تامل كن...

[sara.shz]

مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت
آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته باشد
مشتري پرسيد چرا؟
آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروی و ببيني مگر ميشود با وجود خداي مهربان اينهمه مريضي و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف با سرعت به آرايشگاه برگشت و به آرايشگر گفت : مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند!
مرد با تعجب گفت :چرا اين حرف را ميزني؟ من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم.
مشتري با اعتراض گفت : پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آريشگاه وجود دارند؟
آرایشگر گفت : آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نميكنند.
مشتري گفت : دقيقا همين است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نميكنند .براي همين است كه اينهمه درد و رنج در دنيا وجود دارد...

[mozhgan.z.1368]

بسیار زیبا بود ممنون

[kadaj]

ممنون.....

[kadaj]

ممنون قشنگ بود .....

[fatima2012]

[tashvigh] مرسی خیلی زیبا بود

[***wanton74***]

ممنون خيلي قشنگ بود [tashvigh]

[fateme sh]

خیلی خیلی خیلی قشنگ بود مرسی

[JODE]

باتشکر جالب بود.[golrooz]دلت که شکست تازه حضور خدا در تو آغار می شه ...
دلت رو آب و جارو می کنه ...در حالی که تو از اون گله داری !
تیکه تیکه اش رو با حوصله کنار هم می چینه ...
اما تو همه نداشته هات رو به گردنش میندازی!
متهمش می کنی به سنگدلی ..به رنجوندن آدمها ...
به اینکه انگار نمی شنوه صداتو...
و اون چه صبورانه چینی دلت رو بند می زند . . . !
خودش می یاد جای همه چیز و همه کس رو می گیره . . .
چه آرامشی داره دل شکسته ای که همصحبتش خداست ...دنیات زیبا می شه..
یادش که می کنی قلبت آرام می گیره ! حالا به راستی ..
باید از او که دلت رو شکسته گله کرد یا تشکر ؟؟...

[هستي جون]

خداوندا تو ميداني كه انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است
چه زجري مي كشد آن كس كه انسان است
و از احساس سرشار است.
«دكتر علي شريعتي»

[.ashooryhamed]

خیلی خوب بود ..