عرفان سلیم زاده
30th January 2013, 08:49 PM
به نام خدا
مقدمه ای بر معرفی علوم مجتمع و کاربرد آن در تربیت مخترعان توانمند
مقدمه:
اگر الکترونیک را بشناسید حتما کلمه "مدار الکتریکی" و "IC" را حتما شنیدید.
یا بهتر بگویم "مدارات مجتمع".اگر به تاریخچه الکترونیک نگاهی بیاندازید مدارات الکتریکی اولیه بسیار حجیم بودند.کامپیوتر های اولیه حجمی به اندازه ساختمان داشتند.بعد ها که ترانزیستور های حالت جامد به بازار آمدند این وضع بهتر شد و همان کامپیوتر ها را می شد در یک اتاق جا کرد.
ولی مشکل اصلی ذات این قطعات نبود. اتفاقا اگر به اندازه واقعی خود بلور نیمه هادی این قطعات نگاهی می انداختید بزرگتر از یک سر چوب کبریت هم نمی شدند. مشکل از قاب بندی و بسته بندی این قطعات بود.
میشد وضع بسته بندی این عناصر را به خودرو های تک سرنشین مقایسه کرد که نتایج آن نیز کاملا معلوم بود.بلاخره روزی فرا رسید که این موضوع توجه و راه حل ساده ای برای آن ارائه شد.برداشتن پکیج ها و قاب ها از تمام قطعات الکتریکی مدار مورد نظر و قرار دادن یک پکیچ مشترک برای تمام آنها که باعث به وجود آمدن ic و انقلابی در الکترونیک شد. به راستی که تاریخچه قشنگی هست و دارای درس های آموزنده بسیار.
این که در سیستم هایی که چندین عضو با هم ارتباط دارند چرا برای هر عضو باید مزر و قاب محافظ قرار بدیم تا بتوانیم بگوییم از دیگر قطعات جداست و تعاریف و ماموریت های ویژه خود را دارد.در حالی که اگر این قاب ها را کنار می گذاشتیم و به واقعیت این عضو های برهنه نگاهی می انداختیم متوجه ذات مشترک همه آنها می شدیم.
اینکه مثلا همه آنها مبدل نیرو هستند و از قانون پایستگی انرژی تبعیت می کنند یا این که هدف همه آنها ایجاد یا از بین بردن بی نظمی و توصیف قانون مند بودن قسمتی از سیستم هستند. علوم مختلف هم مانند قطعات الکترونیکی با وجود متفاوت بودن در پایه و اساس، توصیف گر و اصلاح گر یک دیگر اند.
مکانیک یا علم حرکت شناسی قابل به توصیف انواع و اقسام حرکت در تمام سیستم هاست.حال اگر به تمام علوم نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که حرکت یک عضو دائمی تمام سیستم ها است.یا این که فیزیک و شیمی هر یک به توصیف اتفاقات و فرآیند ها می پردازد ضمنا میزان قابلیت ها و محدودیت های دستکاری انسان در این فرآیند ها را مورد بررسی قرار می دهد.حال اگر دوباره به تمام علوم نگاهی بیاندازیم کاربرد های فیزیک و شیمی را در تمام آن علوم به وضوح می توانیم ببینیم.
موضوع اصلی اینجاست که توانایی مخترعان در درک و انالیز دستگاه های مختلف کاملا به دانستن این علوم بستگی دارد. من به شخصه از زمانی که نتایج یک آزمایش تجربی از یک دستگاه باعث اسیب دیدگی شدیدم شد با خودم عهد بستم که تا بعد از ثبت یک اختراع هیچ گاه در مکان و زمان نامناسب دست به انجام آزمایشات تجربی نزنم چرا که کاملا برایم آشکار شده بود که ایراد اصلی بی سوادی من در توصیف این مسائل به طور تئوری بود.
در موردی دیگر هم بهم ثابت شد که علوم برای یک مخترع نباید دارای عنوان و گسستگی باشند چرا که یک مخترع برای درک و بررسی یک سیستم،فرآیند یامکانیسم و نظریه بین علومی که یادگرفته هیچ گونه فرقی از لحاظ ارزش نمی گذارد. شعار همیشگی یک مخترع این است"علوم ابزار من هستند".
