ستاره 15
24th December 2012, 11:28 AM
زمانی که ادگار آلن پو شروع به نوشتن داستانهای کوتاهش کرد و عنوان داستان کوتاه را به نام خودش ثبت کرد، از کسانی که در آفریدن این ژانر متأثر از آنها بوده است، حرفی به میان نیاورد. اگر چه او و نیکلای گوگول (مبدع دیگر داستان کوتاه) به دنبال ثبت ژانری به نام خود نبودند و این آقای موپاسان بود که مانیفست داستان کوتاه را تنظیم کرد و نیکلای گوگول و ادگار آلن پو را به عنوان اولین داستان کوتاه نویسان و حتی مینی مال نویسان مطرح کرد. اما بعد از سالها مشخص شد مثل اینکه قبل از آلن پو و گوگول یک ایرانی در قرن هفتم هجری، داستان مینی مال می نوشته و آن نویسنده کسی نبود جز شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی. زمانی که نظریه مینی مال بودن حکایات سعدی مطرح شد، این نظریه با نقد بسیاری از منتقدها همراه شد. این گروه معتقد بودند قبل از طرح مسأله مینی مال بودن حکایات سعدی باید به این موضوع رسید که آیا حکایتهای سعدی، ویژگی های داستانی را دارا هستند یا فقط حکایتند و بعد در خصوص مینی مال بودن آنها نظر داد.
دلایل بسیاری باعث به وجود آمدن داستان کوتاه شده؛ ماشینی شدن زندگی و اندک بودن فرصت برای مطالعه رمان، مهمترین دلایل ساختاری به وجود آمدن این ژانر داستانی بود.
رمان خوانها می دانند که محور اصلی بسیاری از رمانها، عشق است. عشق معمولاً موضوع اصلی یا موضوع فرعی یک رمان است که نویسنده با پرداختن به آن به جذابیتهای اثرش کمک می کند.
اما بعضی از نویسندگان به دنبال طرح مسایل تازه تری در اثرشان بودند، مسایلی که به وجه واقعی زندگی نزدیکتر بود نه به حقیقت و آرزوهای بشری.
داستان کوتاه برشی از زندگی است؛ بیان اتفاقی ساده و روزمره که مورد پرداخت داستانی قرار می گیرد. اگر چه فرانک اوکانر تعریف زیبایی از محتوای داستان کوتاه دارد، او می گوید: داستان کوتاه به دنبال تنهایی آدمها آمده .
داستانهای مینی مال ریموند کارور نمونه بارز این نظریه است.
این تعریف اوکانر از داستان مینی مال برای طرح مسأله مینی مال بودن با نبودن حکایتهای سعدی تأمل برانگیز است. هدف سعدی در قرن هفتم هجری از نوشتن حکایتها در گلستان چه بوده است؟ او می خواسته در مورد تنهایی آدمها صحبت کند یا ویژگی های انسانی عام تری مدنظرش بوده است؟
حجم کوتاه و کم (یا به بیان آلن پو کم هم زیاد است )، ثابت بودن زمان و مکان، تعدد نداشتن شخصیتهای داستانی و عنصر غافلگیری پایان داستان از ویژگی های داستانهای مینی مال است. اگر چه ویژگی آخر جزو ارکان مهم این ژانر داستانی نیست، اما نویسندگان مینی مال بر استفاده از آن تأکید بسیاری دارند. با توجه به این تعاریف و ویژگی های گفته شده، بعضی منتقدها، کوتاهی حکایات سعدی و لذت بخش بودن آن را دلیل بر مینی مال بودن این حکایتها و سعدی را اولین داستان نویس مینی مال می دانند. اگر چه وجه مشترکی بین حکایتهای سعدی و نمونه های مینی مال امروز مثل آثار کارور، کاترین منسفیلد، جیمز جویس، بهرام صادقی، چوبک و... وجود دارد و آن سهل و ممتنع بودن سبک نویسندگی نویسندگان است اما، مسأله مهمی که سعدی شناسان را در پذیرفتن صد درصد مینی مال بودن آثار سعدی دچار تردید کرده است وجه هنری این حکایتهاست.
