PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كلبه تنهايي من



shahryar52
14th December 2012, 01:13 AM
با سلام
توي يك جنگل تاريك...
نوك يك كوه بلند و ستبر...
توي چمنزاري سبز و بي انتها...
توي برفها و سرماي قطب جنوب...
توي يه جزيره كوچيك تو اقيانوس خيال...
توي يه شهر بي در و پيكر وسط تنهايي آدمهاي بي شمارش....
مي خوايم يه كلبه بسازيم....

http://www.pars-pic.com/files/fosfovzvb9t1737vm7ah.jpg (http://www.pars-pic.com/)

ديوارهاش همه از واژه تنهايي...
پنجره اش رو به دشت اميد...
سقفش همه از دل نوشته هاي من و تو....
و كوره راهي ساكت و خاموش كه به كلبه مون ميرسه....
توي شومينه اش آتيشي روشن مي كنيم از هيزمهايي از جنس محبت...
و كنار پنجره اش به انتظار مينشينيم...
تا كه بياد....اوني كه ....من.....منتظر....اومدنشم...
و تا زماني كه مسافر خسته مون از راه برسه....
اين شعر رو بخونيم...

يك نفر مياد كه من منتظر ديدنشم....
يك نفر مياد كه من تشنه بوييدنشم...
مثل يك معجزه اسمش تو كتابا اومده...
تن اون شعرهاي عاشقانه گفتن بلده...
خالي سفره مون رو پر از شقايق ميكنه....
واسه موجهاي سياه دستها رو قايق ميكنه...
هميشه غايب من زخمهامو مرهم ميذاره...
هميشه غايب من گريه هامو دوست نداره...
مثل يك معجزه اسمش تو كتابا اومده...
تن اون شعرهاي عاشقانه گفتن بلده...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد