PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : استاد غلامحسین بنان



م.محسن
2nd February 2013, 06:48 PM
تولد : اردیبهشت 1290 - تهران
پدر : کریم خان بنان الدوله نوری ( خوشنویس و موسیقی دان )
و نواده "میرزا فضل الله خان مستوفی نوری"
مادر : دختر شاهزاده محمدتقی میرزا رکنی (رکن الدوله) برادر ناصرالدین شاه
روستای پدری : روستای انگرود از توابع دهستان اوزرود سفلی و از مهمترین دهستان های بخش بلده نور - مازندران ( با نقطه جغرافیایی 36.150368,51.658123 در صفحه گوگل مپ (http://www.maps.google.com) )








ادامه دارد ...

zoh_reh
2nd February 2013, 07:03 PM
استاد بنان یعنی :ای الهه ناز

م.محسن
3rd February 2013, 06:18 PM
استاد بنان یعنی :ای الهه ناز


http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/Banan_va_Naveash.jpg (http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/Banan_va_Naveash.jpg) الههٔ ناز نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین بنان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد توده‌های مردم با استقبال عجیب و غیرمنتظره‌ای مواجه گردید. آهنگساز این اثر اکبر محسنی و سرایندهٔ شعر آن، کریم فکور بود و روح الله خالقی، که رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی به شمار می‌آمد، آن را برای اجرای بنان در همراهی با این ارکستر تنظیم نمود. گرچه بسیاری از صاحبنظران ترانه الهه ناز را از برخی ظرایف فنی و هنری، عاری دانسته‌اند، امّا این تصنیف، چه در زمان اجرای نخست خود و چه در طی دهه‌های بعد، همواره از جملهٔ ترانه‌های محبوب و پرطرفدار ایرانی محسوب می‌شده‌است.



http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/mohseni.jpg

(http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/mohseni.jpg)
موسیقی «الههٔ ناز» را آهنگساز نه چندان معروفی به نام اکبر محسنی (۱۳۷۴-۱۲۹۱)ساخته بود که در دهه‌های بیست و سی، یکی از نوازندگان نه چندان مطرح تار، در ارکستر موسیقی ملی محسوب می‌شد. اما در عین حال روح الله خالقی دارای این خصوصیت بود که همواره به زیر دستان خود، میدان برای شکوفایی می‌داد و در واقع با تشویق و راهنمائی همو بود که اکبر محسنی، علاوه بر نوازندگی به آهنگسازی نیز روی آورده بود.



http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/Karim_Fakour.jpg (http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/Karim_Fakour.jpg)


کریم فکور (۱۳۷۵-۱۳۰۴)هم که سرایندهٔ تصنیف‌های معمولی در آن روزگار بود، روی آهنگ محسنی شعر ساده‌ای نهاده بود، که مضمونی عاشقانه داشت . کریم فکور که لیسانسیهٔ حقوق داشت یکی از پرکارترین ترانه سرایان و شعرای ایران محسوب می‌شد و گرچه در زمان سرودن ترانه الهه ناز چندان شهرت نداشت، اما بعدها با آثار دیگری مانند غوغای ستارگان (اثر مهندس همایون خرم و با صدای پروین)که از سروده‌های زیبای وی به شمار می‌رود، خود را مطرح ساخت.



http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/07/Khaleghi_Orch_Banan_20ist.jpg (http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/07/Khaleghi_Orch_Banan_20ist.jpg)


«الهه ناز» را روح الله خالقی برای آواز و ارکستر بزرگ به شکلی تأثیرگذار تنظیم کرد و علاوه بر صدای گرم بنان از گروه آواز جمعی (کُر) نیز، در اجرای آن بهره گرفت.
اکبر محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد. چراکه تنها دختر او، موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانه‌ای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.
کریم فکور برای شعر این ترانه از سروده‌ای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز، پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر می‌رسید.در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق می‌کند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه می‌خواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.
علل شهرت و محبوبیت

شاید یکی از علل فراگیر شدن «الههٔ ناز» همین باشد که اجرای این نوع کارها بنان برای مردم تازگی داشت و این در واقع شور و شوق مردم را در روی‌آوری به کارهای نوآورانه نشان می‌دهد.نوآوری‌ها و ابتکارات اکبر محسنی که نخستین بار در الهه ناز خود را آشکار ساخت، بعدها در چند تصنیف دیگر از ساخته‌های او، از جمله انتظار و ساقیا نیز بازتاب یافت. نوآوری و ابتکاری که برخی آن را دستاورد دورانی از زندگی او دانسته‌اند که در آن، او به عضویت انجمن موسیقی ملی درآمده بود و با موسیقی‌دانان نوآور همنشینی داشت.
اما از سوی دیگر شاید دلیل استقبال مردم از ترانه الهه ناز، نوع متفاوت کار بنان بود که همین تفاوت باعث استقبال مردم از این ترانه شد. زیرا مردم تا آن زمان صدای بنان را در برنامه بسیار سنگین و فاخر «گلهای جاویدان» رادیو ایران شنیده بودند که طی این برنامه‌ها، بنان مبادرت به اجرای برنامه‌های بسیار فنی و پیچیده در دستگاه‌های مختلف موسیقی سنتی می‌نمود. حال آن که اجرای وی در الهه ناز در عین بداعت و تازگی، بسیار ساده و صریح به نظر می‌رسید.
بدون شک اجرای سبک دوچهارم، که از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته و ترانه را به حال و هوای خاصی سوق داده بود نیز، در رویکرد عمومی مردم بدین ترانه بی تأثیر نبود.
بدین ترتیب بنان با خواندن تصنیف «الههٔ ناز»، شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه گسترش داد و از آن پس علاوه بر خواص، جمع کثیری از مردم عادی و عوام نیز به جمع طرفداران بنان و مشتاقان صدای او پیوستند.

http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/OstadBanan.jpg (http://20ist.com/wp-content/uploads/2011/06/OstadBanan.jpg)
متن ترانه
باز، ای الهه ناز، با دل من بساز، کین غم جانگداز، برود ز بَرم گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود، بیا تا ز سر، گنهت گذرم باز، می کنم دست یاری، به سویت دراز، بیا تا غم خود را، با راز و نیاز، ز خاطر ببرم گر، نکند تیر خشمت، دلم را هدف، به خدا همچو مرغ، پر شور و شرر، به سویت بپرم آآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآ آآآآآ آن که او ز غمت دل بندد چون من کیست؟، ناز تو بیش از این بهر چیست؟ تو الهه نازی، در بزمم بنشین، من تو را وفا دارم، بیا که جز این، نباشد هنرم این همه بی وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم آآآآ آآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآآ آآآآآ آآ



منبع (http://20ist.com/archives/8062)
دانلود (http://www.2khati.com/wp-content/uploads/2010/12/Banan-Elaheye-Naz-music.2khati.com_.wma)

zoh_reh
3rd February 2013, 11:44 PM
ممنون از توضیحات مفصل راجع به الهه ناز.

م.محسن
4th February 2013, 12:04 AM
* وجود چهار پیانو و یک ارگ در منزل بنان

* نواختن نی توسط خاله اش، پیانو توسط مادرش و تعلیم خواهرانش نزد مرتضی خان نی داوود

* حضور متناوب شخصیت های هنری زمان مانند آقا حسینعلی، میرزا عبدالله، درویش خان، رضا قلی خان و مرتضی خان نی داوود

* نخستین اجرا در سن 6 سالگی با نوازندگی ارگ و ساخت و خواندن یک تصنیف

* حضور در اولین کلاس - 11 سالگی - مرتضی خان نی داوود





ادامه دارد ....

م.محسن
6th February 2013, 09:29 PM
* تحصیل در مدرسه ثروت

* تبحر در دروس عمومی نظیر شعر شناسی و تجزیه

* دارای استعداد هنری خاص

* حضور در مجالس روضه خوانی میرزا طاهر ضیاء رسانی ملقب به ضیاءالذاکرین و استفاده از نحوه تلفظشان در ادای درست کلمات.

* تعلیم گرفتن نزذ استاد ناصر سیف به عنوان استاد بعدی

* آغاز فعالیت در ادارات دولتی از سال 1315

ادامه دارد ...

م.محسن
6th February 2013, 09:45 PM
* فعالیت تا سال 1322 در دستگاه های دولتی و ترک کار اداری به طور کامل

* دعوت به رادیو از جانب زنده یاد روح الله خالقی با معرفی عبدالعلی وزیری ( به سبب رابطه نزدیکی که بین بنان و وی وجود داشت)

* آغاز فعالیت از سال 1321 در رادیو در ابتدا به عنوان خواننده آواز و بعد به عنوان خواننده قطعات کنسرت

* استخدام در اداره کل هنر های زیبا به عنوان معلم آواز هنرستان موسیقی ملی در سال 1332 و بنا به پیشنهاد خالقی

* شرکت در برنامه های "گلهای جاویدان" ، "گلهای رنگارنگ" ، "برگ سبز" و ... در اوایل دهه 1330 و در اوج دوران کاری

ادامه دارد ...

