poune
29th November 2012, 10:43 PM
شاید در بعضی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی، یک شیوه درمان عجیب بیماریهای روانپزشکی را دیده باشید. شیوهای که شوکدرمانی و به عبارت درستتر ECT یا درمان با القای تشنج با جریان الکتریسیته نام دارد.
نمونههای زیادی را میتوان برایتان مثل بزنم: پرتقال کوکی، مرثیهای برای یک رؤیا، پرواز بر فراز آشیانه فاخته، یک ذهن زیبا، بچه اشتباهی (Changeling) و یا همین اواخر در سریال Homeland و آلکاتراز.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-37-03-%D8%A8.jpg
کری متیسون در سریال Homeland در آْستانه ECT. آیا او خاطراتش را فراموش میکند و «برودی» از دستش فرار میکند؟!
این شیوه درمانی برای عوام بسیار وحشتناک به نظر میرسد و شاید کاربردش در بسیار از فیلمها و سریالها برای افزودن بر بار هیجانی فیلم باشد تا چیز دیگر.
اما همین شیوه درمانی در سالهایی که درمانهای جانشین کمی برای بیماریهای روانی وجود داشت و حتی امروزه وقتی بیماری به شکل شدید بیماری افسردگی یا مانیا مبتلا باشد، کاربرد دارد.
سال پیش در یکی از موزههای رم نمایشگاهی درباره دستگاه الکتروشوک -نمونه اولیه دستگاههای ECT امروزی- افتتاح شد، در این نمایشگاه علاوه بر الکتروشوکها، اسناد تاریخی، دستورالعملها و کتابهای درسی در مورد سوکدرمانی هم به نمایش گذاشته شد.
این وسیله در زمانی در ایتالیا اختراع شد که این کشور به فاشیسم مبتلا بود، این وسیله در آن هنگام، در آن واحد یک امید، یک دروغ و یک وسیله تجاری پرسود شد.
این وسیله را دستگاه چرلتی -بینی هم نامیده میشود. مخترعان این وسیله یک نورولوژیست و روانپزشک اینالیایی به نام اوگو چرلتی و دانشجویش لوسیو بینی بودند. زمانی که این وسیله در آپریل سال ۱۹۳۸ رونمایی شد، یک پیشرفت درمانی عمده محسوب میشد.
پیش از آن برای درمان پارهای از بیماریهای روانپزشکی از تزریق انسولین استفاده میشود، با تزریق انسولین، قند خون بیماران پایین میآمد و آنها به اغما میرفتند، این کار به کاهش علایم برخی از اختلالات روانپزشکی کمک میکرد. این شیوه درمانی را «منفرد جی سَکِل»، ابداع کرده بود. اما این شیوه درمانی پرخطر بود و میتوانست صدمات عصبی بیبرگشتی در بیماران ایجاد کند.
شیوه دیگر درمانی که تا قبل از استفاده از الکتروشوک استفاده میشد، استفاده از مواد شیمیایی تشنجزای خاصی مثل کاردیازول بود. این شیوه درمانی در سال ۱۹۳۵ توسط «ژوزف ال فون مِدونا» پیشنهاد شد.
شیوه درمانی دیگر که پیش از این در «یک پزشک» در مورد آن نوشتهام (http://1pezeshk.com/archives/2012/03/from-lobotomy-to-chlorpromazine.html)، لوکوتومی بخش پیشپیشانی مغز بود که توسط آنتونیو مونیز رواج پیدا کرد و بعدها والتر فریمن آن را در آمریکا تحت نام لوبوتومی مرسوم کرد. اما این شیوه درمانی هم میتوانست تأثیرات شدید و غیرقابل برگشتی در بیماران ایجاد کند و به علاوه شیوه پرهزینهای هم بود.
در چنین شرایطی و در غیاب داروهای روانپزشکی مؤثر که امروزه در اختیار داریم، چرلتی تصمیم گرفت که برای درمان شیزوفرنی (روانگسیختگی) از شوکدرمانی یا القای تشنج با جریان الکتریسیته ECT استفاده کند.
اوگو چرلتی در دانشگاه رم تحصیل کرده بود، او که بافتهای بدن از جمله مغز را لحاظ میکروسکوپی بررسی کرده در زمره کسانی بود که به ارگانیک بودن بیماریهای روانی باور داشت. او زیر نظر بهترین آناتومیدان سیستم عصبی ایتالیا و دانشمندان دیگری که تحولی در رنگآمیزی بافتها برای آسان کردن مطالعه میکروسکوپی آنها ایجاد کرده بودند، کار میکرد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/220px-Ugo-Cerletti.jpeg
بعد از مدتها پژوهش، او در سالهای دهه بیست به این نتیجه رسید که نمیتوان اختلالات روانی را به آسیب بخش خاصی از مغز مرتبط کرد و آناتومی و پاتولوژی در شناسایی منشأ این بیماریهای نمیتواند کمکی کند.
در این زمان بود که تحت نظارت او، دانشجویش -بینی-دستگاه الکتروشوک را ساخت.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-29-16-%D8%A8.jpg
نمونه ابتدایی دستگاه
در آپریل سال ۱۹۳۸، برای اولین بار در طبقه اول کلینیک بیماریهای اعصاب و روان دانشگاه سلطنتی رم، این دستگاه آزمایش شد. در این آزمایش یک بیمار شیزوفرنیک که تنها با اصطلاحات خاص خودش ارتباط برقرار میکرد و هیچگونه علایم احساسی از خود بروز نمیداد، شرکت داده شد. سر او تراشیده شد و دو الکترود به گیجگاههای او وصل شد، بعد از چند لحظه تأمل و در حالی که بیمار فریاد میزد، دکمه فشار داده شد و بیمار تشنج کرد.
بعد از به هوش آمدن، بیمار برای اولین بار به محیط پیرامونش، توجه نشان داد و علایمی از بهبودی را نشان داد.
اما یکی از پژوهشگرانی که دفترچههای یادداشت بینی را بررسی کرده است ، عقیده دارد که داستان بالا از ابتدا تا انتها تخیلی است و اصلا واقعیت ندارد. تا پیش از داستانی که در بالا خوانید، سه تلاش ناموفق دیگر هم انجام شده بود.
اما علیرغم این عدم صداقت در بازتاب آزمایشهای اول، تحقیقات بینی و چرلتی ادامه پیدا کرد، دستگاه تکمیل شد و حق اختراع یا پتنت آن هم رسما ثبت شد. دستگاه به سراسر جهان ارسال شد و بینی و چرلتی را ثروتمند کرد. به زودی مدلهای دیگری از دستگاهع از جمله یک مدل قابل حمل هم ساخته شد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-29-01-%D8%A8.jpg
پتنت دستگاه
در سال ۱۹۴۰ چرلتی و بینی نامزد دریافت جایزه نوبل پزشکی شدند، اما برنده نشدند. ECT بعد از آن به کشورهایی مثل انگلستان، آمریکا، آلمان و اتریش راه یافت.
در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰، بدون اینکه به بیماران شلکنندههای عضلانی داده شود، آنها تحت شوکدرمانی قرار میگرفتند، و تشنج بیماران سراسر بدن آنها را فرامیگرفت که حتی در موارد نادری منجر به شکستن یا دررفتگی استخوانهای آنها میشد. تا اینکه کورار در دهه ۴۰ و سپس سوکسینیل کولین در دهه ۵۰ برای شکل کردن عضلات حین ECT مورد استفاده قرار گرفتند و کار را آسانتر کردند. علاوه بر شلکننده عضلانی به بیماران داروهای بیهوشی کوتاهاثر هم داده میشود.
با ساخته شدن داروهای ضدافسردگی و همچنین بازتاب منفی ECT در رسانههای بین دهه ۵۰ تا ۷۰ به میزان قابل توجهی استفاده از ECT کاهش یافت.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-09-29-56-%D8%A8.jpg
صحنهای از فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته، فیلمی که بار منفی زیادی برای ECT ایجاد کرد
در سال ۱۹۷۶، دکتر بلچلی، نوع خاصی از ECT را که در آن از جریان ثابت برق استفاده میشد معرفی کرد، شیوهای که آثار جانبی سوء کمتری داشت و بیماران بعد از آن کمتر دچار مشکلات شناختی میشدند.
از سالها دهه ۸۰ با ثابت شدن اثرات درمانی مثبت و کمهزینه بودن ECT در درمان افسردگی های شدید، بار دیگر استفاده از آن برای درمان اشکالی از افسردگی که به شیوههای دیگر پاسخ نمیدهند، از سر گرفته شد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/ect.jpg
در این پست، جای بحث در مورد جنبههای مختلف ECT نیست، اما لازم میدانم خیلی مختصر به موارد زیر اشاره کنم:
- همان طور که اشاره شد، به هر بیمار دچار افسردگی ECT پیشنهاد نمیشود، تنها در آن دسته که به شکل شدید بیماری گرفتار باشند و به دارودرمانی (دستکم با دو دارو با دوز درمانی کافی) پاسخ نداده باشند، ECT پیشنهاد میشود.
- گیجی و فراموشی که غالبا محدود به رویدادهای یک هفته تا یک ماه قبل از درمان هستند، از شایعترین عوارض ECT هستند.
