تا حالا شعر گفتي؟ مي خواي شاعر بشي؟

[kamanabroo]

سلام
حتما همتون علاقه خيلي زيادي به شعر و شاعري داريد
كساني هم هستند كه يه جورايي استعداد شعر گفتن دارن


اين تايپيك رو زدم تا هر كي دوست داشت اينجا بياد و از خودش شعر بگه

هر جور بود اشكالي نداره ، براي پيشرفت خوبه

از مديران بخش ادبيات هم مي خوام اگه دوست داشتن بيان و شعر بچه ها رو ببينن و نظرشون رو بگن و نقد كنن تا كساني كه مي خوان شاعر بشن و شعر هاشون قوي بشه ، استعدادشون كور نشه.


مثنوي ، غزل ، قصيده ، سپيد ، نو و .... انتخاب با شماست

[kamanabroo]

يكي از شعر هام رو ميزام تا بقيه دوستان هم بيان و شعر بگن..





ای که در شهر جنون لیلایی
ای که دلبرده ز هر شیدایی
ای که در یاد دو چشمت هر چشم
گشته از سیل روان دریایی
ای که در پس کوچه های این شهر
یارو همراه دل تنهایی
پس کجایی که دلم خون کشته
چه کنم که ، نظری بنمایی
من صبا گشتم و گشتم این شهر
چون تو در شهر ندیدم تایی


مهدي مهدوي

[ØÑтRдŁ§]

عالی بود خدا وکیلی...هم شعرت هم تاپیکت..
ایده قشنگی دادی مهدی جان..منم شعر و اینا رو خیلی دوست دارم ولی نه در حد قصیده و غزل و اینا..

[ØÑтRдŁ§]

دلتنگی هوای تو طلوع قلب خسته ام
یه گوشه ی نگاه تو کلید دست بسته ام
اون حرمت با گنبد طلایی و کبوترات
صحن و سرا و گنبدت حال و هوای زایرات
تو خاطرم موج میزنه ندای یا امام رضا
صدای بال کفترات زردی گنبد طلات
سقاخونه ندای نقاره خونه مهر و وفای خادمات
آسمون شب حرم آرامش خیالمه
هرجا برم هرجا باشم آرزوی تو با منه
امید این دل غریب و بی نوا تنها ندای این گلوی بی صدا
امام رضا دیوونتم تا جون دارم مجنونتم

[kamanabroo]

دلتنگی هوای تو طلوع قلب خسته ام
یه گوشه ی نگاه تو کلید دست بسته ام
اون حرمت با گنبد طلایی و کبوترات
صحن و سرا و گنبدت حال و هوای زایرات
تو خاطرم موج میزنه ندای یا امام رضا
صدای بال کفترات زردی گنبد طلات
سقاخونه ندای نقاره خونه مهر و وفای خادمات
آسمون شب حرم آرامش خیالمه
هرجا برم هرجا باشم آرزوی تو با منه
امید این دل غریب و بی نوا تنها ندای این گلوی بی صدا
امام رضا دیوونتم تا جون دارم مجنونتم


مسعود جان شعر خودته ديگه؟

خيلي قشنگ بود




يعني تو سايت نخبگان ديگه شاعر نداريم؟

[*مینا*]

من این شعر رو در سال 1383/3/20 گفتم روز آخرین امتحانمون خرداد ماه (اون موقع بچه مدرسه ای بودم ){happy} خودتون می دونین که خرداد چه حال و هوایی داشت اون موقع هاااا

اول سال بود
نه سال نوروز ، سال مدرسه ها بود
آواز مرغ عاشق هوای تازه ای داشت
دل های کوچک ما مهمان خنده ها بود
آن روز ها که بودیم کنار هم مثل آب
مدام می سرودیم آواز شعر مهتاب
ندانستم آن چه بود
وصف کدام دل پژمرده بود
اینک که آمد این فصل ، فصل جدایی ما
آواز شعر مهتاب معنای تازه ای داشت
از این جفای یاران ، از دوری و نبودن
مهتاب چه می سراید در این تنهایی شب
کس نیست که به این دل بگوید
که از صفای یاران چه رسیده است سودی ؟
این دل که بیقرار است ، نمی دانم خدایا
چگونه شد اینچنین غمکده ی صبوری!

