمْ يُحِيطُوا۟ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الظَّٰلِمِينَ(39)
بلكه چيزي را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است كساني [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است(39)



وَمِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ(40)
و از آنان كسي است كه بدان ايمان مي آورد و از آنان كسي است كه بدان ايمان نمي آورد و پروردگار تو به [حال] فسادگران داناتر است(40)



وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِيُٓٔونَ مِمَّآ أَعْمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ(41)
و اگر تو را تكذيب كردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد شما از آنچه من انجام مي دهم غير مسؤوليد و من از آنچه شما انجام نمي دهيد غير مسؤولم(41)



وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا۟ لَا يَعْقِلُونَ(42)
و برخي از آنان كساني اند كه به تو گوش فرا مي دهند آيا تو كران را هر چند در نيابند شنوا خواهي كرد(42)



وَمِنْهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا۟ لَا يُبْصِرُونَ(43)
و از آنان كسي است كه به سوي تو مي نگرد آيا تو نابينايان را هر چند نبينند هدايت تواني كرد(43)



إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَئًْا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(44)
خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمي كند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مي كنند(44)



وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُوٓا۟ إِلَّا سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِلِقَآءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ(45)
و روزي كه آنان را گرد مي آورد گويي جز به اندازه ساعتي از روز درنگ نكرده اند با هم اظهار آشنايي مي كنند قطعا كساني كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت] راه نيافتند(45)



وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَيٰ مَا يَفْعَلُونَ(46)
و اگر پاره اي از آنچه را كه به آنان وعده مي دهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم [در هر دو صورت] بازگشتشان به سوي ماست سپس خدا بر آنچه مي كنند گواه است(46)



وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(47)
و هر امتي را پيامبري است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داوري شود و بر آنان ستم نرود(47)



وَيَقُولُونَ مَتَيٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَٰدِقِينَ(48)
و مي گويند اگر راست مي گوييد اين وعده چه وقت است(48)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
12th June 2013, 05:41 AM
سلام دوستای خوبم
من امروز ساعت 8 صبح امتحان پایان ترم مدار دارم واسه همین فرصت نکردم تفاسیر آیات رو بزارم بعد از اینکه از دانشگاه برگشتم تفاسیر رو قرار میدم
دعا کنید امتحانمو خوب بدم
مرسی

Almas Parsi
12th June 2013, 09:23 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38578920067316770579.gif


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image013.gif


خانواده
امام صادق (علیه‌ السلام):
مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأهْلِهِ زِیدَ فی عُمْرِهِ
هرکه با خانوادۀ خود خوش‌رفتار باشد، بر عمرش افزوده می شود

By treating one’s family members well, one will prolong his life.

کافی، ج 8، ص 219

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div1000.files/image013.gif

pegah*_
12th June 2013, 09:28 AM
موفق باشی عزیزم

nedasoltani
12th June 2013, 09:46 AM
انشا الله خدا خودش کمکت کنه. [khoobboodan][khoobboodan]

soham 313
12th June 2013, 12:19 PM
(آيه 34)
يكى از نشانه‏هاى حق و باطل: قرآن همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقيب مى‏كند نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از اين معبودهايى كه شما شريك خدا قرار داده‏ايد مى‏تواند آفرينش را ايجاد كند و سپس بازگرداند» (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

بعد اضافه مى‏كند «بگو: خداوند آفرينش را آغاز كرده و سپس باز مى‏گرداند» (قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

«با اين حال چرا از حق روى گردان (و در بيراهه سرگردان) مى‏شويد» (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:20 PM
(آيه 35)
بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از معبودهاى ساختگى شما هدايت به سوى حق مى‏كند»؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ).

زيرا معبود بايد رهبر عبادت كنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى كه معبودهاى مشركان اعم از بتهاى بى‏جان و جاندار هيچ كدام قادر نيستند بدون هدايت الهى كسى را به سوى حق رهنمون گردند.

لذا بلافاصله اضافه مى‏كند: «بگو تنها خداوند هدايت به سوى حق مى‏كند» (قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ).

با اين حال «آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى‏كند شايسته‏تر براى پيروى است يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر آن كه هدايتش كنند» (أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏).

و در پايان آيه با بيانى توبيخ آميز و سرزنش بار مى‏گويد: «شما را چه مى‏شود؟ چگونه قضاوت مى‏كنيد»؟ (فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:21 PM
(آيه 36)
و در اين آيه اشاره به سر چشمه و عامل اصلى انحرافات آنها، كرده، مى‏گويد: «اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمى‏كنند، در حالى كه گمان و پندار هرگز انسان را بى‏نياز از حق نمى‏كند و به حق نمى‏رساند» (وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).

سر انجام با لحنى تهديد آميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مى‏فرمايد: «خداوند به آنچه آنها انجام مى‏دهند عالم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:22 PM
(آيه 37)
عظمت و حقانيت دعوت قرآن: در اينجا قرآن به پاسخ قسمت ديگرى از سخنان نارواى مشركان مى‏پردازد، چرا كه آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلكه به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز افترا مى‏زدند، كه قرآن را با فكر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.

آيه مى‏گويد: «شايسته نيست كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ).

سپس به ذكر دليل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مى‏گويد:

«ولى اين قرآن كتب آسمانى پيش از خود را تصديق مى‏كند» (وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).

يعنى تمام بشارات و نشانه‏هاى حقانيتى كه در كتب آسمانى پيشين آمده بر قرآن و آورنده قرآن كاملا منطبق است و اين خود ثابت مى‏كند كه تهمت و افترا بر خدا نيست و واقعيت دارد.

سپس دليل ديگرى بر اصالت اين وحى آسمانى ذكر كرده، مى‏گويد: «و اين قرآن شرح كتب اصيل انبياء پيشين و بيان احكام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همين دليل شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار عالميان است» (وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).

و به تعبير ديگر هيچ گونه تضادى با اصول برنامه انبياء گذشته ندارد، بلكه تكامل آن تعليمات و برنامه‏ها در آن ديده مى‏شود، و اگر اين قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباين آنها بود.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:24 PM
(آيه 38)
در اين آيه دليل سومى بر اصالت قرآن ذكر كرده، مى‏گويد: «آنها مى‏گويند اين قرآن را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مى‏گوييد شما هم مثل يك سوره آن را بياوريد، و از هر كس مى‏توانيد غير از خدا براى همكارى دعوت كنيد» ولى هرگز توانايى بر اين كار را نخواهيد داشت، به همين دليل ثابت مى‏شود كه اين وحى آسمانى است (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

اين آيه از جمله آياتى است كه با صراحت اعجاز قرآن را بيان مى‏كند نه تنها همه قرآن را بلكه حتى اعجاز يك سوره را، و از همه جهانيان بدون استثناء دعوت مى‏كند كه اگر معتقديد اين آيات از طرف خدا نيست همانند آن و يا لااقل همانند يك سوره آن را بياوريد.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:25 PM
(آيه 39)
در اين آيه اشاره به يكى از علل اساسى مخالفتهاى مشركان كرده، مى‏گويد: آنها قرآن را به خاطر اشكالات و ايرادهايى انكار نمى‏كردند «بلكه تكذيب و انكارشان به خاطر اين بود كه از محتواى آن آگاهى نداشتند» (بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ).

در حقيقت آنها هيچ گونه دليلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بى‏خبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نياكان سدّ راهشان بود.

و يا جهل به اسرار احكام، جهل به مفهوم بعضى از آيات متشابه، و جهل به درسهاى عبرت انگيزى كه هدف نهايى ذكر تاريخ پيشينيان بوده است.

مجموع اين جهالتها و بى‏خبريها، آنها را وادار به انكار و تكذيب مى‏كرد. «در حالى كه هنوز تأويل و تفسير و واقعيت مسائل مجهول براى آنها روشن نشده بود» (وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ).

قرآن سپس اضافه مى‏كند كه اين روش نادرست، منحصر به مشركان عصر جاهليت نيست بلكه «اقوام گمراه گذشته نيز (به همين گرفتارى مبتلا بودند، آنها نيز بدون اين كه تحقيق در شناخت واقعيتها بكنند و يا انتظار براى تحقق آنها بكشند) حقايق را انكار و تكذيب مى‏كردند» (كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

در حالى كه عقل و منطق حكم مى‏كند كه انسان چيزى را كه نمى‏داند، هرگز انكار نكند، بلكه به جستجو و تحقيق بپردازد.