م.محسن
8th February 2013, 10:29 AM
* مجروحیت در یک سانحه اتومبیل و از دست دادن چشم راست در بامداد 27 دی 1336

* اعزام به اروپا برای درمان (برای مصون ماندن جشم دیگر) با مساعدت مالی دولت، اداره کل انتشارات و رادیو

* برپایی کنسرتی با شرکت بانو مرضیه برای اعزام وی به خارج از شور برای مداوا

* گر چشم تو از چشم حســـد در خطر افتاد / آتش به دل و دیـــــــده ی اهــــل نظر افتاد
چون چشم و چـــــــراغ دل اهل هنری تو / آفت نه به چشـــــم تو، به چشـــم هنر افتاد
اربـــــاب هنر چشــــــــــم ندارند بـه دنیا / گـر دیده ی اهل نظـر این خشک و تر افتاد
بیناست که بی دیده ی سر سّر جهان یافت / کور آن که به صد چشم عیان بی بصر افتاد
گرچــــــه سخن من به صــدای تو نگیرد / لیکن دل مــــــــا هم سخـــــن یکدیگر افتاد
صادق سرمد

* دیدیم چو بازیگری دور زمان را / بازیچه گرفتیم همه کار جهان را
ما از گذر عمر به جز درد چه دیدیم / تا دل بسپاریم جهان گذران را
در خرمن صاحب نظران برق بلا شد / آن شعله که افروخت چراغ دگران را
آماج بلا جز دل ارباب هنر نیست / سر خط امان داده قضا بی هنران را
می خواست که در چشم هنر نور نماند / آسیب رسانید اگر چشم بنان را
افسوس که تاریک شد آن دیده که می دید / با برق نگاهی همه اسرار نهان را
ابوالحسن ورزی


ادامه دارد ...

م.محسن
14th February 2013, 12:52 AM
ترانه به یاد ماندنی کاروان با صدای بنان

همه شب نالم چون نی
که غمی دارم ، که غمی دارم …
دل و جان بردی امّا
نشدی یارم ، یارم
با ما بودی ، بی ما رفتی …
چون بوی گل به کجا رفتی
تنها ماندم ، تنها رفتی …
چو کاروان رود ، فغانم از زمین ، بر آسمان رود
دور از یارم ، خون می بارم …
فتادم از پا به ناتوانی ، اسیر عشقم ، چنان که دانی
رهایی از غم نمی توانم ، تو چاره ای کن ، که می توانی …
گر ز دل بر آرم آهی
آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد …
چو کاروان رود ، فغانم از زمین ، بر آسمان رود
دور از یارم ، خون می بارم …
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان ، سرو روان ، کز بر ما رفتی
از محفل ما ، چون دل ما ، سوی کجا رفتی …
تنها ماندم، تنها رفتی …
به کجایی غمگسار من ، فغان زار من بشنو باز آ ، باز آ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو باز آ
باز آ سوی رهی
چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله باد صبا رفتی
تنها ماندم …
تنها رفتی …
خواننده: استاد غلامحسین بنان
آهنگساز:استاد مرتضی محجوبی
شاعر: رهی معیّری

م.محسن
18th February 2013, 11:35 PM
بنان - چه شورها (http://qwsa.blogfa.com/post-5445.aspx)
زمان برنامه :۴:۴۶ دقیقه
خواننده :غلامحسین بنان
دستگاه :ماهور
شاعر :عارف قزوینی
آهنگساز :روح الله خالقی
مطلع شعر :

چه شورها که من به پا

ز شاه ناز می کنم.

در شکایت از جهان به شاه باز می کنم.

جهان پر از غم دلم

زبان ساز می کنم.

ز من مپرس که چونی؟

دلی نشسته به خونی

ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی

اگر که جان از این سفر

بدون دردسر

اگر به در برم من

به شه خبر برم من

چه حربه های نیرنگ

ز شان به بارگاه شه برم من، حبیبم

ز شان به بارگاه شه برم من.

م.محسن
22nd February 2013, 01:40 PM
* دگرگونی عقیده در زمینه شیوه و سبک ترانه ها پس از حادثه پیش آمده و بهبودی : (( بنده میل دارم از این پس آهنگ هایی بخوانم که شنونده را به وجد بیاورد، نه وادار به ریختن اشک نماید. سعی خواهم کرد که از آهنگ های موسیقی علینقی وزیری و روح الله خالقی استفاده کامل بنمایم و غالباً آهنگ هایی را که در این زمینه و سبک است به گوش مردم برسانم))

* ازدواج با پری دخت بنان در 9 بهمن 1344 ( با یک پسر و دختر حاصل از ازدواج اول )

* کناره گیری از خوانندگی ذر 20 سال آخر عمر با توجه به عدم آمادگی حنجره اش برای بیان نیاز درونی اش


ادامه دارد ...

م.محسن
24th February 2013, 12:47 AM
* دلدادگی پروفسور (( باش)) اهل سوئیس (و فارغ التحصیل روانشناسی از دانشگاه شیکاگو ، دارای دیپلم پزشکی و فوق تخصص در روان پزشکی از آلمان و سوئیس ، رئیس بخش آموزش روان پزشکی دانشگاه زوریخ و ...) به آثار استاد بنان در سومین سال حضور وی در مأموریت پزشکی خود در ایران

بانو ((دکتر باش)) دارای دو درجه دکتری در شیمی و روان پزشکی و همسر پروفسور (( باش)) : (( به قول شما ایرانی ها ، من گرفتار هوو شده ام. آقای بنان ، هووی من است ولی خوشبختانه من هم مثل شوهرم هوویم را با آن صدای گرم و پر طنینش، که یادبود چندین سفر من به ایران است ، همواره دوست می دارم ... ))

* ترتیب دادن ملاقاتی بین استاد بنان و پروفسور ((باش)) و اهدای یکی از نوار های استاد بنان به پروفسور ((باش)) توسط وی

* بروز نخستین علائم بیماری استاد بنان با احساس ناراحتی در دستگاه گوارش و در اواخر سال 1357

ادامه دارد ...

م.محسن
25th February 2013, 09:56 PM
* بستر نشینی به خاطر شدت بیماری از بهار 1364

* بسته شدن دفتر پر افتخار زندگی وی در ساعت 6:45 شب جمعه هشتم اسفند ماه 1364 - بیمارستان ایرانمهر

* خاکسپاری در امامزاده طاهر کرج
(35.817169,50.923401 در maps.google.com )


http://uc-njavan.ir/images/elq91usd306spf8s67w.jpg


http://uc-njavan.ir/images/zg4sjppnzmpf54pcisa.jpg

http://uc-njavan.ir/images/vzsn26ly6owxwxs1p5t.jpg
تعویض سنگ قبر پس از بازسازی محوطه امامزاده طاهر

م.محسن
25th February 2013, 09:59 PM
اندر آنجا که قضا حمله کند / چاره تسلیم و رضا تمکین است

آن تولد خجسته به پایان آمد، از آن پس وظیفه دیگری یافتم، این که یاد و نام او را بردوام بدارم. در امامزاده طاهر (کرج) به جوار رحمت خدایش سپردم. کوشش کردم مراسم معمول پس از او، مانند نام و مقام هنریش باشکوه باشد و نتیجه این کوشش در مراسم یادبودهای گوناگون او همان بود که همه می دانند. این مردم که سال ها که آرامش خود را در پناه نوای سحرآفرین و دلنواز بنان جسته و با لطایف هنر وی خو گرفته بودند، در غم از دست شدنش، چه با حضور خود و چه با سیل نامه ها و تلگرام ها، حتی از نقاط دوردست چه شورها، مهرها و غمگساری ها کردند. زبان من از تشکر برای آن همه مهر و عاطفه و احساس فرومانده است.
سپاس من با همه وجود، برای آنان که همگام و با من این چنین هنر او را قدر شناختند و یادش را گرامی داشتند. آری حق این بود که او تنها متعلق به من نبود، بلکه به هنر و مردم این مرز و بوم و عواطف و احساسات یک یک آنان پیوند و تعلق داشت. به راستی شگفت آور است چنان زیستن و چنین رفتنن.
بارها با خویش اندیشیده ام، آیا در مقابل روح آن گرامی یاد سرافرازم؟
آبا هیچگاه او را نیازرده ام؟ در به جای اوردن وظایف خویش کوتاهی نورزیده ام؟ احساس می کنم دوام زندگی ما و اکنون با یاد بنان و نوای او، پاسخی مناسب است بر این پرسش. امید آن دارم که چنین باشد، وگرنه، روح والا و پرگذشت او بر من ببخشاید.
آن چه من کردم نه شایسته بنان بود، آن بود که پس از او در توان ناچیزم وجود داشت. روانش شاد، یادش زنده و راهش پررهرو باد.
منت پذیری های صادقانه ام برای رهنمودهای یار گرامی و دانشمند فرزانه شادروان نعمت الله قاضی، تلاش های صمیمانه پسرم در تدوین و ارایه این دفتر و همه مردم ایران و یارانی که با نگارش مقالات، سرودن اشعار و همراهی در بزرگداشت او همه جا از دل و جان کوشیدند تا جایگاهی را که او همچنان بر مسند هنر موسیقی و اواز این مرز و بوم دارد، زنده نگاه دارند.

خدایشان نگهدار و توفیقشان یار باد.

پری دخت بنان

م.محسن
25th February 2013, 11:03 PM
بنانی که من می شناختم

تا نقشبند حادثه از ما امان گرفت / هر روز قلب اهل دلی را نشان گرفت

روزی ربود ((تاج)) و دگر روز ((ادیب)) را / امروز دست مرگ گلوی ((بنان)) گرفت

مرگ ((بنان)) سکون ز من بیقرار برد / مرگ ((بنان)) توان ز من ناتوان گرفت

گنجور چرخ آن تن رنجور را چو دید / از بهر خاک تیره یکی ارمغان گرفت

هرنغمه اش نشانگر ذوق سلیم بود / این پر هنر به بام فلک آشیان گرفت

تحریرهای او به مثل چون حریر بود / این طرز را نه عاریه از این و آن گرفت

آن صورت دلپذیر نوابخش قرنهاست / از دست ذوق سکه صاحبقران گرفت

چون تنگ شد به روی زمین عرصه حیات / خوش وقت آن کسی که ره آسمان گرفت

غافل شدن ز بازی ایام ابلهی است / از روزگار خط امان کی توان گرفت

گوید صفا که مرگ هنرمند زندگی است / همچون بنان که مرد و دگر باره جان گرفت

اسماعیل نواب صفا (http://www.navabsafa.com/index.html) – نهم اسفند 1364

م.محسن
26th February 2013, 08:58 AM
جویبار نغمه می غلتید، گفتی بر حریر / آبشار شعر گل می ریخت نغز و دلپذیر

مخمل مهتاب بود این یا طنین بال قو / پرنیان ناز آواز سراپا حال او

بانگ نی می گشت تا دمساز او / شورها می ریخت از شهناز او

در شب تاریک دوران، بی گمان / چلچراغی بود هر آواز او

برگ گل بود آنچه می افشاند بر ما یا غزل / عاشق سرگشته در کویش من از روز ازل

لطف را آموخته چون دختر گل از صبا / مرحبا ای آشنای حسن خوبان مرحبا

این نسیم از کوی جانان بوی جان آورده بود / ((بوی جوی مولیان)) را ارمغان آورده بود

تا که می گرداند راه ((کاروان)) از ((دیلمان)) / ((کاروان)) جان ما می گشت در هفت آسمان

تا نپنداری که عمری گل به دامن بود و بس / دشمنش گر سنگ خاره، او چو آهن بود و بس

با تو پیوسته است اینک، با تو، آه ای سحر / نغمه اش را شعله کن در تار و پود خشک و تر

ما به آغوش تو بسپردیم جان پاک او / بعد از این ای ((آتشین لاله)) بپوشان خاک او

بعد از این هر گل که از خاک بنان سر برزند / شور این شیرین نوا در جان عالم افکند

اهل دل در ماتمش با چشم گریان مانده اند / جمع مشتاقان او اینک پریشان مانده اند

دل به آواز بنان بسپار که از کار جهان / نیست خوش تر هیچ جز یاد یار مهربان

فریدون مشیری

م.محسن
26th February 2013, 09:09 AM
تکرار محال

من ندانم چه اثر بود که در نای تو بود / که پیام دل عشاق در آوای تو بود

دلنشین تر ز صدای تو مگر در ملکوت / در فلک هم که ملک گوش به غوغای تو بود

شور ها در دل هر بزم به پا می کردی / عشق داند چه در آن سینه شیدای تو بود

تار صوت تو به تحریر، حریری می بافت / مخملی زمزمه هایت، هنر آرای تو بود

وه، چه دل های پراکنده ز آواز تو جمع / وه چه سرهای پریشیده که در پای تو بود

شوخ و مستانه چو بانگت به فضا می پیچید / طوطی عشق تماشا گر سیمای تو بود

ساز و مضراب ز صوت تو به هم می پیچید / پیچ و خم، بس که در آن نغمه گیرای تو بود

در میان غم پنهان به کنایات سخن / بس اشارات پر از لطف که در وای تو بود

تا ابد چشم تو در خانه چشم هنر است / خالی امروز به هر جمع اگر جای تو بود

در غم چشم تو روزی غزلم آه کشید / این زمان اشک من از مرگ جگر خای تو بود

ای بنان ای که همانند تو، تکرار محال / ((دیلمان)) شاهد قولم ز نواهای تو بود

چه گلی از گلستان بدهد بوی ترا / ((کاروان)) سر گل جاوید به گلهای تو بود

من که هر بانگ خوشی بهره ز شعرم بگرفت / جانم اما همه شب گوش به آوای تو بود

ای روان شاد، به هنگام تو خاموش شدی / هنر آن روز هنر بود که دنیای تو بود


معینی کرمانشاهی

م.محسن
26th February 2013, 12:32 PM
به سر رسید ز مرگ بنان اگر یک سال / هزار سال دگر نام او به دوران است

سرود عشق و وفا را از او بیاموزد / اگر به باغ هنر بلبلی غزل خوان است

ز چشمه سار هنر هر که خورد آب بقا / در این سرای فنا جاودانه مهمان است

به جز بنان که ز لب ها گهر فشانی کرد / که دیده ای که به گنج هنر نگهبان است؟

به باغ عشق و هنر جز نهال هستی او / کدام شاخه سبزی شکوفه افشان است؟

شنید هر که پس از دیلمان الاهه ی ناز / به خویش گفت که اینها سروده ی جان است

نه هر که خواند سرودی ترانه خوان گردد / نه هر که یک سخن آرد به لب سخن دان است

به بزم عشق و هنر روشنی ز تابش اوست / کدام شمع به جز او در این شبستان است؟

به شاخسار هنر غنچه ای چو او نشکفت / هزار خرمن گل گر در این گلستان است

نهال هستی او را چو برق حادثه سوخت / ز داغ اوست که دل های ما پریشان است

به جز ترانه او که هر که اهل دل باشد / اگر نوای دگر بشنود پشیمان است

بنان به خواندن گلبانگ عشق تنها بود / اگر ترانه سرا در جهان فراوان است

در این جهان لب او از سخن چو شد خاموش / کنون به نغمه سرایی به باغ رضوان است

روانش شاد باد و نامش جاوید

ابولحسن ورزی

م.محسن
26th February 2013, 03:31 PM
طاهر برای ما سخنی از بنان بگو / زان بلبل بهشتی عرش آشیان بگو


سالی، ز بی نصیبی و حرمان ما گذشت / از آن نصیب برده ز باغ جنان بگو


یک سال خوش انیسی و جلیسی گرفته ای / ای میزبان قدسی، از آن میهمان بگو


در بزم حوریان لطیف و فرشتگان / شد نغمه خوان اگر دیلمان بگو


بنشین کنار کوثر و بنشان حریف را / از بوی جوی و زمزمه مولیان بگو


از او اگر الهه نازش شنیده ای / در گوش زهره، چنگ زن آسمان، بگو


گویی اگر به نغمه چه تحریر می دهد؟ / مخمل بگو، حریر بگو، پرنیان بگو


باغ بهشت پر نشد از نکته سنجی اش؟ / هر مطلبی شنیدی از آن نکته دان بگو


خواهی رسد حلاوت گفتار تو به عرش / با عرشیان، ز قول بنان، داستان بگو

م.محسن
26th February 2013, 09:12 PM
منابع :

کتاب مشاهیر نور (http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/795579) - شرح و احوال و آثار مشاهیر شهرستان نو - نقی رضایی ( صفحات 350 الی 373 )

کتاب قصه شمع (http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/755205) - خاطرات هنری 50 سال موسیقی معاصر - اسماعیل نواب صفا ( صفحات 427 الی 446 )

و منابع اینترنتی به کار برده شده در هر پست


http://uc-njavan.ir/images/2fjq4cmtosmkkz59ilgl.jpg

zoh_reh
26th February 2013, 10:31 PM
بعضی از اساتید و هنرمندان در حد اسم معروفند و متاسفانه به دلایلی موفق به آشنایی هرچند اجمالی نمیشویم . شما این زحمت را در مورد استاد بنان کشیده اید . که به معرفی ایشان پرداختین.با تشکر از شما . به امید معرفی استادان در زمینه های مختلف هنری توسط شما و سایر دوستان. بخصوص اساتیدی که در قید حیات می باشند.[golrooz]

vahid5835
27th February 2013, 12:51 PM
http://sat2hd3.ir/images/icons/mohem.gif 27 زمستان از رفتن بنان طی شد
تنها صداهای متفاوت می‌مانند






سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۱



http://media.isna.ir/content/rouhollah_khaleghi.jpg/3 (http://isna.ir/fa/photo/91120805394/27-%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B7%DB%8C-%D8%B4%D8%AF)
اگر قرار باشد در تاریخ موسیقی ایران فقط نام چند شخصیت ماندگار و تاثیرگذار را نام برد بی‌شک غلامحسین بنان یکی از آن‌ها خواهد بود.

خواننده‌ای که با ترانه‌های ماندگاری که خواند سال‌ها در حافظه موسیقایی چهار نسل از مردمان این سرزمین جای گرفته است.

به گزارش خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، 8 اسفند ماه مصادف است با بیست و هفتمین سالگشت در گذشت این خواننده ماندگار.

غلامحسین بنان، اردیبهشت ۱۲۹۰ در شهر تهران دیده به جهان گشود و از شش سالگی خوانندگی و نوازندگی پیانو را آغاز کرد و در این راه از کمک‌های مادرش که خود نیز نوازنده بود بهره‌ گرفت.

آغاز موسیقی

پدرش «کریم خان بنان الدوله نوری» و مادرش دختر شاهزاده رکن‌الدوله (برادر ناصرالدین شاه)، اولین اساتید او در موسیقی بودنند و در ادامه بنان در محضر مرحوم «میرزا طاهر ضیاءذاکرین رثایی» و پس از آن از تعالیم مرحوم «ناصر سیف» بهره برد.

از سال ۱۳۲۱ صدای غلامحسین بنان، همراه با عده‌ای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبان زد همه شد.

روح‌الله خالقی او را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و همچنین با ارکستر شماره یک نیز همکاری خود را شروع کرد و از بدو شروع برنامه «گلهای رنگارنگ» به دعوت «داود پیرنیا»، با این برنامه همکاری داشت.


http://media.isna.ir/content/41411-1.jpg/3 (http://media.isna.ir/content/41411-1.jpg/6)بنان



تفاوت بنان با سایرین

بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۳۵۰ قطعه را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می‌آورد، زیر و بم‌ها و تحریرات صدای او است که مخصوص به خودش می‌باشد.

بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت و تصنیف زیبای «الهه ناز» بهترین معرف این ادعا می‌باشد.

بنان را می‌توان به راستی بزرگ‌ترین اجرا کننده آهنگ‌های سبک وزیری-خالقی دانست؛ البته او در کنار ادیب خوانساری از بهترین اجراکنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب می‌شود و استعداد شگرف او در مرکب‌خوانی و تلفیق شعر و موسیقی بار‌ها ستایش موسیقی‌دانان معاصرش را بر انگیخته‌ است.


بنان و حضور در رادیو

بنان در سال ۱۳۳۲ به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول گردید و در سال ۱۳۳۴ ریئس شورای موسیقی رادیو شد.

البته لازم به یاد آوری است که ارکستر رادیو به رهبری «روح الله خالقی»، خوانندگی «بنان»، و با حضور «پرویز یاحقی»، «علی تجویدی» و «مرتضی محجوبی» یکی از پر فروغ‌ترین دوران خود را سپری کرد

وی از ابتدا در برنامه‌های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشته و برنامه‌های متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده‌است.

بنان و عینکی که بر چشم داشت

آذر ماه ۱۳۳۶ وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده می‌کرد، شادروان «ابوالحسن ورزی»، دوست نزدیک بنان شعر زیر را تحت تاثیر این واقعه سرود:



دیدیم چو بازیگری دور زمان را / بازیچه گرفتیم همه کار جهان را
مااز گذر عمر به جز درد چه دیدیم / تا دل بسپاریم جهان گذران را

باریست گران محنت این عمر به دوشم / تا چند کشم زحمت این بار گران را
از بهر نمایاندن غم‌های نهان بود / روزی که دمیدند به تن پرتو جان را

در خرمن صاحب‌نظران برق بلا شد / آن شعله که افروخت چراغ دگران را
آماج بلا جز دل ارباب هنر نیست / سر خط امان داده قضا بی‌هنران را

می‌خواست که در چشم هنر نور نماند / آسیب رسانید اگر چشم بنان را
افسوس که تاریک شد آن دیده که می‌دید / با برق نگاهی همه اسرار نهان را

بنان تغییر در شیوه موسیقایی

بنان پس از این حادثه برای معالجه به خارج از کشور سفر کرد و بعد از برگشت از این سفر تصمیم گرفت در مواضع هنری خود بازنگری کند.


http://media.isna.ir/content/url-5.jpg/3 (http://media.isna.ir/content/url-5.jpg/6)بنان



او می‌گفت: «من از این پس کوشش می‌کنم آثاری اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوار کننده‌ است. من جداً از ادامهٔ شیوهٔ قدیم که شباهت به مرثیه خوانی دارد خسته شده‌ام، البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند».

حاصل این تصمیم اجرای ترانه‌های دلنشین و ساده‌ای است که اتفاقاً از خیلی از تصانیف آن دورهٔ رادیو استوار‌تر و برازندهٔ خوانندهٔ عالی مقامی چون او می‌باشد.


ترانه‌های ماندگار بنان

از ماندگار‌ترین ترانه‌های بنان می‌توان به: «آهنگ آذربایجان» در مایهٔ شور، «آمدی جانم به قربانت» در مایهٔ بوسلیک، «الهه ناز» در مایهٔ دشتی، «بهار دلنشین» در آواز اصفهان، «بوی جوی مولیان» در آواز اصفهان، تصنیف «توشه عمر» در دستگاه همایون، «یار رمیده»، «میناب»، «خاموش»، «مرا عاشقی شیدا»، «من از روز ازل»، «نوای نی» و سرود همیشه جاوید «ای ایران» در مایهٔ دشتی اشاره کرد.