مهمترین هدف سعدی از بیان حکایات، ارایه پیام اخلاقی به بهترین شکل ممکن به مخاطبش بوده است چون ایجاز و کوتاهی در پیام رسانی موفق، تأثیرگذارتر بوده است. از طرفی تخیل در حکایتهای سعدی جایگاهی ندارد مثلاً سعدی ننشسته است حکایتی را با اراده خودش ابداع کند. حکایات او آمیزه ای از تخیل جمعی هستند که سینه به سینه و دهان به دهان منتقل شده اند و در این انتقال چیزهایی به آن اضافه شده یا از آنها کاسته شده است که در مجموع حکایتی شکل گرفته است اما وقتی داستان نویس شروع به نوشتن داستان کوتاه می کند و در واقع از صافی ذهنش به چیزی که وجود ندارد موجودیت می دهد و این تفاوت عمده داستان مینی مال است بین آنچه پس از قرن 19 به وجود آمد و آنچه پیش از آن بوده است.
اگر به زعم بسیاری، هشت باب گلستان را نمونه عینی داستان مینی مال بدانیم، می بینیم با توجه به عناوینی که هر باب داشته هدف سعدی بیشتر از داستانسرایی، انتقال مفاهیمی بوده که به صورت خلاصه آنها را عنوانهای هشت باب اثرش کرده است؛ در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضلیت قناعت، در فواید خاموش، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تأثیر تربیت و در آداب صحبت؛ عنوانهای بابهای گلستان است که سعدی چگونگی داشتن زندگی فردی، اجتماعی و انسانی را در این ابواب خلاصه کرده است.
در این جا نمونه ای از یک داستان مینی مال و یک حکایت سعدی آورده می شود تا بتوانیم با توجه به موارد گفته شده این دو نمونه را با هم مقایسه و قضاوت کنیم؛
● نمونه اول از گلستان:
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست. تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. ملک، دانشمند را مؤاخذت کرد و معاقبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت: بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسانست و طباع مختلف.
گر چه سیم و زر زسنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زرو سیم
بر همه عالم همی تابد سهیل
جایی انبان می کند جایی ادیم
نمونه دوم، داستانی است از یک مجموعه داستان مینی مال، این کتاب بسیار کم حجم 26 صفحه ای شامل ده داستان کوتاه کوتاه از فریدون هدایت پور و عبدالحسین نیری است. اغلب داستانهای این مجموعه تقریباً بسیاری از ویژگی های داستان های مینی مالیستی را در خود دارد.
سر ظهر دکان نانوایی شلوغ بود و حسن، پسر آقا رضا، مستخدم پیر فرهنگ که یک راست از مدرسه به آن جا آمده بود، کتابهایش را زیر بغل جابه جا کرد و بعد از مدتها معطلی، شش تا نان داغ و پر سنگ از نان گیر گرفت و در حالی که دستش می سوخت، با نگرانی چوب خطش را از جیب بغلش در آورد و به نانوا داد.
نانوا چوب خط را به غیظ به آن طرف دکان پرت کرد و نان ها را هم از دست حسن گرفت. آخر چوب خط دیگر جایی برای خط زدن نداشت.
خدیجه زمانیان
روزنامه قدس www qudsdaily com
دلایل بسیاری باعث به وجود آمدن داستان کوتاه شده؛ ماشینی شدن زندگی و اندک بودن فرصت برای مطالعه رمان، مهمترین دلایل ساختاری به وجود آمدن این ژانر داستانی بود.
رمان خوانها می دانند که محور اصلی بسیاری از رمانها، عشق است. عشق معمولاً موضوع اصلی یا موضوع فرعی یک رمان است که نویسنده با پرداختن به آن به جذابیتهای اثرش کمک می کند.
اما بعضی از نویسندگان به دنبال طرح مسایل تازه تری در اثرشان بودند، مسایلی که به وجه واقعی زندگی نزدیکتر بود نه به حقیقت و آرزوهای بشری.
داستان کوتاه برشی از زندگی است؛ بیان اتفاقی ساده و روزمره که مورد پرداخت داستانی قرار می گیرد. اگر چه فرانک اوکانر تعریف زیبایی از محتوای داستان کوتاه دارد، او می گوید: داستان کوتاه به دنبال تنهایی آدمها آمده .
داستانهای مینی مال ریموند کارور نمونه بارز این نظریه است.