و در پايان آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد: «پس بنگر عاقبت كار اين ستمكاران به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ).

يعنى اينها نيز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:26 PM
(آيه 40)
در اين آيه اشاره به دو گروه عظيم مشركان كرده، مى‏گويد: اينها همگى به اين حال باقى نمى‏مانند بلكه «گروهى از آنان (كه روح حق طلبى در وجودشان نمرده است سر انجام) به اين قرآن ايمان مى‏آورند، در حالى كه گروهى ديگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشارى كرده و) ايمان نخواهند آورد» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ).

روشن است كه اين گروه مردم، افراد فاسد و مفسدى هستند و به همين دليل در پايان آيه مى‏فرمايد: «پروردگار تو مفسدان را بهتر مى‏شناسد» (وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ).

اشاره به اين كه افرادى كه زير بار حق نمى‏روند، در فاسد كردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:27 PM
(آيه 41)
بحثى كه در آيات گذشته در زمينه انكار و تكذيب لجوجانه مشركان گذشت همچنان دنبال مى‏شود و در اين آيه طريق جديدى براى مبارزه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تعليم داده، مى‏گويد: «اگر آنها تو را تكذيب كنند به آنان بگو عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد» (وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ).

«شما از آنچه من انجام مى‏دهم بيزاريد، و من هم از اعمال شما بيزارم» (أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ).

اين اعلام بيزارى و بى‏اعتنايى كه توأم با اعتماد و ايمان قاطع به مكتب خويشتن است به منكران لجوج مى‏فهماند كه با عدم تسليم در مقابل حق، خود را به محروميت مى‏كشانند و تنها به خويشتن ضرر مى‏زنند.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:29 PM
(آيه 42)
كوران و كران! در اين آيه اشاره به دليل انحراف و عدم تسليم آنها در برابر حق كرده، مى‏گويد: براى هدايت يك انسان تنها تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده و اعجاز آميز و دلائل روشن كافى نيست، بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است، همان گونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمى‏باشد، زمين مستعد نيز لازم است.

لذا نخست مى‏گويد: «گروهى از آنها گوش به سوى تو فرا مى‏دهند» اما گويى كرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ).

با اين حال كه آنها گوش شنوايى ندارند «آيا تو مى‏توانى صداى خود را به گوش كران برسانى هر چند درك نكنند» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:30 PM
(آيه 43)
«و گروهى ديگر از آنان چشم به تو مى‏دوزند و اعمال تو را مى‏نگرند» كه هر يك نشانه‏اى از حقانيت و صدق گفتار تو را در بر دارد، اما گويى كورند و نابينا (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ).

«آيا با اين حال تو مى‏توانى اين نابينايان را هدايت كنى هر چند فاقد بصيرت باشند» (أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ).

(آيه 44)
ولى اين نارسايى فكر و نديدن چهره حق و ناشنوايى در برابر گفتار خدا، چيزى نيست كه با خود از مادر به اين جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى كرده باشد، بلكه اين خود آنها بوده‏اند كه با اعمال نادرستشان و دشمنى و عصيان در برابر حق روح خود را تاريك و چشم بصيرت و گوش شنوايشان را از كار انداختند «چرا كه خداوند به هيچ كس از مردم ستم نمى‏كند، ولى مردمند كه به خويشتن ستم روا مى‏دارند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:31 PM
(آيه 45)
به دنبال شرح بعضى از صفات مشركان در آيات گذشته، در اينجا اشاره به وضع دردناكشان در قيامت كرده، مى‏گويد: «به خاطر بياور آن روز را كه خداوند همه آنها را محشور و جمع مى‏كند در حالى كه چنان احساس مى‏كنند كه تمام عمرشان در اين دنيا بيش از ساعتى از يك روز نبوده، به همان مقدار كه يكديگر را ببينند و بشناسند» (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ).

سپس اضافه مى‏كند: در آن روز به همه آنها ثابت مى‏شود «افرادى كه روز رستاخيز و ملاقات پروردگار را تكذيب كردند، زيان بردند»، و تمام سرمايه‏هاى وجود خود را از دست دادند بى‏آنكه نتيجه‏اى بگيرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).

«و اينها (به خاطر اين تكذيب و انكار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگى هدايت نداشتند» (وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ). چرا كه قلبشان تاريك و روحشان ظلمانى بود.


(آيه 46)
در اين آيه به عنوان تهديد كفار و تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين مى‏گويد: «اگر ما قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده داده‏ايم به تو نشان دهيم (و در زمان حيات خود عذاب و مجازات آنها را ببينى) و يا اگر (پيش از آن كه به چنين سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از اين دنيا ببريم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است كه انجام مى‏دادند» (وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما يَفْعَلُونَ).


(آيه 47)
در اين آيه يك قانون كلى در باره همه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و همه امتها از جمله امتى كه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏زيسته‏اند بيان كرده، مى‏گويد: «هر امتى رسول و فرستاده‏اى از طرف خدا دارد» (وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).

«هنگامى كه فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت كرد و گروهى در برابر حق تسليم شدند و پذيرفتند و گروهى به مخالفت و تكذيب برخاستند) به عدالت در ميان آنها داورى مى‏شود و به هيچ كس ستمى نمى‏شود»، مؤمنان و نيكان مى‏مانند و بدان و مخالفان يا نابود مى‏شوند و يا محكوم به شكست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).

همان گونه كه در باره پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و امت معاصرش چنين شد.

بنابراين قضاوت و داورى كه در اين آيه به آن اشاره شده همان قضاوت تكوينى و اجرايى در اين دنياست.

(آيه 48)
به دنبال تهديدهايى كه در آيات سابق راجع به عذاب و مجازات منكران حق ذكر شد در اين آيه از قول آنها چنين نقل مى‏كند كه از روى استهزاء و مسخره و انكار «مى‏گويند: اين وعده‏اى كه در مورد نزول عذاب مى‏دهى اگر راست مى‏گويى چه موقع است»؟! (وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

آنها با اين تعبير مى‏خواستند بى‏اعتنايى كامل خود را به تهديدهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشان دهند.




منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-2.html

soham 313
12th June 2013, 12:33 PM
صفحه ی 121 از قرآن کریم شامل آیات 49 تا 63 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان



قُل لَّآ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَْٔخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ(49)
بگو براي خود زيان و سودي در اختيار ندارم مگر آنچه را كه خدا بخواهد هر امتي را زماني [محدود] است آنگاهكه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتي [از آن] تاخير كنند و نه پيشي گيرند(49)



قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَتَيٰكُمْ عَذَابُهُ بَيَٰتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ(50)
بگو به من خبر دهيد اگر عذاب او شب يا روز به شما دررسد بزهكاران چه چيزي از آن به شتاب مي خواهند(50)



أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ ءَامَنتُم بِهِۦٓ ءَآلَْٰٔنَ وَقَدْ كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ(51)
سپس آيا هنگامي كه [عذاب بر شما] واقع شد اكنون به آن ايمان آورديد در حالي كه به [آمدن] آن شتاب مي نموديد(51)



ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا۟ ذُوقُوا۟ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ(52)
پس به كساني كه ستم ورزيدند گفته شود عذاب جاويد را بچشيد آيا جز به [كيفر] آنچه به دست مي آورديد جزا داده مي شويد(52)



۞ وَيَسْتَنۢبُِٔونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّيٓ إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ(53)
و از تو خبر مي گيرند آيا آن راست است بگو آري سوگند به پروردگارم كه آن قطعا راست است و شما نمي توانيد [خدا را] درمانده كنيد(53)



وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا۟ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا۟ الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(54)
و اگر براي هر كسي كه ستم كرده است آنچه در زمين است مي بود قطعا آن را براي [خلاصي و] بازخريد خود مي داد و چون عذاب را ببينند پشيماني خود را پنهان دارند و ميان آنان به عدالت داوري شود و بر ايشان ستم نرود(54)



أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ أَلَآ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ(55)
بدانيد كه در حقيقت آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست بدانيد كه در حقيقت وعده خدا حق است ولي بيشتر آنان نمي دانند(55)



هُوَ يُحْيِ وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ(56)
او زنده مي كند و مي ميراند و به سوي او بازگردانيده مي شويد(56)



يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ(57)
اي مردم به يقين براي شما از جانب پروردگارتان اندرزي و درماني براي آنچه در سينه هاست و رهنمود و رحمتي براي گروندگان [به خدا] آمده است(57)



قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا۟ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ(58)
بگو به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مي آورند بهتر است(58)



قُلْ أَرَءَيْتُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلَٰلًا قُلْ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَي اللَّهِ تَفْتَرُونَ(59)
بگو به من خبر دهيد آنچه از روزي كه خدا براي شما فرود آورده [چرا] بخشي از آن را حرام و [بخشي را] حلال گردانيده ايد بگو آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مي بنديد (59)



وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ(60)
و كساني كه بر خدا دروغ مي بندند روز رستاخيز چه گمان دارند در حقيقت خدا بر مردم داراي بخشش است ولي بيشترشان سپاسگزاري نمي كنند(60)



وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُوا۟ مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَآءِ وَلَآ أَصْغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٍ مُّبِينٍ(61)
و در هيچ كاري نباشي و از سوي او [=خدا] هيچ [آيه اي] از قرآن نخواني و هيچ كاري نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت مي ورزيد و هم وزن ذره اي نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزي نيست مگر اينكه در كتابي روشن [درج شده] است(61)



أَلَآ إِنَّ أَوْلِيَآءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ(62)
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمي است و نه آنان اندوهگين مي شوند(62)



الَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَكَانُوا۟ يَتَّقُونَ(63)
همانان كه ايمان آورده و پرهيزگاري ورزيده اند(63)



صدق الله العلي العظيم

solmaz20
12th June 2013, 12:55 PM
واقعا ازتون ممنونم

رضا آرين
13th June 2013, 07:31 PM
براتون آرزوي موفقيت مي كنم

soham 313
14th June 2013, 06:44 AM
صفحه ی 122 از قرآن کریم شامل آیات 64 تا 76 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


لَهُمُ الْبُشْرَيٰ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَفِي الْءَاخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَٰتِ اللَّهِ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(64)
در زندگي دنيا و در آخرت مژده براي آنان است وعده هاي خدا را تبديلي نيست اين همان كاميابي بزرگ است(64)



وَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(65)
سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواي داناست(65)



أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَآءَ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ(66)
آگاه باش كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و هر كه [و هر چه] در زمين است از آن خداست و كساني كه غير از خدا شريكاني را مي خوانند [از آنها] پيروي نمي كنند اينان جز از گمان پيروي نمي كنند و جز گمان نمي برند(66)



هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا۟ فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ(67)
اوست كسي كه براي شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد] بي گمان در اين [امر] براي مردمي كه مي شنوند نشانه هايي است(67)



قَالُوا۟ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَٰنَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَٰنٍۭ بِهَٰذَآ أَتَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ(68)
گفتند خدا فرزندي براي خود اختيار كرده است منزه است او او بي نياز است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست شما را بر اين [ادعا] حجتي نيست آيا چيزي را كه نمي دانيد به دروغ بر خدا مي بنديد(68)



قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ(69)
بگو در حقيقت كساني كه بر خدا دروغ مي بندند رستگار نمي شوند(69)



مَتَٰعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ(70)
بهره اي [اندك] در دنيا [دارند] سپس بازگشتشان به سوي ماست آنگاه به [سزاي] آنكه كفر مي ورزيدند عذاب سخت به آنان مي چشانيم(70)



۞ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَٰقَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوٓا۟ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَآءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوٓا۟ إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ(71)
و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه كه به قوم خود گفت اي قوم من اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده ام پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد(71)



فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ(72)
و اگر روي گردانيديد من مزدي از شما نمي طلبم پاداش من جز بر عهده خدا نيست و مامورم كه از گردن نهندگان باشم(72)



فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَٰهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَٰهُمْ خَلَٰٓئِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِنَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَٰقِبَةُ الْمُنذَرِينَ(73)
پس او را تكذيب كردند آنگاه وي را با كساني كه در كشتي همراه او بودند نجات داديم و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم پس بنگر كه فرجام بيم داده شدگان چگونه بود(73)



ثُمَّ بَعَثْنَا مِنۢ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَيٰ قَوْمِهِمْ فَجَآءُوهُم بِالْبَيِّنَٰتِ فَمَا كَانُوا۟ لِيُؤْمِنُوا۟ بِمَا كَذَّبُوا۟ بِهِ مِن قَبْلُ كَذَٰلِكَ نَطْبَعُ عَلَيٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ(74)
آنگاه پس از وي رسولاني را به سوي قومشان برانگيختيم و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند ولي ايشان بر آن نبودند كه به چيزي كه قبلا آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند اين گونه ما بر دلهاي تجاوزكاران مهر مي نهيم(74)



ثُمَّ بَعَثْنَا مِنۢ بَعْدِهِم مُّوسَيٰ وَهَٰرُونَ إِلَيٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِ بَِٔايَٰتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا۟ وَكَانُوا۟ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ(75)
سپس بعد از آنان موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و سران [قوم] وي فرستاديم و[لي آنان] گردنكشي كردند و گروهي تبهكار بودند(75)



فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوٓا۟ إِنَّ هَٰذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ(76)
پس چون حق از نزد ما به سويشان آمد گفتند قطعا اين سحري آشكار است(76)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
14th June 2013, 06:49 AM
(آيه 64)
در اين آيه روى مسأله عدم وجود ترس و غم و وحشت در اولياى حق با اين عبارت تأكيد مى‏كند كه: «براى آنان در زندگى دنيا و در آخرت بشارت است»َهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).

باز براى تأكيد اضافه مى‏كند: «سخنان پروردگار و وعده‏هاى الهى تغيير و تبديل ندارد» و خداوند به اين وعده خود نسبت به دوستانش وفا مى‏كند تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ).

«و اين پيروزى و سعادت بزرگى است» براى هر كس كه نصيبش شودلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ).

(آيه 65)
و در اين آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه سر سلسله اولياء و دوستان خداست كرده و به صورت دلدارى و تسلى خاطر به او مى‏گويد: «سخنان ناموزون مخالفان و مشركان غافل و بى‏خبر تو را غمگين نكند» (وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ).

«چرا كه تمام عزت و قدرت از آن خداست» و در برابر اراده حق از دشمنان كارى ساخته نيست (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً).

او از تمام نقشه‏هاى آنها باخبر است «زيرا او شنوا و داناست» (هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

soham 313
14th June 2013, 06:50 AM
(آيه 66)
قسمتى از آيات عظمت خداوند: اين آيه بار ديگر به مسأله توحيد و شرك كه يكى از مهمترين مباحث اسلام و مباحث اين سوره است بازگشته، مشركان را به محاكمه مى‏كشد و ناتوانى آنها را به ثبوت مى‏رساند.

نخست مى‏گويد: «آگاه باشيد تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند از آن خدا مى‏باشند» (أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ).

جايى كه اشخاص ملك او باشند، اشيايى كه در اين جهان مى‏باشند به طريق اولى از آن او هستند، بنابراين او مالك تمام عالم هستى است.

سپس اضافه مى‏كند: «و آنها كه غير خدا را همتاى او مى‏خوانند از دليل و منطقى پيروى نمى‏كنند» و هيچ سند و شاهدى بر گفتار خود ندارند (وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ).

«آنها تنها از پندار (ها و گمانهاى) بى‏اساس پيروى مى‏كنند» (إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ).

«بلكه آنها فقط با مقياس حدس و تخمين سخن مى‏گويند، و دروغ مى‏گويند»! (وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ).

اصولا راستى و صدق براساس قطع و يقين استوار است و دروغ براساس تخمينها و پندارها و شايعه‏ها!

(آيه 67)
سپس براى تكميل اين بحث و نشان دادن راه خداشناسى، و دورى از شرك و بت پرستى، به گوشه‏اى از مواهب الهى كه نشانه عظمت و قدرت و حكمت «اللّه» است اشاره كرده، مى‏گويد: «او كسى است كه شب را براى شما مايه آرامش قرار داد و روز را روشنى بخش» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً).

آرى! «در اين نظام حساب شده آيات و نشانه‏هايى (از توانايى آفريدگار است، اما) براى آنها كه گوش شنوا دارند و حقايق را مى‏شنوند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ). آنها كه مى‏شنوند و درك مى‏كنند، و آنها كه پس از درك حقيقت، آن را به كار مى‏بندند.


منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

soham 313
14th June 2013, 06:52 AM
(آيه 68)
اين آيه نيز همچنان بحث با مشركان را ادامه داده يكى از دروغها و تهمتهاى آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند بازگو مى‏كند، نخست مى‏گويد: «آنها گفتند: خداوند براى خود فرزندى اختيار كرده است»! (قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).

اين سخن را در درجه اول مسيحيان در مورد حضرت «مسيح» سپس بت پرستان عصر جاهلى در مورد «فرشتگان» كه آنها را دختران خدا مى‏پنداشتند، و يهود در مورد «عزير» مى‏گفتند.

قرآن از دو راه به آنها پاسخ مى‏گويد نخست اين كه: «خداوند از هر عيب و نقص منزه است، و از همه چيز بى‏نياز است» (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ).

اشاره به اين كه نياز به فرزند يا به خاطر احتياج جسمانى به نيرو، و كمك اوست، و يا به خاطر نياز روحى و عاطفى، از آنجا كه خداوند از هر عيب و نقصى و از هر كمبود و ضعفى منزه است و ذات پاكش يك پارچه غنا و بى‏نيازى است ممكن نيست براى خود فرزندى انتخاب كند.

«او مالك همه موجوداتى است كه در آسمانها و زمين است» (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).

دومين پاسخى را كه قرآن به آنها مى‏گويد اين است كه: هر كس ادّعايى دارد بايد دليل بر مدّعاى خود اقامه كند آيا شما بر اين سخن دليلى داريد؟ نه «هيچ دليلى نزد شما براى اين مدّعا وجود ندارد» (إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا).

با اين حال «آيا به خدا نسبتى مى‏دهيد كه (حد اقل) از آن آگاهى نداريد» (أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).

(آيه 69)
در اين آيه سر انجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو مى‏كند روى سخن را متوجه پيامبرش كرده و مى‏گويد: «به آنها بگو: كسانى كه بر خدا افترا مى‏بندند و دروغ مى‏گويند هرگز روى رستگارى را نخواهند ديد» (قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ).

(آيه 70)
فرضا كه آنها بتوانند با دروغها و افتراهاى خود چند صباحى به مال و منال دنيا برسند «اين تنها يك متاع زود گذر اين جهان است، سپس بازگشتشان به سوى ماست و ما عذاب شديد را در مقابل كفرشان به آنها مى‏چشانيم» (مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

soham 313
14th June 2013, 06:53 AM
(آيه 71)
گوشه‏اى از مبارزات نوح: در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد گفتارى را كه با مشركان داشت با شرح تاريخ عبرت انگيز پيشينيان تكميل كند.

نخست سرگذشت «نوح» را عنوان كرده، مى‏گويد: «سرگذشت نوح را بر آنها تلاوت كن، هنگامى كه به قومش گفت: اى قوم من! اگر توقفم در ميان شما و يادآورى كردن آيات الهى برايتان سخت و غير قابل تحمل است» هر كار از دستتان ساخته است انجام دهيد و كوتاهى نكنيد (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ).

«چرا كه من بر خدا تكيه كرده‏ام» و به همين دليل از غير او نمى‏ترسم و نمى‏هراسم! (فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ).

سپس تأكيد مى‏كند: «اكنون كه چنين است فكر خود را جمع كنيد و از بتهاى خود نيز دعوت به عمل آوريد» تا در تصميم گيرى به شما كمك كنند (فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ).

«آن چنان كه هيچ چيز بر شما مكتوم نماند و غم و اندوهى از اين نظر بر خاطر شما نباشد»، بلكه با نهايت روشنى تصميم خود را در باره من بگيريد (ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً).

سپس مى‏گويد: اگر مى‏توانيد «برخيزيد، و به زندگى من پايان دهيد، و لحظه‏اى مرا مهلت ندهيد» (ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ).

اين يك درس است براى همه رهبران اسلامى كه در برابر انبوه دشمنان هرگز نهراسند، بلكه با اتكاء و توكل بر پروردگار با قاطعيت هر چه بيشتر آنها را به ميدان فرا خوانند، و قدرتشان را تحقير كنند كه اين عامل مهمى براى تقويت روحى پيروان و شكست روحيه دشمنان خواهد بود.

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

soham 313
14th June 2013, 06:55 AM
(آيه 72)
در اين آيه بيان ديگرى از نوح براى اثبات حقانيت خويش نقل شده، آنجا كه مى‏گويد: «اگر شما از دعوت من سرپيچى كنيد (من زيانى نمى‏برم چرا كه) من از شما اجر و پاداشى نخواستم» (فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ).

«چرا كه اجر و پاداش من تنها بر خداست» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).

براى او كار مى‏كنم و تنها از او پاداش مى‏خواهم «و من مأمورم كه از مسلمين (تسليم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم» (وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ).

(آيه 73)
در اين آيه سر انجام كار دشمنان نوح و صدق پيشگوئيش را به اين صورت بيان مى‏كند: «آنها نوح را تكذيب كردند ولى ما، او و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم» (فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ).

نه فقط آنها را نجات داديم بلكه: «آنها را جانشين قوم ستمگر ساختيم» (وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ).

«و كسانى را كه آيات ما را انكار كرده بودند غرق نموديم» (وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا).

و در پايان روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد «اكنون بنگر عاقبت آن گروهى كه انذار شدند (ولى تهديدهاى الهى را به چيزى نگرفتند) به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

soham 313
14th June 2013, 06:56 AM
(آيه 74)
رسولان بعد از نوح: پس از پايان بحث اجمالى پيرامون سرگذشت نوح، اشاره به پيامبران ديگرى كه بعد از نوح و قبل از موسى (مانند ابراهيم و هود و صالح و لوط و يوسف) براى هدايت مردم آمدند كرده، مى‏گويد:

«سپس بعد از نوح رسولانى به سوى قوم و جمعيتشان فرستاديم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلى‏ قَوْمِهِمْ).

«آنها با دلائل روشن و آشكار به سوى قومشان آمدند» و مانند نوح با سلاح منطق و اعجاز و برنامه‏هاى سازنده مجهز بودند (فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ).

«ولى آنها كه (راه عناد و لجاج را مى‏پوييدند و) در گذشته به تكذيب پيامبران پيشين برخاسته بودند (اين پيامبران را نيز تكذيب كردند و به آنها) ايمان نياوردند» (فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ).

اين به خاطر آن بود كه بر اثر عصيان و گناه و دشمنى با حق پرده بر دلهاى آنها افتاده بود «آرى! اين چنين بر دلهاى متجاوزان مهر مى‏زنيم» (كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ).

(آيه 75)
بخشى از مبارزات موسى و هارون: از اينجا به بحث پيرامون موسى و هارون و مبارزات پيگيرشان با فرعون و فرعونيان مى‏پردازد.

آيه مى‏گويد: «سپس بعد از رسولان پيشين، موسى و هارون را به سوى فرعون و ملأ او همراه با آيات و معجزات فرستاديم» (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‏ وَ هارُونَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا).

اما فرعون و فرعونيان از پذيرش دعوت موسى و هارون سر باز زدند، و از اين كه در برابر حق سر تسليم فرود آوردند «تكبر ورزيدند» (فَاسْتَكْبَرُوا).

آنها به خاطر كبر و خود برتربينى و نداشتن روح تواضع، واقعيتهاى روشن را در دعوت موسى ناديده گرفتند چرا كه: «آنها گروهى مجرم بودند» (وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ).

(آيه 76)
در اينجا سخن از مبارزات چند مرحله‏اى فرعونيان با موسى و برادرش هارون است.

قرآن مى‏گويد: «هنگامى كه حق از نزد ما به سوى آنها آمد (با اين كه آن را از چهره‏اش شناختند) گفتند: اين سحر آشكارى است»! (فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ).

منبع :http://www.qurangloss.ir/thread229-3.html

aty.a
14th June 2013, 08:14 AM
​http://uc-njavan.ir/images/rnsnfjzw0yv58dbsj98.jpg (http://uc-njavan.ir/)

Almas Parsi
14th June 2013, 10:17 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07080991255925349354.gif

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image035.gif

برتری منتظران ظهور
امام سجّاد (علیه‌ السلام) :
یا أبا خالِدٍ! إنَّ أهْلَ زَمانِ غَیْبَتِهِ، القائِلیِنَ بِإمامَتِهِ، المُنْتَظِرینَ لِظُهُورِهِ، أفْضَلُ مِنْ أهْلِ کُلِّ زَمانٍ
ای أبا خالد! مردمان زمان غیبت امام زمان (ع)، اگر به امامتش اعتقاد، و برای ظهورش انتظار برند، از مردم همۀ دورانها برترند

O ’Abā Khāled, the people living in the time of Imām Mahdī’s major occultation are superior to the people living in every other period, provided that they believe in his leadership and if they await his reappearance.

کمال الدین و تمام النّعمة، ص 320
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div100.files/image035.gif

بلدرچین
14th June 2013, 06:57 PM
دستت درد نکنه عزیزم.
این ایه رو کسی میتونه برام واضح ترش کنه.

در اين آيه بيان ديگرى از نوح براى اثبات حقانيت خويش نقل شده، آنجا كه مى‏گويد: «اگر شما از دعوت من سرپيچى كنيد (من زيانى نمى‏برم چرا كه) من از شما اجر و پاداشى نخواستم» (فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ).

soham 313
15th June 2013, 06:57 AM
صفحه ی 123 از قرآن کریم شامل آیات 77 تا 92 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


قَالَ مُوسَيٰٓ أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمْ أَسِحْرٌ هَٰذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّٰحِرُونَ(77)
موسي گفت آيا وقتي حق به سوي شما آمد مي گوييد [اين سحر است] آيا اين سحر است و حال آنكه جادوگران رستگار نمي شوند(77)



قَالُوٓا۟ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَآءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ(78)
گفتند آيا به سوي ما آمده اي تا ما را از شيوه اي كه پدرانمان را بر آن يافته ايم بازگرداني و بزرگي در اين سرزمين براي شما دو تن باشد ما به شما دو تن ايمان نداريم(78)



وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٍ(79)
و فرعون گفت هر جادوگر دانايي را پيش من آوريد(79)



فَلَمَّا جَآءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَيٰٓ أَلْقُوا۟ مَآ أَنتُم مُّلْقُونَ(80)
و چون جادوگران آمدند موسي به آنان گفت آنچه را مي اندازيد بيندازيد(80)



فَلَمَّآ أَلْقَوْا۟ قَالَ مُوسَيٰ مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ(81)
پس چون افكندند موسي گفت آنچه را شما به ميان آورديد سحر است به زودي خدا آن را باطل خواهد كرد آري خدا كار مفسدان را تاييد نمي كند(81)



وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(82)
و خدا با كلمات خود حق را ثابت مي گرداند هر چند بزهكاران را خوش نيايد(82)



فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَيٰٓ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَيٰ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَإِي۟هِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ(83)
سرانجام كسي به موسي ايمان نياورد مگر فرزنداني از قوم وي در حالي كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند و در حقيقت فرعون در آن سرزمين برتري جوي و از اسرافكاران بود(83)



وَقَالَ مُوسَيٰ يَٰقَوْمِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوٓا۟ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ(84)
و موسي گفت اي قوم من اگر به خدا ايمان آورده ايد و اگر اهل تسليميد بر او توكل كنيد(84)



فَقَالُوا۟ عَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّٰلِمِينَ(85)
پس گفتند بر خدا توكل كرديم پروردگارا ما را براي قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده(85)



وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَٰفِرِينَ(86)
و ما را به رحمت خويش از گروه كافران نجات ده(86)



وَأَوْحَيْنَآ إِلَيٰ مُوسَيٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا۟ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا۟ الصَّلَوٰةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(87)
و به موسي و برادرش وحي كرديم كه شما دو تن براي قوم خود در مصر خانه هايي ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روي هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده(87)



وَقَالَ مُوسَيٰ رَبَّنَآ إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَٰلًا فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا۟ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَيٰٓ أَمْوَٰلِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَيٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا۟ حَتَّيٰ يَرَوُا۟ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(88)
و موسي گفت پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگي دنيا زيور و اموال داده اي پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند پروردگارا اموالشان را نابود كن و آنان را دل سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند(88)



قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ(89)
فرمود دعاي هر دوي شما پذيرفته شد پس ايستادگي كنيد و راه كساني را كه نمي دانند پيروي مكنيد(89)



۞ وَجَٰوَزْنَا بِبَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّيٰٓ إِذَآ أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِيٓ ءَامَنَتْ بِهِ بَنُوٓا۟ إِسْرَٰٓءِيلَ وَأَنَا۠ مِنَ الْمُسْلِمِينَ(90)
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم پس فرعون و سپاهيانش از روي ستم و تجاوز آنان را دنبال كردند تا وقتي كه در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودي جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده اند نيست و من از تسليم شدگانم(90)



ءَآلَْٰٔنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ(91)
اكنون در حالي كه پيش از اين نافرماني مي كردي و از تباهكاران بودي(91)



فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ ءَايَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ ءَايَٰتِنَا لَغَٰفِلُونَ(92)
پس امروز تو را با زره [زرين] خودت به بلندي [ساحل] مي افكنيم تا براي كساني كه از پي تو مي آيند عبرتي باشد و بي گمان بسياري از مردم از نشانه هاي ما غافلند(92)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
15th June 2013, 07:00 AM
(آيه 77)
اما «موسى» (ع) در مقام دفاع از خويش برآمد، با بيان دو دليل پرده‏ها را كنار زده و دروغ و تهمت آنها را آشكار ساخت «موسى گفت: آيا در باره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد چنين مى‏گوييد؟ آيا اين سحر است»؟ (قالَ مُوسى‏ أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا).

«در حالى كه ساحران هرگز رستگار (و پيروز) نمى‏شوند» (وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ).

(آيه 78)
سپس سيل تهمت خود را به سوى موسى ادامه دادند، و صريحا به او «گفتند: آيا تو مى‏خواهى ما را از راه و رسم پدران و نياكانمان منصرف سازى»؟

(قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا).

در واقع بت «سنتهاى نياكان» و عظمت خيالى و افسانه‏اى آنها را پيش كشيدند تا افكار عامه را نسبت به موسى و هارون بدبين كنند كه آنها مى‏خواهند با مقدسات جامعه و كشور شما بازى كنند.

سپس ادامه دادند دعوت شما به دين و آيين خدا دروغى بيش نيست، اينها همه دام است، و نقشه‏هاى خائنانه براى اين كه در اين سرزمين حكومت كنيد «و رياست در روى زمين از آن شما دو تن باشد» (وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ).

در حقيقت آنها چون خودشان هر تلاش و كوششى براى حكومت ظالمانه بر مردم بود، ديگران را نيز چنين مى‏پنداشتند و تلاشهاى مصلحان و پيامبران را هم، اين گونه تفسير مى‏كردند.

اما بدانيد «ما به شما دو نفر هرگز ايمان نمى‏آوريم» زيرا دست شما را خوانده‏ايم و از نقشه‏هاى تخريبيتان آگاهيم (وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ).

و اين نخستين مرحله مبارزه آنها با موسى بود.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:02 AM
(آيه 79)
مرحله دوم مبارزه موسى: هنگامى كه فرعون قسمتى از معجزات موسى مانند يد بيضاء و حمله مار عظيم را ملاحظه كرد و ديد ادعاى موسى بدون دليل نيست و اين دليل كم و بيش در جمع اطرافيان او و يا ديگران اثر خواهد گذاشت، به فكر پاسخ گويى عملى افتاد، چنانكه قرآن مى‏گويد: «فرعون صدا زد: تمام ساحران آگاه و دانشمند را نزد من آوريد»، تا به وسيله آنها زحمت موسى را از خود دفع كنم (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ).

(آيه 80)
سپس «هنگامى كه ساحران (در روزى كه براى اين مبارزه تاريخى تعيين شده بود و دعوت عمومى نيز از مردم به عمل آمده بود) گرد آمدند، موسى رو به آنها كرد و گفت: نخست شما آنچه مى‏توانيد بيفكنيد، بيفكنيد» (فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسى‏ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ).

(آيه 81)
آنها آنچه را در توان داشتند بسيج كردند «و هنگامى كه وسائلى را كه با خود آورده بودند به وسط ميدان افكندند، موسى گفت: آنچه شما آورديد سحر است كه خداوند به زودى آن را ابطال مى‏كند» (فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ).

شما افرادى فاسد و مفسديد چرا كه در خدمت يك دستگاه جبار و ظالم و طاغى هستيد و علم و دانش خود را براى تقويت پايه‏هاى اين حكومت خودكامه، فروخته‏ايد، و اين خود بهترين دليل بر مفسد بودن شماست، و «خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمى‏كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:03 AM
(آيه 82)
و در اين آيه مى‏فرمايد: موسى به آنها گفت در اين درگيرى و مبارزه مطمئنا پيروزى با ماست، چرا كه «خداوند وعده داده است كه حق را آشكار سازد (و به وسيله منطق كوبنده و معجزات قاهره پيامبرانش، مفسدان و باطل گرايان را رسوا كند) هر چند مجرمان (همچون فرعون و ملأش) كراهت داشته باشند» (وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ).

(آيه 83)
سومين مرحله مبارزه موسى با طاغوت مصر: در آغاز وضع نخستين گروه ايمان آورندگان به موسى را بيان مى‏كند و مى‏گويد: «بعد از اين (ماجرا) هيچ گروهى به موسى ايمان نياوردند مگر گروهى از فرزندان قوم او» (فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ).

اين گروه كوچك و اندك كه به مقتضاى ظاهر كلمه «ذُرِّيَّةٌ» بيشتر از جوانان و نوجوانان تشكيل مى‏شدند، تحت فشار شديدى از ناحيه فرعون و اطرافيانش قرار داشتند، و هر زمان «از اين بيم داشتند كه دستگاه فرعونى (با فشارهاى شديدى كه روى مؤمنان وارد مى‏كرد) آنان را وادار به ترك آيين و مذهب موسى كند» (عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ).

چرا كه «فرعون مردى بود كه در آن سرزمين برترى جويى داشت» (وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ).

«و اسرافكار و تجاوزكار بود» و هيچ حد و مرزى را به رسميت نمى‏شناخت (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:06 AM
(آيه 84)
به هر حال موسى براى آرامش فكر و روح آنها با لحنى محبت‏آميز به آنان گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ايمان آورده‏ايد، و در گفتار خود و ايمان و اسلام خود صادقيد، بايد بر او توكل و تكيه كنيد» و از امواج و طوفان بلا نهراسيد، چرا كه ايمان از توكل جدا نيست (وَ قالَ مُوسى‏ يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ).

حقيقت «توكل» واگذارى كار به ديگرى و انتخاب او به وكالت است.

مفهوم توكل اين نيست كه انسان دست از تلاش و كوشش بردارد. بلكه مفهوم آن اين است كه هرگاه نهايت تلاش و كوشش خود را به كار زد و نتوانست مشكل را حل كند، وحشتى به خود راه ندهد، و با اتكاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاك و قدرت بى‏پايان او، ايستادگى به خرج دهد، و به جهاد پى‏گير خود همچنان ادامه دهد.

(آيه 85)
اين مؤمنان راستين دعوت موسى را به توكل اجابت كردند، «و گفتند: ما تنها بر خدا توكل داريم» (فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا).

سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا كردند كه از شرّ دشمنان و وسوسه‏ها و فشارهاى آنان در امان باشند، و عرضه داشتند: «پروردگارا ما را وسيله فتنه و تحت تأثير و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده» (رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:07 AM
(آيه 86)
«پروردگارا! ما را به رحمت خود از قوم بى‏ايمان رهايى بخش» (وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).

(آيه 87)
مرحله چهارم، دوران سازندگى براى انقلاب: در اينجا مرحله ديگرى از قيام و انقلاب موسى و هارون و بنى اسرائيل بر ضد فراعنه تشريح شده است.

نخست اين كه خداوند مى‏فرمايد: «ما به موسى و برادرش وحى فرستاديم كه براى قوم خود خانه‏هايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد» (وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً).

و مخصوصا «اين خانه‏ها را نزديك به يكديگر و مقابل هم بسازيد» (وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً).

سپس به خودسازى معنوى و روحانى بپردازيد «و نماز را بر پا داريد» (وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ). و از اين طريق روان خود را پاك و قوى نماييد.

و براى اين كه آثار ترس و وحشت از دل آنها بيرون رود، و قدرت روحى و انقلابى را بازيابند «به مؤمنان بشارت بده» بشارت به پيروزى و لطف و رحمت خدا (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:08 AM
(آيه 88)
سپس به يكى از علل طغيان فرعون و فرعونيان اشاره كرده، چنين مى‏گويد: «موسى گفت: پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموال در زندگى دنيا بخشيده‏اى» (وَ قالَ مُوسى‏ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا).

«پروردگارا! سر انجام اين ثروت و تجملات و عاقبت كارشان اين شده كه آنها بندگانت را از راه تو منحرف و گمراه مى‏سازند» (رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ).

سپس موسى (ع) از پيشگاه خدا تقاضا مى‏كند و مى‏گويد: «پروردگارا! اموال آنها را محو و بى‏اثر ساز» تا نتوانند از آن بهره گيرند (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ).

بعد اضافه كرد: پروردگارا! «علاوه بر اين، قدرت تفكر و انديشه را نيز از آنان بگير» (وَ اشْدُدْ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ).

چه اين كه با از دست دادن اين دو سرمايه، آماده زوال و نيستى خواهند شد و راه ما به سوى انقلاب و وارد كردن ضربه نهايى بر آنان باز مى‏گردد.

خداوندا! اگر من از تو در باره فرعونيان چنين مى‏خواهم نه به خاطر روح انتقامجويى و كينه توزى است، بلكه به خاطر اين است كه آنها ديگر هيچ گونه آمادگى براى ايمان ندارند «و تا عذاب اليم تو فرا نرسد ايمان نمى‏آورند» (فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:10 AM
(آيه 89)
خداوند به موسى و برادرش «فرمود: (اكنون كه شما آماده تربيت و سازندگى جمعيت بنى اسرائيل شده‏ايد) دعاى شما (نسبت به دشمنانتان) اجابت شد» (قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما).

پس محكم در راه خود بايستيد و «استقامت به خرج دهيد» و از انبوه مشكلات نهراسيد و در كار خود قاطع باشيد (فَاسْتَقِيما).

و هرگز در برابر پيشنهادهاى افراد نادان و بى‏خبر تسليم نشويد «و از راه و رسم كسانى كه نمى‏دانند، تبعيّت نكنيد» بلكه كاملا آگاهانه برنامه‏هاى انقلابى خود را ادامه دهيد (وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ).

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:11 AM
(آيه 90)
آخرين فصل مبارزه با ستمگران: در اينجا آخرين مرحله مبارزه بنى اسرائيل با فرعونيان و سرنوشت آنها، در عباراتى كوتاه اما دقيق و روشن، ترسيم شده است.

نخست مى‏گويد: «ما بنى اسرائيل را (به هنگام مقابله با فرعونيان در حالى كه تحت فشار و تعقيب آنها قرار گرفته بودند) از دريا (شط عظيم نيل كه به خاطر عظمتش كلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور داديم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ).

«فرعون و لشكرش براى كوبيدن بنى اسرائيل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقيب آنها پرداختند» اما به زودى همگى در ميان طوفان امواج نيل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً).

اين جريان ادامه يافت «تا اين كه غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر كاهى بر روى امواج عظيم نيل مى‏غلتيد، در اين هنگام پرده‏هاى غرور و بى‏خبرى از مقابل چشمان او كنار رفت، و نور توحيد فطرى درخشيدن گرفت) فرياد زد: من ايمان آوردم كه معبودى جز آن كس كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده‏اند، وجود ندارد» (حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ).

نه تنها با قلب خود ايمان آوردم بلكه عملا هم «در برابر چنين پروردگار توانايى تسليمم» (وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ).

در واقع هنگامى كه پيشگوييهاى موسى يكى پس از ديگرى به وقوع پيوست و فرعون بيش از پيش از صدق گفتار اين پيامبر بزرگ آگاه شد، و قدرت نمايى او را مشاهده كرد، ناچار اظهار ايمان نمود، به اميد اين كه همان گونه كه «خداى بنى اسرائيل» آنها را از اين امواج كوه پيكر رهايى بخشيد، او را نيز رهايى بخشد.

ولى بديهى است چنين ايمانى كه به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار مى‏شود، در واقع يك نوع ايمان اضطرارى است، كه هر جانى و مجرم و گنهكارى از آن دم مى‏زند، بى‏آنكه ارزشى داشته باشد.

منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
15th June 2013, 07:12 AM
(آيه 91)
به همين جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود: «اكنون ايمان مى‏آورى در حالى كه قبل از اين طغيان و گردنكشى و عصيان نمودى، و در صف مفسدان فى الارض و تبهكاران قرار داشتى» (آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ).

(آيه 92)
ولى، امروز بدن تو را از امواج رهايى مى‏بخشيم تا درس عبرتى براى آيندگان باشى» براى زمامداران مستكبر و براى همه ظالمان و مفسدان، و نيز براى گروههاى مستضعف (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً).

و در پايان آيه مى‏فرمايد: اما با اين همه آيات و نشانه‏هاى قدرت خدا و با اين همه درسهاى عبرت كه تاريخ بشر را پر كرده است، «بسيارى از مردم از آيات و نشانه‏هاى ما غافلند» (وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

Almas Parsi
15th June 2013, 09:09 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74539836947849034081.gif



http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item18.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

صلوات بر فاطمه (س)
رسول خدا (صلّی ‌‌الله‌ علیه‌ وآله):
یا فاطِمَةُ! مَنْ صَلَّى عَلَیْکِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وألْحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ
ای فاطمه! هر که بر تو درود فرستد، خداوند او را بیامرزد و هر جای بهشت باشم او را به من ملحق کند

O Fātimah, if someone utters Salawāt upon you, God will forgive him and lead him to my position in paradise.

بحار الأنوار، ج 43، ص 55

http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div/WebPageContent/item18.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)

soham 313
16th June 2013, 05:59 AM
صفحه ی 124 از قرآن کریم شامل آیات 93 تا 107 از سوره ی یونس


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان


وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِيٓ إِسْرَٰٓءِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَٰهُم مِّنَ الطَّيِّبَٰتِ فَمَا اخْتَلَفُوا۟ حَتَّيٰ جَآءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُوا۟ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ(93)
به راستي ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه[هاي] نيكو منزل داديم و از چيزهاي پاكيزه به آنان روزي بخشيديم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براي آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف مي كردند ميانشان داوري خواهد كرد(93)



فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّآ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ فَسَْٔلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَٰبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَآءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ(94)
و اگر از آنچه به سوي تو نازل كرده ايم در ترديدي از كساني كه پيش از تو كتاب [آسماني] مي خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوي تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش(94)



وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بَِٔايَٰتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَٰسِرِينَ(95)
و از كساني كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش كه از زيانكاران خواهي بود(95)



إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ(96)
در حقيقت كساني كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمي آورند(96)



وَلَوْ جَآءَتْهُمْ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّيٰ يَرَوُا۟ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(97)
هر چند هر گونه آيتي برايشان بيايد تا وقتي كه عذاب دردناك را ببينند(97)



فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَآ إِيمَٰنُهَآ إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُوا۟ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوٰةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَٰهُمْ إِلَيٰ حِينٍ(98)
چرا هيچ شهري نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتي [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندي آنان را برخوردار ساختيم(98)



وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَءَامَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّيٰ يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ(99)
و اگر پروردگار تو مي خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مي آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مي كني كه بگروند(99)



وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ(100)
و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كساني كه نمي انديشند پليدي را قرار مي دهد(100)



قُلِ انظُرُوا۟ مَاذَا فِي السَّمَٰوَٰتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْءَايَٰتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ(101)
بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست و[لي] نشانه ها و هشدارها گروهي را كه ايمان نمي آورند سود نمي بخشد(101)



فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا۟ مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوٓا۟ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(102)
پس آيا جز مانند روزهاي كساني را كه پيش از آنان درگذشتند انتظار مي برند بگو انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم(102)



ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ(103)
سپس فرستادگان خود و كساني را كه گرويدند مي رهانيم زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم(103)



قُلْ يَٰٓأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَآ أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّيٰكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(104)
بگو اي مردم اگر در دين من ترديد داريد پس [بدانيد كه من] كساني را كه به جاي خدا مي پرستيد نمي پرستم بلكه خدايي را مي پرستم كه جان شما را مي ستاند و دستور يافته ام كه از مؤمنان باشم(104)



وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(105)
و [به من دستور داده شده است] كه به دين حنيف روي آور و زنهار از مشركان مباش(105)



وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّٰلِمِينَ(106)
و به جاي خدا چيزي را كه سود و زياني به تو نمي رساند مخوان كه اگر چنين كني در آن صورت قطعا از جمله ستمكاراني(106)



وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(107)
و اگر خدا به تو زياني برساند آن را برطرف كننده اي جز او نيست و اگر براي تو خيري بخواهد بخشش او را ردكننده اي نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مي رساند و او آمرزنده مهربان است(107)



صدق الله العلي العظيم

soham 313
16th June 2013, 06:04 AM
(آيه 93)
و در اين آيه، پيروزى نهايى بنى اسرائيل و بازگشت به سرزمينهاى مقدسه را پس از رهايى از چنگال فرعونيان چنين بيان مى‏كند:

«ما بنى اسرائيل را در مكان صدق و راستى منزل داديم» (وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ).

تعبير به «مُبَوَّأَ صِدْقٍ» (منزلگاه راستين) مى‏تواند اشاره به سرزمين مصر و يا اراضى شام و فلسطين باشد.

سپس قرآن اضافه مى‏كند: «ما آنها را از روزيهاى پاكيزه، بهره‏مند ساختيم» (وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ).

اما آنها قدر اين نعمت را ندانستند و به اختلاف و نزاع با يكديگر برخاستند «و اختلاف نكردند، مگر بعد از آن كه علم و آگاهى به سراغشان آمد» (فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جاءَهُمُ الْعِلْمُ).

ولى «پروردگار تو سر انجام در روز قيامت در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏كند» و اگر امروز مجازات اختلاف را نچشند، فردا خواهند چشيد! (إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
16th June 2013, 06:05 AM
(آيه 94)
ترديد به خود راه مده! چون در آيات گذشته قسمتهايى از سرگذشتهاى انبياء و اقوام پيشين ذكر شده بود، و ممكن بود بعضى از مشركان و منكران دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در صحت آن ترديد كنند، قرآن از آنها مى‏خواهد كه براى فهم صدق اين گفته‏ها به اهل كتاب مراجعه كنند، و چگونگى را از آنها بخواهند، چرا كه در كتب آنها بسيارى از اين مسائل آمده است.

ولى به جاى اين كه روى سخن را به مخالفان كند، پيامبر را مخاطب ساخته چنين مى‏گويد: «اگر از آنچه بر تو نازل كرديم در شك و ترديد هستى از كسانى كه كتب آسمانى را قبل از تو مى‏خوانند بپرس» (فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ). تا از اين طريق ثابت شود كه «آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار» (لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ).

«بنابراين هيچ گونه شك و ترديد هرگز به خود راه مده» (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ).

(آيه 95)
در اين آيه اضافه مى‏كند: اكنون كه آيات پروردگار و حقانيت اين دعوت بر تو آشكار شده است «در صف كسانى كه آيات الهى را تكذيب كرده‏اند مباش كه از زيانكاران خواهى شد» (وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ).

در واقع، در آيه قبل مى‏گويد اگر ترديد دارى، از آنها كه آگاهى دارند بپرس، و در اين آيه مى‏گويد اكنون كه عوامل ترديد برطرف شد بايد در برابر اين آيات تسليم باشى، و گر نه مخالفت با حق، نتيجه‏اى جز خسران و زيان در بر نخواهد داشت.

