Non-Existent
30th March 2009, 02:37 AM
متاسفانه حافظ پژوهان معاصر و غيرمعاصر، تا زمان نگاشته شدن مطلبي که ميخوانيد از توجه خاص جناب حافظ شيرازي به مسايل مربوط به بهداشت و زيبايي و سلامت و تغذيه و پزشکي غافل بودند...
در ادامه سعي ميکنيم با بررسي برخي اشعار اين شاعر نامي به تفکرات و کنايههاي سلامتيبهداشتي وي بيشتر پي ببريم:
بيت: اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد/ خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق
تفسير: در اين بيت شاعر به ذکر برخي فوايد استفاده از شامپوهاي مناسب و رعايت بهداشت موي يار خويش پرداخته و گفته آرزو به دلش مانده که موي سر يار دچار ريزش شود و در اين ميان تاري از موهاي ريخته شده به دست وي برسد يا حداقل در غذايش مشاهده شود.
در مصراع دوم شاعر خودش را به فکر و خيالهاي دقيق و خوش مشغول کرده که البته چون فکر نامبرده ديگر ربطي به مو وبهداشت آن و فوايد و مضرات ريزش مو ندارد بنابراين ما هم بيخيالش ميشويم!
بيت: نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد/ مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم
تفسير: گويا اسپانسر اين بيت شرکت توليدي مدادهاي آرايشي «مردمک ديده» بوده و حافظ هم براي حلال کردن مبلغ دريافتي گوشهاي از محاسن اين مارک از مدادهاي آرايشي را ذکر کرده که البته از همان قديم الايام هم نميشد به اينطور تبليغات خيلي اطمينان کرد!
بيت: به خرمن دو جهان سر فرو نميآرند/ دماغ و کبر گدايان و خوشهچينان بين
تفسير: حافظ در اين بيت نارضايتي خويش را از کبر گدايان شهر بيان کرده که در گرماگرم داغ بودن بحث جراحي بيني در شيراز رفتهاند دماغهايشان را عمل کردهاند و پس از عمل بيني، حتي به حافظ هم کممحلي ميکنند و چندان تحويلش نميگيرند.
بيت: الا اي طوطي گوياي اسرار/ مبادا خاليات شکر ز منقار
تفسير: متاسفانه در زمان شاعر از مضرات مصرف زياد شکر و بيماري قند، کشفياتي در دسترس نبوده و بنابراين مصرف شکر در شهر شاعر بسيار زياد بوده و حتي خوراک طوطيهاي شهر هم حلوا شکري و شکر پنير و چايي شيرين و ساير محصولات شکري داخلي و خارجي بوده!
بيت: بگشا بند قبا تا بگشايد دل من / که گشادي که مرا بود ز پهلوي تو بود
تفسير: به ظن قوي حافظ اين شعر را زماني سروده که در بيمارستان بستري بوده و به دليل مصرف زياد شکر و چربي و ساير خوردنيها و نوشيدنيهاي غير بهداشتي دچار گرفتگي عروق شده و نياز به عمل قلب داشته. در اين بيت، حافظ خطاب به فرزندش ميگويد سر کيسه (قبا) را شل و پول به حساب بيمارستان واريز کند تا تيم پزشکي زودتر ترتيب قلب شاعر را بدهند. در مصراع دوم شاعر مجددا تاکيد ميکند که گشادي رگهاي مسدود شدهاش در گروي جيب بغل (پهلوي) فرزند عزيزش است.
علي زراندوز - هفته نامه سپيد
در ادامه سعي ميکنيم با بررسي برخي اشعار اين شاعر نامي به تفکرات و کنايههاي سلامتيبهداشتي وي بيشتر پي ببريم:
بيت: اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد/ خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق
تفسير: در اين بيت شاعر به ذکر برخي فوايد استفاده از شامپوهاي مناسب و رعايت بهداشت موي يار خويش پرداخته و گفته آرزو به دلش مانده که موي سر يار دچار ريزش شود و در اين ميان تاري از موهاي ريخته شده به دست وي برسد يا حداقل در غذايش مشاهده شود.
در مصراع دوم شاعر خودش را به فکر و خيالهاي دقيق و خوش مشغول کرده که البته چون فکر نامبرده ديگر ربطي به مو وبهداشت آن و فوايد و مضرات ريزش مو ندارد بنابراين ما هم بيخيالش ميشويم!
بيت: نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد/ مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم
تفسير: گويا اسپانسر اين بيت شرکت توليدي مدادهاي آرايشي «مردمک ديده» بوده و حافظ هم براي حلال کردن مبلغ دريافتي گوشهاي از محاسن اين مارک از مدادهاي آرايشي را ذکر کرده که البته از همان قديم الايام هم نميشد به اينطور تبليغات خيلي اطمينان کرد!
بيت: به خرمن دو جهان سر فرو نميآرند/ دماغ و کبر گدايان و خوشهچينان بين
تفسير: حافظ در اين بيت نارضايتي خويش را از کبر گدايان شهر بيان کرده که در گرماگرم داغ بودن بحث جراحي بيني در شيراز رفتهاند دماغهايشان را عمل کردهاند و پس از عمل بيني، حتي به حافظ هم کممحلي ميکنند و چندان تحويلش نميگيرند.
بيت: الا اي طوطي گوياي اسرار/ مبادا خاليات شکر ز منقار
تفسير: متاسفانه در زمان شاعر از مضرات مصرف زياد شکر و بيماري قند، کشفياتي در دسترس نبوده و بنابراين مصرف شکر در شهر شاعر بسيار زياد بوده و حتي خوراک طوطيهاي شهر هم حلوا شکري و شکر پنير و چايي شيرين و ساير محصولات شکري داخلي و خارجي بوده!
بيت: بگشا بند قبا تا بگشايد دل من / که گشادي که مرا بود ز پهلوي تو بود
تفسير: به ظن قوي حافظ اين شعر را زماني سروده که در بيمارستان بستري بوده و به دليل مصرف زياد شکر و چربي و ساير خوردنيها و نوشيدنيهاي غير بهداشتي دچار گرفتگي عروق شده و نياز به عمل قلب داشته. در اين بيت، حافظ خطاب به فرزندش ميگويد سر کيسه (قبا) را شل و پول به حساب بيمارستان واريز کند تا تيم پزشکي زودتر ترتيب قلب شاعر را بدهند. در مصراع دوم شاعر مجددا تاکيد ميکند که گشادي رگهاي مسدود شدهاش در گروي جيب بغل (پهلوي) فرزند عزيزش است.
علي زراندوز - هفته نامه سپيد