right.kimber
13th January 2013, 01:47 PM
شاید سوالی که خیلی زود به ذهن هر تازهوارد به این مملکت غربی برسه این باشه که چرا کسانی که توی آمریکا بزرگ شدهاند اینقدر از نظر جسمانی/ظاهری متفاوت از بقیه هستند. قدشون بلندتره٬ هیکل بزرگ و ساختهای دارند٬ دندانهای سالم و خیلی چیزهای دیگه. خوب برای خود انگلوساکسونها شاید جواب بدید چون نژادشون متفاوته٬ ولی جالب اینجاست که هندیها و چینیها هم همینطور هستند. شما با دیدن یک چشمبادامی به طرفهالعین میتونید بگید نسل دومی هست یا نه (یعنی از چین اومده یا اینجا بزرگ شده). در مورد هندیها هم همینطور.
واضحه که يک دلیل خيلی مهم تغذیه است. اطلاعرسانی صحیح و آموزش بعلاوهی وضعیت خوب اقتصادی و بالا بودن حداقل حقوق باعث شده که مردم بیشتر به سلامت و بهداشت اهمیت بدهند. تغذیهی مناسب در سنین رشد به همراه اختصاص بخش ثابتی از ساعات روزانه به ورزش مهمترین عامل داشتن بدنی سالم است که بالطبع ظاهر سالم اولین نشانهاش است. اولین بار این بحث را با دوستم امیت داشتم و اون یک خانوادهی هندی رو به من نشون داد که پدر و مادری بسیار لاغر٬ کوتاه قد و نزار داشتند و بچههایی که هریک به تنهایی چندتا آرنولد رو براحتی قورت میدادند. در مورد چینیها* علاوه بر هیکل٬ دندانهای کج و معوج و پوست ناسالم هم به چشم میاد. در مورد دندان مراجعهی منظم به پزشک البته موثر است. اگه بچههای دبیرستانی اینجا رو ببینید درصد خوبیشون دندونهاشون رو سیمپیچی کردهاند. داشتن دندانهای سالم و مرتب سرمایهگذاری برای یک عمر است٬ نیست؟ توی آمریکا هزینهی دندانپزشکی خیلی بالاست (خیلی یعنی خیلیخیلی) و بیمه هم کمتر براش وجود داره. یا باید خودت رو بدی دست این اینترنها که ارزون در بیاد (پدر این gabe بیچاره رو در آوردند. دیگه هرجاست بزنه زیر گریه. ماهی دو بار٬ هر بار 6 ساعت.بعد از سهماه تازه یکی از دندونهاش رو پر کردند) یا این که باید کلی پیاده شی. بالاخره که قدر ایران رو بدونید و مرتب دندونهاتون رو check up کنید.
یکی از دلایل هیکل نزار و مرگ زودرس در میان هندیها اینه که بیشترشون vegetarian هستند**. هرچند با نخوردن گوشت کسی نخواهد مرد٬ برای داشتن میزان کافی پروتئین و بسیاری از ویتامینها که در گوشت زیاده٬ برنامهی غذایی بسیار حسابشدهای لازم است. خیلی واضحه که عزیزان هندی برای خوردن غذا هیچ برنامهای ندارند (مثل خودمون) یا همین امیت عزیز که اگر هفت روز هفته صبحانه نهار شام این توفوی چینی رو بخوره صداش در نمیاد. (توفو یه چیزیه شبیه پفک. حجم=خدا٬ خاصیت= zero)
یکی از مواد غذایی که اینجا خیلی بهش اهمیت داده میشه سبزیجات هستند. یادم میاد همخونهای سال اولم جاستین هر شب نیمپوند مخلوط سبزیجات مختلف رو با مخلوط کن پودر میکرد و میخورد. توی ایران من که تنها وقتی که سبزی میخوردم وقتی بود که آشرشته داشتیم (دلم واقعا تنگ شده برای آشرشته.... مامان! من آشرشته میخوام). حالا این رو هم بگم٬ پریروز starmarket بودم فرداد تلفن زده که اگه میتونم براش parsley بخرم. میگم: نمنه؟ parsley چیه؟ میگه جعفری. میگم جعفری چیه؟ حالا پشت تلفن شروع کرده توضیح دادن که یه نوع سبزی که نمیدونم برگش شبیه پای قورباغه است و اینجوریه و اونجوریه و از این حرفها.
باورش سخته ولی من واقعا سبزیها رو نمیشناسم. رفتم از این مسولش پرسیدم جعفری کدومه. یه نگاه عاقل اندر ... کرد و بهم نشون داد.
فکر میکردم که اگه من هم قد و قوارهام توی order هست به خاطر اون لیوان شیرهاییاست که مادرم هر روز صبح – در سنین رشدم - با یخ و ترشی توی حلقم خالی میکرد (این جملهی آخر استعاره است از اینکه با جبر و زور من رو مجبور میکرد شیر رو بخورم. فکر کنم مخترعش بابک بود. من نمیدونم چرا توی این سنین رشد هیچ کاری دردناکتر از صبحانهخوردن نیست). دیوید که قدش به راحتی دو برابر من و وزنش سه برابر منه روزی چهار لیتر شیر میخورده. بنابراین قابل توجه مامانهای آینده که شیر رو مطمئن باشید که توی برنامهی غذایی کودکانتون جا بدید (یکی از دوستان اشاره میکنه که با توجه به اینکه روند دنیا عوض شده این توصیه رو باید به پدران آینده بکنم نه مادران آینده! )
نقش خوی آمریکایی رو هم نمیشه نادیده گرفت. برای آمریکایی "اندازه" خیلی مهمتر از هر چیز دیگهایست. از ماشینهاشون بگیرید تا هیکلهاشون. با بنزین گالنی 3 دلار٬ حاجآقا صبح با یک ماشین غولپیکر پنج تنی و هشت سیلندر با ده متر طول و دومتر ارتفاع میره نون میگیره بر میگرده خونه. تازه ماشینش رو هم دم نانوایی خاموش نمیکنه. حال میکنند ها! فقط ماشین بزرگ باشه. دیگه خوب و بدش کسی کاری نداره.
من که متاسفانه در زمینهی تغذیه و بهداشت متخصص نیستم و این چهارتا کلمه رو هم هویجوری نوشتم. اگه لینک مفیدی سراغ دارید که علمی به قضیه نگاه کرده باشه لطف کنید بگذارید که بقیه هم استفاده کنند.
پانوشتها
*من هروقت میگم چین منظورم شرقآسیایی هاست- هرچند اگر به یه ژاپنی بگویید چینی نخواهید دید چه عکس العملی نشان خواهد داد چون قبل از هرچیزی سرتان از تنتان جدا شده. البته حالا ژاپونیها اینقدر هم غیرت ندارند ولی خوب order بگیرید. غیرت می خواهید فقط ایرانی. به یک ایرانی بگید عرب و اون دنیا رو براتون به آتیش میکشه. واقعا که این Racism ایرانی چه کرده. داشتم فکر می کردم ما توی خود ایران فسقلی همدیگه رو تحمل نمیکنیم : یکی رشتیه و هزارتا جوک و صفحه و غیره٬ یکی ترکه٬ یکی قزوینیه یکی لره... دیگه چه برسه به ممالک دیگه. اون شعر جناب شهریار (الا تهرانیا ... ) رو حتما بخونید٬ خیلی make sense میکنه. الاایٌ حال این رو هم بگم٬ آقا دست از سر این مانا (http://www.irancartoon.com/MANA/INDEX2.HTM)ی بدبخت بردارید. همیشه مظلومترین آدمها قربانی (http://freemana.blogfa.com/) میشوند.
** کسی می دونه معادل فارسی برای vegetarian پیدا شده یا نه؟ سبزی خور؟؟ زمان ما که میگفتند "علف خور"!!
نداشتن vegetarian هم ایکی دیگه از عجایب ایران زمین. داشتم به یکی دیگه از این هندیها (مانی – همخونهای دانیال) میگفتم که شما وجیها اگه بیاید ایران دوروزه تلف میشید. دریغ از یک غذای vegi توی رستورانهای ایرانی الا برنج خالی و ماست. (حتی مهدی هم که لب به گوشت نمیزد بجاش آبگوشت و ماست میخورد) تازه خبر ندارید که اینها یه دسته دیگه هم دارند که Vegan نام دارند و نه تنها گوشت بلکه هیچنوع فراوردههای حیوانی (نظیر شیر٬ تخممرغ٬ و بالطبع ماست و پنیر) هم مصرف نمیکنند.
واضحه که يک دلیل خيلی مهم تغذیه است. اطلاعرسانی صحیح و آموزش بعلاوهی وضعیت خوب اقتصادی و بالا بودن حداقل حقوق باعث شده که مردم بیشتر به سلامت و بهداشت اهمیت بدهند. تغذیهی مناسب در سنین رشد به همراه اختصاص بخش ثابتی از ساعات روزانه به ورزش مهمترین عامل داشتن بدنی سالم است که بالطبع ظاهر سالم اولین نشانهاش است. اولین بار این بحث را با دوستم امیت داشتم و اون یک خانوادهی هندی رو به من نشون داد که پدر و مادری بسیار لاغر٬ کوتاه قد و نزار داشتند و بچههایی که هریک به تنهایی چندتا آرنولد رو براحتی قورت میدادند. در مورد چینیها* علاوه بر هیکل٬ دندانهای کج و معوج و پوست ناسالم هم به چشم میاد. در مورد دندان مراجعهی منظم به پزشک البته موثر است. اگه بچههای دبیرستانی اینجا رو ببینید درصد خوبیشون دندونهاشون رو سیمپیچی کردهاند. داشتن دندانهای سالم و مرتب سرمایهگذاری برای یک عمر است٬ نیست؟ توی آمریکا هزینهی دندانپزشکی خیلی بالاست (خیلی یعنی خیلیخیلی) و بیمه هم کمتر براش وجود داره. یا باید خودت رو بدی دست این اینترنها که ارزون در بیاد (پدر این gabe بیچاره رو در آوردند. دیگه هرجاست بزنه زیر گریه. ماهی دو بار٬ هر بار 6 ساعت.بعد از سهماه تازه یکی از دندونهاش رو پر کردند) یا این که باید کلی پیاده شی. بالاخره که قدر ایران رو بدونید و مرتب دندونهاتون رو check up کنید.
یکی از دلایل هیکل نزار و مرگ زودرس در میان هندیها اینه که بیشترشون vegetarian هستند**. هرچند با نخوردن گوشت کسی نخواهد مرد٬ برای داشتن میزان کافی پروتئین و بسیاری از ویتامینها که در گوشت زیاده٬ برنامهی غذایی بسیار حسابشدهای لازم است. خیلی واضحه که عزیزان هندی برای خوردن غذا هیچ برنامهای ندارند (مثل خودمون) یا همین امیت عزیز که اگر هفت روز هفته صبحانه نهار شام این توفوی چینی رو بخوره صداش در نمیاد. (توفو یه چیزیه شبیه پفک. حجم=خدا٬ خاصیت= zero)
یکی از مواد غذایی که اینجا خیلی بهش اهمیت داده میشه سبزیجات هستند. یادم میاد همخونهای سال اولم جاستین هر شب نیمپوند مخلوط سبزیجات مختلف رو با مخلوط کن پودر میکرد و میخورد. توی ایران من که تنها وقتی که سبزی میخوردم وقتی بود که آشرشته داشتیم (دلم واقعا تنگ شده برای آشرشته.... مامان! من آشرشته میخوام). حالا این رو هم بگم٬ پریروز starmarket بودم فرداد تلفن زده که اگه میتونم براش parsley بخرم. میگم: نمنه؟ parsley چیه؟ میگه جعفری. میگم جعفری چیه؟ حالا پشت تلفن شروع کرده توضیح دادن که یه نوع سبزی که نمیدونم برگش شبیه پای قورباغه است و اینجوریه و اونجوریه و از این حرفها.
باورش سخته ولی من واقعا سبزیها رو نمیشناسم. رفتم از این مسولش پرسیدم جعفری کدومه. یه نگاه عاقل اندر ... کرد و بهم نشون داد.
فکر میکردم که اگه من هم قد و قوارهام توی order هست به خاطر اون لیوان شیرهاییاست که مادرم هر روز صبح – در سنین رشدم - با یخ و ترشی توی حلقم خالی میکرد (این جملهی آخر استعاره است از اینکه با جبر و زور من رو مجبور میکرد شیر رو بخورم. فکر کنم مخترعش بابک بود. من نمیدونم چرا توی این سنین رشد هیچ کاری دردناکتر از صبحانهخوردن نیست). دیوید که قدش به راحتی دو برابر من و وزنش سه برابر منه روزی چهار لیتر شیر میخورده. بنابراین قابل توجه مامانهای آینده که شیر رو مطمئن باشید که توی برنامهی غذایی کودکانتون جا بدید (یکی از دوستان اشاره میکنه که با توجه به اینکه روند دنیا عوض شده این توصیه رو باید به پدران آینده بکنم نه مادران آینده! )
نقش خوی آمریکایی رو هم نمیشه نادیده گرفت. برای آمریکایی "اندازه" خیلی مهمتر از هر چیز دیگهایست. از ماشینهاشون بگیرید تا هیکلهاشون. با بنزین گالنی 3 دلار٬ حاجآقا صبح با یک ماشین غولپیکر پنج تنی و هشت سیلندر با ده متر طول و دومتر ارتفاع میره نون میگیره بر میگرده خونه. تازه ماشینش رو هم دم نانوایی خاموش نمیکنه. حال میکنند ها! فقط ماشین بزرگ باشه. دیگه خوب و بدش کسی کاری نداره.
من که متاسفانه در زمینهی تغذیه و بهداشت متخصص نیستم و این چهارتا کلمه رو هم هویجوری نوشتم. اگه لینک مفیدی سراغ دارید که علمی به قضیه نگاه کرده باشه لطف کنید بگذارید که بقیه هم استفاده کنند.
پانوشتها
*من هروقت میگم چین منظورم شرقآسیایی هاست- هرچند اگر به یه ژاپنی بگویید چینی نخواهید دید چه عکس العملی نشان خواهد داد چون قبل از هرچیزی سرتان از تنتان جدا شده. البته حالا ژاپونیها اینقدر هم غیرت ندارند ولی خوب order بگیرید. غیرت می خواهید فقط ایرانی. به یک ایرانی بگید عرب و اون دنیا رو براتون به آتیش میکشه. واقعا که این Racism ایرانی چه کرده. داشتم فکر می کردم ما توی خود ایران فسقلی همدیگه رو تحمل نمیکنیم : یکی رشتیه و هزارتا جوک و صفحه و غیره٬ یکی ترکه٬ یکی قزوینیه یکی لره... دیگه چه برسه به ممالک دیگه. اون شعر جناب شهریار (الا تهرانیا ... ) رو حتما بخونید٬ خیلی make sense میکنه. الاایٌ حال این رو هم بگم٬ آقا دست از سر این مانا (http://www.irancartoon.com/MANA/INDEX2.HTM)ی بدبخت بردارید. همیشه مظلومترین آدمها قربانی (http://freemana.blogfa.com/) میشوند.
** کسی می دونه معادل فارسی برای vegetarian پیدا شده یا نه؟ سبزی خور؟؟ زمان ما که میگفتند "علف خور"!!
نداشتن vegetarian هم ایکی دیگه از عجایب ایران زمین. داشتم به یکی دیگه از این هندیها (مانی – همخونهای دانیال) میگفتم که شما وجیها اگه بیاید ایران دوروزه تلف میشید. دریغ از یک غذای vegi توی رستورانهای ایرانی الا برنج خالی و ماست. (حتی مهدی هم که لب به گوشت نمیزد بجاش آبگوشت و ماست میخورد) تازه خبر ندارید که اینها یه دسته دیگه هم دارند که Vegan نام دارند و نه تنها گوشت بلکه هیچنوع فراوردههای حیوانی (نظیر شیر٬ تخممرغ٬ و بالطبع ماست و پنیر) هم مصرف نمیکنند.