توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كيا بچه گي هاشون اين كار رو كردن :)))
آسد مرتضي
18th December 2012, 10:28 PM
سلام به همه دوستان عزيز[golrooz]
كيا تو بچه گي هاشون اين كار رو كردند؟؟؟[nishkhand][nishkhand]
راستش رو بگيد ها!!![khanderiz]
من كه خودم از ديوار صاف بالا ميرفتم با داداشم چه برسه به اين!!! ...يادش بخير[sootzadan][bamazegi]
http://img4up.com/up2/55477946740514217114.jpg (http://img4up.com/)
Outta_Breathe1020
18th December 2012, 10:33 PM
من که اونقدر این کار رو انجام دادم که حد ندااااااره!
یعنی کلا کارم بود!
کلی هم روش های جدید و نوین ابداع میکردم در بالا رفتن و اینکه اون بالا چیکار کنم و....!! :دی
یادش بخیر
بلدرچین
18th December 2012, 10:42 PM
اینا که خیلی راحته من از هرچی میدیم میرفتم بالا.تلویزیون.ادم دیوار نرده راه پله یک بارم رفتم بالای سرسره ترسیدم بیام پایین همون جا خشکم زد
جوان ایرانی
18th December 2012, 10:55 PM
من تعریف کنم چی کار میکردم [nishkhand][sootzadan]
BaAaroOoN
18th December 2012, 11:26 PM
علاقه ی من لیز خوردن از نرده ی پله ها بود....میرم مینشستم روی نرده و سررررر.............ررررررررررر میخوردم تا پایین[alaghemand]
البته برمیگرده به زمانی که هنوز کمرم آسیب ندیده بود
بعد که یکم بزرگتر شدم دیگه شیطنتم کم شد و رفتم سر نقاشی کشیدنو تفریحات سالم[nishkhand]
وحید 0319
19th December 2012, 12:38 AM
http://giltiti.ir/picture/upload/1391/09/09/giltiti.com-1391-09-09-164195682.jpg
ماازین کارا زیاد کردیم [nishkhand]
دلیلشو نمیدونم[tafakor][golrooz]
م.محسن
19th December 2012, 12:48 AM
من اینقدر آروم بودم که پدر و مادرم آرزو داشتن یه بار از این کارا بکنم!
mamadshumakher
19th December 2012, 09:46 AM
منم ازینجور کارا نمیکردم.
اصلا معنی نداره.
معلومه دارم الکی میگم؟[nishkhand]
خب یکم شیطونی میکردم.
ای بابا.حالا یکم از یکم بیشتر.
دیگه بالا رفتن از ستون و دویدن رو دیوار و با دوچرخه روی جدول تکچرخ زدن و بالانس و پشتک و ... که شیطنت حساب نمیشه...[khejalat] یبارم با دوچرخه رفتم تو زیرگذر [nishkhand]
ayda04
19th December 2012, 11:12 AM
فقط خاله بازی[nishkhand]
kamanabroo
19th December 2012, 05:38 PM
فقط همینو بگم که
الان نمی دونم چرا و چجوری زنده ام [nishkhand]
به قول وحید الهام دلیلشو نمی دونم (قشنگ گفتی ای ول ) [tafakor]
afarideh
19th December 2012, 07:15 PM
بر عکس همه بچه ها من خیلی ارام و ساکت بودم و به در و دیوار اطرافم کاری نداشتم[labkhand]
BARAN.SH
19th December 2012, 10:13 PM
بابا این کارا که خوبش بود ،وقتی آدامس می چسبوندی رو زنگ خونه مردم تا زنگ ممتد بزنه خیلی فاز میداد[nishkhand]
kahrupay
19th December 2012, 10:17 PM
در و دیوار خونه از جای انگشتان پا و دست بنده پر بود!!!![nishkhand]
بحث
19th December 2012, 10:29 PM
منم والله بچه ی آرومی بودم گاها که یه شیطنت هایی میکردم تصادفا میشد واز شانس بد من بودمثلا یه شکستنی رو میشکوندم یا یه چیزی میدادن نگه دارم از دستم می افتاد ا[nadidan]از قصد نبود از بدشانسی بود فکر کنم .وگرنه من زیاد اهل شیطنت نبودم
fly in the sky
19th December 2012, 10:44 PM
منم از این کارها انجام دادم .اعتراف می کنم.[khande]
ab.bb
20th December 2012, 09:58 AM
من بچه بودم؛ کلا از هر چیزی که امان بالا رفتن ازش بود؛ بالا میرفتم. توی خونه بابا بزرگم ، وسط ایوان یه ستون بود. هر وقت که خونه شون میرفتم؛ محال بود؛ از اون ستون بالا نرم.یه درخت انجیر هم خونه اون یکی بابا بزرگم بود؛ از اونم خیلی بالا میرفتم ؛جزء جاهای مورد علاقم بود.کلی حلزون از رو اون درخت جمع می کردم. بعد با ان حلزونا بازی میکردم. یادش بخیر!
یکی از بابا بزرگام که مرد؛ اون یکی هم سکته مغزی کرده؛دکتر گفت :چند ماه بیشتر زنده نمیمونه.چشم به هم بزنیم؛ عمر آدم میگذره.
زهرا قربانی
20th December 2012, 01:00 PM
من که با دختر عمم از یک ستون بلند میرفتیم بالا بعد از همون بالا میپریدیم پایین[khejalat]
از چارچوب در بالا رفتن که چیزی نیست![nishkhand]
AaZaAdeh
20th December 2012, 06:14 PM
نه ه ه ه ه ه ه....من با اینکه بچه ی خیلیییییییییییییییییییییی ییی آرومی بودم.[droogh]...نمیدونم چرا همه میگفتن کی میخوابی؟؟ !!؟؟[khande][tafakor]
Dorna dordone
21st December 2012, 01:10 PM
سید دستت درد نکنه اینقدر لذت بردم از این موضوعت که نگووو...[tashvigh]
اینجا شده پر از خاطره های قشنگ[alaghemand][alaghemand]
من شیطون نبودم متاسفانه[nishkhand] ترسو هم بودم[nishkhand] بالا نمیرفتم از جایی.. تازه پایینم نمیومدم[nishkhand][nishkhand]
اما بگماااااا گیس و گیس کشی زیاد داشتیم با آبجی پس سری[khejalat] جوری که مامانم از دستمون به سطوح اومده بود و گذاشت رفت خونه خاله[khande]
الان هی با هم از این خاطره ها میگیم و میخندیم[nishkhand] والا من هیچ کاره بودم[khanderiz]
mozhgan.z.1368
22nd December 2012, 12:10 AM
[QUOTE=آسد مرتضي;412126]
سلام به همه دوستان عزيز[golrooz]
كيا تو بچه گي هاشون اين كار رو كردند؟؟؟[nishkhand][nishkhand]
راستش رو بگيد ها!!![khanderiz]
من كه خودم از ديوار صاف بالا ميرفتم با داداشم چه برسه به اين!!! ...يادش بخير[sootzadan][bamazegi]
http://img4up.com/up2/55477946740514217114.jpg (http://img4up.com/)
عاشق این کار بودم ولی الان هر کار میکنم نمیتونم انجام بدم
sare*
22nd December 2012, 02:15 AM
منم از این کارا میکردم مدل بندیم داشت واسم بالارفتن از در اتاقا[khejalat]
تازه خونه قبلیمون که 2بلکس بود پله میخورد به اتاق خودم با داداشم مسابقه میذاشتیم که هر کی از پله بالاتری بپره پایین[cheshmak][cheshmak]
نمیدونم چرا پامون نشکست [nishkhand]من یادمه از بالای پله 8م دیگه بیشتر نمیتونستم بپرم [narahat][khanderiz]
fatima2012
22nd December 2012, 10:53 AM
اووووووووووف من که اینقد از این کار ها کردم که همه شک کردن من دخترم هیچ وقت عروسک نداشتم در عوض تا دلتون بخواد تفنگ و ماشین و این جور چیزا داشتم .
اصلا رو زمین بند نبودم و همش رو در و دیوار آویزون بودم بخاطر همینم مامانم من و فرستاد ژیمناستیک که از اون به بعد تو باشگاه تمام انرژیم میرفت و خونه دیگه مثل قبل شیطونی نمیکردم[nishkhand][nishkhand]
moj_darya
22nd December 2012, 02:00 PM
اره چه کیفی هم داشت مامانم داد میزد بچه بیا پایین[khande][khande]
ati.druggist
3rd January 2013, 01:31 AM
وای من که عااااشق این کار بودم و مهارت عجیبی هم در انجامش داشتم!... خونه خودمون و فامیل و آشنا فرقی نداشت ,روزی چندبار به روش های مختلف و با نوآوری های خلاقانه از این کارا میکردم.... همیشه هم تهش به جیغ و ناسزاهای مامانم مستفیض میشدم[nishkhand]
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.