توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران
نارون2
8th December 2012, 12:13 PM
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه ناشر
بناهاي مذهبي، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام محتلف در طول تاريخ بوده است، و به لحاظ همين اهميت، پيوسته کاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزيين نقوش به کار رفته در احداث چنين اماکني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصادي و اغراض مادي، بلکه بر مبناي کشش و علاقه اي قبلي بر اساس گرايش فطري مردم به مکاتب الهي بروز کرده است. چه بسا مردمي که با مشکلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما در سرمايه گذاري براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري فروگذار نکرده اند.
بناهاي رفيع و با شکوهي که در طول تاريخ براي معابد، مساجد و کليساها، سر برافراشته اند، با يک پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است.
حتي آن دسته از رژيمهاي نامشروع که چنين کارهايي را دنبال کرده اند براي جلب توجه و کسب آراي مردم و با آگاهي از شدت علاقه آنان به مسائل ديني به اين امر پرداخته اند.
در تاريخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، بويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي که اثري از پيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ کجاي عالم ديده نمي شود، برجسته ترين آثار معماري جهان، از ميان مساجد بزرگ در جاي جاي سرزمين هاي اسلامي بر جاي مانده است، اگرچه به علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به کشورهاي اسلامي، بسياري از ابنيه مهم و مساجد تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مکتوب و ميراث فرهنگي مسلمين که دستخوش غارت و آتش سوزي در کتابخانه هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجينه هاي مهمي محروم کرده است، با اين حال آنچه برجاي مانده، خود دريچه اي است براي شناخت عظمت معماري به کار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي، بويژه آن که در معماري و کاشي کاري بناها، مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسيار ماهرانه تلفيق شده اند، و فضايي به وجود آورده اند که انسان شيفته معنويت را به سوي خود مي خواند.
مسجدسازي و اهميت آن «در حال حاضر»
بر کسي پوشيده نيست که امروزه با رسالتي که انقلاب اسلامي بر دوش دارد، مسجد به عنوان جايگاه والايي براي دفاع از ارزشهاي فرهنگي، علمي و سنتهاي ارزشمند اسلامي، جلوه اي بس ويژه در جامعه اسلامي پيدا کرده و در جهان کنوني، حياتي نويافته است. در حال حاضر اهل منبر و مسجد در گوشه هاي محتلف جهان بيدار و به خيزش رسيده اند و در راه مبارزات حقجويانه اسلامي پيشقدم شده اند.
مسجد ميعادگاه و محل تجمع و نقطه شروع حرکتهاي انقلابي و از همه مهمتر، مکاني مقدس براي شکرگزاري و سجده گاه مومنين است. اگر به گذشته نظري بيفکنيم همواره مسجد را مأمن جهاد کنندگان در راه شرف اسلامي و آزادي مسلمين خواهيم يافت و اين نکته شاهد و تأکيدي بر اهميت ويژه مسجد در عصر احياء تفکر اسلام راستين محمدي است (اگرچه مسجد روزگاري را در انتظار و در سکوت و خلوت خويش گذراند) با توجه به اين اهميت است که «معماري اسلامي» به طور عام و «معماري مسجد» به شکل خاص، چشم جهانيان را به خود متوجه کرده است. هرجا که سخن از معماري اسلامي در ميان بوده است، مسجد به عنوان سمبل و معرف اين معماري مطرح شده است. با توجه به همين ويژگي، همچنين به سبب توجه و علاقه اي که عموم طبقات مردم، بدان داشته و دارند، سلاطين و حکمرانان هم در دوران حکومت خويش، با ساخت مساجدي با شيوه هاي جديد (از نظر فرم ظاهري نما و گاهي با اضافه کردن فضاي بديع و همراه با نوآوري)، سعي در تثبيت موقعيت خويش مي نمودند و آن شيوه را اشاعه مي دادند. گرچه از اين راه نيز تحکيم موقعيت ايشان (به واسطه ظلم و جورشان) حاصل نمي شد. در هر صورت «معماري اسلامي» تحت تأثير ويژگيهاي هر دوره تحول يافت. در نتيجه انواع بناهاي يک ايوانه، دو ايوانه، چهار طاقه و گنبدي به وجود آمد.
اولين مسجد در ايران
با ورود مسامانان به ايران و وارد شدن تمامي ارزشهاي راستين الهي به اين مرز و بوم، تار و پود جامعه طبقاتي ساساني يکباره بهم ريخت و طرحي نو براي زندگي و حيات آدميان پي ريزي شد. جامعه متفرق ايراني که نتيجه منطقي اختلافات اديان جاهلي بوده است با پيام جديدي که ارتش اسلام از سرزمين رسول خدا (ص) براي آنها به ارمغان آورد به نداي فطرت خداپرستانه انساني خويش گوش فرا مي دهد و پس از مدت کمي جامعه ايراني به دين جديد روي مي آورد.
احتياج به فضاهاي عبادي سياسي نماز جماعت و جمعه مسلمانان را واداشت تا به ساختن اولين مساجد در ايران اسلامي اقدام کنند. به طور کلي سير تحول مساجد در ايران از اين تاريخ سه طريق زير را طي مي کند:
الف- ساخت مساجد با سبک و اسلوب و شيوه مساجد اوليه مسلمانان در سرزمين عربستان.
ب- تبديل و تغيير اماکن مذهبي جاهلي و بازسازي آنها (در صورت امکام) به صورت معماري مساجد اسلامي.
ج- شروع حرکت مستقلانه معماري اسلامي.
مساجد در ايران
در اين نکته شکي نيست که ايرانيان در همه آثار هنر و معماري قبل از اسلام خويش، نوعي هنر و معماري متکي بر تجربيات فني بسيار والا و مستقل از هنر و معماري شيوه هاي بيگانه را دارا بوده اند و به وسيله آنها انواع ارزشهاي فضايي را در دوران خود شکل داده اند. اما با همه اين احوال معماران ايراني و مسلمانان از زمان ورود اسلام به ايران در ايجاد فضاهاي معمارانه با اسلوب ايراني و با هدف الهي، دچار وقفه شده اند.
اين وقفه، شامل مدت زماني است که آنها به منظور آشنايي با خواست و هدفهاي اسلام از فضاهاي معماري صرف کرده اند، آثار اين دوره فقط تقليدي بود از سبک و شيوه ساخت معماري اسلامي مسلمانان عرب.
تقليد از مسجد مدينه
1- مسجد بصره (14ه.ق) با شيوه مسجد مدينه ساخته مي شود: حياط مرکزي و شيستانهاي ستوندار اطراف آن، دو رديف ستون به موازات ديوار قبله. نقشه کلي مربع شکل است و ابعاد آن با ابعاد مسجد نبوي اوليه، تقريباً يکي است. محدوده ديوار آن حصاري از توده هاي ني بود. (شکل 1-6)
مساجد عربي ايران
منظور از اين عنوان، شناساندن آن دسته از مساجدي است که شيوه ساخت مساجد مسلمانان عرب را تقليد کرده اند. اين مبحث مربوط به آن قسمت از مقالاتي مي شود که استادان معظم اين رشته تحت عنوان شيوه خراساني در معماري ايراني از آن نام مي برند و معتقدند که اولين و مهمترين آثار مربوط به اين شيوه- با خصوصياتي که در زير خواهد آمد-، اول بار در خطه خراسان نضج گرفته است، و منظور از خطه خراسان تمامي نواحي مشرق ايران يعني کشور ترکمنستان، افغانستان، و... را شامل مي شده است.
موارد زير از خصوصيات اين شيوه است:
1)سادگي و بي پيرايگي و دوري از هرگونه تزيين و زينت مادي و دنيوي.
2)پرهيز از ارتفاع در بنا.
3)استفاده از مصالح بوم آورد، يعني مصالح مخصوص خود منطقه.
معماران ايراني در اوايل از معماري اسلامي اعراب تقليد مي کرده اند و در ساختن مسجد يک محوطه اي را با ديوار خشتي محصور کرده و سايباني بر روي اين محصوره به وسيله چوب و حصير مي ساختند. با تکميل اين طرح سقف مسطح حصيري باحمال هاي چوبي بر روي ستون هاي سنگي يا آجري و خشتي ساخته شده است.
مساجد زيادي را که به پيروي از سبک و شيوه عربي در قرنهاي بعد ساخته شده اينک مي توان مشخص کرد. تقليد از سبک عربي بيشتر در ارتباط با مسائل اقليمي صورت گرفته است.
مسائل اقليمي به دو بخش مصالح و مواد ساختماني و آب و هوا تقسيم مي شوند. در قسمت مصالح و مواد ساختماني، مناطق کوهستاني که از حيث مصالح خاکي در مضيقه هستند نيز در ساختمانها از چوب و سنگ موجود در منطقه استفاده مي کنند.
بارش برف و باران زياد نيز باعث مي شود تا نوع و شيوه معماري بخصوصي به کار گرفته شود تا ساختمان از گزند باران و برف حفظ شود. مخصوصاً در معماري مساجد که دهانه هاي بزرگ و فضاي تالارها به پوشش نياز داشت تقليد از شيوه عربي از نظر کاربري و اقتصادي صرفه بيشتري داشت مانند نمونه هاي زير:
مسجد کوچه ميرنطنز، از قرن 6 ه.ق
مسجد سراور گلپايگان، از قرن 9 ه.ق
مسجد حاجتگاه ابيانه
نارون2
8th December 2012, 12:16 PM
مساجد با طاق ضربي و هلالي (شبستان دار)
با تکميل طرح سقف حصيري و چوبي بر روي ستونهاي سنگي يا آجري يا خشتي در سقف طاقهاي ضربي از آجر استفاده شد. بدين ترتيب شيستان يا چهلستون با رديف پوشش ضربي متداول شد.
اصول کار طاق ضربي يا هلالي را که از نيم بيضي معروف به ناري تشکيل مي شود، بعداً توضيح خواهيم داد.
مسجد جامع فهرج يزد (نيمه اول قرن اول هجري قمري)
ساختمان اين مسجد که در زمان سعيدبن عثمان در قرن اول ساخته شده اکنون به همان صورت قبلي خود باقي است. يعني بر اساس شيوه مسجد مدينه. حياط مستطيل مرکزي؛ در جبهه جنوبي طرف قبله و شبستان ستوندار با دو رديف ستون موازي ديوار قبله و 4 رديف ستون عمقي عمود بر ديوار قبله، که داراي 3 ناو است. ناو وسطي ناو اصلي است که در انتها محراب مسجد را در ميان خود مي گيرد. ارتفاع اين ناو نيز از ناوهاي طرفين بزرگتر است. (شکل 1)
در جهات شمال و شرق و غرب حياط رواقهايي با يک رديف ستون وجود دارد. يک مناره نيز در بيرون ديوارهاي غربي قرار گرفته است که از داخل يک پلکان مارپيچ موذن را به نوک مناره مي رساند. اين مناره شايد در قرون چهارم و پنجم هجري ساخته شده باشد.
ورودي اصلي مسجد فعلاً در کنار مناره قرار گرفته ولي چندان کهن نيست و گمان مي رود که همزمان با الحاق مناره احداث شده است. اين ورودي مستقيماً به شبستان باز مي شود.
مسجد فهرج کاملاً از خشت خام ساخته شده است، اما خشتي که در قسمت ساخت مسجد ساخته و استفاده شده بسيار بزرگتر از خشت استفاده شده در مناره مي باشد. ارتفاع ديوارها نيز کمي بلندتر از قد آدمي است.
مسجد شوش (اواخر قرن اول هجري)
بر اساس شيوه عربي ساخته شده است. دراي حياط مرکزي با دو رديف رواق در هر يک از اضلاع جبهه هاي شرقي و شمالي و غربي. شبستان جنوبي در سمت قبله داراي 36 ستون مدور، داراي سه رديف ستون موازي ديوار قبله و 9 رديف ستون عمود بر ديوار قبله است. رواقها در جهات شرقي و غربي در دنباله رديف هاي کناري است. بدين ترتيب در ضلع جنوبي صحن يا حياط مسجد 6 ناو دارد که بر ديوار قبله عمودند. ابعاد داخلي حصار خارجي 55×44 متر و داراي جرزهاي تقويتي در خارج مي باشد.
جرزهاي اضلاع و گوشه ها، بجز گوشه شمال شرقي که مناره در آن جا واقع شده، چهار گوشه است. مدخل منحصر بفرد، بر ضلع شمال و در سمت راست محور بنا واقع گرديده است. در مورد تک مناره اي که در گوشه شمال شرقي قرار داشته و فعلاً فقط پايه آن باقي است، بايد گفت که استوانه اي و داراي پلکان مارپيچ بوده است. اين مناره چون مقدم بر مسجد تاريخانه بوده اولين مناره از نوع خود مي باشد.
ارتفاع ستونها 4 تا 5 متر در بالاي قوسها و گنبدها قرار مي گيرد. شکل 2
مسجد تاريخانه دامغان (اواسط قرن 2 ه.ق)
تاري يعني خدا و تاريخانه يعني مسجد. اين مسجد بر اساس شيوه عربي مسجد مدينه ساخته شده است. حياط مرکزي مربع شکل و بدون حوض است و در جبهه هاي شمالي و شرقي داراي رواقهاي سرپوشيده با يک رديف ستون است.
در جبهه جنوبي صحن شبستان (تالار ستوندار) نيز با سه رديف ستون موازي ديوار قبله و شش رديف ستون عمود بر اين ديوار، جمعاً 18 ستون وجود دارد.
يه طور کلي هفت ناو عمود بر ديوار قبله دارد که دو نار کناري در دنباله خود رواقهاي طرفين حياط را نيز شامل مي شود. ناو وسطي عريض و مرتفع است و در انتهاي آن محراب و منبر قرار دارد. قطر ستونهاي شبستان 60/1 متر مي باشد ولي قطر سرستونها براي گذاشتن قوسها کمتر است. سقف ناوهاي عمود بر حياط «گهواره اي» نام دارد. قوس سقف رواقهاي اطراف حياط بيضوي و کمي شکسته است. جمعاً هشت ورودي داشته است، سه ورودي از ضلع غربي و پنج ورودي از ضلع شمالي. مناره بناي اصلي از خشت، با پايه چهارگوش ساخته شده بود که اکنون فقط پايه آن موجود است. مناره فعلي اين مسجد که 25 متر ارتفاع دارد مربوط به دوره سلجوقي و از بناهاي «بختياربن محمد» است. مناره سلجوقي مسجد جامع سمنان نيز به دستور بختياربن محمد ساخته شده است.
قوسهاي تاريخانه، مرحله اي است بينابين تحول قوس بيضوي ساساني به قوس جناغي اسلامي. شکل 3 و4
مسجد جامع نائين
(اواخر قرن 3 و اوايل قرن چهارم)
سبک ساختمان اين مسجد بر اساس شيوه مسجد مدينه است. حياط مرکزي آن مستطيل است. در سه طرف شرقي، جنوبي، و غربي شبستانها و در قسمت شمالي نيز رواقها در يک رديف قرار دارند.
شبستان جنوبي که به صحن مرتبط است نيز شش ستون دارد. از ميان ستونهاي شش گانه پنج ناو عمود بر ديوار قبله پيش مي رود. ناو وسطي که عريض تر و مرتفع تر از ناوهاي طرفين است محراب و منبر را در ميان مي گيرد.
تنوع پايه ستون ها نشان دهنده تعميراتي است که در اين بنا صورت گرفته و اينکه اين بنا يک باره ساخته نشده است. با بررسي نقشه ساختمان متوجه مي شويم که 4 رديف ستون عمودي نزديک محراب و قوسها، همچنين قسمتي از نماي روي حياط جزء آثاري است که از ساختمان اوليه مسجد بر جاي مانده. سقف ناوهاي شيستانها گهواره اي است و قوسهاي مسجد نوک تيز و واسطه اي بين قوسهاي بيضوي ساساني و جناغي اسلامي است. ستونهاي محراب مسجد کور است و فقط يک عنصر نمايي است مناره مسجد جزو بناي اصلي نيست و به احتمال قوي مربوط به قرن ششم هجري است.
از ملحقات ديگر مسجد، شبستان زمستاني در جبهه غربي و سردابه زير شبستان اصلي است که از طريق انعکاس نور در سنگهاي مرمري کف شبستان نورگيري مي کند. از وجود پاشيري که از داخل صحن به وسيله پلکاني به آن دسترسي پيدا مي کرده اند نيز به منظور وضوخانه استفاده مي شده است.
نارون2
8th December 2012, 12:22 PM
مسجد جامع شوشتر (سال 254 هجري)
ساختمان اين مسجد به دستور خليفه عباسي المعزبالله آغاز و در زمان خلافت المستنصر به پايان رسيد.
شبستان اصلي مسجد که در طرف جنوب است داراي 8 رديف ستون سنگي به بلندي 5 متر مي باشد. مناره مسجد به سبک عربي است. اين مناره به دستور سلطان جلايري شيخ اويس در سال 756 هجري ساخته شده است.
مسجد جامع دزفول:
ساختمان اين مسجد به شيوه عربي مسجد مدينه ساخته شده است. شبستان و ستونهاي سنگي و ايوانهاي شرقي مربوط به دوره صفويه است (111هجري) سر در مسجد و گلدسته ها نيز در قرن 12 هجري ساخته شده است، به همين دليل نوع معماري آن ربطي به سبک عربي مسجد دزفول ندارد.
مساجد جامع ساوه، ابرقو و قسمتي از مسجد جامع اصفهان نيز نمونه هاي ديگري از معماري سبک عربي در ايران مي باشند.
در پايان مي توان ويژگيهاي ساختمان اين مساجد را به صورت زير خلاصه کرد.
اين نوع مساجد علي رغم دارا بودن ابعاد مختلف، همه از يک نوع هستند و خصوصيتهاي مشترکي دارند. همه داراي ناوي اصلي در قسمت شبستان رو به قبله مي باشند. اين ناو، بين ناوهاي ديگر قرار دارد و محراب و منبر را در ميان مي گيرد.
حياط مرکزي اغلب مربع شکل است. وجود رواقهاي يک رديفي ساده در اطراف حياط از اسلوب مساجد کوفه و نبوي پيروي مي کند و شيوه معماري آن مساجد را تداعي مي کند. کف بسياري از مساجد کهن کف سازي واقعي نشده، بلکه کف آنها با خاک کوبيده، سفت شده است و معمولاً روي آن را با فرش يا بوريا مي پوشانند.
در تاريخانه دامغان و فهرج نه تنها پله يا اختلاف سطحي زمين زير رواقها را از سطح حياط جدا نکرده، بلکه کف سازي هم نشده است. فقط در جلوي محراب مسجد فهرج قسمتي وجود دارد که با گچ کوبيده شده است.
شيار تزئيني
شيار عبارت از سطح کم عرض و نسبتاً طويلي است که نسبت به نقاط طرفين خود گود باشد.
شيار، خطوطي است که حجاران در اطراف ستونهاي سنگي مي اندازند.
شيار، خطي است که از بالا تا پايين در سطح يک ستون يا يک ستون چهارگوش يا يک شيئي ديگر حفر شده.
اقسام شيار:
شيار، طولي يا حلزوني، متوالي متساوي البعد شياري است که در دوره ساقه يک ستون يا شکم يک ظرف، روي يک ستون چهار گوش يا بعضي عناصر ديگر معماري حفر مي شود.
شيارهاي دنده اي، شيارهايي است که با ديواره و قدري عرض از هم جدا شده اند. شيارهاي غلافي در انتهاي ميز، شيارهايي است که با ظرافت حفر شده. شيارهاي تزيين شده، شيارهايي است که شاخه هاي برگ يا گل و بته
شيارهاي پيچيده، شيارهايي است که با يک شمسه مدور- مسطح يا اريب- با تزئينات ايجاد شده است. شيارهاي با زاويه نيز، شيارهايي است که از دنده ها جدا نشده است.
قدمت شيار تزئيني
از قديم الايام شيار مورد توجه هنرمندان و هنرکاران ايران و ساير کشورها بوده و براي ايجاد سايه و روشن سطوح و يا قسمتي از آنها به کار رفته است. به طور مثال، قديمي ترين شيار در غار مادلن فرانسه، منسوب به هزاره هفدهم قبل از ميلاد، مشاهده شده است.
مثال دوم مجسمه کوچک اوخداي بزرگ بين النهرين قديم است. در اين مجسمه دامن لباس با شيارهاي موازي عمودي، ريش با شيارهاي موازي افقي و موهاي سر با شيارهاي حلقوي القاء شده است.
مثال سوم مقبره جوزر، از سلاطين سلسله سوم مصر است. ستونهاي سنگي اين مقبره با شيارهاي دنده اي، شبيه دسته ني هاي بهم چسبيده، مزين گرديده است. اين نوع شيار به طرز زيبايي در سر ستونهاي پاپيروس شکل زمان سلسله هجدهم مصر در جوار شيارهاي عمودي و افقي به کار رفته است.
مثال چهارم مربوط به قرن سيزدهم قبل از ميلاد و واقع در آسياي صغير است. اين مثال نقش نيم برجسته و مربوط به تمدن هيتي است که دامن لباس و کلاه بلند اشخاص را با شيارهاي موازي عمودي نشان مي دهد.
در يونان و روم قديم نيز اغلب شيارهاي قاشقي به کار رفته است. روشن ترين مثالهاي ما درباره يونان، ستونهاي شياردار معبد پارننون و معبد نيکه و معبد آپولن و معبد هرا مي باشد. اين نوع شيارها در بعضي ظروف يونان قديم هم به کار رفته است. در اين مورد معابد روم قديم مثل فورتون ويريل و طاق کنستانتين و ستونهاي شياردار آنها را مي توان نام برد.
شيار در آثار ايران باستان
قديمي ترين شيارهاي ايران مربوط به گرازي است که در تپه سراب کرمانشاه پيدا شد و متعلق يه موزه ايران باستان است. پهلوي پيکرک اين گراز که منسوب به هزاره ششم پيش از ميلاد است، داراي شيارهاي عمودي و افقي است.
مثال ديگر دسته پرچم نقره اي است که از قبري در شوش به دست آمده است. اين دسته پرچم منسوب به هزاره دوم قبل از ميلاد و متعلق به دوره ايران باستان است. در پائين اين دسته، که بالاي آن شبيه سر پرنده است، چند جفت شيار دنده اي که انتهاي آنها به حلقه تبديل شده، به چشم مي خورد.
مثال سوم در دو پيکرک طلا و نقره مربوط به عصر ايلام متوسط وجود دارد. در اين دو پيکرک، موهاي ريش و پائين لباس بلند با شيارهاي ظريف و زيبا القاء گرديده است.
در دوره هخامنشي انواع مختلف اين عنصر تزئيني در بناها، اشياء منقول، آرايش بدن و لباس و غيره به کار رفته است و حتي گاهي در يک شيئي چند نوع شيار ديده مي شود. مثلاً در بعضي ستونهاي آن دوره، پنج نوع از اين عنصر تزييني ملاحظه مي شود:
اول پايه ستون. در پايه گاهي شيارها زاويه دار و مانند اين است که شبيه هرمهاي مثلث القاعده را به سطح آن چسبانيده اند و گاهي اين هرمهاي مثلث القاعده به ديواره نيم استوانه ختم مي شود به نحوي که در کنار هر جفت شيار، يک جفت برجستگي مدور، که خود يک شيار دنده اي محسوب مي شود ايجاد مي گردد. در بالاي هر جفت برجستگي افقي و در نتيجه يک شيار افقي محيطي نيز به وجود مي آيد. در بالاي اين برجستگيها گلي مجسم شده که برگهاي آن خود شيارهاي شعاعي را القاء مي کند.
دوم تنه و سرستون. تنه ستونهاي هخامنشي اکثر با شيار قاشقي مزين شده است ولي در سرستونها، تفصيل بيشتري ديده مي شود. در يک سرستون، اين قسمتها وجود دارد: قسمت پائين که به شکل استوانه محدب و داراي شيارهاي دنده اي است.
قسمت وسط که به شکل استوانه مقعر و داراي شيارهاي قاشقي است.
قسمت بالا که به شکل مکعب مستطيل و داراي دو نوع شيار است (شيارهاي قاشقي ساده و شيارهاي قاشقي که دو سر آن شکل پيچ فنري بخود گرفته است).
شيارهاي جالب توجه ديگر اين دوره در کلاه سربازان پارسي به کار رفته است، ما نمونه اين کلاهها را در کنار پلکان آپاداناي تخت جمشيد مي بينيم
نارون2
8th December 2012, 12:24 PM
شيار تزئيني در دوران شکوفايي اسلام و هنرهاي اسلامي
در دوران اسلامي انواع مختلف اين عنصر تزئيني، بخصوص در بناها، به فراواني استعمال شده است:
الف- شيارهاي دنده اي (خياري)- اين نوع شيارها همان طور که از نام آن بر مي آيد، از قرار دادن سطوح محدب دنده شکل و يا نيم استوانه در کنار هم، يا با فاصله کم، به وجود مي آيد. سطح شيئي يا اثري که به اين ترتيب مزين مي شود داراي برجستگيهاي و فرورفتگيهايي است که به علت وجود برجستگيها، سطح داراي شيار دنده اي يا «خياري» ناميده شده است و شايد بهتر باشد بگوييم: سطح داراي شيار، در بين دنده ها يا خيارها.
اولين نمونه اي که از اين نوع ارائه مي گردد در رباط ملک است. در ديوار اين رباط، نيم استوانه هاي آجري، به فاصله نسبتاً کم متوالياً قرار داده شده و يک سطح شياردار جالب توجه القاء گرديده است.
نمونه دوم، برج رادگان شرقي، واقع در شمال جاده مشهد- قوچان است. بدنه اين برج با نيم استوانه هاي آجري، که خود مزين به نقوش لوزي زيبا است، شياردار شده است. اين نيم استوانه در کنار هم قرار داده شده و بدنه آن با شيارهاي دنده اي جلوه گر گرديده است. همچنين بهترين نمونه ذکر شده را مي توان در بدنه برج مقبره علي آباد کاشمر ملاحظه کرد. شکل 12
نمونه سوم، گنبد مقبره امير تيمور در سمرقند است. خارج گنبد اين مقبره با برجستگيهاي آجري، که هر يک مشتمل بر تزيينات ديگري است مزين گشته و يک سطح محدب شياردار بسيار زيبا و عظيم به وجود آمده است. شيارهاي گنبد در بين استوانه هاي خميده از روي مقرنسهاي بالاي ساقه کنبد، شروع و به قله آن ختم مي گردد. نظير اين گنبد بعدها در مسجد شهر لنينگراد در روسيه ايجاد گرديده است.
نمونه چهارم، مسجد گوهر شاد مشهد است. تزيينات خارج پوشش ايوان بزرگ اين مسجد صرفنظر از مقرنسهاي پايه آن، از دو قسمت تشکيل گرديده است:
اول، قسمت مسطح که با آجرهاي لعابدار آبي پوشيده شده است.
دوم، قسمت برآمده که از نيم استوانه هاي خميده ساخته شده و مانند اين است که به سطح قسمت مسطح چسبيده است.
مجموع سطوح و نيم استوانه هاي مزبور يک سطح شياردار دنده اي جالب توجه را القاء مي کند. تفاوت شيارهاي اين بنا با مقبره امير تيمور، در فاصله بين نيم استوانه ها است، به اين معني که در گنبد مقبره امير تيمور نيم استوانه ها در کنار هم، و در مسجد گوهرشاد به فاصله طول دو آجر لعابدار قرار دارند.
نمونه پنجم، مقبره گوهرشاد هرات است. شيارهاي اين گنبد در بين نيم استوانه هاي خميده مزين به لوزيهاي تزييني واقع گرديده است. مجموع نيم استوانه ها در روي يک باند مقرنس کمربندي زيبا قرار دارد و مشابه فتيله استوانه هاي تزئيني گنبد مدرسه شيرزاد سمرقند مي باشد. شکل 13
يکي از اشياي منقول دوران اسلامي که با شيار دنده اي مزين شده، در کاوشهاي نيشابور به دست آمده است. اين ظرف در بالا داراي خطوط کوفي و در پايين داراي نقوش گياهي است و بين اين دو قسمت با شيارهاي دنده اي تزيين شده است. شيئي ديگري که داراي شيار دنده اي است، يک تنگ مفرغي منسوب به قرن ششم و هفتم هجري است. در سطح خارجي اين تنگ بدواً شيارهاي دنده اي تعبيه و سپس هنر کنده کاري و ترصيع اجراء شده است.
ب- شيارهاي غير دنده اي (قاشقي)- اين گونه شيارها مقعر و شبيه قاشق است. روشن ترين اين نوع شيار را در ستونهاي چوبي تالار چهل ستون اصفهان مي بينيم. اين ستونها که پايه بعضي از آنها را شيران نيم خيز و بالاي آنها را مقرنسهاي زيبا زينت مي دهند، مانند ستونهاي تخت جمشيد، با شيار قاشقي مزين شده است.
در دوره قاجار نيز اين نوع شيار به کار رفته و مي توانيم آن را در ستونهاي کاخ سلطنت آباد ملاحظه کنيم. شيار قاشقي در پايه هاي سنگي سمت جنوب مسجد سپهسالار تهران مربوط به اواخر آن دوره نيز به طرز زيبايي در جوار تزيينات ديگر به چشم مي خورد. شکل 14
ج- شيارهاي با زاويه : در اين نوع، شيار داراي زاويه يا عبارت از يک فرجه به صورت کتاب باز است. در اين صورت شيار داراي دو سطح اريب طرفين و زاويه بين آنها خواهد بود. گاهي نيز بين دو سطح طرفين سطح سومي درته شيار ديده مي شود و در واقع شيار عبارت از سه سطح و دو زاويه مي باشد. شيارهاي با زاويه در معماري اسلامي ايران نسبتاً زياد و متنوع است.
هر شيار داراي سه سطح و دو زاويه است: يک سطح اريب (وجه منشور مثلث القاعده). يک سطح مستوي در ته شيار. يک سطح محدب (قسمتي از سطح جانبي نيم استوانه). يک زاويه بين سطح اريب و سطح مستوي. يک شبه زاويه بين سطح محدب و سطح مستوي.
د- شيارهاي شعاعي: اين نوع شيار نسبت به انواع ديگر کم است و بيشتر در تزيين گچي يا آجري سقف هاي مدور و يا نيم مدور، به شکل شمسه يا نيم شمسه ديده مي شود. اين تزيين به طوري که در دوره باستان ايران ديديم، براي ظروف مدور فلزي و نظاير آن نيز مناسب است.
پيچ تزئيني در معماري اسلامي
پيچ، معاني و اشکال مختلف دارد ولي نظر ما در اينجا معرفي پيچي است که شکل فنر استوانه اي (فتيله پيچ) دارد.
اين پيچ تزئيني در نبش قوس ايوانها و محرابها و يا نبش خارجي ديوارهاي طرفين ايوانها و يا نبش قوسهاي داخلي تالارهاي مربع بناهاي اسلامي به کار رفته است و مس تواند شکل باروش عناصر طبيعي، گياهي، حيواني، و يا انساني باشد. ما اين موضوع را به شرح زير مورد بررسي قرار مي دهيم:
تعريف پيچ تزئيني
هر خط غير مستقيم در واقع پيچ است و مي توان آن را از حرکت و پيچش گياهان و مار و گردبار و گرداب ادراک نمود. پيچ گاهي با مترادف خود ترکيب و کلماتي چون «پيچ و خم»، «درپيچ و تاب» و غيره مي سازد.
نارون2
8th December 2012, 12:26 PM
پيچ تزئيني در بعضي از اشياء ماقبل اسلام
از هزاران سال قبل در نقاط مختلف دنيا، پيچ به عنوان يک موضوع تزييني قوي استعمال شده است و اين استعمال مداوم دليل توجه بشر به اين فرم خط، يعني خط پيچي بوده و مي باشد.
پيچ گاهي زينتي است که بر سطحي لغزيده است. اين خط سرشار از پيچ و خم و قوس و هلال است و در وجود تأثير شگرفي دارد. اين خط داراي جنبش و بهتر از خطوط ديگر هدف را که جنبش و حرکت است تأمين مي کند. خطوط عمودي به طور يکنواخت و سريع نظر را به بالا مي کشاند و خطوط افقي آرامش بخش است و به همين علت است که در مساجد خطوط عمودي چون مناره و در بيمارستانها خطوط افقي و سقفهاي مسطح به کار مي برند. در حاليکه انحناها نرم و مطبوع و حد واسط بين دو نوع خط قبلي مي باشد. خطوط منحني واجد شرايط هردو خط افقي و عمودي است يعني هم نرم است و هم نظر را به بالا مي کشاند و در مسير ديد نيز مرتباً متنوع است ديده در روي آن مي لغزد و صعود مي کند ولي حتي در يک سانتي متر يکنواخت نيست و بدون شک مي توان گفت که مناسب ترين خطوط منحني پيچ مورد بحث ما است. آنچه مسلم است همين خصوصيات و اثر احساس خطوط منحني است که به صورت پيچ در تزيين اشياء مختلف تجلي نموده است.
تحول و اشاعه پيچ تزئيني در معماري
پيچ فنري که از قديم الايام در ايران و ساير ممالک به عنوان موضوع تزييني اشياء مختلف، انتخاب شده، مي توانست از مدلها و منشاهاي مختلف تقليد شده باشد. ولي استعمال آن در معماري به احتمال قوي براي اولين بار در معماري و حجاري دوره هخامنشي به کار رفته است. در سر ستونهاي تخت جمشيد و شوش اين نوع تزيين را که به طور افقي به کار گرفته شده، مي توانيم ببينيم. اين پيچ به طور عمودي نيز در نقش رستم، يعني در پايه هاي تخت داريوش کبير که نمايندگان ملل آن را بر دوش گرفته اند، به کار رفته است. در سال 113 ميلادي اين پيچ را در خدمت معماري روم مي بينيم به اين معني که در ستون تراژن شهر روم بازينت پيچي ملايمي يک باند دويست متري از پايه تا زير قله تعبيه و در روي آن صحنه هاي مختلف حجاري شده است.
بدنيست يادآور شويم که از صدها سال قبل سرستونهاي پيچدار در يونان و روم و ايران از سنگ تراشيده اند ولي پيچ آنها حلزوني بوده و با پيچ فنري تفاوت دارد. به هر حال پيچ تزئيني در ايران به تحول خود ادامه مي دهد و در دوره صفوي به اوج زيبايي و کثرت استعمال و تنوع خود مي رسد. در اين دوره پيچهاي دوقلو رواج پيدا مي کند و در عهد کريم خان زند و دوره قاجار در روي ستونهاي مستقل جلوه گر مي شود.
اما راجع به منشأ پيچ در آثار تاريخي اسلامي، نظر ما اين است که اين پيچ منشاء گياهي دارد زيرا از آغاز تمدن کشاورزي انسان براي مسکن خود از گياهان استفاده مي کرده و هيچ وقت رابطه خود را با اين عنصر ساختماني قطع نکرده است. گنبد دوپوش تزييني
تعريف و سابقه گنبد
گنبد سقفي است نيم کروي يا مقعر که معمولاً در بالاي پلانهاي مدور يا مربع و کثيرالاضلاع- که با کمک گوشوار مدور مي شود- تعبيه مي گردد.
ساختمان گنبد داراي سوابق طولاني است که قدمت و سير تحول آن بخوبي روشن نيست، ولي با توجه به گفته هاي «ويل دورانت» مورخ هنر و نويسنده کتاب عظيم «تاريخ تمدن» چنين خانه هايي را در جايي که روزي سرزمين سومر بوده است، هم اکنون به آساني مي توان ديد. کلبه ها دري چوبين داشته که روي پاشنه اي سنگي مي چرخد، و کف اطاق معمولاً گلي بود، سقف کلبه را با خم کردن و اتصال سرني ها به شکل قوسي مي ساختند، يا اينکه ني ها را گل اندود مي کردند و روي تيرهاي عرضي سقف مي کشيدند.
گنبد اصولاً جنبه حفاظي دارد ولي اين عنصر حفاظتي نيز، مانند ساير عناصر انتفاعي، عملاً داراي جنبه هاي هنري است و به عبارت ديگر ذوق و سليقه زيبايي خواهي در آن وجود دارد و انواع ساده، و بخصوص نوع دوپوشي آن را مي توان در زمره هنرهاي تزييني محسوب داشت.
يکي از معاني گنبد قبه است و چنانچه اين کلمه را با کپه نزديک بدانيم، عبارت از تل خاکي خواهد بود که روي قبر ريخته مي شود. کپه در روي قبور مصر باستان، قبل از سلسله ها، معمول بوده و مصطبه ناميده مي شده، به اين معني که در آن زمان جسد را در گودالي که با شن پوشيده مي شد مي گذاشتند و چون اين شنها با گذشت زمان از بين مي رفت و اجساد نمايان مي شد، بتدريج به فکر استحکام قبرها افتادند. بنابراين شنهاي کپه شده روي قبر به بنايي که معمولاً از خشت خام بود، مبدل گرديد.
در دوره سلسله هاي دوم و سوم، ساختمان فوقاني اين قبور تغيير کرد. از آن پس روي قبرها را با توده اي از خاک و سنگ پر کرده و جدار خارجي را با خشت مي ساختند و گاهي آنها را با تخته سنگهاي بزرگ مي پوشاندند. قديمي ترين گنبد ايراني که تاکنون شناخته شده، گنبد کاخ اردشير در فيروزآباد است. اين گنبد که بر روي ديوارهاي خيلي ضخيم بنا شده، چنان نادرست و بي ترتيب ساخته شده که در ارتفاع چند متري از قاعده آن هنوز برش افقيش مدور نيست و به احتمال قوي، اين گنبد يکي از اولين انواع طاق است که در ساختمان تحقق يافته و مدتها پيش از ساختمان آن دهقانان فارس ساختن آن را مي دانستند و آن را با خشت خام مي شاخته اند و قديمي ترين نمونه آن از بين رفته است. اين نوع طاق که در دوره ساساني مسير تکاملي را مي پيمود و ساختمان بين منطقه سطح مربع و قسمت مدور گنبد تا دوره اسلامي متکي به قاعده درستي نبود، با وجود اين در تمام دوره ساساني با شکوهترين و پسنديده ترين طاقها شناخته شده بود. هنوز مي توان حدود سي نمونه کم و بيش ويران شده آن را در باختر ايران مشاهده کرد. در صورتي که در خاور کشور فقط در دامغان و بازه هو و کوه خواجه از اين نوع ديده مي شود. در مغرب ايران نيز جالبترين نمونه هاي مسجد ايراني که عامل اصلي آن چهار طاقي ساساني است را مي توان ديد. اين نوع مسجد عبارت از گنبدي است روي چهارپايه که به وسيله چهار قوس پيوسته قرار دارد.
از اينجا مي توان نتيجه گرفت که گنبد ايراني نه تنها در غرب ايران و مخصوصاً در فارس به وجود آمد، بلکه عظمت خود را نيز براي اوليتن بار در آنجا به دست آورده است. بديهي است که اگر به حجاري هاي کوير نجيک اعتماد کنيم، مدتها پيش از آن در آشور هم ساختمان گنبد معمول بوده و همچنين در مصر و يونان و روم، اما با تکنيک ديگري، و اين نشان مي دهد که در نواحي مختلف گيتي اقدام به پوشاندن تالارهاي مربع يا مدور به وسيله گنبد کرده و در همه جا وسائل اين کار را به دست آورده اند.
- - - به روز رسانی شده - - -
چگونگي گنبدهاي دوپوشي
گنبد دوپوشي داراي دوپوش جداگانه مي باشد. پوش داخلي، غالباً مدور و پوش خارجي مدور، مخروطي، هرمي و بيضوي و تيز است. راجع به فلسفه قرار دادن دو پوش در بناها نيز گفته شد که، احتمالاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت برف و باران به قشر داخلي بنا، پوش ديگري با فاصله مناسب در بالاي پوش اول ايجاد و منافذي در آن پيش بيني کرده اند تا هوا در فضاي بين دوپوش جريان يابد و پوش داخلي خشک و در امان باقي بماند. اين ملاحظه در نقاط مرطوب مانند صفحات شمال ايران منطقي به نظر مي رسد، ولي با اجراي اين رويه در نقاط نسبتاً خشک، چون مرو و اصفهان، نتيجه مي گيريم که مي بايد منظور ديگري نيز در بين باشد.
در ايجاد گنبدهاي دوپوشي منظورهاي تزييني و زيباخواهي نيز موثر بوده است زيرا:
اولاً، ايجاد پوش دوم عظمت بيشتري به بنا مي دهد و عظمت بيشتري به بنا مي دهد و عظمت از عوامل مهم زيبايي است.
ثانياً، خطوط منحني گنبد نرم و مطبوع است و از يک طرف مانند خطوط عمودي نظر را به بالا مي کشاند و از طرف ديگر، مانند خطوط افقي، آرامش مي بخشد. البته اين موضوع در گنبدهاي ساده نيز مصداق دارد ولي در گنبدهاي تزييني غالباً خاصيت رنگها، خاصيت خطوط را تقويت مي کند و به بيننده لذت بيشتري مي بخشد.
ثالثاً، پوش خارجي گنبد سطح مناسبي براي هنرنمايي استادان آجرتراش و کاشيکار و مقرنس ساز و نويسندگان خطوط بنايي و نسخ و غيره مي باشد و عناصر تزييني ديگر چون مشبک ها، اسليمي ها، گل و بته ها را بهتر القاء مي کند، چون هيچ زمينه تزييني ديگري نمي تواند به اين ترتيب نقوش و خطوط و ساير عناصر را مانند گنبدها جلوه گر سازد و در معرض ديد بينندگان بگذارد.
رابعاً پوش خارجي سبب مي شود که پوش داخلي در ارتفاع کمتري قرار گيرد و بيشتر در معرض ديد باشد. في المثل تزيينات زير گنبد دوپوشي تالار مربع مسجد شاه اصفهان، که 36 متر ارتفاع دارد، از منظره زير گنبد يک پوشي مقبره سلطانيه، که حدود 50 متر با بيننده فاصله دارد، بيشتر و بهتر جلوه مي کند.
«گچبري» در مساجد
آثار موجود کهن ايران نشان مي دهد که هنرمندان ما از قرن سوم هجري به تزيين مساجد و خصوصاً محراب آن توجه کرده اند و يک نمونه از آن مسجد عتيق يا مسجد جامع شيراز است که بر اثر زلزله و علتهاي ديگر چندين بار ويران و تجديد ساختمان شده است. اين موضوع تعيين و تشخيص شکل اصلي بنا را کمي دشوار مي کند ولي از آثار مختصري که در قسمت جنوبي آن باقي مانده، مي توان نکته هايي از نخستين بنا پيدا کرد. گچبري عميقي در قسمت زير طاق محراب اين مسجد به چشم مي خورد که با طرح گل آراسته شده است. و از نظر آنکه پيرايه زيادي در آن نقشها مشاهده نمي شود، زيبايي خاصي يافته است. محراب مسجد جامع نايين را هم با گچبري تزيين کرده اند و در نقش آن از کثيرالاضلاعهاي هشت ضلعي و اشکال هندسي ساده و گلهاي مختلف استفاده شده است. ريزه کاري زياد در گچبري آن وجود ندارد ولي نقشها از زيبايي بي بهره نيستند. چون اين گچبري عميق کنده شده و از ظرافت عاري است، چنين تصور مي شود که محراب به دوره هايي که هنر گچبري اولين قدمهاي خود را برمي داشت، متعلق باشد. درست است که محراب مسجد جامع نايين و شيراز از بعضي جهات شباهت زيادي با هم دارند ولي به نظر مي رسد که مسجد شيراز قديمي تر از مسجد نايين باشد.
در نيريز (مشرق شيراز) مسجدي وجود دارد که داراي محرابي است. اين محراب بعداً اضافه شده و از نظر سادگي در طرح و زيبايي نقش حائز اهميت است.
زيباترين و پيچيده ترين گچبريها در زمان سلجوقيان انجام گرفته است. در اين عصر با کتيبه ها اطراف محراب را مي پوشاندند. قسمت بالا و اطراف طاق نوک تيز طاقچه اي را، حاشيه اي احاطه کرده بود و معمولاً در بخش بالا نيز حاشيه زيباتري را با نقشهاي درشت گچبري مي کردند. اطرارف طاق مرکزي حاشيه مستطيلي منقوش مي شد و طرحها عبارت بودند از تقوش اسليمي، نقش موموتاک و برگهايي که سوراخ شده و شکل لانه زنبور بخود گرفته بود. از محرابهاي کهن سلجوقي، محراب مدرسه خرگرد را بايد نام ببريم و همين طور محراب مسجد ملک کرمان و محراب مشهور امامزاده کرار.
کتيبه اين محراب له خط نسخ نوشته شده و نخستين نمونه خط نسخ است که در تزيينات محراب ديده مي شود زيرا قبلا در کتيبه ها خط کوفي- تقريباً بدون استثنا- به کار مي رفته است.
محراب ديگر که از آجر ساخته شده و گچبري شده، در برسيان است و محراب زواره نزديک اردستان. در مسجد جامع اردستان سه محراب وجود دارد که از لحاظ زيبايي در تزيين يکي از ديگري بهتر است. در اينجا چند نوع نقش تزييني اسليمي با يکديگر ترکيب شده اند و يکي به روي ديگري قرار گرفته و زمينه از اسليمي برجسته پوشيده شده است.
محراب گنبد علويان همدان نيز در زمان سلجوقيان بنا شده است. «پروفسور پوپ» درباره آن مي گويد: «از نظر استادي و مهارت در اجراي طرحها و زيبايي در جزييات نقش، اين گچبري از شاهکارهاي نوه خود محسوب مي شود.»
مي توان گفت که نقش گچبري اين مقبره با عالي ترين نقشه قالي برابري مي کند. حاشيه مزين خط کوفي دور طاقي که محراب در آن قرار دارد نيز خالي از لطف و ظرافت نيست. نظير اين کتيبه عالي در بيشتر مساجد اسلامي ديده شده که محض نمونه، بايد به حاشيه کوفي مدرسه حيدريه قزوين اشاره کرد که از شاهکارهاي گچبري کتيبه کوفي مي باشد.
از زمان سلجوقيان در دماوند مسجدي به يادگار مانده که گچبري محراب اين مسجد بسيار قابل توجه است. در عهد مغول هم براي تزيين محراب از گچبري استفاده شده و محراب مسجد جامع رضائيه، از بهترين آثار اين دوره است. بلندي اين محراب 7 متر و 82 سانتي متر و عرض آن 5 متر و 48 سانتيمتر است. گچبري زيباي آن شبيه توري است. چند کتيبه جالب توجه در ميان طرحهاي گچي کنده شده است، بين ستونهاي طرفين اين محراب اين جمله نوشته شده: «عمل عبدالمؤمن بن شرفشاه النقاش تبريزي في شهر ربيع الاخر سنه ست و سبعين وست ماه». ترجمه: کار عبدالمومن پسر شرفشاه نقاش تبريزي مورخ ربيع الاخر سنه 679 هجري.
دو محراب با تزيين گچبري در بسطام باقي مانده، يکي از آنها محراب مرقد بايزيد است که سطح داخلي آن نقش هندسي دارد. دو کتيبه به خط نسخ بالاي آن است و دور محراب کتيبه هاي خط کوفي سطح بزرگي را پوشانده است.
در مسجد جامع مرند محرابي ديگر با تزيين گچبري موجود است که از نظر ساختمان در صف محرابهاي خوب قرار نمي گيرد و کتيبه اي روي آن است که آن را به زمان سلطنت ابوسعيد نسبت مي دهد.
مسجد ورامين هم در زمان سلطنت ابوسعيد بنا شده است. در فضاي زير گنبد اين مسجد محرابي که گچبري تزييني اش فضاي بسيار زيادي را اشغال کرده است، اين محراب در زمان شاهرخ و به هنگام تعمير ساخته شده و کاملاً تمام نشده است.
در مسجد جامع ساوه، در محوطه زير گنبد محراب، گچبري قشنگي است که با رنگهاي مختلف نقاشي شده است. اين گچبري را ابتدا با ماده اي سفيد رنگ پوشانده اند تازمينه را براي نقاشي مناسب کنند. محراب ديگر در مسجد ميدان ساوه است که گچبري شده است. محراب مسجد ميدان ساوه به ظرافت و بزرگي محراب مسجد جامع نيست، ولي چهار قسم کتيبه کوفي و نسخ روي آن تزيين و نقش کرده اند که محض همين کتيبه ها محراب معروفي شده است. شکل19-20
نارون2
8th December 2012, 12:29 PM
نگاهي به تزيين محراب
محراب در مسجد مکاني است براي پيشواي مذهبي، هنگامي که نماز را به صورت جماعت مي گزارد. محراب معمولاً در ضلع جنوبي ديوار مساجد، رو به قبله نمازگزاران بنا مي شود، گاهي از سطح صحن مسجد گودتر و گاهي در قسمتي از ديوار فرو رفته است. همان گونه که به آراستن گنبدها و مناره ها و پوشش ديوار داخلي و خارجي مساجد در ايران پرداخته اند و کوشش مي کرده اند که کمال ذوق و هنر را در آراستن آنها به کار برند، هنرمندان ايراني محراب را هم عرصه هنرنمايي خود قرار داده تا قبله نمازگزاران خالي از لطايف هنري نماند و عابد را در خلوص و صفاي عبادتش ياري دهد. به موازات تحولاتي که در هنر تزييني ايران بعد از اسلام رخ داد محرابها هم از گوناگوني کم نظيري برخوردار شدند، چنانکه کمال هنر گچبري و کاشي کاري در آراستن محرابها نمايان شده است.
اين عنصر معماري در مسجد جهت قبله را معين مي کند و معمولاً به صورت طاق نما و نصف استوانه و يا نصف منشور است که سقف آن را يک نيم گنبد تشکيل مي دهد ولي تاريخ استعمال آن - همانطور که گفته شد- مشخص نيست و جاي آن را در مسجد ابتدايي مدينه نيز معين نکرده اند. استفاده از اين طاق نما يا نيم حجم که نقطه مورد توجه مسجد است و معمولاً منبر در کنار آن قرار دارد، در بعضي از کشورها و بعضي مذاهب قبل از اسلام نيز معمول بوده است. در ميان مجموعه بناهاي مراکز شهرهاي رومي، از جمله رم، تالار مستطيل و ستون داري به نام «بازيليک» ساخته و به عنوان تالار محاکمات از آن استفاده مي شده است. در دو انتهاي اين تالار، معمولاً دو فضاي نيم مدور به نام «آبسيد» وجود داشته و احتمالاً محل جلوس هيئت قضايي بوده است. در مسيحيت از بازيليک رومي براي کليسا استفاده شد و با تغيير مدخل و جهت، يکي از آبسيدها به عنوان محراب انتخاب گرديد.
منبر
منبر محل جلوس وعاظ براي بيان مسائل مذهبي است، ولي اين عنصر که در فرهنگ نظام از آن به نام تختي که داراي يک پله يا بيشتر باشد و بر آن خطيب و واعظ و ذاکر مي نشيند ياد شده است، نوعي صندلي است و صندلي از قديم الايام در ايران، مصر، بين النهرين و ساير کشورهاي خاورميانه معمول بوده است. مي گويند پيغمبر اسلام (ص) در سال هفتم هجري منبر خود را ساخت و اين منبر داراي دو پله بود و بعدها به تدريج منبرها به صورت چند پله درآمد. شکل 22
هنر کاشي پزي و کاشي کاري در تزيين
هنگامي که در کاشان طريقه حرارت دادن قطعات بزرگ سفال را آموختند، محرابها را با سفال لعابي پوشاندند. از مشهورترين محرابهاي کاشي کاري، سه محراب در مرقد حضرت امام رضا در مشهد مي باشد که عمل محمدبن ابي طاهر است (اين شخص از خانواده هاي کاشاني بود که راز سفالسازي در آن خانواده از پدر به پسر به ارث مي رسيد). محراب ديگري در حرم مطهر حضرت رضا (ع) وجود دارد که اين محراب با معيارهاي معماري طراحي
نارون2
8th December 2012, 12:31 PM
مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایرانمعماران و هنرمندان مسلمان در ساخت و طراحی مساجد نهایت ذوق و خلاقیت هنری خود را بیتوجه به اجر مادی آن به کار می برند.
معماری مساجد در ایران یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه را به نمایش میگذارد که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
از همان ابتدای ظهور اسلام تا کنون ، ملتها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد، با فرهنگها، آداب و رسوم و به ویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمینهای وسیعی که از اندلس در باختر تا جنوب خاوری آسیا امتداد دارد، تلاش کردهاند.
http://www.uan.ir/manage/photo/3307-95819.JPG
بر این اساس هر آنچه که دیروز و امروز تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمینهای گشوده شده، با سبکها و شیوههای شناخته شده، اندلسی ـ آفریقای شمالی ـ شامی و مصری ـ ایرانی و بینالنهرینی ـ عثمانی ـ هندو ـ یمنی و عربستانی ایجاد شده است، در حقیقت هنر مردمان ساکن در این نواحی است که دیرزمانی پیش از ظهور اسلام هر کدام دارای تمدنهای درخشانی بودهاند، و اینک در پرتو تعالیم اسلام دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شدهاند.
اگرچه به ظاهر واجد تفاوتهایی بودهاند که بیش از همه در شیوه تزیین بنا، تجرید و درک هنری مبتنی بر برخی جنبههای فرهنگی مانند آداب و رسوم قومی و سنتهای قبیلهای، اقلیم، عادتها، معیارها و هنجاریهای مورد قبول آنها بوده است.
معماران و هنرمندان مسلمان تاکنون نهایت ذوق و خلاقیت هنری خویش را بدون توجه به اجر و مزدی بذل کردهاند، به گونهای که گاه حتی از نصب نام و نشان خود هم غافل شدهاند.
در بنای بسیاری از مساجد در سرزمینهای اسلامی هنرهای گونهگون در انبیق این خیزش سترگ به هم درآمیخته و معماری در این میان نقش توازنکنندهای ایفا کرده است. کاشیکاری، نقاشی ، گچبری ، منبتکاری ، خوشنویسی ، خطاطی کتیبهها ،حتی صوت خوش و موسیقی دلانگیز در صدای مؤذن و قرائت کتابخدا.
بدان گونه از بررسی یافتههای باستانشناسی در نجد ایران حاصل آمده، پوشش گنبدی با قاعده مدور، نخستین بار به وسیله معماران هنرمند دوران مقدم ساسانی و در بنای کاخهای خسروان، هم چون کاخ اردشیر بابکان در فیروزآباد و کاخ سروستان به کار رفته که این وضعیت صرف نظر از پوشش فضاهای وسیع و رفیع، شکوفایی بیرونی و درونی اینگونه بناها را فراهم میآورد که پیشتر با استفاده از قابهای مربع متحدالمرکز با چرخشی به مقدار نیم قائمه بر روی قاب زیرین و محاط در آن زیگوراتی را به وجود میآورد، ساخته میشد.
اکنون تبدیل آن به شکل مدور، در واقع تحولی در جهت دست یافتن به نرمش و ایستایی بهتر و تقسیم یکنواخت و متوازنتر نیروهای موجود در بنا بوده است.
به علاوه این تمدید خردمندانه، معمار را از لزوم بهکارگیری احجام و عناصر ساختمانی حجیم و وزین که از پیش برای پوشش فضاهای اصلی و جنبی فراهم آورده بود، بینیاز کرده و در عوض استفاده از آجر و یا سنگ با ابعاد کوچک و قابل حمل را مقدور میساخت و کار ساختن و پرداختن را آسان میکرد.
بناهای فاخر و نفیسی که از رهگذر این ابداع هوشمندانه حاصل میآمد، این بار مقدر بود تا در شکلدهی به بنای مساجد اسلامی و در خدمت به اهداف مقدس و جهانبینی نو کمر ببندد. ابتکار عملی که در خاستگاه اسلام به کلی بیسابقه بوده است.
در آغاز تقریبا همه مساجد اسلامی در جای معابد، کاخها و کلیساهای سرزمینهای مفتوح و با استفاده از عناصر و مصالح موجود در آنها ساخته میشد.
مسجد جامع اموی دمشق به عنوان مسجد و مرکز اسلامی که هم پارلمان بوده و هم محلی که به امور جاری مسلمانان میپرداخت، با هدف نشان دادن قدرت جامعه جوان مسلمانان، در محل پرستشگاه ژوپیتر، خدای خدایان رومی که سابقا به کلیسا مبدل شده بود، ساخته شد.
در ایران هم اغلب آتشکدهها تبدیل به مسجد شدند از آن جمله میتوان از مسجد جامع اصفهان در عهد خلافت منصور نام برد.
مسجد ایرانی علاوه بر افزودن گنبد به فضای شبستان به کمک یک هندسه گامبهگام و ایجاد ایوان که به شکوه و جلال آن میافزود، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که لطافت و ظرافت در آراستن و تزیین بدنه در داخل و خارج بنا، از آن جملهاند.
با این همه میراث متقدمان و تتجربه به جای مانده از آنها توام با تنوع و تجربههای سنتی در استفاده از فرم و فضا به ویژه در معماری مساجد، قرنهاست که به کمال رسیده و به بلوغ هنری و ماندگاری فنی دست یافته است.
تبلور این امر را میتوان در بنای کوچک زیبا و ظریفی همچون مسجد "شیخ لطفالله" اصفهان که در اوج زیبایی، ادراک علمی و استادی مسلم است، به وضوح مشاهده کرد.
ویل دورانت مورخ مشهور و معاصر آمریکایی در باره این شاهکار بیمانند تووصیف جالبی دارد. او در تاریخ تمدن خود و در آغاز عصر خرد مینویسد: بیش از همه داخل مسجد دارای زیبایی شگفتانگیزی است که شامل نقوش اسلیمی، اشکال هندسی، چنبره[ایی با طرح کامل و یک شکل است. در این جا هنر مجرد (آبستره) را میبینیم ولی با منطق و سبک و اهمیتی که هرج و مرج مبهوتکنندهای را به عقل عرضه نمیکند، بلکه نظم قابل فهم و آرامش فکری را میرساند.
پروفسرو پوپ، ایرانشناس و مستشرق معروف معاصر در کتاب خود «بررسی هنر ایران» مینویسد: «کوچکترن نقطه ضفعی در این بنا دیده نمیشود. اندازهها بسیار مناسب اند، نقشه آن بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
مهدی عباسی
عضو انجمن مفاخر معماری ایران
نارون2
8th December 2012, 12:34 PM
مسجد امام شاهکار معماری جهان
توضيحاتی بيشتر در مورد خصوصيات مسجد شاه (امام) اصفهان:
http://i13.tinypic.com/66wbhiu.jpg
اين مسجد كه در ضلع جنوبى ميدان امام قرار دارد در سال 1020 هجرى به فرمان شاه عباس اول در بيست و چهارمين سال سلطنت وى شروع شده و تزئينات و الحاقات آن در دوره جانشينان او به اتمام رسيده است. معمار مهندس آن استاد علىاكبر اصفهانى و ناظر ساختمان محبعلى بيك الله بوده اند. اين مسجد شاهكارهاى جاويدان از معمارى، كاشىكارى و نجّارى در قرن يازدهم هجرى است.از نكات جالب توجه اين مسجد، انعكاسصوت در مركز گنبد بزرگ جنوبی آن است. ارتفاع گنبد مسجد 52 متر و ارتفاع منارههای داخل آن 48 متر وارتفاع منارههای سردر آن در ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهای مرمر يكپارچه وسنگابهای نفيس، از ديدنيهای جالب اين مسجد است. كتيبه سر در مسجد به خط ثلث غليرضاى عباسى و مورخ به سال 1025 حاكى از آن است كه شاه عباس اين مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذيل این كتيبه به خط ثلث محمد رضا امامى، كتيبه ديگرى نصب شده كه به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بيكالله تجليل شده است. مسجد شاه يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشيكارى و حجارى ايران در قرن يازدهم هجرى است و آخرين سال تاريخى كه در مسجد ديده مىشود سال 1077 هجرى يعنى آخرين سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجرى يعنى اولين سال سلطنت شاه سليمان است و معلوم مىدارد كه اتمام تزيينات مسجد در دوره جانشينان شاه عباس كبير يعنى شاه صفى و شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است. كتيبههاى مسجد شاهكار خطاطان معروف عهد صفويه مانند عليرضا عباسى و عبدالباقى تبريزى و محمد رضا امامى است. تزيينات عمده اين مسجد از كاشيهاى خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربى مسجد قطعه سنگ سادهاى به شكل شاخص در محل معينى تعبيه شده است كه ظهر حقيقى اصفهان را در چهار فصل سال نشان مىدهد و محاسبه آن را شيخ بهائى دانشمند فقيه و رياضيدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. از نكات جالب در مسجد شاه انعكاس صورت در مركز گنبد بزرگ جنوبى است ارتفاع گنبد عظيم مسجد شاه 52 متر و ارتفاع منارههاى داخل آن 48 متر و ارتفاه منارههاى سردر آن ميدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاى مرمرى يكپارچه و سنگابهاى نفيس از ديدنيهاى جالب مسجد شاه است.
كتيبه سر در با شكوه مسجد به خط عليرضا عباسى خوشنويس نامدار عصر صفويه است كه تاريخ آن سال 1025 ذكر شده است.
اسپرهاى طرفين در ورودى 8 لوحه با نوشته هايى مشكى بر زمينه فيزوهاى دارند كه در هر يك از اين اسپرها 4 لوحه كار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نيز كتيبه هايى با عبارات و اشعارى وجود دارد. تخت سنگ بزرگى نيز در ضلع غربى جلوخان هست كه از نوشته هاى آن تنها بسم الله الرحمن الرحيم به جا ماند. كتيبه نماى خارجى سردر، خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت وجود دارد.
اشعارى به خط نستعليق در اصلى مسجد را كه پوشش نقره و طلا دارد. زينت بخشيده است در اين اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذكر شده است. اشعار فوق الذكر 16 بيت است كه هشت بيت آن بر يك لنگه و هشت بيت دیگر بر لنگه ديگر آن به طور برجسته نقش بسته است. اين در، در ضلع جنوبى واقع است.
این مسجد عظيم داراى دو شبستان قرينه در اضلاع شرقى و غربى صحن است. يكى از اين شبستانها (شبستان شرقى) بزرگتر اما ساده و بى تزيين است و ديگرى (شبستان غربى) كوچكتر است اما تزييناتى با كاشيهاى خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نيز از زيباترین محرابهاى مساجد اصفهان است.
در دو زاويه جنوب غربى و جنوب شرقى دو مدرسه به طور قرينه قرار دارد كه مدرسه زاويه جنوب شرقى را كه حجرههايي نيز براى سكونت طلاب دارد، مدرسه ناصرى و مدرسه زاويه جنوب غربى را سليمانيه مىنامند.
ارتفاع ايوان بزرگ جنوبى مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفين آن قرار گرفتهاند كه ارتفاع هر يك از آنها 48 متر است. اين دو مناره با كاشى تزيين شدهاند و نامهاى محمد و على به طور تكراراى به خط بنايى بر بدنه آنها نقش بسته است.
گنبد بزرگ مسجد تزئينات جالبى از كاشيكارى دارد و نيز دارى كتيبهاى به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشى خشت لاجوردى است.
http://i17.tinypic.com/52gcg29.jpg
http://i10.tinypic.com/4qqfpn5.jpg
نارون2
8th December 2012, 12:36 PM
مسجد گوهر شاد
http://www.nasimerezvan.com/images/user/gallery/thumbnails/7_07.jpg
یک از بناهای باشکوه عهد تیموری اوایل قرن نهمهجری مسجد گوهرشاد است که در جنوب حرم قرار داردـ بانو گوهرشاد ، همسر شاهرخ میرزاتیموری ، در سال 821 هـ ق این مسجد را بنا نهاد .
ـ در تزئین مسجد دستانفرزند هنرمندش بایسنقر میرزا شاهکارهایی استثنایی برجای گذاشته شده است .
ـ اینمسجد توسط معمار معروف ایرانی قوام الدین شیرازی ساخته شده است .
ـ تاریخ بنایمسجد در کتیبه سردر ایوان مقصوره با کاشی معرق به چشم می خورد .
ـ مسجد با صحنیبه وسعت 2800 متر مربع و 6048 متر مربع زیربنا دارای 4 ایوان و 7 شبستان و 6 درب میباشدـ نام بانوگوهرشاد بانوی مسجد در ایوان شمالی معروف به ایوان دارالسیادهبرکاشی معرق به خط ثلث نوشته شده است .
ـ این ایوان با معرق کاری زیبا تزئین شدهاست و در سر درب ورودی آن به حرم مطهر پنجره ای نقره ای از آثار قاجاریه نصب شدهاست .
ـ طاقهای گنبدی شکل و بنای گنبد و مناره های مسجد با ویژگی و تزئینات خاصو با استفاده از سبک مقرنس ، هم چنین نقوش و خطوط دیواری بر روی زمینه گچی و معرقکاری عصر تیموری جلوه های بی نظیر را به نمایش گذاشته است .
ـ گفتنی است اینبنای باستانی نمونه کامل و برجسته هنر ایرانی به شمار می رود که تمام خصوصیات وویژگیهای معماری سنتی در آن به کار رفته است .
ـ ایوان جنوبی مسجد با نام ایوانمقصوره دارای 500 متر مربع مساحت و 37 متر طول و 5/25 متر ارتفاع می باشدـگنبد رفیع فیروزه ای مسجد بر فراز ایوان مقصوره بر عظمت این بنا افزوده است .
ـارتفاع گنبد 41 متر و فضای خالی بین دو پوشش گنبد 10 متر است .
ـ سطح خارجی آنبا آجر لعاب دار و یک کتیبه با خط کوفی تزئین یافته است .
ـ در دوطرف ایوان دومناره با ارتفاع 43 متر از کف مسجد ساخته شده است که بر شکوه و عظمت هرچه بیشتر آنافزوده استو برروي آن ها اسامي مقدس الله نقش بسته استـ محراب یک پارچه از سنگ مرمر با تزئینات و کنده کاری و کتیبه ایدر میان مقرنس کاریها حکایت گر هنر آن دوران است .
ـ منبر معروف صاحب الزمان : در کنار محراب ایوان مقصوره منبر بزرگی قرار دارد که در بین مردم به منبر امامزمان ( عج ) معروف است .
ـ این منبر نفیس از چوب گردو و گلابی با شیوه منبتکاری بدون به کار رفتن میخ و یا هر فلز دیگر در آن به دست پرتوان استاد محمد نجارخراسانی منبت کار معروف عصرفتحعلی شاه قاجار ساخته شده است به اميد اينکه در زمان ظهور صاحب الزمان (عج) مولا از اين منبر استفاده بفرمايند انشا الله .
همينک بانو گوهر شاد در مسجدي که در هرات افغانستان با سبک معماري و وسعت و ابعاد همين مسجد بنا نموده است دفن گرديده است روحش شاد
نارون2
8th December 2012, 12:40 PM
معماري و ساختمان مسجد :
معماري مسجد را مي توان از زواياي مختلفي نگاه كرد . در اين بخش آن دسته از ويژگي هاي معماري مسجد كه آن را به نوعي از ساير بنا ها متمايز مي كند مد نظر است و ضوابط و معيار هاي عام طراحي كه فارغ از موضوع و عملكرد خاص بنا در قالب ضوابط تدوين شده در اختيار است مفروض به حساب آمده اند ( به عنوان مثال ، ضوابط و مقررات ايستايي ، ضوابط وابسته به ابعاد و فضاي لازم براي به كار گيري نمازگزاران ، مسائل عمومي تاسيساتي و به ويژه خروجي اضطراري و نظاير آن ) .
در اين فرصت به آن دسته ضوابط و معيار ها پرداخته مي شود كه خاص مسجد و عملكرد آن است . لذا مهمترين عملكرد مسجد ، كه نماز جماعت به همراه مقدمات و شرايط وابسته به آن است به عنوان عامل تعيين كننده محور كار قرار گرفته است .
معماري عملكردي مسجد :
عمده ترين وظيفه مسجد فراهم ساختن بستر و مكان مناسب براي اقامه نماز جماعت است ، كه از بانگ اذان كه دعوت به اقامه نماز است و پس از طي مقدمات آمادگي نماز چون تطهير ، وضو ، تشكيل صفوف و جز آن ، تا خروج كامل نمازگزاران از مسجد پس از اتمام نماز ادامه مي يابد. به علاوه ، سخنراني ها ، عزاداري ها و كارهاي فرهنگي جنبي در مساجد نيز بايد مد نظر باشد . برخي از قسمت هاي اين فصل به ابعاد شهري بر مي گردد : صداي اذان مسجد چه بردي بايد داشته باشد ، حداكثر فاصله زماني بين شنيدن اذان و رسيدن به مسجد چقدر است ، و نظاير اينها .
- محل اقامه نماز جماعت معمولا شبستان است ، بجز مناطقي كه در گرماي هوا ، شب ها معمولا نماز در صحن حيات اقامه مي شود . نماز جماعت احكامي دارد كه ناظر به صحت برگزاري آن است . اما از ميان احكام ياد شده چند حكم در شكل گيري و معماري تاثير تعيين كننده دارند . در زير به اين دسته احكام و آثار آنها در شكل گيري معماري مسجد اشاره مي شود .
1-اعتقاد و بينش معماري (http://www.mosques.ir/m4_0.htm)2-جهت قبله - اتصال صفوف (http://www.mosques.ir/m4_1.htm)
3-آستانه ورود به شبستان - کفش کن (http://www.mosques.ir/m4_2.htm)4-وضو (http://www.mosques.ir/m4_3.htm)
5-آستانه ورود به (http://www.mosques.ir/m4_4.htm)مسجد (http://www.mosques.ir/m4_4.htm)6-اساس سازه ای مساجد (http://www.mosques.ir/m4_5.htm)
اعتقاد و بينش معماري
بناي مسجد در بردارنده رسالت ديني و اجتماعي است و در واقع همچون آينه اي است كه شرايط اجتماعي عصر خود را منعكس مي كند . معماري مسجد به گونه اي مسير تحولات و تغييرات ايجاد شده در شيوه زندگي جوامع مسلمان را نشان مي دهد ، و نمايانگر عمق برداشت هاي فرهيختگان و سازندگان هر زمان از جوهره ذهنيت و ايمان جامعه مسلمان معاصر آن است . از اين حيث بناي مسجد مي تواند جايگاه و درجه تمدن و همچنين ميزان و ماهيت جهان بيني مسلمانان هر عصر را پيش چشم قرار دهد . معماري مسجد افزون بر اينها بر اركان معرفتي ديانت اسلام تكيه دارد و به پشتوانه همين معرفت است كه معمار بناي مسجد به ابعاد و درجات ذهني جامعه زمان خود درك و بر آن احاطه پيدا مي كند و در مي يابد كه آنچه در بدو امر معماري مسجد را توصيه مي كند ، اصالت موضوع و منطق وجودي آن است و نه صرفا زيبايي آن ، كه در بعدي جداگانه در خور بحث و بررسي است . معماري مسجد ، علاوه بر اين از نظم اجتماعي و محل استقرار خود الهام مي گيرد و تجسم اين نظم در كالبد ساختمان مسجد به ابتكار و توانايي معمار طراح آن وابسته و نيازمند است .
نظم فكري گذشتگان و ديدگاه ها و نو آوري هاي آنها ، با گذر از لايه هاي نيروي ابتكارات معماران عصر است كه در قالب مباني فكري جديد و امكانات فناوري هاي زمان حال ريخته مي شود و نظم و نظامي تازه – و در نتيجه جلوه اي جديد – را به منصه ظهور مي رساند . مفهوم و جوهره همين نظم و نظام تازه است كه خصلتي جاودانه پيدا مي كند .
معماري مسجد بايد نيروي تعقل و خرد انسان سازنده و هوش و ذكاوت او را در قالب هاي معمارانه بريزد ، به طوري كه بناي مسجد بتواند اعتلاي روح و سير عرفاني به سوي كمال و ظرافت و خشوع عبادي را در عمق وجود انسان مسلمان پرورش دهد .
معماري مسجد اگر بخواهد به عنوان اثر هنري مطرح شود ، بايد بتواند عصاره انواع مفاهيم هنر را كه در ذهنيت بشري متبلور است در خود جمع سازد و آنها را ارائه كند.
در معماري مسجد گذشته و حال و آينده ، با زندگي و فرهنگ جامعه يگانه مي گردد و جوهره آن به طور همزمان در بعد تمامي اين جنبه ها صورت وقوع پيدا مي كند و متجلي مي شود .
اساسا معماريي كه با جلوه هاي فرهنگي جامعه هم رويداد نباشد ، وجود ندارد و معماري زمان حال تنها وقتي وجود پيدا مي كند كه مجموعه برداشت هاي ما از معماري گذشته و شمايي از آينده را در خود جمع داشته باشد .
در فرهنگ و همزيستي و هم رويدادي جلوه هاي ماندگار معماري گذشته ، ما حق نداريم در قالب هاي شناخت و معرفت امروزي خود آنها را صرفا متعلق به گذشته بدانيم ، چرا كه اين جلوه ها همه به امروز نيز تعلق دارند چنانكه مجموعه ي آثار گذشته و حال ، خود نيز جملگي به آينده تعلق خواهند داشت .
تاثيرات آنچه كه در حيات واقعي ساختمان هاي مساجد اتفاق افتاده ، بسيار شگفت آور است و گاه به عنوان تجربه هايي بسيار غني و عبرت آموز در زندگي انسان هاي نسل هاي بعد نيز جريان پيدا مي كند . نسل هايي كه در دوران كوتاه عمرشان ، در هر برهه از زمان ، و بر هر كشور و شهر و نقطه اي از كره زمين كه باشد ، بر يگانگي و هم رويدادي جلوه هاي گذشته و حال و آينده معماري مسجد صحه مي گذارند. و انسان خردورز هر دوره ضمن آنكه مدعي است در حال زندگي مي كند ، اغلب با كنجكاوي و حيرت ، در هنگامه اين آميختگي و همواره در كانون شگفتي هاي آن ايستاده است .
با تعبير پيش گفته ، به سهولت مي توان به اين نتيجه رسيد كه نبض عنصر ماندگار و زنده فرهنگ و معماري گذشته ، در عصر ما نيز تحرك و تپش دارد و چشم اندازهاي حال و آينده زندگي ما را جذاب تر و با شكوه تر و پر شوكت تر مي كند .
با توجه به مباحث مذكور در پاسخ به اين پرسش كه ار نظر فرهنگي ، معماري گذشته و حال كداميك ارجحيت دارد ، مي توان به اين نكته دست يافت كه اين ابعاد و ويژگي ، ملاك و معيار سنجش ندارند و به عبارت بهتر سنجش ناپذيرند ، چرا كه يگانه اند . شايد از همين روست كه گفته شده است : لازمه برخورداري ، حضور توامان در جلوه هاي گذشته و حال آنست و باز از همين روست كه معماري به طور اعم – و معماري مسجد به طور اخص – بايد با ياد و خاطره رفتگان فرهيخته و رويكردي صميمي و آشنا با آيندگاني كه در راه اند شكل گيرد . بدين معنا معمار بناي مسجد در عرصه اينكار در انچه كه شده و آنچه كه خواهد شد يكجا دخالت خواهد داشت .
معمار امروز مي تواند در ساخت و ساز نسل هاي آينده حضور داشته باشد ، و براي درك . تعمق آثار گذشته نيز قادر نيست آنگونه كه بايد خود را در شرايط آن زمان قرار دهد . بنابراين در تلاش ذهني پر شور خود ، تنها با نوعي هم رويداد كردن گذشته و آينده ، با زمان حال است كه مي تواند به پاسخ هاي آرماني طرح خود نزديك شود .
پايه گذاران اصول معماري ساختمان مذهبي در واقع چونان پيامبران هستند ، و نوابغ هنري تنها با اتصال و اتكا و مباني عبادي و ادياني پيامبران ، موفق به آفرينش آثار بديع و افتخار آميز در اين زمينه شده اند . چنين آثاري به واقع در طريق رهايي از تاريكي ها و ميل به شفافيت ها و تابش انوار ايماني به طور موثر ايفاي نقش كرده اند . از اين رو در معماري مسجد استاد سازنده شخصيتي است كه بيش از همه دل در گرو " او " ( لا اله الا هو ) داشته باشد .
نارون2
8th December 2012, 12:42 PM
الف . جهت قبله
از اولين نكات براي اقامه نماز ، تشخيص جهت قبله است براي ايستادن به سمت آن ، از اين رو فضاي شبستان لازم است در نشان دادن سمت قبله خوانا باشد . اين امر مهم از طريق عنصر شاخص محراب در ديواره سمت قبله تامين مي گردد . معمولا انحرافي كه در اثر زاويه قبله از شمال و جنوب ايجاد مي شود ، مي بايست به نحو مطلوبي در طرح مستهلك گردد كه صفوف نمازگزاران با ديوارهاي طرفين جهت عمود داشته باشند .
ب . اتصال صفوف
از شرايط صحت اقامه نماز جماعت ، اتصال نمازگزار از جلو يا از يك پهلو به صف نمازگزاران است ؛ به اين ترتيب كه فاصله هر نمازگزار با پهلويي يا روبرويي به حدي باشد كه نمازگزار ديگري بين آنان نتواند جاي بگيرد . اگر نماز جماعتي قرار باشد در چند تراز مختلف برگزار شود ، شرط اتصال صفوف اين است كه امام جماعت پايين تر از مامومين باشد .
معمولا محدوده نمازگزار در بهترين وجه مستطيل كشيده در جهت صفوف است . سرانه نمازگزار در شرايط عادي حدود 0.6 متر مربع مي باشد.
براي نمازگزاران بايد از طريق تشكيل صفوف جماعت با امام ، احساس حضور در جماعت وجود داشته باشد . لذا شكل شبستان نبايد به گونه اي باشد كه بعضي از نمازگزاران از مجموعه پرت و جدا افتند و يا در سايه ستون هاي قطور يا پشت ديواره هاي حايل و موانعي از آن دست قرار گيرند . اين امر در مواقعي كه ناچار از طرح نيم طبقه و يا طبقات هستيم حساسيت بيشتري مي يابد .لذا تعبيه جان پناه هاي مشبك در جهت ايجاد احساس حضور در فضاي واحد جماعت توصيه مي شود .
در همين زمينه ، عرصه اي كه براي خانم هاي نمازگزار پيش بيني مي شود ( چه همسطح ، چه با اختلاف سطح با آقايان ) مناسب تر است از كه در صورتي كه شرايط اجازه دهد از پهلو نيز اتصال داشته باشد ، تا در مواقعي كه جمعيت آقايان نمازگزار كم است اتصال صفوف ممكن باشد . ارتفاع نيم طبقه از تراز شبستان نبايد به حدي باشد كه اين احساس حضور خدشه دار شود . براي اين حد نمي توان عدد روشني تعيين كرد چرا كه به متغير هاي زيادي چون شكل و اندازه و تناسبات شبستاني بستگي دارد .
تراز محراب امام جماعت بايد از كف شبستان و حتي فضاهاي جنبي پايين تر باشد ، كه در اين صورت توسعه صفوف جماعت به فضاهاي جنب شبستان در مواقع كثرت نمازگزاران با اشكال مواجه نگردد .
هندسه و شكل شبستان بايد به گونه اي باشد كه با رعايت احكام اتصال صفوف ، حتي المقدور هيچ مانعي براي تشكيل صفوف نمازگزاران وجود نداشته باشد .
ج . آستانه ورود به شبستان
چون صفوف جماعت بايد به تدريج از سمت محراب تشكيل و تكميل شود و نماز خواندن در مقابل در و درگاه كراهت دارد ، محل ورود به عرصه جماعت بهتر است در درجه اول از سمت مقابل قبله پشت سر نمازگزاران و سپس از طرفين باشد و ورود افراد تازه وارد باعث عدم حضور قلب نمازگزاران نگردد .
د . كفش كن
از ضروريات ديگر ، موضوع كفش كن و ازدحام در مواقع ورود و خروج است . مهم ترين مسئله در مورد جا كفشي موقعيت و شكل استقرار آن در مسير رفت و برگشت نمازگزاران است ، به نحوي كه در حفظ بهداشت و طهارت شبستان ، به خصوص هنگام خروج نمازگزاران ازدحام ايجاد نشود .
اگر ضرورت هايي نظير شكل و موقعيت و اندازه زمين ايجاب كرد كه جا كفشي در داخل شبستان قرار گيرد ، اصول ياد شده بايد با حساسيت بيشتري رعايت گردد . وجود جا كفشي در داخل شبستان تا شعاعي از سطح شبستان را براي اقامه نماز نامطبوع مي سازد . سعي در رعايت اين نكته و جدا سازي نسبي عرصه نماز از سطوح عملكردي مختل كننده از ضرورت هاي مهم طراحي است . در اين مورد هرچه همپوشاني عرصه هاي غير نماز و گوشه هايي كه مناسب نماز نيست ( مثل حوزه ورودي ) بيشتر باشد ، عوامل مختل كننده عرصه نماز كمتر خواهد بود .
جا كفشي براي مواقعي كه شبستان با حداكثر ظرفيت ممكن كار مي كند سطح زيادي را اشغال مي كند كه در ساير مواقع بدون استفاده مي ماند لذا وجود گزينه هاي ديگر در كنار جا كفشي به استفاده بهينه از فضا ياري مي رساند. سطح و مقدار جا كفشي بهتر است بر اساس تعداد نمازگزاران در وضعيت مطلوب محاسبه گردد نه بر اساس ظرفيت حداكثر شبستان .
از آنجا كه اهل تسنن تمام زمين مسحد را پاك و مطهر مي دانند، نمازگزار قبل از ورود به صحن كفش هايش را مي كند . چه نماز در صحن و چه در شبستان . در اينصورت هم باز بايد به ازدحام ، تراكم كفش ها و بهداشت فضا توجه شود و انجام كار نيز تا حد امكان تسهيل گردد و همچنين شفافيت بين فضاي صحن مسجد و شبستان حفظ شود كه صحن شبستان حتي المقدور به هم پيوسته به نظر آيند .
نظر به تنوع زياد موقعيت ، منطقه ، اقليم ، اندازه زمين و خواسته هاي كارفرمايان ، يك راه حل واحد ضرورتا جواب مناسبي براي همه جا نخواهد بود از اين رو تشخيص راه حل هاي بهينه به عهده ابتكار و خلاقيت طراح است.
و . وضو
وضو ساختن از مقدمات واجب نماز است لذا امكان وضو گرفتن راحت با همه تاسيسات و تجهيزات و عملكرد هاي جنبي مربوط به آن از نكات مهم در برنامه ريزي كالبدي مسجد به شمار مي آيد . اين امكان از راه هايي چون ابعاد حوض در حيات ، تعبيه تجهيزات لازم در كناره حياط و در كامل ترين شكل خود به صورت حوضخانه و وضوخانه تامين مي گردد . استفاده تركيبي از اين چند امكان در طرح ، علاوه بر مطبوع ساختن فضا پاسخ مناسبي است براي مواقعي كه جمعيت نمازگزار به حداكثر ظرفيت مي رسد .
در انتخاب موقعيت عرصه وضوي آقايان و خانم ها بايد به برخي نكات دقت كرد : رفت و آمد ها تلاقي نداشته باشند ، محدوده ها به نحوي باشند كه حريم ها حفظ شوند و خانم ها به آسودگي براي وضو مهيا گردند ، وضو بسازند و پس از وضو ساختن نيز بتوانند بي مانع به شبستان برسند . به علاوه حتي الامكان مي بايست جهت باد و قرار گيري سرويس ها نيز در نظر گرفته شود .
در كنار وظيفه اصلي وضوخانه كه ايجاد امكان وضو گرفتن است ، ظرايف ديگري نيز بايد مورد توجه باشند . از آن جمله اينكه براي وسائل همراه نمازگزار مثل كيف و كتاب ، چتر و كلاه ، و نيز لباس هايي كه هنگام وضو كنده مي شوند بايد تمهيدات مناسب انديشيد ، به نحوي كه اين وسائل خيش نشوند و مراقبت از آنها نيز در حين وضو امكان پذير باشد ( نظير چوب لباسي ، سكو ، طاقچه و تدابير ابداعات ديگري كه بوسيله طراح انديشيده مي شود ) .
وضوي اهل سنت با شستن پا همراه است كه اين بايد در طراحي وضوخانه مساجد ايشان مد نظر قرار گيرد . كه البته استاندارد هاي خاص خود را دارد . پيش بيني چنين امكاني هر جا كه شرائط اجازه دهد براي همه مساجد توصيه شدني است .
در انتخاب مصالح كف وضوخانه بايد دقت كرد كه به راحتي قابل شستشو باشد ، ليز نباشد ، حتي المقدور از رنگ هاي روشن كه با كوچكترين خاك و گلي هميشه كثيف به نظر مي آيد پرهيز گردد و البته بي دوام و آسيب پذبر نيز نباشد .
همانطور كه امام در جماعت موظف به رعايت اضعف مامومين است ، بناي مسجد نيز لازم است رعايت حال اينگونه افراد را بكند . از جمله توصيه مي شود كه حتي المقدور از اختلاف سطح بي جا و غير ضروري در بين عرصه هاي مرتبط با نماز پرهيز گردد ، مگر اينكه مضيقه خاص يا دليل محكمي وجود داشته باشد كه در آن صورت نيز لازم است تدابير جبراني انديشيده شود . تعداد شير هاي آب در وضوخانه بر اساس تعداد نمازگزار تخمين زده مي شود و بهتر است در طراحي وضوخانه و تاسيسات آن از شير هاي تك لوله استفاده كرد ، به نحوي كه در هر فصل از سال و مطابق با دما قابل تنظيم باشد .
ه . آستانه ورود به مسجد
آنچه ذكر گرديد مروري بود بر ويژگي هاي اصلي فضاهايي كه ظرف انجام مراحل مختلف نماز جماعت يعني ورود به مسجد ، تطهير و وضو ساختن ، كندن كفش ، پيوستن به صف نمازگزاران ، و بالاخره اقامه نماز هستند . در ادامه به عناصر كالبدي اصلي كه در عرف ساخت مسجد به عنوان عناصر تشكيل دهنده بناي مسجد بر شمرده مي شوند اشاره مي گردد .
صحن . در مسير نزديك شدن نمازگزاران به شبستان معمولا صحن قرار مي گيرد . اين فضا وظايفي را به عهده دارد كه در نمونه هاي موجود به شكل و درجات مختلف به انجام مي رسند . از جمله آن وظايف اينهاست : كمك به قرار گيري طرح در بستر خود ، جمع كردن عملكرد ها و عناصر متعدد و متنوع در كليتي واحد ، كمك به توسعه صف نمازگزاران يا استقرار مستمعين در مواقعي كه به هر دليل شبستان از جمعيت پر مي شود ( مثل نمازهاي خاص يا مراسم اعياد و وفيات ) ، فاصله گذاري ضروري بين فضا هاي ورودي ، وضوخانه ، شبستان ، و بالاخره ايفاي نقش مبدل بين فضاي صحن و شبستان . در نمونه هاي موجود صحن در دو صورت ديده مي شود :
الف – صحن به صورت گسترده بناي شبستان را در بر مي گيرد و شبستان همانند كوشك در بخشي از عرصه صحن استقرار مي يابد . در اين حالت سطح صحن به تناسب شكل و موقعيت آن براي عملكردهاي مختلف به خصوص دسترسي ها ساماندهي مي گردد .
ب – صحن داراي بدنه اي كامل است و فضايي دروني را مي سازد كه حياط مسجد شكل مي گيرد . و البته حياط با رواق مطلوبتر است . در طراحي حياط مي بايست برخي نكات توجه گردد : تاثيرات مثبت فضاي حياط بر روحيه نمازگزار در آماده ساختن وي براي عبادت و فراغت از شهر و هياهوي آن ، كه نبايد تضعيف كردد ؛ بدنه هاي حياط بهتر است به عملكرد هايي اختصاص يابند كه با نماز سنخيت داشته باشند و به حيثيت و شان حياط بيفزايند ( نظير ايوان ، رواق ، كلاس ، ورودي ، كتابخانه ) .
چنانچه ضرورت حكم به همجواري عملكردهاي ديگري با حياط مسجد داد ، بايد تمهيداتي انديشيد تا اين همجواري حياط را از يكدستي و يكپارچگي نياندازد ؛ و بايد به شكلي در همجواري با صحن سامان يابد كه با اين معنا سازگاري داشته باشد و به يكپارچگي طرح از نظر فرم عملكرد و معنا كمك كند .
عوامل و اجزاي كالبدي مسجد كه در زمان گذشته مورد توجه طراحان و معماران بوده و فضاي دلپذيري را براي حضور در مسجد فراهم مي آورده اند ، اين ها هستند :
پيش ورودي و هشتي . دالان . رواق و صحن ( حياط ) . حوض يا آب نما . ايوان . شبستان . گنبدخانه ( گنبد ) . مقصوره . محراب . مناره ( گلدسته ) .
همچنين توجه به بدنه ها و حجم خارجي مسجد . جايگاه نماد ورودي در بدنه هاي خارجي . تنوع عرصه ها و فضاهاي داخلي . درجه بندي و ارزش گذاري فضاهاي داخلي . هندسه به كار برده شده در همكف شبستان و مقاطع و عناصر فضايي . استخوان بندي و ساختار
نارون2
8th December 2012, 12:43 PM
اساس سازه اي مساجد
امروزه علم مهندسي ساختمان بسيار گسترش يافته است ، به طوري كه شاخه هاي زيادي با آن مرتبط است . از آن جمله مي توان مهندسي سازه را ذكر كرد . فلسفه وجودي اين بخش از مهندسي آن است كه اعضاي قسمتهاي مختلف ساختمان بر اساس طرح مهندس معمار ، محاسبه مي شود و وضعيت تحليل هر يك از اعضا و نهايتا مصالح مورد نياز در اجراي طرح را نيز معين كند . بديهي است مهندس سازه در طرح اعضاي ساختمان به عوامل مختلف كه به نحوي از انحا بر اعضا تاثير مي گذارد توجه مي كنند و با تحليل اين عوامل طرحي جامع براي كاربرد مصالح ارائه مي دهد و نهايتا اصول سازه اي بنا را معين مي كند . همانطور كه در مقدمه ذكر شد ، مهندسان مسلمان بايد به طراحي و اجراي مسجد آشنا باشند و از عهده آن بر آيند . در مورد مهندس سازه نيز همين گونه است .
مهندس سازه بايد بداند كه مسجد چيست و چه اهدافي در طراحي و ساخت مسجد مورد نظر است . وي بايد بداند مسجد يكي از نمادهاي مشهور جامعه اسلامي است و بايد براي نسل ها ، پا بر جا و استوار باشد . بنابراين در طرح سازه اي مسجد ، ضرايب اطمينان بالاتري مورد نياز است و تحقيقات لازم بايد بسيار ريشه اي باشد تا سازه مورد نظر استحكام و دوام بيشتري داشته باشد . در خصوص رعايت مسائل مربوط به سازه در ادامه مطالبي به اختصار آورده مي شود :
1 – تحقيق و آزمايش هاي زمين شناسي و خاك شناسي به طور دقيق و وسيع انجام شود تا وضعيت زمين و خاك به درستي بدست آيد .
2 – كليه بار هاي وارد بر اعضا محاسبه شود و اعضا با ضرايب هرچه دقيق تر طرح گردند .
3 – سعي شود كه تلفيقي مناسب بين طرح معماري و اندازه هاي محاسباتي به وجود آيد تا طرح جامع معماري و اساس سازه اي با هماهنگي كامل رعايت شود . بدين منظور مشاوره و ارتباط بسيار نزديك طراح و محاسب ضروري است .
4 – نقشه هاي اجرايي ، دقيق و كامل ترسيم شوند و به موقع مورد استفاده قرار گيرند .
5 – با مد نظر قرار دادن روش هاي اجراي اصولي در تمام موارد از مصرف مصالح غير استاندارد و نا مرغوب جدا پرهيز شود .
6 – آزمايش هاي لازم قبل از عمليات با دقت و منطبق با آئين نامه هاي معتبر انجام گيرد .
7 – در اجراي سازه هاي فلزي ، اجراي شاخك گذاري و ايجاد اتصالات لازم براي كلاف سازي و اصول زير بندي نماها با دقت و بر اساس اصول انجام شود .
8 – در اجراي سازه هاي بتني براي زير بند سازي نماها بايد از ميلگرد مطمئن با قطر كافي استفاده گردد و هنگام پيوند ميلگرد با سازه مورد نظر ، سر ميلگرد در جوار قالب تا داده شود . در اينصورت قالب ميلگرد تا شده به آرامي راست مي شود ، و زمينه براي اتصالات در كلاف سازي جهت نماها فراهم مي آيد .
در سازه هاي نيم اسكلت بتني داراي شناژ هاي عمودي و افقي ، موارد اجرايي اتصالات با استخوان بندي بنا براي پيوند اسكلت نما سازي را مي توان مانند نكات مطرح شده در ساختمان هاي بتني به وجود آورد .
امروزه در بعضي موارد عمل شكل دادن به اسكلت بتني ، در قالب بندي شكل گيري و مادگي ( مقعر و محدب ) و در طرح هاي مختلف هندسي انجام مي شود . به خصوص در مواردي ، انواح رسمي بندي ها و حاشيه كشي بر اسكلت بتني را با دورهاي جالب قوسي در قالب بندي ها به وجود مي آوردند تا بعد از بتن ريزي و دكفره كردن قالب ( باز شدن قالب ) نيز اشكالي در اسكلت بتني پديد نيايد . اين كار از ويژگي هاي كارهاي هنري بر روي بتن به حساب مي آيد .
اجراي فرم دهي به اسكلت بتني ، در زمينه كارهاي بتني داراي نماي اكسپوزه كه در نوع خود جالب و گاهي بي مانند است . اصالت اصل نماسازي در كار هاي معماري اسلامي از ضابطه خاص خود پيروي مي كند . بنابراين با تعصب خاص نسبت به اين ضوابط و استفاده و بهره گيري از آنها ، چه در سازه هاي ماسونري ( آجري ) و چه در سازه هاي فلزي و نيمه اسكلت بتني و تمام اسكلت بتني با روش ميلگردهاي مهاري مقاوم . تسمه كشي . نبشي كشي و ساير اتصالات است كه اصل و اساس زيربندي كارهاي تزئيني معماري اسلامي و اسكلت و استخوان بندي كامل بنا به وجود خواهد آمد .
در سازه هاي فلزي اجراي كلاف بندي و زير سازي ، اسكلت نماسازي نيز بوسيله اتصالات و جوش كاري اصولي و بسيار مطمئن و بار بر قابل اجراست . با استفاده از اتصالات ذكر شده در سازه هاي فلزي مي توان كارهاي زيادي انجام داد . از جمله زير بندي نماسازي ها بسيار شگرف و زيبا تحت اصول مباني نماسازي براي زير بندي و تيغه كشي براي كارهاي گچ بري ؛ خطوط مختلف گچي و همچنين بدون زير بندي تيغه بوسيله گلچين معقلي ، خطوط بنايي و معقلي ؛ كارهاي بسيار زيباي كاشي معرق ؛ پنجره هاي معرق مشبك سازي ها ؛ مقرنس بندي ؛ رسمي بندي ؛ يزدي بندي ؛ گونه سازي ؛ طاسه سازي ؛ محراب سازي و پيشخان سازي هاست . همچنين مي توان با ساختن جداره اي سبك و با ضخامت بسيار كم و مقاوم با فاصله اي از اسكلت و استخوان بندي از بنا و با اتصالات مقاوم و كلاف پوششي كاذب به وجود آورد .
اين اجرا وسيله اتصالات اصولي با بينش كافي طراحي و سپس انجام مي شود .
از آن جمله مي توان به نحوه اجراي گنبد با ( سازه فلزي ) اشاره نمود :
معمولا گنبد بر روي چهار ستون قرار مي گيرد ستون ها با در نظر گرفتن ارتفاع مورد نظر ، كلاف مربع شكل ايجاد مي كنند (a) بر روي دهانه ستون ها ، چهار خرپا قرار ميگيرد كه باعث مي شود اين مربع به هشت ضلعي در ارتفاع بالاتر (b) تبديل شود ( اين ارتفاع ناحيه شكنج را تشكيل مي دهد كه در چهار كنج فيلپوش هايي ايجاد مي كند .) يك حلقه هشت ضلعي بر روي خرپا ها قرار مي گيرد (c) كه شرايط لازم براي قرارگيري ساق گنبد ايجاد شود . ساق گنبد به ارتفاع مورد نظر مي رسد (d) و سپس پروفيل هاي قوس گنبد كه قبلا اجرا شده به روي ساق نصب مي شود (e) .
( گنبد مساجد الحميد شهر جديد گلبهار و شهر جديد بينالود از جمله مساجدي است كه با استفاده از اين شيوه ساخته شده است . )
بديهي است با رعايت نكات ياد شده و استفاده از تجربه هاي اجرايي اصولي و تجربه افراد مجرب مي توان بنايي را اجرا كرد كه داراي بيشترين عمر مفيد و بهره دهي دراز مدت باشد . اين مسئله در ساخت مسجد بسيار مهم است . چرا كه بناي مسجد ، بنايي ماندگار است . براي مثال بايد مجددا به مساجد به جا مانده از روزگاران گذشته اشاره كنيم كه هنوز هم قابل استفاده اند . مسجد فهرج يزد در زمان سعيد ابن عثمان و در نيمه نخست قرن اول هجري از خشت ساخته شد . ستون ها و پايه هاي ستبر باربر ( پيل پايه ) و قوس هاي بكار رفته در اين مسجد بيشتر ساساني است ، ارتفاع ديوار ها تا حدي كوتاه و پوشش طاف ها پوشش گهواره اي آهنگ است . گلدسته خشتي الحاقي آن از دوره سلجوقي مي باشد ، كه فقط كف پله هاي آن از آجر بزرگ استفاده شده است در انتهاي گلدسته ، كنگره هايي كه تداعي كنگره هاي سنگي از آثار تخت جمشيد را مي نمايد . پوشش داخلي اندود كاهگل و گچ كاري و تعدادي گلهاي گچ بري شده برجسته در تركيب گلهاي رزاس هخامنشي ، تزئين سازه داخلي مسجد را به وجود آورده است . نماي خارجي اين مسجد ، اندود كاهگل ريگ است . اين مسجد حياط محدودي دارد . اين اثر بسيار ارزشمند خشتي ، از صدر اسلام تا كنون همواره مورد استفاده نمازگزاران بوده است .
ديگري مسجد جامع اصفهان است كه به حق موزه كاملي از هنر معماري به شمار مي آيد . نشانه هاي معماري اسلامي ايران موجود در اين مسجد كه از ادوار مختلف از صدر اسلام تا كنون بر جا مانده ، نمايانگر بسياري از ارزش هاي معماري اين سرزمين است . مسجد امام اصفهان نيز مسجدي منحصر به فرد در دنياي معماري است ، با ويژگي هاي بي نظير خود مانند " پژواك " صداي زير گنبد آن كه در قديم براي پخش خطابه خطيب مورد استفاده بوده است . مسجد شيخ لطف الله ، مسجد سيد اصفهاني ، مسجد ايلخاني اصفهان ، مسجد گوهرشاد مشهد ، مسجد جامع كبير يزد ، مسجد اردستان ، مسجد جامع عتيق شيراز و آثار بسياري كه براي شرح هر يك بايد كتابي نوشت نيز از جمله اين آثارند . اين آثار بسيار محكم و اصولي اكنون به دليل زيبايي و استحكام توجه محافل معماري و هنري بين المللي را به خود جلب كرده اند . بنابراين مي توان گفت كه اين آثار متعلق به دنيا و بشريت است . از اين رو برماست كه مساجد امروزي را از جهت استحكام و نماسازي در مقياسي اصولي بنا كنيم تا روزگار درازي پا بر جا و استوار و قابل استفاده باشند .
معماري مساجد در دوره هاي مختلف تاريخ ، بيانگر اعتقاد و بينش معماري هر عصر است . پايه و اصول طراحي مسجد ، ضمن اشاره به مواردي نظير ساختمان مسجد و معماري عملكردي آن و توضيح جهت قبله ، اتصال صفوف ، آستانه ورود به شبستان ، كفش كن ، وضو خانه ، آستانه ورود به مسجد و صحن به بيان اساس سازه اي مساجد و ارتباط آن با مهندسي سازه مي پردازد.
نارون2
8th December 2012, 12:45 PM
توجه به معماری مساجد یکی از عوامل مهمی است که در جذب افراد و بخصوص جوانان به سوی این مکان مقدس می تواند تأثیرگذار باشد. مسجد به عنوان یک بنای مذهبی و فضای پرستشگاهی در طول تاریخ هنر اسلامی همواره عالی ترین نمونه های معماری و تزئین را داشته و فضایی مقدس بوده است که مومنان آن را از فضای دنیوی پیرامون خود متمایز دانسته و معتقد بوده اند که این مکان با جایگاه قدسی می تواند بر معنای حرکت و کلمات انسان بیفزاید. نکته قابل توجه در معماری مساجد این است که معماری این بناها با بهره گیری از کلام وحی و با تکیه برنیازهای معنوی فطرت انسان بنا نهاده شده اند، از این رو هر انسانی از هر کجای این کره خاکی جذب زیبایی های ظاهری و معنوی معماری این اماکن می شود. جلوه های بسیاری از معماری و هنر در مساجد دیده می شود که این معماری و هنر آمیخته با مهندسی، گچبری، آجرکاری، موزاییک کاری، کاشیکاری، سفالگری، سنگ تراشی، مقرنس سازی، آیینه کاری، کنده کاری، منبت کاری، خاتم کاری، نگارگری، خوشنویسی، تذهیب،پرتو پردازی، فضاآرایی و محوطه سازی ارائه می شود و هر یک به تنهایی نمونه هایی از هنرمندی های بی بدیلی است که در این مکان های معنوی انجام می شود.
گنبد، محراب، گلدسته، ستون و منبر هر یک به نوعی پیامی معنوی را منتقل کرده و نقشی اساسی در اتصال هر چه بهتر به خالق هستی دارند.
در مساجدی که امروزه در کرمان ساخته می شود به معماری اصیل مذهبی آنچنان که در مساجد بزرگ و قدیمی این شهر چون مسجد مظفری و مسجد ملک وجود دارد توجهی نمی شود ولی تلاش بر این است تا با استفاده از هنرمندان خبره ای که در این زمینه فعالیت می کنند گام های مفیدی در نوع معماری مساجد امروزی برداشته شود و از سبک معماری مساجد قدیم و سنتی کرمان از جمله مسجد مظفری، ملک، پامنار، گنجعلیخان، وکیل، چهل ستون و خواجه خضر به طور جدی بهره گرفته شود.
مساجد قدیمی کرمان در معماری شان ویژگی ها و امتیازات مثبتی دارند که توجه دقیق و به کاربردن این ویژگی ها در ساخت مساجد امروزی می تواند حال و هوای مساجد امروزی را هم نیز مانند مساجد قدیمی کند.
مسجد جامع یا مسجد مظفری کرمان در کنار میدان مشتاقیه و ابتدای خیابان شریعتی واقع شده و یکی از زیباترین مساجد ایران است. براساس کتیبه سردر اصلی روز چهارشنبه شوال سال ۷۰۵ هجری قمری به دستور «امیر مبارزالدین مظفر » و استاد «حاج محمد یزدی» ساخت آن آغاز گردید و در اواخر سال ۷۵۵ هجری به پایان رسید. در قسمت غربی مسجد ایوانی است که بنای اصلی آن متعلق به دوره آل مظفر است ولی در دوره های بعدی الحاقات و تعمیراتی در مسجد صورت گرفته است از جمله تعمیرات و الحاقاتی که در دوره صفوی (شاه عباس دوم ) انجام یافته، بخشی از بدنه محراب مسجد است. مسجد با نقشه ۴ ایوانی ساخته شده و دارای سردری رفیع و باشکوه، ایوان، شبستان، مناره و صحـــنی بسیار زیبا است. سردر بزرگ و بلند با کاشیکاری جالب آن، شباهت زیادی به مسجد جامع یزد دارد. در طرف دری که از خیابان مظفری وارد مسجد می شوند سنگی بسیار عالی و شفاف به دیوار نصب است که به سنگ آینه شهرت دارد. این مسجد از یک صحن به ابعاد ۸۴ ۴۷، ۶۶/۵۶، متر وچهار ایوان تشکیل شده که امروزصحن آن وسیعتر شده است. در ایوان ضلع غربی محراب بسیار عالی و زیبایی وجود دارد که حاشیه بالای آن از سنگ مرمر سبز با خطوط بسیار شیوا و دلنشین منقوش و حجاری شده است. ارزشمندترین قسمت بنا، کاشیکاری معرق محراب و سردرشرقی مسجد است. در این مسجد انواع کاشی های معرق، هفت رنگ ساده و چند رنگ کار شده است. ساختمان مسجد به سبک بناهای اسلامی و شامل ۳ ایوان بزرگ غربی (قبله )، شمالی و جنوبی است که در سردر غربی از آثار عهد صفوی است. مناره و گلدسته مسجد در زمان کریم خان زند ۱۱۷۶ هـ .ق مرمت یافته است. مسجد امام یــــــا مسجد ملک یکی دیگر از مساجد سنتی کرمان است که بزرگترین و قدیمی ترین مسجد کرمان و شاید ایران باشد که در جنوب شرقی شهر کرمان در حاشیه خیابان امام خمینی واقع شده است. این مسجد با بیش از ۹۰۰ سال سابقه نخستین مسجد جامع شهر بوده است که تا دوران آل مظفر و ساخت مسجد مظفری کرمان به عنوان هسته ای مرکزی، اجتماعات در آن برگزار می شده است. این مسجد که دارای ۱۰۱ متر طول و ۹۱ متر عرض است، ده ها و صدها بار شاهداجتماع مردم کرمان برای رفع ظلم بوده است. این مسجد از نوع مساجد ۴ ایوانی است که عظیم ترین آنها ایوان بزرگ ضلع غربی است و بقیه در شمال، جنوب و شرق مسجد قراردارند. در دیگر ضلع ها نیز شبستان هایی وجود دارد که معروفترین آنها « شبستان امام حسین (ع) » در ضلع غربی است. ۳ در ورودی در این مسجد دیده می شود که به احتمال قوی، سردر جنوب غربی نخستین ورودی مسجد بوده است و بعدها با دخل و تصرفاتی که در بنا انجام گرفته و بخصوص با ساخت خیابان امام درهای شمالی و شرقی هم باز شده است.
باید تصریح کرد که صورت کلی بنا که امروزه به جای مانده در حقیقت حاصل توجهات و تعمیراتی است که به مرور زمان صورت گرفته تا جایی که به عقیده اهل فن بافت کلی و زیبای اولیه آن کاملاً دگرگون شده است. پیرامون مسجد در گذشته به صورت امروزی نبوده است بلکه این بنای بزرگ مانند نگینی در میان خانه های مسکونی و دیگر اماکن عمومی قرار داشته و در گذر زمان با تخریب بناهای پیرامون حالت اولیه خود را از دست داده است. در قدیمی مسجد، چوبی و کم ارتفاع بوده است و فلسفه کم ارتفاع بودن آن - مانند زورخانه های قدیمی - این بوده که افراد هنگام وارد شدن به مسجد سری به نشانه تعظیم خم کنند و بعد داخل شوند. بنای مسجد چهل ستون نیز در خیابان شریعتی واقع شده و بخشی از مجموعه ساختمانی حاج آقا علی مشتمل است که در سال ۱۳۲۸ه.ق از سوی حاج علی آقا مشهور به زعیم ا.... ساخته شده است. بنای مسجد مشتمل بر سردر، مناره، رواق، صحن و شبستان است. بنا دارای ۲ ورودی یکی از خیابان شریعتی و دیگری از جانب بازار حاج آقا علی است. سردرورودی اخیر مزین به مقرنس کاری و کاشیکاری معرق است. در بالای این سردر ۲ مناره با ماذنه قرار گرفته که با کاشیکاری معرق تزیین یافته اند. بعد از این ورودی، سرسرایی با پوشش گنبدی و تزئینات کاشی معرق قرار گرفته است بعد از سرسرا، شبستان ستوندار مسجد واقع است که به خاطر دارا بودن ۴۰عدد ستون به چهل ستون شهرت یافته است. ستون های سنگی این شبستان ۲ متر ارتفاع و ۹۰ سانتی متر قطر دارند و بر روی آنها پوشش طاق و گنبد شبستان قرار گرفته است. مسجد خواجه خضر یکی دیگر از مساجد قدیمی کرمان است که در محله خواجه خضر کرمان واقع شده و ظاهراً بنای اولیه آن به روزگار فرمانروایی قراختاییان در اوایل قرن هفتم هـ.ق ساخته شده بوده که در زلزله تیرماه ۱۳۶۱ شمسی دستخوش آسیب و ویرانی شده است. بنای قدیمی مسجد دارای ایوان مرتفعی به طول تقریبی ،۱۲ عرض ۸ و ارتفاع ۱۳ متر بوده که در دو طرف آن ۲ایوانچه و بربالای آنها غرفه هایی بوده است. در عقب ایوان شبستانی ستون دار به طول و عرض تقریبی ۲۰*۱۶ متر وجود داشته که پوشش طاق و گنبد آن بر روی ۱۲ ستون قرار گرفته است. بعد از زلزله و ویرانی این بنا سعی شده است تا بنای مذکور مانند قبل تعمیر و معماری شود.
مسجد وکیل کرمان هم در بازار وکیل قرار گرفته و بخشی از مجموعه ساختمانی وکیل است که در سال ۱۱۸۷ هـ.ق از سوی وکیل الملک بنا شده و در دوره قاجار و دوره اخیر بازسازی، تعمیر و تزئین شده است. مسجد با طرح ۴ ایوانی ساخته شده و ورودی آن در بازار قرار دارد. سردر ورودی مسجد دارای مقرنس کاری جالبی از کاشی است. حیاط شمالی مسجد که در اصلی مسجد به آن باز می شود سنگفرش شده و در تعمیرات دوره اخیر نماهای آن با کاشیکاری و آجر کاری تزئین شده است. مسجد دارای ۲ شبستان قدیم و جدید است. شبستان اصلی و قدیمی دارای پوشش گنبدی و کاشیکاری معرق زیبا و ستون های آجری است و در ضلع غربی آن محرابی با تزئینات کاشی خشتی دوره قاجار قرار دارد و شبستان جدید در دوره اخیر و با مصالح جدید ساخته شده است.
مسجد پامنار نیز در اواسط خیابان شهید فتحعلیشاهی قراردارد و از بناهای تاریخی قرن هشتم هجری و بانی آن یکی دیگر از پادشاهان آل مظفر است. این مسجد که در حال حاضر هم دایر است در سال ۷۹۳ هجری به فرمان عمادالدین سلطان محمود برادر شاه شجاع ساخته شده و شامل سردر ورودی و مناره و صحن کوچکی است. نمای سردر با کاشیکاری و مقرنس سازی زیبایی تزئین شده است. مسجد گنجعلی خان یکی دیگر از مساجد قدیمی شهر کرمان است که در ضلع غربی میدان گنجعلی خان قرار داد و از بناهای اوایل قرن ۱۱ ه.ق است که هنوز هم دایر است. تاریخ بنا در کتیبه سردر ۱۰۰۷ قمری و مساحت آن ۲۷/۵ مترمربع به شکل مربع و بدون حیاط است. در محراب آن سنگ مرمری با نقش آتشدان نصب شده است. مقرنسی کاری سقف مسجد گنجعلی خان با ایجاد نقاشی برروی گچ و کتیبه های گچی جلوه خاصی به مسجد داده و موزه ای از هنرهای کاشیکاری، نقاشی، گچ بری، خطاطی و مقرنس کاری است. با وجود داشتن چنین مساجد قدیمی در شهر کرمان با معماری زیبا و سنتی شان بهتر این است که هنرمندان و معماران عزیز در ساخت مساجد امروزی با نگاه تیزبینانه و البته مقلدانه از این مساجد بر معنویت مساجد امروزی نیز بیفزایند.
ندا بنی اسدی
روزنامه ایران
نارون2
8th December 2012, 12:48 PM
نخستين مسجدى که بهدست پيامبر گرامى اسلام بنا شد، الگوى مساجد بىشمار و گوناگونى است که بهدست هنرمندان ايرانى در سراسر سرزمين ايران بنا شده است.
مسجد فهرج يزد يکى از اولين نمونههاى مساجد ايرانى است که از ابتدا براى مسجد ساخته شده است. اما بناهاى ديگرى که بعداً تبديل به مسجد شدهاند. در شهرهاى ديگر ايران به وفور يافت مىشوند. مانند مسجد جامع بروجرد، مسجد نيريز و ... .
با آغاز سده سوم هجرى و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهاى باشکوه و بزرگى در بيشتر شهرها بنياد گرديد. در آغاز اين سده که ابومسلم در خراسان بپا خاست و به براندازى امويان کمر بست، مسجد باشکوه و بسيار بزرگى در پايگاه خود نيشابور بنا کرد که مىگويند شش هزار تن مىتوانستهاند در زير سر پوشيدههاى آن نماز گزارند و نزديک به هشتاد هزار گز زير ساختمان آن بوده است. در آن روزگار نه تنها در نيشابور که در بيشتر شهرها و شهرکها در روستاهاى نامآور ايران مسجدهايى چون مسجد ابومسلم با اندازههاى کوچکتر بنياد شد ک نشان آنها را در جامع ساوه، ابرقو، يزد، نائين و ميبد مىبينيم و تهرنگ بعضى از آنها پس از کاوشهاى باستانشناسى در اصفهان و اردستان و شهرهاى ديگر نيز بدست آمده است.
از سدهٔ سوم تا چهارم و آغاز سدهٔ پنجم هجرى بيشتر مسجدهاى ايران به همين شيوه بنياد مىشد. اما هر روز بر زيبايى و نغزى آن مىافزودهاند تا روزگار آن کاکويه که نغزکارى به والاترين پايهٔ خود مىرسد. (شبستانهاى جامع اصفهان به روزگار آلبويه و آلکاکويه). و هرگز ديگر هنر ما بدان پايگاه والا دست نيافت. در همان روزگار در برخى شهرها و روستاها مسجدهاى کوشکى نيز بنياد مىشد، که نامآورترين آنها جامع بروجرد است.
از سدهٔ پنجم هجرى کمکم گنبدخانه در کنار مسجد شبستانى بنياد مىشود که گاه گسيخته و گاه پيوسته است.
نشان مسجد دو ايوانى از سدهٔ هفتم درست است و هنوز دو ايوان مسجد زوزن هنوز برپا است. پس از آن مسجد فريومد را مىبينيم که دو ايوانى ساخته شده. اينگونه مسجدها تنها در استان خراسان ديده مىشود و اگر در استانهاى ديگر هم باشد در آغاز چنين نبوده و در پى دستکارىها و افزودههاى تازه چنين چهرهاى يافته است. چنانکه بيشتر مسجدهاى چهار ايوانى امروز هم مانند جامع اصفهان، مسجد نوشيراز از آغاز شبستانى بود، که چند دهانه از شبستانهاى چهاربر آنرا برداشته و بجاى آن ايوان ساختهاند. به همين شکل در مسجد جامع ساوه در ايوان پديد آمده که روبروى هم نيستند. مسجد جامع سمنان يک ايوان در پيش گنبدخانه دارد که پيش از سده هفتم روبروى شبستان کهنتر ساخته شده است؛ اما مسجد جامع يزد هم باز يک ايوانى است. با اينکه بيشتر مسجدهاى همزمان آن چون مسجد جامع ورامين چهارايوانى است.
مسجد يکايوانى تا يکى دو سده پيش ساخته مىشد. چنانکه مسجد جامع رجبعلى در خونگاه و مسجد جامع تهران نيز چنين است.
از سدهٔ نهم هم مسجد يک ايوانى داريم که در نگاه اول چهار ايوانى به نظر مىرسد (مسجد جامع نو و يا مسجد امير چخماق يزد).
پس از سده هفتم بيشتر مسجدها چهار ايوانى است. از اين پس ديگر مسجد چهار ايوانى چنان بهچشم آشنا شده بود که اگر مسجدى چنين نبود گونهاى کاستى براى آن بهشمار مىآمد.
در ايران زمين از روزگار ديرين در پيش نيايشگاه و بيرون از آن، جايى براى شستوشو در نظر گرفته مىشد که نيايشگر و نمازگزار پيش از ورود به نيايشگاه، پليدىها را از خود دور کند و آماده نيايش شود. در ميان اديان آسمانى و آيينهاى يکتاپرستي، اسلام پيش از همه و همه جا بر پاکيزگى پاى فشرده است.
در نيايشگاههاى کهن پادياد (وضوخانه) را در پيش درگاه اما در ژرفا مىساختند. تا چندى پيش اين پاديادها يا گودال باغچهها هنوز ديده مىشد.
اين گونه گودال باغچهها در يزد، نائين، اردستان، زوراه، کاشان و بسيارى ديگر از شهرها ديده مىشود.
پيرامون مسجد نيز هميشه گذر و بازار و کوچه سرپوشيده (ساباط) بود تا آلودهاى نتواند در کنار آن درنگ کند.
در بازارچههايى که به باروى مسجد مىپيوست دکانها را به بارو نمىچسباندند و بجاى رده دکانها طاقنمايى مىساختند که پاسخگوى دهانه دکانهاى آن سوى بازارچه باشد.
همچنين اگر مدرسهاى در کنار مسجد بنا مىشد، پيوسته، با بارو و ديوار مسجد بجاى اتاق راهرو مىساختند.
يکى از اندامهاى وابسته به مسجد، روغنگرى و روغنکشى بود که روغن چراغهاى آن را فراهم مىکرد.
ميانسرا و پيشگاه درونى مسجد با استخر بزرگ و پرآب و گهگاه جوى آب روان و باغچههايى با درختان سايهافکن، نمازگزاران و مسجديان را به ياد بهشت مىانداخت.
در بيرون مسجد و در پيشگاه آن نيز دربندى بنام پيشخان يا جلوخان جاى داشت که بيشتر ساختمانهاى وابسته به آن مىپيوست. (جامع يزد، مسجد مظفرى کرمان و مسجد امام قزوين، بروجرد و ...) گاهى در پيش درگاهِ مسجد نيز آبنما مىساختند. در برخى مساجد ميانسراى سرگشاده و پيشگاه درونى ندارد ولى پيرامون آنها را باغ و چمن فرا گرفته و با بارويى با کوچه و گذر از ديگر ساختمانها جدا مىشود. (مسجد کبود تبريز، مسجد ملارستمِ مراغه و ...). يا در کنار آن ميدان و ”واشدگاهي“ است که آنرا از داشتن ميانسرا بىنياز مىکند. (مسجدشيخلطفالله).
http://i2.tinypic.com/8720dip.jpg
http://i8.tinypic.com/8gg9iew.jpg
چند مسجد انگشتشمار هم هست که جز برفانداز سرگشادهاى در ميان يا کنار خود ندارد. (مسجد ملاعبدالخالق يزد، مسجد قنبر عليخان تهران) در اينگونه مسجدها بام جاى سرگشاده را مىگيرد. اما هر مسجدى ناگزير از دشاتن برفانداز است.
در شهرهاى سردسير و روستاهاى کوهستاني، بيشتر مسجدها با ستونها و ديرکهاى چوبين و پوشش تخت بنياد شده که زيباترين و بااندامترين آنها مسجد ”پر ذلر“ (ميان ده) ابيانه، مسجد طرزجان و بنادک يزد (که ويران و نوسازى شده) و مسچدهاى ملارستم، معزالدين مراغه و مسجد مهرآباد و گزارش و گنبد بناب و همچنين مسجد مياندوآب و مسجد خوانسار است.
منبع: آفتاب دات آی آر
http://i7.tinypic.com/818mlb5.jpg
نارون2
8th December 2012, 12:50 PM
مسجد میرزا علی اکبر خان اردبیل :
مسجد میرزا علی اکبر خان که در مرکز اردبیل و رو به روی راسته بازار واقع شده، بنایی است مربوط به دوره قاجار که به سبک معماری سنتی بناهای تاریخی یعنی تاق و چشمه ساخته شده و مصالح غالب آن آجر و سنگ است. بنای مسجد در اواسط دوره قاجار به دست خانواده امینی ها ساخته شده است. سپس در فاصله سالهای 1330 تا 1335 در دوره زندگی آقا میرزا علی اکبر مجتهد که از روحانیان بسیار با نفوذ اردبیل بوده تعمیرات اساسی روی آن انجام گرفته است. از آنجا که محل درس و منبر آقا میرزا علی اکبر در همان مسجد امینی ها بوده از همان تاریخ مسجد به نام میرزا علی اکبر شهرت پیدا کرده است. مسجد میرزا علی اکبر از آغاز تاسیس به علت اینکه در حساس ترین تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران ساخته شده همواره کانون و مرکز تجمعات سیاسی و مذهبی مردم اردبیل بوده است. حتی در فتوی جهادی که میرزا علی اکبر علیه بلشویکها صادر کرد این مسجد مدتها به ستاد نظامی و سیاسی منطقه تبدیل شده بود. در سالهای قبل از انقلاب اسلامی نیز این مسجد کانون حرکتهای انقلابی بود و پس از انقلاب نیز نقش این مسجد به عنوان یک کانون مهم انجام فعالیتهای سیاسی و فرهنگی همچنان حفظ شده است.
این مسجد که به مسجد آقا نیز شهرت دارد دارای سه در ورودی است. در شمالی که در مقابل میدان امام قرار گرفته یک در فلزی است که با بافت سنتی مسجد سنخیت ندارد. در دوم که در سمت غربی و مشرف به خیابان سیمتری است یک در چوبی ساده است. در سوم در قسمت جنوبی مسجد است که به کوچه شهیدگاه مشرف است. مسجد دارای دو حیاط اندرونی و بیرونی است و در قسمتی از آنها شیشه های رنگی روی گره چینی ها کار شده است. شبستان اصلی مسجد فضایی است به شکل مربع مستطیل که دارای 36 متر طول و 9/32 عرض است. در ضلع شمالی مسجد مدرسه علمیه محمدیه بوده است که ساختمان قدیمی آن در سالهای پس از انقلاب تخریب و به سبک جدید ساخته شد. این مدرسه دو طبقه است و برای طلاب علوم دینی چند حجره دارد. ضمنا کتابخانه و قرائتخانه محمدیه نیز در این قسمت از مجموعه مسجد قرار داشت. این کتابخانه برای اولین بار در سال 1339 خورشیدی تاسیس شد که امروز بنای نوساز آن در اختیار طلاب علوم دینی قرار گرفته است. سقف شبستان اصلی مسجد که به صورت تاق و چشمه بنا شده روی 30 ستون استوار شده است. سقف گنبدی است در فاصله 20/3 متری و دو پایه در جلو و پشت آن زده شده است. اخیرا در وسط این چشمه کلاه فرنگی در دو طبقه ایجاد شده که به هیچ عنوان با معماری سنتی مسجد همخوانی ندارد و در ایجاد آن ملاحظات فنی معمول نشده است. در دو سال گذشته نیز تعمیراتی روی چند پایه صورت گرفته که با کم عرض کردن پایه ها و استفاده از صفحه آهنی، فضاسازی ناموزونی به عمل آمده، اما به دلیل مخالفت سازمان میراث فرهنگی از ادامه این کار جلوگیری شد. همچنین ساختن محراب سنگی و نصب سنگ تراورتن در ازاره دیوار در ردیف محراب ناهماهنگی های بسیاری را در سبک و بافت معماری سنتی بنا ایجاد کرده است.
در سال 1370 منار مسجد مورد مرمت قرار گرفت و بخشی از آن مستحکم سازی شد و در حال حاظر با توجه به پایان پذیرفتن تعمیرات لازم این مناره جلوه بسیار زیبایی به خود گرفته است. در مجموع مسجد میرزا علی اکبر به عنوان یک بنای دوره قاجار دارای ارزش و اعتبار مخصوص به خود است و تنها مسجدی است که به همان سبک از دوره قاجار به جا مانده است .
نارون2
8th December 2012, 12:52 PM
مقدمه
مسجد ،عنصري كه دوباره بايد شناخت
معماري اسلامي يك تجلي هنرمندانه از حكمت اسلامي و ايراني به حساب مي آيد و مسجد به عنوان محل عبادت مسلمانان يكي از نمادهاي بارز اين هنر اسلامي است.اكنون راجع به نقش مسجد در جوامع اسلامي و رابطه متقابل آن با معماري اسلامي صحبت مي كنيم.
- اين بحث داراي دو بعد است. يعني دو وجهه را درباره مسجد مورد توجه قرار مي دهد. يك وجهه آن، چيستي كاربرد مسجد در طول تاريخ اسلام است. وجهه ديگر آن، نسبت معماري اسلام با مسجد يا تأثير و تأثر متقابل معماري اسلامي و مفهوم و معناي مسجد است.
راجع به بعد اول بايد بگوييم كه مسجد اصلي ترين مكان در تمدن اسلامي است. چه در دوران صدر اسلام، كه يك مكان چند منظوره به حساب مي آمد و چه در اين دوره كه باز به عنوان اصلي ترين مكان در شهري كه هويت اسلامي دارد؛ محسوب مي شود. در صدر اسلام، مسجد محلي بود كه ابتدا و بالذات محل عبادت و ارتباط انسان با خدا بود، اما صرفاً به عبادت ختم نمي شد، بلكه تمامي اموري كه در مسائل اجتماعي به جهان اسلام و مسلمين مربوط مي شد، در مسجد صورت مي گرفت، اولين مسجدي را كه پيامبر در مدينه ساخت، در نظر بگيريد. هم محل زندگي پيامبر(ص) بود، چرا كه ۹ حجره آن تحت اختيار زنان پيامبر قرار داشت. در عين حال دارالاماره نيز بود؛ يعني پيامبر(ص) در آنجا جامعه مسلمين را اداره مي كرد. دارالافتاء و دارالقضاء و محلي براي تجمع فقرا و بيچارگان نيز بود. در تاريخ تمدن اسلامي، كاركرد مسجد، چه در صدر اسلام چه در زمان پيامبر(ص) و چه بعد از ايشان، مسجد تقريباً يك محل چند منظوره است كه تمامي حوائج مادي و معنوي مسلمين را برآورده مي كند. حتي مسجد محل تدريس و تعليم نيز به حساب مي آمد.
- همزمان با تخصصي شدن امور و پيچيدگي هاي امور اجتماعي در جهان اسلام، كه از يك سو محصول گسترش كيفي جهان اسلام و از سويي ديگر محصول آشنايي با نظامهاي كلاسيك در تمدنها و كشورهاي ديگر، از جمله تمدنهاي روم و ايران بود؛ يك نوع تقسيم وظايفي به وجود آمد و اين تقسيم وظايف به تخصيص مكانهايي كه بستر انجام اين وظايف بودند، انجاميد. به عنوان مثال مسجدي كه در صدر اسلام تمام كارها را انجام مي دهد در حكومت امويان ديگر تمامي آن كاركردها را نداشت.
معاويه وقتي در شام تشكيل حكومت مي دهد، سعي مي كند متأثر از حكومت يوناني و رومي يك حكومت مدرن داشته باشد. از زمان معاويه به بعد در خاندان اموي اين تقسيم وظايف به تقسيم اموري منجر شد كه در مسجد انجام مي گرفت. به موازات مسجد دارالافتاء و دارالقضاء و مكتب هايي ديگر تشكيل شد، پس اين تقسيمي كه درتاريخ اسلام در كاركرد مسجد انجام گرفت، بيشتر محصول پيچيدگي هاي امور مسلمين در حوزه اجتماعي بود.
* به نظر مي رسد كه اين تجزيه امور مختلف و خارج شدن آنها از ساحت مسجد، منجر به دور شدن از آن اصل معنوي نيز شد. مسجد در ساختار منسجم اوليه، هويتي به بقيه امور مي بخشد، اما با تجزيه امور ديگر، آن هويت يگانه خدشه دار مي شود. وقتي شما به عنوان دارالقضاء، دارالافتاء و دارالاماره در مسجد كه خانه خداست فعاليت مي كنيد، قداست معنوي خاص مسجد بر ذهن و روح شما تأثير مي گذارد و فضاي خانه خدا را تداعي مي كند. اصطلاح خانه خدا يك اصطلاح كاملاً تأويلي است، يعني محل تجلي و حضور خدا. وقتي شما وارد چنين فضايي مي شويد و در آن به فعاليت مي پردازيد، مطمئناً بر شما تأثير مي گذارد و جنبه معنوي خاصي براي آن در نظر مي گيريد. حضور در اين فضا به اين كاركرد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و تعليم و تربيتي، يك هويت معنوي خاص مي بخشد. پس اين تجزيه مي توانسته به نحوي به يك سكولاريسم در متن فرهنگ ما تبديل شود.
* يعني به نوعي در همان اوان قرون اسلامي در قرن دوم هجري، يك نوع دوگانه انگاري در بطن نگاه به هويت فرهنگي و اجتماعي مسجد به عنوان اصلي ترين مركز مسلمانان ايجاد شده و به مرور اين اختلاف شدت پيدا كرده است.
- اينجا دو نكته قابل طرح است. نخست اينكه اين تقسيم وظايف اجتناب ناپذير بود. هرچه قدر جامعه وسيع مي شد، امور آن نيز گسترده تر مي شد. شايد يك محل، جوابگوي بررسي و تدبير اين امور گسترده نبود. اما به نظر من در عين حال اين اجتناب ناپذيري تمدن اسلامي سعي كرد، با خلق فضاهاي مشابه مسجد در محلهايي كه قبلاً كار آنها در مسجد صورت مي گرفت؛ به گونه اي آن فضاي معنوي را تداعي كند. شما وقتي وارد يك شهر اسلامي مي شويد؛ يعني شهري كه هويتي اسلامي دارد، دو بعد را مي توانيد ببينيد. يك بعد اين هويت، بعدي معنوي است كه مسلمان بودن شهر، نمايانگر آن است. بعد ديگر آن، بعد كالبدي و فضايي آن است كه هويت مادي شهر به حساب مي آيد.
در اين شهر معماري مسجد، معماري مركزي شهر است. هنگامي كه معماري كوفه به اميرالمؤمنين(ع) داده شد، حضرت ابتدا مسجد كوفه را ساختند. براساس سنت اسلامي بعد از مسجد، مدرسه و بعد بازار ساخته مي شود. در تمدن اسلامي براساس آن سنت اسلامي سعي شده است؛ هنگامي كه تقسيم وظايف و گستردگي امور سبب شده تا ساختمانهاي مجزايي به وجود بيايند، حداقل با فضا سازي مشابه معماري مسجد، فضاي معنوي مسجد به آن مراكز انتقال داده شود. در تمامي شهرهاي سنتي چه در ايران و چه در عربستان و مصر و سوريه و حتي شمال آفريقا و هند مي بينيم كه در يك شهر اسلامي با هويتي اسلامي بعد از مسجد جامع كه نماد شهر است، مدرسه به وجود آمده است با همان قوس ها و مقرنس هاي معماري مسجد. مدارس همان فضاي مسجد را تداعي مي كنند. زيرا در تمدن اسلامي تعليم و تربيت جزيي از عبادت به حساب مي آيد. وقتي به صدر اسلام برمي گرديم، مي بينيم كه پيامبر(ص) هنگام حضور در مسجد به گروهي كه در حال تعليم و تعلم بودند، مي پيوندد. يا اين كه پيامبر(ص) فرموده اند: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است. اين مسئله نشان دهنده اين است كه در اسلام تعليم و تربيت جزيي از عبادت است و براي همين نيز فضاي مدرسه در معماري، شبيه فضاي مسجد مي شود.
مسئله بعدي بازار است. به بازارهاي سنتي موجود مانند بازار وكيل، بازار كاشان و بازار اصفهان كه توجه كنيد، مي بينيد كه معماري آن معماري قدسي است. وجود مقرنس ها و مبناهاي قوسي و دايره اي از اين دست است. اين نشان دهنده اين است كه معمار مسلمان يا طراح شهر اسلامي با همانند كردن فضاي معماري بازار و مسجد، مي خواهد بگويد كه هنگامي كه از مسجد خارج و به سمت بازار روان شدي، جدايي از آن عبادت خدا حاصل نشده و تفاوتي بين تجارت و عبادت نيست. آن چيزي كه ما را به همانندي تجارت و عبادت مي رساند، كالبد يا همان فضا است. به همين دليل شما در معماري اسلامي، فضاي مسجد، بازار و مدرسه را شبيه و يكسان مي بيند، هر چند آن را به عنوان يك قصور تلقي نمي كنيد. در بررسي تاريخ معماري اسلامي تا دوران معاصر متوجه مي شويد كه مسجد و مدرسه و بازار هويت واحدي دارند، اما دارالاماره ها اين گونه نيستند. زيرا اصلاً بعد از زمان اميرالمؤمنين(ع) هويت سياست از ديانت جدا شد. اگر بعد از حضرت علي(ع) كساني كه از سنخ و جنس ايشان بودند، حكومت را به دست مي گرفتند، ديگر معماري حكومتي نداشتيم، بلكه معماري سياسي نيز همان معماري مذهبي مي شد. حضرت علي(ع)، دارالاماره درست نكردند. متأسفانه به دليل سكولاريسمي كه در متن جامعه به وجود آمد، سياست بنيان خود را از معنويت جدا كرد. امويان و مروانيان و حتي عباسيان تحت تأثير همين نگره بودند. بغداد ساخته منصور دوانيقي است. اما معماري ساختمان هاي درالاماره آن همانند معماري مساجد نيست.
* البته بحث ديگري نيز در اينجا مطرح مي شود و آن اين كه در شهر غير عرب مسلمان حضور معماري قدسي را در دارالاماره ها نيز مي توان ديد. قصرهاي باشكوه اندلس و مصر با آن معماري شبه قدسي مويدي بر اين گفتار است.
- بايد در تكميل بحث قبلي بگوييم يكي از قصوري كه در هنر اسلامي قابل بحث است قصرالمشتي يا قصر زمستاني است.در آنجا ما پيكره نگاري زنان رقاص را داريم.اما ما در مسجد نقوش حيواني و انساني را نداريم، زيرا اين به منزله همان تمثيل و شمايل بت است.
- عرب از قبل با اين فضاها آشنا نبوده است بلكه از تمدن هاي ديگر نيز چيزهايي اخذ كرده است.
نارون2
8th December 2012, 12:54 PM
عناصر مشترک در مســاجد
بطور کلی ، مساجد دارای عناصر مشترکی هستند که آنها را از سایر بناها متمایز می سازد . این عناصر مشترک عبارتند از : صحن ، ایوان ، رواق ريا، مناره ، گنبد ، شبستان و محراب .
ولی باید توجه داشت که بعضی از مساجد فاقد صحن و مناره هستند مانند مسجد شیخ لطف الله اصفهان و تعدادی از مساجد اولیه اسلامی نیز ایوان و گنبد ندارند مانند تاریخانه دامغان ، اما هیچ مسجدی نمی تواند محراب نداشته باشد بنابراین کلیه عناصر ذکر شده ، به نوعی ، کم یا زیاد در ساختمان مساجد اسلامی بکار گرفته شده اند .
مثلاً بعضی از مساجد دارای چندین محراب هستند مانند مسجد جامع اصفهان که 9 محراب دارد ولی اکثر مساجد دارای یک محراب در جنوب مسجدند .
در ساختار بعضی از مساجد طاق نماها ، نقش اساسی و کاربری دارند در صورتی که در برخی دیگر منحصراً دارای جنبه زیبائی شناختی و تزئینی و ایجاد تقارن و خارج کردن دیوارها از شکل یکنواختی می باشد .
صحن و حیـــاط
یکی از عناصر مهم معماری مساجداسلامی ، صحن و حیاط است که به دلیل پیروی از طرح و نقشه اولین مسجد جهان (مسجد النبی) طرح مربع و یا مربع مستطسل دارد و فضایی آزاد و روحانی را برای واردین به مسجد ایجاد می کند .
در واقع شکل و فرم و عناصر تزوینی ابتدا در همین صحن ها به نمایش در می آیند و شما هنگام ورود به مسجد بسیاری از عناصر معماری و تزئینات وابسته به معماری را یکجا مشاهده می کنید .
در وسط صحن حیاط ، آب مضهر پاکیزگی و نظافت در حوض بزرگی که با فضاسازی بنا بصورت دایره و یا مربع و مستطیل و یا هشت گوش متناسب است ، متجلی می شود .
معمولاً معماران چیره دست تمام دانش ها و رموز معماری خود را در یک بنای مقدس بکار می بردند . از این رو ، محل حوض را در جایی انتخاب می کردند که لااقل تصویر بخش اعضمی از بنا بویژه ایوان ها و طاق نماهای زیبا که دارای تزئینات و رنگ های الوان بودند کاملاً در حوض منعکس شود ( مانند مسجد امام خمینی اصفهان ) .
هنگامی که این آیینه کاذب ، با موج کوچکی شکسته می شود ، انسان متفکر و عارف به چشم دل می بیند که هیچ چیز جز ذات اقدس پروردگاری پایدار نیست .
بنابراین حوض علاوه بر کارکردی که یرای وضو ساختن دارد ، نمادی تزئینی نیز به شمار می رود . در بعضی از مساجد مانند مسجد عتیق شیراز بر روی حوض ، سکو یا تختگاهی ساخته اند که پایه های آن در حوض است . در بالای این سکو که به آن « خدای خانه » می گویند مؤمنین دور از دسترس مردم عادی ، تلاوت قرآن مجید می پرداختند .
در مقابل بعضی از ایوان های مساجد ، صفه یا سکویی مجزا قرار داشت که طول و عرض آن متناسب دهانه ایوان به ارتفاع 30 تا 50 سانتی متر از سطح مسجد بالاتر بود .
این صفه ، مخصوص نمازگزاران فضای آزاد و از فضاهای دیگر متمایز بود و مردم با کفش بر روی این صفه رفت و امد نمی کردند .
رواق
رواق ها فضاهای سرپوشیده ستون دار دراطراف صحن و حیاط مساجد هستند که معمولاً در پشت آنها دیوار های انتهایی مسجد قرار دارند . ما در تاریخانه دامغان شاهد این رواق ها هستیم .
رواق ها بیشتر در مساجد کشورهای اسلامی حوزه مدیترانه ، هند و پاکستان بکار گرفته شده اند .
ایــوان
بدذون تردید ، زیباترین و عالیترین ایوان ها ، در مساجد و بناهای اسلامی ایران مشاهده می شود .
ایوان های مساجد ایران از نظر ارتفاع و تناسبات فنی و عناصر تزئینی در بین سایر بناها و مساجد اسلامی کشورهای جهان نمونه و منحصر به فرد هستند . تنوع و زیبایی بعضی از ایوان ها به قدری زیاد است که نمی توان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد .
هر ایوانی زیبائی خاص مجموعه خود را دارد . ایوانهای ایرانی اغلب بلند و متناسب با بنا ساخته شده اند . بعلاوه وجود طاق نماهای بسیار جالب و متنوع اطراف ایوان ها ، آنها را از خشکی و تجرد خارج کرده و حالت موزونی به آنها داده است .
سقف ایوان ها که از نظر شکل و فرم مانند نیم کره یا نیم گنبد است با عانواع عناصر تزئینی مانند مقرنس ، آجرکاری ، گچبری ، آیینه کاری ، نقاشی ، بویژه کاشی کاری ، مزین شده است و در هر بنایی به تناسب اهمیت آن ، این تزئینات بیشتر و کاملتر زیباتر شده اند .
ایوان های ورودی مسجد جامع یزد ، مسجد شیخ لطف الله ، و مسجد و مدرسه چهار باغ ( مادر شاه ) در اصفهان از شاهکارهای هنری جهان محسوب می شوند .
ایوان صحن امیر علیشیر نوایی در آستان قدس رضوی از ایوانهای مشهور معماری اسلامی است . ایوانهای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و حرم حضرت معصومه (س) با نقوش متنوع هندسی بریده شده از آیینه چنان جلال و شکوهی دارند که هر بیننده را به خود جذب می نمایند . همچنین ایوانهای صفه صاحب ، صفه استاد و صفه درویش در مسجد جامع اصفهان از تنوع و زیبایی خاصی برخوردارند که کمتر مسجدی در جهان از این جهت به پای آنها برسد .
نارون2
8th December 2012, 12:55 PM
مناره ها بناهایی هستند در قالب برج بلند و باریک که معمولاً در کنار مساجد و بقاع متبرکه برای گفتن اذان ساخته می شوند . در گذشته مناره ها نقش میل راهنما در کنار جاده ها و ابتدای شهرها و در کنار مساجد ، کاروانسرا ها ، مدارس و دارالضیافه ها ( مهمان پذیر ) را ایفا می کردند .
این بناها به بدلیل روشن کردن چراغ و یا آتش برفراز آنها برای راهنمایی مسافرانی که شب هنگام از راه های دور به طرف شهر می آمدند به « مناره » یا محل نور معروف شدند و برخی از منابع به آن میل هم گفته اند .
کلمه منار یا مناره به معنی جای نور و نار (آتش) است و در فرهنگ های لغت نیز به همین معنی آمده است . پلکان های مناره ها از داخل بصورت مارپیچ است و هرچه بطرف رأس منار پیش می رود پهنای پله ها کمتر و باریک تر می شود .
از آثار و علایم مناره ها ی قبل از اسلامکه تعداد کمی از انها برجای مانده اند ، معلوم می شود که مناره ها با هدف کاربری علایم راهنمایی در دوران قبل از اسلام ساخته می شده اند .
قدیمی ترین منار یا برج راهنمای موجود در ایران، میل اژدها مربوط به دوره اشکانی ست که در غرب نور اباد ممسنی قرار دارد این میل 7 متر بلندی دارد و مصالح آن از سنگ های سفید با تراش منظم است ، پلکان های میل اژدها از داخل است و در بالای آن آتشدان سنگی وجود دارد .
از دوره ساسانی نیز ،مناری با خصوصیاتی متفاوت با منار دوره اشکانی موجود است که در شهر باستانی فیروز آباد واقع در فارس به صورت توده بزرگی از سنگ وگچ قرار دارد .
این منار چهارضلعی بوده است و پلکان آن خارج از منار و بر بدنه بیرونی ان احداث شده بود . ارتفاع منار در اصل 33 متر بوده و ابعاد آن در پای منار حدود 11 متر است و هر قدر به طرف بالا می رود از پهنای آن کاسته می شود . ویرانه های این منار هنوز هم دارای عظمت و بزرگی یک بنای حجیم است .
در دوره اسلامی ساختن مناره ها در کنار مسجد و یا مقابر متداول شد اما اولین مناره را متعلق به قرن سوم هجری می دانند که در شهرستان قم واقع است . این منارۀ آجری علاوه بر عملکرد شاخص شهری احتمال به عنوان میل راهنما هم کاربرد داشته و در بالای آن اذان نیز گفته می شد .
این مناره مدور و راه پله آن از درون است ، قسمت های زیادی از آن فروریخته و چندین بار تعمیر شده است . از مناره های قدیم دیگر ، منار تاریخانه دامغان است که از خشت و گل با پایه چهار ضلعی بوده که تخریب شده است و مجدداً منار جدیدتری به جای آن ساخته شده است .
دیگر منارهای فدیمی ، منار مسجد جورجیر اصفهان است که از خشت ساخته شده بود . منار خشتی مسجد جامع فهرج در یزد ( قرن سوم هجری ) مناری ست الحلقی که بعد ها به مسجد اضافه شده است ، این منار نیز از منارهای قدیمی ایران است . یکی دیگر از قدیمی ترین منارهای آجری ایران مربوط به قرن چهارم هجری مناره ایاز کنار مقبره ارسلان جاذب واقع در 36 کیلومتری شهر مشهد است این منار شاید تنها اثر معماری دوره غزنوی در خاک ایران باشد که بصورت منفرد دیده می شود که قبلاً به بنایی دیگر تکیه داشته است .
در ایران تعداد زیادی مناره وجود داشته است که سیاحان و مورخان از آن ها یاد کرده اند ولی به مرور ایام تخریب و منهدم شده اند و امروز اثری از آنها نیست .منارها ابتدا منفرد بودند و مصالح آنها از خشت بود و بعد ها با آجر همراه با تزئینات آجری و کتیبه ساخته شد . منار مسجد علی در اصفهان و منار تاریخانه بعداً به اصل بنا اضافه شده است . در همین زمان منارهای زوجی بویژه در دو طرف ایوانهای گنبد دار متداول گردید که در این حالت به آن ، گلدسته نیز گفته می شود .
قدیمی ترین منارهای دوره سلجوقی که دارای تاریخ هستند عبارتند از :
منار مسجد ساوه که تاریخ آن در پایان کتیبه آجری زیبای بدنه منار ذکر شده است و پس از آن منار مسجد پامنار زواره و سپس منار مسجد جامع کاشان و منارهای دیگر که تاریخ ساخت آنها پس از بناهای ذکر شده می باشد .زیباترین منارهای زوجی ایران در زمان صفویه احداث شده اند که نمونه های زیبای آن منارهای مسجد امام خمینی ( مسجد شاه اصفهان ) و منار های مدرسه چهار باغ ( مادر شاه ) در چهار باغ اصفهان است .
منار سازی در ایران از دوره قاجاریه رو به سقوط و افول نهاد هم چنان که اکثر بناهای سنتی ایران از دوره قاجاریه به بعد شکل های سنتی خود را از دست دادند .
منارها بطور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
1 . میل یا منارهای راهنما
2 . منارها یا گلدسته هایی که برای گفتن اذان و خبررسانی کتربرد داشته و دارند . از این رو ، در دوران اسلامی نام « مأذنه » نیز به خود گرفتند که قبل از وجود بلندگو بر بالای آنها اذان می گفتند .
شکل مأذنه متفاوت است اما در ایران تقریباً تمامی گلدسته ها یا مأذنه ها شبیه هم هستند ، بدنه یا ساق همه آنها در ایران مدور است و در گشور های بیشتر از طرح های چهار ضلعی ، شش و هشت ضلعی استفاده کرده اند . بدنه مأذنه در این کشور ها از مأذنه های ایران باریکتر است .
هر گلدسته یا مأذنه شامل قسمت های زسر است :
1 . پایه 2 . بدنه یا ساقه 3 . محل گفتن اذان (مأذنه ) 4 . تاج یا کلاهک
تا قبل از صفویه مصالح بیشتر گلدسته از آجر بود لیکن از این دوره ساقه گلدسته ها یکپارچه از جنس کاشی فیروزه ای که در متن آن از حروف معقلی ( حروف بنایی ) زرد رنگ با اسامی مختلف پروردگار و پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) به صورت های گوناگون پدیدار شده است .
نارون2
8th December 2012, 01:02 PM
گنبد ها یکی از علائم معماری اسلامی هستند که متنوع ترین آنها در ایران به کار گرفته شده اند . این گنبد ها از خشت خام با اندود کاهگل یا آجر و سنگ در سرتاسر ایران اسلامی خودنمایی می کنند . انتخاب رنگ آبی که رنگیست آرام بخش و متعادل و روحانی ، برای خود مزیتی ست برای گنبد های ایرانی هنگامی که از بلندای شهر یا روستایی ، منظه آن را مشاهده می کنیم گنبد ها همانند نگین فیروزه ای در میان بافت های شهری و روستایی می درخشند .
بدون تردید راز پی بردن بشر به خواص قوس بر اثر تجربیاتی بوده که از طبیعت اطاف خود آموخته است . میوه درختان و دانه های گیاهی همه گرد و برخی بیضی شکل اند . تخم مرغ که در دسترس بشر بوده است ، اگر بصورت عمودی قرار گیرد، مقاومت بیشتری
دارد .
علاوه بر این ها شکل قوسی و منحنی ( انحنا ) ، خود حالت تعادل و آرامش و زیبایی را تداعی می کند .
بشر از هزاران سال پیش از میلاد به ایستایی و زیبایی و خواص قوس پی برده بود و آن را در ساختن بناها بکار می برد که در ایران اولین قوس ها در دوره عیلامی و بناهای آن دوره دیده شد ( چغازنبیل و هفت تپه ) و سپس در دوره های بعد بویژه در دوره ساسانیان از شکل قوس بسیار استفاده گردید و نمونه های آن ایوان مدائن ( در خاک عراق ) و کاخ های فیروز آباد و سروستان است که در آن ها از طرح و فرم قوس ، برای پوشش بنا استفاده کردند .
طاق قوسی شکل نسبت به سطوح مسطح ، مقاومت بیشتری دارد و فشارهای وارده را به پایه های قوسی منتقل می کند به همین جهت بناهایی که در آن ها از قوس و گنبد استفاده شده است با وجود تخریب انسانی و عوامل جوی ، هنوز پابرجا هستند .
اما گنبد های ایرانی صرف نظر از نوع فن و تکنیکی که در ساخت آنها بکار رفته است به دو دسته رک و نار تقسیم می شوند .
گنبد های نار مانند گنبد مدرسه چهار باغ ( مدرسه امام صادق (ع) ) در اصفهان و گنبد میرزا رفعیا در اصفهان .
گنبد های رک نیز به سه گروه تقسیم می شوند که عبارتند از :
1 . گنبد های هرمی مانند گنبد های مقبره فیض کاشانی در کاشان و گنبد خانقاه حاج عبد الصمد در نطنز
2 . گنبد های مخروطی مانند گنبد میل رادکان در قوچان
3 . گنبد های اورچین ( پله پله ای ) مانند گنبد مقبره دانیال نبی (ع) در شوش
بعضی از گنبد ها نیز نار و رک هستند . تیزه گنبد رک و در پایه به صورت قوس و نار در می آید . گنبد اکثر مقابری که متعلق به سرداران ایران است مخروطی شکل و گنبد امام زاده ها تقریباً همه هرمی شکل و نار هستند . گنبد هایی که ما از خارج بنا مشاهده می کنیم پوسته بیرونی بنای گنبد است که به آن اصطلاحاً « خود » می گویند ، ولی گنبد دیگری در زیر گنبد خارجی قرار دارد که آن را از داخل مشاهده می کنیم و به آن اصطلاحاً « آهیانه » می گویند .
بنابراین گنبد های بناها شامل دو پوسته خود و آهیانه می باشند
نارون2
8th December 2012, 01:04 PM
مسجد دانشگاه دپوک، جاوا برات، اندونزی
مسجد دانشگاه در مرکز پرديس دانشگاه اندونزی در دپوک قرار دارد. در اصل اين مسجد برای گنجايش حدود ۳۰۰۰ نمازگزار در فضای سرپوشيده طراحی شده و میتواند تا ۵۰۰۰ نفر را به اضافهی فضای سرباز در خود بگنجاند. انديشهی طرح اصلی آن برگرفته از نوع معمول مساجد در اندونزی است که سقفهای چند لايه از شاخصههای اصلی آن است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque02.jpg
مسجد تنگکو تنگاه زهرا کوالا ترنگانو، مالزی
مسجد تنگکو تنگاه زهرا که پس از به خاک سپرده شدن مادر سلطان کنونی مالزی در دهانه رودخانه ترنگانو به اين نام خوانده شد، به دليل آنکه بر روی آب شناور مینمايد، تمايل آن است که به «مسجد شناور» خوانده شود. اين مسجد در سپتامبر ۱۹۹۱ ساخته شد و توانايی گنجايش بين ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نمازگزار را در يک زمان دارد.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque03.jpg
مسجد سپيد شريف الدين ويساکو، بوسنی و هرزگوين
مسجد سپيد شريف الدين در ويساکو (زمانی جزء کوچکی از يوگسلاوی) نمايندهی تصوير مدرنی از حضور بلند مدت جامعهی مسلمانان در يک کشور سوسياليستی است. طرح مسجد جديد در ابتدا به عنوان گسستی در سنت به شمار آمد، اما در نهايت اعضای آن، اين بنا را با افتخار به عنوان يک شاخص مهم در شهر پذيرفتند.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque04.jpg
مسجد قبا مدينه، عربستان سعودی
مسجد قبا در نقطهای قرار دارد که حضرت محمد اولين مسجد را پس از هجرت به مدينه بنا نهاد. در طول دهه ۱۹۸۰، معمار مصری، عبد الواحد الوکيل بيش از دوازده عدد مسجد در عربستان سعودی طراحی نمود. در حالی که اين مساجد در اندازه و ساخت با يکديگر متفاوتاند، به شدت بر قالبهای تاريخی مختلف متعلق به ميراث معماری جهان اسلام متکی هستند، که میتوان به «احياء طلب» از آن نام برد.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque05.jpg
مسجد گلی ماری، استراليا
مسجدی گلی که توسط شترداران افغان ساکن در استراليا در اواخر قرن نوزدهم بنا شده است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque07.jpg
مسجد جامع کوردوبا کوردوبا، اسپانيا
ساخت مسجد جامع کوردوبا در ميانهی سالهای ۷۸۴ و ۷۸۶، در دوران زمامداری عبدالرحمان اول بر محل يک ويسی گات، که احتمالاً مکان پيشين يک معبد رمی بوده بنا نهاده شده است. پس از فتح کوردوبا در سال ۱۲۳۶، فرديناند سوم اين مسجد جامع را به کليسای بزرگ شهر اختصاص داد. در اوايل قرن شانزدهم، بر اساس فرمان امپراتور مقدس رم، چارلز پنجم، يک «نيايشخانه» گاتيک در مرکز مسجد جامع پيشين گنجانده شد.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque08.jpg
مسجد العباس اصناف، يمن
مسجد العباس در نزديک روستای اصناف، در سي و هشت کيلومتری جنوب شرقی صنعا، پايتخت يمن واقع است.تاريخ بنای آن ۱۱۲۵- ۲۶ است و مسجد کوچکی با ديوارهای سنگکاری شده، ستونهای سنگی و سقفی از تيرچوبی و طاقدار است. سقف طاقدار آن با نقوش گلدار طلايی و هندسی و خطوط کتيبه پوشانده شده است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque10.jpg
مسجد جامع پرتو نووا، بنين
ساخت مسجد مرکزی پرتو نووا، بنين در سال ۱۹۱۲ به دست آفريقاييان به وطن بازگشته از آمريکای جنوبی آغاز شد. اين مسجد همانند کليساهای بزرگ اروپای قرون وسطی، بر فراز افق نسبتاً پائين فضای شهری شهر بنا شده است. اين مسجد نشاندهندهی بارورکنندگی متقابل سنتهای باحی و آفريقايی است و در چارچوب سنت معماری مساجد آفريقايی- برزيلی قرار میگيرد.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque11.jpg
مسجد دارالاسلام آبيکيو، نيومکزيکو، ايالات متحده
اين مسجد توسط و برای يک جامعه جديد آزمايشی ساخته شد، که اعضايش در فنون ساخت طاق و گنبد رايج در مصر عليا، از کارفرمايی حسن فتحی معمار و تيم سنگکاران نوبهای وی (که مخصوصاً به اين منظور به ايالات متحده آمدند) سود جستند. ساخت آن که به طور کامل از خشت و گل است با سنت خشتی محلی بسيار همآوا است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque12.jpg
مسجد شورای بزرگ ملی آنکارا، ترکيه
مسجد جديد شورای ملی منحصراً برای استفاده اعضای پارلمان، وزرا و کارمندان در نظر گرفته شده است. اين مسجد متشکل از يک محوطهی بيرونی سه گوشه، و نمازخانه مستطيل شکلی که مشرف بر باغی بزرگ، سه گوش و برآمده و يک استخر است. ديوار شيشهای طرف قبله رو به باغ قرار گرفته است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque13.jpg
مسجد شاه اصفهان، ايران
مسجد شاه به عنوان مکانی برای عبادت عمومی در طرح جديد شهرسازی اصفهان به دست شاه عباس ساخته شد، اما در زمان زمامداری جانشين وی، شاه صفی اول تکميل گرديد. ايوان جنوبی (قبله) توسط هشت نمازخانه زمستانی گنبدی شکل محصور شده است که تا باغستانها امتداد يافته و در راستای طاقهايی که در حکم مدرسه هستند قرار گرفته است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque14.jpg
مسجد هواجوزيانگ زيان، چين
مسجد کنونی در سال ۱۳۹۲ بنا نهاده شد و از آن زمان تا به حال سه بار بازسازی شده است. مجموعه بنا که در زمينی مستطيلی و طويل در منطقهای پر جمعيت بنا شده است، متشکل از پنج باغستان است که هر باغستان به عنوان فضايی مستقل طراحی شده و به وسيلهی ديوارها و دروازههايی از يکديگر جدا شدهاند.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque15.jpg
مسجد حسن رباط، مراکش
مسجد حسن به دست حاکم المحاد، يعقوب المنصور بنا گرديد که ساخت مسجد را در سال ۱۱۹۱، همزمان با بنای شهر رباط آغاز نمود. هشت سال بعد المنصور درگذشت و مسجد ستوندار که يکی از بزرگترين مساجد جهان به شمار میآيد ناتمام ماند. منارهی نسبتاً سالم آن نمايانگر مقياس عظيم طرح اين مسجد است.
http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque16.jpg
مسجد الحاکم قاهره، مصر
بنای مسجد الحاکم توسط خليفه فاطمی، العزيز در سال ۹۹۰ آغاز گرديد و به وسيلهی فرزندش حاکم بامرالله و مباشرش ابو محمد الحافظ عبد الغنی ابن سعيد المصری در سال ۱۰۱۳ به اتمام رسيد. اين مسجد به وسيلهی خشت همراه با نمای سنگی و مناره ساخته شده است. طرح مستطيلی نامنظّم آن متشکل از يک نمازخانه و باغستانی مستطيلی است که به وسيلهی طاقهای ستوندار محصور شده است. http://www.imamhadi.com/html/mqa/image/Mosque17.jpg
مسجد جينگاری بر تيمباکتو، مالی
جينگاری بر، «مسجد بزرگ» کهنترين بنای تاريخی و بزرگترين بنای شاخص تيمباکتو است. اين مسجد که در گوشهی غربی شهر کهن واقع است، تقريباً به طور کامل بر زمين ناهموار(بانکو) بنا شده است. حفاظت و نگاهداری مسجد شامل تعمير رويهی گلی آن، با فراخوان امام مسجد مرتباً توسط مردم از طريق مشارکت مالی، مصالح و نيروی کار به عهده گرفته میشود.
نارون2
8th December 2012, 01:06 PM
راهنمای معماری مسجد - دکتر اکبر زرگر
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gif (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/1_orig.pdf) کارکردهای مسجد
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifخاستگاه (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/2_orig.pdf) معماری مسجد
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifعناصر (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/3_orig.pdf) وفضاهای مسجد
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifچگونگی (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/4_orig.pdf) ساماندهی فضایی
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifگونه (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/5_orig.pdf) شناسی مسجد
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifآرایه (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/6_orig.pdf) ها و تزیینات+بررسی چند نمونه تاریخی
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifبرنامه (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/7_orig.pdf) ریزی فضایی مسجد1
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gif (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/8_orig.pdf)برنامه (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/7_orig.pdf) ریزی فضایی مسجد2
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gifعوامل (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/9_orig.pdf) موثر بر ساماندهی فضایی
منبع (http://a-ucompetitions.ir/receivedata-fa.html)
نارون2
8th December 2012, 01:13 PM
http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gif (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/10_orig.pdf)خانه های آسمانی - (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/10_orig.pdf)1 (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/10_orig.pdf)http://a-ucompetitions.ir/image/PDF.gif (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/11_orig.pdf)خانه های آسمانی - 2 (http://a-ucompetitions.ir/aucompetitions_content/media/image/2008/04/11_orig.pdf)
نارون2
8th December 2012, 02:09 PM
مسجد صاحب الامر - تبریز (http://www.memaran.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=504)
از سلسله مقالات معرفی ابنیه ایران
http://www.memaran.ir/mypost/sahebamr_tabriz_preview01.gif (http://www.memaran.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=504)
بناي مسجد تاريخي صاحبالامر تبريز را بدون ترديد يكي از بناهاي باارزش ملي و اسلامي در پهنه ايران زمين است.
http://www.memaran.ir/mypost/sahebamr_tabriz.jpg
مسجد صاحبالامرتبريز كه در بخش قديمي اين شهر و در مجاورت بازار بزرگ سرپوشيده اين شهر قرار گرفته است ، از سال ۱۳۸۰بصورت موزه قرآن و كتابت مورد استفاده قرار ميگيرد.
بازديد از اين بناي باشكوه و تاريخي ، در كنار بزرگترين بازار سرپوشيده جهان (قيصريه) در تبريز خاطرات دوران رونق تجارت و عظمت ايران درگذشتههاي دور كه مسير جاده ابريشم بوده است را تداعي ميكند.
در صورت همت و اقدام بموقع ميراث فرهنگي در ايجاد سنگ فرش يا كفسازي بازار تبريز كه بازاريان آمادگي خود براي تقبل هزينه اين اقدام را اعلام كردهاند، بازار بزرگ سرپوشيده تبريز با دهها بناي تاريخي در داخل اين مجموعه و در اطراف آن نظير مسجد صاحب الامر تبديل به يك مجموعه جهاني در سرزمين كهن ايران خواهد شد.
اين بناي باشكوه به يادگار مانده ازدوران صفوي چندين بار ويران و دوباره سازي شده است و آخرين بار كه در زلزله ۱۱۹۳هجري - قمري در زلزله مهيب تبريز ويران شدهبود، توسط فردي بنام جعفرقلي خان دنبلي " باتمانقليچ " تجديد بنا يافته است.
براساس شواهد تاريخي درزمان پايتختي تبريز در عصر شاه طهماسب اول صفوي، وي نماز را در اين مسجد اقامه ميكرده است و از اين نظر در برخي كتابهاي تاريخي از آن به عنوان مسجد شاه طهماسب نيز ياد شده است.
مسجد صاحبالامر تبريز در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي بين سالهاي ۷۳تا ۷۷در دست مرمت و استحكام بخشي بنا بود و در زمان حاضر از حيث ظاهر تكميل شده و روزانه پذيراي بازديدكنندگان از قرآنهاي تاريخي و ديگر آثار هنري عرضه شده در آن ميباشد.
مجموع مساحت محوطه بناي تاريخي دو هزار و ۲۶۰متر مربع است و زير بناي تبديل شده به موزه در حدود دو هزار متر مربع است.
اين بناي تاريخي كهدرفهرست بناهاي تاريخي كشور به ثبت رسيده است داراي دو مناره بلند يا گلدسته در دو گوشه با فاصله نسبتا زياد است و از اين نظر نيز در بين مساجد كشور بنايي منحصر بفرد محسوب ميشود.
ورودي اين مسجد نيز داراي طاق مرمرين به ارتقاع ۳/۵متر با عرض ۱/۸۰ متر است.
اين ورودي از سه قطعه سنگ تركيب يافته است كه دو پايه يك طاق بزرگ يك پارچه و سطح بيروني طاق و پايهها را گل و بوته اسليمي و خطايي برجسته زيبايي پوشانده است.
در بالاي اين طاق زيبا عبارت بسمهالله به خط ثلث نقش بسته است.
آينه كاري اين بنا نيز در سال ۱۲۶۶هجري قمري انجام و در سالهاي ۷۳و ۷۷شمسي مورد مرمت ميراث فرهنگي قرار گرفته است.
در دهه سالهاي ۱۳۴۰در زمان احداث خيابان دارايي (شهيد مدني) بخش مهمي از محوطه حياط بناي مسجد صاحبالامر و مدرسه اكبريه در حريم خيابان قرار گرفت ودوبناي مزبوربصورت سالم در طرفين غربي و شرقي خيابان قرار گرفتند.
ناگفته نماند كه در زمان حاضر مدرسه اكبريه كه دراعصارمختلف از صفويه تا پهلويها به عنوان مدرسه علوم ديني مورد استفاده بوده است ، پس از مرمت و بازسازي كامل از سال ۷۷تاكنون بدون استفاده به حال خود رها شده است.
بناي مسجد صاحبالامر تبريز و مسجد شهيد ثقهالاسلام كه در سمت شمالي آن در زمره مفاخر و ميراث گرانبهاي ملي و فرهنگي ايران حتي قابل عرضه به عنوان بنايي باشكوه و جهاني است و بدون ترديد ديدار از آن خاطرات غرور انگيز و خوبي را در اذهان هموطنان به ارمغان خواهد گذاشت.
در داخل بناي مسجد صاحبالامر تبريز در زمان حاضر ده هاجلد قرآن ، ادعيه و نقش برجستههاي كلام وحي كه در طول اعصار و قرنها توسط هنرمندان آفريده شدهاند براي بازديدكنندگان عرضه شده است .
نارون2
8th December 2012, 02:14 PM
مساجد
مساجد مهمترین بناهای مذهبی هر شهرو روستا هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند.اقامه نماز جماعت، نماز جمعه، مراسم مذهبی و همچنین ابلاغ فرامین حکومتی به مردم در مساجد انجام می گرفته.اغلب مساجد در مراکز مهم و پر جمعیت شهری، میدان ها، بازار ها و مهدوده دارالحکومته ساخته می شوند. اهمیت مساجد به حدی بود که شهرها با توجه به بزرگی مسجد آدینه و تعداد مساجد بزرگ آنها معروفیت و اهمیت می یافتند.
مسجد پیامبر (مسجدالنبی)
بی شک اولین الگو برای ساخت مساجد، مسجد پیامبر در شهر مدینه می باشد، که از ابتدا به منظور مسجد و باتوجه به نیازهای عبادی دین اسلام و در نهایت سادگی آن حضرت و یارانش ساخته شد. این مسجد از یک حیاط مستطیلی شکل تشکیل شده که ضلع قبله آن شبستانی با ستون هایی از تنه درختان خرما است اما تیره های چوبی پوشیده با حصیر سقف آن را تشکیل می دهد و چند اتاق که اختصاص به خانواده پیامبر داشته در ظلع شرقی شبستان و فضای سرپوشیده ای در ضلع مقابل شبستان(ضلع شمالی) برای صحابه پیامبر از دیگر فضاهای این مسجد می باشند.
http://irapic.com/uploads/1215043910.jpg (http://irapic.com/)
- - - به روز رسانی شده - - -
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7813_153.jpg
Masjid Al Haram , Mecca , Saudi Arabia
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7812_875.jpg
Jamia mosque, Nairobi, Kenya
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7814_940.jpg
Hassan II Mosque, Casablanca , Morocco
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7817_212.jpg
Golden Mosque, Manila, Philippine
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7818_247.jpg
Al Fateh Grand Mosque, Doha, Qatar
http://tabnak.ir/files/fa/news/1387/2/1/7819_963.jpg
Port of Spain, Trinidad, Trinidad and Tobago
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/f/f2/Sultanahmet_Camii_2006.JPG/800px-Sultanahmet_Camii_2006.JPG
Sultan Ahmed Mosque / Blue Mosque, Istanbul, Turkey
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/02/Jami-Ul-Alfar.jpg/398px-Jami-Ul-Alfar.jpg
Jami Ul Alfar Mosque, Colombo, Sri Lanka
http://i.ixnp.com/images/v3.43.0.1/t.gif
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/08/Chinese-style_minaret_of_the_Great_Mosque.jpg/398px-Chinese-style_minaret_of_the_Great_Mosque.jpg
Great Mosque , Xi’an, China
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/02/UbudiahMosque.JPG/800px-UbudiahMosque.JPG
Masjid Ubudiah, Kuala Kangsar, Malaysia
http://baixaki.ig.com.br/imagens/wpapers/BXK9360_mesquita-al-aqsa-jerusalem800.jpg
Qubba al Sakhrah and Al Aqsa Mosque , Jerusalem , Occupied Palestine
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/74/Khatem_Al_Anbiyaa_Mosque_Detail.jpg/800px-Khatem_Al_Anbiyaa_Mosque_Detail.jpg
Khatam Al Ambiya Mosque, Beirut , Lebanon
نارون2
8th December 2012, 02:21 PM
دهکده چوبین نیشابور
دهکده چوبین نام محلی است که در یکی از روستاهای نیشابور در استان خراسان رضوی واقع در شمال شرقی ایران ساخته شده است. این دهکدهٔ چوبی کم نمونه و بی همتا در ایران بهوسیله مهندس مجتهدی ساخته شده و یکی از دیدنی ها و تفرجگاه های نیشابور میباشد.
نام «دهکده چوبین» برخاسته از ویژگی منحصر به فرد سازه های آن در استفاده کامل از چوب و بکارگیری روشی نوین در ساخت بناهای آن که برخاسته از پیشینه تاریخی ـ فرهنگی و متناسب با امکانات و قابلیتهای اقلیمی وجغرافیایی منطقه است، می باشد. دیدنی های این دهکده شامل مسجد چوبی، موزه و کتابخانه، رستوران، فروشگاه و نانوایی، آلاچیق، سوئیتها، فضای سبز و اکوسیستم زیبای آن به همراه کشاورزی و دامپروری است.
این مسجد، اولین مسجد چوبی مقاوم در برابر زلزله در جهان میباشد. این بنا ۲۰۰ متر مربع وسعت دارد و سقف آن به صورت شیروانی میباشد. دو مناره آن ۱۳ متر از سطح زمین ارتفاع و وزن هر یک تقریباَ ۴ تن میباشد. شکل ظاهری آن به صورت کشتیای وارونه بر زمین است. در ساخت این مسجد که حدود ۲ سال طول کشیده است، ۴۰ تن چوب استفاده شده است.
مسجد چوبی این دهکده نه تنها در ایران بلکه در جهان بی نظیر است. این مسجد می تواند تا ۸ ریشتر زمین لرزه را تحمل کند و بنای آن به گونه ای است که تا صدها سال دیگر نیز آسیب نخواهد دید.
اسکلت آن به شیوه Two by Four یا Double L ساخته شده است. مناره ها به سقف به گونهای اتصال دارند که در داخل مسجد ستونی وجود ندارد.
دیواره های آن دوجداره بوده که بین این دو لایه، اسکلت بنا وجود دارد. اسکلت مناره ها و سقف و همچنین سقف و دیواره ها به روش عنکبوتیی اتصال دارند. این نام به دلیل شیوه ساخت آن که مانند تنیدن تار عنکبوت است می باشد بطوریکه اتصال مناره ها طوری است که وزن آن ها به صورت مساوی، ابتدا روی سقف و سپس به دیواره ها و از آنجا به زمین منتقل میشود. قابل توجه است که از طریق نردبان داخل مناره ها می توان به بالای مناره دسترسی پیدا کرد. جالبترآنکه در محل اتصال مناره به سقف، دریچهای تعبیه شده که مانند یک کانال تهویه هوا عمل میکند بطوریکه در تابستان هوای گرم و آلوده را از فضای مسجد خارج میکند و هوای پاکیزه از طریق بادگیر مخصوصی که در سقف بنا شده، داخل مسجد میگردد؛ و به این ترتیب یک تهویه طبیعی انجام میپذیرد. دیواره ها کمی حالت زاویه دار دارند که انتقال وزن را از مناره به زمین ساده تر میسازد.
قابل ذکر است که محلی که در آن مسجد ساخته شده، بسیار موریانه خیز است، لذا راهکارهای ویژهای در ساخت این مسجد و دیگر بناهای این مجموعه برای جلوگیری از اثرات مخرب چوب خواران به کار گرفته شده است. بطوریکه به عنوان نمونه، خانه سازنده مجموعه با عمر بیش از۲۰ سال، از آسیب چوب خواران به دور مانده است. برای ماندگاری دراز مدت دیواره های خارجی در برابر نزولات آسمانی، چوبهای ویژه با فرآوری خاص استفاده شده است.
کابینت ها، دیواره ها و حتی سینی های آبدارخانه این مسجد، چوبی است. مسجد دارای یک ایوان بیرونی که کف آن از خشت است می باشد. برروی دیواره های داخلی و بیرونی مسجد به ترتیب تعداد ۷ و ۶ کتیبه زیبا از آیات قرانی به همراه قابهایش از چوب درختان گردو وتوت نصب است.
در ساختمان و تزیینات داخلی چوبهای مختلفی از درختان مثمر و غیر مثمر مانند انواع کاجها، اشن، سپیدار، گیلاس، گلابی، زبان گنجشک، گردو و توت استفاده شده است. نور پردازی ویژه مجموعه، هارمونی ویژهای از رنگهای شاد، در شبها جلوه خاصی دارد.
هدف سازنده این مجموعه، رونق بخشیدن به صنعت گردشگری و نیز احیای نام و یاد بزرگ مردی است که روزگاری در این مکان به خدمت میزیسته است.
نارون2
8th December 2012, 02:23 PM
فلاسفه , طبیعت و آثار طبیعت را از همه جهات بررسی کرده اند , اینان به فکر تحقیق در موجودات معنوی یا ذوات معقول و تعقلی هستند و به نمونه ها و انواع معقول می پردازند. در این بین بینشی مظهر جوهر و ذات تعقلی است که بواسطه آن ارواح , از جهان طبیعت به جهان عقل و ملکوت یعنی معقولات فرا می روند.باری در این شهر معنوی فیلسوفانی با رهاورد دانش مادی و جسمانی و فیلسوفانی با رهاورد دانش ذوات معقول و تعقلی خود , با یکدیگر برخورد می کنند.زیرا همانطور که محسوسات به واسطه مجردات نفسانی با معقولات مرتبط می شوند , صحنه پردازی نیز به واسطه فلسفه و مفهوم در فلسفه شهودی و بینش عرفانی مشارکت می یابد.
جانهای هبوط یافته در این دنیا , در سلسله مراتب وجود , به مدد همزادان خود نیاز دارند و در مرتبه عالی متمثل می سازند.به همین سبب است که آن جانها خانه و کالبد خود را ترک کرده و به شهر معنوی هجرت می کنند , زیرا اقبال آن را داشته اند , که به جانب او فرا خوانده شوند , پس به راه می افتند تا از جهل به معرفت برسند , از بی معرفتی به عرفان و معرفت دست یابند. و با پیمودن این راه است که روح و معنای مکتوم این مفهوم کشف می شود که جسم و بنا می توانند وجه تمثیلی داشته باشند.در نتیجه همه جا به جاهائی از یک محله به محله ای دیگر , یا از یک محله جغرافیائی به محله ای دیگر , به صورت سیر و سلوک های روحی و معنوی استحاله پیدا می کندکه در عین حال در حکم فتح عالم مثال است; چرا که مکانهای مختلف دارای همان اندازه تجربه های شهودی مختلف است , زیرا هر مکانی به نوعی دارای رسالت شهودی خاص خویش است , مجموعه ای از این مکانها یک مدینه تمثیلی را تشکیل می دهد.مدینه های تمثیلی با یکدیگر ارتباط دارند.مدینه تمثیلی , چون این جهان و آن جهان را مرتبط می کند , پس هر دو را در سطح عالم برزخ استحاله می بخشد.در همه موارد , آنچه تعیین کننده است هرگز درک حسی و ملموس نیست , بلکه تصویری است که مقدم بر همه دریافت های تجربی است و تنظیم کننده همه آنهاست.تصویر غالب در مورد منظور در اینجا مساجد ایرانی است که از تمثیل و نماد پرستشکاه و معبد گرفته شده است که مسلمین آن را صورت میراثی بصری از خود , برای ما بر جای گذاشته اند.همین امر است که هم اندیشی ما را تشکیل می دهد و به ما آگاهی می دهد و مسبب کشف پیامی است , کشف پیام مستلزم یافتن رمز است.این رسالت جز با میعاد و میثاق با حکمت و مفهوم ممکن نخواهد بود , امری که جهانگردان ساده تاریخ از عهده آن برنیامده اند.
در مساجد با الگوی فضائی نسبتآ یکسانی روبرو می شویم.حتی عناصر متشکله آنها نیز عناصر کالبدی واحد هستند.همه شبستان , ایوان , گنبد , صحن , سر در و محراب دارند.محرابش را به رنگین کمان , و رواقهای طاقدارش را به کوه تشبیه کرده اند , که حاکی از این است که عالم صغیر آن بنا محشون از کنایات و تمثیلاتی از طبیعت است.
این هماهنگی و همسانی در عین تحول و تنوع , همه داستان تاریخ معماری ماست و درست به همین علت است که می توان حضور معماری ای زنده و پویا را در قالب یک سنت قوی , طراحی و در یک دوره تاریخی طولانی مشاهده کرد و از آن درس گرفت.این هماهنگی در عین تنوع نه تنها در الگو و انتظام فضائی , فضای کلی مسجد بلکه در عناصر سازنده آن نیز قابل مشاهده است.شبستان یک معنا و الگوی روشن دارد اما در هر مسجدی چهره ای تغییر یافته است و سر در و گنبد و ایوان و همه این عناصر در نظمی خاص , معین و از پیش اندیشیده , گرد هم آورده شده و انتظام یافته اند.اما در عین حال هر یک فضای متفاوتی را عرضه می دارندو بیانی نو دارند.گوئی هر یک با زبان حال خود , قصه واحدی را می سرایندو عجب آنکه این قصه را هر بار که می شنوی نامکرر است.
مسجد پیامبر در مدینه نمونه نخستینی برای جمیع مساجد بعدی جهان اسلام شد و در دو بخش مهم مسجد , بر اساس طراحی محوری پی نهاده شد.در نقطه ای که محور قبله با خط راس دیوار مسجد تلاقی می کند , یک فرو رفتگی جهت دار به نام محراب تعبیه می شود که چیزی جز محور مریی عبادی نیست.محراب یکی از خصوصیات و در حقیقت , ماحصل هنر ومعماری مقدس اسلامی گردید.اصل جهت دار بودن طرح تمامی مساجد , آرامگاهها و سجاده ها , همه از ویژگی محراب مایه گرفته است.توزیع عناصر اصلی عبادی بر پایه محور قبله است , اما به منظور تشریح مراحل عمل عبادی بهتر آنست که پیش از اینکه به ویژگیهای درونی مسجد بپردازیم , خصوصیات مسجد شامل , مناره , گنبد , حوض و وضوخانه نیز بپردازیم.
▪ مناره :منار یا مناره که چراغدان و چراغ پایه نیز گفته شده , در لغت به معنای کانون نور , محل نور و جای نار تعبیر شده است.وجه تسمیه مناره ها این است که مناره ها چه برای راهنمایی عابدان گم گشته در صحرا و چه برای بیداری ارواح خواب مانده در سحرگاه ساخته شده است.مناره معماری نور الهی , راهنمایی و هدایت است.
▪ گنبد : گنبد که اساس آن دایره است , تصویر یک کل نامحدود است که چون به تساوی تقسیم گردد , به چند ضلعیهای منتظمی بدل می شود.آن چند ضلعیها هم ممکن است خود به چند ضلعیهای ستاره گون تبدیل و بر فرازش آید و پیوسته در تناسبات هندسی کاملآ هماهنگی گسترده شوند.این شیوه بدست آوردن همه تناسبات مهم از تقسیم کردن دایره به کمانهای برابر چیزی جز روشی نمادین برای بیان توحید نیست که همانا عقیده ماوراء الطبیعی وحدانیت الهی است که مبداء و معاد جمله کثرات است.انسان سنتی این صور را , همچون تشخیص اعداد , جلوه کثرات صادره از خالق ادراک می کند.نقشهای هندسی بی نهایت گسترش پذیر , نمادی است از بعد باطنی اسلام و این مفهوم صوفیانه " کثرت پایان ناپذیر خلقت , فیض وجود است که از احد صادر می شود :کثرت در وحدت "و چون گنبد رو به آسمان کشیده شده , لذا درخت بهشتی ( طوبی ) مناسبترین نقشمایه برای تزئین سطح داخلی آن بود.یک نمونه برجسته از این نوع تزئین در قبه الصخره دیده می شود و در آن درخت عالمگیر پر نقش و نگاری که از دیدگاه اسلامی از بالا به پائین رشد می کند , از نقطه اوج گنبد رو به پائین کشیده و سرتاسر فضای داخلی گنبد را فروپوشانده و تا نقطه پائین ادامه یافته است.استفاده از درخت وارونه عجیب به نظر می رسد ولی در اسلام این دنیا همچون تصویری در آینه , رمز و نمادی از بهشت است.اصل برگشت پذیری در اسلام رخ می دهد.
▪ حوض : در مرکز هندسی صحن یا محوطه , حوضی وجود دارد که آب آن جاری و همیشه تازه است.این حوض آینه آب است که در عین حال هم تصویر گنبد آسمان ( را که طاق واقعی پرستشگاه مثالی است ) و هم تصویر کاشیهای هفت رنگ پوشانده نماها را در خود منعکس می کند .از این طریق این آینه است که پرستشگاه مثال,ملاقات آسمان و زمین را تحقق می بخشد.آینه آب در اینجا در حقیقت نماد و مظهر مرکزیت را در خود متجلی کرده است.باری این نمود آینه در مرکز سازه پرستشگاه مثالی , در مرکز متافیزیکی که یک سلسله از فیلسوفان ایرانی تعلیم داده اند , نیز قرار دارد و برجسته ترین این فیلسوفان در مقطعی از زمان در اصفهان می زیسته اند.
پس باید بین اشکال مختلف یک ادراک واحد ایوانی از جهان پیوند و ارتباطی وجود داشته است.
پس جادارد که روی نمود اساسی آینه پافشاری کنیم.چهار جهت اصلی ( شمال , جنوب , شرق , غرب ) را چهار ایوان تعیین می کند.این جهت ها در امتداد افق قرار دارند.اما جهت و بعد عمودی را , از نقطه "نظیر " یا "سمت القدم" تا "سمت الراس" , آینه نشان می دهد.با توجه به اینکه در مرکز حوض نمی توان قرار گرفت , چه اتفاقی خواهد افتاد,اگر در محور یکی از چهار ایوان قرار بگیریم؟می توانیم در عین حال هم ایوان و هم تصویر معکوس آن را در حوض مشاهده کنیم.اما این تصویر معکوس نتیجه بالقوه ( مجازی ) است که در وهله نخست , انعکاس آن روی سطح صیقلی آب ایجاد شده است.حال این موضوع تصویر معکوس را به سطح علم مرایای عرفانی منتقل کنیم.انتقال تصویر از مرحله قوه و مجاز به فعل و واقعیت , همان اصل تاویل است که برای متاءلهین مکتب سهروردی در حکم رسوخ به عالم مثال , "اقلیم هشت بهشت" یا عالم برزخ بین عالم معقول و محسوسات است.
تجمل و نمایشگرائی , همچنان که محور زیباشناسی بصری در سایر وسایط هنر آن دوره است , عنصر اصلی نماینده سلیقه معماری نیز هست.نماهای بیش از اندازه وسیع موجب فزونی میل به قالبی کردن اشکال معماری شد ; و با پیچیدگیهای بصری اجزای نقش که سطوح نما را جذاب و شورانگیز می کرد , تجربه معماری را غنی ساخت , و بر قدرت معماران در جلب توجه بینندگان افزود.تناقض های معمول بین رویه تزئینی بنا و سازه آن , در اینجا ماهرانه به گفتگوی پویایی تبدیل شد که در آن سازه و تزئینات همدیگر را از طریق تقسیمات هندسی تکمیل می کردند.نماهای رنگارنگ به دیوارهای لطیف رنگین و صفحات کم عمق عالم دو بعدی , لطفی پویا و بافتی غنی بخشید.
پوشاندن سرتاسر سطوح داخلی و خارجی بنا با نقش رنگین و کتیبه در قالبهای مختلف , حال وهوای این بناها را نه تنها به طرح بناه های خیالی تصویر شده در مینیاتورهای آن زمان , بلکه نوعی سلیقه "نقاشانه" در معماری را منعکس می کند.این مجموعه از دیوارها و طاقهای متوالی , پر زینت است که چون کلی واحد به ادراک در نمی آیدبلکه سطوح پیچیده پرکاری است که جداجدا حین حرکت در زمان و فضا دریافت می شود.تلقی معماری چون تاثیر و تاثر مهیج سازه و تزئینات و رنگ و حجم پردازی و بافت و نور , حاکی از جریانهای ذهنی ادراک بصری است.
از میان نقشهای هندسی , آنها که دارای ستاره (یا شمسه) اند , بیشتر تدائی کننده آسمان اند.شبکه دوایر هم مرکز مدارگونه ای که زیر نقش گره های ستاره ای است یارآور مدارات ستارگان است , و شعاعهای هم فاصله شمسه ها همچون پرتوهائی است که در آسمان پر ستاره از ستارگان می تابد.خطوط منتشر از مرکز ستاره های فرعی را تشکیل دهند , دارای هویت بصری مبهمی است.
بورکهارت در کتاب اصلی خود در زیبا شناسی , که در سال ۱۹۶۷.م با نام هنر مقدس در شرق و غرب از فرانسه به انگلیسی ترجمه شد , زیباشناسی مابعدالطبیعی ادیان اصلی جهان , از جمله اسلام , راتشریح کرده است.از میان اولین مقالات وی درباره زیباشناسی اسلامی , شاید موثرترین آنها " ارزشهای جاویدان در هنر اسلامی " ۱۹۶۷.م باشد که وحدت معنوی بی زمان سنت بصری اسلامی را بازگو می کند و بر ماهیت عرفانی و متفکرانه و غیر تاریخی نقوش هندسی اسلامی تاکید می ورزد : "نقوش هندسی دو شکل و نمونه دارد ; یکی نقش هندسی یافته متشکل از کثیری از ستاره های هندسی است , که شعاعهای آنها به نقشی در هم تنیده و بی نهایت می پیوندند.این جالبترین نمادی است که از تامل در " وحدت در کثرت و کثرت در وحدت " به ذهن انسان ژرف اندیش می رسد....شکل دوم آن چیزی است که معمولآ نقوش هندسه اسلامی"عربانه " می خوانند و مرکب است از نگاره های گیاهی , که به قصد محو همه شباهتها به طبیعت و رعایت محض قواعد ضرباهنگ به صورت گرافیک در آمده است , هر خط در امتداد خود پیچ و تاب می خورد و هر سطح قرینه ای دارد.عربانه هم موزون است و هم ریاضی وار است و هم خوش آهنگ و این برای روح اسلام که مایل به تعادل عشق و عقل است , بیشترین اهمیت را دارد...."در چنین شیوهای هر چه در هنر فارغ از زمان است و هنری مقدس همچون هنر اسلامی همواره شامل عنصری بی زمان است , معقول می افتد.وی در ادامه می افزاید : آفت اصلی که باید از آن احتراز کرد این ذهنیت عالمانه است که به همه آثار هنری از قرون گذشته چون پدیده هایی صرفآ تاریخی نظر می کنند که به گذشته تعلق دارد و ارتباط آن با زندگی امروز بسی ناچیز است....باید پرسید در هنر اجداد ما چه چیزی بی زمان است.اگر این را تشخیص دهیم خواهیم توانست از این در ساختار دائمی زندگی عصر خود استفاده کنیم.
سید حسین نصر در مقدمه کتاب , سنت معماری اسلامی ایران , اصلی ترین قاعده آن را مفهوم یگانگی خداوند ( توحید ) دانست :"امروز هیچ چیز تازه تر نیست از حقیقتی که بی زمان است و پیامی که از سنت برمی آید و مناسب حال است , زیرا مناسب همه زمانهاست .
چنین پیامی به اکنون تعلق دارد که بوده است و همواره خواهد بود.سنت , گفتن از قواعد لایتغیری از مبدا آسمانی و از کاربرد آنها در برهه های مختلف زمان و مکان است."
نارون2
8th December 2012, 02:25 PM
این بنا یکی از آثار ارزشمند معماری دوره خوارزمشاهیان در ایران به شمار می رود . بنا در مساحتی حدود ۸۲۰ متر مربع با نقشه دو ایوانی ساخته شده و متشکل از دو ایوان شمالی و جنوبی ، دو ایوانچه در طرفین ایوان ها ، شبستانی در ضلع شرقی ایوان جنوبی و احتمالاً شبستانی به قرینه آن در ضلع غربی ، دو رشته رواق در طرفین صحن ، اتاق گنبد دار چهار گوش در ضلع غربی ایوان شمالی و سردری مزین است .
سردر ورودی مسجد ، در ضلع شمالی بنا قرار گرفته و مزین به تزئینات غنی و زیبای آجرکاری، گچبری و کتیبه هایی چند است. این سردر به صورت ایوانی با قوس شکسته است که در حاشیه داخلی آن، دو ستون نمای آجری اجرا شده است. این ستونها در پایین بر روی سکوی طرفین سر در قرار گرفته و در بالا به سر ستون مکعب شکل پایان می پذیرد. در طرفین این ستون نماها نیز تزئینات آجری تراش به شکل هشت ضلعی منتظم که در فضای خالی داخل شعاعهای آنهاسفال مهری با نقش گیاهی نشانده اند و گچبری هایی با نقوش هندسی وجود داشته که بخش اعظم آن فرو ریخته است.پیشانی سردر نیز دارای تزئینات گچبری است. دیواره های داخلی سردر با تزئینات گچبری به شکل مربعهای کوچک و پوشش طاقی سردر با گچبری و مقرنس تزئین شده است. در پاکار طاق سردر، کتیبه ای سرتاسری به خط نسخ و در زمینه تزئینی گچبری شده است مضمون این کتیبه آیات قرآنی است که به شدت آسیب دیده است. در انتهای سردر ورودی درگاه کوتاهی به ارتفاع ۵/۱متر قرار دارد.وضعیت درگاه نشان می دهد که در دوره های متأخرتر، آنرا کوچک و کوتاه کرده اند پس از سردر، دالانی به عرض حدود ۵/۲ و طول ۶ متر قرار دارد که از طریق آن به صحن و شبستان جانبی میتوان راه یافت. صحن مسجد به شکل مربع مستطیل، در جنوب و شمال با دو ایوان بزرگ و در غرب و شرق با بقایای رواقهای جانبی محدود می شود. ایوان بزرگ و جنوبی مسجد به عرض ۶۲/۶و عمق ۲۵/۱۱ متر، از ایوان مقابل بزرگتر و مرتفعتر است. این ایوان با قوسها و طاق گهواره ای عرضی و نیم گنبد انتهایی پوشش یافته است. در دیواره های ضلع غربی و شرقی ایوان درگاههایی با پوشش یافته است. در دیوارههای ضلع غربی و شرقی ایوان درگاههایی با پوشش طاقی تعبیه شده که به فضاهای جانبی راه پیدا می کند. در دو طرف ایوان دو ستون نما ساخته شده و بر روی آنها آجرهای حاشیه داخلی قوس ایوان مشبک قالب زده به ابعاد ۲۰*۲۰ سانتی متر کار کرده اند . از فراز ستون نمای پایه ایوان غربی، کتیبه های کوفی آمیخته با نقوش اسلیمی و گیاهی آغاز می شود و بر روی ستون نمای پایه شرقی خاتمه می پذیرد. این کتیبه به شدت آسیب دیده، با این حال متن آن طبق معمول، آیاتی از قرآن بوده است. نمای ایوان با تزئینات آجری پیش بر و قالب زده با نقوش هندسی و گره مزین شده است. بر دیوار شرقی ایوان،محراب گچبری با نقوش هندسی، گیاهی و زنجیره ای شکل و کتیبه کوفی قراردارد که متن کتیبه آن سوره «اخلاص » است. در ضلع جنوبی ایوان نیز محراب گچبری و رنگ آمیزی شده ای قراردارد که منقوش به طرحهای هندسی، گیاهی، اسلیمی و کتیبه ای قرآنی به خط کوفی و نسخ است. متن کتیه نسخ آیه ۱۱ سوره « مریم » است. بخش فوقانی ضلع جنوبی ایوان و انتهای پوشش نیم گنبد آن، با مقرنس کاری زیبایی گچبری شده و با نقوش اسلیمی، گیاهی، و هندسی تزئین شده است. در میان یکی از مقرنسها ی ردیف اول، یک مستطیل و در میان آن عبارت « عمل علی بن ابوالحسن بن محمود الجامی ( الحاجی) الشهرستانی» نام معمار یا استاد کار تزئین بنا اجرا شده است در طرفین ایوان جنوبی، دو ایوانچه ساخته شده که بر پیشانی آنها نقوش هندسی، گیاهی و اسلیمی گچبری شده و بخش عمده آنها فرو ریخته است. در نمای قوس بیرونی ایوانچه ها کتیبه ای به خط کوفی مشبک مشجر گچبری شده که متن کتیبه ایوانچه شرقی، آیه ۳۱ سوره «اعراف» است. در پاکار طاق ایوانچه غربی، کتیبه دیگری به خط نسخ متمایل به ثلث نوشته شده است ایوان شمالی بنا دقیقاً با ایوان جنوبی هم محور نیست. ارتفاع این ایوان ۱۲ ، عرض آن ۵۰/۶ متر و عمق آن ۵۲/۷ متر است.در حاشیه قوس ایوان، دو ستون نما و بر روی آنها، آجرهای مشبک پیش بری به شکل متوازی الاضلاع کار کرده اند. از بالای ستون نمای ضلع شرقی ایوان، دو کتیبه مجزا شروع می شود. که بر روی ستون نمای ضلع غربی خاتمه می یابد. کتیبه اول به خط کوفی مشبک مشجر و کتیبه اول به خط کوفی مشبک مشجر و کتیبه دوم به خط نسخ متمایل به ثلث است. که هر دو به شدت آسیب دیده اند.تزئینات نمای آجری، منقوش به نقوش هندسی گیاهی است.
http://i31.tinypic.com/119ytsz.jpg
تزئینات داخل ایوان مشتمل بر کتیبه سرتاسری قرآنی به خط نسخ متمایل به ثلث است که در زمینه تزئین گچبری شده است. بدنه ایوان گچکاری بوده که فرو ریخته است. سطح پوشش نیم گنبد انتهای ایوان، با گچ مقرنس کاری شده و اکنون تنها داغ آنها برجاست.
در بالای کتیبه سرتاسری فوق الذکر، در دو طرف یک طاقنمای گچبری شده با نقوش گیاهی دیده می شود که در چهار طرف آن کتیبه ای به خط کوفی تزئینی مشجر وجود دارد. بخش عمده تزئینات مزبور و کتیبه های آسیب دیده است با این حال متن کتیبه قرآنی در پیرامون طاق نمای روی دیوار شرقی آیات ۲ و ۳ سوره نصر – قابل خواندن است. در طرفین این ایوان نیز دو ایوانچه ساخته شده است ایوانچه شرقی مدخل ورود به یک اتاق مربع شکل با سقف گنبدی است. بر پیشانی این ایوانچه ها ، تزئینات زیبای آجرکاری به صورت یک شش وجهی به چشم می خورد که در وسط آنها قطعات کاشی فیروزه ای نشانده اند و در طرفین ایوان شمالی ، دو دیوار که روی هر کدام دو طاق نما با تزئینات آجری و نقوش هندسی با تلفیق کاشی فیروزه ای و آبی لاجوردی است دیده می شود که صرفاً ، جنبه تزئینی دارد . در ضلع شرقی و غربی صحن بقایای رواقی مشتمل بر جرز ها و قوس ها و دهنه های بر جای مانده که با تزئینات زیبای گچبری و نقوش گیاهی و اسلیمی تزئین شده اند . در پاکار طاق این رواق ها ، کتیبه هایی به خط نسخ متمایل به ثلث مشاهده می شود که مضمون آنها احادیث و شعائر اسلامی است . مسجد فرومد فاقد هرگونه کتیبه تاریخی و مدارک مستند تاریخی است با این حال با توجه به شیوه معماری – نقشه دوایوانی و پوشش ایوانها و تزئینات بنا – کاربرد وسیع آجرتراش با تلفیق کاشی های فیروزه ای و لاجوردی – و مقایسه آن با دو بنای تاریخ دار دوره خوارزمشاهیان یعنی مسجد جامع گناباد و مسجد ملک زوزن ، می توان آن را از آثار اوایل قرن هفتم هجری دانست . این بنا در دوره اخیر تعمیر و مرمت شده و به شماره 345 به ثبت آثار تاریخی رسیده است .
__________________
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.