شوک دیگری که باعث شد من بتوانم خود را تا حد زیادی جهت یاد گیری علوم مختلف راضی کنم شناخت توان مغز انسان بود. به من ثابت شده که تمام انسان های امروزی هیچ محدودیتی در یاد گیری ندارند.این که شما واقعا نمی توانید موضوعی را درک کنین به دلیل این است که اطلاعات ورودی به دستگاه پردازش شما(مغز) کمتر از آن است که خروجی مغز شما با واقعیات کاملا منطبق شوند. به همین دلیل شما به جای این که روی دریافت اطلاعات تمرکز کنین به مغز خود اشکال می گیرید و بعد از یک مدت هم خسته می شوید.
این موضوع جرقه ای در ذهن من پدید آورد که رشته ای مخصوص رو بررسی کنم. در این رشته خاص که نام اون رو فعلا مهندسی اختراع نامیدم، میتوانم بگویم که شما هم پزشکی را یاد می گیرید و هم مکانیک کوانتوم و هم ریاضیات و تقریبا تمام علومی که بشر تاکنون در کتب و رشته های مختلف و تحت عناوین و موضوع متفاوت نوشته بدون عنوان و گسستگی و یکپارچه را یاد خواهید گرفت.
البته این نکته را مد نظر قرار دهید که تمام این مسائل به طور کامل و دقیق به شما یاد داده خواهد شد و در شغل خود یعنی مهندسی اختراع باید به طور حرفه ای از آنها جهت درک و انالیز مسائل پیچیده استفاده کنید.
واضح است که به دلیل حجیم بودن مسائل همانند رشته های پزشکی باید تا چند سال پیوسته به یاد گیری این اطلاعات بپردازید. می توانم شرط ببندم اگر با دیپلم وارد رشته مهندسی اختراع شوید تنها مدرکی به شما می دهند دکترا خواهد بود. تا اون موقع که تقریبا 6 تا 8 سال زمان می گیرد باید جهت یادگیری این علوم تلاش کنین.
چیزی که یاد گیری این حجم عظیم اطلاعات را به نظر آسان می کند عدم گسستگی بین این علوم است. در واقع شما برای یاد گیری علوم نیازی نیست که به چند کلاس مجزا بروید یا چند کتاب مجزا و چند استاد مجزا داشته باشید. همه ی آنها در یک کتاب بوده در یک کلاس و توسط یک استاد به شما یاد داده خواهد شد.
محتوای این کتاب ها خیلی جالب خواهد بود. شما به بررسی یک مکانیسم یا دستگاه یا فرآیند می پردازید اما نمونه آزمایشگاهی شما از سطح مولکولی و پیوند های هسته ای تا فلسفه وجود آن و اثراتی که بر روی کره زمین و کهکشان راه شیری می گذارد مورد بررسی قرار می گیرد.
البته پیداست که برای شروع تمام این علوم را نمی توانید یاد بگیرید و حتی ممکن است که تا اخر عمر هم باز چیزی باشد که شما هنوز یاد نگرفته باشید.
اما معجزه مغز انسان که انسان را در کیهان منحصر به فرد کرده پس از مدتی خود به یک ماشین تولید علم تبدیل شده و توانایی جالبی به شما می دهد"آزمایشگاه ذهنی". شما هر آن چیزی که نمیدانید رو همانند یک دانشمند به بحث و آنالیز می گذارید.از آنجایی که آزمایشگاه ذهنی و علوم خود را تا حد اعلایی تربیت و پخته کردید با کمی تفکر و پردازش اطلاعات ورودی ،خروجی هایی خواهید یافت که با اتفاق مورد نظر کاملا منطبق است.
لذتی که از این انطباق به شما بخشیده می شود همان نعمت دیدن زیبایی ها و دیدن نظم خداوندی در تمام سطوح آفرینش است.
برای به واقعیت پیوستن این رشته و رویاهای من شاید چند نسل و چند قرن زمان احتیاج باشد اما چیزی که مهم است افزایش توانایی انسان است که عطش ما هیچ گاه از ارتقاء آن سیراب نمی شود.
ممنون.
مقدمه ای بر معرفی علوم مجتمع و کاربرد آن در تربیت مخترعان توانمند
مقدمه:
اگر الکترونیک را بشناسید حتما کلمه "مدار الکتریکی" و "IC" را حتما شنیدید.
یا بهتر بگویم "مدارات مجتمع".اگر به تاریخچه الکترونیک نگاهی بیاندازید مدارات الکتریکی اولیه بسیار حجیم بودند.کامپیوتر های اولیه حجمی به اندازه ساختمان داشتند.بعد ها که ترانزیستور های حالت جامد به بازار آمدند این وضع بهتر شد و همان کامپیوتر ها را می شد در یک اتاق جا کرد.
ولی مشکل اصلی ذات این قطعات نبود. اتفاقا اگر به اندازه واقعی خود بلور نیمه هادی این قطعات نگاهی می انداختید بزرگتر از یک سر چوب کبریت هم نمی شدند. مشکل از قاب بندی و بسته بندی این قطعات بود.
میشد وضع بسته بندی این عناصر را به خودرو های تک سرنشین مقایسه کرد که نتایج آن نیز کاملا معلوم بود.بلاخره روزی فرا رسید که این موضوع توجه و راه حل ساده ای برای آن ارائه شد.برداشتن پکیج ها و قاب ها از تمام قطعات الکتریکی مدار مورد نظر و قرار دادن یک پکیچ مشترک برای تمام آنها که باعث به وجود آمدن ic و انقلابی در الکترونیک شد. به راستی که تاریخچه قشنگی هست و دارای درس های آموزنده بسیار.
این که در سیستم هایی که چندین عضو با هم ارتباط دارند چرا برای هر عضو باید مزر و قاب محافظ قرار بدیم تا بتوانیم بگوییم از دیگر قطعات جداست و تعاریف و ماموریت های ویژه خود را دارد.در حالی که اگر این قاب ها را کنار می گذاشتیم و به واقعیت این عضو های برهنه نگاهی می انداختیم متوجه ذات مشترک همه آنها می شدیم.
اینکه مثلا همه آنها مبدل نیرو هستند و از قانون پایستگی انرژی تبعیت می کنند یا این که هدف همه آنها ایجاد یا از بین بردن بی نظمی و توصیف قانون مند بودن قسمتی از سیستم هستند. علوم مختلف هم مانند قطعات الکترونیکی با وجود متفاوت بودن در پایه و اساس، توصیف گر و اصلاح گر یک دیگر اند.
مکانیک یا علم حرکت شناسی قابل به توصیف انواع و اقسام حرکت در تمام سیستم هاست.حال اگر به تمام علوم نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که حرکت یک عضو دائمی تمام سیستم ها است.یا این که فیزیک و شیمی هر یک به توصیف اتفاقات و فرآیند ها می پردازد ضمنا میزان قابلیت ها و محدودیت های دستکاری انسان در این فرآیند ها را مورد بررسی قرار می دهد.حال اگر دوباره به تمام علوم نگاهی بیاندازیم کاربرد های فیزیک و شیمی را در تمام آن علوم به وضوح می توانیم ببینیم.
موضوع اصلی اینجاست که توانایی مخترعان در درک و انالیز دستگاه های مختلف کاملا به دانستن این علوم بستگی دارد. من به شخصه از زمانی که نتایج یک آزمایش تجربی از یک دستگاه باعث اسیب دیدگی شدیدم شد با خودم عهد بستم که تا بعد از ثبت یک اختراع هیچ گاه در مکان و زمان نامناسب دست به انجام آزمایشات تجربی نزنم چرا که کاملا برایم آشکار شده بود که ایراد اصلی بی سوادی من در توصیف این مسائل به طور تئوری بود.
در موردی دیگر هم بهم ثابت شد که علوم برای یک مخترع نباید دارای عنوان و گسستگی باشند چرا که یک مخترع برای درک و بررسی یک سیستم،فرآیند یامکانیسم و نظریه بین علومی که یادگرفته هیچ گونه فرقی از لحاظ ارزش نمی گذارد. شعار همیشگی یک مخترع این است"علوم ابزار من هستند".
شوک دیگری که باعث شد من بتوانم خود را تا حد زیادی جهت یاد گیری علوم مختلف راضی کنم شناخت توان مغز انسان بود. به من ثابت شده که تمام انسان های امروزی هیچ محدودیتی در یاد گیری ندارند.این که شما واقعا نمی توانید موضوعی را درک کنین به دلیل این است که اطلاعات ورودی به دستگاه پردازش شما(مغز) کمتر از آن است که خروجی مغز شما با واقعیات کاملا منطبق شوند. به همین دلیل شما به جای این که روی دریافت اطلاعات تمرکز کنین به مغز خود اشکال می گیرید و بعد از یک مدت هم خسته می شوید.
این موضوع جرقه ای در ذهن من پدید آورد که رشته ای مخصوص رو بررسی کنم. در این رشته خاص که نام اون رو فعلا مهندسی اختراع نامیدم، میتوانم بگویم که شما هم پزشکی را یاد می گیرید و هم مکانیک کوانتوم و هم ریاضیات و تقریبا تمام علومی که بشر تاکنون در کتب و رشته های مختلف و تحت عناوین و موضوع متفاوت نوشته بدون عنوان و گسستگی و یکپارچه را یاد خواهید گرفت.
البته این نکته را مد نظر قرار دهید که تمام این مسائل به طور کامل و دقیق به شما یاد داده خواهد شد و در شغل خود یعنی مهندسی اختراع باید به طور حرفه ای از آنها جهت درک و انالیز مسائل پیچیده استفاده کنید.
واضح است که به دلیل حجیم بودن مسائل همانند رشته های پزشکی باید تا چند سال پیوسته به یاد گیری این اطلاعات بپردازید. می توانم شرط ببندم اگر با دیپلم وارد رشته مهندسی اختراع شوید تنها مدرکی به شما می دهند دکترا خواهد بود. تا اون موقع که تقریبا 6 تا 8 سال زمان می گیرد باید جهت یادگیری این علوم تلاش کنین.
چیزی که یاد گیری این حجم عظیم اطلاعات را به نظر آسان می کند عدم گسستگی بین این علوم است. در واقع شما برای یاد گیری علوم نیازی نیست که به چند کلاس مجزا بروید یا چند کتاب مجزا و چند استاد مجزا داشته باشید. همه ی آنها در یک کتاب بوده در یک کلاس و توسط یک استاد به شما یاد داده خواهد شد.
محتوای این کتاب ها خیلی جالب خواهد بود. شما به بررسی یک مکانیسم یا دستگاه یا فرآیند می پردازید اما نمونه آزمایشگاهی شما از سطح مولکولی و پیوند های هسته ای تا فلسفه وجود آن و اثراتی که بر روی کره زمین و کهکشان راه شیری می گذارد مورد بررسی قرار می گیرد.
البته پیداست که برای شروع تمام این علوم را نمی توانید یاد بگیرید و حتی ممکن است که تا اخر عمر هم باز چیزی باشد که شما هنوز یاد نگرفته باشید.
اما معجزه مغز انسان که انسان را در کیهان منحصر به فرد کرده پس از مدتی خود به یک ماشین تولید علم تبدیل شده و توانایی جالبی به شما می دهد"آزمایشگاه ذهنی". شما هر آن چیزی که نمیدانید رو همانند یک دانشمند به بحث و آنالیز می گذارید.از آنجایی که آزمایشگاه ذهنی و علوم خود را تا حد اعلایی تربیت و پخته کردید با کمی تفکر و پردازش اطلاعات ورودی ،خروجی هایی خواهید یافت که با اتفاق مورد نظر کاملا منطبق است.
لذتی که از این انطباق به شما بخشیده می شود همان نعمت دیدن زیبایی ها و دیدن نظم خداوندی در تمام سطوح آفرینش است.
برای به واقعیت پیوستن این رشته و رویاهای من شاید چند نسل و چند قرن زمان احتیاج باشد اما چیزی که مهم است افزایش توانایی انسان است که عطش ما هیچ گاه از ارتقاء آن سیراب نمی شود.
ممنون.