z.v
23rd November 2012, 06:09 PM
این فهرست بلندبالا که در همه صفحههای این پرونده میبینید، اسامی آدمهایی است که خواسته و ناخواسته مدتی دیده نشدند، شنیده نشدند و کنج عزلت گزیدند! حالا که مدتها از آن روزگار میگذرد، راحتتر میشود درباره آن همه شایعه نوشت و از دور بهشان نگاه انداخت. لازم نیست که اول هر چهره بنویسیم «شایعه»؟ خودتان با همین پیشوند همه بخشها را بخوانید و یادتان هم باشد که این فهرست کامل نیست و چند چهرهای جا افتادهاند که خب «افتادهاند»!
محمود شهریاری
سرنوشت؛ بازمی گردد
این مجری خوش خنده و پرسپولیسی بعضی وقتها کنترل زبان سرخش را از دست میدهد و طاقت مسوولان امر را طاق مینماید. شهریاری همیشه متهم به افراط در شادی هم بوده. او در دهه ۷۰ به قول خودش به علت دشمنی برنامه ریزی شده عدهای بدخواه، مدتی را دور از تلویزیون سپری کرد. این روزها هم او را درتلویزیون نمیبینییم.
داستان محرومیت
بار اول به دلیل انتشار فیلمی از حضور وی در مراسم عروسی برادرش مدتی از دیدن چهره خندان شهریاری محروم بودیم. در مورد بار چندم (!) اما گفته میشود سوال خارج از عرف شهریاری از امیر جعفری (در مورد اینکه همسر جعفری شبیه چه میوهای است) باعث شده تا محمودخان مدتی را به مرخصی و استراحت بگذراند. هر چند خود شهریاری کم تجربگی مدیر فعلی شبکه پنج را علت این خانه نشینی میداند.
محمدرضا شهیدی فرد
سرنوشت؛ بازمی گردد
یک مجری – تهیه کننده آرام، منطقی و معقول که تحولی در برنامههای سیما به وجود آورد. از مردم ایران سلام و بخشهای به شدت جذابش تا برنامه چالشی و گفتوگو محور پارک ملت. اما شهیدی فرد هم که نشان داده بود درعین بیحاشیه بودن و هوای همه را داشتن، آدم چندان دستورپذیری نیست، برنامهاش نیمه کاره ماندو با همه وعده و وعیدهای مدیران شبکه، از ادامه کار در تلویزیون باز ماند.
داستان محرومیت
میگویند مصاحبه پرحرارت وی با عماد افروغ و انتقادهای تند و تیز این نماینده سابق مجلس و جامعهشناس و تحلیلگر باعث شد تا پارک ملت به محاق توقف برود. البته از داخل تلویزیون خبر میرسد که او در جلسه مجریان با مدیران تلویزیون حرفهایی زده که به مذاق اساتید خوش نیامده و باید دوران تنبیه را بگذراند!
فرزاد حسنی
سرنوشت؛ نامعلوم
نام او یک جورهایی با حاشیه عجین شده. حسنی طی سالهایی که تبدیل به یک مجری ستاره و جذاب شد، همواره در حال قایم باشک بازی در عرصه صدا و سیما بوده! گاهی او را به رادیو تبعید و گاهی او را از هر دو رسانه دور میکنند و مدتی بعد بازمی گردانند. حسنی مجری توانایی است، هر چند کار کردن با او مانندن خوردن خربزه باشد!
داستان محرومیت
مصاحبه مشهورش در کوله پشتی، حکم مرخصی حسنی را امضا کرد. حسنی نوروز امسال دوباره به تلویزیون برگشت اما اخیرا خبرهای تایید نشده ولی موثقی مبنی بر ممنوع الصدا و سیما (!) بودن او شنیده میشود که حتی شامل برنامه نیمه شبانه «اینجا شب نیست» رادیو جوان هم شده. این بار هیچ توضیح منطقیای به گوش نرسیده. البته اخیرا با تله تئاتر «پرواز بر فراز تیر برق» در شبکه چهار ظاهر شد.
علی اکبر حسینی
سرنوشت؛ فراموشی
روحانی نام آشنای دهه شصت و سالهای ابتدایی دهه ۷۰ که با گفتارهای اخلاق محورش در برنامه محبوب اخلاق در خانواده حسابی مشهور شد، به مجلس چهارم هم راه پیدا کرد ولی بعد از بروز شایعهها و اتفاقاتی، سالها از صدا و سیما دور ماند. هرچند چند سال بعد، همچنان با عنوان نماینده مجلس به کار ادامه داد.
داستان محرومیت
کسی درست نمیداند و شاید از آن دست موضوعاتی است که خیلی نمیشود به آن پرداخت. درآن سالها این شایعه رواج داشت که حسینی بعد از سفری به کشور آلمان و بروز حاشیهها و مشکلاتی که حین سفر و حتی بعد از بازگشت به منزل برایش اتفاق افتاده، از حضور در تلویزیون دوری گزید.
احسان علیخانی
سرنوشت؛ نامعلوم
به نوعی رقیب فرزاد حسنی است در بودن و نبودن. علیخانی که با برنامه ماه عسل محبوب شده بود، تا به حال سه بار برنامه عزیزدردانهاش را به دیگران سپردهاند؛ بار اول به محسن افشانی (که دوباره برنامه را از نیمه تحویل گرفت)، بار دوم به حسن جوهرچی و امسال هم به علی ضیاء. او بعد از اجرای نوروزیاش در شبکه دو در تلویزیون – ناگهان – دیده نشده است و کار در مقام تهیه کننده هم تکذیب شد. در رمضان هم کلا روزه سکوت گرفت تا فضای ابهام باقی بماند.
داستان محرومیت
به صورت رسمی چیزی اعلام نشده و احتمالا نمیشود ولی بعید نیست که این محرومیت مبهم، بیشتر از مدلهای قبلی طول بکشد اما منابع آگاه و غیررسمی سخنان تند و تیزش را علت غیبت وی میدانند؛ آن هم در شب سال تحویل! او به مردم پیشنهاد کرد مایحتاجشان را از کدام محله بخرند.
رضا رشیدپور
سرنوشت؛ فراموشی
مصداق بارز سفر از عرش به فرش. رشیدپور با سری برنامههای گفتوگو محورش با ستارهها در شبهای شبکه تهران به اوج شهرت رسید اما در اوج خداحافظی کرد و با توفیق زودهنگام برنامه مثلث شیشهای دیگر در تلویزیون دیده نشد. رشیدپور بعد از تلویزیون به رادیو رفت، روزنامه نگاری کرد، مدتی در شبکه استانی اصفهان دیده شد، بعد سراغ شبکه ماهوارهای مجوزدار ایرانیان رفت وگاه گداری هم در سینما حضور دارد.
داستان محرومیت
رشیدپور در مثلث شیشهای در سال ۱۳۸۹ فقط با تهمینه میلانی حرف زد و مسعود ده نمکی اما همین دو گفتوگو آنقدر حاشیه ساز بود که این برنامه تازه متولد شده در همان شب دوم فتیلهاش پایین کشید شد و رشیدپور وارد فهرست پرونده ما شد. اینکه مصاحبه تندش علیه یکی از مسوولان تلویزیون باعث محرومیت شد، حقیقت ندارد.
آزاده نامداری
سرنوشت؛ نامعلوم
مجری محبوبی که از طریق برنامه خانواده (آیتم تازهها) به شهرت رسید و به تدریج از برنامه خانواده اعلام استقلال کرد و به یکی از ستارگان سینما بدل شد. اما ستاره شدن همانا و خاموش شدن هم همان. نامداری که بدشانسیهای سریالیاش حین اجراهای زنده تلویزیونی در فضای اینترنت از پربازدیدترین هاست، از عید تا به حال در تلویزیون دیده نشده است.
داستان محرومیت
شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه او هم در کنار فرزاد حسنی و احسان علیخانی به یک دلیل نامعلوم، محروم شدهاند. برنامه «جمع ما» چند ماه زودتر از موعد خداحافظی کرد! اما او غیر از اجرای برنامه تحویل سال شبکه دو (مهمترین برنامه سالانه هر شبکه)، با «خانومی که شما باشید» تا ۱۳ فروردین حضور داشت و بعد...
جواد یحیوی
سرنوشت؛ فراموشی
یحیوی هم روزگاری در شبکه پنج پادشاهی میکرد و در پی شهرت تلویزیونی به سینما و عرصه اجراهای خصوصی هم سرکی کشید اما همای بخیل سعادت خیلی زود شانههای او را هم ترک کرد تا یحیوی کمی غیرمتعارفتر و تندتر از سایر همکاران جوانترش از صدا و سیما رانده شود، آن هم با دستور مستقیم رئیس وقت سازمان.
داستان محرومیت
آنقدر در سایتها و مجلهها و محافل نقل شده که دیگر کسی به شایعه بودنش یا تایید نشدنش اهمیتی نمیدهد! شاید متن کوتاه آقای رئیس وقت (نقل به مضمون) در مورد شیوه اجرای یحیوی از همه چیز گویاتر باشد: «ظاهرا افاضات آقای یحیوی تمامی ندارد».
محمد سلوکی
سرنوشت؛ هست!
سلوکی برخلاف سایر دوستان و همتایان ممنوع از کارش، نه زبان تند و تیزی دارد، نه اعتماد به نفس بیش از حدی. اتفاقا سعی میکند خیلی مودب باشد و از زبان فاخری در اجرا بهره بگیرد منتها همین فاخریت (!) بیش از اندازه کار دستش داد و او هم مدتی از تلویزیون دور ماند.
داستان محرومیت
یکی از مفرحترین دلایل این فهرست؛ شیک پوشی یا گران پوشی! خود سلوکی پوشیدن لباسهای گرانقیمت و بیش از حد شیک را علت مرخصی اجباریاش در دورهای میداند (این نکته در گفتوگو با همشهری جوان هم مطرح شد).
محمود بصیری
سرنوشت؛ بازمی گردد
جرقه فرعی این پرونده، بازیگر بانمک و طناز باسابقه سینما و تلویزیون که همیشه یکی از یاران جدانشدنی آثار مرضیه برومند بود، چند سالی میشود که در کار جدیدی بازی نکرده. ستاره نبودن بصیری باعث شد تا جای خالی او چندان به چشم نیاید تا اینکه در افطاری اخیر برخی از هنرمندان با رئیس جمهوری از علت عجیب این غیبت پرده برداری شد. بصیری سابقه حضور در کارهای مهمی در سینمای ایران را داشت: دادشاه، مادر، دستفروش، گلهای داوودی.
داستانه محرومیت
شباهت! همین و تمام. تماس و اصرارهای ما برای مصاحبه با او تاثیری نداشت؛ ناراحت و دلخور بود و همه شایعهها را تکذیب میکرد. به مصاحبه هم تن نمیداد. به قول احمد نجفی، شایعات هم همین را میگویند. به زودی بازخواهد گشت.
اکبر عبدی
سرنوشت؛ هست
عبدی از آن دسته انسانهای غیرقابل مهار روزگار است؛ یک یاغی اصیل. شاید به همین خاطر بازیگر درجه یک و بالفطرهای هم هست. اساسا حضور همیشه مایه دردسر و اضطراب مدیران و مجریان بوده. همیشه رک و بیپرده حرف میزند و از زمین و زمان انتقاد میکند، چه هنگام گرفتن سیمرغ بلورین جشنواره فجر و چه موقع حضور در برنامه هفت.
داستان محرومیت
سیستم ضد ستاره سازی دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ شاید جرقه اصلی ممنوعیت اکبر عبدی بود. هر چند عبدی هم با تقاضای دستمزدهای آنچنانی بهانه خوبی دست مسوولان وقت داد تا برای مدعی عبدی را مهار کنند. بعدها شایعاتی هم مبنی بر حضور او در یک مهمانی پرحاشیه به گوش میرسید که هیچگاه تایید نشد.
فامیلهای کلاه قرمزی
سرنوشت؛ هستند
ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمد آریا (به علاوه اکبر عبدی) سالهای سال همکار بودهاند. در یک برهه و به یک دلیل از فعالیت در سینما و تلویزیون منع شدند و به همین دلیل اسم آنها را کنار هم آوردیم. این تیم در اوایل دهه ۷۰ مدتی را به دور از عرصه تصویر سپری کردند.