[Admin]

بخش خیلی خوبیه ..!
اینم یکی از اشعار من ..!

البته بقیه ی اشعارم رو می تونین در لینک زیر بخونین.

جهان نامه هایی از جهان (http://njavan.ir/forum/showthread.php?t=1451&page=6)


..:: عشق من ::..

http://uc-njavan.ir/uploder/files/y87/azar/ivixyv.jpg

عشق من درد و همی درمانِ توست ---- عشق من شوق و وجودش شور توست
عشق من زیبایی آغاز توست ---- عشق من در جان من هم جان توست

***

عشق من در دل همی ، همراه توست ---- عشق من راهی پی آغاز توست
عشق من خوابی ، پی رویای توست ---- عشق من افسانه ی بیدار توست

***

عشق من در دامن غم های توست ---- عشق من خاطره ی زیبای توست
عشق من ، هر دم دلم ، بی تاب توست --- عشق من گریان چشَم همراه توست

***

عشق من یاد لب خندان توست ---- عشق من آن چشم پر باران توست
عشق من آن غربت بی تاب توست ---- مانده بی من ، در شب ِ گریان توست

***

عشق من هر دم به یاد ِ ، یاد توست ---- عشق من دلواپس چشمان توست
عشق من سوز و گداز یاد توست ---- گریه هر شب ، در اتاقم یاد توست..!

***

عشق من آن پاکی چشمان توست ---- عشق من سجاده ی گریان توست
عشق من آن پاکی وجدان توست ---- عشق من در دل همیشه یاد توست

***

عشق من زیبایی چشمان توست ---- عشق من آن دیده های پاک توست
عشق من آن لحظه ی دیدار توست ---- عشق من هر لحظه ی گیرای توست

***

عشق من تنهایی ام با یاد توست ---- عشق من هر بیت ِ شعر ِ یاد توست
عشق من دریای سختی های توست ---- عشق من سر سبزی رویای توست

***

عشق من دیدار روی ماه توست ---- عشق من آغوش گرم راه توست
عشق من خوشبختی دنیای توست ---- عشق من شیرینی پایان توست

***

عشق من نیلوفر زیبای توست ---- عشق من قلب پر از دیدار توست ( اشاره به حق تعالی )
عشق من عاقبت زیبای توست ---- عشق من خوشبختی پایان توست ..!

جهان نامه ای از جهان برای عشق زیبای جهان

[kamanabroo]

من این شعر رو در سال 1383/3/20 گفتم روز آخرین امتحانمون خرداد ماه (اون موقع بچه مدرسه ای بودم ){happy} خودتون می دونین که خرداد چه حال و هوایی داشت اون موقع هاااا

اول سال بود
نه سال نوروز ، سال مدرسه ها بود
آواز مرغ عاشق هوای تازه ای داشت
دل های کوچک ما مهمان خنده ها بود
آن روز ها که بودیم کنار هم مثل آب
مدام می سرودیم آواز شعر مهتاب
ندانستم آن چه بود
وصف کدام دل پژمرده بود
اینک که آمد این فصل ، فصل جدایی ما
آواز شعر مهتاب معنای تازه ای داشت
از این جفای یاران ، از دوری و نبودن
مهتاب چه می سراید در این تنهایی شب
کس نیست که به این دل بگوید
که از صفای یاران چه رسیده است سودی ؟
این دل که بیقرار است ، نمی دانم خدایا
چگونه شد اینچنین غمکده ی صبوری!



پر بود از احساس هاي خاص دوران دانش آموزي ، كه واقعا حال ديگه اي داشت..

ممنون

[ØÑтRдŁ§]

اوه اوه
چقدر اینجا هنرمند بود و ما نمیدونستیم..بابا دمتون گرم..خیلی کارتون درسته
یه خورده به ما هم باد میدین؟؟؟ آخه من خیلی شعر دوست دارم
ولی بیشتر رو نوشتن تمرکز کردم..مطلب نوشتن برام خیلی راحت تر تا شعر (خسته نباشم)
خب یکی کمک کنه دیگه...چند تا استعاره و تشبیه باحال رو کنید که میشه تو شعر استفاده کرد منم یاد بگیرم

[امید عباسی]

واقعا قشنگ هستن...من شاعر نیستم ولی شعر رو خیلی دوست دارم

ممنون بابت شعر های زیباتون{big hug}

[kamanabroo]

يكي از راههاي ساده براي شعر گفتن اينه كه كمي با خودمون خلوت كنيم و احساسمون رو به زبون بياريم

اونوقت مي تونيم بفهميم كه چقدر سخنانمون آهنگين هست و چقدر داراي آرايه هاي ادبي است.

البته به اين هم مي تونيد در خلوت خودتون فكر كنين كه مي خواهين تمام احساساتتون رو براي يكي كه خيلي دوستش داريد
به زبون بياريد . اينجاست كه يا شاهكار متني ارائه مي دهيد يا اينكه شروع به شعر گفتن مي كنيد...

[Amir]

با سلام خدمت دوستان شاعر و شعر دوست البته يه قسمت تو سايت هست كه عنوانش دل نوشته هاي كاربرانه لاونجا دوستان اشعار رو گذاشتن البته اينجا هم به عنوان يه تاپيك عمومي تر ه و كار جالبيه ..
منم اين دوتا رو ميذارم ... به ياد شاعر مهتاب فريدون مشيري

شب فرو رفته در اواز شباهنگ
من فرو خفته در این کنج ...چه دلتنگ
یاد ان شاعر مهتاب و گل و سنگ
گذر کوچه و اواز شباهنگ
یاد ان یار ان دلبر عیار
ان سرو سهی قد خوش اهنگ
بخیر

گذر حادثه ای بود
چشم در چشم و ان شیوه جادویی لبخند
دست در دست و من محو تماشای تو یکچند
مست از عطر تو
بیخود زه خود
و دل همه از عشق تو خرسند
قصه این بود
تو صیاد و من اهوی دربند
یاد ان عشق که رفت
یاد ان دل شکست
یاد ان اسم که شد قاب دلم
یاد ان ثانیه ها ان لحظات... که گذشت

یاد ان چشم.. بخیر
دل حزین است
گونه هایم همه با اشک قرین است
روزها سرد و مکرر
چشم بارانی و دل ابری
و شبها چه غمین است
اری ای یار
حال ما بی تو چنین است

[Amir]

شب است و لحظه هاي من
پر است از حضور تو
در اين سكوت سرد سرد
در ارزوي ديدنت
به لحظه هاي انتظار
دمي گريز ميزنم

كنار من نشسته اي
به دور گردنم ز عشق
دو دست حلقه بسته اي
نگاه من نگاه تو
به عشق حلقه ميخورد
ميان بوسه هاي ما
غزل بهانه ميكند
و عشق زاده ميشود
ميان دستهاي تو
سرم به شانه هاي تو
و من در اوج بودنم
ميان چشمهاي تو
...
و چشم باز ميكنم
باز هم همان سكوت
و لحظه هاي انتظار
چه عاشقانه عشق من
به گامهاي خاطره
تو را خيال ميكنم
كنار گامهاي تو
بهار خيمه كرده است
به خانه دلم بيا
ببين خزان چه استوار
ز فرصت نبودنت
درون خانه دلم
چه خوب لانه كرده است

و قاب عكس نقش تو
ميان دستهاي من
و بوسه هاي بي شمار
نثار چشمهاي تو
شبي تمام ميشوم
به لحظه هاي انتظار
مگر بهانه اي شود
به سوي من نگاه تو
ز خاطرم نمي روي
هزار بار گفته ام
هميشه دوست دارمت
به جان من به جان تو

[صبا محمدي]

سلام خدمت دوستان گلم ممنون از شعرهاي قشنگتون من شاعر نيستم ولي شعر رو خيلي دوست دارم

[ØÑтRдŁ§]

باز باید قصه ای تازه نوشت
از غم و هجر و ازین دوری غمبار نوشت
گر نسیم سحری باز نیارد بویش
باز باید ز تسلای دل غم زده از یار نوشت

متشکرم