(آيه 96)
سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اعلام مى‏كند كه در ميان مخالفان تو گروهى متعصب و لجوج هستند كه انتظار ايمان آنها بيهوده است، آنها از نظر فكرى چنان مسخ شده‏اند، و آنقدر در راه باطل گام برداشته‏اند كه وجدان بيدار انسانى را بكلى از دست داده و به موجودى نفوذناپذير تبديل شده‏اند، منتها قرآن اين موضوع را با اين تعبير بيان مى‏كند: «كسانى كه فرمان پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ايمان نخواهند آورد» (إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ).

(آيه 97)
«و حتى اگر تمام آيات و نشانه‏هاى پروردگار به سراغ آنها بيايد (ايمان نخواهند آورد) تا زمانى كه عذاب اليم الهى را با چشم خود ببينند» كه آن زمان ايمان برايشان اثرى ندارد (وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
16th June 2013, 06:06 AM
(آيه 98)
تنها يك گروه به موقع ايمان آوردند! در آيات گذشته در باره فرعون و فرعونيان خصوصا و ديگر اقوام پيشين عموما اين نكته ذكر شده بود كه آنها از ايمان به خدا در حال اختيار و سلامت سر باز زدند، ولى به هنگام قرار گرفتن در آستانه مرگ و كيفر الهى، اظهار ايمان كردند، كه براى آنها سودمند نيفتاد.

در اين آيه اين مسأله را به عنوان يك قانون كلى بيان مى‏دارد و مى‏گويد: «چرا اقوام گذشته به موقع ايمان نياوردند تا ايمانشان سودمند باشد» (فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها).

سپس قوم يونس (ع) را استثنا كرده، مى‏گويد: «مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند، مجازات رسوا كننده را در زندگى اين دنيا از آنها برطرف ساختيم» (إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا). «و آنها را تا وقت معلومى (تا پايان عمرشان) بهره‏مند كرديم» (وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِينٍ).

ماجراى ايمان آوردن قوم يونس: هنگامى كه يونس از ايمان آوردن قوم خود كه در سرزمين «نينوا» (در عراق) زندگى مى‏كردند مأيوس شد، به پيشنهاد عابدى كه در ميان آنها مى‏زيست نفرين كرد در حالى كه عالم دانشمندى نيز در ميان آن گروه بود كه به يونس پيشنهاد مى‏كرد باز هم در باره آنان دعا كند و باز هم به ارشاد بيشتر بپردازد و مأيوس نگردد.

ولى يونس پس از اين ماجرا از ميان قوم خود بيرون رفت، آنها موقع را غنيمت شمرده و به رهبرى عالم از شهر بيرون ريختند، در حالى كه دست به دعا و تضرّع برداشته و اظهار ايمان و توبه كردند.

اين توبه و ايمان و بازگشت به سوى پروردگار كه به موقع انجام يافته بود و با آگاهى و اخلاص توأم بود كار خود را كرد، نشانه‏هاى عذاب برطرف شد و آرامش به سوى آنها بازگشت، و هنگامى كه يونس پس از ماجراى طولانيش به ميان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذيرا گشتند.

داستان فوق نشان مى‏دهد كه نقش يك رهبر آگاه و دلسوز در ميان يك قوم و ملت، تا چه اندازه مؤثر و حياتبخش است، در صورتى كه عابدى كه آگاهى كافى ندارد بيشتر روى خشنونت تكيه مى‏كند، و منطق اسلام در مقايسه ميان عبادت ناآگاهانه، و علم توأم با احساس مسؤوليت نيز از اين روايت مفهوم مى‏شود.


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
16th June 2013, 06:08 AM
(آيه 99)
ايمان اجبارى بيهوده است! در آيات گذشته خوانديم كه ايمان اضطرارى به هيچ دردى نمى‏خورد، به همين جهت در اين آيه مى‏گويد: «اگر (ايمان اضطرارى و اجبارى به درد مى‏خورد) و پروردگار تو اراده مى‏كرد همه مردم روى زمين ايمان مى‏آوردند» (وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً).

بنابراين از عدم ايمان گروهى از آنان دلگير و ناراحت مباش، اين لازمه اصل آزادى اراده و اختيار است كه گروهى مؤمن و گروهى بى‏ايمان خواهند بود، «با اين حال آيا تو مى‏خواهى مردم را اكراه كنى كه ايمان بياورند» (أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ).

اين آيه بار ديگر تهمت ناروايى را كه دشمنان اسلام كرارا گفته و مى‏گويند با صراحت نفى مى‏كند، آنجا كه مى‏گويند: اسلام آيين شمشير است و از طريق زور و اجبار بر مردم جهان تحميل شده است.

اصولا دين و ايمان چيزى است كه از درون جان بر مى‏خيزد، نه از برون و به وسيله شمشير، و مخصوصا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را از اكراه و اجبار كردن مردم براى اسلام برحذر مى‏دارد.

(آيه 100)
در عين حال در اين آيه اين حقيقت را يادآور مى‏شود: درست است كه انسانها مختار و آزادند اما «هيچ كس نمى‏تواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا» و توفيق و يارى و هدايت او (وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).

و لذا آنها كه در مسير جهل و عدم تعقل گام بگذارند و حاضر به استفاده از سرمايه فكر و خرد خويش نباشند «خداوند رجس و پليدى را بر آنها مى‏نهد» آن چنان كه موفق به ايمان نخواهند شد (وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

soham 313
16th June 2013, 06:09 AM
(آيه 101)
تربيت و اندرز: در آيات گذشته سخن از اين بود كه ايمان بايد جنبه اختيارى داشته باشد نه اضطرارى و اجبارى، به همين مناسبت در اين آيه راه تحصيل ايمان اختيارى را نشان مى‏دهد و به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمايد: «به آنها بگو:

درست بنگريد و ببينيد در آسمان و زمين چه نظام حيرت انگيز و شگرفى است» كه هر گوشه‏اى از آن دليلى بر عظمت و قدرت و علم و حكمت آفريدگار است (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

اين جمله به روشنى مسأله جبر و سلب آزادى اراده را نفى مى‏كند و مى‏گويد:

ايمان نتيجه مطالعه جهان آفرينش است يعنى اين كار به دست خود شماست.

سپس اضافه مى‏كند ولى با اين همه آيات و نشانه‏هاى حق باز جاى تعجب نيست كه گروهى ايمان نياورند، چرا كه آيات و نشانه‏ها و اخطارها و انذارها تنها به درد كسانى مى‏خورد كه آمادگى براى پذيرش حق دارند «اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه به خاطر لجاجت ايمان نمى‏آورند مفيد نخواهد بود»! (وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ).

(آيه 102)
سپس در اين آيه با لحنى تهديد آميز اما در لباس سؤال و استفهام مى‏گويد: «آيا (اين گروه لجوج و بى‏ايمان) جز اين انتظار دارند كه سرنوشتى همانند اقوام طغيانگر و گردنكش پيشين كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند پيدا كنند» سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدّادها و اعوان و انصارشان! (فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ).

و در پايان آيه به آنها اخطار مى‏كند و مى‏گويد: «اى پيامبر! به آنها بگو: اكنون (كه شما در چنين مسيرى هستيد و حاضر به تجديد نظر نيستيد) شما در انتظار بمانيد و من نيز با شما انتظار مى‏كشم» (قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).

شما در انتظار درهم شكستن دعوت حق، و ما در انتظار سرنوشت شوم و دردناكى براى شما، همچون سرنوشت اقوام مستكبر پيشين!

(آيه 103)
سپس براى اين كه چنين توهمى پيش نيايد كه خدا به هنگام مجازات تر و خشك را با هم مى‏سوزاند، اضافه مى‏كند: «سپس (هنگام آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته) فرستادگان خود و كسانى را كه به آنها ايمان مى‏آوردند نجات و رهايى بخشيديم» (ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا).

و در پايان مى‏گويد: اين اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پيشين نداشته است «و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان به تو را نيز رهايى بخشيم» (كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ).


منبع : http://www.qurangloss.ir/thread229-4.html

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد