ستاره 15
30th December 2012, 03:33 PM
وجوه اعجاز و هماورد طلبی قرآن جهات گوناگونی دارد كه از جمله این وجوه، جهت بلاغت و ادبی آن می باشد. علم بلاغت شامل سه علم: معانی، بیان و بدیع است.
توضیح این که؛ روشهای رسایی كلام سه گونه میباشد:
1- لفظی؛ كه به آن علم معانی می گویند و آن عبارت است از استعمال الفاظ مطابق با مقتضای كلام، مانند: تقدیم و تأخیر یك لفظ یا طولانی كردن كلام و ... .
2- معنوی؛ كه علم بیان می باشد و منظور از آن استعمال معانی منطبق با مقتضای مناسبت كلام، مانند: تشبیه، استعاره و كنایه .
3- زیبایی نگری؛ كه به آن علم بدیع اطلاق می شود و منظور از آن زیبا كردن كلام با توجه به مقتضای مناسبت کلام می باشد .
علم معانی
این شیوه با توجه به اینكه در الفاظ اتفاق می افتد، لذا هر یك از اجزای تشكیل دهنده كلام (مسند الیه- مسند- اسناد- قید) میتواند مورد استفاده در این روش قرار گیرد. به عنوان مثال گاهی مسند الیه، طولانی آورده میشود و آن در جایی است كه متكلم، به خاطر محبوبیت مخاطب، میخواهد وقت زیادی را با او صحبت كند. برای مثال در آیه:
«وَ ما تِلْكَ بِیمینِكَ یا مُوسى قالَ هِی عَصای أَتَوَكَّؤُا عَلَیها وَ أَهُشُّ بها عَلى غَنَمی وَ لِی فیها مَآرِبُ أُخْرى» (طه/17و18)
«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: این عصای من است، بر آن تکیه میکنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو میریزم، و مرا با آن کارها و فوائد دیگری است.»
حضرت موسی می توانست در جواب خدا كه پرسید: چیزی كه در دست داری چیست؟ بگوید: عصاء، ولی چون میخواست زیاد با او صحبت كند لذا توضیحات زیادی درباره عصا داد؛ تكیه گاه من است، با آن گوسفندانم را میرانم، علاوه از اینها كارهای مختلف دیگری نیز با آن انجام میدهم .
علم بیان
علم بیان خاستگاهش در معانی كلام میباشد و با تصرف در این قسمت از كلام موجب رسایی آن میشود، كه در این جا به یك مورد از آن اشاره می شود:
«إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فی أَصْلِ الْجَحیمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّیاطینِ» (صافات/64و65)
«آن درختی است که از قعر جهنم میروید، شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است.»
این آیه، شكوفه درخت زقوم را كه اهل جهنّم از آن استفاده میكنند، به سرهای شیاطین تشبیه كرده و چون انسان در خیال خود برای شیطان صورتی بسیار قبیح تصویر می كند، این درخت جهنّمی نیز در منظر او قبح و زشت جلوه خواهد کرد.
علم بدیع
بدیع در لغت به معنی کسی است که چیزی را بدون نمونه قبلی ایجاد کند و در اصطلاح
علمی است که از گونه های مختلف لفظی و معنوی که باعث زیبایی کلام می شود بحث می کند و به دو گونه محسنات معنوی و لفظی تقسیم می شود و هر کدام از این دو قسم دهها نوع دارد . که در زیر به مهمترین آنها اشاره می شود:
1- محسنات معنوی: طباق، توریه، استخدام، مقابله، لفّ و نشر، مبالغه و ... .
2- محسنات لفظی : جناس، مشاکله، تردید، عکس و تبدیل، موازنه و ... .
به دو نمونه از آیات قرآن برای بدیع اشاره میشود:
«وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا یؤْفَكُون» (روم/55)
«و روزی که قیامت بر پا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتی درنگ نکردند، این چنین از درک حقیقت باز گردانده شدهاند»
در این آیه جناس (واحد بودن دو کلمه از حیث لفظ و تغایر آن دو از نظر معنی) به کار رفته است، زیرا دو کلمه مشابه یعنی ساعه ذکر شده است که اولی به معنی روز قیامت و
دومی به معنی قسمتی از زمان میباشد.
«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَینِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى» (نجم/43و44و45)
«و این که اوست که خنداند و گریاند، و اوست که میراند و زنده کرد، و اوست که دو نر و ماده را آفرید»
در این آیه الفاظ اضحک (میخنداند) ابکی (میگریاند)، امات (میمیراند) احیا (زنده می کند)، الذکر (جنس مرد) الانثی (جنس زن) که همگی از نظر لفظ و معنی متضاد می_باشند به کار رفته است که در اصطلاح به آن طباق میگویند.
منابع:
1) زرندی، میر محمد؛ تاریخ علوم قرآن، دفتر نشر اسلامی، ص
2) مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1374، ج2، ص213
3) الفضلی، عبد الهادی؛ نشر کلیة اصول الدین، چاپ دهم، 1422، صص13-73 و 80 و 99 و 100
4) مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج1، ص230
5) ابن اثیر؛ النهایه، المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1383، ج1، ص106
توضیح این که؛ روشهای رسایی كلام سه گونه میباشد:
1- لفظی؛ كه به آن علم معانی می گویند و آن عبارت است از استعمال الفاظ مطابق با مقتضای كلام، مانند: تقدیم و تأخیر یك لفظ یا طولانی كردن كلام و ... .
2- معنوی؛ كه علم بیان می باشد و منظور از آن استعمال معانی منطبق با مقتضای مناسبت كلام، مانند: تشبیه، استعاره و كنایه .
3- زیبایی نگری؛ كه به آن علم بدیع اطلاق می شود و منظور از آن زیبا كردن كلام با توجه به مقتضای مناسبت کلام می باشد .
علم معانی
این شیوه با توجه به اینكه در الفاظ اتفاق می افتد، لذا هر یك از اجزای تشكیل دهنده كلام (مسند الیه- مسند- اسناد- قید) میتواند مورد استفاده در این روش قرار گیرد. به عنوان مثال گاهی مسند الیه، طولانی آورده میشود و آن در جایی است كه متكلم، به خاطر محبوبیت مخاطب، میخواهد وقت زیادی را با او صحبت كند. برای مثال در آیه:
«وَ ما تِلْكَ بِیمینِكَ یا مُوسى قالَ هِی عَصای أَتَوَكَّؤُا عَلَیها وَ أَهُشُّ بها عَلى غَنَمی وَ لِی فیها مَآرِبُ أُخْرى» (طه/17و18)
«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: این عصای من است، بر آن تکیه میکنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو میریزم، و مرا با آن کارها و فوائد دیگری است.»
حضرت موسی می توانست در جواب خدا كه پرسید: چیزی كه در دست داری چیست؟ بگوید: عصاء، ولی چون میخواست زیاد با او صحبت كند لذا توضیحات زیادی درباره عصا داد؛ تكیه گاه من است، با آن گوسفندانم را میرانم، علاوه از اینها كارهای مختلف دیگری نیز با آن انجام میدهم .
علم بیان
علم بیان خاستگاهش در معانی كلام میباشد و با تصرف در این قسمت از كلام موجب رسایی آن میشود، كه در این جا به یك مورد از آن اشاره می شود:
«إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فی أَصْلِ الْجَحیمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّیاطینِ» (صافات/64و65)
«آن درختی است که از قعر جهنم میروید، شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است.»
این آیه، شكوفه درخت زقوم را كه اهل جهنّم از آن استفاده میكنند، به سرهای شیاطین تشبیه كرده و چون انسان در خیال خود برای شیطان صورتی بسیار قبیح تصویر می كند، این درخت جهنّمی نیز در منظر او قبح و زشت جلوه خواهد کرد.
علم بدیع
بدیع در لغت به معنی کسی است که چیزی را بدون نمونه قبلی ایجاد کند و در اصطلاح
علمی است که از گونه های مختلف لفظی و معنوی که باعث زیبایی کلام می شود بحث می کند و به دو گونه محسنات معنوی و لفظی تقسیم می شود و هر کدام از این دو قسم دهها نوع دارد . که در زیر به مهمترین آنها اشاره می شود:
1- محسنات معنوی: طباق، توریه، استخدام، مقابله، لفّ و نشر، مبالغه و ... .
2- محسنات لفظی : جناس، مشاکله، تردید، عکس و تبدیل، موازنه و ... .
به دو نمونه از آیات قرآن برای بدیع اشاره میشود:
«وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا یؤْفَكُون» (روم/55)
«و روزی که قیامت بر پا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتی درنگ نکردند، این چنین از درک حقیقت باز گردانده شدهاند»
در این آیه جناس (واحد بودن دو کلمه از حیث لفظ و تغایر آن دو از نظر معنی) به کار رفته است، زیرا دو کلمه مشابه یعنی ساعه ذکر شده است که اولی به معنی روز قیامت و
دومی به معنی قسمتی از زمان میباشد.
«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَینِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى» (نجم/43و44و45)
«و این که اوست که خنداند و گریاند، و اوست که میراند و زنده کرد، و اوست که دو نر و ماده را آفرید»
در این آیه الفاظ اضحک (میخنداند) ابکی (میگریاند)، امات (میمیراند) احیا (زنده می کند)، الذکر (جنس مرد) الانثی (جنس زن) که همگی از نظر لفظ و معنی متضاد می_باشند به کار رفته است که در اصطلاح به آن طباق میگویند.
منابع:
1) زرندی، میر محمد؛ تاریخ علوم قرآن، دفتر نشر اسلامی، ص
2) مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1374، ج2، ص213
3) الفضلی، عبد الهادی؛ نشر کلیة اصول الدین، چاپ دهم، 1422، صص13-73 و 80 و 99 و 100
4) مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج1، ص230
5) ابن اثیر؛ النهایه، المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1383، ج1، ص106