PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *******دلت پر دلت گرفته بیا تو خودت خالی کن*******



reza-1369
1st December 2012, 09:42 AM
http://www.shereno.com/images-news2/thumbs/cb106ca53aa4ff97ba97bf53b5273c22250.jpg


سلام
یادم به یکی گفتم دل تنگیات بیار روی کاغذ اوردی پاره کن اروم میشی
امروز میخوام اینجا بیای از هر کی دلت پر
دوست ـ اشنا ـ فامیل ـ خواهر ـ برادر و........اسمی نگی حرفات براش بگی خودت خالی کنی گله داری ازش بنویس اینجا
بدون و ایمان داشته باش به قاصدک که حرفات و دل تنگیات بهش میرسه




آسمــان ِ اینجـا آبـــــــی ست

هَوایــش گـاه اَبـــری و گـاه آفتـــابـی ست

کوچــه بـاغ هایش گـاه مَملــــو از عــابـران ِغریــــــــب

و گـاه خـــالی از رهگـــذران ِ آشِنـــــــاست

خیـابــان هایَ ش گـاه پُــر از شلــــــــــوغی ها

و گـاه خــــالی تَـر از خلـــــــــــــــوت هاست

و زمیــــنَ ش ...

گـاه خیــس از بــــــاران

و گـاه خُشــک از سرمــــایـی پـــاییـزی ست

reza-1369
1st December 2012, 09:47 AM
خب خودم میگم

میدونم میدونی برام عزیزی میدونم احساس دل تنگیم به خودت میدونی اما گفتم بهت خسته شدم خسته

گفتم بهت چند روز اذیتم میکنی گفتم دیگه طاقت ندارم گفتم اگه از بودن با من احساس گناه میکنی بگو میروم میرم میمیرم

این نوشته یادته؟خیلیا میپرسن که این از کجا اومده؟



من با تو طرف نیستم

من با اونی که الان داره تو گوشت زمزمه میکنه طرفم

با اونی که تورو آورده وسط منو شکست بده طرفم

با اونی که دیشب بهم خندید و به خدا گفت اینه بندت !!! طرفم

تو وسیله ای


اینو یه عزیز یکی که براش گفتم همه زندگیم هستی کسی ........

چی خواستم مگه چی گفتم که اینو گفتی (اینم قبول میکنم تقصیر من بود)

دیشب چرا اونجوری؟میگی باورت دارم .کو؟ این بود باورت پیام میدی نمیگی گوشی ادم شاید دستش نیست میاد تا پیام میده میخواد حرفش بزنه خاموش میکنی حرفایی رو که خیلی دوست داشتم بهت بزنم موند حرفایی که هیچ وقت به صاحبش نرسید موند رو دلم

حرفات یادته گفتی بهم نگو بی احساس گفتی لازم نیست احساس به زبون بیاد اره یادم گفتی ولی یه چیزم گفتیا گفتی احساسم با عمل رفتارم بهت نشون میدم دیشب عملتم دیدم
چرا فکر میکنی من دل ندارم نگران نمیشم چرا هر سوالی ازت میکنم دریغ از یک جواب که بدونم برات مهمم
گفتم بهت تا نبینی طرف مقابلت نا نداره حرف نمیزنی گفتم بهت که به خدا نا ندارم دیگه دارم میمیرم
بذار کمی برگردم به عقب یه چیزی گفتی یادت؟گفتم بهت زخم شد رو دلم درست نمیشه موند تا ابد یادت گفتی:از اعتماد حرف زدی گفتی خسته ام از این اعتماد!!!که بی خود بود اعتمادم!!!!

که دیگه رو کسی حساب باز نکنم که همه مث هم ان اما وای حوصله ندارم

این حرفات یادت؟ همشو نوشتمااااااااااا یه برگم بهت دادم یادت؟ بشین بخون
گفتم این حرفت برام سخته چون بعد این همه مدت خاطره دوست داشتن باهم خندیدن با هم اشک ریختن همدیگرو احساس کردن این حرف نهایت بی انصافی بود
میگی برام مهمی قبول دارم که مهمم ولی بدون تو برام مهم تری حالا این که میگی بعضیا باید مهمتر باشن اره حق داری ولی بهت گفتم دل من بزرگه هیشکی رو جای هیشکی نمیذارم نمیگم ازت دلخورم نه ولی عذابم نده
میگی نگرانت میشم اره احساس میکنم این حس دل تنگیت ولی چرا بعد چند روز منو دیدی نگفتی کجا بودی تا منو دیدی باز دعوا باز دعوا شاید بگی من شروع کردم اره من شروع کردم ولی اصلآ پرسیدی چرا نبودی؟
اهان یادم گفتی که داری تنبیه میکنی نه این جور ادمی نیستم
کلی حرف داشتم بگم ولی باور کن .........فقط میگم:
گریم میگیره وقتی که حرفام از یادت میره********یادت میفتم یادت میفتم بارون میگیره

امروز تمام میکنم نه اینکه دیگه برام مهم نیستی نه اینکه دیگه دوستت ندارم نه تمام میکنم تا بدونی دوستت دارم چون نمیخوام ناراحتیت ببینم نمیخوام دل پاکت برا اینکه با من هستی رنجیده شه

بدون همون ادم هستی که بهت گفتم زندگیمو مدیونشم
1391.09.11

somayehfaridi
1st December 2012, 10:05 AM
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
البته مزد خدمت من خیانت اون شخص بود، و فکر نکنم از این طریق حرفای من بهش برسه

آرزوي
1st December 2012, 10:05 AM
دلم گرفت از تو تويي كه سعي ميكني همه چيزو خوب ببيني اما ناتواني بش

دلم گرفته براي خالي بنديات از دروغايي كه بم ميگي از دل خوش كنكيااي كه سرمو شيره ميمالي

دلم گرفته از تو ازتويي كه بم نزديكتتراز ديگراني

ميخوام اينجا اسمتو بگم تا ديگه از دل گير نباشمو پاشم برم از پيش تموم خستگي ها آره اون خودمم دلم نه از ديگران بلكه از خودم گرفته براي اينكه هر كار اشتباهي كه پيش مياد و اذيت ميشم خودم باعثشم

اينجا ارزو اسمتو ميگم تا بدوني ديگه نبايد بخاطر چيزهاي بي ارزش منو از خودت برنجوني و دلگير كني

باتشكر از آقا رضا

***wanton74***
1st December 2012, 10:28 AM
خيلي دعا كردم پيشم بموني هر نذري كه بگي كردم كه تنهام نذاري ولي ميگي فراموشت كنم آخه كجاي دنيا اومده كه كسيو دوست داري چون اون نمي خوادت توام بايد فراموشش كني من نميتونم من عشقمو دوست دارم من مگه از سنگم كه همه چيزو فراموش كنم؟نمي خواي بموني نمون نمي خوام اذيتت كنم فقط اينو بدون كه تا وقتي چشام واسه هميشه بسته شن به يادتمو دوست دارم خيلي دوست دارم ميخوام تو خيالم باهات زندگي كنم دوست دارم اگه قراره پيشت نباشم هرچي زودتر منم برم چون تو دنيا كسيو جز تو نداشتم و ندارم.خدايااااااااااااااا ااااااااااااااااا خستم خيلي خستهههههههه.از هركي كه درد دلمو ميخونه خواهش ميكنم واسم دعا كنيد شايد دعاهاي شما بگيره و عشقم برگرده پيشم خواهش ميكنم ازتون دعام كنين خيلي خيلي زيااااااااااااااااااااااا ااااد[entezar2][negaran][narahat][afsoorde][gerye][narahatish]

- - - به روز رسانی شده - - -

خيلي دعا كردم پيشم بموني هر نذري كه بگي كردم كه تنهام نذاري ولي ميگي فراموشت كنم آخه كجاي دنيا اومده كه كسيو دوست داري چون اون نمي خوادت توام بايد فراموشش كني من نميتونم من عشقمو دوست دارم من مگه از سنگم كه همه چيزو فراموش كنم؟نمي خواي بموني نمون نمي خوام اذيتت كنم فقط اينو بدون كه تا وقتي چشام واسه هميشه بسته شن به يادتمو دوست دارم خيلي دوست دارم ميخوام تو خيالم باهات زندگي كنم دوست دارم اگه قراره پيشت نباشم هرچي زودتر منم برم چون تو دنيا كسيو جز تو نداشتم و ندارم.خدايااااااااااااااا ااااااااااااااااا خستم خيلي خستهههههههه.از هركي كه درد دلمو ميخونه خواهش ميكنم واسم دعا كنيد شايد دعاهاي شما بگيره و عشقم برگرده پيشم خواهش ميكنم ازتون دعام كنين خيلي خيلي زيااااااااااااااااااااااا ااااد[entezar2][negaran][narahat][afsoorde][gerye][narahatish]

پیمان هادی فرکوش
1st December 2012, 10:41 AM
خب خودم میگم

میدونم میدونی برام عزیزی میدونم احساس دل تنگیم به خودت میدونی اما گفتم بهت خسته شدم خسته

گفتم بهت چند روز اذیتم میکنی گفتم دیگه طاقت ندارم گفتم اگه از بودن با من احساس گناه میکنی بگو میروم میرم میمیرم

این نوشته یادته؟خیلیا میپرسن که این از کجا اومده؟



من با تو طرف نیستم

من با اونی که الان داره تو گوشت زمزمه میکنه طرفم

با اونی که تورو آورده وسط منو شکست بده طرفم

با اونی که دیشب بهم خندید و به خدا گفت اینه بندت !!! طرفم

تو وسیله ای


اینو یه عزیز یکی که براش گفتم همه زندگیم هستی کسی ........

چی خواستم مگه چی گفتم که اینو گفتی (اینم قبول میکنم تقصیر من بود)

دیشب چرا اونجوری؟میگی باورت دارم .کو؟ این بود باورت پیام میدی نمیگی گوشی ادم شاید دستش نیست میاد تا پیام میده میخواد حرفش بزنه خاموش میکنی حرفایی رو که خیلی دوست داشتم بهت بزنم موند حرفایی که هیچ وقت به صاحبش نرسید موند رو دلم

حرفات یادته گفتی بهم نگو بی احساس گفتی لازم نیست احساس به زبون بیاد اره یادم گفتی ولی یه چیزم گفتیا گفتی احساسم با عمل رفتارم بهت نشون میدم دیشب عملتم دیدم
چرا فکر میکنی من دل ندارم نگران نمیشم چرا هر سوالی ازت میکنم دریغ از یک جواب که بدونم برات مهمم
گفتم بهت تا نبینی طرف مقابلت نا نداره حرف نمیزنی گفتم بهت که به خدا نا ندارم دیگه دارم میمیرم
بذار کمی برگردم به عقب یه چیزی گفتی یادت؟گفتم بهت زخم شد رو دلم درست نمیشه موند تا ابد یادت گفتی:از اعتماد حرف زدی گفتی خسته ام از این اعتماد!!!که بی خود بود اعتمادم!!!!

که دیگه رو کسی حساب باز نکنم که همه مث هم ان ام اوای حوصله ندارم

این حرفات یادت؟ همشو نوشتمااااااااااا یه برگم بهت دادم یادت؟ بشین بخون
گفتم این حرفت برام سخته چون بعد این همه مدت خاطره دوست داشتن باهم خندیدن با هم اشک ریختن همدیگرو احساس کردن این حرف نهایت بی انصافی بود
میگی برام مهمی قبول دارم که مهمم ولی بدون تو برام مهم تری حالا این که میگی بعضیا باید مهمتر باشن اره حق داری ولی بهت گفتم دل من بزرگه هیشکی رو جای هیشکی نمیذارم نمیگم ازت دلخورم نه ولی عذابم نده
میگی نگرانت میشم اره احساس میکنم این حس دل تنگیت ولی چرا بعد چند روز منو دیدی نگفتی کجا بودی تا منو دیدی باز دعوا باز دعوا شاید بگی من شروع کردم اره من شروع کردم ولی اصلآ پرسیدی چرا نبودی؟
اهان یادم گفتی که داری تنبیه میکنی نه این جور ادمی نیستم
کلی حرف داشتم بگم ولی باور کن .........فقط میگم:
گریم میگیره وقتی که حرفام از یادت میره********یادت میفتم یادت میفتم بارون میگیره

امروز تمام میکنم نه اینکه دیگه برام مهم نیستی نه اینکه دیگه دوستت ندارم نه تمام میکنم تا بدونی دوستت دارم چون نمیخوام ناراحتیت ببینم نمیخوام دل پاکت برا اینکه با من هستی رنجیده شه

بدون همون ادم هستی که بهت گفتم زندگیمو مدیونشم
1391.09.11




به اين ميگن يه درد دل ، مي خواستم منم چيزي بنويسم ولي ديدم اينو منصرف شدم،عالي بود خيلي عالي

^*زهرا*^
1st December 2012, 11:05 AM
چی بگم؟ بگم دلم از کی گرفته!! یکی نیست! دوتا نیست! غریبه نیست!! دلم از آشنا گرفته!! گاهیی وقتا سنگینیش نمیذاره هیچ کار دیگه ای به غیر از غصه خوردن انجام بدم!! دلم از اونایی گرفته که تا دیروز خودشونو میکشتن تا روی لبات خنده بکارن و اما حالا خودشونو به آب و آتیش میزنن تا چشماتو پر خون کنن!!! ای کاش بعضی ادما هیچ وقت بزرگ نشن!! ای کاش قبل از بزرگ شدنشون دوست داشتن نه همه رو ولی اشنا رو خوب یاد بگیرن!! یادبگیرن زود قضاوت نکنن!! یاد بگیرن حسادت نا به جا نکنن!!

elmamoz
1st December 2012, 12:37 PM
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم
وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد.
وچند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم
برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر راه برویم…
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...

نسیم بهآر
1st December 2012, 12:46 PM
چقدر همه دلشون پر ه...
دل منم غصه دار شد.

elmamoz
1st December 2012, 12:49 PM
اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بوداگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال!
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی…
و من شاید کمر شکسته ترین بودم
اگر غرور نبود
چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند
و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان
جستجو نمی کردیم
اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم
و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم
اگر خواب حقیقت داشت
همیشه خواب بودیم
هیچ رنجی بدون گنج نبود…
ولی گنج ها شاید
بدون رنج بودند
اگر همه ثروت داشتند
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگران از سر جوانمردی
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی می مرد…
اگر همه ثروت داشتند
اگر مرگ نبود
همه کافر بودند
و زندگی بی ارزش ترین کالا یود
اگر عشق نبود
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم…
اگر عشق نبود
اگر کینه نبود
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
اگر خداوند
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
من بی گمان
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا
آن گاه نمی دانم
به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت

mozhgan.z.1368
1st December 2012, 01:00 PM
عشق تو جام لبريز از ترانه است
هر نفست ساز در اين مي خا نه است
چه بگويم كه قلبم نكند تنازي
با اين جام كه تو يه خوردش دادي
هرچه گويم همه كفر و خطاست
در مي كده عشق ثانيه هم بر فناست
هي كه نهادي در وجودم همه هستي
خوا ندي از شعر ترا نه ي اين سر مستي
بگو با دل عاشق چهكنم
لحظه هاي رفته بر باد را چگونه باز يابم
بگو كه عا شق بودي
ثا نيه هايم را با عشق خريدي
بگو هر ثا نيه قرباني نفسهام شدي
تا که این دل ثانیه هایش را کند بردباری

mozhgan.z.1368
1st December 2012, 01:01 PM
بهانه

دردهای پر التهابم را

در مزرعه ی نگاهت ، همدم خواهم کرد

و غروب های دلگیر جمعه را

به امید روزهای درپیش

به خواب خواهم سپرد

خورشید در چشمانت جاری

و ابرغمناک بهاری همسایه ات

خواهم بارید از اسمان نیلگون

تا طراوت بخشم

دل الودگی ات را...

h.khakpour
1st December 2012, 03:20 PM
دلم از هیچ کس و هیچ چیز پر نیست. شاید......
دلم از خودم پر باشه نمیدونم...

ارگان
1st December 2012, 03:23 PM
ببارباران،
اما آرام
نکند صداي گريه هايم درهياهوي آمدنت گم شوند...

ببارتا باورکنم تنها نيستم،توهم دلتنگي،اما دل تو کجا و دل من کجا...

sunnymoon
1st December 2012, 03:40 PM
sh_omomi37

پت
1st December 2012, 03:47 PM
دلم را پیچانده‌ام لای پتو
سرما خورده است ...!
بس که رفتارِ این روزهایت سرد است

shiny7
1st December 2012, 04:30 PM
آره دل منم گرفته!!
از آدما!!!
خیلی هم گرفته!!
خدا کی پس نوبت من می شه؟؟!!
خدا پس کی اسم منو از لیست زمینی ها خط می زنی؟؟!!

مجتبی حسینی فهرجی
1st December 2012, 05:02 PM
درسته که دلم خیلی گرفته اما در مسیری که پیش رو دارم اینگونه خواهم بود
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن در آید

Spry25
1st December 2012, 05:36 PM
سلام دوستای گلم[shaad]

آدمايي هستن که
هروقت ازشون بپرسي چطوري؟ مي گن خوبم..
وقتي مي بينن يه گنجشک داره رو زمين دنبال غذا مي گرده,
راهشون رو کج مي کنن از يه طرف ديگه مي رن که اون نپره...
اگه يخ ام بزنن, دستتو ول نمي کنن بزارن تو جيبشون...
آدمايي که از بغل کردن بيشتر آرامش مي گيرن تا از چيز ديگه
همونايين که براتون حاضرن هرکاري بکنن
اينا فرشته ان...
تو رو خدا اگه باهاشون مي ريد تو رابطه , اذيتشون نکنين...
تنهاشون نزارين , داغون مي شن [nadidan]

سونای69
1st December 2012, 05:44 PM
بعضی اوقات بعضی متن ها ،شعرها و ... هستند که تا ته احساس و دلتنگیت رو میتونی باهاش بگی .این شعر هم یکی از اون هاست :

دل‌ تنگم
به قاعده ی یک سفر
پر از جاده‌
پر از فاصله
به شماره ی اتوبوس‌های راهِ شب
کافه‌هایِ خمارِ در امتدادِ شب
دل‌ تنگم
به اندازه تمامِ روز‌هایی‌ که ما
از بین اینهمه نبودن
باز نبودن را انتخاب کرده ایم
دل‌ تنگم
دل‌ تنگ ....

سونای
1st December 2012, 05:53 PM
بعضی اوقات بعضی متن ها ،شعرها و ... هستند که تا ته احساس و دلتنگیت رو میتونی باهاش بگی .این جمله هم یکی از اون جمله هاست ،چون بعضی مواقع فقط باید سکوت کرد ودعا :

بگذآر سُ _ ک _ و _ تـ قآنون زندگی مَن بآشد…
وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند….
و وقتی که همه ی حقیقت ، "توجیه" پنداشته میشه
"توجیه" هم "چرت و پرت" معنی میشه.....
دیگه راهی جز سکوت میمونه!؟!!!!!!

farzane*
1st December 2012, 06:23 PM
ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ”ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی”هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ . . .ﺍﺯ ﺟــﺬﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ “ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ”...[gerye]

farzane*
1st December 2012, 06:28 PM
سفری باید کرد .......
تا به عمق دل یک پیچک تنها که چرا این چنین سخت به خود می پیچد...
شاید از راز درونش بشود کشفی کرد
شاید او هم به کسی دل بسته ست ...

مهندسی صنایع
1st December 2012, 07:05 PM
دل منم مثل خیلی های دیگه پر ولی چه میشه کرد ما آدما بخاطر انتظار خودمون به دیگران چنین حس هایی بهمون دست میده
دوست داشتن انتظار بوجود میاره و برآورده نشدن انتظار کم کم جمع میشه بعد یه کوه غم میمونه واسمون حالا ناراحتی میتونه هرچیزی باشه حتی ممکم بخاطر اینکه داری با کسی هر میزنی و به روی خودش نمیاره یا حرفات انقدر براش بی اهمیت میاد که یه ثانیه بعد اصلا نمیدونه داشتی درباره چی بهش میگفتی این که کوچکترینهاست ولی چه میشود کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

shiny7
1st December 2012, 07:09 PM
خدا جونم...فشار این هوا یکم زیاده...
نفسام سنگین میره و میاد...
خدا جونم...به دنیا بگو یکم کمتر شلاق بزنه...
به خدا من طاقت ندارم!!...
خدا جونم...دلم داره می پکه...

پت
1st December 2012, 07:39 PM
درسته که دلم خیلی گرفته اما در مسیری که پیش رو دارم اینگونه خواهم بود
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن در آید

آفرین بر شما..

نسیم بهآر
1st December 2012, 07:44 PM
من وخدا
خدایا ،بازم اومدم سراغت.
بی هوا یه جمله بگوشم خورد که دلم رو لرزوند.
می گن خدا غیر مستقیم با ادما حرف میزنه اما یهو یه تلنگری بهم زدن که این حرف رو خدا داره بتو میگه،از زبون یکی از بنده های خوب خودش.
یکی داشت میگفت :خدا دوست داره بنده هاش فقط برای خودش باشن.
یه صدایی ته دلم میگفت :اخه بنده ی ناشکر خدا،مگه قبول نداری که هر برگی که از شاخه می افته حتما خدا حکمتی توش قرار داده.
شاید الان هم خدا می خواد از هر چیزی وهر کسی که تو دنیا ست ببُری تا فقط مال خودش باشی. می خواد حواست فقط پیش خودش باشه...
یکی میگفت:وقتی دیدی بی غمی بدون که خدا یادت نیست!
خدایا اینو خوب میدونم که بنده خوبی برات نبودم.شاید هنوزم خیلی باورت ندارم شایدباور ندارم که به فکر می.میدونی چرا؟
چون خیلی صدات کردم، نشنیـــــــــــــــــدی؟
خیلی باهات حرف زدم. توخواب ،توبیداری،هرلحظه،هر ثانیه صدات کردم.نمی دونم چند صد کیلومتر راه رفتم وسربه اسمونت می کردم وباهات حرف میزدم. چند صد ساعت باهات درد دل می کردم،چند صفحه برات نوشتم.اما یهووجودم تهی از معنی شد.
راستش خدا جونم از دستت خیلی شاکی شدم.
خیلی دلم شکست که حرفمو نشنیدی. خدایا خیلی چیزا دست مننیست.اما دست تو که هست.نیست.؟
می دونم کفره اما من به خودم گفتم دیگه باهات حرف نمی زنم. اخه چه فرقی داره؟تو که صدامو نمیشنوی؟
خدایا چرا اونا که یادت نمیکنن انگار بی غم ترند؟
انگار شادترند تو به حرف اونا بیشتر گوش میدی.
میگن خدا هرچی اونا بخوان بهشون میده که دیگه صداشون رو نشنوه اما دوست داره که بنده های خوبش زیاد صداش کنن .برای همین دیر جوابشون رو میده...
اما خدا جونم من که فکر نمیکنم از اون خوبا باشم!خدایا حرف منو هم گوش بده که بفهمم صدای منم میشنوی.اخه پس من دلم به چی خوش باشه؟خدایا بهم یه جوری نشون بده که صدامو میشنوی.دلم خیلی گرفته.خدایا اشکامو ندیدی؟
فکر کنم اگه همشونو جمع کرده بودم تا حالا حداقل یه دریای زلال وقشنگ داشتم که تو ساحلش میتونستم بشینم وغروب خورشید رو نگاه کنم وباهات حرف بزنم.
اما حالا چی دارم؟
خدایا مگه ندیدی ؟مگه نشنیدی؟
خدایا تنهام نذار.یا منو ببر زودی پیش خودت یا دستمو بگیر تاگم نشم.توی دنیا غیر از تو به کی میتونم حرف دلم رو بزنم.خدایا بهم ارامش بده.
خدا جونم من که بنده خوبی نیستم صدامو بشنو.خدایا اون شب صورتم خیس شده بود نمی دونم خواب بودم یا بیدار!فکر میکردم تو بیداری دارم گریه میکنم برای همین صورتم خیس شده ولی نه خواب بودم توی خوابم داشتم صدات میکردم داشتم گریه میکردم.خدایا من تو اشکام دارم غرق میشم چرا نجات غریقم نمی شی؟
نمی دونم شاید یکی اشکاش شده اقیانوس، بیشتر داره دست وپا میزنه رفتی اونو نجات بدی.باشه برو خدا جونم ولی دیر نیا من تو همین رودخونه ی اشکامم هم خیلی زود غرق میشم.
خدایا دوست دارم تنهام نذار

mhnz
1st December 2012, 08:40 PM
اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال!
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی…
و من شاید کمر شکسته ترین بودم
اگر غرور نبود
چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند
و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان
جستجو نمی کردیم
اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم
و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم
اگر خواب حقیقت داشت
همیشه خواب بودیم
هیچ رنجی بدون گنج نبود…
ولی گنج ها شاید
بدون رنج بودند
اگر همه ثروت داشتند
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگران از سر جوانمردی
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی می مرد…
اگر همه ثروت داشتند
اگر مرگ نبود
همه کافر بودند
و زندگی بی ارزش ترین کالا یود
اگر عشق نبود
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم…
اگر عشق نبود
اگر کینه نبود
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
اگر خداوند
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
من بی گمان
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا
آن گاه نمی دانم
به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت

ارگان
1st December 2012, 08:53 PM
صبر کن سهراب...
گفته بودی قایقی خواهم ساخت...
دور خواهم شد ازین خاکه غریب...
قایقت جا دارد....؟
من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم............

وحید 0319
1st December 2012, 09:02 PM
نوشتم حرف دل تا تو بخوانی ، که چون دورم ز تو دردم بدانی
به غیر از تو کسی را من ندارم ، تو را تا بی نهایت دوست دارم

nafise khanom
1st December 2012, 09:05 PM
وقتی به آسمان نگاه میکنم خوشحال میشم میدونم باوجود فاصله ها!!بازم زیر یه سقفیم...

saamaaneh
1st December 2012, 09:43 PM
قدیما خوب بود دلت پر بود به قاصدک میگفتی فوت میکردی، حرفای دلت رو خودت میشنیدی و خدات و اون قاصدک که دیگه یه شاخه خالی ازش میموند، به نظرم اون قاصدکه هم تحمل حرفای دلمونو نداشت که اینجوری پرپر میشد، چه قد خوب بود فوت که میکردی برا یه ثانیه هم که شده بود فک میکردی دلتنگیاتم باهاش برده.

اما اینجا مجازیه، علم پیشرفت کرده دیگه قاصدک بی کلاس بازیه، اصلا قاصدک دیگه کجا بود، میای حرف دلتو میزنی، اما تو دلتنگیات خدام هس؟ آروم میشی مینویسی؟

به نظرم یه حرفایی هس که تو مجازی هم نمیشه گفت، من همون قاصدک رو میخوام.[gerye] [gerye] [gerye]

"hasan"
1st December 2012, 09:53 PM
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم...


تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف...


کاش کسی جایی منتظرم بود...http://goftomanedini.com/images/smilies/z261.gif

آسمان آبی2020
1st December 2012, 10:16 PM
سخت است حرفت را نفهمند...
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند...
آخه خدایا.من که هم قد تو نیستم.خودت که از همه بهتر منو میشناسی.با من از از این بازیا نکن.خدا یا....

چکامه91
1st December 2012, 10:33 PM
اخ خدا!!!
یعنی من اینقدر گنگم که هیچکس نمیفهمه چی میگم؟
نکنه من اینقدر بدم که هیچکس نمیخواد بفهمه چی میگم!!
اره خدا
دلم گرفته
خیلی
خدایا حتی دیگه بهترین دوستمم منو نمیفهمه!
اخه اون دیگه چرا؟؟؟!!!
اره
حتما اونقدر بدم که اونم دیگه نمیخواد بفهمه!
اره هیچکس نمیفهمه
هیچکس اینو نمیفهمه شایدم خیلیا به نظرشون مسخره بیاد و فکر کنن بچه ام!!! وقتی 3سال دبیرستان هرروز یه نفرو ببینی، و حالا بعد از سه سال یهو اون از یه دانشگاه سردربیاره تو از یه جای دیگه...
اره این واسه من سخته
خیلیم سخته
وقتی همه زندگیت قاطی شده باشه و نفهمی اصلا چه خبره دلم میگیره
وقتی تنهام دلم میگیره
از همه چی دلم گرفته خدا
تو تنهام نذار میدونم که هستی من بهت نیاز دارم خدا

موازنه
2nd December 2012, 05:41 PM
دلم گرفته...
از ی نفر که اسمش رو گذاشته بود دوست.
تا وقتی خوب بودم که نیازاش رو رفع کردم ولی الان دیگه کهنه شدم....

entooba72
2nd December 2012, 07:38 PM
دوست آن است که بگیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی... [golrooz][golrooz]

entooba72
2nd December 2012, 07:56 PM
من، تو، او

*من به مدرسه ميرفتم تا درس بخوانم*
*تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي*
*او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا*

*من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم*
*تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود*
*او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت*

*معلم گفته بود انشا بنويسيد*
*موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت*

*من نوشته بودم علم بهتر است*
*مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد*
*تو نوشته بودي علم بهتر است*
*شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي*
*او اما انشا ننوشته بود برگه ي او سفيد بود*
*خودکارش روز قبل تمام شده بود*

*معلم آن روز او را تنبيه کرد*
*بقيه بچه ها به او خنديدند*
*آن روز او براي تمام نداشته هايش گريه کرد*
*هيچ کس نفهميد که او چقدر احساس حقارت کرد*
*خوب معلم نمي دانست او پول خريد يک خودکار را نداشته*
*شايد معلم هم نمي دانست ثروت وعلم گاهي به هم گره مي خورند*
*گاهي نمي شود بي ثروت از علم چيزي نوشت*

*من در خانه اي بزرگ مي شدم که بهار توي حياطش بوي پيچ امين الدوله مي آمد*
*تو در خانه اي بزرگ مي شدي که شب ها در آن بوي دسته گل هايي مي پيچيد که پدرت
براي مادرت مي خريد*
*او اما در خانه اي بزرگ مي شد که در و ديوارش بوي سيگار و ترياکي را مي داد
که پدرش مي کشيد*

*سال هاي آخر دبيرستان بود*
*بايد آماده مي شديم براي ساختن آينده*

*من بايد بيشتر درس مي خواندم دنبال کلاس هاي تقويتي بودم*
*تو تحصيل در دانشگا هاي خارج از کشور برايت آينده ي بهتري را رقم مي زد*
*او اما نه انگيزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار مي گشت*

*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت*

*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبولي هاي کنکور جستجو کنم*
*تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود*

*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکس هاي روزنامه آن را به کناري
انداختي*
*او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه*
*براي اولين بار بود در زندگي اش که اين همه به او توجه شده بود** !!!!*

*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتايج بود*

*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم*
*تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود*

*وقت قضاوت بود*
*جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند*

*من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند*
*تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند*

*زندگي ادامه دارد*
*هيچ وقت پايان نمي گيرد*

*من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است**!!!*
*تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*

*من , تو , او*
*هيچگاه در کنار هم نبوديم*
*هيچگاه يکديگر را نشناختيم*

*اما من و تو اگر به جاي او بوديم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*

*هر روز از كنار مردمانی می گذريم كه يا من اند يا تو و يا او*
*و به راستی نه موفقيت های من به تمامی از آن من است و نه تقصيرهای او همگي از
آن او







(http://www.excellentwow.com/wp/ie.php?plg=ie&subs=yahoo&elm=sign)

ayda04
3rd December 2012, 01:11 AM
کاش این روزا ادما طوری بودن ک جرات بکنی راحت بهشون بگی دوستت دارم!
اما افسوس ک جدیدن ب هرکی میگی دوستدارم دوست داره هرچه زودتر ازت فرار کنه و قایم بشه!
مخاطب خاص ...
ای کاش یکم بهتر راجبم قضاوت میکردی پیش خودت[narahat][narahat]

parichehr
3rd December 2012, 09:55 AM
کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش رو به ما میباخت
مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری برایش؟!؟!!!

parichehr
3rd December 2012, 09:56 AM
گویند تو را رها کنم چون دیگری تو را طلب میکند...
کدام دیگری تو را به بهانه من رها خواهد کرد؟!!!!

parichehr
3rd December 2012, 09:58 AM
سخت است حرفت را نفهمند...
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند...
آخه خدایا.من که هم قد تو نیستم.خودت که از همه بهتر منو میشناسی.با من از از این بازیا نکن.خدا یا....


کاش این روزا ادما طوری بودن ک جرات بکنی راحت بهشون بگی دوستت دارم!
اما افسوس ک جدیدن ب هرکی میگی دوستدارم دوست داره هرچه زودتر ازت فرار کنه و قایم بشه!

ای کاش یکم بهتر راجبم قضاوت میکردی پیش خودت[narahat][narahat]

[bihes]

saeede e
3rd December 2012, 11:51 AM
اگر تنهاترین تنهاشوم باز خداهست او جانشین همه نداشتن هاست نفرین ها وآفرینهایی ثمراست اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند واز آسمان هول وکینه برسرم ببارد تو مهربان آسیب ناپذیر من هستی ای پناهگاه ابدی تو میتوانی جانشین همه بی پناهیها شوی درد دلمو به اونی میگم که میتونه مرحم زخمم باشه

سونای
3rd December 2012, 04:43 PM
رسم ما این است
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم می رسانیم

نمیدانم!

نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست!!!؟

من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم.......

پت
3rd December 2012, 05:22 PM
رسم ما این است
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم می رسانیم

نمیدانم!

نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست!!!؟

من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم.......

عجب رسم خطرناکی دارید.. عزیزم :)
کلا من از کارای سخت خوشم میاد...با اجازت کپی ش کردم..[sootzadan]

سونای69
3rd December 2012, 05:41 PM
به هرکه وفا می کنی جفا می بینی به هر که جفا وفا!!!!!!!!
معادله دنیا چه راه حل عجیبی دارد!!!!!!!!

پیمان هادی فرکوش
3rd December 2012, 05:59 PM
کنارت هستند...

تا کی؟

تا وقتی که به تو احتـیاج دارند..

از پیشـت میروند یک روز...

کدام روز؟

وقتی کسی جایت آمد..

دوستت دارند...

تا چه موقع؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوسـت داشـتن پیـدا کنـند..

میگویند عاشـقت هسـتند..

برای همیشه..! نه......

فقط تا وقتی که نوبت بـازی با تو تمام بشود..

و این است بازی باهـم بودن!!

z.v
4th December 2012, 09:36 PM
امروز دلم گرفته بود،دوستم دید و ازم پرسید چط شده؟
منم گفتم دارم میترکم و بغضم ترکید. . .
یه جمله ای بهم گفت من قبلا هم این جمله رو شنیده بودم ولی نمیدونم چرا امروز و توی اون حالت انقدر منو برد تو فکر....میدونم که شما هم بارها و بارها اینو شنیدید ولی ازتون میخوام بش فکر کنید،حداقل برای یه لحظه...

این نیز بگذرد . . .

سونای
4th December 2012, 09:37 PM
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا... دوست جدا میشکند...
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست....
از دوست بپرسید که چرا...........؟

- - - به روز رسانی شده - - -

هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا... دوست جدا میشکند...
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست....
از دوست بپرسید که چرا...........؟

tick.274
4th December 2012, 10:48 PM
حرف هایی که هیچ وقت فکر نمیکردم که جرئت کنم، بهت گفتم
تو فقط نگام کردی و گفتی نمیدونم چی باید بگم و چه کار کنم
بهت گفتم میخوام چی بگی و چه کار کنی
اما تو بازم به حرفم گوش نکردی
کاش می فهمیدی چقدر بودنت برام مهمه!!!

tick.274
4th December 2012, 10:52 PM
خدایا
چقدر خوبه که تو رو دارم
چون هر وقت احساس میکنم همه ی اون هایی که بودنشون رو میخوام نیستن
یادم میاد که تو مثل همیشه نزدیک تر از همه کنارم ایستادی و داری بهتر از هرکی به حرفای من گوش میدی
گریه هام برات مهمه
دلتنگی هامو میفهمی
و...

مجتبی حسینی فهرجی
5th December 2012, 12:16 PM
من، تو، او

*من به مدرسه ميرفتم تا درس بخوانم*
*تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي*
*او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا*

*من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم*
*تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود*
*او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت*

*معلم گفته بود انشا بنويسيد*
*موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت*

*من نوشته بودم علم بهتر است*
*مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد*
*تو نوشته بودي علم بهتر است*
*شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي*
*او اما انشا ننوشته بود برگه ي او سفيد بود*
*خودکارش روز قبل تمام شده بود*

*معلم آن روز او را تنبيه کرد*
*بقيه بچه ها به او خنديدند*
*آن روز او براي تمام نداشته هايش گريه کرد*
*هيچ کس نفهميد که او چقدر احساس حقارت کرد*
*خوب معلم نمي دانست او پول خريد يک خودکار را نداشته*
*شايد معلم هم نمي دانست ثروت وعلم گاهي به هم گره مي خورند*
*گاهي نمي شود بي ثروت از علم چيزي نوشت*

*من در خانه اي بزرگ مي شدم که بهار توي حياطش بوي پيچ امين الدوله مي آمد*
*تو در خانه اي بزرگ مي شدي که شب ها در آن بوي دسته گل هايي مي پيچيد که پدرت
براي مادرت مي خريد*
*او اما در خانه اي بزرگ مي شد که در و ديوارش بوي سيگار و ترياکي را مي داد
که پدرش مي کشيد*

*سال هاي آخر دبيرستان بود*
*بايد آماده مي شديم براي ساختن آينده*

*من بايد بيشتر درس مي خواندم دنبال کلاس هاي تقويتي بودم*
*تو تحصيل در دانشگا هاي خارج از کشور برايت آينده ي بهتري را رقم مي زد*
*او اما نه انگيزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار مي گشت*

*روزنا مه چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت*

*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبولي هاي کنکور جستجو کنم*
*تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود*

*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکس هاي روزنامه آن را به کناري
انداختي*
*او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه*
*براي اولين بار بود در زندگي اش که اين همه به او توجه شده بود** !!!!*

*چند سال گذشت*
*وقت گرفتن نتايج بود*

*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم*
*تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود*

*وقت قضاوت بود*
*جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند*

*من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند*
*تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند*

*زندگي ادامه دارد*
*هيچ وقت پايان نمي گيرد*

*من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است**!!!*
*تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*

*من , تو , او*
*هيچگاه در کنار هم نبوديم*
*هيچگاه يکديگر را نشناختيم*

*اما من و تو اگر به جاي او بوديم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*

*هر روز از كنار مردمانی می گذريم كه يا من اند يا تو و يا او*
*و به راستی نه موفقيت های من به تمامی از آن من است و نه تقصيرهای او همگي از
آن او





سپاس از این متن پر محتوایتان که اگر این محتوا را 10 سال پیش خوانده بودم بسیار به سودم بود میدانی چرا ؟ زیرا ده سال سر از کتاب برنداشتم و گفتم علم بهتر است اما امروز هزاران صفحه و صد ها کتابی که خوانده ام برای خریدن یک نان سوخته ارزش ندارد چون قانون اساسی کشورمان در سه اصل خلاصه شده است
(http://www.excellentwow.com/wp/ie.php?plg=ie&subs=yahoo&elm=sign)
سه اصل پیشرفت از اصول ((پ))در ایران

1- پارتی

2- پول

3- پر رویی
1

وحید 0319
5th December 2012, 03:47 PM
من خالی از عاطفه وخشم

خالی از خویشی وغربت

گیج ومبهوت بین بودن ونبودن

عشق آخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد

حالا دستام مونده و تنهایی من

المیرا70
6th December 2012, 10:48 AM
دلم ازت گرفته که تنها دروغ گویی و تظاهر رو بهم یاد دادی
من که عاشق نبودم ولی سعی میکردی دوست داشتن رو بهم یاد بدی.چون دوست داشتی تنها نباشی و بی تفاوت بودی نسبت به من منی که از دروغ دو رنگی بیزارم
تو فکر میکردی میتونی عشقتو بهم ثابت کنی ولی دنیای اعتماد منو نابود کردی و بهم تنها اینو ثابت کردی که همه نقاب به چهره زدند
نمیخوام دیگه ببینمت چون دیدن تو آزارم میده.احساس می کنم خیلی حقیرم که نتونستم بشناسمت...

m.bayatt
28th February 2013, 01:36 PM
دلم پره اما، وقتی دردت بزرگ میشه لال میشی و نمی تونی...

سونای
28th February 2013, 11:55 PM
منو ببخش.................
بگو چیکار کنم........
مغزم دیگه کار نمیکنه.....
موندم............................

رضوس
1st March 2013, 12:38 PM
اینقد گرفتگی مجاریش زیاد شده که خالی نمیشه چیکارش کنم؟؟؟؟؟؟؟

asma777
2nd March 2013, 11:13 PM
دلم پره دلم گرفته اما از کی از چی، از خودم از اطرافیانم از تنهایی از چی خدا

چرا با اومدن بهار تو دل من از بهار هیچ خبری نیس، خدا زمستون دل من کی بهارش میرسه، کی میشه با تمام وجودم بخندم با دیدن ماهی قرمزای عید مثل هر سال کلی ذوق کنم و خوشحال شم و با جنب و جوششون تو تنگ آب انرژی بگیرم با دیدن سبزه عیدم که داره رشد میکنه انگار وجود منه که داره رشد میکنه و سبز میشه، هر سال کلی ذوق داشتم برا چیدن سفره هفت سین، اما امسال ...

خدا مگه نمیگی با دل شکسته با گریه بنده ام از من چیزی بخواد برآورده میکنم، خدا منم بهار میخوام، بهار دلمو ازت میخوام!!!!!!!!!sh_dokhtar3

H & A
3rd March 2013, 02:06 AM
یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد.
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد
زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !
کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمی توانم
دستانش را بفشارم !
یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !
یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !
یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا !
کسی که هرگز اشکهایم راندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !
یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که
او در این دنیا تنهاکسی است که در قلبم نشسته است !
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید
و لحظه ای که به اولبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش
نگاه نکرد که منچگونه عاشقانه به دنبال او میروم !
کسی را دوست دارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم
برای من عزیزترین است!
یکی را دوست دارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد !
نمی داند که چقدر دوستش دارم ،نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !
یکی را با همین قلبشکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست دارم !
کسی که با وجود اینکهقلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد !
یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی
نیز دوست نمی دارد !
یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .......... من
دیوانه وار تنها اورا دوست دارم !
کاش یه روزی بفهمد که چقدر دوستش دارم !!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد