diamonds55
14th April 2009, 06:07 PM
فرهنگ لغات دولت
http://us.mg4.mail.yahoo.com/ya/download?mid=1%5f34765%5fANYPw0MAACQpSeSA2wtpnB5z7 rI&pid=2.2&fid=Inbox&inline=1
سخنگو: منبع الهام، کسي که از طريق او الهام مي شود. کسي که آنقدر شغل هاي مختلف دارد که خبر ندارد که وزير کابينه اش عوض شده يا نه.
انرژي هسته اي: نوعي انرژي که به جاي گرم کردن همه جا، فقط سر آدم را گرم مي کند.
دولت: يک گروه که بصورت دسته جمعي و تمام وقت تمام پول کشور را تبديل به آشغال مي کنند.
مجلس: گروهي که نماينده مردم هستند، ولي نه مردم آنها را مي شناسند، نه آنها مردم را مي شناسند.
سفر استاني: نوعي سفر تبليغاتي که تا چند سال پس از پايان انتخابات هنوز ادامه دارد.
نامه به رئيس جمهور: تعدادي کاغذ که آدمها به جاي اينکه توي صندوق پستي بيندازند، مستقيما آن را به رئيس جمهور مي دهند تا در صحنه عکاسي حضور آنان ثبت شود.
نامه رئيس جمهور: يک روش که قبلا توسط پيامبر اسلام تجربه شده بود و به نتيجه هم رسيده بود. براي تکرار اين اقدام 1400 سال تاخير مدت زيادي بود.
دانشجوي عدالت خواه: نوعي دانشجو که براي شنيدن سخنان رئيس جمهور دعوت مي شود و برخلاف بقيه دانشجويان حرف رئيس جمهور را گوش مي کند.( کلمه عدالت خواه در اين عبارت اضافي است.)
دانشجوي بسيجي: تعدادي مرد کاسب و زن خانه دار که سعي مي کنند مثل دانشجوهاي حزب اللهي لباس بپوشند، بي توجه به اينکه دانشجوهاي حزب اللهي مثل کاسب ها لباس مي پوشند. آنها پس از اينکه فيلمبرداري تمام شد به سر خانه و کارشان برمي گردند.
سازمان مديريت: مهم ترين دشمن دولت، جايي که همه چيز در آن برنامه دارد.
لبنان: کشوري که مردمش آنطور که ما دوست داريم زندگي مي کنند، و مورد حمايت دولت ما هستند، ولي ما حق نداريم مثل آنها زندگي کنيم.
سياست خارجي: مجموعه اي از رفتارهاي کنترل نشده و جالب يک بندباز که چون هنوز سقوط نکرده است، براي ما هيجان آور است.
تورم: تنها بخش اقتصاد که روز به روز بزرگتر مي شود.
ديدار سر زده: يک نام صميمانه روي يک رفتار بدون برنامه و بي نتيجه.
مافيا: يک فيلم تخيلي تکراري که هر وقت شام نداريم و گرسنه مان است، پخش مي شود.
ملاقات: محلي براي گرفتن عکس با آدمهاي سرشناس.
بانک: يکي از دشمنان اسلام و عوامل مزدور استکبار که نابودي کامل آن بيش از چهار سال طول مي کشد.
برف: يک چيز سفيد که وقتي از آسمان مي آيد برق و آب و گاز کشور قطع مي شود و براي جلوگيري از آمدن آن هيچ دعاي خاصي وجود ندارد.
صلح آميز: چيزي است شبيه شرافت سياسي، نوعي دروغ که همه از گفتن آن لذت مي برند، ولي مي دانند دروغ است.
قله هسته اي: مکاني به ارتفاع پنج هزار متر که در عرض سه روز تا ارتفاع دو قدمي آن قله بالا مي رويم و به مدت سه سال در همان دوقدمي درجا مي زنيم.
خبر خوش: نوعي روانگردان براي فراموش کردن مشکلاتي که در ماه گذشته اتفاق افتاده است. در اثر مصرف زياد اثر واقعي خود را از دست داده و عوارض جانبي ايجاد مي کند.
ابرقدرت: ما. خودمان. نوعي جهان سوم که براي افزايش اعتماد به نفس به خودش دروغ مي گويد.
مانتو: يک لباس زنانه که همزمان با افزايش بحران سياسي در کشور دراز و در اثر کاهش بحران کوتاه مي شود. يک نمودار براي سنجش ميزان آرامش در جامعه.
پروژه: واحد شمارش دروغ هاي اقتصادي دولت.
طرح هاي اقتصادي زودبازده: يک راه سريع براي از دست دادن پول و به دست آوردن نمودار و آمار. نوعي طرح که با افزايش تعداد آن مي فهميم که در دراز مدت کارمان خراب است. روشي که در آن مقداري پول به تعدادي آدم مورد اعتماد مي دهيم که بعدا آمار کارهايي که نمي خواهند بکنند، را به ما اعلام کنند.
قيمت: نوعي نردبان که دائما از آن بالا مي رويم و هر چه بالاتر برويم از ارتفاع بيشتري سقوط مي کنيم. اين نردبان يکطرفه است.
پول: چيزي که دولت دارد، ولي نمي داند با آن چکار کند و ملت مي دانند با آن چکار کنند، ولي ندارند.
دشمن: کليه کساني که از ما اطلاعات دقيق و کافي دارند.
بودجه: يک وسيله براي کنترل رفتارهاي دولتي که هيچ علاقه اي به کنترل رفتارهايش ندارد.
اقتصاد: يک چيز مربوط به الاغ که غيرقابل کنترل است و در وضعيت راست افراطي مي تواند خانواده ملت را آبستن حوادث کند.
رسانه: وسيله اي براي جلوگيري از خبررساني.
ملي مذهبي: يک گروه سياسي که همان اعتقادات و علائق دولت را دارد، منتهي دليلي براي دروغ گفتن ندارد.
هزار فاميل: اليگارشي. خانواده سالاري. نوعي سيستم حکومتي که بوسيله خانواده آنها اداره مي شود، در حالي که خانواده ما خيلي بهتر از آنها هستند.
ميثاق: عهدنامه اي که رئيس جمهور با وزرايش مي بندد، بعدا هر کدام کار خودشان را مي کنند.
دبير دولت: مسوول نظم دادن به دولتي که قصد دارد هر نظمي را از بين ببرد.
انتخابات: روش انتخاب نمايندگان مردم توسط شوراي نگهبان.
ميراث فرهنگي: مجموعه اي از آثار باقي مانده از گذشته اي که به وجود آن آثار افتخار مي کنيم ولي از سازندگانش متنفريم.
دکتر حسين فاطمي: کسي که دوستان ما ترورش کردند و دوستانش را ما زنداني مي کنيم.
گوجه فرنگي: يک علامت قرمز خطر براي اقتصاد که مثل ساير خطرات با آن شوخي مي کنيم.
بوليوي: يکي از معشوقه هايي که گول ما را خورد و به انتظار ما نشست.
دولت چپ: تصوير بيروني راست افراطي.
http://us.mg4.mail.yahoo.com/ya/download?mid=1%5f34765%5fANYPw0MAACQpSeSA2wtpnB5z7 rI&pid=2.2&fid=Inbox&inline=1
سخنگو: منبع الهام، کسي که از طريق او الهام مي شود. کسي که آنقدر شغل هاي مختلف دارد که خبر ندارد که وزير کابينه اش عوض شده يا نه.
انرژي هسته اي: نوعي انرژي که به جاي گرم کردن همه جا، فقط سر آدم را گرم مي کند.
دولت: يک گروه که بصورت دسته جمعي و تمام وقت تمام پول کشور را تبديل به آشغال مي کنند.
مجلس: گروهي که نماينده مردم هستند، ولي نه مردم آنها را مي شناسند، نه آنها مردم را مي شناسند.
سفر استاني: نوعي سفر تبليغاتي که تا چند سال پس از پايان انتخابات هنوز ادامه دارد.
نامه به رئيس جمهور: تعدادي کاغذ که آدمها به جاي اينکه توي صندوق پستي بيندازند، مستقيما آن را به رئيس جمهور مي دهند تا در صحنه عکاسي حضور آنان ثبت شود.
نامه رئيس جمهور: يک روش که قبلا توسط پيامبر اسلام تجربه شده بود و به نتيجه هم رسيده بود. براي تکرار اين اقدام 1400 سال تاخير مدت زيادي بود.
دانشجوي عدالت خواه: نوعي دانشجو که براي شنيدن سخنان رئيس جمهور دعوت مي شود و برخلاف بقيه دانشجويان حرف رئيس جمهور را گوش مي کند.( کلمه عدالت خواه در اين عبارت اضافي است.)
دانشجوي بسيجي: تعدادي مرد کاسب و زن خانه دار که سعي مي کنند مثل دانشجوهاي حزب اللهي لباس بپوشند، بي توجه به اينکه دانشجوهاي حزب اللهي مثل کاسب ها لباس مي پوشند. آنها پس از اينکه فيلمبرداري تمام شد به سر خانه و کارشان برمي گردند.
سازمان مديريت: مهم ترين دشمن دولت، جايي که همه چيز در آن برنامه دارد.
لبنان: کشوري که مردمش آنطور که ما دوست داريم زندگي مي کنند، و مورد حمايت دولت ما هستند، ولي ما حق نداريم مثل آنها زندگي کنيم.
سياست خارجي: مجموعه اي از رفتارهاي کنترل نشده و جالب يک بندباز که چون هنوز سقوط نکرده است، براي ما هيجان آور است.
تورم: تنها بخش اقتصاد که روز به روز بزرگتر مي شود.
ديدار سر زده: يک نام صميمانه روي يک رفتار بدون برنامه و بي نتيجه.
مافيا: يک فيلم تخيلي تکراري که هر وقت شام نداريم و گرسنه مان است، پخش مي شود.
ملاقات: محلي براي گرفتن عکس با آدمهاي سرشناس.
بانک: يکي از دشمنان اسلام و عوامل مزدور استکبار که نابودي کامل آن بيش از چهار سال طول مي کشد.
برف: يک چيز سفيد که وقتي از آسمان مي آيد برق و آب و گاز کشور قطع مي شود و براي جلوگيري از آمدن آن هيچ دعاي خاصي وجود ندارد.
صلح آميز: چيزي است شبيه شرافت سياسي، نوعي دروغ که همه از گفتن آن لذت مي برند، ولي مي دانند دروغ است.
قله هسته اي: مکاني به ارتفاع پنج هزار متر که در عرض سه روز تا ارتفاع دو قدمي آن قله بالا مي رويم و به مدت سه سال در همان دوقدمي درجا مي زنيم.
خبر خوش: نوعي روانگردان براي فراموش کردن مشکلاتي که در ماه گذشته اتفاق افتاده است. در اثر مصرف زياد اثر واقعي خود را از دست داده و عوارض جانبي ايجاد مي کند.
ابرقدرت: ما. خودمان. نوعي جهان سوم که براي افزايش اعتماد به نفس به خودش دروغ مي گويد.
مانتو: يک لباس زنانه که همزمان با افزايش بحران سياسي در کشور دراز و در اثر کاهش بحران کوتاه مي شود. يک نمودار براي سنجش ميزان آرامش در جامعه.
پروژه: واحد شمارش دروغ هاي اقتصادي دولت.
طرح هاي اقتصادي زودبازده: يک راه سريع براي از دست دادن پول و به دست آوردن نمودار و آمار. نوعي طرح که با افزايش تعداد آن مي فهميم که در دراز مدت کارمان خراب است. روشي که در آن مقداري پول به تعدادي آدم مورد اعتماد مي دهيم که بعدا آمار کارهايي که نمي خواهند بکنند، را به ما اعلام کنند.
قيمت: نوعي نردبان که دائما از آن بالا مي رويم و هر چه بالاتر برويم از ارتفاع بيشتري سقوط مي کنيم. اين نردبان يکطرفه است.
پول: چيزي که دولت دارد، ولي نمي داند با آن چکار کند و ملت مي دانند با آن چکار کنند، ولي ندارند.
دشمن: کليه کساني که از ما اطلاعات دقيق و کافي دارند.
بودجه: يک وسيله براي کنترل رفتارهاي دولتي که هيچ علاقه اي به کنترل رفتارهايش ندارد.
اقتصاد: يک چيز مربوط به الاغ که غيرقابل کنترل است و در وضعيت راست افراطي مي تواند خانواده ملت را آبستن حوادث کند.
رسانه: وسيله اي براي جلوگيري از خبررساني.
ملي مذهبي: يک گروه سياسي که همان اعتقادات و علائق دولت را دارد، منتهي دليلي براي دروغ گفتن ندارد.
هزار فاميل: اليگارشي. خانواده سالاري. نوعي سيستم حکومتي که بوسيله خانواده آنها اداره مي شود، در حالي که خانواده ما خيلي بهتر از آنها هستند.
ميثاق: عهدنامه اي که رئيس جمهور با وزرايش مي بندد، بعدا هر کدام کار خودشان را مي کنند.
دبير دولت: مسوول نظم دادن به دولتي که قصد دارد هر نظمي را از بين ببرد.
انتخابات: روش انتخاب نمايندگان مردم توسط شوراي نگهبان.
ميراث فرهنگي: مجموعه اي از آثار باقي مانده از گذشته اي که به وجود آن آثار افتخار مي کنيم ولي از سازندگانش متنفريم.
دکتر حسين فاطمي: کسي که دوستان ما ترورش کردند و دوستانش را ما زنداني مي کنيم.
گوجه فرنگي: يک علامت قرمز خطر براي اقتصاد که مثل ساير خطرات با آن شوخي مي کنيم.
بوليوي: يکي از معشوقه هايي که گول ما را خورد و به انتظار ما نشست.
دولت چپ: تصوير بيروني راست افراطي.