diamonds55
28th March 2009, 12:36 AM
http://www.imageurlhost.com/images/xc5y5p2j95cfjmsmjyd8.jpg
با آغاز سال جدید، اهدافمان را در ابتدای سال بنویسیم. نوشتن آرزوها و اهداف، اولین قدم مهم به سمت دست پیداکردن به آنهاست.
اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان میکند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید.
دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند.
فقط پنج درصد از جمعیت جهان واقعا برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت میگذارند. شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعا در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشند که آرزوی داشتنش را دارند.
نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد میکند. با اینکه فقط عمل نوشتن اهداف میتواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهدافتان را مرور کنید. یادتان باشد هرچه تمرکز بیشتری روی اهدافتان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.
در زیر به چهار قانون نوشتن اهداف اشاره میکنیم:
ـ نوشتن اهداف به شکل مثبت
برای آنچه که میخواهید کار کنید نه آنچه که میخواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهدافمان را مینویسیم این است که دستورالعملهایی برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم.
ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارآمد است، نمیتواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمیکند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعملهایش است. هرچه دستورالعملهای شما مثبتتر باشد، نتیجه مثبتتری هم به دست میآورید. همچنین مثبت فکرکردن در زندگی روزمره، به شما در رشدتان بعنوان یک انسان کمک میکند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.
ـ نوشتن اهداف با جزئیات کامل
به جای اینکه فقط بنویسید، "خانه نو"، بنویسید "یک خانه ۳۰۰ متری با چهار اتاق خواب، ۳ حمام دستشویی، و چشمانداز کوهستان روی یک زمین ۱۰۰۰ متری".
یکبار دیگر داریم به ذهن ناخودآگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء میدهیم تا روی آن کار کند. هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضحتری به دست میآورید. هرچه نتیجهتان دقیقتر باشد، ذهن ناخودآگاهتان کارآمدتر خواهد شد.
آیا می توانید چشمانتان را ببندید و خانهای که در بالا اشاره کردید را تجسم کنید؟ دورتادور خانه قدم بزنید. در آستانه در اتاق اصلی بایستید و مهی که روی کوهها را گرفته، تماشا کنید. به باغچه پر از گوجهفرنگی، لوبیاسبز و خیار نگاه کنید. میتوانید ببینید؟ پس ذهن ناخودآگاهتان هم میتواند.
ـ نوشتن اهداف به زمان حال
اهدافتان را به زمان حال بنویسید. این کار باعث میشود ذهن ناخودآگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید "در آینده لاغر خواهم شد" ذهن ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است، وارد عمل نمیشود. پس اهدافتان را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند.
ـ بازنویسی اهداف
وقتی کلمات نوشته شوند و بعد دوبارهنویسی شوند، حداکثر تاثیر را خواهند داشت. پس به یکبار نوشتن راضی نشوید. اهدافتان را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزهدهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفیدشان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاحشان کنید. همینطور به این اصلاحکردنها ادامه دهید.
نوشتن اهداف اولین قدم برای واقعیتر جلوه دادن آنهاست. بعضی وقتها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین برنامهریزی برای آنها نیز سادهتر میشود.
با آغاز سال جدید، اهدافمان را در ابتدای سال بنویسیم. نوشتن آرزوها و اهداف، اولین قدم مهم به سمت دست پیداکردن به آنهاست.
اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان میکند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید.
دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند.
فقط پنج درصد از جمعیت جهان واقعا برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت میگذارند. شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعا در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشند که آرزوی داشتنش را دارند.
نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد میکند. با اینکه فقط عمل نوشتن اهداف میتواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهدافتان را مرور کنید. یادتان باشد هرچه تمرکز بیشتری روی اهدافتان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.
در زیر به چهار قانون نوشتن اهداف اشاره میکنیم:
ـ نوشتن اهداف به شکل مثبت
برای آنچه که میخواهید کار کنید نه آنچه که میخواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهدافمان را مینویسیم این است که دستورالعملهایی برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم.
ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارآمد است، نمیتواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمیکند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعملهایش است. هرچه دستورالعملهای شما مثبتتر باشد، نتیجه مثبتتری هم به دست میآورید. همچنین مثبت فکرکردن در زندگی روزمره، به شما در رشدتان بعنوان یک انسان کمک میکند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.
ـ نوشتن اهداف با جزئیات کامل
به جای اینکه فقط بنویسید، "خانه نو"، بنویسید "یک خانه ۳۰۰ متری با چهار اتاق خواب، ۳ حمام دستشویی، و چشمانداز کوهستان روی یک زمین ۱۰۰۰ متری".
یکبار دیگر داریم به ذهن ناخودآگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء میدهیم تا روی آن کار کند. هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضحتری به دست میآورید. هرچه نتیجهتان دقیقتر باشد، ذهن ناخودآگاهتان کارآمدتر خواهد شد.
آیا می توانید چشمانتان را ببندید و خانهای که در بالا اشاره کردید را تجسم کنید؟ دورتادور خانه قدم بزنید. در آستانه در اتاق اصلی بایستید و مهی که روی کوهها را گرفته، تماشا کنید. به باغچه پر از گوجهفرنگی، لوبیاسبز و خیار نگاه کنید. میتوانید ببینید؟ پس ذهن ناخودآگاهتان هم میتواند.
ـ نوشتن اهداف به زمان حال
اهدافتان را به زمان حال بنویسید. این کار باعث میشود ذهن ناخودآگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید "در آینده لاغر خواهم شد" ذهن ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است، وارد عمل نمیشود. پس اهدافتان را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند.
ـ بازنویسی اهداف
وقتی کلمات نوشته شوند و بعد دوبارهنویسی شوند، حداکثر تاثیر را خواهند داشت. پس به یکبار نوشتن راضی نشوید. اهدافتان را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزهدهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفیدشان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاحشان کنید. همینطور به این اصلاحکردنها ادامه دهید.
نوشتن اهداف اولین قدم برای واقعیتر جلوه دادن آنهاست. بعضی وقتها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین برنامهریزی برای آنها نیز سادهتر میشود.