شعر طنز

[ریپورتر]

پرم از بوي ناب هندوانه !
منم مشتاق آب هندوانه !

پريشب ديد ه ام مثل شماها
شب يلدا و خواب هندوانه

[ریپورتر]

شنيدم نوجوان خواستگاري
چنين مي گفت روزي در دياري :
«براي اينكه گرمايم ببخشد
شب يلدا و كو آغوش ياري

- - - به روز رسانی شده - - -


شب يلدا ،شب زيباي يلدا !

بيا امشب ببر غمهاي مارا



به زير بار سختي و گراني

دگر در رفته زهوارم ،شد م وا

[ریپورتر]

هميشه غرق در بحران اروپا !

پراست از زلزله ،طوفان اروپا !



ندارد« سنگ پاي شهر قزوين» !

نديده« چاقوي زنجان» اروپا !



دهات ِخشتي «حاجي سليمان »

بدان كه بهتراست از آن اروپا !



كند گمراه خيل ِ مردمان را

به زور «حوري »و «غلمان »اروپا !



كجادارد هزاران« سفره خانه» ؟!

نديده لذ ّت «قليان »اروپا !!



شنيدم پول دزديده است و رفته

شبانه مردي از «سمنان» اروپا !



صداي« نان خشكي» ناشنيده

نكرده اشتغال از نان اروپا !



بدان كه عاشقش گردند مردم

اگر صادر شود پيكان اروپا !



به ما گويد :«جهان سوم استيد »!

نباشد ...يه ي ايران اروپا !!

[ریپورتر]

دزد بازار :


خياط بلا از آستين مي دزدد !
معمار نوشته بر جبين« مي دزد د» !

«حاجي» كه نماد صيغه كردن شد ه است !
از صيغه ي خود پول و زمين مي دزد د !

آن رند نزول خوار از بيت المال
با اخذ «هزار آفرين» مي دزد د !

«صادق » كه «دروغگو» شد ه بر عكس
اسم و لقبش «حاج امين » مي دزد د !

ديروز به بنگاه «عدالت » رفيتم
ديديم كه آن «ديو لعين» مي دزد د !

شخصي كه هميشه د ست او كج بود ه !
گويند كه:«حال رفته چين مي دزد د»!

شاگردعزيز ميل دزدي دارد
چون ديد ه كه استاد وزين مي دزدد !

آن گربه ي عابدي كه الگوي من است !
چون موش نشسته در كمين مي دزد د !

گر جنگ شود«داش رجب »در جبهه
از دشمن خويش «تانك» و «مين »مي دزد د !


آن اسب سوار ماهر و تازند ه
خورده به زمين ،يراق و زين مي دزد د !

«ديو»ي كه« سليمان» شد ه مي قاپد كيف !
انگشتري از دست «نگين » مي دزد د !

ديديم كه تا بود ه دراين آبادي
آن مي دزد د از همه اين مي دزد د !



بايدبروم دزد شوم ،چون اينجا
باباي «عزيز»و «نازنين »مي دزد !!

[ریپورتر]

گفت موشي به زنش زير لحاف :

لانه ي موش گران گرديده !



گرچه گفتندكه :ارزان شد ه است !

نرخ پاپوش گران گرديده !



زندگاني ّ خرابم همچون

باربر دوش گران گرديده !



دوش ديدم كه ملايك گفتند :

«حافظا»! دوش گران گرديده !



رفت بايد به دهات «نيما »

خانه در« يوش» گران گرديده ؟



گفت شخص عزبي ،نيمه شبي

:«بو س و آغوش گران گرديده !



نان بي كيفيت قزوين با

آنهمه جوش گران گرديده !



آدميت همه جا مي گويند

شد فراموش ،گران گرديده

[ریپورتر]

اي يارانه خوران :

يارانه خوران !جام پرازغم هيچ است !

اين زندگي قسطي و درهم هيچ است !


خورديداگر كه از گراني سيلي
غم نيست كه آن سيلي محكم هيچ است

[ریپورتر]

طبق غم :

شد سهم من از غم طبقي مانده اگر !

ته مي كشد از من رمقي مانده اگر !



خواهم كه كنم دوباره قسطي مستي !

ساقي بده جام عرقي مانده اگر

[ریپورتر]

بدهكار فراري :

اين مرده چو من در پي كاري بوده است !

يارانه پرست غصه خواري بود ه است !



اين جمعيتي كه در سر قبر وي اند

گويند : بدهكار و فراري بود ه است

[ریپورتر]

پياده ها :

هر گوشه ي شهر جاده مي بينم و بس !

افراد عوام و سا ده مي بينم و بس !



يك عد ه ي اند ك اند دارا و سوار !

باقي همه را پياده مي بينم و بس !!

[ریپورتر]

توليدي :

ماييم كه بسيار زرنگي داريم !

يك جامعه ي قشنگ و رنگي داريم !



شاديم كه با كيفيت فوق مدرن !

كارخانه ي توليد مفنگي داريم !!

[ریپورتر]

دوركاري :

ماييم كه بي حضور كاري كرديم !

داريم بسي غرور كاري كرديم !



كرديم قبول هركسي را باپول !

بي درس و كلاس ،«دوركاري »كرديم !