این تعریف اوکانر از داستان مینی مال برای طرح مسأله مینی مال بودن با نبودن حکایتهای سعدی تأمل برانگیز است. هدف سعدی در قرن هفتم هجری از نوشتن حکایتها در گلستان چه بوده است؟ او می خواسته در مورد تنهایی آدمها صحبت کند یا ویژگی های انسانی عام تری مدنظرش بوده است؟
حجم کوتاه و کم (یا به بیان آلن پو کم هم زیاد است )، ثابت بودن زمان و مکان، تعدد نداشتن شخصیتهای داستانی و عنصر غافلگیری پایان داستان از ویژگی های داستانهای مینی مال است. اگر چه ویژگی آخر جزو ارکان مهم این ژانر داستانی نیست، اما نویسندگان مینی مال بر استفاده از آن تأکید بسیاری دارند. با توجه به این تعاریف و ویژگی های گفته شده، بعضی منتقدها، کوتاهی حکایات سعدی و لذت بخش بودن آن را دلیل بر مینی مال بودن این حکایتها و سعدی را اولین داستان نویس مینی مال می دانند. اگر چه وجه مشترکی بین حکایتهای سعدی و نمونه های مینی مال امروز مثل آثار کارور، کاترین منسفیلد، جیمز جویس، بهرام صادقی، چوبک و... وجود دارد و آن سهل و ممتنع بودن سبک نویسندگی نویسندگان است اما، مسأله مهمی که سعدی شناسان را در پذیرفتن صد درصد مینی مال بودن آثار سعدی دچار تردید کرده است وجه هنری این حکایتهاست.
مهمترین هدف سعدی از بیان حکایات، ارایه پیام اخلاقی به بهترین شکل ممکن به مخاطبش بوده است چون ایجاز و کوتاهی در پیام رسانی موفق، تأثیرگذارتر بوده است. از طرفی تخیل در حکایتهای سعدی جایگاهی ندارد مثلاً سعدی ننشسته است حکایتی را با اراده خودش ابداع کند. حکایات او آمیزه ای از تخیل جمعی هستند که سینه به سینه و دهان به دهان منتقل شده اند و در این انتقال چیزهایی به آن اضافه شده یا از آنها کاسته شده است که در مجموع حکایتی شکل گرفته است اما وقتی داستان نویس شروع به نوشتن داستان کوتاه می کند و در واقع از صافی ذهنش به چیزی که وجود ندارد موجودیت می دهد و این تفاوت عمده داستان مینی مال است بین آنچه پس از قرن 19 به وجود آمد و آنچه پیش از آن بوده است.
اگر به زعم بسیاری، هشت باب گلستان را نمونه عینی داستان مینی مال بدانیم، می بینیم با توجه به عناوینی که هر باب داشته هدف سعدی بیشتر از داستانسرایی، انتقال مفاهیمی بوده که به صورت خلاصه آنها را عنوانهای هشت باب اثرش کرده است؛ در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضلیت قناعت، در فواید خاموش، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تأثیر تربیت و در آداب صحبت؛ عنوانهای بابهای گلستان است که سعدی چگونگی داشتن زندگی فردی، اجتماعی و انسانی را در این ابواب خلاصه کرده است.
در این جا نمونه ای از یک داستان مینی مال و یک حکایت سعدی آورده می شود تا بتوانیم با توجه به موارد گفته شده این دو نمونه را با هم مقایسه و قضاوت کنیم؛
● نمونه اول از گلستان:
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست. تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. ملک، دانشمند را مؤاخذت کرد و معاقبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت: بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسانست و طباع مختلف.
گر چه سیم و زر زسنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زرو سیم
بر همه عالم همی تابد سهیل
جایی انبان می کند جایی ادیم
نمونه دوم، داستانی است از یک مجموعه داستان مینی مال، این کتاب بسیار کم حجم 26 صفحه ای شامل ده داستان کوتاه کوتاه از فریدون هدایت پور و عبدالحسین نیری است. اغلب داستانهای این مجموعه تقریباً بسیاری از ویژگی های داستان های مینی مالیستی را در خود دارد.
سر ظهر دکان نانوایی شلوغ بود و حسن، پسر آقا رضا، مستخدم پیر فرهنگ که یک راست از مدرسه به آن جا آمده بود، کتابهایش را زیر بغل جابه جا کرد و بعد از مدتها معطلی، شش تا نان داغ و پر سنگ از نان گیر گرفت و در حالی که دستش می سوخت، با نگرانی چوب خطش را از جیب بغلش در آورد و به نانوا داد.
نانوا چوب خط را به غیظ به آن طرف دکان پرت کرد و نان ها را هم از دست حسن گرفت. آخر چوب خط دیگر جایی برای خط زدن نداشت.
خدیجه زمانیان
روزنامه قدس www qudsdaily com