باستان شناس
21st November 2012, 05:26 PM
تماشا:
خیلی ها رسول نجفیان را بیشتر از اینکه با حرفه اصلی اش، یعنی بازیگری و کارگردانی بشناسند، با ترانه معروف او، یعنی «عجب رسمیه ...» به یاد می آورند. اثری که خیلی زود بین مردم، طرفدار پیدا کرد و توانست نظر مثبت مخاطبان را به خود جلب کند.
در روزهایی که بازار موسیقی کشور به خاطر ایام سوگواری تعطیلی مطلقی را پشت سر می گذاشت،
سراغش رفتیم و درباره یکی از بهترین آلبوم های عاشورایی که او خواننده اش است، با او گپ زدیم،
آلبومی به نام: «ذوالجناح می آید، بی سوار ...».
حرف هایش را در ادامه بخوانید:
من به فراخور شغلم که بازیگری و کارگردانی است، سفر زیاد می روم.
مثلا دو ماه تمام به خاطر یک پروژه مجبور بودیم در یک روستای دورافتاده باشیم.
یک هفته کار بود و دو سه روزی مرخصی.
همه در آن روزهای مرخصی برمی گشتند تهران ولی من در همان روستا می ماندم.
بچه ها می پرسیدند تو چرا می مانی اینجا و من به آنها می گفتم که می روم دنبال گنج.
من در بین آدم های این روستا دنبال نوحه خوان و شاهنامه خوان ها می گشتم و آنها را پیدا می کردم. کارهایشان را می شنیدم و جمع آوری می کردم.
در عرض حدود بیست سال یک مجموعه غنی از شاهنامه خوانی ها، لالایی ها، مثنوی خوانی ها و نوحه و نواهای عاشورایی جمع کردم.
گفت و گویی با «رسول نجفیان» که خواننده یکی از بهترین آلبوم های عاشورایی است
حالا اینکه چرا اول از همه سراغ نوحه های عاشورایی رفتم و آنها را زودتر جمع و جور کردم و منتشرشان کردم، دلیل دارد.
این حس را داشتم که نواهای عاشورایی عرف در جامعه، روز به روز بیشتر به سمت ابتذال کشیده می شوند.
طرف ای یک ترانه لس آنجلسی خوشش می آید و ملودی اش را با یکسری از شعرهای عاشورایی ادغام می کند و در هیئت ها می خواند و مردم هم به محض اینکه آن را می شنوند، به جای اینکه منقلب بشوند، غش غش می خندند که این همان آهنگ فلانی است ها.
در حالی که ما نوحه هایی بسیار با ارزش داریم که قطعا ارزش و اعتبار فرهنگی شان خیلی بیشتر و بالاتر است. همین باعث شد که زودتر نوحه ها و نواها را با همکاری و همیاری بسیار خالصانه جناب مهدی مظاهری، دوست و شاعر و سرمایه گذار این آلبوم در قالب آلبوم «ذوالجناح می آید بی سوار ...» روانه بازار کنیم.
ستاره های پاپ در آلبوم های مناسبتی
به نظر من حتما حضور این ستاره ها در کارهای مناسبتی می تواند به کشیده شدن مردم به سمت گوش دادن به این قبیل کارها کمک کند. به شرطی که آن ستاره ها، ستاره های کاذب نباشند اما به نظرم این قبیل به قول شما ستاره ها، در کارهای مناسبتی زیاد موفق نبوده اند.
کار باید خیلی قوی تر از این باشد تا سلیقه مردم در آن نادیده گرفته نشود.
بعضی ها حق ندارند به صرف ستاره پاپ بودن، دست به هر کاری بزنند.
ابتذال در مداحی
ما حدود 10 مداح بزرگوار داریم که کاملا قابل احترامند و سینه به سینه این میراث را حفظ کرده اند.
آنها همیشه آن اصوات را حفظ کرده اند و این خیلی مهم است.
نباید آنها را با بقیه و کارهای در اصطلاح به روز، یکی کرد.
در دوران نوجوانی من، یک سری مداح پر سن و سال بودند که واقعا کارهایشان بی نظیر و فوق العاده بود اما در حال حاضر بعضی جوان ها که نه هیچ اطلاعی از تاریخ دارند و نه هیچ اطلاعی از عاشورا و موسیقی و شعر دارند، برای یک چنین کارهای مقدسی ترانه می سازند.
این تفکر را دارند که برای عاشورا کار ساختن هم مثل ترانه ساختن برای جوانان و موسیقی پاپ است
که همه با آن به هوا بپرند و خوش بگذرانند.
ارشاد باید فکری برای ابتذال در مداحی امروزی کند.
خیلی ها رسول نجفیان را بیشتر از اینکه با حرفه اصلی اش، یعنی بازیگری و کارگردانی بشناسند، با ترانه معروف او، یعنی «عجب رسمیه ...» به یاد می آورند. اثری که خیلی زود بین مردم، طرفدار پیدا کرد و توانست نظر مثبت مخاطبان را به خود جلب کند.
در روزهایی که بازار موسیقی کشور به خاطر ایام سوگواری تعطیلی مطلقی را پشت سر می گذاشت،
سراغش رفتیم و درباره یکی از بهترین آلبوم های عاشورایی که او خواننده اش است، با او گپ زدیم،
آلبومی به نام: «ذوالجناح می آید، بی سوار ...».
حرف هایش را در ادامه بخوانید:
من به فراخور شغلم که بازیگری و کارگردانی است، سفر زیاد می روم.
مثلا دو ماه تمام به خاطر یک پروژه مجبور بودیم در یک روستای دورافتاده باشیم.
یک هفته کار بود و دو سه روزی مرخصی.
همه در آن روزهای مرخصی برمی گشتند تهران ولی من در همان روستا می ماندم.
بچه ها می پرسیدند تو چرا می مانی اینجا و من به آنها می گفتم که می روم دنبال گنج.
من در بین آدم های این روستا دنبال نوحه خوان و شاهنامه خوان ها می گشتم و آنها را پیدا می کردم. کارهایشان را می شنیدم و جمع آوری می کردم.
در عرض حدود بیست سال یک مجموعه غنی از شاهنامه خوانی ها، لالایی ها، مثنوی خوانی ها و نوحه و نواهای عاشورایی جمع کردم.
گفت و گویی با «رسول نجفیان» که خواننده یکی از بهترین آلبوم های عاشورایی است
حالا اینکه چرا اول از همه سراغ نوحه های عاشورایی رفتم و آنها را زودتر جمع و جور کردم و منتشرشان کردم، دلیل دارد.
این حس را داشتم که نواهای عاشورایی عرف در جامعه، روز به روز بیشتر به سمت ابتذال کشیده می شوند.
طرف ای یک ترانه لس آنجلسی خوشش می آید و ملودی اش را با یکسری از شعرهای عاشورایی ادغام می کند و در هیئت ها می خواند و مردم هم به محض اینکه آن را می شنوند، به جای اینکه منقلب بشوند، غش غش می خندند که این همان آهنگ فلانی است ها.
در حالی که ما نوحه هایی بسیار با ارزش داریم که قطعا ارزش و اعتبار فرهنگی شان خیلی بیشتر و بالاتر است. همین باعث شد که زودتر نوحه ها و نواها را با همکاری و همیاری بسیار خالصانه جناب مهدی مظاهری، دوست و شاعر و سرمایه گذار این آلبوم در قالب آلبوم «ذوالجناح می آید بی سوار ...» روانه بازار کنیم.
ستاره های پاپ در آلبوم های مناسبتی
به نظر من حتما حضور این ستاره ها در کارهای مناسبتی می تواند به کشیده شدن مردم به سمت گوش دادن به این قبیل کارها کمک کند. به شرطی که آن ستاره ها، ستاره های کاذب نباشند اما به نظرم این قبیل به قول شما ستاره ها، در کارهای مناسبتی زیاد موفق نبوده اند.
کار باید خیلی قوی تر از این باشد تا سلیقه مردم در آن نادیده گرفته نشود.
بعضی ها حق ندارند به صرف ستاره پاپ بودن، دست به هر کاری بزنند.
ابتذال در مداحی
ما حدود 10 مداح بزرگوار داریم که کاملا قابل احترامند و سینه به سینه این میراث را حفظ کرده اند.
آنها همیشه آن اصوات را حفظ کرده اند و این خیلی مهم است.
نباید آنها را با بقیه و کارهای در اصطلاح به روز، یکی کرد.
در دوران نوجوانی من، یک سری مداح پر سن و سال بودند که واقعا کارهایشان بی نظیر و فوق العاده بود اما در حال حاضر بعضی جوان ها که نه هیچ اطلاعی از تاریخ دارند و نه هیچ اطلاعی از عاشورا و موسیقی و شعر دارند، برای یک چنین کارهای مقدسی ترانه می سازند.
این تفکر را دارند که برای عاشورا کار ساختن هم مثل ترانه ساختن برای جوانان و موسیقی پاپ است
که همه با آن به هوا بپرند و خوش بگذرانند.
ارشاد باید فکری برای ابتذال در مداحی امروزی کند.