داستان محرومیت
این جور دلایل هیچگاه به صورت مشخص و واضع اعلام نمیشود اما همان سالها شایعهای بود مبنی بر حضور آنها در یک مهمانی غیرمتعارف و منتشر شدن این فیلم. نکته جالب اینجاست؛ بعضی از آن افرادی که به شدت مخالف حضور این تیم در عرصه بازیگری بودند و حسابی برای ممنوع از کار شدنشان تلاشها کردند بعدها که به کارگردانی رسیدند از همین تیم برای فیلمشان بهره بردند و کک کسی هم نگزید!
گوهر خیراندیش
سرنوشت؛ هست
اتفاقاتی که چند سال پیش برای این بازیگر توانا افتاد هم حاشیههای بسیار زیادی به همراه داشت و خیراندیش را مدتی خانه نشین کرد. هر چند او بعد از مدتی بخشیده شد و دوباره به سینما و تلویزیون بازگشت.
داستان محرومیت
در جشنی فرهنگی سینمایی در یزد، خیراندیش هم یکی از جایزه دهندگان بود. در خلال این جشن یکی از برگزیدگان جوان برحسب تصادف از شاگردان مرحوم جمشید اسماعیل خانی (همسر فقید خیراندیش) از کار درمی آید و از سر احساسات و جوزدگی خوش و بش غیرمتعارفی با خیراندیش انجام میدهد. خوش و بشی که شریفی نیا بعدها آن را یک شوخی دانست!
سحر قریشی
سرنوشت؛ قرار بود نباشد؟
دقیقا معلوم نیست این شایعه – جز زبان خودش – از کجا آب میخورد، چون زمین و زمان را سحر قریشی برداشته است! او در حال حاضر هم فیلم روی اکران دارد وهم تکرار سریال دلنوازانش تا همین هفته پیش شبها پخش میشد. جو زدگی یا بازارگرمی (آخر برای چه؟) ممکن است دلیل ادعای قریشی مبنی بر ممنوع از کار شدنش باشد.
داستان محرومیت
اگر شما میدانید، ما هم میدانیم! خود وی دلیل این امر را محبوبیت زودهنگام میداند و مدعی است برای رفع مشکلش پیش ضرغامی هم رفته. وی در نهایت مسببان این ممنوعیت را به خدا سپرد و به حضور پررنگش در سینما ادامه داد.
بهاره رهنما
نوشت؛ هست
در حالی که در اوج جوانی و در حوالی ۱۸ سالگی میرفت تا با فیلم بسیار پرفروش افعی (ساخته زنده یاد اعلامی) ستاره شود، برای مدتی از حضور در سینما منع شد.
داستان محرومیت
همان داستان کذایی ضد ستاره سازی مدیریت سینمایی آن دوران. رهنما در مراسم اکران افعی در یکی از سینماهای تهران حسابی مورد استقبال تماشاگران واقع شد و مشغول خوش و بش با طرفداران و امضا دادن به آنها بود که مورد خشم مسوولان وقت قرار گرفت.
میترا حجار
سرنوشت؛ هست
حجار از نیمه دوم دهه ۷۰ و با فیلمهایی مانند غریبانه، اعتراض، متولد، ماه مهر و سگ کشی اوج گرفت و تبدیل شد به یکی از ستارگان زن دوره خودش. ولی پس از مدتی ترک وطن کرد و برای ادامه تحصیل مدتی در آمریکا سکونت گزید.
داستان محرومیت
مشخصا دلیل خاصی برای غیبت یکی دو ساله او بعد از بازگشت از آمریکا ذکر نشد. شاید حضور برخلاف موازین او در یک پروژه سینمایی در آمریکا دلیل این غیبت کوتاه باشد. البته مسوولان سینمایی ممنوعیت تصویری او را تکذیب کردند و متولیان حراست وزارت ارشاد این مساله را تایید کردند. به هر حال حجار هم بعد از مدتی با سریال گمشده حتی به تلویزیون بازگشت.
ساعت خوشیها
سرنوشت؛ هستند
یک تولید انقلابی در برنامههای طنز تلویزیونی از طرف تیمی به شدت جوان، خوش ذوق و خلاق مترادف شدبا موج بیسابقهای از شهرت و محبوبیت. تمام مطبوعات دوران پر شد از تصاویر ستارههای ساعت خوش و عکس و پوسترهای ستارگانی چون: رضا عطاران، نصرالله رادش، مهران مدیری، داوود اسدی، سعید آقاخانی و دیگران. تمام دکههای مطبوعاتی و حتی بقالیها را درنوردید اما این موج خیلی زود فروشنانده شد.
داستان محرومیت
بعد از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز کسی دلیل محرومیت نسبتا طولانی ساعت خوشیها را نمیداند. ظاهرا علت این محرومیت حتی به خود مشمولان آن هم اعلام نشد ولی کیست که نداند همان محبوبیت عجیب و بیسابقه و ستاره شدن یک شبه این جوانها کار دستشان داد.
شیث رضایی
سرنوشت؛ نامعلوم
استاد مسلم هرگونه جنجال و حاشیه. فوتبال برای رضایی در درجه دوم اهمیت قرار داشت داشت و قبل از آن فقط حاشیه بود و حاشیه. حضور در تیم ملی و تیم پرطرفدار پرسپولیس هم باعث شد تا شیث همیشه مورد توجه توامان رسانهها و مسوولان حراست فدراسیون فوتبال باشد.
داستان محرومیت
تا دلتان بخواهد، از اخلال در پرواز بگیرید تا حرکات شدید نامتعارف در بازی پرسپولیس با داماش و منتشر شدن فیلمی از فحاشی او به تماشاگران و... رضایی فعلا حق حضور در تیمهای لیگ برتری را ندارد، هر چند سازمان لیگیها رسما این قضیه را اعلام نکردهاند.
علیرضا واحدی نیکبخت
سرنوشت؛ نامعلوم
بازیکن توانایی که دستی دستی خودش را سوزاند. فقط مهاجرت از استقلال به پرسپولیس کافی بود تا نیکی را تا آخر عمر ورزشی از نظر حاشیه تضمین کند اما واحدی جوان به این قضیه اکتفا نکرد و تمام دکمههای منجر به محرومیت را با هم فشار داد!
داستان محرومیت
تغییرات ظاهری ماه به ماهی که به مذاق کمیته انضباطی خوش نمیآمد. دیده شدن در قهوه خانهها. پیوستن به اردوی تیم ملی در فرودگاه با ظاهر و حالتی بسیار عجیب و انواع و اقسام حاشیههای دیگر. نیکبخت هم بعد از عقد قرارداد با تیم گهر دورود متوجه شد نمیتواند در لیگ بتر بازی کند.
ف. کها!
سرنوشت؛ هست و نیست!
سه مربی مشهور فوتبال ایران که از قضا تواناییهای فنی بسیار بالایی هم داشتند اما در کنار توانایی فنی از ایجاد حاشیه هم در امان نبودند. یکی از آنها جوان و تشنه شهرت بود و دوتای دیگر از استاد و شاگردهای قدیمی این فوتبال.
داستان محرومیت
دقیقا معلوم نیست. مصاحبههای حاشیه ساز، اتهام زد و بند و دلالی و سایر اتهامات این چنینی تایید نشده. چند فصلی هست که ف. کها اجازه مربیگری در لیگ برتر را ندارند.
مجتبی محرمی
سرنوشت؛ هست
سلطان بیچون و چرای حاشیه و یک یاغی اصیل. امثال شیث و نیکبخت آرزو دارند به گرد پای استاد برسند. این چپ پای توانا و درجه یک سالهای دور تیم ملی و پرسپولیس هم مانند تعدادی از همدورهایهایش قربانی سالهای بیامکانات دهه ۶۰ شد و به خودویرانگری پرداخت. حیف.
داستان محرومیت
ضرب و شتم داور، شیطنت در اردوهای تیم ملی در خارج از کشور، پارهای از مسائل و مشکلات اخلاقی، ایجاد جنجال در زمین مسابقه، محرمی واقعا در همه این حیطهها استاد بود!
مجاهد خذیراوی
سرنوشت؛ فراموشی
یک استعداد با تکنیک تمام عیار از خطه فوتبال خیز خوزستان. مجاهد در سن بسیار کمی چهره شد و به استقلال و تیم ملی رسید و به دلیل فقر فرهنگی به همان سرعت هم خودش را نابود کرد و فوتبالش عملا در سال ۷۹ به پایان رسید. برخی از ستارههای فوتبال خوزستان با همتایان برزیلیشان قابل مقایسهاند؛ هم از نظر تکنیک و توانایی فنی و هم به لحاظ زندگی در فقر و رسیدن ناگهانی به شهرت و ثروت و نابودی.
داستان محرومیت
خواجه شیراز هم این شایعه را بارها شنیده است. حضور در منزل و مجلسی که قرار نبود اتفاقات خوشایند و متعارفی در آن بیفتد. صد البته خود مجاهد این جریانات را تکذیب کرد و توطئه بدخواهان در دزدیدن پاسپورت و بیانضباط جلوه دادن او نزد سرمربی وقت تیم ملی (بلاژویچ) را علت محو شدنش میداند.
دیگران
سرنوشت: ادامه دارد...
چهرههای زیادی هستند که در همه این سالها – به دلایل مختلف – دچار چالش شدهاند؛ از ممنوع التصویرها بگیر تا محدودالتصویری! اینها باقی مانده از فهرست است که روی نیمکت ذخیرهها نشستهاند و البته بازار تایید و تکذیبها برایشان ادامه دارد.
داستان محرومیت
محمدرضا گلزار: میشود مثنوی هفتاد من کاغذ ازبس که شایعه و تکذیب دربارهاش پیدا میشود. خودما هم درباره اتفاقات پیرامون او پرونده مفصلی رفتیم و سوژه جلد ما شد. از سوژه شکایت یک فیلمساز گرفته تا طلب دستمزد زیادی بالا و حواشی مگوی دیگر. او در این حوزه، هنوز سوپراستار است.
کاظم احمدزاده: ظاهر موجه و اخلاق خوشش باعث شد تا مدت محرومیت او اصلا احساس نشود. ماجرا هم به یک اشتباه کوچک اقتصادی برمی گشت که او و همکار همیشگیاش را از آنتن محروم کرد. بعد از «آن» ماجرا بود که تمامی مجریان تلویزیونی را از هرگونه فعالیت اقتصادی منع کردند.
هانیه توسلی: سرتبلیغات فیلم «عصر روز دهم» این شایعه توسط مجتبی راعی مطرح شد: «در عراق بودم که آقای محمدی به من گفتند نتوانستیم برای پخش تیزر فیلم به نتیجه برسیم. ایشان به من گفتند که ظاهرا برای خانم توسلی مشکلی پیش آمده که گفتهاند تصویرش را در تلویزیون نشان ندهید.» البته گویا مسئله ختم به خیر شد.
علی لهراسبی: ممنوع الصدایی سابقهای به اندازه ممنوع التصویری دارد ولی در سالهای اخیر بیاهمیتتر از آن است که پرداخته شود. علی لهراسبی اما به تازگی دوران کوتاه محرومیت را پشت سر گذاشته؛ او به دلیل همکاری با خواننده و آهنگسازی در ینگه دنیا، مدت کوتاهی ممنوع الصدا شدولی صدا و سیما بیخیال این محرومیت، تیتراژ خداحافظ بچه را به او سپرد و خوشبختانه؛ ستاره برگشت!
وحید یامینپور: به قول خودش «مشروط التصویر» است. در برهه زمانی خاص، با مناظرهها و آزادی عمل بینظیر، ستاره بیچون و چرای تلویزیون لقب گرفت، برنامهاش با نامهای مختلف روی بورس ماند و سروصدای عجیبی به راه انداخت ولی با همان سرعت، از روی صحنه کنار رفت. تفاوت او با دیگران این است که فقط خودش درباره این ممنوعیت (که هیچ وقت دلیلش علنی اعلام نشد) صحبت میکند و در مجامعی، شهرتش را حفظ کرده.
چند مجری دیگر: افرادی چون ژیلا صادقی، نیلوفر امینی فر، زهرا عاملی و... دلایل مختلفی هم برای این محرومیت به گوش میرسد که نمیتوان تاییدش کرد. اغلب آنها به زودی به قاب تلویزیون برمی گردند.
چهرههای سیاسی: عدهای از چهرهای سیاسی یا مذهبی (مثل برخی مداحان مشهور) به فراخور زمان، ظاهرا در فهرست ممنوعها قرار گرفتهاند. البته لفظ «محدودالتصویر» از همین جا ریشه گرفت، چون گفته میشود که همه چیز با چند توصیه حل میشود.منبع: همشهری
محمود شهریاری
سرنوشت؛ بازمی گردد
این مجری خوش خنده و پرسپولیسی بعضی وقتها کنترل زبان سرخش را از دست میدهد و طاقت مسوولان امر را طاق مینماید. شهریاری همیشه متهم به افراط در شادی هم بوده. او در دهه ۷۰ به قول خودش به علت دشمنی برنامه ریزی شده عدهای بدخواه، مدتی را دور از تلویزیون سپری کرد. این روزها هم او را درتلویزیون نمیبینییم.
داستان محرومیت
بار اول به دلیل انتشار فیلمی از حضور وی در مراسم عروسی برادرش مدتی از دیدن چهره خندان شهریاری محروم بودیم. در مورد بار چندم (!) اما گفته میشود سوال خارج از عرف شهریاری از امیر جعفری (در مورد اینکه همسر جعفری شبیه چه میوهای است) باعث شده تا محمودخان مدتی را به مرخصی و استراحت بگذراند. هر چند خود شهریاری کم تجربگی مدیر فعلی شبکه پنج را علت این خانه نشینی میداند.
محمدرضا شهیدی فرد
سرنوشت؛ بازمی گردد
یک مجری – تهیه کننده آرام، منطقی و معقول که تحولی در برنامههای سیما به وجود آورد. از مردم ایران سلام و بخشهای به شدت جذابش تا برنامه چالشی و گفتوگو محور پارک ملت. اما شهیدی فرد هم که نشان داده بود درعین بیحاشیه بودن و هوای همه را داشتن، آدم چندان دستورپذیری نیست، برنامهاش نیمه کاره ماندو با همه وعده و وعیدهای مدیران شبکه، از ادامه کار در تلویزیون باز ماند.
داستان محرومیت
میگویند مصاحبه پرحرارت وی با عماد افروغ و انتقادهای تند و تیز این نماینده سابق مجلس و جامعهشناس و تحلیلگر باعث شد تا پارک ملت به محاق توقف برود. البته از داخل تلویزیون خبر میرسد که او در جلسه مجریان با مدیران تلویزیون حرفهایی زده که به مذاق اساتید خوش نیامده و باید دوران تنبیه را بگذراند!
فرزاد حسنی
سرنوشت؛ نامعلوم
نام او یک جورهایی با حاشیه عجین شده. حسنی طی سالهایی که تبدیل به یک مجری ستاره و جذاب شد، همواره در حال قایم باشک بازی در عرصه صدا و سیما بوده! گاهی او را به رادیو تبعید و گاهی او را از هر دو رسانه دور میکنند و مدتی بعد بازمی گردانند. حسنی مجری توانایی است، هر چند کار کردن با او مانندن خوردن خربزه باشد!
داستان محرومیت
مصاحبه مشهورش در کوله پشتی، حکم مرخصی حسنی را امضا کرد. حسنی نوروز امسال دوباره به تلویزیون برگشت اما اخیرا خبرهای تایید نشده ولی موثقی مبنی بر ممنوع الصدا و سیما (!) بودن او شنیده میشود که حتی شامل برنامه نیمه شبانه «اینجا شب نیست» رادیو جوان هم شده. این بار هیچ توضیح منطقیای به گوش نرسیده. البته اخیرا با تله تئاتر «پرواز بر فراز تیر برق» در شبکه چهار ظاهر شد.
علی اکبر حسینی
سرنوشت؛ فراموشی
روحانی نام آشنای دهه شصت و سالهای ابتدایی دهه ۷۰ که با گفتارهای اخلاق محورش در برنامه محبوب اخلاق در خانواده حسابی مشهور شد، به مجلس چهارم هم راه پیدا کرد ولی بعد از بروز شایعهها و اتفاقاتی، سالها از صدا و سیما دور ماند. هرچند چند سال بعد، همچنان با عنوان نماینده مجلس به کار ادامه داد.
داستان محرومیت
کسی درست نمیداند و شاید از آن دست موضوعاتی است که خیلی نمیشود به آن پرداخت. درآن سالها این شایعه رواج داشت که حسینی بعد از سفری به کشور آلمان و بروز حاشیهها و مشکلاتی که حین سفر و حتی بعد از بازگشت به منزل برایش اتفاق افتاده، از حضور در تلویزیون دوری گزید.
احسان علیخانی
سرنوشت؛ نامعلوم
به نوعی رقیب فرزاد حسنی است در بودن و نبودن. علیخانی که با برنامه ماه عسل محبوب شده بود، تا به حال سه بار برنامه عزیزدردانهاش را به دیگران سپردهاند؛ بار اول به محسن افشانی (که دوباره برنامه را از نیمه تحویل گرفت)، بار دوم به حسن جوهرچی و امسال هم به علی ضیاء. او بعد از اجرای نوروزیاش در شبکه دو در تلویزیون – ناگهان – دیده نشده است و کار در مقام تهیه کننده هم تکذیب شد. در رمضان هم کلا روزه سکوت گرفت تا فضای ابهام باقی بماند.
داستان محرومیت
به صورت رسمی چیزی اعلام نشده و احتمالا نمیشود ولی بعید نیست که این محرومیت مبهم، بیشتر از مدلهای قبلی طول بکشد اما منابع آگاه و غیررسمی سخنان تند و تیزش را علت غیبت وی میدانند؛ آن هم در شب سال تحویل! او به مردم پیشنهاد کرد مایحتاجشان را از کدام محله بخرند.
رضا رشیدپور
سرنوشت؛ فراموشی
مصداق بارز سفر از عرش به فرش. رشیدپور با سری برنامههای گفتوگو محورش با ستارهها در شبهای شبکه تهران به اوج شهرت رسید اما در اوج خداحافظی کرد و با توفیق زودهنگام برنامه مثلث شیشهای دیگر در تلویزیون دیده نشد. رشیدپور بعد از تلویزیون به رادیو رفت، روزنامه نگاری کرد، مدتی در شبکه استانی اصفهان دیده شد، بعد سراغ شبکه ماهوارهای مجوزدار ایرانیان رفت وگاه گداری هم در سینما حضور دارد.
داستان محرومیت
رشیدپور در مثلث شیشهای در سال ۱۳۸۹ فقط با تهمینه میلانی حرف زد و مسعود ده نمکی اما همین دو گفتوگو آنقدر حاشیه ساز بود که این برنامه تازه متولد شده در همان شب دوم فتیلهاش پایین کشید شد و رشیدپور وارد فهرست پرونده ما شد. اینکه مصاحبه تندش علیه یکی از مسوولان تلویزیون باعث محرومیت شد، حقیقت ندارد.
آزاده نامداری
سرنوشت؛ نامعلوم
مجری محبوبی که از طریق برنامه خانواده (آیتم تازهها) به شهرت رسید و به تدریج از برنامه خانواده اعلام استقلال کرد و به یکی از ستارگان سینما بدل شد. اما ستاره شدن همانا و خاموش شدن هم همان. نامداری که بدشانسیهای سریالیاش حین اجراهای زنده تلویزیونی در فضای اینترنت از پربازدیدترین هاست، از عید تا به حال در تلویزیون دیده نشده است.
داستان محرومیت
شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه او هم در کنار فرزاد حسنی و احسان علیخانی به یک دلیل نامعلوم، محروم شدهاند. برنامه «جمع ما» چند ماه زودتر از موعد خداحافظی کرد! اما او غیر از اجرای برنامه تحویل سال شبکه دو (مهمترین برنامه سالانه هر شبکه)، با «خانومی که شما باشید» تا ۱۳ فروردین حضور داشت و بعد...
جواد یحیوی
سرنوشت؛ فراموشی
یحیوی هم روزگاری در شبکه پنج پادشاهی میکرد و در پی شهرت تلویزیونی به سینما و عرصه اجراهای خصوصی هم سرکی کشید اما همای بخیل سعادت خیلی زود شانههای او را هم ترک کرد تا یحیوی کمی غیرمتعارفتر و تندتر از سایر همکاران جوانترش از صدا و سیما رانده شود، آن هم با دستور مستقیم رئیس وقت سازمان.
داستان محرومیت
آنقدر در سایتها و مجلهها و محافل نقل شده که دیگر کسی به شایعه بودنش یا تایید نشدنش اهمیتی نمیدهد! شاید متن کوتاه آقای رئیس وقت (نقل به مضمون) در مورد شیوه اجرای یحیوی از همه چیز گویاتر باشد: «ظاهرا افاضات آقای یحیوی تمامی ندارد».
محمد سلوکی
سرنوشت؛ هست!
سلوکی برخلاف سایر دوستان و همتایان ممنوع از کارش، نه زبان تند و تیزی دارد، نه اعتماد به نفس بیش از حدی. اتفاقا سعی میکند خیلی مودب باشد و از زبان فاخری در اجرا بهره بگیرد منتها همین فاخریت (!) بیش از اندازه کار دستش داد و او هم مدتی از تلویزیون دور ماند.
داستان محرومیت
یکی از مفرحترین دلایل این فهرست؛ شیک پوشی یا گران پوشی! خود سلوکی پوشیدن لباسهای گرانقیمت و بیش از حد شیک را علت مرخصی اجباریاش در دورهای میداند (این نکته در گفتوگو با همشهری جوان هم مطرح شد).
محمود بصیری
سرنوشت؛ بازمی گردد
جرقه فرعی این پرونده، بازیگر بانمک و طناز باسابقه سینما و تلویزیون که همیشه یکی از یاران جدانشدنی آثار مرضیه برومند بود، چند سالی میشود که در کار جدیدی بازی نکرده. ستاره نبودن بصیری باعث شد تا جای خالی او چندان به چشم نیاید تا اینکه در افطاری اخیر برخی از هنرمندان با رئیس جمهوری از علت عجیب این غیبت پرده برداری شد. بصیری سابقه حضور در کارهای مهمی در سینمای ایران را داشت: دادشاه، مادر، دستفروش، گلهای داوودی.
داستانه محرومیت
شباهت! همین و تمام. تماس و اصرارهای ما برای مصاحبه با او تاثیری نداشت؛ ناراحت و دلخور بود و همه شایعهها را تکذیب میکرد. به مصاحبه هم تن نمیداد. به قول احمد نجفی، شایعات هم همین را میگویند. به زودی بازخواهد گشت.
اکبر عبدی
سرنوشت؛ هست
عبدی از آن دسته انسانهای غیرقابل مهار روزگار است؛ یک یاغی اصیل. شاید به همین خاطر بازیگر درجه یک و بالفطرهای هم هست. اساسا حضور همیشه مایه دردسر و اضطراب مدیران و مجریان بوده. همیشه رک و بیپرده حرف میزند و از زمین و زمان انتقاد میکند، چه هنگام گرفتن سیمرغ بلورین جشنواره فجر و چه موقع حضور در برنامه هفت.
داستان محرومیت
سیستم ضد ستاره سازی دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ شاید جرقه اصلی ممنوعیت اکبر عبدی بود. هر چند عبدی هم با تقاضای دستمزدهای آنچنانی بهانه خوبی دست مسوولان وقت داد تا برای مدعی عبدی را مهار کنند. بعدها شایعاتی هم مبنی بر حضور او در یک مهمانی پرحاشیه به گوش میرسید که هیچگاه تایید نشد.
فامیلهای کلاه قرمزی
سرنوشت؛ هستند
ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمد آریا (به علاوه اکبر عبدی) سالهای سال همکار بودهاند. در یک برهه و به یک دلیل از فعالیت در سینما و تلویزیون منع شدند و به همین دلیل اسم آنها را کنار هم آوردیم. این تیم در اوایل دهه ۷۰ مدتی را به دور از عرصه تصویر سپری کردند.
داستان محرومیت
این جور دلایل هیچگاه به صورت مشخص و واضع اعلام نمیشود اما همان سالها شایعهای بود مبنی بر حضور آنها در یک مهمانی غیرمتعارف و منتشر شدن این فیلم. نکته جالب اینجاست؛ بعضی از آن افرادی که به شدت مخالف حضور این تیم در عرصه بازیگری بودند و حسابی برای ممنوع از کار شدنشان تلاشها کردند بعدها که به کارگردانی رسیدند از همین تیم برای فیلمشان بهره بردند و کک کسی هم نگزید!
گوهر خیراندیش
سرنوشت؛ هست
اتفاقاتی که چند سال پیش برای این بازیگر توانا افتاد هم حاشیههای بسیار زیادی به همراه داشت و خیراندیش را مدتی خانه نشین کرد. هر چند او بعد از مدتی بخشیده شد و دوباره به سینما و تلویزیون بازگشت.
داستان محرومیت
در جشنی فرهنگی سینمایی در یزد، خیراندیش هم یکی از جایزه دهندگان بود. در خلال این جشن یکی از برگزیدگان جوان برحسب تصادف از شاگردان مرحوم جمشید اسماعیل خانی (همسر فقید خیراندیش) از کار درمی آید و از سر احساسات و جوزدگی خوش و بش غیرمتعارفی با خیراندیش انجام میدهد. خوش و بشی که شریفی نیا بعدها آن را یک شوخی دانست!
سحر قریشی
سرنوشت؛ قرار بود نباشد؟
دقیقا معلوم نیست این شایعه – جز زبان خودش – از کجا آب میخورد، چون زمین و زمان را سحر قریشی برداشته است! او در حال حاضر هم فیلم روی اکران دارد وهم تکرار سریال دلنوازانش تا همین هفته پیش شبها پخش میشد. جو زدگی یا بازارگرمی (آخر برای چه؟) ممکن است دلیل ادعای قریشی مبنی بر ممنوع از کار شدنش باشد.
داستان محرومیت
اگر شما میدانید، ما هم میدانیم! خود وی دلیل این امر را محبوبیت زودهنگام میداند و مدعی است برای رفع مشکلش پیش ضرغامی هم رفته. وی در نهایت مسببان این ممنوعیت را به خدا سپرد و به حضور پررنگش در سینما ادامه داد.
بهاره رهنما
نوشت؛ هست
در حالی که در اوج جوانی و در حوالی ۱۸ سالگی میرفت تا با فیلم بسیار پرفروش افعی (ساخته زنده یاد اعلامی) ستاره شود، برای مدتی از حضور در سینما منع شد.
داستان محرومیت
همان داستان کذایی ضد ستاره سازی مدیریت سینمایی آن دوران. رهنما در مراسم اکران افعی در یکی از سینماهای تهران حسابی مورد استقبال تماشاگران واقع شد و مشغول خوش و بش با طرفداران و امضا دادن به آنها بود که مورد خشم مسوولان وقت قرار گرفت.
میترا حجار
سرنوشت؛ هست
حجار از نیمه دوم دهه ۷۰ و با فیلمهایی مانند غریبانه، اعتراض، متولد، ماه مهر و سگ کشی اوج گرفت و تبدیل شد به یکی از ستارگان زن دوره خودش. ولی پس از مدتی ترک وطن کرد و برای ادامه تحصیل مدتی در آمریکا سکونت گزید.
داستان محرومیت
مشخصا دلیل خاصی برای غیبت یکی دو ساله او بعد از بازگشت از آمریکا ذکر نشد. شاید حضور برخلاف موازین او در یک پروژه سینمایی در آمریکا دلیل این غیبت کوتاه باشد. البته مسوولان سینمایی ممنوعیت تصویری او را تکذیب کردند و متولیان حراست وزارت ارشاد این مساله را تایید کردند. به هر حال حجار هم بعد از مدتی با سریال گمشده حتی به تلویزیون بازگشت.
ساعت خوشیها
سرنوشت؛ هستند
یک تولید انقلابی در برنامههای طنز تلویزیونی از طرف تیمی به شدت جوان، خوش ذوق و خلاق مترادف شدبا موج بیسابقهای از شهرت و محبوبیت. تمام مطبوعات دوران پر شد از تصاویر ستارههای ساعت خوش و عکس و پوسترهای ستارگانی چون: رضا عطاران، نصرالله رادش، مهران مدیری، داوود اسدی، سعید آقاخانی و دیگران. تمام دکههای مطبوعاتی و حتی بقالیها را درنوردید اما این موج خیلی زود فروشنانده شد.
داستان محرومیت
بعد از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز کسی دلیل محرومیت نسبتا طولانی ساعت خوشیها را نمیداند. ظاهرا علت این محرومیت حتی به خود مشمولان آن هم اعلام نشد ولی کیست که نداند همان محبوبیت عجیب و بیسابقه و ستاره شدن یک شبه این جوانها کار دستشان داد.
شیث رضایی
سرنوشت؛ نامعلوم
استاد مسلم هرگونه جنجال و حاشیه. فوتبال برای رضایی در درجه دوم اهمیت قرار داشت داشت و قبل از آن فقط حاشیه بود و حاشیه. حضور در تیم ملی و تیم پرطرفدار پرسپولیس هم باعث شد تا شیث همیشه مورد توجه توامان رسانهها و مسوولان حراست فدراسیون فوتبال باشد.
داستان محرومیت
تا دلتان بخواهد، از اخلال در پرواز بگیرید تا حرکات شدید نامتعارف در بازی پرسپولیس با داماش و منتشر شدن فیلمی از فحاشی او به تماشاگران و... رضایی فعلا حق حضور در تیمهای لیگ برتری را ندارد، هر چند سازمان لیگیها رسما این قضیه را اعلام نکردهاند.
علیرضا واحدی نیکبخت
سرنوشت؛ نامعلوم
بازیکن توانایی که دستی دستی خودش را سوزاند. فقط مهاجرت از استقلال به پرسپولیس کافی بود تا نیکی را تا آخر عمر ورزشی از نظر حاشیه تضمین کند اما واحدی جوان به این قضیه اکتفا نکرد و تمام دکمههای منجر به محرومیت را با هم فشار داد!
داستان محرومیت
تغییرات ظاهری ماه به ماهی که به مذاق کمیته انضباطی خوش نمیآمد. دیده شدن در قهوه خانهها. پیوستن به اردوی تیم ملی در فرودگاه با ظاهر و حالتی بسیار عجیب و انواع و اقسام حاشیههای دیگر. نیکبخت هم بعد از عقد قرارداد با تیم گهر دورود متوجه شد نمیتواند در لیگ بتر بازی کند.
ف. کها!
سرنوشت؛ هست و نیست!
سه مربی مشهور فوتبال ایران که از قضا تواناییهای فنی بسیار بالایی هم داشتند اما در کنار توانایی فنی از ایجاد حاشیه هم در امان نبودند. یکی از آنها جوان و تشنه شهرت بود و دوتای دیگر از استاد و شاگردهای قدیمی این فوتبال.
داستان محرومیت
دقیقا معلوم نیست. مصاحبههای حاشیه ساز، اتهام زد و بند و دلالی و سایر اتهامات این چنینی تایید نشده. چند فصلی هست که ف. کها اجازه مربیگری در لیگ برتر را ندارند.
مجتبی محرمی
سرنوشت؛ هست
سلطان بیچون و چرای حاشیه و یک یاغی اصیل. امثال شیث و نیکبخت آرزو دارند به گرد پای استاد برسند. این چپ پای توانا و درجه یک سالهای دور تیم ملی و پرسپولیس هم مانند تعدادی از همدورهایهایش قربانی سالهای بیامکانات دهه ۶۰ شد و به خودویرانگری پرداخت. حیف.
داستان محرومیت
ضرب و شتم داور، شیطنت در اردوهای تیم ملی در خارج از کشور، پارهای از مسائل و مشکلات اخلاقی، ایجاد جنجال در زمین مسابقه، محرمی واقعا در همه این حیطهها استاد بود!
مجاهد خذیراوی
سرنوشت؛ فراموشی
یک استعداد با تکنیک تمام عیار از خطه فوتبال خیز خوزستان. مجاهد در سن بسیار کمی چهره شد و به استقلال و تیم ملی رسید و به دلیل فقر فرهنگی به همان سرعت هم خودش را نابود کرد و فوتبالش عملا در سال ۷۹ به پایان رسید. برخی از ستارههای فوتبال خوزستان با همتایان برزیلیشان قابل مقایسهاند؛ هم از نظر تکنیک و توانایی فنی و هم به لحاظ زندگی در فقر و رسیدن ناگهانی به شهرت و ثروت و نابودی.
داستان محرومیت
خواجه شیراز هم این شایعه را بارها شنیده است. حضور در منزل و مجلسی که قرار نبود اتفاقات خوشایند و متعارفی در آن بیفتد. صد البته خود مجاهد این جریانات را تکذیب کرد و توطئه بدخواهان در دزدیدن پاسپورت و بیانضباط جلوه دادن او نزد سرمربی وقت تیم ملی (بلاژویچ) را علت محو شدنش میداند.
دیگران
سرنوشت: ادامه دارد...
چهرههای زیادی هستند که در همه این سالها – به دلایل مختلف – دچار چالش شدهاند؛ از ممنوع التصویرها بگیر تا محدودالتصویری! اینها باقی مانده از فهرست است که روی نیمکت ذخیرهها نشستهاند و البته بازار تایید و تکذیبها برایشان ادامه دارد.
داستان محرومیت
محمدرضا گلزار: میشود مثنوی هفتاد من کاغذ ازبس که شایعه و تکذیب دربارهاش پیدا میشود. خودما هم درباره اتفاقات پیرامون او پرونده مفصلی رفتیم و سوژه جلد ما شد. از سوژه شکایت یک فیلمساز گرفته تا طلب دستمزد زیادی بالا و حواشی مگوی دیگر. او در این حوزه، هنوز سوپراستار است.
کاظم احمدزاده: ظاهر موجه و اخلاق خوشش باعث شد تا مدت محرومیت او اصلا احساس نشود. ماجرا هم به یک اشتباه کوچک اقتصادی برمی گشت که او و همکار همیشگیاش را از آنتن محروم کرد. بعد از «آن» ماجرا بود که تمامی مجریان تلویزیونی را از هرگونه فعالیت اقتصادی منع کردند.
هانیه توسلی: سرتبلیغات فیلم «عصر روز دهم» این شایعه توسط مجتبی راعی مطرح شد: «در عراق بودم که آقای محمدی به من گفتند نتوانستیم برای پخش تیزر فیلم به نتیجه برسیم. ایشان به من گفتند که ظاهرا برای خانم توسلی مشکلی پیش آمده که گفتهاند تصویرش را در تلویزیون نشان ندهید.» البته گویا مسئله ختم به خیر شد.
علی لهراسبی: ممنوع الصدایی سابقهای به اندازه ممنوع التصویری دارد ولی در سالهای اخیر بیاهمیتتر از آن است که پرداخته شود. علی لهراسبی اما به تازگی دوران کوتاه محرومیت را پشت سر گذاشته؛ او به دلیل همکاری با خواننده و آهنگسازی در ینگه دنیا، مدت کوتاهی ممنوع الصدا شدولی صدا و سیما بیخیال این محرومیت، تیتراژ خداحافظ بچه را به او سپرد و خوشبختانه؛ ستاره برگشت!
وحید یامینپور: به قول خودش «مشروط التصویر» است. در برهه زمانی خاص، با مناظرهها و آزادی عمل بینظیر، ستاره بیچون و چرای تلویزیون لقب گرفت، برنامهاش با نامهای مختلف روی بورس ماند و سروصدای عجیبی به راه انداخت ولی با همان سرعت، از روی صحنه کنار رفت. تفاوت او با دیگران این است که فقط خودش درباره این ممنوعیت (که هیچ وقت دلیلش علنی اعلام نشد) صحبت میکند و در مجامعی، شهرتش را حفظ کرده.
چند مجری دیگر: افرادی چون ژیلا صادقی، نیلوفر امینی فر، زهرا عاملی و... دلایل مختلفی هم برای این محرومیت به گوش میرسد که نمیتوان تاییدش کرد. اغلب آنها به زودی به قاب تلویزیون برمی گردند.
چهرههای سیاسی: عدهای از چهرهای سیاسی یا مذهبی (مثل برخی مداحان مشهور) به فراخور زمان، ظاهرا در فهرست ممنوعها قرار گرفتهاند. البته لفظ «محدودالتصویر» از همین جا ریشه گرفت، چون گفته میشود که همه چیز با چند توصیه حل میشود.منبع: همشهری