به گفته همسرش، بنان بهترین اثر خود را «حالا چرا» و «کاروان» می‌دانست و می‌گفت: «کاروان را برای بعد از مرگم خوانده‌ام». اواخر عمر هم دلبستگی عجیبی به ترانهٔ «رویای هستی» پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ می‌گریست.

آوازهای ماندگار بنان

آواز ماهور با غزل سعدی به مطلع «همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی» و آواز دیلمان با شعر سعدی به مطلع «چنان در قید مهرت پایبندم که گوئی آهوی سر در کمندم» و همچنین آواز اصفهان بر روی غزل «آمد اما در نگاهش آن نوازش‌ها نبود» از کارهای ماندگار استاد هستند.

بنان و بازیگری

بنان مدتی را نیز به تعیلم فن بازیگری پرداخت و به تصدیق نزدیکانش دارای استعداد زیادی در این زمینه بود. در سال ۱۳۲۷ همراه چهره‌های معروف آن روزگار در فیلمی به نام طوفان زندگی ساخته علی دریابیگی و اسماعیل کوشان بازی کرد که داستان آن در انجمن موسیقی ملی اتفاق می‌افتد که در این فیلم بنان دو ترانه از ترانه‌های معروفش را بطور زنده اجرا می‌کند.


آنچه دیگران درباره بنان می‌گویند

پرویز خطیبی شاعر و نویسنده در خاطره‌ای از بنان می‌گوید: «سال ۱۳۳۸ در یک شب سرد زمستانی به یک مجلس عروسی دعوت شدیم. داماد آقای علی اکبر مشکین سلیمی، برادر مصطفی سلیمی مولف و ناشر مجله گلهای رنگارنگ بود.

بسیاری از افراد سر‌شناس و رجال نامی وقت در آن میهمانی حضور داشتند. یک آواز خان حرفه‌ای، با صدای نه چندان خوش مدتی وقت حضار را گرفت و بالاخره مرد جوانی که در بین میهمانان نشسته بود به اصرار یکی از حاضران همراه با تار شروع به خواندن آواز کرد و ناگهان مجلس آرام گرفت و نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد.

صدای مرد جوان به زمزمهٔ ارام جویباری می‌ماند که در قلب کوهستان‌ها آدم را به یک خواب شیرین بهاری دعوت می‌کند. هنگام خواندن چهره‌اش آرام و نگاهش ثابت و معمولی بود، تحریر و کشش خاصی که در آن صدا وجود داشت، یک چیز دیگر بود.

چیزی سوای آنچه که تا به امروز شنیده بودم، پیش خود گفتم کیست صاحب این صدا؟ آیا اقبال السلطان است که من صفحاتش را دارم؟ مجلس که تمام شد، سعی کردم صاحب صدا را پیدا کنم اما معلوم شد که او زود‌تر از دیگران رفته، نزد مصطفی خان برادر عروس رفتم و نام او را پرسیدم، مصطفی خان او را اینطور معرفی کرد: غلامحسین بنان، پسر بنان الملک، از شاهزاده‌های قاجار است.

مرگ بنان

غلامحسین بنان در ساعت ۶: ۴۵ غروب هشتم اسفندماه ۱۳۶۴، پس از اذان مغرب در بیمارستان ایران مهر تهران درگذشت و بر خلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شود، در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

از سال ۱۳۶۴ یعنی زمان فوت استاد شهیر موسیقی ایران تا سال ۱۳۸۹ سنگ قبر بنان تعویض نگردید، سال ۱۳۸۹ به دلیل پاره‌ای از تغییرات در امام‌زاده طاهر کرج و هم‌سطح‌سازی قبور و تعویض همهٔ سنگ قبرهای نزدیک صحن، سنگ قبر بنان نیز تعویض گردید و به شکل کنونی درآمد.


http://media.isna.ir/content/122-9.JPG/3 (http://media.isna.ir/content/122-9.JPG/6)بنان



انتهای پیام sat2hd

maryam kia
23rd August 2013, 03:34 PM
منم چندتا از اهنگاشونو گوش دادم[shaad]واقعا قشنگ بودن[shaad]

Capitan Totti
24th August 2013, 05:44 PM
درود بر استاد بزرگ تاریخ موسیقی ایران بوم
غبامحسین بنان
آرامش دهنده ترین صدای دنیا
با تصانیف سوزناکی بمانند رویای هستی...
می ناب
بهار دلنشین
الهه ناز
و صد البته ای ایران

هر کدام از آثار استاد به وسعت تمام آثار بسیار بسیاری از خوانندگان دنیا ارزش دارد
آواز ها و تصانیف حافظانه
خود یعنی پیمودن تمام اصول خوانندگی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد