میلیکان
5th December 2012, 12:46 AM
آخرین نگاه (http://we-and-chemistry.mihanblog.com/post/41)
چشمانم را باز می کنم و می بندم،به فاصله یک پلک برهم زدن می توان خوبی ها و زشتی های بسیار دید اما چشمان من تاب دیدن زشتی ها را ندارد.
دلم می خواهد فقط زیبایی ها را ببینم،هر چند کوچک هر قدر ناچیز سهم چشمانم زیباییست.
دیدن خورشید،ابرهای درهم فرو رفته،برگی سبز بر شاخه درختی خسته،تنین آواز گنجشکها،دیدن مهربانی یک پدر،مهربانی یک مادر،سهم چشمانم لبخند یک پیرمرد،دعای خیر یک پیرزن شادی یک کودک،...
شاید سهم من از زندگی فقط پلک برهم زدنی باشد،آخرین چیزی که خواهم دید چه خواهد بود؟؟؟؟!!!!
کاش فقط زیبایی ها را ببینم،نه نمی خواهم آخرین نگاهم دیدن زشتی ها باشد در حالیکه این آخرین نگاه من خواهد بود و بعد از او مرگ به استقبالم خواهد آمد و دیگر زشتی ها را نخواهم دید...
چشمانم را باز می کنم و می بندم،به فاصله یک پلک برهم زدن می توان خوبی ها و زشتی های بسیار دید اما چشمان من تاب دیدن زشتی ها را ندارد.
دلم می خواهد فقط زیبایی ها را ببینم،هر چند کوچک هر قدر ناچیز سهم چشمانم زیباییست.
دیدن خورشید،ابرهای درهم فرو رفته،برگی سبز بر شاخه درختی خسته،تنین آواز گنجشکها،دیدن مهربانی یک پدر،مهربانی یک مادر،سهم چشمانم لبخند یک پیرمرد،دعای خیر یک پیرزن شادی یک کودک،...
شاید سهم من از زندگی فقط پلک برهم زدنی باشد،آخرین چیزی که خواهم دید چه خواهد بود؟؟؟؟!!!!
کاش فقط زیبایی ها را ببینم،نه نمی خواهم آخرین نگاهم دیدن زشتی ها باشد در حالیکه این آخرین نگاه من خواهد بود و بعد از او مرگ به استقبالم خواهد آمد و دیگر زشتی ها را نخواهم دید...