- ECT در ترکیب با داروها در درمان بیماران استفاده میشود و تأثیر مثبت بلندمدت ندارد.
منبع: یک پزشک
نمونههای زیادی را میتوان برایتان مثل بزنم: پرتقال کوکی، مرثیهای برای یک رؤیا، پرواز بر فراز آشیانه فاخته، یک ذهن زیبا، بچه اشتباهی (Changeling) و یا همین اواخر در سریال Homeland و آلکاتراز.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-37-03-%D8%A8.jpg
کری متیسون در سریال Homeland در آْستانه ECT. آیا او خاطراتش را فراموش میکند و «برودی» از دستش فرار میکند؟!
این شیوه درمانی برای عوام بسیار وحشتناک به نظر میرسد و شاید کاربردش در بسیار از فیلمها و سریالها برای افزودن بر بار هیجانی فیلم باشد تا چیز دیگر.
اما همین شیوه درمانی در سالهایی که درمانهای جانشین کمی برای بیماریهای روانی وجود داشت و حتی امروزه وقتی بیماری به شکل شدید بیماری افسردگی یا مانیا مبتلا باشد، کاربرد دارد.
سال پیش در یکی از موزههای رم نمایشگاهی درباره دستگاه الکتروشوک -نمونه اولیه دستگاههای ECT امروزی- افتتاح شد، در این نمایشگاه علاوه بر الکتروشوکها، اسناد تاریخی، دستورالعملها و کتابهای درسی در مورد سوکدرمانی هم به نمایش گذاشته شد.
این وسیله در زمانی در ایتالیا اختراع شد که این کشور به فاشیسم مبتلا بود، این وسیله در آن هنگام، در آن واحد یک امید، یک دروغ و یک وسیله تجاری پرسود شد.
این وسیله را دستگاه چرلتی -بینی هم نامیده میشود. مخترعان این وسیله یک نورولوژیست و روانپزشک اینالیایی به نام اوگو چرلتی و دانشجویش لوسیو بینی بودند. زمانی که این وسیله در آپریل سال ۱۹۳۸ رونمایی شد، یک پیشرفت درمانی عمده محسوب میشد.
پیش از آن برای درمان پارهای از بیماریهای روانپزشکی از تزریق انسولین استفاده میشود، با تزریق انسولین، قند خون بیماران پایین میآمد و آنها به اغما میرفتند، این کار به کاهش علایم برخی از اختلالات روانپزشکی کمک میکرد. این شیوه درمانی را «منفرد جی سَکِل»، ابداع کرده بود. اما این شیوه درمانی پرخطر بود و میتوانست صدمات عصبی بیبرگشتی در بیماران ایجاد کند.
شیوه دیگر درمانی که تا قبل از استفاده از الکتروشوک استفاده میشد، استفاده از مواد شیمیایی تشنجزای خاصی مثل کاردیازول بود. این شیوه درمانی در سال ۱۹۳۵ توسط «ژوزف ال فون مِدونا» پیشنهاد شد.
شیوه درمانی دیگر که پیش از این در «یک پزشک» در مورد آن نوشتهام (http://1pezeshk.com/archives/2012/03/from-lobotomy-to-chlorpromazine.html)، لوکوتومی بخش پیشپیشانی مغز بود که توسط آنتونیو مونیز رواج پیدا کرد و بعدها والتر فریمن آن را در آمریکا تحت نام لوبوتومی مرسوم کرد. اما این شیوه درمانی هم میتوانست تأثیرات شدید و غیرقابل برگشتی در بیماران ایجاد کند و به علاوه شیوه پرهزینهای هم بود.
در چنین شرایطی و در غیاب داروهای روانپزشکی مؤثر که امروزه در اختیار داریم، چرلتی تصمیم گرفت که برای درمان شیزوفرنی (روانگسیختگی) از شوکدرمانی یا القای تشنج با جریان الکتریسیته ECT استفاده کند.
اوگو چرلتی در دانشگاه رم تحصیل کرده بود، او که بافتهای بدن از جمله مغز را لحاظ میکروسکوپی بررسی کرده در زمره کسانی بود که به ارگانیک بودن بیماریهای روانی باور داشت. او زیر نظر بهترین آناتومیدان سیستم عصبی ایتالیا و دانشمندان دیگری که تحولی در رنگآمیزی بافتها برای آسان کردن مطالعه میکروسکوپی آنها ایجاد کرده بودند، کار میکرد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/220px-Ugo-Cerletti.jpeg
بعد از مدتها پژوهش، او در سالهای دهه بیست به این نتیجه رسید که نمیتوان اختلالات روانی را به آسیب بخش خاصی از مغز مرتبط کرد و آناتومی و پاتولوژی در شناسایی منشأ این بیماریهای نمیتواند کمکی کند.
در این زمان بود که تحت نظارت او، دانشجویش -بینی-دستگاه الکتروشوک را ساخت.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-29-16-%D8%A8.jpg
نمونه ابتدایی دستگاه
در آپریل سال ۱۹۳۸، برای اولین بار در طبقه اول کلینیک بیماریهای اعصاب و روان دانشگاه سلطنتی رم، این دستگاه آزمایش شد. در این آزمایش یک بیمار شیزوفرنیک که تنها با اصطلاحات خاص خودش ارتباط برقرار میکرد و هیچگونه علایم احساسی از خود بروز نمیداد، شرکت داده شد. سر او تراشیده شد و دو الکترود به گیجگاههای او وصل شد، بعد از چند لحظه تأمل و در حالی که بیمار فریاد میزد، دکمه فشار داده شد و بیمار تشنج کرد.
بعد از به هوش آمدن، بیمار برای اولین بار به محیط پیرامونش، توجه نشان داد و علایمی از بهبودی را نشان داد.
اما یکی از پژوهشگرانی که دفترچههای یادداشت بینی را بررسی کرده است ، عقیده دارد که داستان بالا از ابتدا تا انتها تخیلی است و اصلا واقعیت ندارد. تا پیش از داستانی که در بالا خوانید، سه تلاش ناموفق دیگر هم انجام شده بود.
اما علیرغم این عدم صداقت در بازتاب آزمایشهای اول، تحقیقات بینی و چرلتی ادامه پیدا کرد، دستگاه تکمیل شد و حق اختراع یا پتنت آن هم رسما ثبت شد. دستگاه به سراسر جهان ارسال شد و بینی و چرلتی را ثروتمند کرد. به زودی مدلهای دیگری از دستگاهع از جمله یک مدل قابل حمل هم ساخته شد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-08-29-01-%D8%A8.jpg
پتنت دستگاه
در سال ۱۹۴۰ چرلتی و بینی نامزد دریافت جایزه نوبل پزشکی شدند، اما برنده نشدند. ECT بعد از آن به کشورهایی مثل انگلستان، آمریکا، آلمان و اتریش راه یافت.
در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰، بدون اینکه به بیماران شلکنندههای عضلانی داده شود، آنها تحت شوکدرمانی قرار میگرفتند، و تشنج بیماران سراسر بدن آنها را فرامیگرفت که حتی در موارد نادری منجر به شکستن یا دررفتگی استخوانهای آنها میشد. تا اینکه کورار در دهه ۴۰ و سپس سوکسینیل کولین در دهه ۵۰ برای شکل کردن عضلات حین ECT مورد استفاده قرار گرفتند و کار را آسانتر کردند. علاوه بر شلکننده عضلانی به بیماران داروهای بیهوشی کوتاهاثر هم داده میشود.
با ساخته شدن داروهای ضدافسردگی و همچنین بازتاب منفی ECT در رسانههای بین دهه ۵۰ تا ۷۰ به میزان قابل توجهی استفاده از ECT کاهش یافت.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/04-23-2012-09-29-56-%D8%A8.jpg
صحنهای از فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته، فیلمی که بار منفی زیادی برای ECT ایجاد کرد
در سال ۱۹۷۶، دکتر بلچلی، نوع خاصی از ECT را که در آن از جریان ثابت برق استفاده میشد معرفی کرد، شیوهای که آثار جانبی سوء کمتری داشت و بیماران بعد از آن کمتر دچار مشکلات شناختی میشدند.
از سالها دهه ۸۰ با ثابت شدن اثرات درمانی مثبت و کمهزینه بودن ECT در درمان افسردگی های شدید، بار دیگر استفاده از آن برای درمان اشکالی از افسردگی که به شیوههای دیگر پاسخ نمیدهند، از سر گرفته شد.
http://1pezeshk.com/wp-content/pics/2012/04/ect.jpg
در این پست، جای بحث در مورد جنبههای مختلف ECT نیست، اما لازم میدانم خیلی مختصر به موارد زیر اشاره کنم:
- همان طور که اشاره شد، به هر بیمار دچار افسردگی ECT پیشنهاد نمیشود، تنها در آن دسته که به شکل شدید بیماری گرفتار باشند و به دارودرمانی (دستکم با دو دارو با دوز درمانی کافی) پاسخ نداده باشند، ECT پیشنهاد میشود.
- گیجی و فراموشی که غالبا محدود به رویدادهای یک هفته تا یک ماه قبل از درمان هستند، از شایعترین عوارض ECT هستند.
- ECT در ترکیب با داروها در درمان بیماران استفاده میشود و تأثیر مثبت بلندمدت ندارد.
منبع: یک پزشک